۲-۱-۵- شیوهی ساخت فعل امر در مرزباننامه
فعل امر علاوه بر شیوه معمول امروز به شیوه های دیگر نیز به کار رفته است:
۲-۱-۵-۱- فعل امر بدون پیش جزء مثبت ساز در مرزباننامه
در مرزباننامه حدود۳۳% از افعال امری بر این شیوهاند.
این عقده دیگر از کار بگشای و این عهده دیگر از ذمّت خویش بیرون کن. (۳/۴۵۰)
۲-۱-۵-۲- فعل امر با پیش جزء «می» در مرزباننامه
در مرزباننامه حدود ۱۷% از افعال امری بر این شیوهاند. برخی از دستورنویسان برای این گونه از فعل امر، اصطلاح امر غایب را به کار برده اند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تا توانی با دوست و دشمن راه احسان و اجمال میسپر. (۱/۱۰۱)
آن حلاوتی که آخر به مذاق تو خواهد رسید، برابر دیده دل نصب میکن. (۸/۱۱۳)
از ذبول پیری که خزان عیش و برگ ریز امل است، یاد میدار. (۹/۲۰۴)
برخیز و میرو آسوده و سبک بار. (۷/۵۰۹)
۲-۱-۵-۳- ساختن افعال نهی با استعانت از تکواژ «مَ» در مرزباننامه
در مرزباننامه برای ساختن افعال نهی از تکواژ «مَ» استفاده شده به جز یک مورد:
با ملوک سخن ناپرسیده مگو و کار ایشان نافرموده مکن. (۹/۴۹)
باد دستی و تبذیر از جود و سخا مشمر. (۱/۹۹)
بیگانگان را مگزین که گفتهاند دیو آزموده، به از مردم نا آزموده. (۵/۱۰۴)
۲-۱-۶- فعل آغازی در مرزباننامه
یکی از شیوه های به کارگیری افعال در متون گذشته و حال، به کار بردن فعل به شیوهی آغازین میباشد. بدین گونه که فعل اصلی را به صورت مصدر با فعل گرفت همراه میسازند و بر شروع کار دلالت میکند. مانند: باریدن گرفت یعنی شروع به باریدن کرد. فرشیدورد در این باب چنین میگویند: «مراد از «فعل آغازی» فعلی است که بر شروع کاری و ادامهی آن در زمانی معین دلالت میکند. «فعل آغازی» در بعضی از زمانها از جمله در فارسی باستان دارای ساختمان خاصی است که در آن صورت باید فعل آغازی دارای نمونهی خاص نیز شمرد.» (فرشیدورد، ۱۹۱:۱۳۸۳)
در مرزبان نامه نیز چنین شیوهای به چشم میخورد. و از این گونه:
خرس چون این بشنید، نایره بغض از درون او شعله برآورد و قاروه قدح در گفتار داستان انداختن گرفت. (۷/۳۲۲)
صحیفه اصل را پیش نهادم و به عبارت خویش نقل کردن گرفتم. (۵/۲۳)
سرشک معصفری بر سفیداب و لاجورد او ریختن گیرد. (۲/۱۰۹)
جهان پیش چشمش تاریک شد و آه دود آسا از سینه برآوردن گرفت. (۲/۲۳۷)
یادآوری: این کارکرد در مرزباننامه اندک است و از این گونه ۱۶ مورد یافت شد.
۲-۱-۷- کارکرد مصدر به جای افعال دیگر در مرزباننامه
در مرزباننامه گاهی به جای انواع افعال از مصدر استفاده شده است که این شیوه حدود ۴% از افعال را شامل میگردد.
۲-۱-۷-۱- به کار بردن مصدر به جای مضارع التزامی در مرزباننامه
موش به یک شب نانی چگونه تواند خوردن [میتواند بخورد]؟ (۱۰/۱۶۵)
پس دختر را فرمود که ترا ساعتی پیش این مهمان میباید نشستن [باید بنشینی] و آرزو او به لقیه از لقای خود نشاندن [بنشانیم]. (۷/۶۳)
ای برادر، تاکی مسخّر آدمی زاد بودن [باشی] و جان خود را درین عذاب فرسودن [بفرسایی]؟ (۸/۸۴)
اکنون ترا به کنار این دریا کشتیهای بسیار میبایدن ساختن[باید بسازی]. (۵/۱۱۴)
اگر شهریار زاده آن مار تواند کشتن [بتواند بکشد]، پس کشتن او و مردن شاه بابل یکی بود (۱/۱۴۱)
پس گفت: ترا میباید رفتن [باید بروی]. (۶/۴۱۲)
هرچه به شرط گفتار و کردار مشروط است و به تمشّی کارها مفضی، میباید گفتن [باید بگویی]. (۲/۳۷۳)
۲-۱-۷-۲- به کار بردن مصدر به جای امر در مرزباننامه
وزیر گفت: دستوری دادن [دستوری بده] تا از این جا به جائی دیگر رود. (۲/۴۲)
۲-۲- زمان های تقویمی (نجومی) و دستوری در مرزباننامه
زمان فعلها اغلب همان زمانی است که از صیغهی آنها دریافت میشود اما گاه اتفاق میافتد که صیغهی فعل زمانش با زمانی که فعل اتفاق میافتد، متفاوت است به همین علت در
کتابهای دستوری برای برخی از افعال دو زمان تقویمی و دستوری قائل شدهاند. در دستور انوری در این باره چنین به چشم میخورد: «زمان تقویمی همان زمان اصلی است. یعنی گذر آنات و لحظهها که درک میکنیم و به طور کلی به گذشته، حال و آینده تقسیم میشود، اما مراد از زمان دستوری، نامی است که فعلها با آن نامیده شدهاند.» (انوری و گیوی، ۱۳۸۷: ۴۶)
فرشیدورد (۱۳۸۳: ۲۷۲) معتقد است در طول تاریخ زبان فارسی، از وسعت دامنهی افعال از جنبه های مختلف کاسته شده و رو به محدودیت و سادگی نهاده است. یکی از این موارد، کاهش ارزش معنایی فعل است به این معنی که در قدیم یک شکل خاصّ فعل، بیش از امروز معنی و کاربرد داشته است.
