عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۶۸؛ فرات کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۸۱-۸۲؛ ابنشعبه، تحفالعقول، ص۴۲۷؛ نعمانی، الغیبه، ص۲۸۱؛ ابنبابویه، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۳۰؛ همو، الأمالی، ص۱۵۷-۱۵۸ و ۵۲۴؛ مفید، الاختصاص، ص۲۵۷؛ فتال نیشابوری، روضهالواعظین، ج۱، ص۱۸۵؛ عماد الدین طبری، بشاره المصطفى، ص۲۲۹؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۳۲۸-۳۳۱؛ بحرانی، البرهان فى تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۱۲؛ همو، مدینه المعاجز، ج۳، ص۴۷۵ ↑
«بلکه به مردم، براى آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده رشک مىورزند در حقیقت، ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم، و به آنان ملکى بزرگ بخشیدیم» نساء، ۵۴ ↑
أنبیاء/ ۷۲-۷۳ ↑
طباطبایی، المیزان فى تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۳۰۴ ↑
أنعام/ ۸۴-۸۵ ↑
رک: ابنبابویه، عیونأخبارالرضا(ع)، ج۱، ص۸۴-۸۵؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۹۱-۳۹۲؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۷۴۳؛ بحرانی، البرهان فى تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۳۵-۶۳۶؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۸، ص۱۲۸-۱۲۹؛ ابنحجر، الصواعق المحرقه، ص۲۸۴ ↑
«و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم، و ایشان را وارث [زمین] کنیم» قصص/ ۵ ↑
کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۹-۲۰۰؛ نعمانی، الغیبه، ص۲۱۷-۲۱۸؛ ابنبابویه، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۱۷-۲۱۸؛ همو، کمال الدین، ج۲، ص۶۷۶؛ همو، الأمالی، ص۶۷۴-۶۷۵؛ ابنشعبه، تحف العقول، ص۴۳۷-۴۳۸؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۳۳ ↑
مفید، الإرشاد، ج۱، ص۲۶۰-۲۶۳؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵؛ قمی مشهدی، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج۲، ص۳۸۱ ↑
مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۲، ص۳۹۰ ↑
مفید، الفصول العشره، ۱۲۴؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۱۷؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۸۸ ↑
طوسی، التبیان فى تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۹۲؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۱۳ ↑
برای مطالعه گونه دیگری از استدلال به این آیات رک: ابنبابویه، کمال الدین، ج۱، ص۱۰ ↑
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
صفار، بصائرالدرجات، ص۴۸۶؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۳۸ ↑
کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹ ↑
«[یاد کن] روزى را که هر گروهى را با پیشوایشان فرا مىخوانیم..» إسراء/ ۷۱ ↑
طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۷۳ ↑
«تا آن گاه که فرمان ما دررسید و تنور فوران کرد، فرمودیم: «در آن [کشتى] از هر حیوانى یک جفت، با کسانت- مگر کسى که قبلًا در باره او سخن رفته است- و کسانى که ایمان آوردهاند، حمل کن..»» هود/ ۴۰ ↑
«..پس، پاسى از شب گذشته خانوادهات را حرکت ده- و هیچ کس از شما نباید واپس بنگرد- مگر زنت، که آنچه به ایشان رسد به او [نیز] خواهد رسید..» هود/ ۸۱ ↑
«و از شما و [از] آنچه غیر از خدا مىخوانید کناره مىگیرم و پروردگارم را مىخوانم. امیدوارم که در خواندن پروردگارم ناامید نباشم» مریم/ ۴۸ ↑
«و او و لوط را [براى رفتن] به سوى آن سرزمینى که براى جهانیان در آن برکت نهاده بودیم، رهانیدیم»انبیاء/ ۷۱ ↑
« و [لى] تا تو در میان آنان هستى، خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند..»انفال/ ۳۳ ↑
رک: ابنبابویه، کمال الدین، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۰ ↑
انفال/ ۳۳ ↑
نهجالبلاغه، ص۴۸۳؛ طبرسی، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۲۹؛ ابنحمدون، التذکره الحمدونیه، ج۱، ص۷۲؛ ابنمیثم بحرانی، اختیار مصباح السالکین، ص۵۹۸؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۱۵۲؛ این روایت با اختلاف اندکی از ابوهریره، ابنعباس و ابوموسی اشعری نیز نقل شده است رک: احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۴، ص۳۹۳ و ۴۰۳؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱، ص۳۲؛ طبری، جامع البیان فى تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۵۴؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۳، ص۳۴۲؛ همو، الدعاء، ص۵۰۶؛ ابنابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۵، ص۱۶۹۱؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۵۴۲؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۵، ص۴۶؛ همو، شعب الإیمان، ج۱، ص۴۴۲ و ج۲، ص۱۸۲؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۲۷۲ و ج۱۰، ص۲۸۰؛ بغوی، معالم التنزیل فى تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۹۰؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۷، ص۴؛ فخررازی، مفاتیح الغیب، ج۱۵، ص۴۸۰؛ نظام نیشابوری، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۳، ص۳۹۵؛ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۴۳؛ سیوطی، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، ج۳، ص۱۸۱-۱۸۲ ↑
به عنوان نمونه رک: صفار، بصائرالدرجات، ص۴۸۸-۴۸۹؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۹؛ نعمانی، الغیبه، ص۱۳۸-۱۳۹؛ ابن بابویه، کمالالدین، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۴؛ طوسی، الغیبه، ص۲۲۰ ↑
