۱-۸ تعریف متغیرها:
۱-۸-۱ تعاریف مفهومی:
۱- قابلیت های شبکه اجتماعی:
منظور از قابلیت ها شبکه های اجتماعی، کارکردها و استفادههایی است که شرکت ها با بهره گرفتن از آنها میتوانند در عصر نوین تکنولوژی ها به مقاصد تجاری خود برسند که این قابلیت ها و منافع عبارتند از: قابلیت گفتگو با مشتریان، قابلیت تسیهم اطلاعات و قابلیت ایجاد گروه دوستی با مشتریان(الین[۱۴]، ۲۰۱۰).
۲- عوامل تکنولوژیکی: در این پژوهش عوامل تکنولوژیکی به دو بخش منافع و هزینه های ادراک شده در بکارگیری شبکه های اجتماعی تقسیم می شود:
منافع ادراک شده:
منافع ادراک شده به درجه ای که بازاریابی شبکه اجتماعی به عنوان یک منفعت برای سازمان تلقی می شود، اشاره دارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
هزینه ادراک شده:
هزینه ادراک شده به درجه ای که بازاریابی شبکه اجتماعی به عنوان یک هزینه برای سازمان تلقی می شود، اشاره دارد(جانسن و دیگران[۱۵]، ۲۰۰۹).
۳- عوامل سازمانی: در این پژوهش عوامل سازمانی به دو بخش حمایت مدیریت ارشد سازمانی و توانایی شبکه اجتماعی در جذب دانش مشتری تقسیم می شود:
حمایت مدیریت ارشد:
حمایت مدیریت ارشد به درجه ای که مدیریت ارشد سازمانی راجع به اهمیت بازاریابی در شبکه اجتماعی و همچنین نقش خود در توسعه این سیستم دارد، اشاره دارد.
قابلیت جذب دانش مشتری:
قابلیت جذب دانش مشتری شبکه ها اجتماعی به عنوان یک توانایی تعریف شده است که شرکت را قادر می سازد که برای خلق فرصت و سودآوری، به طور اثربخشی دانش و اطلاعات داخلی و خارجی را بدست آورده و آنها را به کار گیرد(کاتمن[۱۶]، ۲۰۰۷).
۴- استفاده از شبکه اجتماعی در بازاریابی:
بازاریابی رسانههای اجتماعی، فرمی از بازاریابی اینترنتی است که از رسانههای اجتماعی برای دستیابی به ارتباطات بازاریابی و برندسازی استفاده میکند. بازاریابی رسانههای اجتماعی در درجه اول شامل به اشتراکگذاری اجتماعی محتوا، ویدیوها و عکسها برای اهداف بازاریابی است. بازاریابی رسانههای اجتماعی، فرایند بازاریابی یک محصول، سرویس یا نام تجاری از طریق مصرفکنندگان یا دیالوگهای سازمانی با بهره گرفتن از رسانههای اجتماعی است. بازاریابی در رسانههای اجتماعی، فرایند بدست آوردن ترافیک سایت یا توجه از طریق رسانههای اجتماعی است. برنامههای بازاریابی در رسانههای اجتماعی معمولا تلاش برای ایجاد محتوایی که توجه جذب کند یا خوانندگان را تشویق کند آن را در سراسر شبکههای اجتماعی خود به اشتراک بگذارند. استفاده از رسانههای اجتماعی برای ترویج شرکت و محصولات خود را بازاریابی رسانههای اجتماعی گویند. بازاریابی رسانههای اجتماعی، فرایند ترویج وبسایت، محصولات یا سرویسها از طریق کانالهای اجتماعی آنلاین و ارتباط با جامعه بسیار بزرگی از افراد که از طریق کانالهای تبلیغاتی سنتی امکان پذیر نیست را گویند(آنذولیس و دیگران[۱۷]، ۲۰۱۳).
۵- اثربخشی فعالیت های بازاریابی:
اثربخشی فعالیت های بازاریابی نشان دهنده این مطلب است که شرکت ها از طریق شبکه های اجتماعی و از طریق روشهایی مانند گفتگو و اشتراک گذاری اطلاعات با مشتریان بهتر و سودمندتر به بازاریابی محصولات و خدمات جدید خود می پردازند(پدرو[۱۸]، ۲۰۰۹).
۶- عملکرد فروش: در این پژوهش عملکرد فروش به دو بخش عملکرد فروش ارتباطی و مبتنی بر هدف تقسیم می شود:
- عملکرد فروش ارتباطی:
عملکرد فروش به دو دسته تقسیم می شود یکی از آنها عملکرد ارتباطی است و منظور از آن کسب موفقیت در ایجاد ارتباطات پایدار و مفید با مشتریان و شرکای تجاری می باشد.
- عملکرد فروش مبتنی بر هدف:
یکی دیکر از ابعاد عملکرد فروش, عملکرد مبتنی بر هدف یا نتیجه است و منظور همان رسیدن به اهداف شرکت از قبیل سهم بازار، رشد فروش، افزایش درآمد و … می باشد(آهرن و دیگران[۱۹]، ۲۰۱۳).
۱-۸-۲ تعاریف عملیاتی:
۱- قابلیت های شبکه اجتماعی:
- به اشتراک گذاری اطلاعات از طریق شبکه های اجتماعی فرصت خوبی برای بازاریابی می باشد.
- گفتگو با مشتریان از طریق شبکه های اجتماعی راهی برای جذب آنها به خرید محصولات شرکت میباشد.
- ایجاد گروه های دوستی با مشتریان از طریق شبکه های اجتماعی روشی برای وفادار ساختن آنها میباشد(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۲- عوامل تکنولوژیکی:
- استفاده از شبکه های اجتماعی به افزایش درآمدهای فروش شرکت ما کمک می کند.
- زمان تکمیل برنامه های آموزشی استفاده از شبکه های اجتماعی، طولانی و پرهزینه است.
- شبکه های اجتماعی در آگاه ساختن مشتریان از محصولات و خدمات جدید شرکت نقش مهمی دارد(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۳- عوامل سازمانی:
- مدیریت ارشد سازمان به استفاده از شبکه های اجتماعی علاقه نشان می دهد و تمایل دارد.
- مدیران شرکت ما جلسات و کنفرانس های زیادی برای معرفی منافع و کارکردهای شبکه اجتماعی برگزار می کنند.
- شبکه های اجتماعی قابلیت این را دارد که اطلاعات و دانش مشتریان در رابطه با نیازها و خواسته های آنها را بدست بیاورد(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۴- استفاده از شبکه اجتماعی برای بازاریابی:
- شرکت ما تمایل دارد برای ایجاد ارتباط مؤثر با مشتریان از شبکه اجتماعی استفاده کند.
- شرکت ما قصد دارد سرمایه گذاری زیادی در بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی انجام دهد.
- شرکت ما تمایل دارد که محصولات کنونی خود را از طریق شبکه های اجتماعی به مشتریان عرضه کند(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۵- اثربخشی فعالیت های بازاریابی:
- از طریق شبکه های اجتماعی تبلیغات محصول با هزینه کمتری انجام می شود.
- از طریق شبکه های اجتماعی می توان بهتر تحقیقات بازاریابی را انجام داد.
- از طریق شبکه های اجتماعی بازار هدف سریعتر و راحتر بدست می آیند(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
۶- عملکرد فروش:
- از طریق شبکه های اجتماعی سهم بازار شرکت گسترش پیدا خواهد کرد.
- از طریق شبکه های اجتماعی مشتریان بیشتری جذب شرکت می شوند.
از طریق شبکه های اجتماعی میزان فروش و سود شرکت افزایش خواهد یافت(منبع: یانگ و دیگران، ۲۰۱۴).
هم بافت چربی و هم کبد محتوی مقدار زیادی آنزیم موسوم به لیپو پروتئین لیپاز هستند. این آنزیم در آندوتلیوم مویرگها فعال بوده و تریگلسیریدهای کیلومیکرو نهایی را که به جدار آندوتلیال میچسبد، هیدرولیز کرده و اسیدهای چربی و گلیسرول را آزاد میکند. اسیدهای چربی به علت قابلیت اختلاط زیادشان با غشاهای سلولی بلافاصله به داخل سلولهای چربی بافت چربی و سلولهای کبدی انتشار مییابند اسیدهای چربی پس از ورود به داخل این سلولها مجدداً به تریگلسیریدها تبدیل میشوند ( شادان، ۱۳۷۵).
هورمون رشد که تحت تأثیر هورمون آزاد کننده آن GHRH که از هیپوتالاموس آزاد میشود از هیپوفیز قدمی ترشح میشود و موجب رشد تقریباً کلیه بافتهای بدن که قادر به رشد هستند میشود. هورمون رشد موجب پیشبرد بزرگ شدن جثه سلولها و افزایش میتوز همراه با پیدایش تعداد افزایش یافته سلولها و تفکیک اختصاصی بعضی از انواع سلولها از قبیل سلولهای رشد دهنده استخوان و سلولهای عضلانی اولیه میشود. هورمون رشد پروتئینهای بدن را افزایش میدهد، ذخایر چربی را به مصرف میرساند و کربوهیدراتها را حفظ میکند. هورمون رشد در بافتهای سراسر بدن تبدیل اسیدهای چربی به استیل کو آنزیم A و مصرف آن برای انرژی را تشدید میکند، بنابراین چربیها در تحت تأثیر هورمون رشد به طور ارجح در مقایسه با هم کربوهیدراتها و هم پروتئینها برای انرژی به مصرف میرسند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
عدهای از محققین این اثر فراخوانی چربی هورمون رشد را مهمترین عمل آن دانستهاند و اثر حفظ کننده پروتئینی و مصرف بیش از حد چربی را مهمترین عاملی میدانند که موجب پیشبرد تشکیل پروتئین و رشد میشود (شادان، ۱۳۷۵).
هورمون تیروئید که نقش اصلی تعیین میزان سوخت و ساز را بر عهده دارد در ترکیب بدنی افراد مؤثر هستند این هورمونها میتوانند در مشکلات مربوط به کنترل وزن دخالت داشته باشند، اگر چه درصد اندک از افراد چاق، هیپوتیروئیدی هستند ( اسکات و همکاران[۴]، ۱۹۹۸)
اندازه گیریهای آنتروپومتریک در هنگام بلوغ بین زنان و مردان، نتایج کاملاً متفاوتی را نشان میدهد. چربی در همه سلولهای بدن یافت میشود اما نوع مشخصی از سلولها که سلولهای چربی نامیده میشوند محل ذخیره چربی هستند. به طور کلی در مردان بیشترین چربی در ناحیه شکم و در زنان در ناحیه لگن و رانها قرار دارد.میانگین چربی مردان بالغ ۱۵ الی ۱۷ درصد وزن آن ها بوده، در صورتی که میانگین چربی بدن زنان در حدود ۲۵ درصد وزن بدن آن ها میباشد ( گائینی و رجبی ، ۱۳۸۷).
اجزای بدن و نقش آن ها
انقباض عضلات گوناگون سبب حرکت بدن میشود بدون وجود استخوانهای قوی، نمیتوان از نیروی انقباض عضلات اسکلتی در اعمالی چون پرتاب کردن، دویدن و پریدن استفاده کرد، از آن جایی که اعصاب، عضلات اسکلتی، قلب، عروق خونی و استخوانها همگی اجزای تشکیل دهنده وزن خالص بدن هستند، لذا آشکاراست که بافتهای خالص، نقش اساسی در اجرای فعالیتهای بدنی دارد .اما از آنجا که دلیل اصلی افزایش وزن خالص بدن ناشی از وزن عضلات اسکلتی است تا افزایش وزن استخوان؛ بنابراین، میتوان گفت هر گونه افزایش در LBM در اصل به دلیل افزایش در عضلات اسکلتی است. در حقیقت بخشی از وزن بدن که در توانایی ورزشکار به کار گرفته میشود تا نیروی خود را علیه مرکز ثقل گسترش دهد، وزن خالص بدن – یا سادهتر LBM است.
بخش دیگری از بدن که وزن چربی است، قادر به چنین کاری نیست. بنابراین، برای تعیین کار آیی یک ورزشکار باید بین وزن چربی و وزن بدون چربی (وزن خالص بدن) تفاوت قائل شویم.از سوی دیگر، وجود چربی زیاد به اجزای فعالیتهای بدنی کمک نمیکند مقدار مطلق (کیلوگرم) وزن خالص و نیز درصد چربی مناسب در رشتههای مختلف متفاوت است و در رشتههای تماسی مانند فوتبال ، بسکتبال، هر چقدر وزن خالص بیشتر باشد، بهتر است، در حالی که در رشتههایی چون دوهای استقامتی، داشتن وزن خالص و درصد چربی کمتر مناسب تراست (گائینی، ۱۳۸۷).
بسیاری از ورزشکاران اعتقاد دارند که برای خوب ظاهر شدن در ورزش خود باید جثه بزرگی داشته باشند، زیرا از دیر باز جثه بدن را با موفقیت ورزشی مرتبط میدانستند اما واقعیت چنین نیست و همیشه بزرگ بودن به معنای بهتر بودن نمیباشد.
