از این رو رابطه بین دیدن خشونت رسانه و رفتارهای تجاوزگرانه در طی زمان باعث افزایش وابستگی به تلویزیون و بازیهای کامپیوتری و ویدئویی در کودکان و نوجوانان می شوند . بعلاوه افراد دارای تحصیلات کمتر که مهارتهای اجتماعی کمتری دارند و کسانیکه تمایل به خشونت دارند تمایل به بروز تجاوزگری بیشتر دارند . این کودکان و نوجوانان میل به صرف زمان بیشتری پای تماشای تلویزیون و بازی ، بازیهای کامپیوتری و ویدئویی دارند .
علاوه بر این کودکان و نوجوانانی که خود را مشابه کاراکترهای تجاوزگر تخیل می کنند و خشونت را بعنوان واقعیت قلمداد می کنند نیز مایل به بروز تمایلات تجاوزگری بیشتری هستند . در این باب می توان چنین نتیجه گرفت که واکنشهای مشابهی را می توان از کودکان و نوجوانان بازیگر بازیهای خشن ویدئویی انتظار داشت و این به علت طبیعت تقابل در این بازیهاست .
بعلاوه تعدادهشدار دهنده ای کودکان و نوجوانانی وجود دارند که لذت را در رسانه ها در مواجهه با تفریحات خشن تجربه می کنند ، و تقاضای سیری ناپذیری برای محتوای خشن دارند . بدین ترتیب بچه ها به تدریج از بازیهایی که مکررا ً بازی کنند خسته می شوند و آنچه آنها را در ابتدا به هیجان می آورد طولی نمی کشد که آنها را خسته می کند و بنابراین تولید کننده ها بازیهایی می سازند که تحرک و خشونت بیشتری داشته باشد .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
محققین همچنین اثرات اشکال گرافیک تر خشونت را بخصوص برمردان جوان سن حدود ۲۰ سال تحقیق کرده اند .
به این قرار که مواجهه مکرر با فیلم های تصور کننده خشونت بخصوص در یک زمینه سکسی که زنان قربانی می شوند ، باعث تغییر گرایشات مردان جوان به حالت کم دلسوزتر نسبت به هتک قربانیان و بی تفاوت تر نسبت به داوری درباره قبول معرف تجاوز به عنف می شوند .
مواجهه مکرر به نمایش گرافیکی خشونت می تواند منجر شود تماشاگر یا بازیگر واکنشهای هیجانی خود را با آن وفق دهد .
این داوریهای تغییر یافته و واکنشهای هیجانی می تواند به داوری آنها درباره ی قربانیان خشونت در محیطهای واقعی تر انتقال داده شود.
این مطالب می تواند درباره ی بازیهای کامپیوتری و ویدئویی درست باشد :
که در آن اولا ً تنها یک کاراکتر مونث وجود دارد که بیشتر دون رتبه و درجه ی دو در مقابل کاراکترهای مذکور رهبری گننده بوده و ثانیا ً : کاراکتر مونث در جنگ در مقابل کاراکترهای مذکر، خشونت جنسی را بکار می برد .
( اما همیشه هم اینطور نیست که بگویم همه ی بازیهای کامپیوتری و ویدئویی به اصطلاح آسیب رسان هستند بلکه بازیهایی نیز ساخته شده است که میتوانیم به جنبه های مثبت آنها اشاره کنیم . )
البته جنبه های مثبت این بازیها کمتراز جنبه های منفی اش نیست یعنی جنبه های مثبت زیادی دارد . که متاسفانه در کشور ما از این جنبه ها خیلی کم و اگر هم استفاده شود ، بسیار کم است .
