۶ ) مکان گزینی آنها اغلب در لبههای شهری، حواشی خطوط آهن و بزرگراهها و یا زمینهای خالی از سکنهای که در مجاورت مناطق مرکزی شهرها قرار دارند، صورت میگیرد.
۷ ) معمولاً در مناطق نامناسب شهری (مانند: زمینهای ناهموار، حواشی کارخانجات، در مجاورت زمینهای رها شده و بلااستفاده) تشکیل میشوند.
۸ ) جمعیت متراکم دارند که از خانوادههای پرجمعیت تشکیل شده است.
آنچه از تعاریف گوناگون برمیآید آن است که: حاشیه نشینی در کشورهای درحال توسعه، غالباً از مهاجرین تشکیل میشود که بنا به علل مختلف، شهرهای بزرگ را هدف قرار داده اند، ولی به دلیل پایین بودن سطح مهارتهای فنی و فقدان سرمایهی کافی، قدرت ورود به متن اصلی شهر را نداشته و ناگزیر به پذیرش زندگی حاشیهای شدهاند. مکان گزینی این قبیل اجتماعات، اغلب، در زمینهای نامرغوب و یا اراضی حاشیهی شهرها و به صورت غیرقانونی صورت گرفته است. فقر اقتصادی، پایین بودن سطح سواد و بالابودن میزان جرائم و کمبود خدمات زیربنایی و مساکن بیدوام و خلق الساعه، از خصوصیات مشترک مناطق حاشیه نشین به شمار میرود. به عبارت سادهتر میتوان گفت: مناطق حاشیه نشین، محدودههای خاصی از شهرها هستند که به لحاظ شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی، تفاوت آشکاری با سایر مناطق شهری دارند.
۲-۱۲٫علل پیدایش حاشیه نشینی در ایران
آغاز شهر گرایی به شیوه نوین در ایران را باید از سنوات اخیر (چیزی در حدود ۱۳۰۰ هـ .ش) به حساب آورد این روند تا سال ۱۳۵۷ را می توان به دو دوره تقسیم کرد. دوره اول از سال ۱۳۰۰ شروع و به اجرای قانون اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۰ ختم می شود در این دوره نرخ رشد سالیانه شهرنشینی در ایران متوسط ۶۵/۲ درصد بوده است. در دوره دوم شهرنشینی که از سال ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۷۵ را در بر می گیرد نرخ رشد سالیانه به طور متوسط ۴۲/۴ درصد بوده است. (هاشم بیگی، ۱۳۷۱: ۹۶)
حرکت به سوی جامعه شهری و توسعه شهرنشینی دو مسئله را همراه داشته است اول ایجاد شهرهای جدید دوم گسترش سریع برخی از آنها (رئیس دانا، ۱۳۸۰: ۱۳-۱۱)
در یک مفهوم عام و کلی شهرهای جدید ایران از سه طریق بوجود آمدند:
۱- افزایش جمعیت نقاط روستایی به بیش از ۵ هزار نفر (طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی حد نصاب تبدیل به شهر ۴۰۰ هزار نفر تعیین گردیده)
۲- مراکز بخش ها که طبق قانون باید در آنجا شهرداری تأسیس شود.
۳- احداث مستقیم و برنامه ریزی شده.
