در داستان عبدالله بن جحش آمده است :
اذا نظرت فی کتابی هذا فامض حتی تنزل « نخله » بین مکه و الطائف فقر صد لنا غیر قریش و تعلم لنا من اخبارهم … [۲۱]
هنگامی که نامه را خواندی در سرزمین نخله که میان مکه و طائف است فرود آی و در آن جا در انتظار قریش بنشین و از اوضاع آن جا ما را مطلع ساز .
این نامه آشکارا می رساند که مأموریت عبدالله بن جحش اکتشاف و کسب اطلاعات بوده است .
قبل از جنگ بدر ، پیامبر اکرم (ص) بسیسه وعدی را برای کسب اطلاعات از قافله قریش مامور نمود . آن ها در کنار چاه بدر ، صدای کنیزی را شنیدند که از زنی طلب خود را میخواست . زن گفت فردا یا پس فردا، قافله ابوسفیان خواهد آمد ، برای آن ها خدمت کرده و دین خود را ادا خواهم نمود …. این ها اخبار را به پیامبر (ص) رساندند[۲۲] . در صحیح مسلم آمده است :
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بعث النبی (ص) بسیسه عین ینظر ما صنعت غیر ابی سفیان[۲۳] .
پیامبر (ص) عبدالله بن انیس را به عنوان عین و جاسوس برای کسب اطلاع درباره ی خالدبن سفیان اعزام نمود . خالد بن سفیان رهبر قبیله بنی لحیان بود … مردم جمع می کرد که برای حرکت به سوی مدینه آماده نماید [۲۴].
در اواخر جنگ احزاب ( خندق ) حذیقه بن یمان از طرف رسول اکرم (ص) ماموریت پیدا کرد تا اخبار دشمن را برای حضرت بیاورد، وی در تاریکی شب وارد سپاه دشمن شد و دید که اوضاع قریش درهم ریخته، باد و طوفان وضع آن ها را بر هم زده است ، آتش هایشان خاموش شده و ابوسفیان دور آتش کوچکی اطرافیانش را جمع کرده بود تا برای آن ها صحبت کند . قبل از صحبت گفت: برای این که مطمئن باشیم از جاسوسان محمد (ص) کسی در میان ما نیست ، هر کس اسم کناری خودش را بپرسد تا اگر جاسوسی هست پیدا شود، در این جا حذیفه با زرنگی خاص، قبل از آن که بغل دستی های او، اسمش را بپرسند، وی اسم آن ها را سوال کرد و آن ها دیگر به فکر پرسیدن اسم وی نیافتادند[۲۵].
در تاریخ زندگی پیامبر (ص) موارد زیادی از این قبیل کسب اطلاعات از دشمن نقل شده است که جهت رعایت اختصار به ذکر همین مقدار بسنده می شود.
در خاتمه زندگی پیامبر (ص) موارد زیادی از این قبیل کسب اطلاعات از دشمن نقل شده است که جهت رعایت اختصار به ذکر همین مقدار بسنده می شود.
در خاتمه این قسمت از بحث به سخنی از امیر بیان حضرت علی (ع) در عهد نامه آن حضرت به مالک اشتر اشاره می کنیم:
جاسوسانی را از اهل صدق و وفا، کسانی که راست گو باشند و به پیمان های خود وفا دار باشند ، برای بررسی و نظارت بر امور مسلمین قرار داده ، زیرا پی گیری های پنهانی نسبت به امور موجب امانت داری مامورین می شود.
در این بیان حضرت علاوه بر بیان اصل لزوم استفاده از نیروهای اطلاعاتی به صفات نیروهای اطلاعاتی اسلام نیز اشاره فرموده اند.
پیامبر (ص) به جهت پرهیز از جاسوس های دشمن ابزار و برنامه های جنگی خود را مخفی می کرد و برخی از اصحاب پیامبر ، اسرار حضرت را در برخی از امور میدانستند . از جمله خدیقه بن یمان سر رسول الله (ص) را در منافقین می دانست .
به خاطر اهمیت کتمان اسرار ، پیامبر (ص) در هنگام نامه نگاری نامه را به نحوی مینگاشت که مامور رساننده نامه ، از مفاد و مضمون آن اطلاعی پیدا نمی کرد . در این باره در تاریخ می توان به نامه عبدالله بن جحش را در سال دوم هجرت برای سریه ای به همراه دوازده نفر مهاجر اعزام کرد و با اخفای ماموریت از آنان امر فرمود که نامه تا قبل از دو روز طی مسافت باز شود .
به هر حال ، موارد مذکور اهمیت حفظ اسرار را در تاریخ اسلام نمایان می سازد .