توده بدون چربی
بیشتر ورزشکاران به جای اینکه نگران اندازه کل بدن یا وزن خود باشند باید توجه خود را به نحو ویژهای معطوف توده بدون چربی کنند. برای ورزشکاران شرکت کننده در فعالیتهایی که به قدرت، توان و استقامت عضلانی نیاز دارند، به حداکثر رساندن توده بدون چربی بسیار سودمند است. اما احتمالاً افزایش توده بدون چربی برای ورزشکاران استقامتی (مانند دوندگان که باید کل توده بدن خود را به طور افقی و مدت طولانی حرکت دهند) مفید نخواهد بود. توده بدون چربی بیشتر به معنای یک بار اضافی است که باید حمل شود و ممکن است به عملکرد ورزشکاران لطمه بزند. این موضوع در مورد ورزشکاران رشتههای پرش ارتفاع، طول، سه گام و با نیزه که باید فاصله افقی یا عمودی یا هر دو را به حداکثر برساند نیز صادق است ( معینی و همکاران، ۱۳۸۳).وزن اضافی علیرغم اینکه ممکن است با زیاد شدن توده بدون چربی همراه باشد میتواند سبب نقصان عملکرد ورزشکاران رشتههای مذکور شود.
چربی نسبی بدن
چربی نسبی بدن نیز برای ورزشکاران اهمیت زیادی دارد، به طور کلی افزودن چربی اضافه به بدن درست مانند افزایش وزن و جثه ورزشکاران اثر زیان آوری بر عملکرد ورزشی به جا میگذارد. تحقیقات بسیاری نشان دادهاند که درصد چربی بدن سبب تضعیف عملکرد ورزشی شخص میشود. این موضوع در مورد کلیه فعالیتهایی که باید وزن بدن در فضا حرکت داده شود، مانند دوهای سرعت و پرش طول صدق میکند و برای فعالیتهای ایستگاهی مانند تیراندازی اهمیت کمتری دارد. به طور کلی ورزشکارانی که چربی کمتری دارند از عملکرد ورزشی بهتری برخوردارند ( معینی و همکاران، ۱۳۸۳ ).
چربیها
ماهیت چربیها
تعدادی از ترکیبات شیمیایی مختلف در غذاها و در بدن تحت نام لیپیدها یا چربیها طبقه بندی میشوند، این مواد عبارتند از :
چربیهای خنثی کهتری گلیسیریدها نیز نامیده میشوند.
فسفولیپیدها
کلسترول
معدودی مواد دیگر با اهمیت کمتر
از نظر شیمیایی، قسمت لیپیدی پایه تریگلسیریدها و فسفولیپیدها را اسیدهای چربی تشکیل میدهد که اسیدهای آلی با زنجیره هیدروکربنی بلند هستند. برای مثال یک اسید چرب یعنی اسیدپالمیتیک دارای فرمول CH3(CH2)14 COOH میباشد(شادان،۱۳۷۵).
نقش چربی در بدن
چربیها منبع انرژی مهمی هستند، چربیها ۹ کیلوکالری انرژی در هر گرم دارند. آن ها ضمناً برای ساختار غشاهای سلولی، پوست، هورمونها و سایر بخشهای ساختاری و عملکردی بدن مورد نیازند هر شخص مقداری بافت چربی دارد که برای حفاظت، پوشش و عایق سازی و ذخیره انرژی لازم است (گائینی و دبیدی روشن،۱۳۸۷ ).
چربی ضروری و چربی غیرضروری یا ذخیره
ترکیب بدن اغلب با عنوان مقادیر نسبی توده چربی (FM) به توده بدون چربی (FFM) بیان میشود. توده چربی شامل چربی ضروری و چربی ذخیره – هر دو – میشود. چربی ضروری در مغز استخوان ، مغز، نخاع شوکی، عضلات و سایر اندامهای داخلی یافت میشود. برای عملکرد فیزیولوژیک و بیولوژیک طبیعی بدن ضروری است. اعتقاد به راین است که هرگز نباید حداقل مقدار چربی ضروری در مردان کمتر از تقریباً ۳ درصد کل وزن آن ها و در زنان کمتر از ۱۲ درصد کل وزن بدنشان باشد. مقدار چربی ذخیره ضروری در زنان به دلیل رسوب ذخیرههای چربی وابسته به جنس در بافت پستانی و اطراف رحم بیشتر است زمانی که چربی ضروری به کمتر از این مقادیر بحرانی کاهش یابد، عملکرد فیزیولوژیک و بیولوژیک طبیعی بدن میتواند مختل شود.
چربی ذخیره از دو نوع چربی موسوم به چربی زرد و چربی قهوهای تشکیل شده است. چربی زرد تقریباً ۹۹ درصد کل چربی ذخیرهای را تشکیل میدهد. چربی قهوهای که غنی از میتوکندری است، به دلیل کارایی بیوشیمایی نسبتاً کمتری که در خصوص سنتز آدنوزینتری فسفات (ATP) دارد میتواند حرارت تولیدی را افزایش دهد. چربی زرد در بافت چربی یافت میشود و ۳ نقش اساسی دارد.۱)عایقی برای حفظ دمای بدن است. ۲) سوبسترای انرژی است و ۳) مانند بالشتکی در مقابل ضربه ایستادگی میکند. بیشتر بافت چربی در زیر پوست قرار دارد. توزیع چربی زیرپوستی با توجه به جنس و سن فرق میکند در مردان چربی بیشتر در اطراف کمر ذخیره میشود (چاقی مردانگی) و در زنان ، چربی بیشتر دور مفصلها و استخوان ران ذخیره میشود(چاقی زنانگی). (گائینی و دبیدی روشن، ۱۳۸۷ ).
دو عامل تعیین کننده میزان چربی بدن، تعداد سلولهای چربی و اندازه آنهاست.افزایش تعداد سلولهای چربی، پیش از تولد آغاز میشود و تا چندین سال پس از تولد ادامه مییابد. تعداد سلولهای چربی که در این سنین توسعه مییابد، در همه افراد مشابه نیست. برای مثال عقیده بر این است که کودکان و نوجوانان چاق، نسبت به همسالان خود، سلولهای چربی بیشتری دارند. در واقع افزایش تعداد سلولهای چربی در آنان ، گسترش بیشتری داشته است. به طور کلی تصور میشود که تعداد سلولهای چربی در همان ابتدای کودکی، ثابت میماند.
به هر حال برخی از تحقیقات جدید نشان میدهد که تعداد سلولهای چربی، ممکن است تحت شرایط معین و در مدت زمان بیشتری و همچنین در طول دوران کودکی افزایش یابد. همان طور که اشاره شده علاوه بر تعداد سلولها، اندازه آن ها نیز یکی از عوامل مهم چاقی است. سلولهای چربی، نوعی چربی به نام تریگلسیریدها را ذخیره میکنند که در مواقع لزوم برای رفع احتیاجات انرژی بدن ، از این سلولها خارج شده و به مصرف سلولهای فعال (مانند عضله) میرسد.
هر چه مقدار تریگلسیریدها ذخیره شده در سلولهای چربی بیشتر باشد، وزن سلول چربی سنگینتر و در واقع وزن چربی بدن بیشتر است. بنابراین اندازه سلول چربی، به مقدار چربی ذخیره شده در آن بستگی دارد. به طور معمول اندازه سلول چربی تا ابتدای بلوغ افزایش یافته و پس از آن تحت تأثیر تعادل انرژی بدن دارای نوسان است. اگر مقدار غذای دریافتی (انرژی دریافتی) بیش از انرژی مورد نیاز بدن (انرژی مصرفی) باشد انرژی اضافی به صورت تریگلسیریدها در سلولهای چربی ذخیره میشود و باعث بزرگتر شدن آن ها میشود. حال اگر مقدار انرژی مصرفی بیشتر از مقدار انرژی دریافتی باشد کمبود انرژی به وسیله تریگلسیریدها موجود در سلولهای چربی تأمین شده و بنابراین اندازه آن ها کوچکتر میشود.
هنگام ورزشهای هوازی نیز بخشی از انرژی مورد نیاز عضلات فعال، از تریگلسیریدها ذخیره شده در سلولهای چربی تأمین میشود؛ بنابراین با اجرای اینگونه ورزشها نیز اندازه سلولهای چربی کوچکتر میشود. علیرغم عقیده عمومی، یک نوزاد چاق، الزاماً کودک یا نوجوانی چاق نخواهد شد. آنچه بیش از حد بر چاق بودن یک کودک یا نوجوان مؤثر است عادات غذایی دوران رشد است. اگر کودک از دو سالگی تا سنین مدرسه چاق باشد، به احتمال بسیار زیاد در دوره نوجوانی و بلوغ نیز چاق خواهد بود. در حقیقت احتمال چاق ماندن کودکان چاق در دیگر دوران زندگی، سه برابر بیشتر از کودکانی است که وزن مطلوب دارند. این نکته نیز اهمیت دارد که چاقی کودکان، عمدتاً مربوط به افزایش تعداد سلولهای چربی است، در حالی که کاهش یا افزایش وزن در بزرگ سالان، بیشتر مربوط به تغییر اندازه سلولهای چربی است ( گائینی و رجبی ، ۱۳۸۷).
تعادل چربی در تمرینهای ورزشی
اسیدهای چرب از تریگلسیریدهای موجود در نواحی ذخیره چربی بدن آزاد میشوند و به جریان خون میریزند تا به صورت اسیدهای چرب آزاد[۵] (FFA) متصل به آلبومین خون به بافت عضلانی برسند اینها و نیز تریگلسیریدهای ذخیره شده در خود یاخته عضله به نحو قابل توجهی در برآورده کردن نیازهای انرژی تمرین مؤثر هستند. هنگام دورههای کوتاه مدت مربوط به تمرینهای به اشدت نسبتاً متوسط، انرژی تقریباً به طور مساوی از کربوهیدرات و چربی تأمین میشود. با ادامه تمرین برای مدت یک ساعت یا بیشتر و هنگامی که کربوهیدراتها تخلیه میشوند، سهم چربی جهت تأمین انرژی به تدریج افزایش مییابد . در تمرینهای طولانی مدت ممکن است چربی(عمدتاً به صورت FFA) تأمین کننده حدود ۸۰ درصد کل انرژی مورد نیاز باشد. این مسأله احتمالاً با کاهش مختصر قند خون و به دنبال آن کاهش انسولین و افزایش تولید گلوکاگون توسط لوزالمعده همراه است، این عمل در نهایت سوخت و ساز گلوکز را کاهش داده و آزاد شدن چربیها و در پی آن تجزیه چربیها را تحریک میکند (سادک و فلیگ[۶] ، ۱۹۷۶).
نقش ورزش در کاهش و کنترل وزن
به نظر میرسد که فعالیت ورزشی نقش مهمی در کاهش و حفظ وزن بدن ایفا میکند. ساز و کارهای متابولیکی که از طریق آن ها فعالیت ورزشی باعث کاهش و یا حفظ وزن بدن میشود عبارتند از : افزایش هزینه انرژی، افزایش فراخوانی چربی با افزایش فعالیت بافت چربی، افزایش ناچیز در میزان سوخت و ساز استراحتی پس از فعالیت ورزشی، افزایش احتمالی پاسخ گرمازایی به غذا اگر زمان فعالیت ورزشی و غذا خوردن به هم نزدیک باشند، به حداقل رساندن کاهش وزن خالص بدن، گسترش عملکرد روانی، به تعویق انداختن کاهش میزان متابولیک پایه با توجه به محدودیتهای تغذیهای و احتمالاً کنترل بهتر اشتها.فعالیت ورزشی به تنهایی یا به صورت ترکیب با رژیم غذایی معقول، بهترین پیامدهای بلند مدت کاهش وزن را به دنبال خواهد داشت(گائینی و دبیدی روشن، ۱۳۸۷).هنگامی که شدت کار از کم تا متوسط افزایش مییابد، سرعت لیپولیز، مقدار جریان خون بافت چربی و جریان خون ماهیچه افزایش مییابد که باعث افزایش دسترسی ماهیچهها به اسید چرب میشود. این امر با افزایش مقادیر مطلق اکسیداسیون چربی همراه است. زمانی که شدت تمرین به مقدار بسیار زیاد افزایش مییابد، سهم اکسیداسیون چربیها به طور آشکاری کاهش مییابد. کاهش اکسیداسیون چربی با افزایش شدت تمرین ممکن است به واسطهی تأثیر تحریکی تمرین شدید بر گلیکوژن و لیز و برداشت گلوکز ماهیچه باشد. هم چنین، این رویداد ممکن است به واسطهی پیشگیری از ورود اسیدهای چرب دارای زنجیرهی بلند به میتوکندری باشد که میتواند ناشی از افزایش جریان گلیکولیتیک در هنگام تمرین شدید، یا کاهش تنظیم کارنیتین پالمیتول ترانسفراز که باعث کاهش دسترسی کارنیتین آزاد و یا کاهش درPH به واسطهی افزایش تولید لاکتات هنگام تمرین شدید باشد. اما به نظر میرسد علت اصلی آن کاهش جریان خون به سمت سلولهای چربی و کاهش ورود اسیدهای چرب آزاد به درون خون باشد(به سامی و همکارانش،۲۰۰۷).اگرچه به منظور کاهش وزن بر مبنای مصرف انرژی و مصرف کالری بیشتر هنگام تمرین(در مدت زمان یکسان) پیشنهاد میشود که تمرین با شدت بالاتر نسبت به تمرین با شدت متوسط انجام شود اما تمرین شدید به واسطهی افزایش اکسیداسیون کربوهیدرات میتواند منجر به خستگی زودرس شود. از این رو همان طور که آزمودنیهای چاق رفته به تمرین عادت میکنند، یک افزایش پیشرونده در حجم تمرین، به واسطهی افزایش شدت یا مدت تمرین، برای کاهش وزن بسیار مفیدتر خواهد بود. از طرفی برای آزمودنیهای چاق عاقلانهترین راه این است که به جای فعالیت بدنی شدید، آن ها را به انجام فعالیت بدنی با شدت متوسط تشویق کنیم زیرا انجام فعالیت بدنی با این شدت عملیتر و اجرای آن برای آزمودنیها راحتتر است(لازر و همکارانش،۲۰۰۷).
