۲-۴- فلسفه آموزشی: سنتی، مدرن، پست مدرن
ما در این بخش به فلسفه شکل گیری دورانهای آموزشی در سه عصر سنتی (کشاورزی) ، مدرن( صنعتی) ، و پست مدرن(فرا صنعتی) می پردازیم.
دوران سنتی(عصر کشاورزی)
دوران اول آموزش ازابتدای تمدن آغازمی شود وتا اوائل انقلاب صنعتی ادامه پیدا کرد. با توجه به خصوصیات محدودیت علوم و غلوم مورد نیاز برای زندگی روزمره ، ساده بودن ابزارها و نیزمسئله تمرکز فعالیت های تولیدی در کارگاهها و خانه ها و تولید برای مصرف شخصی ، در این دوران آموزش عمدتا بر عهده خانواده و استاد کار در کارگاهها بود با توجه به خصوصیت نیاز به مهارت در انجام امور، توجه به آموزشهای فنی و حرفه ای و آموزشهای کاملا کاربردی یک اصل بود. بخش عمده ای از این آموزش در محل کار و بخش دیگری نیز که جنبه عمومی داشت توسط خانواده انجام می شد. مهارتهایی که برای انجام کارها مورد نیاز بود ، از نظر تنوع بسیار محدود بود. مهارتها معمولا در هنگام انجام کار و توسط استاد کار به کارآموز آموخته می شد.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
دوران مدرن (عصر صنعتی)
شروع دوران دوم آموزشی را می توان از قرن نوزدهم و همراه با آغاز انقلاب صنعتی دانست. آلوین تافلر در کتاب موج سوم خود ، به این نکته اشاره می کند که با انتقال کار از مزارع و منازل به کارخانه ها باعث شد که آموزش همگانی گردد و وظیفه آموزش از خانواده و محل کار به کار خانه های آموزش سپرده شد و هر فراگیر باید مباحث متعدد و مختلفی را به صورت موازی بگذراند. آموزشی که در دوران اول در واحد های کوچک و مستقل اعم از خانه و محل کار انجام می شد ، در دوران دوم ( مدرن) به صورت متراکم و متمرکز درآمد . با توجه به اینکه مهارتهای متعددی در صنایع مختلف مورد نیاز بود ، آموزش مهارت از آموزش عمومی جدا گردید. در دوران دوم آموزش مهارت بر عهده خود صنایع گذاشته شد و در این دوران بیشتر بر محفوظات به جای تعقل توجه می شود.
دوران پست مدرن( فرا صنعتی)
در این دوران فراگیر آینده از توانایی های ارتباطی بیشتری بهره می برد. بسیاری از فعالیتهای آموزشی دوران سوم (پست مدرن) به صورت مجازی انجام می شود. یعنی حضور فراگیر در یک نقطه فیزیکی ضروری نیست بلکه آموزش با بهره گرفتن از امکانات ارتباطی به شکل کلاسهای مجازی و به صورت فعالیتهای آموزشی انجام می شود. در دوران سوم بخش عمده ای از آموزش در مرحله اشتغال و در کنار فعالیتهای کاری شخص انجام می شود و آموزش در این دوران به صورت مستمر و دائمی و موازات با کار صورت می گیرد. لذا آموزش ضمن خدمت در آینده معنا نخواهد داشت زیرا تقریبا تمام آموزشها از نوع ضمن خدمت تلقی خواهد شد. سیستمهای آموزشی دوران سوم می توانند دانش و مهارتهای خاص مورد نیاز هر شخص را با شیوه ها و روش مطابق با خصوصیات فردی و توانایی های وی به او ارائه کنند. در حقیقت ویژگی آموزش در دوران سوم به صورت توزیع شده یعنی به صورت تراکم زدایی و انبوه زدایی صورت می گیرد (مجیدی ، ۱۳۸۱).