ما در این مبحث به طرح بعضی از موارد استعمال فعلهای فارسی مرزباننامه می پردازیم که بر اثر تحول زبان، امروزه منسوخ شدهاند:
۲-۲-۱- کاربرد ماضی مطلق به جای مضارع التزامی در مرزباننامه
در مرزباننامه گاهی به جای مضارع التزامی ماضی مطلق به کار رفته است. شواهد بدین گونه اند:
اگر خود را مجرم دانستی، هرگز او را آن قوت دل نبودی که گرد جناب حشمت تو گشتی [بگردد]. (۹/۶۱۰)
بدان که چون سفینهی عمر به ساحل رسید[برسد] و آفتاب امل بر سر دیوار فنا رفت[برود]، مرد را جز تبتّل و طاعت و توبه و انابت و طلب قبولِ متاب و بازگشت به حسن مآب هیچ روی نیست. (۴/۶۷۵)
ازو التماس کردند که چون رفتن تو از اینجا محقق شد[شود]، کتابی بساز مشتمل بر لطایف حکمت و فواید فطنت. (۱/۴۱)
زیرا که چون بخث او قوی حال شد[شود] و تو نیز از قصد او تقاعد نمایی، مدد قوت او کرده باشی. (۸/۲۱۹)
هیچ چارهای ندانست، جز آنکه به کنارهی جوبیار رفت [برود] و آنجا مترصّد وارداتِ رزق بنشست[بنشیند] تا خود از کدام جهت از سوانح غیب در دام مراد خود اندازد. (۱/۴۷۴)
سالها شد[است] که تا اینجا متوطّنم. (۶/۴۰۸)
در متصیّد آن صحرا از مزاحمت او طعمه به هیچ سبعی نمیرسید تا گوشت مردار بر گرگ مباح شد[شود]و گراز به استخوان دندان خویش قناعت کرد[کند]. (۴/۴۹۹)
هرگه که یک دو بار برین قاعده رفتی[بروی]، شتربان را اگرچه نمک بر جراحت افشانده باشی، فیما بعد بار نمکت به اندازهی واسع نهد. (۶/۵۰۹)
هیچ نیافت که بدان سد جوعی کردی[بکند]و لَوعَتِ نایرهی گرسنگی را تسکین دادی[بدهد]. (۱/۳۶۳)
پادشاه را عشق مملکت با سیصد و شصت رگ جان پیوند گرفته بود و لذّت آن دولت و فرمانروایی را با مذاق طبع آمیختگی تمام حاصل آمده، اندیشید که این پسر رتبت پدری گرفت[بگیرد] و دُربَت کاردانی یافت [بیابد]. عن قریب باشد داد حکم مملکت برخیزد. (۸/۱۳۷)
صحبت پادشاه و قربت جوار او به گرمایه گرم ماند که هر کس بیرون بود. با آرزو خواهد که اندرون شود و هر کس درون او نشست [بنشیند] و از لَذع حرارت آب و ناسازگاری هوای او متأذّی شد[شود]. خواهد که بیرون آید. (۵/۶۳۴)
۲-۲-۲- کاربرد ماضی مطلق به جای مضارع اخباری در مرزباننامه
گفت: من زمان قبض و بسط و عنان تولّی و تملّک در مجاری امور ملک بتو سپردم[میسپارم]. (۸/۱۳۶)
۲-۲-۳- کاربرد ماضی استمراری به جای مضارع التزامی در مرزباننامه
و از اهل دیوان طایفهی گماشتگان ملک و دولت از بهر عرض مظالم خلق زیر خوان بنشستند [بنشینند] تا جزای عمل هریک به اندازهی رسوم و حدود شرع میدادند[بدهند] و بر قانون عرف با هر یک خطایی به سزا میکردند [بکنند]. (۴/۶۹۲)
GDPit = تولید ملی کشور i در زمان t
GDPjt= تولید ملی کشور j در زمان t
DISij= فاصله جغرافیایی بین پایتخت دو کشور i و j
FCI = شاخص وضعیت مالی
EVj= تغییرات نرخ ارز در کشور i
EVj = تغییرات نرخ ارز در کشور j
Εijt= اختلالات تصادفی
در الگوی اثر بحران مالی بر تجارت خدمات گردشگری، متغیر دما به علت ضروری نبودن وجود آن در الگو حذف شده است؛ در نتیجه الگوی اثر بحران مالی بر تجارت خدمات گردشگری مشابه الگوی اثر بحران مالی بر تجارت خدمات میباشد. بنابراین الگو به شکل زیر است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
(۳-۹)
متغیرهای اصلی الگو عبارتند از:
TRADEijt= تجارت دوجانبه خدمات گردشگری بین کشور iو j در زمانt
GDPit = تولید ملی کشور i در زمان t
GDPjt= تولید ملی کشور j در زمان t
DISij= فاصله جغرافیایی بین پایتخت دو کشور i و j
FCI = شاخص وضعیت مالی
EVj= تغییرات نرخ ارز در کشور i
EVj = تغییرات نرخ ارز در کشور j
Εijt= اختلالات تصادفی
در این الگو، مشابه الگوی اثر بحران مالی بر تجارت کل خدمات، دو متغیر نرخ ارز و شاخص بحران مالی اضافه شده است که گویای تاثیر تغییرات نرخ ارز و تغییر وضیت مالی نیز باشد.
۳-۳- معرفی متغیرها
متغیرهای مورد استفاده در الگو به صورت لگاریتمی تنظیم شده و مورد استفاده قرار گرفته است. در این قسمت برای هر یک از این متغیرها شرح کوتاهی ارائه گردیده است. متغیر توضیحی معادله TRADEijt در بردآرنده جریان تجاری حاصل از گردشگری بین دو کشور مورد نظر است. در مورد محاسبهی DISij، فاصله جغرافیایی دو برداشت وجود دارد:
این متغیر به صورت اندازه جغرافیایی یا به عبارت دقیقتر فاصله جغرافیایی میان مراکز اقتصادی (مقصدهای اصلی گردشگری) دو کشور بیان شود. همچنین میتوان به صورت فاصله تجاری نیز وارد شود. این فاصله تجاری به صورت کلی تحت عنوان هزینه های حمل و نقل شناخته می شود. در این خصوص کریست جانس دویتر دو روش برای وارد کردن هزینه های حمل و نقل در الگوی جاذبه معرفی کرده است که عبارتند از: ۱-محاسبه هزینه های حمل و نقل با توجه به تعرفههای بین المللی به تفکیک حاملهای مورد استفاده اعم از ناوگان هوایی، دریایی و زمینی۲- حاصل ضرب این هزینهها در فاصله جغرافیایی دو کشور (احمدزاده،۱۳۸۴).
در الگو مورد استفاده این مطالعه DISij به صورت فاصله جغرافیایی مراکز اقتصادی اندازه گیری شده است. به علت تعدد در مقاصد گردشگری در هر کشور، پایتخت هر کشور به عنوان مرکز اقتصادی در نظر گرفته شده است.
EV ، تغییرات لگاریتم نرخ ارز را نشان میدهد؛ که به منظور در نظر گرفتن تفاوت نرخ ارز کشورهای مورد بررسی به الگوی پژوهش اضافه شده است. اضافه کردن نرخ ارز به صورت تغییرات به این علت است که، ماهیت غیر قابل ذخیره کردن خدمات باعث شده است که میزان تغییرات نرخ ارز حجم تجارت را تغییر دهد و نه نوسانات اندک آن. این متغیر از طریق رابطه (۳-۸) بدست می آید (زیهوری ما، ۲۰۰۳).
(۳-۱۰)
در رابطه (۳-۸) ex نرخ ارز رسمی را نشان میدهد وتغییرات بر اساس لگاریتم نرخ ارز حساب شده است، زیرا تغییرات اندک نرخ ارز بر حجم تجارت خدمات تاثیر گذار نیست. تغییرات نرخ ارز در کشورهای وارد کننده درصورت که بر اثر افزایش نرخ ارز باشد باعث بی ارزش شدن پول ملی کشور وارد کننده می شود و حجم تجارت را کاهش میدهد در صورتی که در کشور صادرکننده افزایش نرخ ارز باعث ارزانتر شدن خدمات این کشور می شود درنتیجه تقاضا برای خدمات این کشور بیشتر خواهد شد.
شاخص شرایط مالی(FCI) به عنوان متغیر بحران مورد استفاده قرار میگیرد. راههای گوناگونی برای اندازه گیری بحرانهای مالی وجود دارد. مثلاً با بررسی نرخ بهره که به وسیله آن میتوان ریسک[۱۴۷] را اندازه گیری نمود، مانند اختلاف میان بازدهیهای حاصل از یک دارایی ریسک پذیر مانند اوراق مشارکت و یک دارایی بدون ریسک مانند اوراق خزانه ایالات متحده آمریکا. به هر حال فشارهای مالی میتوانند در ابعاد دیگر نیز ظهور کنند. ریسک قابل توجهی که در بحران مالی اخیر روی داد عبارت بود از ناتوانی بسیاری از موسسات مالی در سرمایه گذاریهای امن برای تامین مالی بدهیهای کوتاه مدت خود. این نوع ریسک تحت عنوان “ریسک نقدینگی” شناخته می شود.