ترکیب بدن و ورزش
بافت چربی در طی دو دوره به سرعت افزایش مییابد. شش ماه اول بعد از تولد و دوباره در اوایل دوره نوجوانی.در دختران این افزایش در دوره نوجوانی ادامه مییابد در حالی که در پسران این افزایش متوقف شده ، ممکن است برای مدتی معکوس شود. بافت عضلانی نیز در دوره طفولیت به سرعت رشد و نمو کند و سپس در دوره کودکی به حالت یکنواخت در میآید و دوباره در دوره نوجوانی و جهش رشد به طور چشمگیر و قابل توجه در پسران افزایش مییابد. رژیم غذایی یا ورزش ممکن است این الگوی عمومی را تغییر دهد. بیش از حد غذا خوردن منجر به وزن اضافی همراه با چربی خواهد شد و گرسنگی کشیدن میتواند منجر به کاهش بیش از حد اندازه سطوح چربی بدن شود، به طوری که بدن انرژی مورد نیاز خود را از شکستن بافت عضلانی و استفاده از آن بدست میآورد و در نتیجه بافت عضلانی را ضایع میکند.ورزش، کالری و انرژی را میسوزاند و به صورت بالقوه ترکیب بدن را تغییر میدهد، بنابراین رابطه بین ترکیب بدن و ورزش مستلزم توجه دقیق است. بعضی از تحقیقات حاکی از آن است که بدن، سلولهای تازه بافت چربی را تنها قبل از تولد ، ماههای بعد از تولد و در دوره نوجوانی میسازد بعد از دوره نوجوانی ، تنها اندازه سلولها چربی تغییر پذیر هستند. تحقیقات در این زمینه بسیار محدود است، اما این تحقیقات دقیق هستند. تمرین ورزشی و تغذیه مناسب برای جوانان به ویژه در دورههای حساس مهم است(نمازی زاده و اصلان خانی،۱۳۸۷).
اثرات ورزش بر رشد و بلوغ کودکان و نوجوانان
ورزش منظم یک راهبرد مهم حفظ سلامتی در کودکان و نوجوانان است. ورزش کنترل وزن را تسهیل میکند، به افزایش استحکام استخوانها کمک می کند و عوامل خطرساز قلبی عروقی را بهبود میبخشد. سلامت روانی نیز ممکن است ارتقا یابد. وزن بدن میتواند با انجام تمرین منظم ورزشی تحت تأثیر قرار گرفته است.مطالعات انجام شده بر روی ترکیب بدن عموماً وزن بدن را به دو جز بدون چربی و چربی تقسیم مینمایند. تمرین با کاهش چاقی در هر دو جنس و گاهی با افزایش توده بدون چربی،به خصوص در پسرها همراه است. نسوج استخوانی (اسکلتی)، عضلانی و چربی سه جز اصلی ترکیب بدنی هستند. فعالیت فیزیکی و تمرین منظم در دوران کودکی و نوجوانی با افزایش محتوای مواد معدنی و جرم استخوان همراه است. اثرات سودمند بیشتر در فعالیتهای متحمل وزن نظیر دو و میدانی، فوتبال و ژیمناستیک نمایان میشوند تا فعالیتهای غیر متحمل وزن (مثل شنا). محتوای ماده معدنی استخوان که در طی دوران کودکی و نوجوانی بدست میآید. معرف خوبی از محتوای ماده معدنی استخوان در دوران بزرگسالی است. در مورد عضله، در پسران نوجوان برنامههای مقاومتی نظیر تمرین با وزنه با هیپرتروفی همراه میباشد .مدرک محکمی وجود ندارد که نشان دهد توزیع تارهای عضلانی در کودکان و نوجوانان در اثر تمرین تغییر میکند. ورزشکاران فعال کودک و نوجوان ،عموماً ضخامت چین پوستی کمتری در قیاس با سایر افراد دارد. بلوغ بیولوژیک کودکان و نوجوانان از سه منظر مورد توجه قرار میگیرد: اسکلتی.جنسی و پیکری (سو ماتیک). تمرین منظم ورزشی اثری بر روی بلوغ اسکلتی ندارد. مطالعات طولی کوتاه مدت بر روی پسران و دختران در ورزشهای گوناگون نشان دهنده میزان مشابهی از بلوغ اسکلتی چه در ورزشکاران و چه در افراد غیر ورزشکار هستند. یعنی بلوغ اسکلتی همگام با سن تقویمی کودک پیشروی میکند. از نقطه نظر بلوغ پیکری، تمرین ورزشی هیچ اثری بر روی زمان حداکثر رشد و میزان رشد قدی به هنگام جهش رشدی نوجوانی در پسران و دختران ندارد. تمرین شدید ورزشی در اکثریت عمده ورزشکاران جوان اثر منفی بر روی فرآیندهای رشد و بلوغ به جای نمیگذارد.به جز در تعداد معدودی از ورزشکاران جوان که دچار مشکلاتی در ارتباط با رشد و بلوغ هستند، باید عواملی غیر از تمرین فیزیکی (نظیر تغذیه نامناسب و …) را باید به دقت مورد کنکاش قرار داد(دکتر قراخانلو و همکارانش،۱۳۸۶).
فعالیت هوازی
فعالیتهای با شدت متوسط و مدت نسبتاً طولانی که دستگاههای عضلانی بزرگ را فعال میکند و انرژی مورد نیاز برای اجرای آن ها، تمامی و یا عمده آن از طریق دستگاه هوازی تأمین میشود، فعالیتهای هوازی نامیده میشوند. دستگاه هوازی به مجموعه فرایندهای سوخت و سازی در داخل بدن گفته میشود که با تجزیه کربوهیدراتها و اسیدهای چرب با اکسیژن تنفسی انرژی مورد نیاز بدن را آماده میکند؛ بنابراین در فعالیتهایی که اکسیژن به مقدار کافی در اختیار عضلات فرا میگیرد، این دستگاه انرژی مورد نیاز بدن را تأمین میکند و به همین علت به این گونه فعالیتها، هوازی میگویند. راهپیمایی، دویدن، شنا کردن، دوچرخه سواری و طناب بازی به مدت طولانی ، متداولترین فعالیتهای هوازی هستند.تأثیر تمرین در افزایش آمادگی قلبی – تنفسی، بستگی به اضافه باری دارد که به دستگاههای فعال بدن وارد میشود. اضافه بار با توجه به عامل شدت ، مدت و تکرار تمرین در هفته تعین میشود. اطلاعات موجود نشان میدهد که بهبود یا حفظ آمادگی قلبی – تنفسی، با تمرینهایی که به شدت ۵۰ تا ۸۵ درصد حداکثر اکسیژن مصرفی و مدت ۲۰ تا ۶۰ دقیقه و ۲ تا۵ بار در هفته انجام میشود، صورت میگیرد . به طوری که ترکیب شدت و مدت باید طوری انتخاب شود که حداقل ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلو کالری انرژی در هر جلسه مصرف شود(گائینی و رجبی، ۱۳۸۷).
با انجام تمرینات هوازی سازگاریهای عضلانی، دستگاههای انرژی، قلبی و عروقی، تنفسی و متابولیکی ایجاد میشود. از سازوکارهای عضلانی ایجاد شده از طریق تمرینات هوازی میتوان به افزایش ظرفیت اکسایشی تارهای تند انقباض، افزایش تعداد مویرگها، بهبود ظرفیت متابولیسم اکسایشی عضلات از طریق افزایش در ذخیره هموگلوبین و افزایش کارایی میتوکندری ها به وسیله تغییرات در فعالیت آنزیمهای اکسایشی اشاره کرد(ضیاء معینی و همکاران، ۱۳۷۸). علاوه به راین تمرینات هوازی با افزایش در ذخایر گلیکوژن و روند بازسازی آن در عضلات پس از تمرینات هوازی به همراه افزایش ذخایر چربی و تسهیل فعالیت آنزیمهای عضله که در به تا اکسیداسیون چربیها نقش دارد سبب بروز سازگاریهای دستگاههای انرژی میگردند. از سازگاریهای قلبی – عروقی حاصل از تمرینات هوازی میتوان به افزایش حجم ضربهای، کاهش ضربان قلب استراحت، هایپروتروفی قلب، افزایش کارایی قلب و متعاقب آن کاهش ضربان قلب در حین فعالیتهای بیشینه و زیر بیشینه است به افراد تمرین نکرده و افزایش در حجم خون و سلولهای خونی اشاره نمود.
بالاخره افزایش کارایی تنفسی، افزایش در آستانه لاکتات، نسبت تبادل تنفسی در فعالیتهای زیر بیشینه و افزایش در فعالیتهای بیشینه به ترتیب سازگاریهای تنفسی و متابولیکی است که بر اثر شرکت در فعالیتهای هوازی ایجاد میشود.به هر حال ایجاد سازگاریهای عنوان شده میتواند بر اساس متغیرهای شدت، حجم و مدت زمان استراحت از طریق تمرینات تداومی و تناوبی هوازی حاصل گردد (ضیاء معینی و همکاران، ۱۳۷۸).تمرینات هوازی به دو روش صورت میگیرد: ۱- روش تداومی ۲- روش تناوبی (اینتروال).
تمرین تداومی شامل هر گونه فعالیت ادامه دار در مدت زمان طولانی و با شدت نسبتاً یکسان است. در این تمرین شدت فعالیت نسبتاً کم است به صورتی که حداکثر شدت تمرین، ۸۰ درصد حداکثر ضربان قلب و یا ۷۰ درصد ضربان قلب ذخیره است و حداقل زمان برای تأثیر گذاری بر اثر این روش تمرینی ۲۰ دقیقه است (گائینی و رجبی، ۱۳۸۷).در تمرین تناوبی، مراحل فعالیت به طور متناوب با استراحت یا کاهش فعالیت همراه است، میزان خستگی پس از دو تناوبی به مراتب کمتر خواهد بود که علت در دورههای استراحت و کوتاه بودن زمان فعالیت است؛ بدین معنی که در دورههای استراحت، ذخایر دستگاه ATP-cp یا فسفاژن بازسازی شده، مکرراً در تکرارهای بعدی مورد استفاده قرار میگیرد. از طرفی کوتاه بودن مرحلههای تمرین، از تجمع اسید لاکتیک و بروز خستگی جلوگیری میکند و یا لااقل میزان خستگی کمتر است. از سوی دیگر، صرفه جویی در خستگی، هنگام تمرینهای تناوبی می تواند به افزایش شدت کار منتهی شود و موجب بهبود کارایی دستگاه انرژی شود.(رمضانپور، ۱۳۸۵).
پیشینه تحقیق
بهرامی و صارمی (۱۳۹۰) ، تحقیقی را با عنوان «اثر محدودیت کالری با تمرین هوازی و بدون تمرین هوازی بر ترکیب بدنی ، چربی خون در مردان میانسال چاق /اضافه وزن» انجام داده بودند. نتایج تحقیق نشان داد که بعد از ۱۲ هفته در گروهی که تمرین هوازی همراه با محدودیت کالری انجام داده بودند کاهش معنا داری در وزن بدن ، چربی شکمی ، چربی خون مشاهده شد. در حالی که در گروه محدودیت کالری، فقط بهبود معنا داری در وزن بدن مشاهده شد.
زارعی و همکاران (۱۳۸۹)تحقیقی را با عنوان «همه گیر شناسی چاقی و لاغری و ارتباط آن با فعالیت بدنی و الگوی رژیم غذایی در نوجوانان پسر ۱۴-۱۲ ساله شهر سبزوار»انجام داده بودند . نتایج این تحقیق نشان داد که شیوع اضافه وزن و چاقی در نوجوانان سبزواری نسبتاً بالا است .همچنین کاهش سطح فعالیت بدنی و افزایش رفتارهای کم تحرک (تماشای تلویزیون و نه کار با رایانه) در این آزمودنها ، با اضافه وزن و چاقی مرتبط است ، ولی هیچ ارتباطی بین الگوی رژیم غذایی و اضافه وزن و چاقی وجود ندارد.