۲-۵- برنامه ریزی جهت اجرای دوره های آموزشی
برنامه ریزی در عصر حاضردر کلیه موارد یکی ازضرورتهای اجتناب ناپذیر برای بقای سازمان ها و حتی جوامع بشری است. برنامه ریزی یکی از ابزارهای بسیار موثر و کارآمد و شاید تنها وسیله برای دستیابی به هر هدفی قلمداد می نمایند. برنامه ریزی مهم ترین واولین وظیفه مدیران و سرپرستان است ومدیران و سرپرستانی که از این امر مهم غفلت می ورزند در واقع آسیب پذیری خویش را نسبت به تغییرات محیطی افزایش داده و قدرت پاسخگویی به انتظارات جامعه روسا و مرئوسین خویش را از هم خواهند داد. و به ویژه در دوران حاضر که تحولات سریع در ابعاد مختلف علم و تکنولوژی اطراف ما را احاطه نموده است بدون برنامه ریزی به ویژه در زمینه های اموزش و بهسازی منابع انسانی هیچ سازمانی قادر به ادامه حیات و انجام کار ثمربخش نخواهد بود وبه همین لحاظ است که برخی از صاحبنظران مد یریت برنامه ریزی را اساس بقای سازمان قلمداد می نمایند.
برنامه ریزیهای آموزشی هم به عنوان زیربنای ایجاد تحولات علمی و تکنولوژی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. البته برنامهای آموزشی از زندگی فردی و شخصی انسان شروع و به زندگی اجتماعی کاری او تسری پیدا می کند.در برنامه ریزیهای آموزشی باید به جمیع جهات و کلیه ابعاد مذکور توجه شود. علت این توجه هم این است که در فرهنگ ما انسان موفق، انسانی نیست که فقط در سازمان و محل کار خویش موفق باشد. بلکه انسان موفق انسانی است که هم در زندگی فردی و شخصی، هم در زندگی اجتماعی و هم در زندگی کاری در ابعاد مادی و معنوی موفق باشد. مدیران، مسوولان و برنامه ریزان آموزشی هم باید با توجه به اهداف فوق برنامه ریزیهای آموزش و بهسازی منابع انسانی را طراحی و اجرا نمایند، و با در نظر گرفتن اصول، مفاهیم و ریزه کاریهای برنامه ریزی آموزش بزرگسالان، میزان نیل به اهداف آموزش را افزایش دهند.
به نظر می رسد که علت عدم موفقیت بسیاری از برنامه های آموزش و بهسازی منابع انسانی را می توان در عملیات آموزشی بدون برنامه ریزی و بدون تفکر و تعمق کافی جستجونمود. در صورتی که برنامه ریزیهای صحیح آموزشی نه تنها آسیب پذیری مدیران، مسوولان، کارشناسان و برنامه ریزان آموزشی را تقلیل خواهد داد، بلکه نیل به اهداف کارکنان و سازمان را هم تضمین خواهد نمود و کار را برای مدیران ساده تر خواهد کرد. البته مشکلاتی هم در راه برنامه ریزیهای آموزشی وجود دارد که عبارتند از انگیزه های
شرکت کنندگان، میزان دانش و آگاهی و یا درجه مهارت و نوع رفتارآنان، کمبود میزان دانش و آگاهیهای اساتید و مربیان آموزشی و نظایر اینها که برخی از آنها ممکن است با توجه به شکل ۲-۱ و جزئیات آن که فرایند آموزشی را مشخص می نماید قابل پیش بینی و تا حدودی قابل پیشگیری باشد.
شکل۲-۱ فرایند آموزش کارکنان(شیبانی، ۱۳۷۴)
برنامه ریزی آموزشی در حقیقت عبارت است از تعیین اهداف آموزشی و پیش بینی عملیات و فعالیتهای آموزشی برای رسیدن به اهداف آموزشی از قبل تعیین شده با توجه به امکانات و محدودیتهای آموزشی و همچنین نظام ارزشی جامعه.
بنابراین برنامه ریزی آموزش و بهسازی منابع انسانی شامل سه مرحله، تعیین اهداف آموزشی ، ارزیابی امکانات، محدودیتها و نظام ارزشی جامعه و همچنین طراحی و تنظیم برنامه های عملیاتی و اجرایی دوره های آموزشی می گردد.