در کشور ما توسعه نابرابر یکی از مشخصه های اصلی است که می توان از آن به عنوان مانعی بزرگ برای شهرخود پایدار از آن یاد کرد به طوری که در اکثر شهرهایک یا چند مانع رشد برای شهرهای کوچک تر و روستاها وجوددارند به گونه ای که بیشترنیروهادر این مناطق دیده می شوندوکمال مطلوب تر این است که یک شهرخودکفا،دارای نسبت ثابت ازاشتغال صنایع پایدارواشتغال غیر ملی باشد(اسکندری، ۱۳۸۱: ۱۵۶)استعمار و استثمار دولت های بیگانه و بی کفایتی سلاطین علی الخصوص در عصر قاجار و فقر فرهنگی و سواد و تغییر ناگهانی سیستم اقتصادی سنتی به یک اقتصاد مدرن، تک محصولی بودن صنعت کشور، واردات بی حساب و سرانجام همسو و همگام نبودن معیارهای شهرگرایی و صنعتی شدن و تقلید و مدل سازی از کشورهای اروپایی برای زندگی شهرنشینی همه از عواملی است که سبب شد شهر گرایی در ایران به صورت ناموزون و با شکلی ناهنجار صورت گیرد (مهاجرین، ۱۳۸۷: ۲۱)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
عدم توزیع درآمدهای ملی و نقض معیارهای عدالت اجتماعی و نبود دسترسی یکسان و برابر به امکانات شغلی و رفاهی سبب اختلافات طبقاتی میان اقشار جامعه شهری، نداشتن سیاست های درست از جانب دولت و مهار نکردن این بحران شاهد تفاوت های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی میان روستاها و یا در شهرها هستیم بطوری که وقتی پا در یک روستا می گذاریم گویی در یک کشور متفاوت با فرهنگ و ملتی متفاوت هستیم. اما پس از جنگ تحمیلی، رشد سریع جمعیت و به دنبال آن توسعه و گسترش شهرها و نیاز به ایجاد شرایط اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی مناسب برای شهروندان و همچنین نسل های آینده را به عنوان مسئله ملی در آورده است (همان: ۲۲).در چند دهه اخیر شهرهای کشورهای در حال توسعه در معرض گسترش مهاجرت های روستایی به شهر بوده اند که تحت تاثیر گزار از اقتصاد کشاورزی به اقتصادی شهری و کاهش امکان اشتغال در نقاط روستایی با هدف دستیابی به فرصت های مطلوب تر اقتصادی، اجتماعی بوده است که اغلب این گونه افراد در بافت ها و سکونت گاه های غیر رسمی شهرها مستقر شده اند، زاغه نشینی، حاشیه نشینی، اسکان غیر رسمی، اسکان خودرو، اسکان نابهنجار و یا هر عنوان دیگر که برای این پدیده گذاشته شود به هر صورت نوعی الگوی سکونت برای گروهایی از جامعه فقیر و فرو دست شهرنشین است(ماهنامه شوراها۴، ۱۳۸۸:۹).در کشور ایران نیز پدیده اسکان غیر رسمی به طور مشهوری از دهه ۱۳۴۰ به بعد که رشد شهرنشینی در اوج خود بوده نمایان گردید و شهرهای کشور را با مشکل جدی روبرو نموده و همواره میزان آن در حال افزایش است طبق برخی برآوردها میزان آن در حال افزایش است و طبق برخی برآوردها در حال حاضر حدود ۵/۳ میلیون حاشیه نشین در ایران وجود دارد (افتخاری راد، ۱۳۸۲: ۶۱)
در این میان همانگونه که تحقیقات جمعیت شناسی و جامعه شناسی موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران نیز نشان می دهد به لحاظ جغرافیایی بیشترین سهم جمعیت اسکان غیررسمی در تهران و دیگر کلانشهرها ایران اسکان یافته اند که عمدتاً از جمعیت مهاجر تشکیل شده اند (سیف الدینی، ۱۳۷۸: ۸۴).شکل گیری محدوده های اسکان غیر قانونی و ناهنجار به عنوان یکی از پیامدهای گسیختگی فضائی عملکردی بویژه در کشور ما را می توان برآیندی از مجموعه عوامل ذیل دانست:
۱ -رشد شتابان جمعیت و جمعیت پذیری محدوده های پیرامونی و ضعف نظامهای اقتصادی و مدیریت شهری برای کنترل و هدایت این رد فضائی متناسب.
۲- نظام اقتصاد شهری و منطقه ای دوگانه و اتکای آن بر اقتصاد غیر رسمی گسیخته و ضرورت حیات غیر رسمی که بروز کالبدی آن به شکل محدوده های متمرکز روی اسکان غیر رسمی ظاهر می شود.
۳- قطعه بندی بزرگ زمین که موجب افزایش قیمت زمین می شود به طوری که اقشار کم درآمد توان خرید آن را ندارند.
۴- سهولت ضوابط پرداخت وام و اعتبار مسکن و پایین بودن مبلغ وام پرداختی با توجه به قیمت آپارتمان و همچنین اطمینان خانوارهای کم درآمد از قدرت باز پرداخت اقساط بلند مدت پس از اخذ وام به دلیل عدم توانایی خرید در کلان شهر رو به مناطق حاشیه می آورند.
۵- افزایش فقر درون شهری یکی دیگر از عوامل موثر در حاشیه نشینی است به گونه ای که امروزه فرهنگ فقر در کلان شهرها به عنوان یک پدیده سبب بسیاری از آسیب اجتماعی است.