ب : قضاوت های اسلامی درباره جاسوسی
در این جا به دو مورد از قضاوت هایی که در دوران اسلامی انجام شده اشاره می کنیم و این قسمت از بحث را به پایان می بریم :
علامه طباطبایی ( رحمت الله علیه ) به نقل از تفسیر قمی در ذیل آیه شریفه:
( یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء ) می فرماید :
این آیه در شان حاطب بن ابی بلتحه نازل شده ، هر چند لفظ آیه عام است ولی معنایش مخصوص به این شخص بوده و داستان آن از این قرار است :حاطب بن ابی بلتحه در مکه مسمان شد و به مدینه هجرت کرد ، در حالی که عیالش در مکه مانده بودند ، از سوی دیگر کفار قریش ترس آن را داشتند که لشکر رسول خدا (ص) بر سر آنان بتازد ، لاجرم نزد عیال حاطب رفته از این خانواده خواستند تا نامه ای به حاطب بنویسند و از وی خبر محمد (ص) را بپرسند که آیا تصمیم دارد با مردم مکه جنگ کند یا نه ؟
خانواده حاطب نامه ای به او نوشته جویای وضع شدند ، او در پاسخ نوشت :
آری رسول خدا (ص) چنین بنایی دارد و نامه را به دست زنی به نام صفیه داد و او نامه را در لای گیسوان خود پنهان نموده به راه افتاد، در همین میان جبرئیل نازل شد و رسول خدا (ص) را از ماجرا خبر داد.
رسول خدا (ص) امیر المومنین علی (ع) و زبیر بن عوام را به طلب آن زن فرستاده این دو تن خود را به او رساندند. امیرالمومنین پرسید نامه کجاست؟ صفیه گفت: نزد من چیزی نیست ، حضرت و زبیر زن را تفتیش کردند و چیزی نیافتند . زبیر گفت: حال که چیزی نیافتیم برگردیم، امیرالمومنین (ع) فرمود: به خدا سوگند رسول خدا (ص) به ما دروغ نگفته ، و جبرئیل هم به آن جناب دروغ نگفته و او هم به جبرئیل دروغ نمی بندد . و به خدا سوگند ای زن یا نامه را در می آوری و می دهی و یا سر بریده ات را نزد رسول خدا (ص) می برم. صفیه گفت : پس از من دور شوید تا در آورم ، آنگاه نامه را از لای گیسوان خود در آورد، امیرالمومنین (ع) نامه را گرفت و نزد رسول خدا (ص) آورد .
رسول خدا (ص) از حاطب پرسید : این چه کاری است؟ حاطب عرض کرد : یا رسول الله (ص) به خدا سوگند این کار را از در نفاق نکردم و چیزی تغییر و تبدیل ندادم و من شهادت می دهم با این که اهل من از مکه به من نوشتند که قریش با ما خوش رفتاری میکنند من خواستم در حقیقت حسن معاشرت آنان را با خدمتی تلافی کرده باشم . بعد از سخنان حاطب خدای تعالی این آیه را فرستاد:
(یا ایها الذین آمنوا لا تتخدوا عدوی و عدوکم اولیاء … و الله بما تعلمون بصیر)[۲۶]
درباره برخورد امام حسن (ع) با جاسوسان معاویه در تاریخ آمده است :
دستور داد دو نفری را که برای معاویه جاسوسی می کردند ، اعدام کنند و با اجرای این حکم روح فتنه جویی و بلوا گری را که عناصر زیادی از مردم بصره و کوفه بدان گراییده بودند سرکوب ساخت .
شیخ مفید می نویسد:
“چون خبر وفات امیرالمومنین (ع) و بیعت مردمان با حسن بن علی (ع) به معاویه رسید ، پنهانی مردی از قبیله حمیرا را به کوفه و مردی از بنی القین را به بصره فرستاد تا اخبار را برای او بنویسند و در کارهای امام حسن ایجاد اختلال کنند ، امام حسن (ع) از این موضوع اطلاع یافت ، دستور داد تا جاسوس « حمیری » را در کوفه از خانه گوشت فروشی بیرون آورده ، گردن زدند و به بصره نوشت تا جاسوس « قینی » را در میان قبیله « بنی سلیم » جست و جو کنند و او را یافته اعدام نمایند” .[۲۷]
ب- مبانی عرفی
در قسمت مبانی عرفی به دو موضوع دفاع از امنیت عمومی مردم و دفاع از حاکمیت سیاسی تقسیم می شود.
دفاع از امنیت عمومی مردم
از دیرباز حفظ امنیت یکی از دغدغه های اصلی جوامع بشری و به ویژه حکومت های مختلف
بوده به همان میزان رشد و شکوفایی بیشتری در عرصه های مختلف زندگی داشته است . در
همین راستا نظام کیفری هر جامعه به عنوان تبلوری از داده و خواست آن جامعه ، مهمترین
نهادی است که وظیفه پاسداری و صیانت از امنیت را بر عهده دارد.
یکی از جرایمی که در طول تاریخ به امنیت بسیاری از کشورها لطمات جبران ناپذیری وارد کرده است، « جرم جاسوسی »[۲۸] است .
جاسوسی دارای چنان اثرات مخربی است که روابط خصوصی و اجتماعی افراد را در جامعه و روابط کشورها را در زندگی بین المللی تحت الشعاع قرار داده و به مخاطره می اندازد.
با توجه به اهمیت ویژه ای که جرم جاسوسی دارد بازنگری و اصلاح قوانین کیفری راجع به این موضوع در جهت تکامل آن ها و تحقق اهدافی خطیر چون حفظ امنیت ، بیش از گذشته احساس می شود .
