۶-تفریح و ورزش: اغلب تسهیلات تفریحی ابتدا برای استفاده مردم محلی تدارک دیده شده اند. اما می توان از آنها بعنوان جاذبه های گردشگری اولیه یا ثانویه برای گردشگران نیز استفاده کرد. زمین های گلف، مسابقات اسب سواری و. . . .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ج) جاذبه ها از دیدگاه اسواربروک
اسواربروک جاذبه های گردشگری را به چهار گروه اصلی طبقه بندی نموده است:
۱-ویژگی های محیط طبیعی
۲-ساختمان ها و سایت های انسان ساخت که ابتدا به منظور جذب گردشگر ساخته نشده اند اما امروز یک جاذبه گردشگری می باشند.
۳-ساختمان ها و سایت های انسان ساخت که از ابتدا به منظور جذب بازدید کنندگان و با هدف تامین نیازهای آنان طراحی شده اند.
کلاوسون، گارتنر، گودفرای از دیگر صاحب نظرانی می باشند که جاذبه های گردشگری را از نقطه نظر خود تقسیم بندی و گونه نگاری کرده اند. (داغستانی، ۱۳۹۱، ۱۹ – ۶۱)
شکل۲-۲دسته بندی جاذبه های گردشگری
(منبع: ضرغام، ۱۳۹۰، ۱۶۴)
از دیدگاه رضویان جاذبه های گردشگری دارای ویژگی های زیر هستند:
کیفیت بالا: دارای ظرفیت کافی برای توسعه توریسم پایدار باشد.
اصالت: دارای ویژگی خاص و متمایز باشد.
دارای تفاوت خاص با مناطق جاذب رقیب باشد.
دارای نیروی جاذبه کافی باشد (تعداد و فاصله ای که توریستها برای رسیدن به آن طی میکنند)
دارای گوناگونی امکانات باشد (حق انتخاب فعالیت را منظما بیشتر ومتنوع تر نماید- تکرار بازدید) (رضویان، ۱۳۹٠، ۶)
۲-۵-گردشگری فرهنگی
گردشگری فرهنگی، بازدید از جاذبه ها، فعالیت ها، مراسم فرهنگی ای است که عوامل عمده انگیزشی برای سفر هستند. این نوع گردشگری شامل زیر بخش هایی مانند گردشگری میراث، گردشگری هنری و گردشگری بومی است. ریچارد (۱۹۹۶) در پژوهشی که برای اتلس انجام داد، دو تعریف از گردشگری فرهنگی ارائه میدهد:
تعریف فنی: هرگونه حرکت انسان به سمت جاذبه های فرهنگی ویژه مانند موزه ها، سایت های میراث، اجراهای هنری و جشنواره ها که در بیرون از محیط معمول زندگی اش قرار دارند.
تعریف مفهومی: حرکت انسان به سمت جلوه های فرهنگی ای در بیرون از محیط معمول زندگی اش قرار دارند. هدف از این حرکت کسب اطلاعات و تجارب جدید برای ارضای نیاز های فرهنگی است.
با این حال، در این تعاریف، از فرهنگ به عنوان شیوه زندگی مردم نام برئه نشده است. از این رو، ریچاردز (۲۰۰۱) بعد ها تعریف جامع تری از گردشگری فرهنگی ارائه داد:
گردشگری فرهنگی صرفا مصرف محصولات فرهنگی گذشته نیست، بلکه مصرف فرهنگ معاصر یا شیوه زندگی یک اجتماع یا یک منطقه می باشد. بنابراین، گردشگری فرهنگی هم، گردشگری میراث (مرتبط با اشیاء و از گذشته)، و هم گردشگری هنری (مرتبط با تولیدات فرهنگی معاصر) است.
ریچاردز ادامه می دهد که گردشگری فرهنگی تنها مصرف منفعل، یعنی نگریستن صرف به سایت های تاریخی، مجموعه های موجود در موزه ها، نقاشی ها و نمایش های تئاتر نیست. روز به روز بر شما گردشگران علاقه مند به گردشگری خلاق افزوده می شود. در جریان این نوع از گردشگری، فرد در فعالیت های فرهنگی ای چون نقاشی، عکاسی، صنایع دستی، رقص و آشپزی شرکت می کند. اکنون بر اقتصاد تجربه نیز تاکید فراوانی می شود. با این اوصاف اسمیت (۲۰۰۹) تعریف زیر را از گردشگری فرهنگی ارائه می دهد:
تماس منفعل، فعال و تعاملی بازدید کننده با فرهنگ ها و جوامع است که از طریق آن، فرد می تواند تجارب جدیدی را با ماهیت آموزشی، خلاقانه و یا سرگرم کننده کسب کند.