به خاطر غلبه بر مشکل بالقوه تاکید بر تنها یک متغیر به جای سایر متغیرها، برخی اقتصاددانان متغیرهای زیادی را ترکیب نموده اند تا فشارهای بازارهای مالی را توسط یک متغیر، مانند یک شاخص اندازه گیری نمایند. یک متغیر شرایط بازار مالی (FCI)[148] اطلاعاتی درباره وضعیت آتی اقتصاد بر پایه شرایط کنونی این متغیرها ارائه میدهد. به طور مطلوب، شاخص FCI شوکهای مالی را اندازه گیری مینماید و تغییرات برونزا در شرایط مالی که فعالیتهای اقتصادی آتی را تحت تاثیر قرار داده و پیش بینی می کند (هاتزئوس[۱۴۹]، ۲۰۱۰).
به طور کلی، دامنه مقیاسهای اندازه گیری شاخص FCI بسیار گسترده است. لیست بلندی از مقیاسهای بهای مالی[۱۵۰] وجود دارد که هزینه های سرمایه استفاده کننده را تحت تاثیر قرار میدهد، شامل نرخ بهرهای که کارخانهها در ازای وام (چه کوتاه مدت و چه بلندمدت) باید بپردازند یا قیمتی که در آن میتوانند حقوق صاحبان سهام[۱۵۱] را افزایش دهند. بی شک، ارزش حقوق صاحبان سهام، شکل منحنی بازده و مقیاسهای ریسک اعتبار برای مدت طولانی به عنوان معیارهای مالی فعالیتهای آتی اقتصاد استفاده میشوند. به طور مشابه، قیمتهایی که ثروت خانوارها را تحت تاثیر قرار می دهند- مانند قیمت املاک و سهام یا نرخ بهره مصرف کننده ای که رابطه جایگزینی بین مصرف کنونی و مصرف آینده را تحت تاثیر قرار میدهد، انتخابهای متعارفی به عنوان شاخص FCI خواهند بود.
هاتزئوس و همکاران شاخص شرایط مالی جدید و کاملتری در جهت غلبه بر محدودیتهای شاخص های قبلی ارائه نموده اند. این شاخص حیطه گستردهای از شاخص های مالی را در بر میگیرد که وسیعتر از سایر متغیرهای موجود است و دوره زمانی نسبتاً طولانی، از اوایل دهه ۱۹۷۰ تا کنون را در بر میگیرد.
این شاخص از ترکیب ۴۵ متغیر توسط هاتزئوس و همکارانش محاسبه شده است. کامینسکی[۱۵۲](۱۹۹۸) نیز به این نتیجه رسیده است که یکی از راههای پی بردن به وقوع بحران، سنجش شاخص های متعدد و توجه به رفتارهای غیر عادی آنها در دوران پیش از بحران است. شاخص FCI در یک روش مشابه با بیشتر الگوهای شاخص همزمان ساخته شده است که در آن تغییرات در داده های هر سری زمانی به صورت خطی از یک منبع مشترک ناشناخته و با عبارت خطاهای ویژه توضیح داده شده است. معادله اندازه گیری ایستای این الگو به صورت زیر است:
(۳-۱۱)
که در آن F ماتریس متغیرهای موثر بازار مالی است. صادرات، نرخ ارز حقیقی، نسبت حجم پول، پس انداز خالص بین المللی، تولید ملی، نرخ بهره، قیمتهای تعادلی میتوانند بحران مالی را توضیح دهد. در طی تحولات مالی اخیر، اهمیت این شاخص ها بسیار بیشتر از گذشته جلوه نمود. هم زمان، با تحت نظر گرفتن بازارها، اعتماد به نشانه های قیمتی به طور بالفعل کاهش یافت، شرایط اعتبار غیر قیمتی شدیداً منقبض شد و جریانهای اعتباری ناگهان کاهش یافت. در تلاش برای احاطه این تاثیرات، نویسندگان ۱۵ متغیر جریان و ذخیره شامل متغیرهای اعتباری بانکی و غیر بانکی در بازارهای گوناگون را به فهرست خود اضافه نمودند (براو[۱۵۳]،۲۰۱۱).
این شاخص توسط بانک مرکزی فدرال شیکاگو[۱۵۴] به صورت هفتگی حساب شده و منتشر میگردد. شاخص شرایط مالی مقادیر مثبت و منفی را در بر میگیرد و دارای میانگین صفر و انحراف استاندارد یک است. مقادیر مثبت این شاخص نشان دهنده شرایط مالی سختتر از حد متوسط و مقادیر منفی نشاندهنده شرایط مالی بهتر از حد متوسط است. به منظور به دست آوردن شاخص سالانه وضعیت مالی از میانگین شاخص های هفتگی استفاده شده است. آمار بدست آمده نشان میدهد که در فاصله ۲۰۰۳ -۲۰۱۰ این شاخص برای سالهای ۲۰۰۷ و۲۰۰۸ مثبت و برای سایر سالها منفی بوده است (بانک مرکزی فدرال شیکاگو، ۲۰۱۳).
GDP ، در ادبیات اقتصادی این متغیر به عنوان ظرفیت اقتصادی واندازه اقتصادی یک نظام اقتصادی مطرح است. در واقع با افزایش تولید داخلی توانایی کشور برای جذب و تولید، محصولات بیشتر است به عبارتی عرضه و تقاضا برای تجارت بین دو کشور بیشتر میگردد. به عبارتی تولید ناخالص داخلی تاثیر مثبت بر جریان تجاری بین دو کشور دارد.
POP یا جمعیت عاملی است که انگیزه تجارت را با افزایش دادن اندازه بازار داخلی و ارتقاء سطح فعالیت اقتصادی در داخل، کاهش میدهند. این عقیده تا مدتی میتواند رابطه معکوس جریانهای تجاری دو طرفه را با اندازه جمعیت توضیح دهد. چرا که کشورها با جمعیت بالاتر، گرایش بیشتری به داخل دارند، زیرا بهتر میتوانند از مقیاس اقتصادی نشات گرفته از بازار داخلی خویش بهره برداری کنند و از آنجا که کشورهای با جمعیت تمایل به خود کفایی نیز دارند، اتکاء به بازارهای داخلی به دلیل افزایش اندازه بازار بیشتر شده و بنابراین درون گراتر میشوند و با کاهش واردات، حجم تجاری خود را کاهش می دهند. بنابراین علامت مورد انتظار باید منفی باشد.
همان طور که پریو[۱۵۵]و برگستراند(۱۹۸۶) خاطر نشان کردند، تضادی در این استدلال وجود دارد. به گونه ای که جمعیت بیشتر سبب صرفه جوییهای ناشی از مقیاس می شود که این مساله در صادرات بیشتر نمودار می شود. از طرفی در مورد خدمات و به خصوص خدمات گردشگری که به صورت انحصاری در جهان وجود دارد استدلال ذکر شده مناسب نمی باشد. تجارت این گونه خدمات با افزایش، جمعیت دارای توان خرید افزایش مییابد. میتوان انتظار داشت که افزایش جمعیت تجارت خدمات خاص را افزایش دهد و اثر مثبتی داشته باشد. لذا با توجه به تمامی مباحث مطرح شده در این بخش میتوان چنین نتیجه گرفت که علامت متغیر جمعیت نامعین خواهد بود.
۳- ۴- روش تخمین الگو:
با توجه به این که الگوی جاذبه با دادههای مقطعی در طی یک دوره زمانی تخمین زده میشود بنابراین باید از رویکرد دادههای ترکیبی یا پانل دیتا استفاده نمود. به طورکلی دادههای ترکیبی را به دو روش پولد یا پنل میتوان تخمین زد. روش پنل دیتا، در حقیقت پولینگ کردن مشاهدات روی داده های مقطعی در طول چندین دوره زمانی است و استفاده از این روش نسبت به الگوهای مقطعی و ترکیبی(پولینگ) دارای دو منفعت عمده است؛ نخست آنکه، به محقق این امکان را داده است تا ارتباط میان متغیرها را در طول زمان در نظر گرفته و به بررسی آنها بپردازد. دوم، توانایی این روش در کنترل انفرادی مربوط به هر یک از جفت شرکای تجاری است که قابل مشاهده و اندازه گیری نیستند. باید توجه داشت زمانی که این اثرات با متغیرهای توضیحی و متغیر وابسته مرتبط هستند، حذف آن منجر به پیدایش اریب در روشOLS خواهد شد.