دکتر رحمانی نیا و حجتی (۱۳۷۹) تحقیقی با عنوان « اثر یک برنامه ورزشی منتخب روی ترکیب بدن و توان هوازی دختران دانشجو » انجام داده بودند. آزمودنیها به دو گروه مساوی تجربی و کنترل تقسیم شده بودند و تمرینات گروه تجربی شامل ۲۰ دقیقه فعالیت هوازی (دویدن) با شدت ۶۰ تا ۸۰ درصد حداکثر ضربان قلب و به مدت۶هفته و تعداد جلسات درهفته۳تا۵بار بود. نتایج نشان داد که چربی بدن گروه تجربی به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل(۰۵/۰) >p) و توان هوازی آن به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل بود.اما تغییرات معنی داری در وزن بدون چربی ، وزن چربی و وزن کل بدن دیده نشد.
زارعی و همکاران تحقیقی را با عنوان «اکسیداسیون چربی و مصرف انرژی در شدتهای مختلف دو نوع فعالیت ورزشی دویدن و دوچرخه سواری در پسران نوجوان چاق» انجام داده بودند. نتایج نشان داد که برای نوجوانان چاقی که هدفشان از انجام فعالیت بدنی ، کاهش وزن (افزایش مصرف انرژی و ارتقای اکسیداسیون چربی در سطح معینی از پاسخهای قلبی – عروقی )است ، فعالیت دویدن با شدت متوسط ، فعالیت بدنی مؤثرتری نسبت به پدال زدن روی دوچرخه است.
دکتر مقدسی و همکاران (۱۳۸۹) ، تحقیقی را با عنوان «شیوع اضافه وزن ، چاقی و سطح آمادگی جسمانی نوجوانان » انجام داده بودند . نتایج نشان داد که ارتباط منفی بین سطح آمادگی جسمانی با درصد تودهی چربی و نمایهی توده بدن (BMI) مشاهده شد . بنابراین انجام فعالیت ورزشی برای نوجوانان دارای اضافه وزن و چاق مورد تاکید قرار گرفت .
سالم (۱۳۸۸) ، تحقیقی را با عنوان «بررسی شیوع پر فشار خونی و ارتباط آن با شاخصهای تن سنجی در دختران نوجوان » انجام داده بودند. در این بررسی وجود دو معضل مهم بهداشتی شامل اضافه وزن و پرفشاری خون به عنوان عوامل خطر بیماریهای مزمن به ویژه بیماریهای قلبی عروقی در دختران نوجوان مشاهده شد. بنابراین اصلاح شیوه زندگی به خصوص رفتارهای تغذیهای و افزایش فعالیت فیزیکی به عنوان مهمترین استراتژی اولیه در پیشگیری از این عوامل خطر پیشنهاد شد.
در تعریف رأی غیابی گفته شده است که اگر متهم در تحقیقات مقدماتی (نزد بازپرس یا دادیار) حضورداشته و حتی از وی قرار تامین کیفری نیز اخذ شده، ولی در هیچ کدام از جلسات دادگاه حضور نیافته است یا وکیل معرفی نکرده، باز هم رأی صادر شده غیابی محسوب میگردد.
قانون تجویز دادرسی غیابی در امور جنایی مصوب ۱۳۳۹، به محاکم اجازه می داد تا در امور جنایی متهم که متواری بوده و احضار و جلب او برای تعیین وکیل یا انجام تشریفات راجع به تشکیل جلسه مقدماتی مقدور نباشد و حضور متهم برای دادرسی ضروری تشخیص داده نشود، اقدام به تعیین وکیل و تشکیل جلسه مقدماتی نموده و در غیاب متهم اقدام به دادرسی نماید. البته به شرط آنکه دادگاه در ابتدا قرار رسیدگی غیابی و قرار مزبور در دو نوبت متوالی یه فاصله ده روز در روزنامه رسمی و یکی از روزنامههای کثیرالانتشار آگهی شود، و دادگاه تنها دو ماه پسازانتشار آخرین آگهی مجاز به شروع رسیدگی غیابی خواهد بود. موجب ماده (۲۹) لایحه قانونی تشکیل دادگاههای عمومی مصوب ۱۳۵۸، احکام دادگاههای حقوقی و کیفری در امور جنحه، حضوری محسوب میشد مگر اینکه خوانده یا متهم یا وکیل آن ها در هیچیک از جلسات دادگاه حاضر نشده و لایحه دفاعیه نفرستاده باشد. ماده(۱۲) همان قانون، احکام غیبتی صادر شده در امور جنبه را قابل هواخواهی در دادگاه صادرکننده حکم می دانست.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ماده (۲۹۰) قانون اصلاح موادی از آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۶۱، مقرر کرده بود که در جرایم و اموری که جنبهحق الهی دارند محاکمه مرتکب لزوماً باید با حضور متهم صورت گیرد و در چنین مواردی دادگاههای کیفری مجاز به محاکمه و صدور حکم غیاب نمیباشد.
ماده (۳۰) قانون تشکیل دادگاههای کیفری یک و دو شعب دیوان عالی کشور مصوب ۱۳۶۸، در خصوص محاکمه غیابی مقرر داشته که :«در جرایمی که جنبهحقاللهی دارند محاکمه باید با حضور متهم صورت گیرد و در چنین مواردی دادگاههای کیفری مجاز به محاکمه و صدور حکم غیابی نسبت به جنبهحقاللهی نمیباشد؛ ولی جنبه حقالناسی در غیاب متهم قابل رسیدگی است.» بالاخره قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۲۸/۶/۱۳۷۸، در ماده(۲۱۷) در کلیه جرایم مربوط بهحقالناس و نظم عمومی که جنبهحقاللهی ندارد، هرگاه متهم یا وکیل او در هیچیک از جلسات دادگاه حاضر نشد و یا لایحه نفرستاده باشد، امکان صدور حکم غیابی را پیشبینی نموده است.
با این وصف دادگاه میتواند پس از هواخواهی نسبت به تشکیل جلسه دادگاه و برسی استماع و اظهارات طرفین و نهایتاً صدور حکم مقنضی اقدام نماید و تکلیفی برای دادگاه در این خصوص وجود ندارد که نسبت به تشکیل جلسه اقدام و میتوان بدون تشکیل جلسه با توجه به محتویات پرومنده و اظهارات طرفین رأی غیابی را فسخ یا تأکید نماید.
۴-۶-۲- حق اعتراض تجدید خواهی متهم غایب در محاکمات
شاید بتوان در باره مثبت مجازات تردید مجرمیان تردید کرد، اما در باره آثار زیانبار مجازات بیگانه بههیچوجه نمیتوان تردید یا تامل کرد. تجدیدنظر در احکام جزایی یکی از راههای پیشگیری از تحمیل به متهمان بیگانه و آثار زیانبار آن است. حتی در شرایطی که صلاحیت، استقلال و بیطرفی دادگاه محرز است و دیگر تدابیر و معیارهای مربوط به یک محاکمه عادلانه نیز رعایت شده، نمیتوان ضرورت تجدیدنظر در محاکم را نفی نمود؛ چراکه اشتباه قضائی یا قانونی دادگاه همیشه ممکن است، و همین امکان اشتباه به تنهایی برای توجیه چنین ضرورتی کافی است مخصوصاً که در دادرسیهای غیابی به خاطر عدم حضور متهم امکان بهاشتباه رفتن قاضی و صدور حکم بر محکومیت متهم بسیار بیشتر است. بر این اساس با پذیرش تجدیدنظر بهعنوان بخشی از فرایند دادرسی عادلانه در کلیه دادرسیهای کیفری، قابلتجدیدنظر بودن آرای نیز بایستی بهعنوان یک اصل مهم موردقبول قرار گیرد. پس چون این احتمال همیشه وجود دارد که آنچه دادگاه حکم میکند مطابق با واقع و قانون نباشد، لذا عدالت اقتضاء دارد که امکان تجدیدنظر خواهی برای افراد فراهم گردد.[۱۲۲]
برای همین درخواست تجدیدنظر باید بهعنوان حق برای تمام محکومان صرفنظر از شدت یا خفت جرم ارتکابی در قالب قوانین مناسب در نظر گرفته شود. با این همه حق موردبحث ممکن است در مواردی نظیر محکومیت به مجازات سبک و مواردی که محکومعلیه از همان آغاز در عالیترین مراجع قضایی محاکمه شده محدود گردد؛ برای نمونه بند دوم ماده ۲ پروتکل شماره ۷ کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر چنین محدودیتهایی را پذیرفته است.
تجدیدنظر روشی است که در پرتو آن انکان بازبینی آراء قضایی فراهم آمده و اعمال ضابطه مند آن اجرای عدالت و احزار واقع را بیشتر از پیش ممکن میسازد. با لحاظ خطا پذیری انسان، تجدیدنظر امری کاملاً ضروری است. البته ازنظر مبنایی میتوان مبنای این حق را در رعایت مواردی چون احتیاط در کشف حقیقت، تضمین بیطرفی در قضاوت، دقت در رسیدگیهای قضایی و افزایش اعتماد و اطمینان مردم به دستگاهعدالت کیفری ملاحظه نمود. با این وصف هر فرد محکوم به جرم کیفری، حق دارد که محکومیت و مجازات او توسط دادگاه عالی تر مورد تجدیدنظر و رسیدگی مجدد قرار بگیرد.
تجدیدنظر خواهی بهصراحت در بند ۵ ماده ۱۴ میثاق حقوق مدنی و سیاسی به این شکل پیشبینیشده است که:«هر کس به خاطر ارتکاب جرمی محکومیت یافته است حق دارد که محکومیت و مجازات و از سوی دادگاهی بالاتر موافق قانون مورد رسیدگی مجدد واقع شود».
همچنین قسمت دوم ماده ۸۱ اساسنامه دادگاه کیفری بینالمللی نیز دراینباره مقرر میدارد:«دادستان و یا محکومعلیه بر اساس عدم تناسب جرم و مجازات میتوانند بر طبق ترتیبات مقرر در «آییننامه دادرسی و ادله»نسبت به میزان مجازات تعیین ئشده تجدیدنظر خواهی نماید.»
۴-۷-منع محاکمه و مجازات مضاعف متهمان
۴-۷-۱- مفهوم و جایگاه قاعده منع محاکمه مضاعف در محاکمات
یکی از حقوق اساسی متهمآنکه از آن در نظام حقوقی کامن لا تحت عنوان اصل
(double jeopardy) و در نظام حقوقی رومی – ژرمنی تحت عنوان قاعده (non bis in idem) یاد میشود آن است که کسی را نمیتوان برای ارتکاب جرم واحدی دو بار محاکمه و مجازات کرد. (اعمال این قاعده فقط محدود به مرحله مجازات نمیباشد بلکه در سراسر روند دادرسی، یعنی مرحله تعقیب، محکومیت و مجازات، جریان دارد.) گاهی کفته میشود که تفاوت دامنه شمول این قاعده در سیستم قضایی منع میشود درحالیکه اعمال این قاعده در سیستم حقوق نوشته به معنی منع تعقیب و محاکمه مجدد چه در آن سیستم و چه در سیستم قضایی دیگر است.
مجازات مجرمان و مرتکبان اعمال خلاف هنجار ها و عادات مسلم و عرف هر جامعه، از ابتدا در اندیشته های آغاز جوامع بسیط بشری بهصورت سرزمینی مطرح بوده و اعمال می گردیده است. به این معنی که مجرم در محلی که مرتکب جرم شده بود، محاکمه و مجازات میشد و تعقیب و مجازات، در قلمرو و توسط حاکمیت کشور محل ارتکاب جرم صورت میگرفت.
تلافی اندیشه سرزمینی بودن محدوده اعمال قانون و مجازات با ایده وابستگی افراد به یک و حاکمیت – که بعدها در مفهومی تحت عنوان تابعیت مطرح گردید – دولتها به اعمال و رفتار های اتباع خود در قلمرو سایر کشورها منجر به ایجاد مسئولیت کیفری و مواخذه و مجازات اتباع به دلیل ارتکاب برخی افعال مجرمانه در خارج از قلمرو سرزمینی و پذیرش آن در نظام کیفری اکثر دولتها گردیده است و باعث شده تا به تدریج، زمینه و بستر ایجاد مفهومی تحت عنوان مجازات مضاعف در حقوق کیفری میان حاکمیت ها پدید آید و بعدها تحت عنوان مجازات مضاعف در مفهوم بینالمللی مطرح گردد.
مجازات مضاعف در مفهوم درون مرزی یا بهعبارتدیگر در حقوق داخلی، پیش از مفهوم بینالمللی آن مطرح بوده است و در بیان ساده، مجازات مضاعف به معنای داخلی، محاکمه و مجازات بزهکار به دلیل ارتکاب یک عمل واحد، در نقاط مختلف یک کشور یا یک حاکمیت است. درحالیکه مفهوم بینالمللی مجازات مضاعف، ناظر بر محاکمه و مجازات مرتکب هم در محل ارتکب جرم ( خارج از قلمرو دولت متبوع ) و هم در محل دیگر میباشد.