۶- اگر شهرها به صورت مناسب منطقه بندی شوند و بدون دلیل و بی برنامه توسعه نیابند زمینه برای ساخت و ساز غیر مجاز فراهم نمی شود و محلات زاغه نشین بوجود نخواهد آمد. (شیخی، ۱۳۸۲: ۲۰۶).
۲-۱۳٫پیامدهای زیستی حاشیه نشینی در ایران
آسیب های اجتماعی ، سهم بالایی از وقوع جرم وجرائم در کشور به حاشیه نشینان اختصاص یافته است ، به دلیل عدم تطابق هنجاری و نائل شدن به یک شناخت اجتماعی حاشیه نشینان و همچنین سطح نازل معیشت اقتصادی این طبقه اجتماعی ، یک نوع انحرافات نهادینه شده در کنش آنها به چشم می خورد.قاچاق مواد مخدر و جنایت های مبتنی بر هیچ انگاری ارزش های اجتماعی از موارد قابل ذکر هستند.رواج مشاغل کاذب و غیر رسمی فقر مفرط اقتصادی و همچنین عدم مهارت فنی در میان مهاجران حاشیه نشین ایران ، مشاغلی را رواج داده که در متن زیست شهری به وضوح قابل رویت است.دستفروشی ، قاچاچ کالا ، دلالی های کاذب امروزه نه تنها در حاشیه شهر بلکه در متن شهرها نیز نمود تام دارد.
سطح نازل آموزش و پرورش و سواد در حاشیه شهرهای ایران ، به بدوی ترین شکل ممکن رواج دارد ، به این معنا که عدم تخصیص بودجه متناسب برای امر آموزش و پرورش این نقاط، جدای از آن که باعث کم سواد شدن حاشیه نشینان شده است ، موجب گردیده که تا فراین جامعه پذیری در میان کودکان و نوجوانان حاشیه نشین فرایندی ناقص و عقیم باشد.نقصانی که در رشد بالای انحرافات اجتماعی نمود می یابد.رابطه های قومی ، اجتماع در دل جامعه رشد مناطق حاشیه ای موجب گردیده است تا اجتماعاتی در دل جامعه رخ عیان کند.در مضرات این بد سامانی اجتماعی همین بس که به واسطه آن آداب شهر نشینی و کنش شهروندی به فراموشی سپرده می شود.و خصایص کنش روستایی که سنخیتی با زیست شهری ندارد ، به شاکله عقیدتی زیست شهری مبدل شده است.عدم بر خورداری از بهداشت و امکانات درمانی تراکم بالای جمعیتی در کنار فقدان امکانات شهری باعث شده که از لحاظ بهداشتی مناطق حاشیه ای شهرها در وضعیت وخیمی به سر ببرند .آمار بالای بیماری های واگیر دار و پوستی و گوارشی ، گواهی بر این مشکلات عمده مناطق حاشیه ای شهرهای ایران است.
الف :حاشیه نشینی شهری قبل از انقلاب
مطالعات کارشناسان مسائل شهری نشان می دهد که تا سال ۱۳۲۰ اقتصاد شهر و روستا به طور نسبی توازن داشت. شروع حرکت های مهاجرتی و آغاز توسعه شهرنشینی ایران با سالهای ۱۳۳۲- ۱۳۲۰ مقارن بود (اعتماد، ۱۳۸۱: ۱۹۰).تشکیل ارتش، عملیات نظامی در سرکوب خوانین بزرگ، برقراری امنیت در شوارع، خطوط راه آهن ایجاد تونل و راه های شهری و … تمام عواملی بود که سبب آسان شدن مسافرت و راحتی در حمل و نقل و به دنبال آن نرخ مهاجرت و حرکت روستائیان به شهرها بود به گونه ای که حرکت روستائیان از ۰۸/۰ در سال ۱۳۰۰ به ۱۴% در سال ۱۳۲۰ رسید اما با روی کار آمدن دولت مصدق شاهد سیر نزولی مهاجرت آن هم به دلیل ملی شدن صنعت نفت و کاستن بهره مالکانه و اختصاص ۲ درصد از درآمد مالکان به عمران روستایی هستیم این اقدامات سبب شد تا افزایش نرخ مهاجرت روستایی در سال ۱۳۲۰ متوقف شده و در سال ۱۳۳۵ علیرغم افزوده شدن یک رقم ۶ میلیونی به جمعیت کشور نه تنها افزایش نشان نداد بلکه ۵% کاهش یافته است (ورهرام، ۱۳۶۷)