دادههای تابلویی روش مناسبتری نسبت به روش پولد برای تخمین الگوی جاذبه است (اکبری دهباغی، ۱۳۸۵). یکی از روشهای غلبه بر ناهمگنی شرکای تجاری، در الگوی جاذبه استفاده از روش دادههای تابلویی است که برای شرکای تجاری عرض از مبدا مشخص در نظر میگیرد. این روش در حقیقت ترکیب کردن مشاهدات روی دادههای مقطعی در طی چندین دوره زمانی است.
در داده های تابلویی، واحدهای مقطعی یکسان ( برای مثال، خانوار، بنگاه،کشور یا ایالت) طی زمان، بررسی و سنجش میشوند. داده های تابلویی دارای ابعاد فضائی (مکانی) و زمانیاند و به حرکت واحدهای مقطعی طی زمان اشاره میکنند (گجراتی،۲۰۰۴).
روش پنل دیتا خود مشتمل بر سه نوع تخمین یعنی، تخمینهای بین گروه، تخمینهای درون گروه ( اثرات ثابت (FE)) و اثرات تصادفی (RE) است. تخمینهای بین گروه از اختلاف بین کشورها (صرف نظر می کند و به عبارتی این نوع تخمینها، رگرسیون روی میانگینهاست و معمولا برای تخمین ضرایب بلند مدت از این روش استفاده می شود (اگر[۱۵۶]، ۲۰۰۰).
در روش اثرات ثابت (FE) فرض می شود که شیب معادله (۳-۷) برای همه جفت کشورها یکسان است ولی برای هر واحد انفرادی (هر یک از جفت شرکای تجاری)، عرض از مبدا جداگانه ای وجود دارد که می تواند با متغیرهای توضیحی الگو همبستگی داشته و یا نداشته باشد.
در روش اثرات تصادفی(RE) که به روش اجزاء واریانس نیز معروف است، فرض می شود عرض از مبداها (ها) دارای توزیع مشترکی با میانگین α و واریانس بوده و بر خلاف روش اثرات ثابت (FE)، با متغیرهای توضیحی الگو ناهمبسته اند.
به طور کلی سه نوع متغیر حذف شده وجود دارد که خود را در عرض از مبداها (ها) نشان میدهد:۱-اثرات انفرادی که در طول زمان ثابتند ولی در بین واحدهای انفرادی تغییر می کنند. ۲-متغیرهایی که در طول واحدهای انفرادی ثابتند ولی در طول زمان تغییر می کنند. ۳-متغیرهایی که هم در طول زمان و هم در ارتباط با واحدهای انفرادی متغیرند.
طرفداران مشارکت در مدیریت (یا مدیریت مشارکت جو) معتقدند این گونه مشارکت ها چه درسطح سازمان ها و چه در سطح شهرها و روستاها از طریق تأمین سه نیاز اساسی انسان، موجبات خشنودی و ارضای آدمیان را فراهم می آورد و در نهایت تأثیر مثبتی بر کارکرد و بهره وری فعالیت ها می گذارد :
۱- استقلال عمل با نظارت بر رفتار خویش
۲- کامل کردن یا دستیابی به کل یا تمامی یک فعالیت
۳- پیوندهای میان اشخاص در جریان فعالیت ها
۲-۱-۲-۲-۲٫ مشارکت در تأمین مالی هزینه انجام طرح ها
در این نوع مشارکت نیز آنچه میزان پرداخت مالی یک فرد را در یک مورد خاص تعیین می کند عبارت است از:
۱- میزان تمایل فرد برای بهره مند شدن در قبال پرداخت وجه برای آن مورد خاص (کشش تقاضا)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲- قدرت و توان پرداخت او (معمولاٌ توسط درآمد افراد اندازه گیری می شود)
به بیان دیگر میزان مشارکت افراد در تامین مالی طرح ها به دو عامل بستگی دارد :
۳- میزان مطلوبیت این طرح ها برای آن فرد
۴- قدرت و توان مالی او
۲-۱-۲-۲-۳٫ مشارکت در تأمین نیروی انسانی
توضیح اینکه افراد شهر نیروی انسانی لازم برای انجام یک فعالیت خاص را تأمین می نمایند. یعنی نه مرحله مدیریت و نه تأمین مالی بلکه در مرحله اجرای طرح با در اختیار گذاشتن نیرو و توان خویش به صورت داوطلبانه از هزینه های اجرایی آن کاسته و در عمل می کوشند تا طرح مورد توافق خود را به اجرا در آورند.
۲-۱-۲-۳٫ زمینه های مشارکت
-
- فعالیت های عمرانی (ایجاد خیابان، کوچه، ایجاد میدان ها، ایجاد پل و … )
-
- فعالیت های مربوط به محیط زیست (ایجاد فضای سبز و زیباسازی شهر)
-
- فعالیت های مربوط به تأمین ایمنی شهر (ایجاد ایستگاه های آتش نشانی، رفع خطر از بناهاو…)
-
- فعالیت های نظارتی (نظارت بر حس اجرای قوانین و مقررات مربوط به زندگی شهری)
-
- فعالیت های مربوط به خدمات شهری (تنظیف معابر و دفع زباله، ارائه خدمات مربوط به غسالخانه و گورستان و … )
-
- فعالیت های مربوط به رفاه اجتماعی (تأسیس فرهنگسراها، تأسیس کتابخانه، ایجاد خانه های محله و… )
نظر به این که مشارکت به منظور انجام کدام یک از فعالیت های فوق صورت می گیرد نیز
می توان به طبقه بندی الگوهای مشارکت اقدام کرد.
۲-۱-۲-۴٫ نحوه سازماندهی مشارکت
عمل طبقه بندی وظایف، تنویض اختیار، تثبیت مسئولیت برای اجرای وظایف و تعیین روابط به منظور همکاری موثر در تحقق بخشیدن به اهداف را اصطلاحاً سازماندهی می نامند.
دو نوع سازماندهی الگوی مشارکت را می توان از هم متمایز کرد:
-
- نوع اول: اساساً شامل تشکل های خودجوش و خودانگیخته جامع، سازماندهی بدون توجه به دست آوردهای دانش جدید مدیریت و مبتنی بر تجربیات
-
- نوع دوم: تشکل های رسمی و یا نسبتاً رسمی و برانگیخته، سازماندهی بر مبنای دستاوردهای فنون مدیریتی جدید و با هدف حداکثر کارایی(علوی تبار، ۱۳۸۶: ۲۶ ).
۲-۱-۲-۵٫ ظرفیت مشارکت
ظرفیت مشارکت به معنای پتانسیل و توان بالقوه شهروندان در مشارکت در اشکال مختلف که ذیلا
می آید می باشد.