امروزه اندیشه مجازات مضاعف در مفهوم داخلی و درون مرزی، با مطرح شدن قواعدی مانند اعتبار امرمختومه و یکپارچه شده نظام قضایی و کیفری درون یک حاکمیت و تقویت مفاهیمی مانند حقوق متهم و مجرم و رعایت عدالت و انصاف، حتی در کیفر مجرمان و قبح اعمال کیفر مجدد یک عمل مجرمانه واحد، تقریباً منتفی گردیده و طرد شده و در گستره تغییرات و تحولات در تعامل میان کشورهای جامعه بین الکلی و در حوزه حقوق جزای بینالمللی، مجازات مضاعف به مواردی منصرف و محدود شده است که فرد در محلی به دلیل ارتکاب یک جرم محاکمه و مجازات شده باشد و سپس به کشور متبوع خود بازگشته یا مسترد شود و یا به محل دیگری عزیمت نماید و در آنجا نیز به خاطر ارتکاب همان جرم مجدداً مورد تعقیب واقعشده و مجازات گردد.[۱۲۳]
این مفهوم کلی که متهم باید یکبار به سزای عمل خود برسد، هرچند در بادی امر و به خصوص در حوزه حقوق داخلی هر کشور، یک حکم عقلی و منطقی به نظر میرسد و هم اکنون مناقشه و تردید در آن، بعید و دور از ذهن است، لکن همین مفهوم اولیه و بدهی، در مواجهه با مسائل و موضوعات مختلفی در عرصه ی جامعه بینالمللی و حقوق جزای بینالملل، دچار فراز و نشیب و دگرگونی هایی شده است، که تصور اولیه و پذیرش قطعی و بدون تردید آن را تحتالشعاع قرار داده و موضوع را نیازمند بحث و بررسی و رفع پارهای از تعارضات و چالش ها در باره مسائل مرتبط با آن، علی الخصوص اصل حاکمیت دولتها، نظامهای کیفری متفاوت کشورها و مبنای مختلف آن ها در قانونگذاری و تفاوت در قوانین و مقررات، تاثر محل ارتکاب و نوع جرم و مجازات و … می کند.
به هر ترتیب از آنجا که اعمال مجازات مضاعف، مخالف اصناف و عدالت بوده و موجبات تضییع حقوق متهم و بزه دیده و نقض یکی از اهداف مهم حقوق جزای بینالملل که همانا جلوگیری از مجازات مکرر بزهکار در قلمرو کشورهای مختلف به خاطر ارتکاب یک جرم واحد است را فراهم می کند و به اعتبار امر مختوم کیفری در سطح بینالمللی و مفاهیم دیگری مانند جنبههای مختلف حقوق بشر خدشه وارد میکند، از اهمیت ویژهای برخوردار شده و باعث آن گردیده که آن مساله در سیاست جنائی بینالمللی دولتها، اغلب با رویکرد ممنوعیت محاکمه و مجازات یا محدود و تحت شرایطی خاص، موردتوجه قرار گیرد و ضمن تصویب اسناد و کنوانسیونهای بینالمللی، قانونگذاران کیفری کشورها نیز در قوانین داخلی خود با وضع مقررات مربوطه، به این مساله توجه نمایند.
اساس نامه ی دیوان بینالمللی برای یوگسلاوی سابق و دیوان کیفری بینالمللی برای رواندا، به ترتیب در مواد ۱۰ و ۹ خود، به منع محاکمه مجدد کسی که در این دو دیوان محاکمه شده است در محاکمه ملی کشورها اشاره کردهاند. محاکمه مجدد کسی که در یک محکمه ی داخلی شده نیز در دیوانهای کیفری بینالمللی فوق الذکر ممنوع است، مگر آنکه اتحام وارده به وی در محکمه داخلی مبتنی بر ارتکاب یک جرم عادی (و نه جرم بینالمللی) بوده یا محاکمه داخلی با دقت و بهطور بیطرفانه با مستقل انجام نشده و مقصود از آن رهایی بخشیدن متهم از مسئولیت کیفری بینالمللی باید مجازاتهایی را که متهم قبلاً بهموجب حکم یک محکمه کیفری داخلی برای همان عمل مورد اتهام تحمل کرده است در هنگام تعیین مجازات برای وی مورد لحاظ قرار دهند.
یکی از متهمانی که در مقابل دیوان کیفری بینالمللی برای یوگسلاوی سابق به این قاعده استناد کرد «تادیچ» بود، که به دلیل مورد تعقیب قرار گرفتن توسط محاکم آلمان قبل از انتقال یافتن به مقر دیوان کیفری بینالمللی مذکور به صلاحیت دیوان اعتراض کرد، ولی اعتراض وی به این دلیل که هنوز در آلمان مورد محاکمه واقع نشده است رد و اظهار شد که در صورت محاکمه شدن در دیوان کیفری بینالمللی هیچ محکمه داخلی نمیتواند وی را مورد محاکمه مجدد قرار دهد.
اصل مذکور در اسناد و معاهدات بینالمللی و منطقهای بسیار با شدت و ضعف و کامل یا ناقض مورداشاره قرارگرفته است. تعداد اسناد نشان از جایگاه مهم این قاعده در نظم حقوقی بینالمللی دارد. از قدیمی ترین اسناد میتوان به پیشنویس کنوانسیونهاروارد در ارتباط باصلاحیت جرم اشاره نمود.[۱۲۴]
۴-۸- قاعده منع محاکمه مجدد متهمی که قبلاً در دادگاه بینالمللی محاکمه شده در همان داگاه
به تصریح بند ۱ ماده ۲۰، هیچکس را نمیتوان در ارتباط با جرم که قبلاً در دادگاه کیفری بینالمللی به خاطر آن محاکمه و درنتیجه محکوم یا تبرئه شده است مجدداً در همان دادگاه محاکمه کرد. استثنای وارده بر این اصل در ماده ۸۴ اساسنامه، تحت عنوان اعاده دادرسی، پیشبینیشده است. ماده اخیرالذکر تنها به محکومعلیه، همسر، فرزندان، والدین یا وصی او و دادستان، به قائم مقامی محکومعلیه، اجازه میدهد که در سه حالت تقاضای اعاده دادرسی نسبت به رأی قطعی نمایند. حالت اول وقتی است که ادله جدیدی کشف شده باشد که در موقع محاکمه در دسترس نبوده است مشروط بر آنکه در دسترس قرار نگرفتن ادله منتسب به متقاضی اعاده دادرسی نباشد و بهعلاوه این ادله جدید از آنچنان اهمیتی برخوردار باشند که در صورت ارائه در جریان محاکمه به احتمال قوی به صدور رأی دیگری میشدند.
حالت دوم وقتی است که غیرواقعی یا جعلی بودن ادله و مدارکی که مبنای محکومیت شخص قرارگرفته است کشف شود، و حالت سوم وقتی رخ میدهد که قاضی یا قضاوت محکوم کننده شخص داری آن چنان تجدیدنظر، در صورت قابل رسیدگی تشخیص دادن تقاضا، میتواند یا نسبت به تشکیل شعبه بدوی قبلی یا ارجاع امر به یک بدوی دیگر اقدام و یا خود اعمال صلاحیت نماید. درصورتیکه محکوم قبل از اینکه حکم به دلیل قصور در انجام وظایف قضایی نقص شود بهموجب رأی قطعی محکومیت یافته و مجازاتهایی را تحمل کرده باشد و مستحق دریافت خسارت، بر اساس ماده ۸۵ اساس نامه، خواهد بود.[۱۲۵]
در همین جا ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که چون ماه ۸۱ اساسنامه دادگاه کیفری بینالمللی تجدیدنظر خواهی را، در مقایسه با محاکم کیفری بینالمللی قبلی، به کاملترین وجه خود پذیرفته است یعنی هم دادستان و هم محکومعلیه میتوانند به دلیل اشکالات شکلی، اشتباهات حکمی و حتی به استناد عدم تناسب جرم با مجازات تجدیدنظر خواهی نماید معلوم میشود که تجدیدنظر خواهی دادستان در حکم تبرئه متهم را نمیتوان مغایر با اصل منع محاکمه و مجازات مضاعف دانست. این موضوع با موضوع حقوق رومی – ژرمنی ساز گار است، درحالیکه سیستم کامن لا امکان تجدیدنظر خواهی دادستان نسبت بهحکم برائت جز خود در موارد استثنایی، مثل حکم برائت صادره درنتیجه ارتشا یا تهدید شهود و نظایر آن ها، پذیرفته نیست. شاید دلیل پیش بینی این امر در کامن لا آن باشد که دولت، با توجه به امکانات و منابع قوی تر که در اختیار دارد، نتواند با تجدیدنظر خواهی های متعدد محکومیت متهم را، که از منابع و امکانات کمتری نسبت به دولت برخوردار است، باعث گردد. در دادگاه نورنبرگ متهمان حق تجدیدنظر نداشتند و در دادگاه توکیو تنها ژنرال «مک آرتور»، فرمانده عالی نظامی متفقین در خاور دور، حق تخفیف مجازات محکومان را داشت.[۱۲۶]
این چنین منطقی دادگاه کیفری بینالمللی قابل استناد نیست، چراکه در دادگاه مذکور دادستان نیز معمولاً با موانع مختلف در جمع آوری ادله و احضار متهمان روبه رو و نمیتوان وی را، مثل دادستان در محاکم داخلی، برخوردار از موضوعی قوی تر نسبت به متهم دانست، بلکه برعکس، آن دو معمولاً ازلحاظ منابع و امکانات، در موقعیت مشابهی قرار دارند.[۱۲۷]
۴-۸-۱- قاعده منع محاکمه متهمی که قبلاً در دادگاه بینالمللی محاکمه شده در سایر دادگاهها
بند ۲ ماده ۲۰، محاکمه مجدد متهمی را که به خاطر ارتکاب یکی از جرایم مندرج در ماده ۵ اساسنامه در دادگاه بینالمللی محاکمه و محکوم یا تبرئه شده است در سایر محاکم، ازجمله محاکم داخلی کشورها، ممنوع کرده است. ماده ۵ مذکور جنایات داخل در صلاحیت دادگاه را عبارت ازنسلکشی، جنایت علیه بشریت، جنایات جنگی و تجاوز ارضی دانسته است. بدین ترتیب آنچه از بند ۲ ماده۲۰ استنباط میگردد آن است که محاکمه مجدد شخص مورد محاکمه قرارگرفته در دادگاه بینالمللی به خاطر ارتکاب چهار جرم مذکور در ماده ۲۰ در محاکم داخلی کشورها ممنوع است. البته بر اساس بند ۲ ماده ۵ اساسنامه، دیوان زمانی حق اعمال صلاحیت در مورد ین جرم را خواهد داشت که جنایت تجاوز تعریف و شروط اعمال آن تعیین و به تصویب رسیده باشد. با توجه به اینکه بند ۲ مذکور، به مواد ۱۲۱، ۱۲۳ اساسنامه، که به اصلاح و بازنگری در اساسنامه مربوط میشوند، اشاره، کرده است معلوم میشود که این امر تا قبل از انقضای حداقل هفت سال از تاریخ لازمالاجرا شدن اساس نامه امکانپذیر نمیباشد. بهعلاوه بهموجب بخش انتهایی بند ۲ مقررات تدوین شده در مورد جنایت تجاوزی ارضی باید با مقررات منشور ملل متحده، بهویژه فصل هفتم آن در مورد وظایف شورای امنیت، هماهنگ باشد.[۱۲۸]
خاطر فقدان قصد خاص « از بی بردن تمام یا بخشی از یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی» از اتهام نسلکشی تبرئه نماید، محاکمه وی به اتهام جرایم عادی مثل قتل یا ایراد جراحت شدید (که هرگاه با آن سوءنیت خاص انجام گیرند میتوانند نسلکشی محسوب شوند در محاکم داخلی بلا مانع خواهد بود.