با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و مشکلات سیاسی آن روز و روی کار آمدن محمد رضا شاه آن هم با چهره ای متفاوت ما در برهه ای از زمان مملکت شاهد رکود اقتصادی شدید به دلیل ورود کالاهای خارجی، رونق شهرها، فراهم کردن وسایل معیشتی و افزایش نسبی جمعیت و شدت مهاجرت بود. شهر گرائی مردم و روستائیان به حدی رسیده بود که در سال ۱۳۴۱ نرخ مهاجرت روستایی ۰۵۲۰/۱% رشد نشان داد که نسبت به ۵ سال قبل ۱۰ برابر شده است (هاشم بیگی، ۱۳۷۱: ۲۲۶).بنا به یک گزارش در مورد جمع بندی وضع موجود، حاشیه نشینی در ایران ۸۰% ساکنین این مناطق که اکثرا در اطراف تهران تجمع کرده اند و خانه ای از حلب قوطی، حصیر و موارد مشابه دارند از مناطق بندرعباس، اهواز، کرمانشاه، همدان، لرستان، کردستان هجوم آورده اند و ۶۳ درصد از آنها دهقان که ۳۲ درصد آنها به دلیل کمبود آب برای کشاورزی کوچ کرده اند و ۴/۱۸ درصد خرده مالکانی بودند که زمین های خود را اجاره داده اند و به تهران آمده اند و ۷/۱۰ درصد از ظلم مالکان فرار کرده اند. (زاهدی مازندرانی، ۱۳۵۵: ۹۱).مهاجرت های روستایی در ده های ۴۰ تا ۳۰ الزاماً به شهرها نبود و کشاورزان از روستایی به روستای دیگر سفر و با همیاری و مشارکت کشاورزان محلی دیگر کار می کردند و از سویی مهاجرت فصلی و موقت بود نه دائمی (وحدانی، ۱۳۸۱: ۱۱۴۰).در طی سالهای ۵۰ – ۱۳۴۵ مهاجرت بی رویه و شتابان از مناطق روستایی به شهرهای بزرگ بیشتر شد و از این پس بود که مشکل حاشیه نشینی شهری به عنوان یک مسئله اجتماعی نمایان شد و هنوز ادامه دارد (افتخاری راد، ۱۳۸۰: ۵۰).
ب :حاشیه نشینی بعد از انقلاب
در سال ۱۳۵۹ جمعیت ایران به ۳۷,۷۰۰,۰۰۰ نفر بالغ گردید و نرخ مهاجرت روستایی نیز همگام با آن ۱% افزایش یافت جنگ بعنوان یکی از مهمترین عوامل مهاجرتی برای ساکنین جنوب و غرب کشور، هجوم آنها به مناطق مرکزی و شرقی کشور به حساب می آمد با نگاهی به ساکنین مناطق حاشیه نشین در خواهیم یافت آنها مهاجرینی هستند که به خاطر اصطحکاک و فرسودگی شیوه تولید دستیابی و بازده پایین تولیدات در اثر بی توجهی دولت و درگیر بودن آنها با مسائل مهم تری از بحران، به شهرها هجوم آورده اند. بعد از انقلاب بالا رفتن قیمت زمین، مصالح ساختمانی، وام های با بهره فراوان، اجاره های سنگین عواملی بود که اقشار کم درآمد جامعه که نسل دوم از مهاجرین روستایی بودند نتوانند در شهرها ساکن باشند و به همین خاطر به حاشیه شهرها رفته و شاید در آینده (که هیچ گاه نمی آید) بتوانند به متن برگردند. البته مهاجرت به خارج بعد از انقلاب تحت الشعاع دو جریان بزرگ قرار داشت که تابع اوضاع و احوال عصر خود بوده و در گسترش حاشیه نشینی و به تبع بالا رفتن میزان بزهکاری تاثیر داشت (مهاجرین، ۱۳۸۷: ۴۱ – ۴۰).
