بدیهی است دولت با هر مبنای فکری ، جهت برقراری نظم ، ضرورت دارد و هرج و مرج به ضرورت عقل و فطرت مطرود است و در سایه اقتدار دولت و برقراری نظم ، تمدن شکل میگیرد و آسایش و امنیت رخ می نماید .
در حقیقت ، تمدن همان نظم اجتماعی است که خلاقیت و ابداع در سایه آن امکان پذیر است و در مقابل ناامنی و هرج و مرج موجب نابودی تمام مظاهر زندگی انسانی است که جامعه را به سوی نابودی سوق می دهد .
بنابراین ، زمان دقیق تشکیل دولت و کشور و تحقق جرایم جاسوسی و خیانت در تاریخ به خوبی معلوم نیست . در کتاب « جاسوسی و ضد جاسوسی » درباره به وجود آمدن جاسوسی در تاریخ ، چنین آمده است :
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
جاسوسی به همراه پنهان کاری هستی یافته ، به عبارت دیگر به همراه نوع بشر انسان های اولیه که در کمین شکار می نشستند پنهان کاری می کرده اند ، درست مثل حکومت هایی که از تکنولوژی پیشرفته خود حفاظت می کنند و یا تسلیحات خود را مخفی می دارند و هر بار که یک گروه یا یک ملت سدی از اسرار به دور خود می کشد دیگر گروه ها و دیگر ملت ها بعضی به قصد سلطه جویی و غالبا به منظور دفاع می کوشند در آن رخنه ای ایجاد کنند متون بسیاری بر باستانی بودن فعالیت های جاسوسی مهر تایید نهاده اند .
تورات ، داستان روسای قبایلی را که موسی برای شناسایی سرزمین کنعان فرستاده برای ما حکایت می کند و از ماموران یوشع در شهر اریحا و بسیاری جاسوسان کمتر شناخته شده دیگر در لابه لای اوراق این کتاب مقدس نام برده شده است.
هردوت شرح مفصلی در مورد ترفندهای زوبیر ، این که چگونه توانست بایترنگ دروازه ی بابل را به روی داریوش بگشاید نوشته است . کتیبه های معبدالقصدر و آبیدوس می گویند چگونه هرتمس سوم به مدد جاسوسان خود توانست نبرد مجدّو ( استحکامات باستانی واقع در اسرائیل کنونی) را به پیروزی به پایان برد. مورخین رومی نحوه استفاده اینبال شیبیون ( سردار رومی ۲۳۵ – ۱۸۳ قبل از میلاد ) افریقایی و سزار را از تکنیک های اطلاعاتی برملا کرده اند .در قرون وسطی ، فیلیپ اوگوست ، فیلیپ لوبل و لوئی یازدهم فوجی از جاسوسان را تربیت می کردند در حالی که مغول ها نخستین سرویس های اطلاعات واقعی را ایجاد می کردند .[۳۱]
به هر حال در این گفتار تحولات تاریخی جرم جاسوسی در تاریخ ایران و تمدن اخیر اروپا مورد بررسی قرار می گیرد.