۴-۸-۲- قاعده منع محاکمه مجدد در دادگاه بینالمللی
مطابق بند ۳ ماده ۲۰ اساسنامه، اگر کسی به خاطر ارتکاب یکی از اعمال مندرج در موارد ۶، ۷ و ۸ اساسنامه در دادگاهی مجرم شناختهشده باشد وی نمیتواند در دادگاه کیفری بینالمللی انجامشده یا بهطور مستقلانه و با قصد جدی اجرای عدالت نسبت به آن شخص صورت نگرفته باشد. سوالی که در مورد بند ۳ ماده ۲۰ پیش میآید این است که آیا در این مود هم، مثل آنچه در بند ۲ گفتیم، هرگاه محکمه دیگر فرد موردنظر را به خاطر یک جرم عادی، مثل قتل یا ایراد جراحت شدید، محاکمه کرده و وی را محکوم یا تبرئه کرده باشد آیا دادگاه بینالمللی میتواند او را به اتهام یکی از جنایات مذکور در ماده ۵، مثلاً نسلکشی، مورد محاکمه قرار دهد؟ برخی به استناد اینکه جرایمی مثل قتل یا ایراد جراحت شدید، حتی بهعنوان جرایم عادی، بسیار شنیع محسوب شده و مجازات سنگینی را در پی دارند به این سؤال پاسخ منفی داده و در اثبات این نظر این نکته را نیز مورد استناد قرار میدهند که ماده ۲۰ در بند ۲ خود به ماده ۵( که چهار جرم نسلکشی، جنایات علیه بشریت، جنایات جنگی و تجاوز ارضی را ذکر کرده است، اشاره میکند، درحالیکه بند ۳ ماده ۲۰ به مواد ۶ و ۷و ۸ ( که به ترتیب مصادیق مختلف نسلکشی، جنایات علیه بشریت و جنایات جنگی را احصا نمودهاند ) اشاره کرده است. دلیل این امر شاید آن باشد که سایر محاکم، ازجمله دادگاههای ملی کشورها، تنها از رسیدگی به چهار عنوان مجرمانه مذکور در ماده ۵، یعنی نسلکشی، جنایات علیه بشریت، جنایات جنگی و تجاوز ارضی، درصورتیکه این عناوین قبلاً در دادگاه کیفری بینالمللی علیه فرد موردنظر مورد رسیدگی قرارگرفته باشد، منع شدهاند، درحالیکه دادگاه کیفری بینالمللی از رسیدگی به مصادیق مذکور در مواد ۶ و ۷و ۸ (که بسیار متعدد میباشند) درصورتیکه هر یک از این مصادیق ( از قبیل، ایراد جراحت شدید، ریشه کن کردن، به بردگی گرفتن، حبس، جرایم شدید جنسی، ناپدید[۱۲۹] کردن اجباری، تبعیض نژادی، گروگانگیری و غیره) قبلاً در محکمه دیگری، ازجمله در دادگاه داخلی، مورد رسیدگی باشد منع شده است. درحالیکه اگر منظور طراحان اساسنامه دادگاه کیفری بینالمللی غی از این بود باید در بند ۳ هم، مثل بند ۲، بهجای مواد ۶ و ۷ و ۸ به ماده ۵ اشاره میکردند. با قبول این نظر، محاکم داخلی میتوانند، درصورت تبرئه شدن متهم از یکی از اتهامات چهارگانه نسلکشی، جنایات ضد بشریت، جنایات جنگی و تجاوز ارضی در دادگاه کیفری بینالمللی، وی را به اتهام ارتکاب یک یا چند فقره از مصادیق مذکور در موارد۶ و ۷ و ۸ محاکمه نماید ولی عکس قضیه صادق نیست، یعنی اگر یک محکمه داخلی متهمی را بهطور بیطرفانه و مستقل به اتهام ارتکاب یک یا چند فقره از مصادیق نیست، یعنی اگر یک محکمه داخلی متهمی را بهطور بیطرفانه و مستقل به اتهام ارتکاب یک چند فقره از مصادیق مذکور در مورد۶ و ۷ و ۸ محاکمه کرده باشد دادگاه کیفری بینالمللی از محاکمهای به خاطر ارتکاب یکی ازجرایم چهار گانه مذکور در ماده ۵ ممنوع خواهد بود. در این مورد روییه ای از دیوان کیفری بینالمللی برای رواندا بی مناسبت نمیباشد.
کای [۱۱] مطرح می کند که ظرفیت های اختصاصی از منابع مهم سازمانی هستند که این منابع در فراهم کردن مزیت های رقابتی مهم هستند. در هر حال ظرفیت های یک سازمان زمانی اختصاصی هستند که از ویژگی هایی سرچشمه می گیرند که دیگر شرکتها ندارند. به علاوه در تملک داشتن یک ویژگی اختصاصی ضروری است ولی معیار کافی برای موفقیت نیست. ظرفیت باید مورد اطمینان و متناسب باشد. مورد اطمینان بودن ضروری است چون آن ظرفیت باید در طول زمان مقاومت کند و باید متناسب باشدکه بتواند به سازمان منفعت برساند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ظرفیت های اختصاصی ازسه ناحیه منشاء می گیرند: ساختار، شهرت ، نوآوری. این ها به نوبه ی خود به ارتباطات بین سازمان و ذی نفعان آن مرتبط می شوند. کارکنان، مشتریان و سهامداران همانند یک گروه منسجم از شرکتها هستند و روابط بین آنهاست که اجازه می دهد منابع ظرفیت های اختصاصی را از طریق ساختار، شهرت یا نو آوری برای سازمان فراهم کنند.
ما می توانیم بین ساختار داخلی که به روابط بین کارکنان اطلاق می شود و ساختار خارجی که به روابط بین سازمان و مشتریان و عرضه کنندگان کالا اطلاق می شود تفاوت بگذاریم. کای می گوید: “ساختار سازمان های فوق العاده را به وسیله جمع آوری مردم فوق العاده ایجاد نمی کند. این کار از طریق قادر کردن مردم عادی به انجام کارهای فوق العاده صورت می پذیرد.” به دلیل اینکه ساختار اختصاصی بر اساس برون ده همه کارمندان است ارزش افزوده ایجاد شده بسیار مناسب سازمان است و به همین دلیل برای رقبا بسیار سخت است که از آن تقلید کنند. شهرت نیز بعنوان منشاء ظرفیت اختصاصی بسیار مهم است زیرا در بازار مشتریان برای اطمینان از کیفیت محصول به سابقه آن اتکا می کنند.
گرانت ( GRANT 1991) بین منابع و ظرفیت ها تفاوت قائل می شود. او منابع را همانند داده ها در فرایند تولید می بیند. منابع شامل تجهیزات سرمایه ای، مهارت های کارمندان ،حق اختراع، نشان ها و منابع مالی و غیره هستند. این منابع به خودی خود به ندرت سود آور هستند، برای سود آوری به همکاری و هماهنگی بین مجموعه های منابع نیاز ست.
ظرفیت، شایستگی مجموعه ای از منابع برای انجام بعضی وظایف یا فعالیتهاست و این ظرفیتها هستند که منشاء اصلی مزیتهای رقابتی به شمار می روند.
گرانت چارچوبی برای تدوین استراتژی شامل ۵ مرحله ارائه داد:
۱-منابع سازمان را مشخص و طبق بندی کنید نقاط قدرت و ضعف رقبا را در ارتباط با این گونه منابع ارزیابی کنید فرصتهای بهتر را برای مصرف بهینه این منابع تشخیص دهید.
۲-ظرفیت ها و هر آنچه را که سازمان بهتر از رقبا می تواند انجام دهد، مشخص کنید. منابعی را که برای ظرفیت تخصیص می دهید متمایز کنید.
۳- منابع بالقوه و ظرفیتهایی را که مستعد مزیت رقابتی هستند ارزیابی کنید سپس تناسب آن ها را با بازده بسنجید.
۴- استراتژی هایی را انتخاب کنید که از منابع و ظرفیت های سازمان بهترین بهره برداری را کند،ظرفیتها باید با فرصتهایی که درمحیط وجود دارد مرتبط باشند
۵-درصورت وجود کمبود در منابع آن را مشخص و برطرف کنید.در توسعه منابع پایه ای سازمان سرمایه گذاری کنید.
دو دلیل اساسی وجود دارد که منابع و ظرفیت های سازمان اساس استراتژی آن را می سازند نخست اینکه منابع و ظرفیت های داخلی مسیر اصلی برای استراتژی شرکت را فراهم می کنند و دوم اینکه منابع و ظرفیت ها منشاء اولیه سود آوری شرکت هستند.
شکل۱- تحلیل استراتژی از دیدگاه مبتنی بر منابع
برگرفته از R.M.Grant .1991))
۲-۴ کارایی[۱۲]
به گفته پیتر دراکر[۱۳] کارایی یعنی انجام دادن کارها به نحو شایسته یا مناسب .کارایی در قالب و بر حسب رابطه داده ها وستانده ها بیان می شود .یک مدیر کارا کسی است که می تواند به نتیجه ها یا دستاوردهایی دست یابد که می توان آنها را بر اساس داده های مصرفی (نیروی انسانی،مواد و زمان)اندازه گیری کرد.مدیرانی که بتوانند هزینه های مربوط به منابع مورد نظر را به کمترین حد برسانند ،کارایی خواهند داشت .(Stoner& Finch 1935)
کاستا[۱۴]دو نوع از کارایی را تعریف کرده است: کارایی ایستا که اطلاق می شود به آراستگی محصولات فرایندها یا ظرفیت های موجود در حالیکه کارایی پویا به پیشرفت و توسعه ی محصولات فرایندها یا ظرفیت ها مربوط می شود. پیشرفت در کارایی ممکن است از مصرف بهینه ی یکی از منابع قبلی استفاده نشده یا تولید بیشتر ستانده با همان سطح قبلی داده پدید آمده باشد (Leontief 1951).
کارایی ایستا وقتی به وقوع می پیوندد که هزینه ی اضافی تولید حداقل باشند ( کارایی تولید) ، یا وقتی که قیمتی که مصرف کننده در قبال کالا یا خدمات می پردازد معادل هزینه تولید باشد (کارایی تخصیصی) . وقتی در بازارهای رقابتی شرکتها قیمت را به اندازه هزینه تعیین می کنند کارایی ایستا حاصل می شود.کارایی پویا مربوط می شود به ایجادتقاضا و نوآوری. کارایی پویا وقتی اتفاق می افتد که شرکتها تمایل به سرمایه گذاری در نوآوری دارند ( نوآوری در محصول با فرایند). pisano & lupi 2010)).
ال.دفت معتقد است که کارایی سازمان عبارت است از مقدار منابعی که برای تولید یک واحد محصول به مصرف رسیده است و می توان آن را بر حسب نسبت مصرف به محصول محاسبه کرد. اگر سازمانی بتواند در مقایسه با سازمان دیگری با صرف مقدار کمتری از منابع به هدف مشخص برسد، می گویند که کارایی بیشتری داردl.Daft.Richard2005) ).
O/I)) نسبت ستانده ها به داده ها مهمترین شاخصی است که کارایی را نشان می دهد . این نسبت نشان دهنده کل کارایی مالی در یک سازمان است l.Daft.Richard2005) )برای اهداف این مطالعه کارآیی به مصرف صحیح منابع شرکت در جهت تولید محصولات و خدمات اطلاق می شود و توسط یک شاخص اندازه گیری می شود. کارایی به وسیله نسبت درآمد کل به کل دارایی ثابت محاسبه می شود.
۲-۵ اثربخشی[۱۵]
از نظر پیتر دراکر اثربخشی یعنی انجام دادن کارها ی شایسته یا مناسب .از سوی دیگر اثر بخشی به گزینش هدفهای مناسب مربوط می شود.مدیری که هدفی نامناسب را انتخاب کند بدون اثر بخشی خواهد بود، حتی اگر بالاترین کارایی را داشته باشد . (Stoner& Finch 1935)با هیچ مقدار کارایی نمی توان کمبود اثر بخشی را جبران کرد .در واقع ،دراکر می گوید که اثر بخشی همان کلید راز موفقیت سازمان است.بنابراین ما پیش از آنکه بتوانیم کارایی را مورد توجه قرار دهیم باید از این امر اطمینان حاصل کنیم که کارهای خوب یا مناسب در نظر گرفته ایم ومی خواهیم آنها را انجام دهیم.
اثر بخشی سازمان عبارت است از درجه یا میزانی که سازمان به هدفها ی مورد نظر خود نائل می آید ۱۹۸۳) (Etzioni اثر بخشی یک مفهوم کلی دارد. آن به صورت ضمنی در برگیرنده تعداد زیادی از متغیر هاست. هنگام تعیین اثر بخشی سازمان حدود یا میزانی که هدف های چندگانه تامین شده اند، سنجیده یا اندازه گیری میشوند و مورد قضاوت قرار می گیرند. ولی واژه کارایی مفهوم محدود تری دارد ودر رابطه با کارهای درون سازمانی مورد استفاده قرار می گیرد. در برخی از سازمان ها کارایی به اثر بخشی منجر می شود و در برخی هم بین این دو رابطه ای وجود ندارد. امکان دارد یک سازمان از کارایی بسیار بالایی برخوردار باشد ولی به هدف هایش دست نیابد، زیرا کالایی تولید می کند که متقاضی زیادی ندارد. به همین گونه امکان دارد یک سازمان به هدف های سود آور خود برسد ولی کارایی نداشته باشدبه طور کلی در یک سازمان محاسبه اثر بخشی چندان ساده نیست معمولا سازمانها بزرگ هستند ، فعالیتهای مختلف و گوناگون دارند و در نقاط مختلف پراکنده اند .آنها در پی تامین هدفهای متنوع ، گوناگون و مختلف هستند و به نتایج مختلفی می رسند . برای سنجش و اندازه گیری عملکرد سازمان شاخص ها و روش های متعددی ارائه شده است و هر یک از آنها مقیاس متفاوتی از اثر بخشی به دست می دهد.(L .Daft 1982)
۲-۵-۱ رویکرد های سنتی برای سنجش اثر بخشی
۱- روش مبتنی بر تامین هدف : به جنبه محصول یا تولید سازمان توجه می شود و نیز اینکه آیا (با توجه به سطح تولید مورد نظر )سازمان به هدفهای خود رسیده است یا خیر
۲-روش مبتنی برتامین منابع : در روش به نقطه آغاز فرایند تولید سازمان توجه می شود و اینکه سازمان برای ارائه عملکرد بسیار خوب توانسته است منابع لازم را به صورت موثر تامین کند .