به عنوان نمونه رک: ابن قولویه، کاملالزیارات، ص۳۶؛ ابن بابویه، کمالالدین، ج۱، ص۲۰۵ و ۲۰۷؛ همو، عللالشرائع، ج۱، ص۱۲۳؛ خزاز قمی، کفایهالأثر، ص۲۹ و ۲۱۰؛ آمدی، غررالحکم، ص۱۱۶؛ ابن شهرآشوب، متشابهالقرآن، ج۲، ص۵۷ و همو، المناقب، ج۱، ص۲۸۵؛ حلی، نهجالحق، ص۳۹۶ ↑
بقره/ ۳۰ ↑
قاضی سعید قمی، شرحِتوحیدالصدوق، ج۲، ص۲۳۷ ↑
ص/ ۲۶ ↑
طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۱۹۴-۱۹۵؛ به منظور مطالعه بیشتر رک: طیب، کلم الطیب در تقریر عقاید اسلام، ص۳۲۰ ↑
رک: ابنبابویه، اعتقادات الإمامیه، ص۸۹-۹۰ ↑
میرحامدحسین، عبقاتالأنوارج۱۴، ص۶۷۴ ↑
زمر/ ۹ ↑
بیضاوی، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ، ج۱، ص۷۰ ↑
بقره/ ۳۰ ↑
صفار، بصائر الدرجات، ص۴۸۷؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۷ ↑
ابنبابویه، کمال الدین، ج۱، ص۴ ↑
حلی، الفین، ص۳۲۴-۳۲۵ ↑
نباطی، الصراط المستقیم إلى مستحقی التقدیم، ج۱، ص۸۶؛ فیض کاشانی، علمالیقینفىأصولِالدین، ج۱، ص۵۰۹ ↑
أنبیاء/ ۷۳ ↑
سجده/ ۲۴ ↑
بقره/ ۱۲۴ ↑
یس/ ۸۲-۸۳ ↑
رک: طباطبایی، المیزان فى تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۳۰۴ و جوادی آملی، سیره پیامبران در قرآن، ج۶، ص۳۵۵-۳۵۸ ↑
طباطبایی، المیزان فى تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۷۲ ↑
جوادی آملی، تسنیم، ج۶، ص۴۱۴-۴۱۵ ↑
سجده/ ۲۴ ↑
أنعام-۷۵ ↑
تکاثر/ ۶ ↑
مطففین/ ۱۴-۲۱ ↑
طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۷۳؛ برای مطالعه بیشتر رک: جوادی آملی، سیره پیامبران در قرآن، ج۶، ص۳۶۰-۳۶۱ ↑
آل عمران/ ۴۶ ↑
f
معاونت پژوهش و فن آوری
به نام خدا
منشور اخالق و پژوهش
با یاری از خداوند سبحان و اعتقاد به این که عالم محضر خداست و همواره ناظر براعمال انسان و به منظور پاس داشت مقام بلند دانش وپژوهش و نظر به اهمیت جایگاه دانشگاه در اعتالی فرهنگ و تمدن بشری، ما دانشجویان و اعضا هیأت علمی واحدهای دانشگاهی آزاد اسلامی متعهد می گردیم اصول زیر را در انجام فعالیت های پژوهشی مد نظر قرار داده و از آن تخطی نکنیم :
۱- اصل حقیقت جویی: تلاش در راستای پی جویی حقیقت و وفاداری به آن و دوری از هر گونه پنهان سازی حقیقت
۲- اصل رعایت حقوق التزام به رعایت کامل حقوق پژوهشگران و پژوهیدگان (انسان،حیوان و نبات) و سایر صاحبان حق
۳- اصل مالکیت مادی و معنوی تعهد به رعایت کامل حقوق مادی و معنوی دانشگاه و کلیه همکاران پژوهش
۴- اصل منافع مالی: تعهد به رعایت مصالح ملی و در نظر داشتن پیشبرد و توسعه کشور در کلیه مراحل پژوهش
۵- اصل رعایت انصاف و امانت، تعهد به اجتناب از هرگونه جانب داری غیر علمی و حفاظت از اموال تجهیزات و منابع در اختیار
۶- اصل راز داری: تعهد به صیانت از اسرار و اطلاعات محرمانه افراد، سازمانها و کشور و کلیه افراد و نهادهای مرتبط با تحقیق
۷- اصل احترام: تعهد به رعایت حریم ها و حرمت ها در انجام تحقیقات و رعایت جانب نقد و خودداری از هر گونه حرمت شکنی
۸- اصل ترویج: تعهد به رواج دانش و اشاعه نتایج تحقیقات و انتقال آن به همکاران علمی و دانشجویان به غیر از مواردی که منع قانونی دارد
۹- اصل برائت: التزام به برائت جویی از هرگونه رفتار غیر حرفه ای و اعلام موضوع نسبت به کسانی که حوزه علم و پژوهش را به شائبه های غیر علمی می آلایند.
دانشگاه آزاد اسلامی
استان مرکزی - اراک
تاریخ : …………………………..
شماره : ………………………….
پیوست : ………………………..
” تعهدنامه اصالت پایان نامه “
اینجانب اشکان کیانی دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد ناپیوسته در رشته مهندسی فرآوری و انتقال گاز با شماره دانشجویی ۹۱۰۸۵۱۹۰۰ که در تاریخ ۲۵/۰۶/۱۳۹۳ از پایان نامه خود تحت عنوان :
“ مدلسازی و بررسی شرایط فیزیکی تشکیل هیدرات در لولههای انتقال گاز “
که با کسب نمره ۲۰ (بیست) و درجه عالی دفاع نمودهام بدینوسیله متعهد میشوم:
۱) این رساله حاصل تحقیق و پژوهش انجام شده توسط اینجانب بوده و در مواردی که از دستاوردهای علمی و پژوهشی دیگران (اعم از پایان نامه، کتاب، مقاله و…) استفاده نمودهام مطابق ضوابط و رویه موجود، نام منبع مورد استفاده و سایر مشخصات آن را در فهرست مربوطه ذکر و درج نمودهام.
۲) این رساله قبلا برای دریافت هیچ مدرک تحصیلی (هم سطح، پایینتر یا بالاتر) در سایر دانشگاهها و موسسات آموزش عالی ارائه نشده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳) چنانچه بعد از فراقت از تحصیل، قصد استفاده و هرگونه بهره برداری اعم از چاپ کتاب، ثبت اختراع و … از این رساله داشته باشم، از حوزه معاونت پژوهشی واحد مجوزهای مربوطه را اخذ نمایم.
۴) چنانچه در هر مقطعی زمانی خلاف موارد فوق ثابت شود، عواقب ناشی از آن را میپذیرم و واحد دانشگاهی مجاز است با اینجانب مطابق ضوابط و مقررات رفتار نموده و در صورت ابطال مدرک تحصیلیام هیچگونه ادعایی نخواهم داشت.
اشکان کیانی
امضاء
گواهی امضاء:
دانشجوی فوق الذکر احراز هویت شد. فقط امضای ایشان گواهی میگردد.
رئیس پژوهش دانشکده
تاریخ و امضاء
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد اراک
دانشکده فنی و مهندسی ، گروه مهندسی شیمی
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد (M.Sc.)
رشته: مهندسی فرآوری و انتقال گاز
عنوان:
مدلسازی و بررسی شرایط فیزیکی تشکیل هیدرات در لولههای انتقال گاز
استاد راهنما:
جناب آقای دکتر مجید تاجداری
استاد مشاور:
جناب آقای دکتر بهنام کوهستانی
نگارش:
اشکان کیانی
شهریور ۱۳۹۳
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد اراک
دانشکده فنی و مهندسی ، گروه مهندسی شیمی
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد (M.Sc.)