دفاع از حاکمیت سیاسی
امنیت از مهمترین مسائلی است که در ثبات حکومت ها و استقلال کشورها نقش حیاتی و تعیین کننده ایفا می کند . بر همین اساس می توان جرایم علیه امنیت کشور و از آن جمله جاسوسی را بزرگترین عامل تهدید کننده امنیت و استقلال کشورها محسوب نمود . یکی از مصادیق بارز و قدیمی جرایمی علیه امنیت، جرم جاسوسی، به عنوان یک جرم سازمان یافته که معمولا دست بیگانه در آن مشاهده می شود، می باشد .
«جاسوسی از مهمترین ابزار، جهت برتری های نظامی، ساقط کردن دولت ها و تحقق کودتاها بوده است که نمونه بارز آن کودتای امریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایران است که با دخالت مستقیم سازمان جاسوسی امریکا سیا (CIA) تحقق یافت و طی آن سازمان سیا با همکاری دولت انگلیس در طرحی به نام «آژاکس» دولت مصدق را سرنگون کرد.[۲۹]
با این حال نباید تصور کرد که جاسوسی در سطح دنیا محدود به این سازمان ها می شود بلکه این جرم در کشورهای مختلف و توسط افراد و سازمان های گوناگون ارتکاب می یابد . دهه هشتاد میلادی را به دلیل رشد ارتکاب این جرم « دهه جاسوسی » نامیده اند. اهمیت جرم جاسوسی به حدی است که حدود پانصد کتاب در مورد جرم جاسوسی توسط مورخان ، روزنامه نگاران ، تحلیلگران نظامی، سیاستمداران و تا حد کمتری حقوقدانان و جرم شناسان نگاشته شده است. به جاسوسان نیز « چشمان مخفی سیاست » گفته می شود .
۲) تحولات تاریخی جرم جاسوسی
آن چه امروزه، تحت عنوان جاسوسی مورد بحث قرار می گیرد و به عنوان جرایم سیاسی شناخته شده است ، سابقه بسیار طولانی در تاریخ دارد، در عین حال از نظر تاریخی شاید نتوانیم مبدا مشخص و روشنی برای پیدایش جرایمی از قبیل جاسوسی و خیانت به کشور بیابیم . با این همه ، از زمانی که بشر به اقتضای طبع مدنی خویش ، زندگی اجتماعی را تشکیل داد، تصادمات بین افراد و هیئت حاکمه به وجود آمد و جرایم خیانت و جاسوسی پدیدار شد و در ازمنه مختلف با توجه به اوضاع و احوال و مقتضیات سیاسی و اجتماعی به گونه ای ظهور و بروز پیدا کرد .
از آن جا که تحقق جرم نیاز به موضوع دارد و بدون موضوع در هر جرمی تحقق آن بی مورد است و موضوع تحقق جرم جاسوسی و خیانت به کشور حاکمیت و دولت یک کشور است ، بنابراین می توان گفت از زمانی که دولت ها ، هر چند در شکل بسیار ابتدایی و ساده خود به وجود آمدند و بر اثر مرز بندی و حدود و ثغور ، کشور ها پا به عرصه وجود گذاشتند ، ارتکاب جرایمی از قبیل جاسوسی و خیانت به کشور نیز قابل تصور است .حقوق دانان در بحث تاریخچه جرایم و مجازات ها ، تقسیمات متفاوتی ارائه نموده اند. عده ای تاریخ تحولات کیفری را به دوره های جنگ های خصوصی، دادگستری خصوصی و دادگستری عمومی و دوره معاصر تقسیم کرده اند.[۳۰]
به هر حال از زمانی که ساده ترین تشکیلات اجتماعی، نظیر قبیله به وجود آمد ، به طور طبیعی این فرض وجود داشت که گروهی عهده دار اداره زندگی جمعی شدند و بر اساس قدرتی که کسب می کنند، حکمران دیگران باشند و کسانی را که در جهت تزلزل قدرت آنان بر می آیند مجازات می نمایند. پس از دوران ابتدایی به تدریج بر اثر تکامل بنیادهای اجتماعی، دولت و قدرت حاکمه شکل گرفت. دولت ها حقوقی را برای شهروندان ، و رعایای خویش وضع کردند و مردم موظف به رعایت وفاداری و اظهار صداقت و امانت در مقابل کشور و هیئت حاکمه بودند و در صورتی که این حقوق، مورد تعرض قرار می گرفت عمل مرتکبین، جرم و مستوجب کیفر بود.
در دوران های ابتدایی زندگی بشر ، شیوه برخورد با جاسوسان و خائنان به خوبی معلوم نیست ولی به طور کلی می توان گفت: با ظهور دولت، اصول و نظامات و مقررات اجتماعی به وجود آمد و دولت که حافظ نظم عمومی و سیاسی به شمار می آمد، زمانی قادر به ادامه حیات و حفظ کشور بود که بتواند در مقابل جرایمی که بر ضدش انجام می شود ، واکنش مناسب نشان دهد.