مطابق با گفته های تعدادی از صاحب نظران، هرچند فرهنگ می تواند یکی از عوامل انگیزشی برای بسیاری از گردشگران به اصطلاح فرهنگی باشد ولی لزوما هدف اولیه و اساسی آنها از سفر نیست. مک کرچر و دو کروس (۲۰۰۲) از پنج نوع گردشگری فرهنگی نام می برند:
_ گردشگری فرهنگی هدفمند: که فرهنگ انگیزه اصلی آنهاست، به دنبال کسب تجارب ژرف فرهنگی میباشند.
_بازدید کنندگان از مکان های دیدنی: که به دلایل فرهنگی سفر می کنند، تجارب شان سطحی تر است.
_ گردشگران فرهنگی خوش اقبال: که فرهنگ منبع انگیزشی اولیه برای آنها نیست. خود را به طور اتفاقی در میان تجارب فرهنگی ژرفی می یابند.
_ گردشگران فرهنگی کم علاقه: فرهنگ را منبع انگیزشی ضعیفی برای سفر خود می دانند و تجارب شان سطحی است.
_ گردشگران فرهنگی حاشیه ای: فرهنگ را دلیلی برای سفر خود نمی دانند ولی از جاذبه های فرهنگی دیدن می کنند.
در پایان آشکار است که با رشد گردشگری و به چالش کشیده شدن تعریف فرهنگ در مطالعات انتقادی و پست مدرن، مباحث مرتبط با گردشگری فرهنگی نیز تغییر می کنند. با وجود این، بخش بندی این نوع گردشگری به درک ماهیت و گستره آن کمک می کند. (اسمیت، ۱۳۹۱، ۲۹- ۳۳)
۲-۵-۱-گردشگری فرهنگی و پایداری
برای بسیاری از نویسندگان توریسم پایدار و توریسم فرهنگی کاملاً مترادف و یکسان تلقی می شوند. دومی به عنوان توریسمی ” برتر” حساس و مسئولانه دیده می شود که مکملی برای مفهوم توریسم پایدار است. هر چند جنبه هایی متفاوتی از توریسم فرهنگی وجود دارند. که به خودی خود نمی توانند یک فعالیت پایدار باشند و ممکن است با اصول توریسم پایدار قابل مقایسه نباشند. (سوار بروک، ۱۳۹٠، ۵۱۵) .
حفاظت از میراث فرهنگی به اندازه حفاظت از محیط طبیعی اهمیت دارد. با این حال، بیشتر متخصصان در مباحثات گردشگری پایدار بر جهان طبیعی تمرکز کرده اند. تعدادی از عرصه های طبیعت قادر به بازیابی خود از تاثیرات ناشی از توسعه هستند و به طور ارگانیکی احیاء می شوند، در حالی که میراث فرهنگی آسیب دیده قادر به انجام چنین کاری نیستند. میراث بنا شده منبعی تجدید ناپذیر است که در صورت نابودی، برای همیشه از بین می رود. این مسئله جانی خاصی را برای حفاظت کنندگان و مدیران میراث به وجود می آورد که برای مدت های طولانی مجبور بوده اند با گروه گروه از گردشگرانی که از مکانهای مهم تاریخی بالا می روند و یا آنها را تخریب می کنند. سرو کله بزنند. برای نگهداری و حفاظت از میراث چندین دلیل بیان شده است: از قبیل خنثی کردن اثرات مدرن سازی، تقریب ملی گرایی، حفظ نوستالژی جمعی، بهبود علم و آموزش پاسداری از ارزش های هنری و زیبایی شناختی، حفظ تنوع زیست محیطی و تولید ارزش اقتصادی. (تیموثی و نیاوپان، ۱۳۹٠، ۴٠)
۲-۵-۲-ظرفیت تحمل
تحلیل ظرفیت تحمل، تکنیک اساسی است که امروزه در برنامه ریزی جهانگردی و تفریح به طور گسترده به کار می رود و به طور سیستماتیک حد بالای توسعه و استفاده بهینه از منابع و جهانگردی را مشخص می کند. (ضرغام، ۱۳۹٠، ۲۴۶) ظرفیت تحمل برای حفظ و توسعه پایدار محیط زیست یک ضرورت است. می توان گفت: ظرفیت تحمل عبارت از حداکثر استفاده ای است که میتوان از هر منطقه ای به عمل آورد، بدون این که چنین استفاده ای موجب بروز اثرات منفی در منابع شود و یا میزان رضایت بازدید کننده را کاهش دهد یا اثرات نامطلوبی بر جامعه، اقتصاد و فرهنگ آن منطقه بگذارد: (رضوانی، ۱۳۸۶، ۱۳۸)
داس ویل هم موضوع ظرفیت تحمل را به صورت زیر بیان کرده است:
هر مقصد برای تعداد کل دیدار کنندگانی که می توانند از ان دیدار کنند، حد معینی دارد. همین حد است که ظرفیت پذیرش مقصد را مشخص می کند. این حد از پنج عنصر تشکیل می گردد. که دو عنصر کمّی و سه عنصر کیفی هستند.