رشته: مهندسی فرآوری و انتقال گاز
عنوان:
مدلسازی و بررسی شرایط فیزیکی تشکیل هیدرات در لولههای انتقال گاز
با حضور استاد راهنما، استاد مشاور و هیأت داوران در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک
در مورخ ۲۵/۰۶/۱۳۹۳ برگزار گردید.
تصویب و ارزیابی شده توسط هیأت داوران با نمره ۲۰ (بیست) و درجه عالی
شکل ۳-۳- ساختار مدل زنجیره تأمین حلقه ـ بسته(اروپادی جوچیم،۲۰۱۲)
شکل (۳-۳)ساختار شبکه زیربنایی که مجموعه مکانیابی تسهیلات همراه با جریان روبه جلو مواد ومأموریتها و متغیرهای مکان تسهیلات در کل زنجیره تأمین حلقه ـ بسته موردنظر معکوس را نشان میدهد.
در یک زنجیره تأمین حلقه ـ بسته بطور کلی محصولات در ابتدا به مراکز توزیع و بعد به مشتریانی که وجود دارند بعنوان یک جریان روبه جلو حمل میشود.
جریان معکوس با بازگشت محصولات مورد استفاده از مشتریان به مراکز جمع آوری آغاز میشود. محصولات استفاده شده پس از جمع آوری به کارخانههای جداسازی - بازسازی قطعات برای بازسازی مجدد و یا فرآیندهای دفع منتقل میشوند. از محصولات برگشتی با کیفیت به اندازه کافی خوب برای بازسازی قطعات مجدد، بازسازی شده و قطعات خوب بعنوان قطعات جدید/ و یا قطعات جداسازی خواهد شد. قطعات قابل استفاده مجدد پس از آن به کارخانههای تولید حمل و برای ساخت محصولات مورد استفاده قرار میگیرند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۴- طراحی شبکههای سیستمهای زنجیرهای تأمین حلقه ـ بسته وارائه مدل پیشنهادی
همانطور که در فصل قبل، نشان داده شده نیاز به یکپارچه سازی، انتقال و گسترش روبه جلو و معکوس فعالیتهای لجستیک از ویژگیهای کلیدی مسئله مکانیابی تسهیلات در یک زنجیره تأمین حلقه ـ بسته میباشد.
در این فصل، ما این موضوع را با جزئیات بیشتر مورد بررسی قرار میدهیم. ما یک توسعهای از مسئله مکانیابی تسهیلات که برای جابجایی و گسترش ترکیبی یک طرفه / دوطرفه در سیستم بهبود محصول موجب مزیت رقابتی در درازمدت میشود، انجام میدهیم.
جابجایی و گسترش شامل پیوستن به جلو و امکانات لجستیک معکوس برای ارائه توانایی دستیابی به سرعت بیشتر به قفسه یا پوشش، دید، صرفه جوئی در هزینه و کاهش آلودگی در نتیجه احتمالاً به اشتراک گذاری تجهیزات انتقال مواد، تنظیم عملیات و زیرساختهاست.
مدل توسعه یافته در این فصل نشاندهنده یک رابطه ریاضی بین نهادهای مختلف در یک شبکه زنجیره تأمین حلقه ـ بسته است. به منظور ارائه یک توضیح قابل درک آسان برای مدل ارائه شده، شکل (۳ـ۴) به شکل شماتیک مدل زنجیره تأمین را در این فصل نشان میدهد. در وهله اول علائم ریاضی شکل (۳ـ۴) با شرح کوتاهی از هریک را در بخش ۳ـ۴ـ۱ خواهید دید. سیستم زنجیره تأمین ارائه شده متشکل از چهار فرایند مهم:
تولید
توزیع
جمع آوری
و جداسازی قطعات و بازسازی میباشد.
مراکز تولید و جداسازی قطعات، بازسازی میتوانند در واقع همین سایت (مرکز بهعنوان دوطرفه) و یا مکانهای مختلف (بهعنوان مرکز یک سویه) در نظر گرفته شود. ممکن است برای قرار دادن هر دو مرکز توزیع و مرکز جمع آوری در همان سایت و یا قرار دادن مرکز توزیع و مرکز جمع آوری در سایتهای میانی اقدام شود.
یعنی سایتهای یک طرفه و دو طرفه متوسط، در هر حال با چهارچوب مراکزتولید سه گزینه برای دستیابی به قطعات/ قطعات مورد استفاده برای تولید محصولات نهایی داریم:
سفارش موردنیاز قطعات/ قطعات از تأمینکنندگان خارجی
پردازش دوباره محصولات بازگشتی و آوردن آنها به عقب بهعنوان قطعه/ قطعات جدید
برون سپاری به پیمانکاران فرعی برای جداسازی و بازتولید قطعه/ قطعات.
محصولات تولید شده در ابتدا از مراکز تولید حمل/ و یا بطو مستقیم برای مشتریان حمل میگردد.
محصولات در مراکز توزیع ذخیره تا زمانی که توسط مشتریان موردنیاز باشد، توزیع خواهد شد.
در حالیکه جمع آوری محصولات استفاده شده از مشتریان بهعنوان ذخیرهسازی برای کانال معکوس استفاده میگردد، قبل از برگشت محصولات با مراکز جداسازی قطعات/ و یا مراکز جداسازی و بازسازی پیمانکاران فرعی حمل میشوند. هر دو مرکز جداسازی قطعات و بازسازی و مراکز جداسازی قطعات و بازسازی پیمانکاران فرعی میتوانند محصولات برگشتی را مستقیماً از مشتریان دریافت کنند.
مراکز جداسازی قطعات و بازسازی مسئول فعالیتهای اساسی بهبود که در آن جداسازی و دوباره تولید، تست و طبقهبندی میباشند و همچنین استفاده مجدد، تعمیر و بازسازی و تمیزکاری مجدد هستند.
برخی از اقلام دورریختنی که از مراکز جداسازی قطعات، بازسازی آورده میشوند برای پروسه دفع فرستاده میگردد.