مثلا ً جنبه های آموزشی این بازیها از این دید ، بعضی از کشورها در آموزش و پرورش شان آمده اند و درسها را بصورت بازی طراحی کرده اند یا جنبه ی علمی این بازیها در دانشگاهها و جنبه درمانی هم برای بچه هایی که ناتوانی هایی دارند ، و یا برای سالمندان این بازیها به طرز بخصوصی طراحی شده است ( قسمتی از مصاحبه سر کار خانم رفیعی روانپزشک کودک و نوجوان در برنامه خانواده از شبکه اول سیما ۱ / ۸ / ۸۱ ) .
ارنا فیشهادت ( Ema fishhaut ) در رابطه با جنبه های مثبت بازیهای کامپیوتری و ویدئویی می گوید :
بسیاری از بازیهای کامپیوتری و ویدئویی ( حاوی جنبه مثبت ) یک احساس مهارت را در کودکان و نوجوانان ایجاد می کنند .
وی یک ویرایشگر متخصص است که مقاله ” بازیهای تصویری ” ( یک مشکل یا یک نعمت ) را نوشت و در آن راههایی را طرح کرد که والدین می توانند بازیهای تصویری و برنامه هایی را که یادگیری کودکان و نوجوانان آنها را افزایش دهند را انتخاب کنند .
چنانچه هر یک از این رسانه ها تاثیر قوی بر زندگی و رفتار کودکان و نوجوانان دارند .
اما چگونگی آن تاثیر و اینکه آیا تاثیر خوب یا بد است بستگی به هنر پیشه ، ستاره تلویزیونی و یا برنامه نویس دارد .
- نظریه هایی برای توجیه ارتباط بین مشاهده خشونت و رفتار پرخاشگرانه همبستگی مثبت بین مشاهده خشونت و رفتار پرخاشگرانه با بهره گرفتن از نظریه های متعدد تبیین شده است در این خصوص نظریه یادگیری اجتماعی مورد توجه عده زیادی از پژوهشگران قرار گرفته و مطالعاتی که در راستای تاثیر آن است رو به افزایش است .
براساس این نظریه ، همان طور که کودکان مهارتهای شناختی و اجتماعی را از طریق مشاهده عملکرد والدین ، خواهران ، برادران ، همکلاسیها و معلمان خود می آموزند ، با تماشای برنامه های خشونت آمیز تلویزیون نیز یاد می گیرند که چگونه پرخاشگرانه رفتار کنند .
مطالعات آزمایشگاهی ، بارها نشان داده است که کودکان پس از مشاهده برنامه های خشونت آمیز در تلویزیون از رفتارهای پرخاشگرانه تقلید می کنند .
آزمایشهای متعددی که آلبرت بندورا و همکارانش در دهه ۱۹۶۰ انجام دادند ، بیانگر موضوع تقلید از خشونت مشاهده شده است . به اعتقاد او کودکان رفتار ضد اجتماعی را از طریق مشاهده برنامه های خشونت آمیز می آموزند . بعبارت دیگر ، با تماشای شخصیتهای تلویزیونی مورد علاقه که به گونه خشونت آمیز رفتار می کنند ، این امکان وجود دارد که بینندگان جوان با بازیگران همانند سازی کنند . بندورا و همکارانش به منظور نمایش تجربی پدیده تقلید از اعمال خشونت آمیز یک طرح آزمایشی را ترتیب دادند . آنها به گروهی از کودکان فیلم نشان دادند که بازیگر آن به یک عروسک پلاستیکی حمله ور می شود و اعمال پرخاشگرانه انجام می داد به گرهی از کودکان نیز فیلمی نشان دادند که شخصیت آن رفتار پرخاشگرانه نشان نمی داد و در نهایت به گروه سوم اصلا فیلمی نشان نشده پف پس همه کودکان را به اتاق اسباب بازی بردند که در آن چندین عروسک وجود داشت و رفتار آنها را به دقت مورد اشاره قراردادند . بندورا و همکارانش بالاترین سطوره رفتار پرخاشگرانه را نسبت به عروسکهای اتاق بازی در کودکانی ثبت نمودند که شاهد سرمشق پرخاشگر بودند در نظریه یادگیری اجتماعی ، چند نکته حائز اهمیت است نخست آنکه ، بین یادگیری و عملکرد تمایل وجود دارد ممکن است افراد بدون هیچگونه تقویتی از طریق مشاهده پرخاشگری ، رفتار پرخاشگرانه را بیاموزند اما در عمل نشان ندهند در اینجا یادگیری صورت نگرفته که متخصصان آن را تحت عنوان ” یادگیری نهفته ” مطرح می کنند . اما هنوز عملکردی وجود ندارد ، یعنی آنچه آموخته شده در عمل ظاهر نشده است زمانیکه فرد در موقعیت مناسبی قرار گیرد ، و یا انجام رفتار پرخاشگرانه تقویتی به دنبال داشته باشد ، یادگیری به عملکرد آشکار تبدیل می شود نکته قابل توجه دیگر این نظریه ، تاثیر تقویت و تنبیه جانشینی است .