-
- ظرفیت مشارکت در تصمیم گیری مدیریتی
-
- ظرفیت مشارکت در تأمین منابع مالی طرح ها
۲-۱-۲-۵-۱٫ ظرفیت مشارکت در تصمیم گیری مدیریتی
ظرفیت مردم یک شهر برای مشارکت در اداره شهرشان تابعی است از:
-
- فرهنگ سیاسی که خود از جهت گیری های شناختی (اطلاع و آگاهی از موضوع) و جهت گیری های عاطفی (احساسات و هیجانات مربوط به موضوعات) ناشی می شود. در زمنیه مورد مطالعه دو جزء اساسی، نقش مهمتری در ایجاد فضای مساعد یا نامساعد برای مشارکت در مدیریت و تصمیم گیری دارند:
-
- میزان اعتماد به مردم
-
- میزان باور به اثرگذاری فرد (اعتماد به نفس سیاسی)
-
- ظرفیت مشارکت در تأمین نیروی انسانی
تحقیقات توربان و کئون[۶۳](۱۹۳۳،به نقل از بهرامی و رضوان،۱۳۸۵) بر روی عده ای از دانشجویان نشان داد افراد دارای انگیزه پیشرفت بالا از عزت نفس بیشتری برخوردارند نسبت به افراد با انگیزش پائین.
آموزش انگیزه پیشرفت
مک کللند (۱۹۶۵)اعتقاد داشت که انگیزه پیشرفت خصوصیتی است که می شود به وسیله آموزش آن را افزایش داد و تعلیم و تربیت، محیط خانوادگی و اجتماعی در تکوین آن نقش اساسی دارند. بر این اساس به نظر وی انگیزه پیشرفت یک خصوصیت ارثی نیست. آن چه مک کللند را به این دیدگاه رهنمون ساخت تحقیقی بود که وی در سال ۱۹۶۰ برای آموزش انگیزش پیشرفت به صورت دوره های آموزشی برگزار کرد. این دوره های آموزشی در چندین کشور از جمله کشور هندوستان برای مدیران اجرایی برگزار شد. نتایج این بررسی ها نشان داد که همه مدیرانی که دوره های آموزشی را برای ارتقا انگیزه پیشرفت گذارنده بودند، کارهایشان را بهتر از قبل انجام دادند و موفقیت های بیشتری را کسب نمودند.مک کللند (۱۹۶۵)برنامه آموزش انگیزه پیشرفت را در چهار مرحله تدوین کرد. در این دوره های آموزشی بین ۹ تا ۲۵ نفر زیر نظر مربیان کارآزموده آموزش دیدند. مدت زمان آموزش بین ۷ تا ۱۴ روز طول کشید. چهار مرحله آموزشی به شرح زیر بود:
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱)در مرحله اول، موضوع انگیزه پیشرفت طرح می شد شرکت کنندگان با این مطلب آشنا میشدند که انگیزه ها قابل تغییرند.
۲) در مرحله دوم، معنی و مفهوم انگیزه پیشرفت و چگونگی سنجش و اندازه گیری انگیزه پیشرفت به شرکت کنندگان آموزش داده می شد.
۳) به افرادی که این دوره را می دیدند یاد داده می شد که در مسیر پیشرفت و کسب موفقیتهای بزرگ چگونه باید عمل کنند. به آنها یاد داده می شد موقعیت ها و شرایطی از کار را ترجیح دهند که در آن مسئولیت های فردی وجود داشته باشد، میزان مخاطره در حد متوسط باشد و نتایج عملکرد و بازخورد به سرعت به فرد داده شود. در این مرحله مربی از نمونه های واقعی استفاده می کرد واز آنها می خواست که با توجه به تجربه های شخصی خود این مفاهیم را توجیه کنند. پس از آن مربی نتیجه عملکرد را به افرادی که از نظر رفتار پیشرفت گرا بودند ارائه می داد. این موضوع باعث می شد که هر کس نتیجه عملکرد خود را با نتیجه عملکرد کسی که انگیزه پیشرفت در او بسیار بالاست، مقایسه کند.
۴) دوره مزبور این گونه پایان می پذیرفت که از شرکت کنندگان خواسته می شد تا هدف ها را تعیین کنند و بگویند که در مسیر کسب موفقیت (برای دستیابی به هدف های تعیین شده) چگونه عمل می کنند. این هدف ها نوشته می شدند و به صورت بخشی از برنامه اجرایی در می آمدند. برای ارزیابی پیشرفت، اساس کار هدف هایی بود که تعیین شده بود. (مک کللند ۱۹۶۵، به نقل از نوحی و همکاران،۱۳۹۱)
افزایش انگیزه پیشرفت عمومی و راه کارهای آن
توسعه اقتصادی، پیش زمینه های لازم خود را می طلبد. ما نمی توانیم سرمایه دارها را مجبور به سرمایه گذاری برای تولید کنیم و یا سرمایه های سرگردان را به زور ، جمع آوری کنیم و در بخش های تولیدی و اقتصادی به کار گیریم؛ اما می توانیم با برنامه ریزی بلندمدت ، انگیزه پیشرفت را در جامعه افزایش دهیم و از این طریق، زمینه رشدی پایدار و همه جانبه را فراهم آوریم.
مک کللند و وینتر[۶۴]، نشان داده اند که انگیزه پیشرفت را می توان از رهگذر آموزش ایجاد کرد که این امر، خود می تواند پیامدهای مطلوبی برای موفقیت شغلی در پی داشته باشد. برای این منظور، نهادهای اجتماعی مانند نهادخانواده و آموزش و پرورش می توانند نقش مهمی ایفا کنند(جعفری،۱۳۸۸).
منشأ انگیزه پیشرفت
پژوهشگران دهها سال قبل درصدد برآمدند تا منشأ نیاز کودکان به پیشرفت را در شیوه فرزندپروری و فرصت های یادگیری اجتماعی پیدا کنند. آنها امیدوار بودند که بتوانند عوامل تعیین کننده اجتماعی شخصیت افراد دارای نیاز پیشرفت زیاد در برابر کم را توجیه کنند. وقتی پژوهش در این باره ادامه یافت معلوم شد که نیاز به پیشرفت پدیده ای چند وجهی است که یک صفت واحد را شامل نمیشود، بلکه مجموعه ای ازفرایند های اجتماعی، شناختی و رشدی را در برمی گیرد(سیف،۱۳۸۸). در ادامه به این فرایند ها اشاره می شود
۱) تأثیرات اجتماعی شدن
بخشی از پرورش تلاش های پیشرفت نیرومند و انعطاف پذیر به تأثیرات اجتماعی شدن مربوط می شود. کودکان در صورتی تلاش های پیشرفت نسبتاً نیرومندی پرورش می دهند که والدینشان موارد زیر را تامین کنند: آموزش استقلال، خودمختاری، آرمان های عملکرد علمی، معیارهای واقع بینانه برتری. خودپنداره توانایی عالی مثل «این کار برای تو آسان است»، ارزش مثبت برای تکالیف پیشرفت، معیارهای روشن برای برتری، محیط خانوادگی که سرشار از توانش تحریک است مثل کتاب هایی برای خواندن، تجربه گسترده مثل مسافرت و فراهم کردن کتاب های کودکان که سرشار از داستان های تخیلی پیشرفتی هستند. اما در نهایت این اقدام برای مشخص کردن شیوه های اجتماعی کردن کودکان دارای نیاز به پیشرفت زیاد فقط تا اندازه ای موفقیت آمیز بود، عمدتاً به خاطر این که یافته های طولی نشان دادند که تلاش های پیشرفت از کودکی تا بزرگسالی به مقدار زیاد تغییر می کند و در بزرگسالی از یک دهه به دهه بعدی اصلاً قابل پیش بینی نیست(سیف،۱۳۸۸ ).