شکل ۳-۴- پیکربندی مدل ارائه شده
فرمولاسیون مدل
مدل برنامهریزی چند هدفه عدد صحیح آمیخته (MOMIP) پیشنهادی نشاندهنده روابط پیچیده ریاضی بین مؤلفههای متفاوت است. از این رو، قبل از شرح مدل، تصمیم گرفته شد که یک دید کلی ساده از این مدل ارائه شود. (به جدول ۳ـ۴ نگاه کنید) و همچنین ارتباط مفروضات مدل در بخش ۳-۳-۲-۴-۱ ارائه گردیده است (به جدول ۳ـ۵ نگاه کنید). در ذیل فرمول کلی مدل آورده شده است.
۱٫۴٫۳
۲٫۴٫۳
S.T
≤ Ccap
۴۳٫۴٫۳
۱۰٫۴٫۳
۱۱٫۴٫۳
۱۲٫۴٫۳
۱۳٫۴٫۳
۱۵٫۴٫۳
۱۴٫۴٫۳
۱۶٫۴٫۳
آنچه که روانیپور از مذهب بیان میکند، اعتقادات ساده و پاک آبادی جُفره است. آبادی آقای اشکی دارد که پناه آنان در مواقع سختیها و مشکلات است. در حقیقت مذهب در جُفره به نماز و صلوات ختم میشود. آنچه را که روانیپور به عنوان اعتقاد در بین روستاییان از آن یاد میکند، صلوات فرستادن آنان است و پناه بردن به آقای اشک در تمام مدتی که مشکلی برای آبادی پیش میآید. همچنین قرآنی قدیمی است که زایر با خود از فکسنو آورده و آرزوی او این است که در آبادی کسی باشد که کلام خدا را بخواند. «زایر بود و آرزوهای دور و دراز خود، دلش میخواست کسی در آبادی ملا باشد، کسی که کلام خدا را بشناسد. قرآنی که خالو از فکسنو با خود آورده بود، بوی زمان میداد.» (روانیپور،۱۳۶۹ب:۱۶۷).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
قرآن زایر کهنه بود و بوی نای زمان میداد وقتی مردان شهری به آبادی میآیند، تنها درخواست زایر از آنان آوردن قرآنی است. «و زایر احمد حکیم، صبح روز بعد، جارو به دست روانه آقای اشک شد، آنجا را آب و جارو کشید قرآن نو را روی تاقچه گذاشت ، راضی از جهان و زندگی برگشت، با این امید که هیچ بلایی از پس آبادی برنیاید و حضور کتاب خدا بتواند دیزنگرو را بر سر عقل بیاورد.» (همان،۱۳۶۹ب:۱۸۸).
حضور قرآن در آبادی امنیت را برای آنان ایجاد میکند. مذهب در جُفره از نظر روانیپور چیزی است که از پشینیان به ارث بردهاند و آن هم در حدی است که نیاز روزانهشان را برآورده کند. بیشتر از آنکه در فکر اعتقادات خود باشند در فکر جان و هستی خود هستند. البته ناگفته نماند که سهم زنان در اعتقادات مذهبی بیشتر است و زنان با مسائل مذهبی و آیینهای عزاداری آشنایی بیشتری دارند.
«آنچه از خدا و خداپرستی در ذهنش مانده بود، مراسم و اعتقادات مردم فکسنو بود، مردمی که در طول سال، چندین و چند بار سینه به سینه اقوام مهاجم میشدند و پیش از آنکه به مراسم و اعتقادات خود پایبند باشند، در فکر جان و هستی خود بودند، در فکر آنکه به خاطر زیستن و ماندن روی زمین خدا، گردن پیش فلک کج نکنند، آزار نبینند و کسی را نیازارند.» (همان،۱۳۶۹ب:۱۵۳).
نویسنده در بیان مسایل مذهبی که مطرح میکند، بینش خاص مذهبی به قهرمانان نمیدهد. مثلاً زایر احمد با اینکه عقل کل داستان است، اما دارای بینش خاص مذهبی نیست و با مذهب در حد نیاز زندگی خود آشناست. زایر چیزی از خطبه عقد نمیداند، فقط صلوات میفرستد و میداند که خدا منظورش را فهمیده است. «زایرخطبه عقد را خواند، خودش هم نمیدانست چه میگوید. وقتی چهارده ساله باشی و از دیاری به دیار دیگر آمده باشی، وقتی در ذهنت خاطره چند عروسی بیشتر نباشد، به آنچه به نام خطبه عقد میخوانی چندان اعتمادی نیست. زایر صلوات فرستاد و میدانست که خدا مقصودش را میداند» (همان،۱۳۶۹ب:۱۵۳). یا وقتی خیجو را به عقد مهجمال درمیآورد سیصد و شانزده بار صلوات میفرستد. «وقتی زایر دست مهجمال و خیجو را گرفت و سیصد و شانزده بار صلوات فرستاد. زنان آبادی به گریه افتادند و زایر آسوده از کاری که انجام رسیده بود، فکر کرد که دیگر مهجمال در آبادی نشانه شوربختی نخواهد بود» (همان،۱۳۶۹ب:۱۰۹).
روانیپور مراسم عاشورا را در حدّ آنچه که در نزد اهل جفره رواج دارد اشاره میکند «زایر صدای خیجو را نمیشناخت. هیهات بوسلمه دل سیاه! دخت یگانه زایر را ربودهای؟ و آن صدا که شبهای عاشورا در میان حلقه زنان عزادار میخواند، از دست رفته است؟» (همان،۱۳۶۹ب:۵۳).
آنچه که از عاشورا روایت میکند، بیان نمادینی است از عاشورا که در جفره برگزار میشود. در حقیقت عاشورا را بیان قیام علیه ظلم و ستم میداند اما به ویژگیهای این سرداران در قالب نمادین میپردازد. روانیپور تشنگی اصحاب امام حسین (ع) را به صورت نمادین بیان میکند.
«سرداری بیسرکه هر سال با پنبه ساخته میشد. سرداری عاشق که یک روز در صحرایی دور با حاکمان ولایات دور دست به خاطر تیترموک جنگید. زنها در نوحههای خود میگفتند که آن روزها پرندگان کوچک را به هر بهانهای میکشتند و سرداری که نمیخواست آوازه آن پرنده غریب در جهان خاموش شود با یارانش به آن صحرای دوردست میرفت و در آنجا هر قطره از خونشان در هیبت مرغی دریایی درآمد. مرغان دریایی غریبی که در جستجوی آب به سوی دریاهای جهان پرواز کردند» (همان،۱۳۶۹ب:۱۶۸).