۳- روش مبتنی بر فرایند درونی : در این روش به فعالیتهای درون سازمان توجه می شود و با بهره گرفتن از شاخص های کارایی و سلامت درون سازمان ، اثر بخشی اندازه گیری می شود .در اجرای این روش به محیط خارجی توجهی نمی شود . رکن اصلی این روش بر پایه کاری گذاشته شده است که سازمان با منابع موجود خود می کند و این اقدام به صورت سلامت درون سازمانی وکارایی متجلی میگردد . محاسبه کارایی اقتصادی شاخص دیگری است که برای اندازه گیری اثر بخشی فرایند درونی از آن استفاده می شود .ویلیام ایوان [۱۶]روشی را ارائه کردکه در سنجش کمی کارایی می توان از آن استفاده کرد .شناسایی هزینه های داده ها (I) ،فرایند تبدیل(T) وستاده ها (O)نخسستین گامی است که در اجرای ین روش ها باید برداشت . پس از آن برای محاسبه یا ارزیابی جنبه های مختلف عملکرد سازمان این متغیرها را در هم می آمیزند یا ادغام می کنند .O/I)) نسبت ستانده ها به داده ها مهمترین شاخصی است که کارایی را نشان میدهد . این نسبت نشان دهنده کل کارایی مالی در یک سازمان است .در شرکتهایی که با مساله کارایی سر وکار دارند ، برای محاسبه عملکرد می توان از روش های مبتنی بر کارایی مالی استفاده کرد . (L .Daft 1982)از این رو در این مطالعه برای سنجش عملکرد وکارایی از این رویکرد استفاده می شود .
۲-۵-۲ رویکرد های نوین برای سنجش اثر بخشی
۱-روش مبتنی بر تامین رضایت گروه های ذینفع : در روش با توجه به گروه های ذینفع سازمان چندین فعالیت مختلف در هم ادغام می شوند . ممکن یکی از گروه های ذینع خارج از سازمان یا سازمان دیگری باشد .
۲- روش مبتنی بر ارزشهای رقابتی در اجرای این روش یک گروه متخصص فهرستی از شاخص های عمل کرد تهیه می کنند و به آنها نمره می دهند . این شاخصها نمایانگر ارزشهای رقابتی مدیران در سازمان است .
از دیگر رویکردهای نوین سنجش الگوی مبتنی بر سیستم های باز ، الگوی مبتنی بر هدفهای بخردانه ، الگوی مبتنی بر فرایند درونی و الگوی مبتنی بر روابط انسانی می توان نام برد .
۲-۶ عملکرد
عملکرد در لغت یعنی حالت یاکیفیت کارکرد .بنابر این عملکرد سازمان یک سازه کلی است که بر چگونگی انجام عملیات سازمانی اشاره دارد .معروف ترین تعریف عملکرد توسط نیلی[۱۷] وآدامز ارائه شده است:"فرایند تبیین کیفیت اثربخشی وکارایی اقدامات گذشته".طبق این تعریف عملکرد به دو جز تقسیم می شود کارایی که توصیف کننده چگونگی استفاده سازمان از منابع در تولید خدمات یا محصولات یعنی رابطه بین ترکیب واقعی ومطلوب دروندادها برای تولید برونداد معین .(که در این مطالعه این بخش از عملکرد بیشتر مورد نظر است .)و دوم ،اثر بخشی که توصیف کننده درجه نیل به اهداف سازمانی است .(رهنورد ۱۳۸۷) . مفهوم عملکرد به نتایج بدست آمده از تولید محصول یا ارائه خدمات تمرکز دارد و یکی از با سابقه ترین موضوعات در زمینه مطالعات سازمان هاست.( ۱۹۹۷ Sutton &March (
دلایل ارزیابی عملکرد به سه گروه تقسیم می شود :
۱-اهداف استراتژیک که شامل مدیریت استراتژیک و تجدید نظر در استراتژی هاست.(در این مطالعه این هدف مورد نظر است .)
۲-اهداف ارتباطی که شامل کنترل موقعیت فعلی ،نشان دادن مسیر آینده ،ارائه بازخور والگو برداری از دیگر سازمانهاست .
۳-اهداف انگیزشی که شامل تدوین سیستم پاداش همچنین شویق ، بهبود و یادگیری است .(تورج کریمی۱۳۸۸)
ارزیابی عملکرد در بعد سازمانی معمولامترادف با اثربخشی فعالیت هاست ،منظور از اثربخشی ،میزان دستیابی به اهداف وبرنامه ها با ویژگی کارا بودن فعالیت ها و عملیات است . به طور کلی نظام ارزیابی عملکرد را می توان فرایند سنجش و اندازه گیری ومقایسه میزان و نحوه دستیابی به وضعیت مطلوب دانست.(حاجی جباری و سرآبادانی ۱۳۸۶.)
معیارهای ارزیابی عملکرد به طور کلی به دو دسته رویکردهای سنتی ونوین تقسیم بندی می شوند. رویکرد سنتی شامل معیار حسابداری است و رویکرد نوین معیارهای اقتصادی ،ریسک،فنی ،جامع وEFQM[18] را در بر می گیرد .
معیار حسابداری : در مدل حسابداری ارزیابی عملکرد، ارزش شرکت از حاصلضرب دو عدد بدست می آید .عدد اول سود شرکت وعدد دوم ضریب تبدیل سود به ارزش یک شرکت است .در مدلهای حسابداری ارزش یک شرکت نظیر سود ،سود هر سهم،نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ،نرخ بازده داراییها ،نرخ بازده فروش ،جریان نقدی عملیاتی و غیره می باشد(Stewart 1991) .سود حسابداری که با فرض تعهدی محاسبه می شود به نظر بسیاری از پژوهشگران مانند” لهن و ماخیجا[۱۹]“،"چن و داد[۲۰]“و"ورثینگتون و وست[۲۱]“یکی از مهمترین معیارهای سنجش عملکرد محسوب می شود .با توجه به مزیت در دسترس بودن اطلاعات مورد نیاز در این مدل ها وآسانی محاسبات مربوط به آن این گروه از معیارهای ارزیابی عملکرد به شکل گسترده ای مورد استفاده قرارمی گیرد (یکی از دلایل اصلی استفاده از نسبتهای حسابداری در این تحقیق ).در پژوهش انجام شده توسط جنینگز محتوای اطلاعاتی شکلهای مختلف سود حسابداری مورد ارزیابی ققرار گرفته است که نشان می دهد سود هر سهم در تمام اشکال محاسبه خود برای استفاده کنندگان مفید می باشد .[۲۲]
معیار اقتصادی : علیرغم کاربردهای مختلف سود حسابداری برخی معتقد بودندکه سود حسابداری معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد شرکت نیست . برای مثال با بهره گرفتن از روش های مختلف ارزیابی ،اندازه گیری و شناسایی موجودی کالا،مخارج پژهش وتوسعه واستهلاک دارایی ثابت و مبلغ سود متفاوت خواهد بود،در حالیکه این تفاوت به دلیل نحوه عملکرد نیست بلکه به دلیل استفاده از روش های مختلف حسابداری است .معرفی معیارهای اقتصادی ارزیابی عملکرد نتیجه تلاش پژهشگران برای رفع نارساییهای مدل سنتی است .از مدلهای اقتصادی می توان از مدل ارزش افزوده اقتصادی ، ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده، ارزش افزوده بازار نام برد. باتوجه به اینکه ارزیابی اقتصادی شرکتها مستقیما قابل مشاهده و سنجش نمی باشد در تحقیقات شاخصهایی چون بازده داراییها (که می توان آن را میزان کارایی مدیریت در کاربرد منابع موجود شرکت در جهت تحصیل سود تفسیر کرد) و بازده حقوق صاحبان سهام به عنوان نماینده عملکرد اقتصادی مورد توجه قرار گرفته اند . Valentin & Prem 2006)) .
همانطور که قبلادر مبحث اثربخشی نیز ذکر شد O/I)) نسبت ستانده ها به داده ها(OUTPUT /INPUT) مهمترین شاخصی است که کارایی را نشان میدهد . این نسبت نشان دهنده کل کارایی مالی در یک سازمان است .در شرکتهایی که با مساله کارایی سر وکار دارند ، برای محاسبه عملکرد می توان از روش های مبتنی بر کارایی مالی استفاده کرد . ۱۹۸۲) Daft L.) از این رو در این مطالعه برای سنجش عملکرد از نرخ بازده داراییها استفاده می شود .
۲-۷ انعطاف پذیری سازمانی
ادبیات موضوع مدیریت نشان می دهد که انعطاف پذیری به عنوان یک “کار خوب “در نظر گرفته شده است ، هرچند که یک کار خوب مطلق نیست .(Adler 1988)پاسمور معتقد است که انعطاف پذیر تر شدن سازمان باعث می شود که آن سازمان نسبت به تغییر، پاسخ گویی بهتری داشته باشد .به طور کلی انعطاف پذیری را به عنوان شاخص ارتباط دهنده بین سیستم و محیط خارجی اش برای جذب عدم قطعیت ، درجه پویایی سیستم وهم چنین به عنوان توانایی تغییر و سازگاری می توان در نظر گرفت(Toni & Tonchia2005)
یکی از مباحث مطرح شده در مورد انعطاف پذیری سازمانی نقش آن در موفقیت سازمانها است .در دو دهه گذشته انعطاف پذیری به طور روز افزونی به عنوان یک قابلیت سازمانی تاکید شده است ، که شرکتها را قادر می سازد تا مزیت رقابتی رابه دست آورده و آن را نگه دارندو باعث بهتر شدن عملکرد در محیط کسب و کار در محیط رقابتی و پویای امروز شوند .(Zhang 2005)
نیاز به چارچوب های جامع در مورد ابعاد نظری و عملی انعطاف پذیری که بتوانند به مدیریت برای ایجاد انعطاف پذیری بعنوان یک ضرورت در پاسخ به تغییر محیطی و ارزیابی واقعی آن کمک کنند ، بسیار احساس میشود .به همین منظور محققان تلاش کرده اند تا با بررسی ابعاد مختلف انعطاف پذیری سازمانی الگوها وچارچوب هایی را ارائه دهند ،که ما در این قسمت به مهم تربین آنها اشاره می کنیم .
آنسوف (Ansoff 1988) این چارچوب را بر مبنای رابطه بین سازمان و محیط پایه گذاری می کند .او پیشنهاد می کند که انعطاف پذیری به دو دسته انعطاف پذیری داخلی و انطاف پذیری خارجی طبقه بندی شود . انعطاف پذیری خارجی با الگوی متنوع از سرمایه گذاری محصول – بازار مرتبط است واعطاف پذیری لی با نقدینگی منابع شرکت ارتباط دارد .
تریگرجیس(Trigeorgis 1993)چارچوب طبقه بندی خود را بر مبنای مسائل مالی پایه گذاری می کند . انعطاف پذیری براساس اختیارات واقعی مدیریت نسبت به تهدیدات و فرصت های موجود در پاسخ گویی به تغییرات آینده طبقه بندی می شود او برای حالتهای مختلف هفت راهکار مشخص کرده است :تویق انداختن زمان ، سرمایه گذاری مرحله ای،اصلاح معیار ،واگذاری ،تغییر ،رشد وراههای ترکیبی متقابل .
وولبردا (Volberda 1998) یک چارچوب راهبردی از انعطاف پذیری را ارئه می دهد، که متمرکز بر ایجاد و اجرای انعطاف پذیری در سازمان ها است .او سه نیرو را که می توانند به گفته او پارادوکس انعطاف پذیری را حل کنند ،شناسایی کرد:قابلیتهای مدیریت ، طراحی سازمان و تاثیر نیروی رقابتی در حال تغییر. با در نظر گرفتن این نیروها ۴ نوع انعطاف پذیری را تعیین می کند : وضعیت ثابت، عملیاتی، ساختاری و راهبردی .
شکل شماره ۲. انواع انعطاف پذیری از دیدگاه وولبردا
انعطاف پذیری وضعیت ثابت (تنوع کم، سرعت پایین ) : شامل دستور العمل های ایستا برای حداکثر کردن عملکرد است ، زمانی که سطح عملکرد در طول زمان نسبتا ثابت است .
انعطاف پذیری عملیاتی (تنوع پایین ،سرعت بالا) : بیشتر نوع عمومی انعطاف پذیری است و در ارتباط با میزان وترکیب فعالیت هاست . انعطاف پذیری عملیاتی ،پاسخ گویی سریع به تغییراتی که مشخص ومعین هستند را فراهم می آورد .
انعطاف پذیری ساختاری (تنوع بالا،سرعت پایین) : شامل توانایی های مدیریتی برای انعطاف پذیری ساختار و تصمیمات سازمان و ایجاد فرآیندهای جدید ارتباطی ،برای تناسب با شرایط متغیر است .هنگام مواجهه با تغییرات انقلابی ، مدیریت به انعطاف پذیری ساختاری داخلی برای تسهیل در نوسازی فرایند کنونی نیازمند است .
انعطاف پذیری راهبردی (تنوع بالا،سرعت زیاد):شامل قابلیت های مدیریت در ارتباط با اهداف سازمان وتغییرات محیطی است . این نوع بنیادی از انعطاف پذیری بیشتر در بر گیرنده کیفیت و تغییرات در هویت فعالیت های سازمانی است . انعطاف پذیری راهبردی زمان مواجه سازمان با تغییرات ناشناخته که نتایج وسیع دارند و نیازمند پاسخ گویی سریع است،ضروری می باشد .