براین اساس ، لازم نیست که فرد برای یادگیری رفتار پرخاشگرانه ، شخصا به پاداش برسد ، بلکه مشاهده افرادیکه با انجام رفتار پرخاشگرانه و خشونت آمیز به پاداش می رسند بر رفتار کودکان مشاهده کننده تاثیر دارد . به این ترتیب ، اگر کودکان مشاهده کنند که یک شخصیت تلویزیونی به دنبال رفتار پرخاشگرانه پاداش دریافت می کند ، به احتمال زیاد آن رفتار مورد نظر را تقلید خواهند کرد . نکات مطرح شده در نظریه یادگیری اجتماعی ، افکار عموم را نسبت به آثار مخرب تماشای خشونت بیش از پیش روشن ساخت.
- نظریه عدم بازداری :
عده ای از پژوهشگران برای تبیین رابطه بین مشاهده خشونت و یادگیری رفتار پرخاشگرانه ، عدم بازداری را مطرح کرده اند . فرض بر اینست که کودکان و افراد دیگر با آموزش و تجربه از انجام رفتار پرخاشگرانه نهی می شوند ، چنانچه مقدار زیادی خشونت در تلویزیون مشاهده کنند ، بازداری خود را نسبت به اعمال پرخاشگرانه از دست می دهند و در تعامل با دیگران ، به راحتی از خشونت استفاده می کنند .
لئوناردبرکویتزا درباره این موضوع آزمایشهای متعددی انجام داده است در یکی از آنها ، تعدادی از دانشجویان مردم آمریکایی در کالج مشغول به تحصیل بودند ، در یک موقعیت طرح ریزی شده در آزمایشگاه قرار گرفتند و عده ای از آنها در ابتدا توسط همکار آزمایشگر مورد تهدید قرار گرفتند . و در نتیجه خشمگین و عصبانی شدند با عده دیگری از آزمودنیها به شیوه ای بی ضرر رفتار شد سپس به انها فرصتی داده شد که یک موسیقی تصویری خشونت آمیز یا غیر خشونت آمیز را تماشا کنند و به گروهی از آنها هیچ فیلمی نشان داده نشد فن مورد استفاده در آزمایشگاه به گونه ای بود که به شرکت کنندگان این امکان را می داد که به اشخاصی که تکلیف یادگیری بوگوس اشتباه می کنند شوک الکتریکی وارد نمایند نتایج تحقیق حاکی از آن بود که افراد عصبانی که موسیقی تصویری خشونت آمیز را دیده بودند ، در مقایسه با شرکت کنندگانی که دچار عصبانیت نشده بودند با آزمودنیهایی که خشمگین بودند اما موسیقی تصویری خشونت آمیز را مشاهده نکرده بودند پرخاشگری بیشتری را ابراز نمودند این آزمودنیها بیشترین میزان شوک الکتریکی را به افرادی که در تکلیف مورد نظر دچار اشتباه شدند وارد کردند .