نکته جالب در اینجاست که تیترموک را نماد شادی و خوشبختی میدانند و آتشی او را مرغ خوش خبر معرفی میکند «تیترموک اگر پاسخ نداد از سال پربرکت» (آتشی،۱۳۸۳: ۱۱۶-۱۱۷). این سردار برای خوشبختی و شادی انسانها جنگیده است. نویسنده معتقد است که روزهای عزاداری، سردار بیسر و یارانش در هیبت مرغان دریایی با عزاداران جفره بودند «روزهای عاشورا جفره پر از مرغ دریایی میشد. مرغان دریایی گاهی در کنار مردان مینشستند و به آنها که با شیون زنها به سر و سینه خود میزدند. نگاه میکردند. بغضی در گلوی مرغان دریایی جمع میشد. زنها برای مرغان دریایی نوحه میخواندند، نوحههایی که معلوم نبود چطور و در چه زمانی از حیات آبادی ساخته شده.» (روانیپور،۱۳۶۹ب:۱۶۸). از دیگر عقاید مذهبی زنان واکنش آنها نسبت به عرقفروشی است «زنهای آبادیهای نزدیک هر کدام با زنبیل پر از بازار میآمدند و به عرق فروشی که میرسیدند تف میانداختند و راهشان را کج میکردند» (روانیپور،۱۳۶۹الف:۷). آنچه که روانیپور بعدها در آثار خود از مذهب بیان میکند، جز بیان اندیشههای مذهبی در کنار اندیشههای سیاسی نیست. آن قسمت از مسائل مذهبی که برای اهداف سیاسی در اوائل انقلاب کاربرد دارد.
مسأله حجاب اگرچه در فرهنگ ایرانی در همه زمانها وجود داشته و دارای پیشینه تاریخی است. اما در دوره حکومت رضاخان و با کشف حجاب در ایران سالهای اول انقلاب با شدت بیشتری پیگیری میشود. در این سالها انقلابیون یکی از خواستههایشان را مسأله حجاب خانمها عنوان میکنند و مصرّانه خواستار بهبود وضعیت حجاب میشوند. روانیپور در داستانهایش سعی کرده به این موضوع اشاره کند. او خود مخالف اینگونه رفتارهاست و مسأله حجاب را مسأله شخصی میداند. از اینکه میبیند در سالهای بعد از انقلاب در این مسأله افراط میشود و تمام زنان مجبورند روسری بپوشند و روسریهای خود را تا روی پیشانی پایین میکشند به انتقاد از حجاب میپردازد. مسأله حجاب برای روانیپور، مسأله سختی است و در سفر خارج هنگامیکه زن فرودگاه فرانکفورت قصد بازگشت به ایران را دارد، در فرودگاه روسری خود را میپوشد.
«فهمیده بود، آمده بود دزدکی، یه چادر سیاه سرش بود… گردی صورتش فقط پیدا بود، و چشمهایش، همانجوری بود، بازیگوش، نه … کمیترس هم بود… گفت اگر قول بدی برگردی…. گ … گفتم من بزرگ شدم… میخوام برم درس بخونم، گفت: منم بزرگ شدم … گفتم تو بزرگ نشدی تو، تو چادرت قایم شدی من با دختری که این جور بپوشه … بازی نمیکنم و گوش به حرفش نمیدم…» (روانیپور،۲۷:۱۳۸۰).
استفاده از قرآن در جهت منافع حکومت نیز از دیگر اشارات نویسنده است. گویی نویسنده با انقلاب و رفتار خشک و مذهبی، مذهبیون سخت آزاده خاطر است. «ولاتجسس! شعار ملی، میهنی و مذهبی ماست. به خصوص در این سالها،» (روانیپور،۱۶۰:۱۳۸۸) و نماز خواندن در مدارس و اجباری که ادارات و مدارس در جهت مذهب دارند، نیز مورد انتقاد روانیپور است.
«دوازده سالم بود که مرا فرستادند پاریس پیش برادرم، آنجا دیگر نمیشد بمانی، همه چیز سخت بود و داشت بدتر میشد.» «مثلاً» « ماریا دیگر نمیتوانست با من بازی کند، پدرش نمیگذاشت.» «همین.» «نه، توی مدرسه سخت میگرفتند، هیچکس درس نمیخواند بچهها باید توی مدرسه نماز میخواندند و یا میرفتند تظاهرات.» «دیگر» « همه چیز با بسمالله شروع میشد، حتی وقتی میخواستیم اجازه بگیریم تا حرفی بزنیم» فقط جن از بسمالله در میره. «شوخی نمیکنم….» (روانیپور،۲۷:۱۳۸۰).
روانیپور در این قسمت راوی را در نقش زنی نجات دهنده و نصیحتگر بیان میکند، قصد او دین ستیزی نیستف بلکه روی سخن او با کسانی است که از دین در جهت منافع خود استفاده میکنند. حتی در کولیکنارآتش نمونه از نادیده گرفتن دین و بیتوجهی به مسائل شرعی را بیان میکند.«گلافروز» به مذهب اعتنایی ندارد و در مورد شوهر کردنش حفظ عِده نمیکند (ر.ک،روانیپور،۲۰۰:۱۳۸۸)
نکته دیگر در مورد مذهب تمایل نویسنده به عیسی مسیح و سخنان اوست. روانیپور در اهل غرق با وارد کردن مردان موبور به جفره و مردهای که خاک میکنند و به آیین مسیحیت مراسم تدفین را به جای میآورند این علاقه خود را نشان میدهد.
«قبری دورتر از گور آدمهای آبادی کنده شد. آن سه مرد روی سینهشان با انگشت سه تا نقطه گذاشتند و زیر لب چیزی خواندند. زیرا غلام که گور را کنده بود، خسته گفت: زایر اونا هم آدمن، دارن دعا میخونن و آن سه مرد، دو تا چوب روی هم سوار کردند و توی خاک بالای سر مرده گذاشتند» روانیپور،۱۳۶۹ب:۱۳۲). بعدها روانیپور با بیان داستان هروس علاقه خود را به ارمنیان نشان میدهد و در «اهل غرق» در پایان داستان در جدال مهجمال بین زندگی و مبارزه پارهای از عقاید مسیحیت را بیان میکند. «گناه خطی است که به اجبار بر صفحه زندگی آدمیکشیده میشود و آدمیحتی اگر آبی، آدم باشد، وقتی به روی زمین گام برداشت درگیر میشود» (همان،۱۳۶۹ب:۳۴۰).