کارلسون ( Carlsson 1989) سه جنبه برای انعطاف پذیری مشخص کرده است:.
انعطاف پذیری عملیاتی ، انعطاف پذیری تاکتیکی و انعطاف پذیری راهبردی
انعطاف پذیری تاکتیکی با دوره متوسط مدت و انعطاف پذیری عملیاتی با دوره کوتاه مدت همراه هستند. انعطاف پذیری استراتژیک(راهبردی) با دوره بلند مدت تعریف می شود و در چگونگی سازگاری شرکت با توجه به انتخاب های آینده بازتاب پیدا می کند. در این مطالعه برطبقه بندی کارلسون و انعطاف پذیری استراتژیک تاکید و راجع به آن بحث می شود.[۲۳]
انعطاف پذیری استراتژیک توانایی شرکتها برای پاسخ و سازگاری موفقیت آمیز با تغییرات محیطی است GREENLY& OKTEMGIL 1998) )
امنیت شغلی
عدم اطمینان از ادامه خدمت، عدم احساس اطمینان از تامین دوران بازنشستگی، عدم آرامش از دائم العمر نبودن کار استخدامی، عدم احساس امنیت از پرونده سازی بر علیه شاغل یا فرد اخراج از کار
ابراهیمی نژاد و همکاران(۱۳۸۸)
مدل مفهومی تحقیق
باتوجه به ادبیات و پیشینه تحقیق گفته شده و همچنین چارچوب نظری ذکر شده مدل مفهومی تحقیق در شکل (۴-۲) نشان داده شده است:
شکل(۲-۴): مدل مفهومی تحقیق
خلاصه فصل دوم
در این فصل ضمن ارائه پیشینه تحقیقات انجام شده در زمینه ترک خدمت به مروری بر تحقیقات گذشتگان در زمینه عوامل مؤثر بر ترک خدمت پرداختیم. در این فصل پس از ارائه تعاریف مختلف آسیب شناسی و نخبگان و ترک خدمت، به تعاریفی از عوامل مؤثر بر ترک خدمت مدنظر در الگوی مفهومی نیز اشاره شده است.
و نیز در انتها با توجه به ادبیات تحقیق و مرور تحقیقات گذشتگان، چارچوب نظری تحقیق و مدل جامعی از عوامل مؤثر بر ترک خدمت که آسیب های جدی به سازمان وارد می آورند ، ارائه شده است.
روش شناسی تحقیق
مقدمه:
بهطورکلی هر تحقیق در پی طرح مشکل یا مسئلهای مطرح میگردد. مشکل یا مسئلهای که سؤالاتی را در ذهن محقق ایجاد میکند. محقق برای یافتن پاسخ این سؤالات به جامعه مراجعه میکند و با انتخاب نمونهای از جامعه، میخواهد پاسخ پرسشها را ازنظر جمع، بررسی و دریافت نماید. بدین منظور با انتخاب روشی برای تحقیق، فرایند انجام تحقیق، الگوی مفهومی آن، متغیرهای تحقیق و ابزار سنجش را موردتوجه قرار میدهد. در تحقیق حاضر با توجه به هدف اصلی تحقیق که آسیب شناسی عوامل مؤثر بر ترک خدمت نخبگان از دیدگاه مدیران است روش و فرایند تحقیق، شیوههای اندازهگیری متغیرها بحث شده است و سپس توضیحاتی در خصوص روش جمع آوری اطلاعات، ابزار جمع آوری اطلاعات و نحوه استخراج دادهها از پرسشنامه و روایی و پایایی پرداخته و درنهایت به تشریح متغیرهای مورد بررسی در تحقیق و روشهای آماری مورداستفاده جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و سؤالات بیان میشود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نوع و روش تحقیق
انتخاب روش تحقیق مناسب برای رسیدن به اهداف پژوهش و آزمودن فرضیات بسیار حائز اهمیت است. ابعاد روش شناختی یکی از مؤلفه های پر اهمیت در هر موضوع تحقیقی می باشد. اعتبار تحقیق منوط به نحوه بهره گیری از روش ها و تکنیک های پژوهشی است. روش عبارتست از شیوه ها و تدابیری که برای شناخت حقیقت و بر کناری از لغزش به کار برده می شود (خاکی، ۱۳۷۹). روش تحقیق مجموعهای از قواعد، ابزار و راه های معتبر (قابلاطمینان) و نظامیافته برای بررسی واقعیتها، کشف مجهولات و دستیابی به راهحل مشکلات است (خاکی، ۱۳۹۲). به طور خلاصه تر می توان گفت که تحقیق توصیفی آن چه را که هست توصیف می کند و به شرایط یا روابط موجود، عقاید متدوال، فرایند های جاری، آثار مشهود یا روند های در حال گسترش توجه دارد. توجه آن در درجه اول به زمان حال است، هر چند غالبا رویدادها و آثار گذشته را نیز که به شرایط موجود مربوط می شوند، مورد بررسی قرار می دهد(بست،۱۳۷۱). ازآنجاییکه در این تحقیق به توصیف و مطالعه آنچه هست پرداخته شده است بنابراین، این تحقیق، یک تحقیق توصیفی است. در تحقیقات توصیفی می توان جامعه مورد مطالعه را از طریق پیمایشی[۲۴۷] تحت بررسی و آزمون قرار داد. “پیمایش” عبارت از جمع آوری اطلاعات است که با طرح و نقشه و به عنوان راهنمای عملی توصیف یا پیش بینی و یا به منظور تجزیه و تحلیل روابط برخی متغیرها، صورت می گیرد. پیمایش توصیفی، به توصیف پدیده های خاص در محیطی معین می پردازد، برای آزمون نظریه ها و پاسخگوئی به پرسش های پژوهشی به کار می رود و شامل توصیف و نتیجه گیری است(کومار، ۱۳۷۴).
مراحل مختلف اغلب پیمایش ها به ترتیب زیر است(اوپنهام،۱۳۶۹):
مطالعه کتب و نشریات مربوط و مصاحبه با افراد و صاحب نظر و با تجربه؛
تدوین فرضیه و طراحی روش تحقیق؛
طراحی فنون و روش های مورد نیاز تحقیق، اجرای طرح مقدماتی و رفع نواقص ابزار تحقیق؛
انتخاب افراد و نمونه هایی که باید مورد بررسی قرار گیرد؛
کار میدانی و جمع آوری و دریافت اطلاعات و داده ها؛
کد گذاری و پردازش داده ها؛
تجزیه و تحلیل آماری؛
گردآوری نتایج و آزمون فرضیه ها؛
تحلیل نتایج به دست آمده و نگارش تحقیق.
روش تحقیق در پژوهش ما، ازلحاظ روش جمع آوری دادهها از نوع پیمایشی، است و مورد مطالعه این تحقیق، شرکت پالایش و پخش فراورده های نفتی می باشد.
از سوی دیگر، چون هدف ذاتی آن، شناسایی عوامل مؤثر ترک خدمت نخبگان و ارائه راهکار ها به مدیران برای کاهش این ترک خدمت است، یک تحقیق کاربردی، محسوب می شود. بعلاوه با توجه به بررسی تأثیر متغیرهای مستقل بر روی متغیر وابسته، این تحقیق جز تحقیقات علی و معلولی نیز است؛ و با توجه به اینکه، این تحقیق، به بررسی تأثیر عوامل شخصی ، سازمانی، شغلی بر ترک خدمت، میپردازد، از نوع رگرسیون، است. مبانی نظری این تحقیق که به کمک روش کتابخانهای و با ابزار مقالات و کتابها و سایتها و… به دست آمد. همچنین داده های موردنیاز برای آزمون فرضیات تحقیق نیز به کمک روش میدانی و با ابزار پرسشنامه به دست آمد.
با توجه به ماهیت موضوع تحقیق و با عنایت به موارد فوق الذکر بهویژه حجم وسطح تحقیق، سوگیری تحقیق و رهیافت آن مناسب ترین روش و روش اصلی تحقیق همانا روش پیمایش است. و شیوه جمع آوری اطلاعات بصورت پرسشنامه ای خواهد بود.
فرایند انجام تحقیق
در تحقیق حاضر، پس از تهیه طرح تحقیق و مطالعه و جمع آوری مبانی نظری آن، اجزای آن، مشخص گردید. و سپس از پس از مصاحبه و بررسی بررسی اسناد و مدارک آرشیوی- پرسنلی ،پرسشنامهای، جهت جامعه آماری تحقیق، تهیه شد. پس از توزیع و جمع آوری پرسشنامه ها و تجزیهوتحلیل دادههای حاصل از آن ها، نتیجهگیری و پیشنهادها، ارائه شد.
مدل مفهومی تحقیق
هدف این تحقیق، آسیب شناسی عوامل مؤثر بر ترک خدمت نخبگان از دیدگاه مدیران، است. همانگونه که در ادبیات تحقیق، بیان شد در این پژوهش از عوامل شخصی، شغلی، سازمانی به عنوان مدل مفهومی تحقیق استفاده شده است. که در آن عوامل شخصی، شغلی، سازمانی به عنوان متغیر مستقل تحقیق و ترک خدمت نخبگان بهعنوان متغیر وابسته در این تحقیق مورد بررسی وآزمون قراررمیگیرند.
ابزار پردازش اطلاعات
پس از اتمام جمع آوری دادههای موردنظر و بازبینی پرسشنامه های تکمیل شده به کدگذاری متغیرها بر اساس سطوح اندازهگیری متغیرها و شاخص ها پرداخته و دادهها را جهت تجزیه و تحلیل آماری وارد رایانه میشوند. پردازش دادههای آماری فوق و تبدیل آن ها به اطلاعات از طریق بسته نرم افزاری spss صورت میگیرد. سپس به تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیات از طریق شاخص های آماری توصیفی و استنباطی اقدام میگردد.
جامعه آماری
بهکل گروه افراد، وقایع یا چیزهای اشاره دارد که پژوهش میخواهد به پژوهش درباره آن ها بپردازد. (سکاران،۱۳۹۲). جامعه آماری عبارت است از کلیه افراد و اشیایی که دارای حداقل یک صفت مشترک باشند، تشکیل جامعه آماری میدهند. اگر تعداد افراد جامعه آماری محدود باشد، به آن جامعه آماری محدود میگویند (دانایی فر و همکاران، ۱۳۸۷). همچنین کرسول[۲۴۸] (۲۰۰۵) جامعه را گروهی از افراد میداند که از یک خصوصیت مشترک برخوردارند که آن ها را از دیگر گروهها متمایز میسازد (داناییفرد و دیگران ۱۳۸۷). جامعه آماری ممکن است محدود یا نامحدود باشد، اگر بتوان واحدهای یک جامعهی آماری را شمارش کرد و نتیجه را با یک عدد معین n بیان نمود، آن جامعه آماری را محدود گویند، اما اگر نتوان واحدهای یک جامعه آماری را شمارش کرد آن جامعه آماری را نامحدود گویند. جامعه آماری در این تحقیق شامل نخبگانی می شود که از طریق نمره دانشگاهی و به علت معد ل های بالا در دانشگاه، به استخدام شرکت ملی پخش فراورده های نفتی در آمده اند و ترک خدمت کرده اند و با توجه به این که دسترسی به این افراد امکان پذیر نبوده است مدیران و سرپرستان شرکت ملی پخش فراورده های نفتی منطقه تهران به عنوان نمونه در نظر گرفته شده اند.
نمونه آماری و روش محاسبه حجم نمونه
نمونه برداری، فرایند گزینش و انتخاب تعداد محدودی از اعضای جامعه است؛ طوری که پژوهشگر با بررسی نمونه و درک خصوصیات یا ویژگیهای آزمودنیهای نمونه، قادر به تعمیم خصوصیات یا ویژگیها به عناصر جامعه خواهد شد (داناییفرد و همکاران، ۱۳۸۷). درواقع نمونه، گروهی از اعضای یک جامعه تعریفشده است که اطلاعات موردنیاز تحقیقی به کمک آن حاصل میشود (سکاران، ۱۳۹۲). تعیین حجم نمونه اهمیت زیادی در قابلیت تعمیم نتایج آزمون به جامعه دارد. روشهای مختلفی، جهت تعیین حجم نمونه، وجود دارد که دقیقترین آن ها روشهای ریاضی است. در تعیین حجم نمونه، عوامل زیر، مؤثر است:
واریانس دادهها: هرچه پراکندگی دادهها بیشتر باشد، میبایست، حجم نمونه، افزایش یابد.
سطح اطمینان: به این معناست که برآوردهای ما واقعاً تا چه اندازه برای جامعه آماری، درست است.
دقت موردنظر: به این معناست که در برآورد کردن پارامتر جامعه آماری بر پایه حجم نمونه تا چه اندازه، درست عمل کردهایم. دقت، توسط پژوهشگر، تعیین میشود.
حجم جامعه: عبارت است از تعداد کل اعضای جامعه آماری انتخابشده.
توزیع جامعه آماری: منظور، عبارت است از چگونگی پراکندگی اعضاء، در جامعه آماری انتخابشده.