- نظریه توجیه :
عده ای از پژوهشگران برای تبیین رابطه بین مشاهده خشونت و یادگیری رفتار پرخاشگرانه نظریه توجیه را مطرح کرده اند . براساس این نظریه ، افراد پرخاشگر تمایل دارند با مشاهده در برنامه های تلویزیون ، رفتار پرخاشگرانه خود را توجیه کنند . این افراد با استناد به پرخاشگری بازیگران و اعتقاد به اعتقاد به اینکه شبیه شخصیت تلویزیونی دلخواهشان رفتار می کنند ، اعمال خشونت آمیز خود را عادی جلوه می دهند در این نظریه مشاهده خشونت یک نتیجه است تا یک علت .
- نظریه پالایش ۲ :
نقطه مقابل نظریه های مذکور ، نظریه پالایش است که پیش بینی می کند پرخاشگری بعد از مشاهده خشونت در تلویزیون کاهش خواهد یافت ؛ به این معنی که مشاهده خشونت مفری خیالی برای ارضای تمایلات پرخاشگرانه است . افراد با تماشای برنامه های خشونت آمیز تلویزیون تخلیه هیجانی می شوند . داده پژوهش ، این نظریه را رد می کند ، زیرا عملا ً همه یافته های به دست آمده بیانگر آن است که بعد از مشاهده خشونت ، رفتار پرخاشگرانه افزایش می یابد : ( مجله پژوهش و سنجش ، ۱۳۷۷ )
در تحقیقی که توسط مولفین ( رضا کرمی نوری ، علیرضا مرادی ) در مورد ساخت شخصیتی و خانوادگی دانش آموزان پرخاشگرانه در سطح مدارس راهنمایی تهران بعمل آمده این نتایج حاصل شده ۱ .
-
- وضع تحصیلی دانش آموزان پرخاشگر :
از نظر تحصیلی نسبتا ً پایین بوده و معمولا ً دارای مواردی از قبیل ، اخراج از مدرسه ، تغییر مدرسه و مردودی و تجدیدی در سابقه تحصیلی خود می باشد . همچنین مشکلات رفتاری از دوره دبستان و حتی پیش از دبستان نیز داشته اند .
-
- ساخت خانواده دانش آموز پرخاشگر :
الف - وضع فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی شامل :
- فقدان والدین ( پدریا مادر به دلایل مختلف )
- پایین بودن درآمد خانواده در مقایسه با میانگین درآمد شهروندان تهران
- پایین بودن سطح سواد والدین در مقایسه با میانگین با سوادان در شهر تهران
- بالا بودن میانگین جمعیت درمقایسه سرشماری عمومی که ۸/۶ نفر در مقابل ۱/۵ نفر می باشد .
۱- نسخه کامل تحقیق مذکور در اختیار تداره کل مشاوره و تحقیق وزارت آموزش و پرورش می باشد برای اطلاع بیشتر از کیفیت انجام پژوهش دانشجو و معلمان می توانند به اصل تحقیق مراجعه فرمایند .
ب - وضع رشد شامل :
نابهنجاریهای گویائی در تکلم ابتلا به بیماریهای دوران کودک و ابتلا مادر به بیماریهایی نسبتا سخت در دوران بارداری .
ج - روابط خانوادگی شامل :
- دعوا و بگو ومگو در خانه
- انجام رفتارهای پرخاشگرانه در خانه
- مورد تنبیه واقع شدن فرزندان پرخاشگر در خانه
- وجود تمایلات مرضی شخصیتی در پدران دانش آموزان پرخاشگر ( کرمی و نوری و مرادی ، ۱۳۷۰ ) .
۳- خصوصیات شخصیتی دانش آموزان پرخاشگر عبارتند از :
الف - وضع عاطفی و روانی شامل :
احساس پیروزی و قدرت ، خود نمائی ، مخفی کردن عیب خود از دیگران ، عیب جویی دیگران و تغییرات خلقی