۲) تأثیرات شناختی
برخی از شیوه های تفکر پیشرفته تر از شیوه های تفکر دیگر هستند؛ یعنی ادراک توانایی زیاد، پذیرفتن گرایش تسلط و برتری، انتظارات زیاد برای موفقیت، ارزش قائل شدن زیاد برای پیشرفت و سبک انتسابی خوشبینانه. ادراک توانایی زیاد هم استقامت در تکلیف و هم عملکرد شایسته را تسهیل میکند. گرایش به تسلط در مقایسه با گرایش به درماندگی باعث می شود که افراد تکالیف نسبتاً دشوار را انتخاب کنند و با افزایش نه کاهش تلاش به مشکل پاسخ دهند. انتظار موفقیت، رفتارهای گرایشی مثل جستجو کردن چالش های بهینه و انجام دادن خوب کارها را به بار می آورد. ارزش قائل شدن برای پیشرفت در حیطه خاص، استقامت در آن حیطه را بیشتر می کند. سبک انتسابی خوش بینانه (نسبت دادن موفقیت به خود ولی نسبت دادن شکست به علت بیرونی)، هیجان های مثبت مثل امید و غرور را بعد از موفقیت پرورش می دهد و از هیجان های منفی مثل ترس هنگام تنگنا و مخمصه جلوگیری میکند. بنابراین، هنگامی که شرایط در خانه، محیط آموزشی، سالن ورزشی، محیط کار و محیط درمانی موجب عقاید توانایی زیاد، گرایش تسلط، انتظار موفقیت، ارزش قائل شدن برای پیشرفت و سبک انتسابی خوش بینانه می شود، این شرایط برای پرورش دادن نحوه تفکر و رفتار کردن پیشرفتی خاک حاصلخیز شناختی تأمین می کند(سیف،۱۳۸۸ ).
۳) تأثیرات رشدی
شناسایی تأثیرات شناختی بر رفتار پیشرفتی باعث شده که پژوهشگران در این باره تحقیق کنند که چگونه این شیوه های تفکر در طول زندگی فرد پرورش می یابد. عقاید، ارزش ها و هیجان های مربوط به پیشرفت همگی الگوهای رشدی قابل پیش بینی را نشان می دهند. بچه ها توانائی های واقعی شان را ناشیانه ارزیابی می کنند. آنها در مورد توانایی شان عقاید غیرواقع بینانهای دارند. بعد از شکست عقاید توانایی شان را خوار نمی شمرند و از عملکرد ضعیفشان در مقایسه با همسالانشان چشمپوشی می کنند. اما کودکان در اواسط کودکی به طور فزاینده ای عملکرد خود را با همسالانشان مقایسه می کنند و در اواخر کودکی، برای ایجاد توانایی نسبتاً واقع بینانه بر اطلاعات وسیعی وابسته می شوند. آنها به خودارزیابی ها، ارزیابی های همسالان، ارزیابی معلمان و ارزیابی های والدین متکی می شوند. در رابطه با ارزش ها، بچه ها برای تأیید دیگران، ارزش بسیار زیادی قائل می شوند ولی در مورد پیشرفت به تنهایی اهمیت چندانی قائل نیستند. زمانی که کودکان عمدتاً از والدینشان یاد می گیرند که برای پیشرفت ارزش کم یا زیاد قائل شوند، ارزش های پیشرفتی آموخته می شوند. در رابطه با هیجان ها، کودکان با غرور یا شرم به دنیا نمی آیند. نه غرور هیجانی فطری است و نه شرم. بلکه غرور به صورت یک ساختار اجتماعی، از تاریخچه رشد رویدادهای موفقیت آمیز که به مهارت و تسلط ختم می شوند، به وجود می آید؛ شرم به صورت یک ساختار اجتماعی، از تاریخچه رشد رویدادهای شکست که به تمسخر می انجامد، به وجود می آید (سیف،۱۳۸۸ ).
ترس از شکست، به افراد انرژی می دهد که از آن دوری کنند زیرا نتایج شکست مثل شرم و خجالت موجب بیزاری از آن می شود. ترس از شکست نشان دهنده یک محرک برای بدست آوردن موفقیت بر مبنای اجتناب است که قویاً به منظور پیشگیری از خجالت و تحقیر شدن که بدنبال شکست بوجود می آید پیش بینی می شود (کنروی[۶۵] و همکاران ، ۲۰۰۰، به نقل از جعفری،۱۳۸۸).
ج)مبانی نظری عزت نفس
امروزه به رغم تغییرات عمیق فرهنگی و اجتماعی و تغییرات اساسی در شیوه نگرش مردم و زندگی، افراد بسیاری را می توان مشاهده کرد که در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی لازم هستند، وعلی رغم پایگاه خانوادگی، تحصیلات ویا حتی ثروت و موقعیت اجتماعی در بسیاری ازمواقع به کودکی ترسان بدل شده ،از انجام عمل درست و یا به موقع ناتوانند. پژوهش های انجام شده نشان دهنده این است که بسیاری ازمشکلات بهداشتی و اختلالات روانی و عاطفی حادث شده در این افراد دارای ریشه های روانی و اجتماعی است.(مک دونالدال[۶۶] و همکاران ،۱۹۹۱). بعدها نئوفرویدیها مانند سالیوان و هورنای[۶۷] خودپنداره را در نظریه های شخصیت خود وارد کردند.
بالبی[۶۸] (۱۹۷۳) عزت نفس را مستقل از شخصیت می داند و اهمیت کسب امنیت در دوران کودکی را نیز به عنوان اصلی کل، و پایه ای برای درونی کردن اعتماد به خود متذکر می شود. عزت نفس با حس اتکا به نفس، خودارزشمندی و تصور فرد از خود ارتباط معناداری دارد و هر گونه نقصان و کاهش در عوامل مذکور موجب تغییراتی درکل فرد می گردد (ارنسون[۶۹]،۱۹۶۷).
افراد دارای خودانگاره منفی درمقایسه با افراد با خودانگاره مثبت با زخم زبان زدن به دیگران آنها را از خود جدا می کنند (بارون ،۱۹۷۹).
در روابط اجتماعی امروز افراد دارای عزت نفس پایین غالباً بی مهارت هستند و خصوصاً در رد کردن تقاضای دیگران ناتوانند (روزنبرگ[۷۰]،۱۹۹۰، به نقل از قاسمی زاده، برنجیان تبریزی، عابدی و برزیده ،۱۳۸۹).
اجزای عزت نفس
ساوین،[۷۱]و همکاران (۱۹۸۳) اعتقاد دارند عزت نفس نوجوانان یک پدیده واحد و یک بعدی نیست، بلکه یک پدیده چند بعدی به شرح زیر است:
خود ارائه شده: یعنی جنبه ای از خود فرد که به صورت کلامی یا غیرکلامی به دیگران نشان داده می شود.
خود تجربه شده: خودپنداره خود فرد به وسیله خودش مورد ارزیابی قرار میگیرد.
خود احساس شده: خودپنداره شامل گزارش های عاطفی مثبت یا منفی است، که هر لحظه فرد از خودش ارائه می دهد. به اعتقاد این محققین خود ارائه شده در طول سالهای نوجوانی ثابت و بدون تغییر باقی می ماند (آدامز و گلوتا[۷۲]، ۱۹۹۴).
کارل راجرز[۷۳] معتقد است کودک از همان اوان زندگی احتیاج به محبت و مهربانی دارد و اگر اولیای طفل محبت بی قید و شرط به او ارائه دهند، وی بعدها از چنان عزت نفسی برخوردار خواهد شد که لزومی در طرد کردن تجارب واقعی نمی بیند. اما اگر اولیا دادن نظر مثبت و مهرو محبت را به کودک مشروط کنند او تجربه هایی را که با خودپنداره او هماهنگ باشد طرد و انکار می کند .
خود ایده آل تصویری از شخصیتی است که فرد می خواهد باشد، البته نه به صورت غیرقابل دسترسی، بلکه به صورت آرزویی دست یافتنی و دارای ویژگی های معین. هنگامی که تصور فرد از خود و خود ایده آل فرد با هم تراز باشد، فرد از عزت نفس بالایی برخوردار خواهد بود. در صورتیکه وجود شکاف و فاصله بین تصور فرد از خود وخود ایده آل عاملی است که مشکلات مربوط به عزت نفس را به وجود می آورد.