کودتای مارکیستی در افغانستان و اشغال آن توسط شوروی سبب مهاجرت افغانها به داخل کشور که از تعداد مهاجران آمار درستی در دست نیست اما در سال ۱۹۸۸ یونسکو طی آماری که منتشر کرد تعداد کل پناهندگان که در ایران زندگی می کنند را ۲,۸۳۰,۰۰۰ نفر برآورد کرد که از این عده ۲,۳۵۰,۰۰۰ نفر آن آوارگان افغانی و ۷۰,۰۰۰ نفر از آن کردها و عراقی را تشکل می دادند (۱۹۸۸)
در اواخر دهه ۶۰ که اقتصاد ما، اقتصاد جنگ بود، تولیدات پایین، دبی کیفیت، عدم توازن عرضه و تقاضا افزایش نقدینگی، تورم، شغل های کاذب، ترس از سرمایه گذاری، عدم امید به ادامه حیات نظام و از همه مهمتر افزایش سریع جمعیت که طی ۷ سال بیش از ۲۰ میلیون به جمعیت ایران اضافه شد و در دهه های ۷۰ که دوران بعد از جنگ را تجربه کردیم حکومت تا حدودی به اوضاع مسلط شد و باید شاهد عمران و آبادانی شهرها و بازگشت مهاجران جنگ زده به شهرهایشان، اما این عمران و آبادانی با سرعت کمی صورت گرفته و نه تنها جنگ زده ها حاضر به بازگشت نبودند بلکه شهرها و روستاهای خود را محل زندگی نمی دانستند. در نیمه نخست دهۀ هشتاد هم هنوز برنامه های عمرانی و سیاست ها و راهکارهای مثبتی برای سر و شکل دادن به مناطق حاشیه نشینی صورت نگرفته است باید اذعان داشت که قبل از انقلاب با سیاست های غلط و نسنجیده دولت ها بستر و شرایط پدیده حاشیه نشینی را فراهم کردند و بعد از انقلاب نیز به جای جلوگیری از ادامه و گسترش آن زمینه را برای توسعه پایدار آن فراهم کردند ( مهاجرین، ۱۳۸۷: ۴۲)
۲-۱۴٫ویژگیهای حاشیه نشینان
اسکان غیر رسمی، شیوه و فضای حاصلی از زندگی شهری است که در تمامی یا غالب جهات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، کالبدی، حقوقی، سابقه استقرار و نحوه شکل گیری و سیر تحولات تاریخی با بخش های مجاور تفاوت اساسی دارد. مسکن های غیر معمول خیابانها و کوچه های تنگ و باریک، مشکلات زیست محیطی و بهداشتی، فزونی و تراکم بالای جمعیت، فقر فرهنگی و آسیب پذیری بالا در برابر حوادث طبیعی، سطح پایین برخورداری از امکانات و تسهیلات زندگی، عدم برخورداری از امکانات، تأسیسات و خدمات شهری، اشتغال غالب در مشاغل غیر رسمی، تصرف غیر قانونی زمین و … از ویژگیهای اسکان غیر رسمی می باشد. عمده ترین ملاک عدم رسمیت ویژگی های مسکن و مالکیت بر زمین می باشد (کمانرودی ۱۳۷۶: ۱۸).
زندگی حاشیه ای از یک سو می تواند تهدیدها و مسائلی برای نظام شهری ایجاد کند و از سوی دیگر زندگی حاشیه ای و در حاشیه ماندن مسائل و مشکلات عدیده ای برای مناطق به دنبال داشته است. مهمترین مشکلات زندگی خانوادگی در محلات حاشیه نشین عبارت اند از بیکاری و نداشتنشغل دائم سرپرست خانوار مشکل مالی و کمبود درآمد؛ نداشتن خانه و مسکن مناسب؛ محیط بد اجتماعی و فرهنگی این محلات؛ عدم رسیدگی شهرداری؛ کمبود امکانات رفاهی و تفریحی برای فرزندان؛ انحرافات اجتماعی زیاد از جمله اعتیاد، نبود امنیت (به ویژه برای دختران) و همچنین در بیان مهمترین مسائل و مشکلات محلات حاشیه نشین به مواردی نظیر آسفالت نبودن کوچه ها، کمبود بهداشت و سرپوش نبودن رودخانه ها و فاضلاب های محله؛ کمبود امکانات رفاهی، فرهنگی و آموزشی، عدم رسیدگی شهرداری به این محلات؛ نداشتن آب لوله کشی؛ شلوغی محله ها؛ تراکم جمعیتی زیاد، بافت روستایی چند قومی و فرهنگی بودن محله و … می باشد. (فدایی، ۱۳۸۸: ۳۱)
۲-۱۴-۱٫ نمونه هایی از اوصاف عمومی زندگی حاشیه نشینی
۱- چهره نامطلوب شهری
عمده ترین نمای حاشیه نشینی چهره ظاهری آن است که احساس وجدان آدمی را می آزارد ساختمان هایی با نمای آجری کم دوام فرسوده، معابر و گذرگاه های پر پیچ و خم و کم عرض بودن آنها بدون رعایت اصول معماری، دیوار نویسی که اغلب دل مشغولی عاطفی و روحی جوانان، ناسیونالیستی جوی پر آب و گذریده، وجود موش و حشرات موذی، دست انداز در خیابانها و … جملگی از بی کیفیت بودن سیمای شهری در این منطقه دارد.