الف : جاسوسی از قرن پنجم تا هیجدهم میلادی
۱- ایران
مدارک موجود تاریخی گویای آن است که حتی پس از ظهور اسلام در سرزمین ایران و در دوره سلجوقیان ، غزنویان ، خوارزمیان و… کسانی که بر ضد دولت یا مذهب قیام می کردند غالبا به شدیدترین نحو اعدام می شدند و گاه در حبس ، مجرد تحت مراقبت مامورین و زندانبان قرار می گرفتند .[۳۲]
از زمان های قدیم ، دولت ها سعی در گسترش سلطه خود بر مردم داشتند . اولین دخالت دولت ها برای برقراری جرایم عمومی بود به این معنا که اعمالی را با صرف نظر از وجود مدعی خصوصی تحت تعقیب قرار می دادند و برای آن مجازات های سختی معین می کردند از آن جمله جرایمی چون خیانت به میهن ، فرار از مقابل دشمن ، توطئه علیه پادشاه و غیره بود .[۳۳]
با این که پادشاهان صفویه ظاهری مذهبی داشتند و خود را حافظ دین و مجری احکام اسلام نشان می دادند ولی مجازات های خشن و غیر اسلامی در زمان آنان رواج داشت .این مجازات ها و شکنجه ها در عهد صفویه آن چنان شدت یافت که اکثر مورخینی را که شاهد عینی این قضایا بوده اند به تعجب وا داشته است . به عنوان مثال ، در خصوص شاه اسماعیل صفوی و مجازاتی که وی برای یکی از مخالفان خود به نام شیبک خان در نظر گرفته ، نوشته اند :
به دلیل کینه سختی که شاه از وی در دل داشت پس از دستگیری وی ، به صوفیان فرمان داد جسدش را خوردند و سرش را از تن جدا کرده و سپس پوست سرش را پر از کاه نمودند و…[۳۴]
همچنین نقل شده که در زمان شاه سلطان محمد صفوی ، شخص قلدری را که به دعوی سلطنت برخواسته بود به فرمان شاه ، قبای باروت ها پوشانیدند و آتش زدند .
روش فوق در شکل وحشیانه تر در سلطه قاجار ادامه یافت و کسانی که اندک مخالفتی با خواندان سلطنت یا شاه داشتند به عنوان خائن به دین و مملکت مورد شدیدترین مجازات ها قرار می گرفتند . مجرمین را مصلوب می کردند . در دهان توپ می گذاشتند ، زنده به گور میکردند ، شیئی تیز به قسمت سفلای بدن آن ها فرو می نمودند و ….[۳۵]
کشتارهای بی رحمانه و ناشی از قساوت قلب آقا محمد خان و به دنبال آن یک یک پادشاهان قاجار ، از در آوردن چشمان مظلومان و اعدام میرزا رضای کرمانی – که به سبب اهانت ناصرالدین شاه به سید جمال الدین اسد آبادی و تبعید وی از ایران و فسادهای دیگرش میرزا رضا وی را به قتل رساند و سرانجام خود اعدام شد[۳۶] – تا قتل خادم و مصلح بزرگ آن زمان ، میرزا تقی خان امیرکبیر ، نشان دهنده خوی ددمنشانه حکام قاجار است .
۲- اروپا
در اروپا پس از قرن پنجم و تا قرن چهاردهم میلادی ، هنگام طبقه بندی جرایم ،جاسوسی و خیانت به کشور در رده اولین و مهمترین جرایم قرار داشت و از زمره گناهان کبیره محسوب می شد که شامل جرایم افسران و شاغلین به خدمت عمومی بود .
گارو در این باره می گوید :
جرایم تا سال ۶۷۴ هجری میلادی این گونه تقسیم می شد :
الف ) جرایم افسران و شاغلین به خدمت عمومی
ب ) گناهان کبیره یعنی جرایمی که رنگ سیاسی داشت و موضوع آن جمله به صلح و امنیت عمومی بود با توسل به زور و قدرت
ج ) ربودن اشخاص
د ) جرایم خونین
ه ) ضرب و جرح
و ) جرایم منافی اخلاق [۳۷]
در قرن پنجم میلادی دو نوع حقوق کاملا متفاوت ظاهر شد که یکی حقوق ژرمن و دیگری حقوق کامن لا، که هر دو از شاخه های بزرگ حقوق آرین بودند – که این دو شاخه از منابع مهم حقوق و قانون فرانسه هستند – رده بندی فوق از حقوق رومی – ژرمنی اقتباس شده بود . در آن زمان جرایم جاسوسی و خیانت به کشور و مستقیما وسیله امپراتور یا عمّال او مورد رسیدگی قرار گرفته و مجازات می شد .
بعد از قرن چهاردهم با جرایمی از قبیل جاسوسی و خیانت به کشور با شدت عمل بیشتری برخورد می شد این جرایم تحت عنوان جرایم علیه سلطنت که شامل سوء قصد علیه شاه یا نزدیکان وی و اعمال ضد حکومت بود ، قرار می گرفت .