فرد دارای عزت نفس ضعیف عموماً دارای نگرش به خود کاذبی نسبت به جهان است ومأیوسانه تلاش می کند تا به دیگران بقبولاند که فردی با کفایت است، در روابط گوشه گیر است و احساس ترس می کند، زیرا می ترسد دیگران او را طرد کنند، به تصمیمات و توانایی های خود اعتماد ندارد و در مجموع ارزشیابی مثبتی نسبت به خود ندارد (مورتی و هیکنز[۷۴]،۱۹۹۰، به نقل از قاسمی و همکاران ،۱۳۸۹).
مؤلفه های تشکیل خود ارزشمندی
در ادامه این مؤلفه ها بیان می شوند.
حس کارآمدی شخصی (خود کارآمدی[۷۵])
به معنای اعتماد به عملکردهای ذهنی وتوانایی های خود برای فکر کردن، یاد گرفتن، قضاوت کردن، انتخاب کردن و تصمیم گرفتن و فراتر از آن به معنای مقابله و غلبه بر مسائل و مشکلات مختلف و متعدد زندگی و کنترل خود است (براندن[۷۶]، ۱۹۸۴،ترجمه قراچه داغی،۱۳۸۴).
احترام به خود[۷۷]
به معنای باور داشتن حق خود برای زندگی و خوشحال بودن و فراتر از آن، باور داشتن این است که آشکار کردن ایده ها، احساسات، خواسته ها، نیازها و نیز دست یافتن به هدف، موفقیت، احترام و رضایت، شایسته و سزاوار شخص است. تجربه کارآمدی شخص به معنای حس کنترل و تسلط بر زندگی وتجربه احترام به خود به معنای چنین شادمانی و رضایت از زندگی است، که می توان از آن به عنوان سلامت روان یاد کرد (براندن،۱۹۸۴).
کارآمدی شخص و احترام به خود، دو مؤلفه اصلی احساس خودارزشمندی قوی و سالم است اگر یکی از این دو مؤلفه نباشد، احساس خودارزشمندی ناقص است.
مفهوم کارآمدی شخصی (کفایت خویشتن)، قبل از مطرح شدن نظریه ی شناختی یا نظریه ی یادگیری اجتماعی مفهوم خود، نادیده گرفته شده بود. بعدها تحت تأثیر انقلاب شناختی در سال ۱۹۹۷، مفهوم کارآمدی شخصی به عنوان بخشی از نظریه اجتماعی شناختی، مورد توجه قرار گرفت.
کارآمدی شخصی به توانایی ادارک شده برای سازگاری با موفقیت های خاص اشاره می کند. کارآمدی شخصی عبارت است از “قضاوت مردم در مورد توانائی شان در برطرف کردن نیازهای خاص در موقعیت های خاص” .در نظریه اجتماعی شناختی، مفهوم خود، به فرایندهایی که قسمتی از عملکرد روانشناختی شخص است، اطلاق می شود. شخص ساختاری که “خود” نامیده می شود ندارد؛ بلکه فرایندهای کنترل خود و مفاهیم خودی دارد که ممکن است از زمانی به زمان دیگر و از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد. در دیدگاه شناختی اجتماعی ما تعداد زیادی خود داریم (یعنی خانواده ای از خودها) و در اصطلاحات کارآمدی شخصی، تعداد متفاوتی از چنین باورهایی داریم. اگر چه افراد از نظرباور کارآمدی شخصی متفاوت هستند، چون ویژگی موقعیتی خاص آن ها متفاوت است. اما نباید به آن به عنوان یک ویژگی شخصی توجه کرد. در هنگام شناخت فرد ورفتارهای روزانه، باور کارآمدی شخصی همراه با موقعیت ها و وظایف خاص بیشتر اساسی و اصولی است تا احساس زبانی و یا هر بیانی از اعتماد به نفس و یا عزت نفس. یعنی مشاهده در حین عمل مهم تر از بیان است. طبق نظر بندورا چهار عامل تعیین کننده باور کارآمدی شخصی است: ۱- انجام واقعی عمل، ۲- تجربیات نیابتی (جانشینی)، ۳- تشویق های کلامی، ۴- برانگیختگی هیجانی(براندن ، ۱۹۸۴،ترجمه قراچه داغی،۱۳۸۴).
مهم ترین منبع اطلاع فرد از کارآمدی شخصی اش، انجام واقعی اعمال می باشد. افراد با انجام اعمال مختلف و تجربه آن ها از توانایی ها و ضعف هایشان آگاه می شوند و اطلاعی از کفایت (لیاقت) و محدودیت شان به دست آورند. از طریق تجارب نیابتی، افراد موفقیت ها و شکست های دیگران را مشاهده می کنند و خود را با آن ها مقایسه کرده و بر اساس این اطلاعات باور کارآمدی شخصی شان را توسعه می دهند. بنابراین از طریق فرایندی که یادگیری مشاهده ای نام دارد، ما در مورد دنیا و خودمان از طریق مشاهده دیگران چیزهایی یاد می گیریم، برای این که چیزی یاد گرفته شود، لزوماً نیاز به تجربه شدن به طور مستقیم نیست. از طریق تشویق کلامی، نگرش ها و باورهای ما بوسیله انتقال توجه دیگران به آن چه که ما می توانیم انجام دهیم، تحت تأثیر قرار می گیرد. انتقال اعتماد یا بر عکس شک و فقدان اعتماد، تفاوت زیادی در باور کارآمدی شخصی ما ایجاد می کند. بالاخره از طریق آگاهی از برانگیختگی هیجانی، ما اطلاعاتی در مورد کارآمدی شخصی مان کسب می کنیم. مثلاً احساس تهدید و فروریختن قلب همراه با شکست احتمالی و احساس نشاط همراه با موفقیت احتمالی، با یکدیگر تفاوت دارد. باورکارآمدی شخصی بر قضاوت شخص در مورد احتمال موفقیت یا شکستش در یک موقعیت اثر میگذارد، هر چند فرد ممکن است تشخیص دهد موقعیت توسط عوامل دیگری که خارج از کنترل او است نیز تحت تأثیر قرار می گیرد. باور کارآمدی شخصی ممکن است قوی یا ضعیف باشد، بسیار مقاوم باشد، یا به راحتی تغییر کند. مثلاً برخی افراد علی رغم شدت، سختی وتداوم ناکامی و ناامیدی، بر اساس باور کارآمدی شخصی مقاوم باقی می مانند و در برخی با هر موفقیت یا شکست جزئی، باور کارآمدی شخصی براحتی تغییر می کند. باور کارآمدی شخصی ممکن است واقعی یا غیرواقعی باشد. برخی افراد ممکن است علی رغم داشتن توانایی های بالا، باور کارآمدی پائینی داشته باشند، یا بالعکس گر چه قادر به انجام واقعی خیلی کارها نیستند؛ اما باور کارآمدی شخصی بالایی دارند و معتقدند که می توانند این کارها را انجام دهند. باور کارآمدی شخصی بسیار مهم است، زیرا فعالیت ها و تلاش هایی را که انجام می دهیم، تحت تأثیر قرار می دهد، بر میزان تلاشی که در یک موقعیت می کنیم و نیز طول مدتی که در انجام یک وظیفه پافشاری می کنیم و واکنش های هیجانی ما در موقع انجام وظیفه یا انتظار کشیدن در یک موقعیت اثر می گذارد. ما به طور واضح در موقعیت های مختلف، احساس، فکر و رفتار متفاوتی داریم. مثلاً در موقعیتی که احساس اعتماد نسبت به توانایی هایمان داریم، با موقعیتی که احساس امنیت یا بی کفایتی می کنیم تفاوت داریم. بنابراین افراد براساس باورهای متفاوت کارآمدی شخصی، افکار، انگیزش ها هیجانات و رفتار متفاوتی دارند(به نقل از نجمی و فیضی،۱۳۹۰).
