کِــی وِاتِـنْ صَفَــات ژَعِیــْنِ ذَاتَن
ذَات هَرخُوْد ذَاتَنْ صَفَات صَفَاتَن
۱) ترجمه بیت: چه کسی گفته که صفات باری عین ذات باری ـ تعالی ـ می باشد، ذات باری ـ تعالی ـ عین ذات او است وصفات هم عین خود صفات خداوند است یعنی ذات وصفات با هم فرق می کنند.
۲) نکات بلاغی و دستوری: ذَاتِن با صَفَاتِن: کلمه قافیه است واج ت روی، ن وصل، وِتِن: گفتند فعل است، واج آرایی (الف، ت)، تکرار هجای تن.
۳) مفاهیم عرفانی، شناخت ذات و صفات خداوند: نیازمند معرفت حق است که درطول تاریخ افراد و مکتبهای مختلفی درصدد کسب معرفت و رسیدن به مبدأ هستی بوده اند، معرفت سه دسته است:
۱- معرفت حسی که از طریق حواس صورت می گیرد، امّا درک واقعیتهای هستی برای وی مشکل است و در این مورد ناتوان است. ۲- معرفت عقلی است که معیاری برای درک حقایق هستی است. ۳- معرفت شهودی که معرفت به حقایق کلی است واز شناخت حسی وعقلی بالاتر وبا ارزشتر است، عرفا معتقدند که معرفت از طریق علم حاصل نمیشود و معرفت شهودی ازطریق حقایق و موهبتهای الهی صورت میگیرد. که مبتنی برسه محور شناخت خدا، انسان وجهان است. (ر. ک، فتح الهی، ۱۳۸۰: ۴۳-۴۵)، در روایات، معرفت خداوند در مراتب ذات، صفات وافعال صورت میگیرد که همین نظر عرف است، حضرت علی توحید را کمال معرفت خداوند می داند، که توحید حقیقت یافتن بنده به صفات الهی از طریق فنا از اوصاف بشری است. نکته مورد بحث خدا شناسی عجز و ناتوانی بشر از کن ذات خداوند است، تاجایی که حضرت امام صادق می فرماید: در ذات خداوند بحث وگفتگو نکنید بلکه در مورد تمام موجودات بحث کنید پس بشراز درک ذات باری تعالی ناتوان است، ودرعبارتی دیگر امام صادق می فرماید:کسی که در چگونگی خداوند سوال می کند او نابود می شود. (ر. ک، همان، ۱۳۸۰: ۵۳-۵۹)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در روایتهای شیعه صفات خداوند ازلی هستند و از ازل به حق نسبت داده شده اند، و اوصاف ازلی همانند: سمیع، علیم، حلیم، حیات، بصیر، قدرت توصیف میگردد. حضرت امام رضا علیه السلام میفرمایند: «لَمْ یَزِلِ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلِیماً قَادِرَاً حَیّاً قَدِیمَاً سَمِیعَاً بَصیِرَاً لَذاتِهِ» حکمای شیعه معتقدند که ذات واجب متصف به سلسله صفات است، که صفات حق عین ذات حق است نه عارض برآن هست. (ر. ک، همان، ۱۳۸۰: ۶۸-۷۳)، تجلی: ذات الهی در لباس تعینات و قالبهای وجودی موجب ظهوراسماء وصفات گوناگون وی میگردد. همهی اسماء به اعتبار منشأ ظهورشان ذات باری تعالی است باهم اتحاد ماهوی دارند؛ زیرا در خداوند اسم مظهر صفت است. و جوشش صفت در قالب اسم خودنمایی میکند و به قول مولانا، اسم صفت مشتق میشود. یعنی ظهورعلم درلباس عالم وقدرت درلباس قادر ورحمت درقالب رحمان میباشد. (فاضلی، ۱۳۹۰: ۴۷-۴۸)
ای صفـاتـت آفتـاب مـعرفـت
وآفتـاب چـرخ بنـدِیـک صـفت
(مثنوی۲/۵۳)
صنع بیند مرد محجوب ازصفات
درصفات، آن است کوگم کرد ذات
واصلان چون غرق ذاتند ای پسر
کــی کــنند انــدر صفـات او نـظر
(مثنوی۲/۲۸۵۰-۲۸۵۱)
ازصفاتش رُسته ای وَالله نخست
درصفـاتش باز رَوْ چـالاک و چُست
(مثنوی۳/۴۲۴۹)
«انصراف ازذات به صفات هم به هیچ وجه حاکی ازسهولت دریافت وآسانی احاطه انسان برصفات الهی نیست، چنان که عقل درادراک صفات هم غالباً خیره میشود و از عظمت آنها به حیرت دچار میشود». (زرین کوب، ۱۳۹۰: ۷۲۷)
ژَفَرطِ ظُهُورمَخْفِی صَفَاتَن
یَامَن دَلّ عَلَی ذَاتِه بِذَاتَن