روانیپور نیز از این اندیشه مسیحیت در بسیاری جاها استفاده میکند و او نیز اعتقاد دارد که گناه در ذات انسان وجود دارد و انسان مجبور به گناه است.«بد نیست بدانیم که گناه ذاتی ریشه در فرهنگ مسیحیت دارد و یکی از سلسله مفاهیمیکه موجب جدایی الهیات مسیحی از الهیات اسلامی میشود، همین مفهوم گناه ذاتی یا گناه اولیه است» (زارعپور،۳۷:۱۳۷۸). در «دل فولاد» بار دیگر به این اندیشه اشاره میکنند «گناه در جان آدمیخانه دارد» (روانیپور،۱۳۱:۱۳۸۳). اما در «کولیکنار آتش» از زبان کشیش یوحنا به گناه آدم و حوا براساس تعالیم آیین مسیحیت میپردازد. براساس این تعالیم، انسان در گناه زاده میشود، زیرا نخستین پدر و مادر او گناهی کردند که اثر آن در سرشت ابنای بشر باقی ماند و تا ابد هر فرزند آدمی، در این گناه زاده میشود؛ گناهی که موجب رانده شدن آدم و حوا از بهشت شد، و عامل آن گناه را هم «زن» معرفی میکند. (سفر پیدایش- باب سوم آیه ۶). روانیپور از این مفاهیم استفاده میکند تا به زندگی دنیایی و خوشهای آن اشاره کند.
«کشیش یوحنا کتاب را بست. آینه چهار زانو روبه رویش نشسته بود. گلافروز روی مبل بیحوصله لم داده بود. گناه همزاد آدمیاست. چه گناهی پدر یوحنا؟ گناه نخستین،گناه آدم و حوّا. گل افروز راست نشست، دستش را به طرف کشیش تکان داد، میخواهی بگویی آدمی باید چشمانش را تا ابد میبست؟ لبخندی بر لبان کشیش نشست: بازهم جدل میکنی گلافروز. پس چه، من که میگویم نازشستشان، حیف نبود که دنیا را نبینند. آدمی جا و مکانش خوش بود. حتما چیزی کم بوده. کشیش یوحنا با انگشت به تصویر مسیح اشاره کرد: این کلام مسیح است» (روانیپور،۱۳۸۸: ۲۴۴-۲۴۵).
روانیپور معتقد است که حتماً آدمیچیزی کم داشت و برای به دست آوردن آن به دنیا قدم گذاشت.
در دلفولاد برای سنگسار شدن نیز به یکی از معتقدات مسیح اشاره میکند. در آیین مسیحیت معتقدند به اینکه برای سنگسار کردن شخص، اولین سنگی که زده میشود باید از دست انسان بیگناهی پرتاب شود. « آن کسی که که در میان شما بیگناه است سنگ اول را به او بزند».(ایرانی،۷۵:۱۳۷۵) روانی پور در دل فولاد به این موضوع نیز اشاره کرده است.
روانیپور به این حد اکتفا نمیکند. در زن فرودگاه فرانکفورت به کلیسا و پیروان مسیحیت نیز اشاره میکند. کاستلیون رهبر مسیحی دوست که علیه کالون (کشیش بدجنس کلیسا) قیام کرد را یاغی غریبی میداند «اینجا، اطراقگاه کاستلیون هم بوده، آن یاغی غریبی که سرانجام با پای خودش، با پای مبارک خودش به ژنو رفت تا در چنگال کالون اسیر شود» (روانیپور،۲۴:۱۳۸۰) به هر حال در اندیشههای زیادی پیرو آیین مسیحیت است و خود نیز اذعان دارد روحیهاش را با گفتههای مسیح تلطیف میکند.
نویسنده نه تنها به گناه از نظر مسیحیت اشاره میدارد بلکه معتقد است ترس از معصیت باعث انجام ندادن بسیاری از کارها میشود (روانیپور،۱۳۶۹ب:۸۷).
همچنین بیان میکند که انسان بیگناه مانند آب صاف و زلال است «آن کسی که در جهان از همه بیگناهتر است، مانند آبی زلال و صاف همه چیز را در خود منعکس میکند با هر نسیمیکه آدمیزاد آن را حس نمیکند، سیمایش چین میخورد» (همان،۱۳۶۹ب:۱۳۷) این همان چیزی است که در اندیشه اسلامی از آن به عنوان پاکی روح و آینه بودن درون صحبت میشود.
روانیپور معتقد است که «سنگهای شیطان انسانهایی گناهکار بودهاند که به خاطر گناه تبدیل به سنگ شدهاند و وقتی گناهانشان تکیده شود مسیله پر از آدم میشود (روانیپور،۱۳۶۹ج:۷)
۳-۵-زبان:
یکی از ویژگیهای نثر داستانی امروز نزدیک شدن آن به زبان مردم است. «زبان شیوه سخن گفتن نویسنده است در داستان» (مستور، ۵۱:۱۳۷۹). روانیپور از نویسندگانی است که در آثار او هم به ویژگیهای زبان بومی او برمیخوریم هم ویژگیهای زبان رسمی و داستاننویسی امروز. در واقع روانیپور با بهره گرفتن از زبان بومی در صدد نشان دادن هویت بومی شخصیتهای داستانی خود است «زبان هر شخص، قسمتی از شخصیت و هویت اوست و شاید نخستین مشخص کننده از چندین مشخص کنندهای است که هر آدمی از آدمهای داستان دارد» (براهنی،۳۹:۱۳۶۲).
استفاده او از زبان بومی باعث غنای واژگان و صمیمیت کلام در داستانهایش شده است. روانیپور با عشق و علاقه خصوصیات بومی و محلّی خود را در آثارش منعکس میکند. در بسیاری اوقات تاثیری که زبان بومی نویسنده در داستان دارد در قدرت انتقال مفاهیم و عواطف کارسازتر است. گی دومو پاسان، نویسنده فرانسوی میگوید:
«برای هر چیزی که داری تا بگویی یک واژه هست که آن را بیان میتواند کرد و تنها یک فعل هست که آن را به جنبش در تواند آورد و تنها یک صفت هست که آن را توصیف تواند کرد. پس میباید به شکار همان یک واژه بشتابی و همان یک فعل و همان یک صفت و چندان بجوئیشان تا بیابیشان و نباید که هرگز به چیزهای خرسند شوی که بدانها نزدیکند، ولی در خود آنها نیستند و نباید که هرگز دست به سوی حیله بازیها و لودگیهای کلامی پیش بروی تا مگر به کمک آنها از دشواری زبانیای که با آن دست به گریبانی رهایی یابی،حال آن حیلهها و لودگیها هر چقدر هم که مناسب کار تو باشد،گو باش» (میریام،۵۹:۱۳۶۸)
روانیپور در آثار اولیه خود بیشتر تحت تأثیر فرهنگ و زبان بومی بوده است. البته نمیتوان گفت که رویکرد وسیعی به زبان بوشهری داشته است اما نتوانسته ازآن غافل بماند. بیشترین تأثیر پذیری او در حوزه واژگان و لحن بوده است.