تعیین هدف و یا اهداف دوره های آموزشی که تعیین محتوای برنامه های آموزشی را نیز به دنبال دارد، پس از تشخیص و تعیین مشکلات سازمانی و نیازهای آموزشی کارکنان انجام می پذیرد. در این مرحله از برنامه ریزی آموزشی باید با توجه به نیازهای آموزشی که مسلما از مسائل و مشکلات سازمانی و کارکنان سرچشمه گرفته، اهداف برنامه ها و دوره های آموزشی بطریقی تهیه، تنظیم و تدوین گردند که مشکل گشای سازمان و کارکنان بوده باشند. در تهیه و تنظیم و تدوین اهداف دوره های آموزشی باید کاملا مشخص گردد چه نوع دانش، مهارت و یا رفتار خاصی برای موفقیت کارکنان و سازمان لازم است، همچنین در این مرحله لازم است معیارهایی برای سنجش میزان یادگیری شرکت کنندگان و نوع رفتار آنان پس از اتمام دوره آموزشی در نظر گرفته و برای کارآموزان نیز این معیارها و ضوابط سنجش روشن شود.
در ارزیابی امکانات، محدودیتها و همچنین نظام ارزشی جامعه باید ضمن ارزیابی و شناخت کلیه پیشدادهای برنامه ریزی آموزشی،یعنی امکانات،محدودیتها و نظام ارزشی، کمال استفاده را از امکانات و نیروهای پیش برنده به عمل آورد. در ضمن در این مرحله باید پیش بینی های لازم را در برطرف نمودن و یا تقلیل نیروهای بازدارنده داخل و خارج سازمان به عمل آورد.
یک نکته مهم و قابل توجه در این مرحله این است که در برنامه ریزیهای آموزشی و به طور کلی در تمام برنامه ریزیها، نقش ارزشهای حاکم بر جامعه نباید فراموش گردد. برنامه ریزیهای آموزشی باید با توجه همه جانبه به فرهنگ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و عقیدتی و خلاصه در بستر ارزشهای همه جانبه جامعه شکل گیرد. توجه به این ارزشها در توفیق دوره های آموزشی عامل بسیار مهمی بشمار می رود.
عوامل دیگری از قبیل عوامل سیاسی، سیاستهای اقتصادی، سیاستهای آموزشی، قوانین و مقررات نظارت و کنترل دولت در برنامه های آموزشی، پیشرفتها در زمینه های علمی و تکنولوژی و غیره هم که می تواند اثرات مهمی در نحوه برنامه ریزی و اجرای دوره های آموزشی داشته باشد از مسائلی است که باید در این مرحله مورد نظرمدیران، مسئولان کارشناسان و برنامه ریزان آموزش بهسازی منابع انسانی بوده باشد.
در ارتباط با آخرین مرحله برنامه ریزی یعنی تنظیم برنامه های عملیاتی و اجرایی دوره های آموزشی باید متذکر شد که برنامه ریزی در واقع آینده نگری است و اساس آن پیش بینی است.
برنامه ریزیهای آموزشی ممکن است برای کوتاه مدت( تایکسال) ، میان مدت( تا پنج سال) وبلندمدت (از پنج سال به بالا ) طراحی شوند. در هر حالت، در این مرحله از برنامه ریزی آموزشی، پس ازتعیین اهداف دوره ها و ارزیابی امکانات ، محدودیتها و نظام ارزشی ، نوبت به تنظیم برنامه های اجرایی می رسد. در این آخرین مرحله برنامه ریزی آموزشی باید کلیه فعالیتهای آموزشی روزانه ، هفتگی و ماهانه کاملا پیش بینی و روشن گردد(ابطحی ، ۱۳۶۸).
۲-۶- تشریح اهداف آموزش
اصولا یادگیری زمانی کارایی و اثر بخشی بیشتری خواهد داشت که شاگردان از هدف یا هدفهای آموزشی به خوبی آگاه شوند. لذا، لازم است که قبل از آغاز هر آموزشی برای مطمئن شدن از دست یابی دانش پژوهان به گونه ای از یادگیری موثر مطالب، هدف های آموزش و اثری که هر یک از این هدف ها بر تحصیلات و هم چنین خدماتشان در آینده خواهد داشت، کاملا تشریح گردد. یکی از مناسب ترین شیوه های مورد عمل این است که به هر یک از آنان گفته می شود که چگونه هر یک از مراحل آموزش بر روی تمامیت برنامه آموزشی تاثیر دارد. زیرا امر یادگیری یا شیوه ی “یادگیری تدریجی” بدون فهم چگونگی پیوند مراحل آموزشی مشکل بوده، نتیجه سودمندی نخواهد داشت، بنابراین یکی از عوامل مهم در فرایند یادگیری، آگاهی دانش جویان ازهدف های آموزشی است( بیان و شکیبا مقدم، ۱۳۷۲).