۱ـ آسیب: تعداد دیدارکنندگان بدون ایجاد آسیب قابل اندازه گیری به محیط زیست.
۲ـ تأخیر: تعداد بازدیدکنندگان بدون ایجاد تأخیرهای غیر قابل تحمل در استفاده و لذت بردن از جاذبه ها، با مردی که باید در صف و یا در ترافیک انتظار بکشند.
۳ـ ازدحام بیش از حد: تعداد بازدیدکنندگان بدون ایجاد کردن احساس ازدحام بیش از حد به گونه ای که مردم به یکدیگر تنه نزنند و فشار نیاورند.
۴ـ سیمای عمومی: تعداد بازدیدکنندگان در مقصد و اطراف آن بدون اینکه سیمای عمومی آن مقصد را تغییر دهند و محیط و حال و هوای لازمی که بخشی از لذت دیدار است.
۵ـ واکنش: تعداد بازدیدکنندگان قبل از آنکه واکنش قوی (در مورد بخشی از جمعیت محل) در پاسخ به فشارهای خارج از اندازه صورت گیرد. هنگامی که دین، زبان، میراث فرهنگی و آداب و سنن ظاهراً تهدید شوند، مردم احساس می کنند که فرهنگ آنها مورد هجوم قرار گرفته است. (داس ویل، ۱۳۸۶، ۱۷۶)
شکل۲-۳-مراحل تاثیر گذار در ظرفیت تحمل مقاصد
منبع: (رضوانی، ۱۳۹۰؛ ۱۴۹-۱۷۸)
۲-۶-تعریف مفهوم جغرافیای گیاهی
علم جغرافیای گیاهی انتشار گیاهان و علل تغییرات آن را در دنیا بررسی می کند و شامل جنبه های جغرافیایی و زیستی است. انتشار گیاهان در جهان تصادفی نبوده، بلکه نیاز هر گیاه و امکاناتی که در هرمنطقهای از جهان برای هر گیاه فراهم شده، عامل مؤثری در پراکندگی آن بوده است. به این عوامل، علل دیگر، ازجمله استعداد هر گیاه در تنازع بقا (بین افراد همان گونه یا گونه های دیگر) و تاریخ گذشته آن نیز اضافه می شود. جغرافیای گیاهی یکی از علوم زیستی است، جغرافیدانان گیاهی باید اطلاعات زیست شناختی بویژه از رفتار فیزیولوژیکی و رشد و نمو و مکانیسم های تکثیر گیاهان داشته باشد. این علم با زمین شناسی، اقلیم شناسی، رسوب شناسی، ژنوموفولوژی، گیاه شناسی و جانورشناسی، فیزیولوژی گیاهی، اکولوژی و ژنتیک رابطه ای نزدیک دارد. (قربانعلی محمد علی، ۱۳۸۱، ۱) . در جغرافیای گیاهی خطوط مشخص فلور و پوشش گیاهی در مقیاس جهانی مطالعه می شود و برای ثبت آنها نقشه هایی ترسیم و به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای مطالعاتی استفاده می شود (قربانعلی محمد علی، ۱۳۸۱؛۲)