۳-۵-۱-کاربرد واژگان بومی
یکی از ویژگیهای زبان روانیپور استفاده او از واژگان زبان بومی است. واژگان بومی حکم مصالحی را دارند که نویسنده میکوشد با استفاده درست و مناسب بنایی زیبا و استوار از داستانهای منطقهای بسازد. در حقیقت نویسندهای که به لهجه و گویش محلی آشنایی دارد، بهتر میتواند احساس و عاطفه خود را منتقل کند و در ضمن بهتر میتواند وسعت واژگانی خود را حفظ کند و الگوهای تازه و جذاب زبانی ارائه دهد (ر.ک.ابراهیمی،۱۹۶:۱۳۷۷). روانیپور در داستانهایی اولیه خود به خوبی از زبان بومی استفاده برده است. او خود معتقد است وقتی در مورد جنوب مینویسد بهتر است از همان زبان استفاده کند «وقتی قصهای در مورد جنوب و به خصوص جفره مینویسم دیگر کاملا جفرهای هستم، نمیتوانم به غناهشت دریا بگویم سرو صدای دریا. در قصههای بومی من، زنها نمیتوانند فریاد بکشد حتما وهچیره میکشند…» (لازاریان،۴۵:۱۳۶۹) استفاده روانیپور از زبان بومی تنها در سطح واژگان بومی ، فعلها و مکانهای بومی نمیماند. او در داستانهای که تحت تاثیر اقلیم جنوب مینویسد، تشبیهات و لحن داستان متاثر از زبان بومی است. «زبان روانیپور به خصوص در داستانهای مربوط به جنوب، ویژگیهای خودش را پیدا میکند. زبان داستانهای او با توجه به تغییر درونمایه و زمینه، در کارهای بعدیاش متفاوت میشود. در داستانهای نازلی و زن فرودگاه فرانکفورت زبان در زمینه شهری داستان به نثری روان و ساده تبدیل میشود و از خصوصیات زبان محلی فاصله میگیرد» (احمدی،۳:۱۳۸۳). وضیعت اقلیمی هر مکان، بر هنرمندان آن تأثیر میگذارد تغییر زبان داستانهای محصول سفرهای نویسنده است. مهاجرت از بوشهر به شیراز بعد به پاریس و خارج کشور.
۳-۵-۱-۱-واژگان:
«از صدای تپ تپ دستی که به جُلت میخورد گرمای خوشی در رگهایش دوید»
«و این برمیگشت به سالهای پیش که درد باریک توی آبادی افتاده بود…»
«جُفنهای پر از نان کنار دایه بود. و هرکس اولین نان برشتهاش را به او میداد. پاتند کرد» (روانیپور،۱۳۶۹ج:۱۱). جُلّت:وسیلهای است مخصوص چسپاندن نان به تنور، دردباریک:سل، جُفنه:ظرف مدور و چوبی مخصوص خمیر و نان.
«رو به روی مانسی دیگر نشست تا پدران و مادران قافله را فریب دهد، تا رهیار که با دو خُرنگ آتش نگاهش رد او را میگرفت آرام بگیرد….
«ها روبه روی دریا، کوچهای باریک، کنارش خانهای با شناشیر سبز، سه تا پنجره قدی دارد، رو به دریا…» (روانیپور،۲۲:۱۳۸۸) شناشیر:بالکنهایی به سبک اسپانیایی در ساختمان های قدیمی بوشهر، خرنگ:زغال سرخ شده
«تا پسین تنگ خیلی مانده بود که بیدار شد» (همان،۱۵:۱۳۸۸) پسین تنگ: غروب
« کامیونی با دو چشم روشن از دور میآمد و جاده آسفالته انگار در انتظار قدمهای او در دل سبخ زار فرو می رفت» (همان،۴۳:۱۳۸۸) سبخ زار: شوره زار
«اگر کسی با بازیاری تندی میکرد، سینه به سینهاش میایستاد» (روانیپور،۱۳۶۹ب:۳۱۲) بازیار: کشاورز
«اما این بار منصور و چند جوان آبادی سوار شدند. جهاز را راگی کردند و بیآنکه چیزی آتش بگیرد تا آن طرف غُبه رفتند و از چشمها ناپدید شدند» (همان،۱۳۶۹ب:۳۲۹) راگی: روشن کردن، غبه: قسمت عمیق دریا
«منصور که روی آب، صدای آههای مادرش را شنیده بود. فهمید که مادر در مرگ خود از او دل تنگ بوده است، و تا اهل غرق برای او فاتحه بخوانند و پریان دریایی برایش گریه کنند دوبل خرما به دریا انداخته بود» (همان،۱۳۶۹ب:۳۳۳) بل:چیزی شبیه گونی که از پیش های نخل ساخته می شود.