در این دوره ، مجازات ها بسیار شدید و تا اندازه ای غیر مدون بود و از مجازات های غیر
انسانی نظیر شقه کردن از طریق بستن به اسب ها رواج پیدا کرد و اصول قوانین جزایی از جمله اصل شخصی بودن مجازات ها رعایت نمی شد ، لذا بستگان و خانواده محکوم نیز به تحمل مجازات محکوم می شدند .
پس از پیروزی انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ بسیاری از افراد اعم از سلطنت طلبان و جمهوری خواهان مخالف هیئت حاکمه جدید به پای گیوتین فرستاده شدند و متعاقبا قانون جزای ۱۸۱۰ تحت نفوذ ناپلئون تدوین گشت و برای اولین بار بین جرایم عادی از قبیل قتل و … و جرایم سیاسی از قبیل جاسوسی و خیانت به کشور تفکیک و تمایز مشاهده می شود و در عین حال توطئه که از انواع خیانت ها شناخته می شود و صرفا یک عمل مقدماتی بود را مورد مجازات قرار داد .[۳۸]
ب : جاسوسی در مکاتب مشهور حقوق جزا
مکاتب مختلفی که در قرن هیجدهم به وجود آمدند ، عموما با اصلاح قوانین و رعایت اصول کیفری از قبیل ، اهل تساوی همگان در برابر دستگاه عدالت ، شخصی نمودن جرم و مجازات حذف حداقل و حداکثر مجازات ها و حذف مجازات اعدام تاسیس و پذیرش هیئت منصفه در محاکمات جزایی ، در صدد برطرف کردن بی عدالتی ها و اصلاح مجازات ها بودند .
با نفوذ عقاید مکاتب حقوق جزا در قرن هیجدهم به تدریج مجازات مجرمین سیاسی که از مصادیق آن جاسوسی و خیانت به کشور بود دست خوش تغییرات و تحولات گوناگون گردیده و بعد از انقلاب کبیر فرانسه این فکر رواج پیدا کرد با این دسته از مجرمان با ارفاق بیشتری برخورد گردد و موج اصلاح طلبی در حقوق جزا و برخورد مناسب با مجرمین بخصوص مجرمین سیاسی آغاز شد .
برای روشن شدن مطالب فوق ، مبانی و آرای مکاتب مشهور حقوق جزا را به طور اختصار مورد بحث قرار می دهیم و تحولات کیفری مربوط به جرایم جاسوسی و خیانت را ذکر می نماییم . قبل از پرداختن به بحث مکاتب ، اشاره ای به پاره ای از اقدامات دانشمندان در این باره ضروری است .
در اواخر قرن هفدهم و در قرن هیجدهم بر اثر فعالیت های علمی عده ای از دانشمندان ، اثرات شگرفی در اعتقادات مردم نسبت به اعمال مجرمانه به خصوص جنایات سیاسی ، جاسوسی و … به وجود آمد و تالیفات فلسفی آنان توانست تا اندازه ای از شدت برخورد با مجرمین بکاهد . برای محاکمه مجرمین سیاسی ( جاسوسان ، خیانت کاران و … ) مقررات ویژه ای به تصویب رسید .
در این باره از اندیشمندانی نظیر منتسکیو ، ژان ژاک روسو ، ولتر ، بکاریا و غیره می توان نام برد که عصررواج اندیشه این دانشمندان را می توان عصر آغاز اصلاحات در جرایم و مجازات ها نام نهاد .
دکتر صانعی در این باره می گوید :
“منتسکیو در کتاب خود و نامه های ایرانی- از زبان یک ایرانی که به کشور فرانسه مسافرت کرده و شرح مشاهدات خود را از طریق نامه هایی به اصلاح بستگان و دوستان خود می رساند و از نظر آنان مطلع می شود . با طنز و تمسخر به انتقاد مظاهر فرهنگ و اجتماع موجود فرانسه، من جمله جرایم و مجازات های این کشور می پردازد و در نظام فکری اروپای زمان خود تاثیر می گذارد . ولتر عملا در فعالیت هایی که به منظور اصلاح قوانین و مقررات جزایی آغاز شده بود ، شرکت می جوید و سایرین نیز به توسعه فکر اصلاح طلبانه عصر خود کمک می کنند ، ولی شخصی که بیش از همه در پیدایش نهضت های اصلاح طلبانه موثر واقع می شود بکاریای ایتالیایی است.”