بندورا و کرون[۷۸] (۱۹۸۳) در یک تحقیق اثرات و اهداف باور کارآمدی شخصی در انگیزش و مقاومت در انجام وظیفه را مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق آزمودنی ها، فعالیت شدیدی را با داشتن هدف و بدون داشتن هدف و با داشتن بازخورد و بدون داشتن آن (که باور کارآمدی شخصی آنها را تحت تأثیر قرار می دهند) انجام دادند. بعد از انجام فعالیت، آزمودنی ها میزان رضایت یا عدم رضایت مندی خود را نسبت به فعالیت انجام شده، نمره گذاری کردند ونیز در جلسه بعد میزان ادراک شده باور کارآمدی شخصی شان برای سطوح مختلف اجرای عمل اندازه گیری شد. نتیجه این بود که وقتی آزمودنی ها از انجام عمل زیر استاندارد، احساس عدم رضایت می کردند و نیز زمانی که باور کارآمدی شخصی شان بخاطراجرای خوب افزایش می یافت، تلاش شان بیشتر می شد. به عبارت دیگر، باور کارآمدی شخصی نقش مهمی در حفظ اصرار ورزیدن در انجام عمل دارد (بندورا و کرون،۱۹۸۹)
شواهدی وجود دارد که اضطراب مفرط می تواند منجر به زیان رساندن به سیستم ایمنی بدن شود، در حالی که اصلاح توانایی کنترل استرس می تواند عملکرد آن را افزایش دهد.
در یک تحقیق آزمودنی ها با ترس از مار تحت شرایط متفاوت آزمایش شدند:
دمای بالای برج۵
نسبت اجزای سازنده محصول بالای برج۶
نسبت اجزای سازنده محصول پایین برج۷
سیستم حاکم بر فرایند این برج جدا کننده، یک سیستم دینامیک میباشد. برای شناسایی این سیستم، درجه آزادی مورد نیاز را با توجه به ورودی و خروجی های مناسب انتخاب مینماییم و سپس با دادههای موجود برای سیستم وشناسایی مدل حاکم بر سیستم، با انجام تغییرات احتمالی در ورودی چه به صورت خواسته و چه به صورت ناخواسته خروجی را پیشبینی مینماییم تا بتوانیم عکسالعمل صحیح را در قبال این تغییر داشته باشیم.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
——————————————————————–۱- Bottom pressure 2- Top pressure3- Feed’s mole fraction 4- Bottom temperature 5-Top temperature 6- Top composition 7- Bottom composition
شناسایی به روش های خطی و غیرخطی
۲-۱-مقدمه
همانطور که اشاره گردید در این فصل به معرفی روش های شناسایی خطی و غیر خطی خواهیم پرداخت و روابط و مشخصات حاکم بر این روشها را مطالعه خواهیم نمود. در شناسایی به روش خطی، شناسایی به روش پارامتری و شناسایی به روش زیر فضا را مورد بررسی قرار خواهیم داد و از روش های شناسایی غیر خطی به معرفی روش های پارامتری غیر خطی، روش شناسایی غیر خطی بلوکی، روش شناسایی عصبی و همچنین روش شناسایی فازی- عصبی پرداخته و به صورت اجمالی روابط و اصول حاکم بر روش های مطرح شده را مطالعه خواهیم نمود.
۲-۲-شناسایی به روش های خطی
۲-۲-۱-شناسایی خطی به روش پارامتری
ساختار کلی سیستم های پارامتری به صورت زیر است:
که در این ساختار کلی A,B,C,D,F چند جمله ای هایی با عملگرهای تاخیر هستند که درجات تاخیر این چند جمله ای ها به ترتیب برابراند با n,m,l,o,p و r درجه تاخیر در ورودی میباشد. به طور مثال:
بسته به اینکه در ساختار کلی کدام یک از جملات استفاده شود، مدل های مختلفی وجود خواهد داشت که ما در این بخش به بررسی سه مدل از این ساختار ها خواهیم پرداخت که به ترتیب زیر میباشند]۲۴،۲۵،۲۶[:
مدل ARX که از چند جمله ای های A,B در آن استفاده شده است]۱۸[.
مدل OE1 که از چند جمله ای های B,F در آن استفاده شده است.
مدل BJ2 که از چند جمله ای های B,F,C,D در آن استفاده شده است.
۲-۲-۱-۱- شناسایی به روش ARX
اولین روش از روشهای شناسایی خطی که مورد بررسی قرار میگیرد، روش شناسایی ARX میباشد.
در این روش یک سیستم گسسته زمانی با تابع تبدیل نامشخص مفروض است. شکل(۲-۱).
شکل(۲-۱):سیستم با تابع تبدیل نامشخص
تبدیلz خروجی به ورودی سیستم به صورت معادله ۲.۱ می باشد.
(۲.۱
در صورتی که در معادله فوق خروجی و ورودی سیستم به همراه خطا در خروجی ظاهر گردد برای تابع تبدیل سیستم خواهیم داشت:
(۲.۲
——————————————————————–۱-Outputs Error 2- Box-Jenkins
در معادله ۲.۲ اگر طرفین معادله را در عملگرA(q) ضرب کرده و عملگرهای تاخیر را تاثیر دهیم معادله ۲.۳ به دست میآید:
(۲.۳
معادله ۲.۳ را میتوان به صورت زیر باز نویسی نمود:
(۲.۴
در معادله ۲.۴ ، بردار ورودی ها و خروجی های قبلی سیستم و ماتریس متشکل از ضرایب تابع تبدیل میباشد.
با توجه به آنچه که بیان گردید، بردار بردار رگرسورها و معادله ۲.۴ مدل ARX سیستم نامیده میشود]۲۴،۲۵،۲۷[.
برای شناسایی سیستم با مدل ARX باید بردار طوری تعیین شود که خطای تساوی معادله ۲.۴ به حداقل برسد برای این منظور از روش حداقل مربعات خطا برای به دست آوردن تخمین استفاده میشود]۲۸،۲۹[.
تخمین حداقل مربعات خطا برای بردار از معادله زیر به دست میآید:
(۲.۵
که درآن ماتریس های و عبارتند از:
بدین ترتیب مدل خطی سیستم بر اساس ورودی ها و خروجی های جمع آوری شده برای سیستم به روشARX شناسایی میگردد.
۲-۱-۱-۲- شناسایی به روش OE
در شناسایی به روش خطای خروجی از روشهای شناسایی خطی سیستم های دینامیکی ساختاری که برای سیستم در نظر گرفته میشود به صورت زیر میباشد:
در این صورت معادله تابع که به صورت بسط چند جملهای ها برای سیستم به دست میآید، برابر با معادله ۲.۶ میباشد:
(۲.۶
با ضرب چند جمله ای مخرج در دو طرف تساوی، رابطه ۲.۶ به صورت زیر بیان می گردد:
(۲.۷
با اعمال عملگر q برای معادله ۲.۷ خواهیم داشت:
(۲.۸
معادله ۲.۸ را می توان به صورت زیر باز نویسی نمود:
(۲.۹
در معادله ۲.۹ ، و به صورت زیر می باشد:
با توجه به آنچه که بیان گردید بردار بردار رگرسورها و معادله ۲.۹ مدل OE سیستم نامیده میشود]۲۴،۲۵،۲۶،۳۰[.
برای شناسایی مدل سیستم در این روش نیز به مانند روش ARX از طریق تخمین حداقل مربعات خطا، را تخمین میزنیم تا سیستم بهترین شرایط ممکن در دو طرف تساوی مدل معادله ۲.۹ را داشته باشد.