هدف های آموزشی یا بهسازی هر موسسه را به تناسب هدفهای سه گانه ای که برای نظام مدیریت منابع انسانی در نظر گرفته شده به شرح زیر می توان خلاصه نمود:
-
- هدف های اجتماعی
جامعه و هدف های آن محاط است بر کلیه ارگانهایی که در آن نشو و نما می کنند که در واقع می توان آنرا فراسیستم یا نظام فراگیر نام نهاد. بنابراین هدفهای اجتماعی سمت دهنده اصلی برنامه ها و عملیات موسسات و سازمانهای مختلف می باشد. توجه به اهداف مزبور مدیران و کارکنان را قادر می سازد تا بر مبنای ایدئولوژی ، فرهنگ، نظاماقتصادی و شعائر ملی، اهداف و نحوه حرکت به سوی آنها را در ارگانهای مربوطه ترسیم و با تنگناهای محیط شغلی از مواضعی مشخص و شناخته شده برخورد نمایند.
درک عمیقتر مسائل اقتصادی، سیاسی، که در و
اقع رابطه مستقیم با هدفهای اجتماعی دارند ،برای طراحان و تصمیم گیران رده های عالی سازمان از اهمیت بیشتری برخوردار است واین واقعیت حاکی از آن است که مدیران باید از آموزشی برخوردار شوند که اینگونه توانائی ها را تقویت نماید.
-
- هدف های سازمانی
تامین هدف های سازمانی ایجاب می کند که قابلیتها و مهارت هائی که برای انجام وظایف محوله و ایفای نقش ها لازم است به تناسب نیاز و ضرورت تقویت گردد. علاوه بر تخصص ها و مهارتهای مورد نیاز ، ایجاد روحیه تعاون ، کار مشترک و دسته جمعی ، پذیرفتن آگاهانه قوانین و مقررات و سنت ها و اخلاق مقبول اداری و سازمانی ، بوجودآوردن شیوه های رهبری اداری و مدیریت ، از جمله ویژگیهائی است که در تامین اهداف سازمانی کمک می کند.
برنامه های آموزشی کارکنان و مدیران در رابطه با هدف های سازمان حداقل باید در جهت تامین تدریجی هر دو نیاز فوق مجهز و کارکنان را به تناسب نیاز از اینگونه توانائی ها هر چه بیشتر برخوردار نماید.
اهم مزایائی که در جهت نیل به اهداف سازمان می توان برای آموزش و بهسازی کارکنان قائل شده بشرح زیر خلاصه می شود:
-
- بهبود در نحوه انجام وظیفه و کم و کیف کار.
-
- امکان جایگزین کردن متخصص ها در شرایط اضطراری.
-
- امکان استفاده از منابع داخلی و کاهش هزینه ها از این راه.
-
- کاهش حوادث و ضایعات.
-
- ایجاد ثبات بیشتر در سازمان.
-
- کاهش میزان تفاوت ها و افزایش قدرت خودکاری.
-
- هدف های کارکنان
وحدت و تناسب بین شخصیت افراد مسئولیت های واگذاری به آنها و دانش و توان انجام کار ، در وجود انسان ایجاد رضایت می کند. به عبارت دیگر انسان هر چه بهتر بتواند کاری را انجام دهد از خود و نتیجه کار خود راضی تر است. کاردانی نه تنها به استحکام و اتکای به خود می افزاید بلکه به عنوان یک سرمایه ارزنده حرفه ای و تخصصی اطمینان بخش زندگی مطلوب تر در آینده است. به عبارت دیگر هر قدر نظام آموزش ، بهتر و بیشتر بتواند توانائی های بالقوه افراد را به فعل درآورد نه تنها ، انسان در خود اعتبار و ارزش والاتری می بیند ، بلکه جامعه نیز بر او ارج بیشتری می نهد و این خود از هر جهت تقویت کننده روح و روان انسانی است.
برای صعود به آسمان کمال ، مرکب راهوری وجود دارد ، این مرکب همان آموزش است و پیروی از روش های عقلانی و عملی. روش های جدید آموزش، همواره مطابق با احتیاجات روز در حال تغییر و توسعه هستند. به ویژه تکنولوژی و ابزار مکانیکی و فنی ( وسایل کمک آموزشی) که در انتقال آموزش نقش به سزایی دارند( میرسپاسی ، ۱۳۸۲).