چزاره بکاریا جرم شناس و عالم اقتصاد ایتالیایی به سال ۱۷۳۸ در شهر میلان در یک خانواده نجیب زاده به دنیا آمد . در دوران تحصیل با مطالعه آثار منتسکیو علاقه و نبوغ ذاتی اش برانگیخته شد و در نهضت های فکری عصر خود شرکت جست.
در سال ۱۷۶۴ یعنی وقتی فقط ۲۶ سال داشت و با آن که قبلا مطالعه وسیعی در زمینه مسائل حقوقی نکرده بود ، کتاب معروف خود « جرائم و مجازات ها » را منتشر کرد و انقلابی عظیم در دنیای اطراف خویش به وجود آورد . او نظام حقوق جزای عصر خود را به شدت مورد انتقاد قرار داد و کلامش چنان مستدل و نافذ بود که دامنه تاثیرش اروپا را گرفت.[۳۹]
کشورهای زیادی با الهام از اندیشه های بکاریا اصلاحاتی در حقوق جزای خود به وجود آوردند و حدود ۷۱۰۰موج اصلاح طلبی بر اساس افکار وی در قاره اروپا به وجود آمد.
بکاریا مجازات تبعید را بهترین مجازات برای مرتکبین جرایم علیه دولت یعنی جرایمی از قبیل جاسوسی و خیانت به کشور می دانست و شدیدا مخالف اجرای مجازات اعدام بود و معتقد بود که مجازات اعدام باید لغو شود.
به عقیده بکاریا ، نخستین جرایمی که به دلیل خطرات آن مهمترین جرایم تلقی شدند ، جرایم علیه حکومت بود .[۴۰]
ژان ژاک روسو در کتاب معروف خود « قرارداد اجتماعی » حق مجازات جامعه و دولت را قرارداد اجتماعی می داند ، زیرا افراد جامعه با دولت به نمایندگی از سوی جامعه قراردادی را منعقد می کند که بر اساس آن دولت مکلف است که در مقابل امتیازات و آزادی هایی که از افراد به سبب قراردادشان با دولت به دست آورده اند در مقابل حوادث و اتفاقات ناشی از اعمال مجرمانه دیگران محافظت نماید.
با توجه به مطالب فوق ، مجرمین به خصوص مرتکبین جرایمی از قبیل جاسوسی و خیانت به کشور با اراده و اختیار خود قراردادی را که با جامعه بسته بودند نقض کرده و چون به حقوق اجتماعی تجاوز کرده اند دیگر عضو جامعه محسوب نمی شوند و بقای جامعه با حیات او سازگار نیست و باید یکی از این دو از بین برود و از آن جا که مصلحت جامعه فوق ، مصلحت جرم است و اوست که تعهد خود را نقض و پیمان شکنی کرده است باید او را به قتل رساند.[۴۱]
با آن که نظریه قرارداد اجتماعی ژان ژاک روسو مورد قبول بسیاری از دانشمندان قرن هیجدهم به ویژه بکاریا قرار گرفت و وی رساله « جرائم و مجازات ها « را در سال ۱۷۶۴ با الهام از نظریه روسو نگاشت ، در عین حال نظریه بکاریا ، با دیدگاه ژان ژاک روسو در پاره ای از مجازات ها متفاوت است .
تفاوت این دو نظریه ،در مجازات جرایم سیاسی،جاسوسی و خیانت در این است که به نظر بکادیا مجازات اعدام حق نیست ،بلکه ستیز ملی علیه بزهکار است، زیرا ملت نابودی او را ضروری و سودمند تشخیص می دهد.[۴۲]
اماژآن ژاک رسو معتقد است که طرح این پرسش که “اگر افراد حق ندارند خود را بکشند پس چگونه به هیئت اجتماع حق می دهند آنها را بکشند “اصولا نادرست است.[۴۳]