۲- پایین بودن سطح بهداشت عمومی و سلامتی روانی و جسمی
این مناطق به دلیل نبودن بیمارستان، درمانگاه ها از ابتدایی ترین تجهیزات پزشکی از لحاظ بهداشت عمومی، نبودن حمام در برخی خانه ها، عدم رعایت بهداشت خصوصی، انباشت زباله ها و عدم دفع به موقع آنها، عدم دفع فاضلاب، آلودگی محیط، دور بودن از خدمات اورژانس و آتش نشانی بعلت دور بودن از خدمات شهری.
۳- فقدان شغل مناسب و درآمد کافی
حاشیه نشینان از داشتن شغل مناسب محروم هستند چرا که اغلب فاقد مهارت و تخصص و یا مدرک تحصیلی هستند به همین دلیل رو به مشاغل کاذب روی می آورند. از جمله گدایی، دست فروشی، کوپن فروشی، نان خشک جمع کن، قاچاق مواد مخدر، مشروبات الکلی، سرقت، اخاذی، اخفای مال مسروقه از جمله مشاغل اینان به حساب می آید.
۴- وجود خرده فرهنگ های خاص در این مناطق
هر خانواری که به این مناطق می آید با خود فرهنگ خاصی آن هم با توجه به فرهنگ غالب در شهر یا روستا یا عشیره خود به همراه دارد این فرهنگ ها پس از مدتی در فرهنگ قدیمی تر ذوب می شوند هر چند برخی خرده فرهنگ ها دیر حل می شوند و حتی هیچ گاه ممکن است از فرد جدا نشود عمده خرده فرهنگ های موجود گویش و ادبیات این مناطق است، نوع رانندگی، نوع لباس پوشیدن، نوع مراسم عروسی، پایبندی به اصول لوتی گری ولاتی، رفیق بازی، نگهداری برخی حیوانات و هزاران مسئله دیگر که انسان را به تأمل وا می دارد.
۵- تراکم جمعیت
ترکیب سنی جمعیت در این مناطق نشان می دهد که به دلیل جوان بودن رؤسای خانواده ها و عدم رعایت و تنظیم خانواده و علاقه وافر به فرزند پسر و یا افزایش فقر شهری و … همه و همه دست به دست هم داده تا علیرغم جمعیت زیاد و مساحت کم منازل و کم عرض بودن خیابان شاهد تراکم جمعیت و اصطکاک بیشتر افراد در این مناطق باشیم.
۶- فقدان یا کم بودن امکانات آموزشی و رفاهی
پایین بودن سطح سواد و تحصیلات نبود مدارس، کافی نبودن فضای آموزشی مناسب نسبت به تعداد دانش آموزان، دور بودن مدارس در این مناطق باعث شده که بگویم امکانات این مناطق ضعیف است بعلاوه برخورد خشن و تند حتی از نوع فیزیکی از ویژگیهای این مناطق می باشد.
۷- گستردگی فقر
برای مفهوم فقر چنین آمده است «مردمی که قادر به بهره برداری از یک زندگی شایسته نباشند فقیر هستند. (سرلک، ۱۳۸۳: ۲۰۴) یا در جایی دیگر آمده است «فقر عبارتست از نداشتن غذای کافی، کمبود آب آشامیدنی، مراقبتهای نامناسب، شرکت فعال ننمودن در فرایندهای تصمیم گیری» (همان منبع)
۸- فراوانی مواد مخدر و رقم اعتیاد