«مهجمال به گُوویل آب انبار نگاه کرده بود» (همان،۱۳۶۹ب:۲۷۴) گوویل: آب سیاه و مانده
«به راسهای که غبارآلود است و یکراست به طرف کوههای فکسنو میرود» (همان،۱۳۶۹الف:۶۸) راسه:جاده
«خالو و خالوزادهها هستند» (همان،۱۳۶۹الف:۶۹)خالو:دایی
«برق آفتاب سنگها را داغ میزند و هجوم گرمای دشتستان لبها را به تاول مینشاند و جت زاده دهنه شتر را میگیرد» (همان،۱۳۶۹الف:۷۰) جت زاده:شتربان و استفاده از فضایی بومی
« دنیا برایش مسیله بود» (همان،۱۳۶۹ب:۷۷) مسیله: بیابان
«تارهای عنکبوت سقف کپر را کوتاه کرده است. چراغ دریایی به پیشهای کپر آویزان است» (روانیپور،۱۳۶۹الف:۷۵) شاخه های خشک شده نخل
«بیاجازه پاسگاه به هیلو و هداک میرفتند» (روانیپور،۱۳۶۹ب:۲۴۹) هیلو ماهیگیری در فصل زمستان و هداک ماهیگیری در فصل تابستان
«دی منصور سراغ زنها میرفت و آنها را هَفّه میکرد» (همان،۱۳۶۹ب:۱۵۴) دی: مادر، هفه: آرایش کردن،بند انداختن
«زنان در غاله زایر حکیم نزدیک ساحل ظرفهایشان را میشستند» (همان،۱۳۶۹ب:۱۲۷) غاله:مکانی در دریای جفره که هنوز بدین نام خوانده میشود
«سرانجام به این فکر رسید که شربت جادو ریشههای مغز نباتی را خلبوس کرده است» (همان،۱۳۶۹ب:۱۲۲) خلبوس درهم و پریشان وگنگ
«بچهها شپ میزدند» (همان،۱۳۶۹ب:۱۰۸) شَپ زدن:کف زدن
«جهان آنقدر خواهد لرزید که مانند شیشهای پشک خواهد خورد» (همان،۱۳۶۹ب:۱۰۱) پشک: شکستن و تکه تکه شدن
۱۸
جهانی سرشار از زیبایی( زیبایی طبیعت و هنر)
۱۸
حفظ ظاهر( حفظ وجهه در برابر مردم)
۱۹
عدالت اجتماعی، یاری دهنده ( برای آسایش دیگران کارکردن)، حفظ محیط زیست
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱۹
با هوش ( منطقی و متفکر)
۲۰
معتدل و میانه رو، فرمان بردار( وظیفه شناس و مطیع)
۲۰
لذت بردن از زندگی ( لذت از غذا، تفریح)
۲۱
وفادار( وفادار به دوستان و گروه خود)
۲۱
کنجکاو( علاقمند به فهمیدن همه چیز، جستجوگر)
۲۲
با مدارا( تحمل عقاید دیگران)، مذهبی ( مومن، دیندار)، احترام( احترام به والدین و بزرگترها)
۲۲
موفق( از نظر نیل به اهداف)
۲۳
فروتن، مسئول، با گذشت ، پاکیزه ( تمیز) سالم، صادق
۲۳
خوش گذران
سومین شاخص از شاخص های سبک زندگی مورد نظر تحقیق ، هویت می باشد.
۲-۶-۱-۳ هویت
برای این شاخص نیز قائل به تقسیم بندی دوگانه ( دینی و مدرن) هستیم. البته به نوعی می توان سه هویت دینی، مدرن و ایرانی( در کلام برخی هویت سنتی) نیز قائل شد، اما بر طبق شواهدی که اشاره می شود و با توجه به عجین شدن فرهنگ ایرانی با دینی که قابلیت تفکیک آنها را دشوار ساخته و این ممزوج شدن به دلیل مشترکاتی است که می توان عمل بر طبق فطرت را به عنوان یکی از عوامل زمینه ساز این امر دانست، با قدری مسامحه همان دو دسته هویت دینی و مدرن را در این تحقیق بر می گزینیم. البته متفکرین کشورمان به وجود دو هویت ایرانی و اسلامی قائل هستند، اما به دلیل پیوند شدید بین این دو معمولاً در کنار یکدیگر آورده می شوند، اما این به معنای هم عرض بودن این دو نیست، بلکه ماهیت چیزی فراتر از هویت است و می توان در ذیل ماهیت واحد همانند اسلام ، هویت های گوناگون به اقتضای موقعیت های جغرافیایی کشورها تعریف نمود. بنابراین هویت ها به میزان ارتباط و اشتراک با ماهیت حقیقی می توانند دوام بیاورند و باید توجه نمود که محورهای موجود در هویت ها در صورت تضاد با محورهای ماهیت اصلی( همانند دین)، سبب بروز برخی تنشها خواهند شد که البته به میزان مستحکم بودن و صحت محورهای ماهیت، کم کم محورهای تنش زا مطرود خواهند شد. به همین خاطر برخی از نظریاتی که در باب هویت ایرانی آورده می شود، به معنای پذیرش همه محورهای مطروحه آنها نیست؛ بلکه به محورهای سازگار هویت ایرانی با ماهیت اسلام که نمایانگر اشتراک این دوتاست، می توان اعتنا نمود. بنابراین می توان از تعبیر هویت ایرانی – اسلامی استفاده کرد. پس هویت را در مکان و جغرافیا نباید خلاصه نمود؛ چرا که به دلیل تغییرات در سرزمین و جغرافیا ، نژاد و خون، حکومت ، فرهنگ ، آداب و رسوم و تاریخ، به نوعی ملیت و هویت ملی وجود مستحکمی و مستقری ندارد.
تضاد میان هویت های سه گانه در نهایت به تضاد و تعارض میان هویت ایرانی- اسلامی با هویت تجددی محدود و محصور می شود؛ زیرا هویت های ایرانی و اسلامی به اعتبار تعلق جهان ها یا نظام های وجودی واحد با هم سازگارند، در حالی که این وضع در مورد هویت تجددی مصداق ندارد(کچوئیان:۲۳۹)
تعریف هویت: به لحاظ لغوی واژه هویت از واژه identitas مشتق شده و به دو معنای ظاهرا متناقض به کار می رود۱٫ همسانی و یکنواختی مطلق ۲٫ تمایز که در برگیرنده ثبات یا تداوم در طول زمان است. گرچه دو معنای نام برده متناقض و متضاد به نظر می آیند، ولی در اصل به دو جنبه اصلی و مکمل هویت معطوف هستند.( گل محمدی:۲۲۲ )
محورهای هویت ایرانی از نگاه اندیشمندان داخلی
جوادنگارنده در کتاب« هویت اجتماعی» به نقل از ندوشن مهم ترین محورها یا ویژگی های ذاتی هویت ایرانی را به قرار زیر معرفی کرده است:
۱٫اعتقاد به پروردگار یگانه،۲٫ تفکر جهانی و اندیشه حکومت جهانی۳٫ مهرپرستی و اعتقاد به نور و روشنایی و آفتاب مهرورزی مهربانی و صلح۴٫ اشراق مانی که نتیجه آن عرفان گرایی، ریاضت طلبی، مقابله با وابستگی دین به دولت، سازش و صلح وبرابری انسانی بوده است۵ – مزدک گرایی به عنوان شاخص عدالت و مقابله با نابرابری های اجتماعی۶ عدالت انوشیروان، دادگری، حساب و کتاب وبه طور مشخص تر نظم انوشیروانی ۷٫ شکوه و تجمل و غرورملی مثل تخت جمشید۸٫ شهادت در راه عقیده ( از ایرج و سیاوش تا امروز) و اندوه زدگی که در موسیقی و شعر ایرانی موج می زند۹٫ زیبایی پرستی و گل دوستی، جشن های نوروز، سده ، مهرگان ومناسک آناهیتا و ایزدآب ( سقاخانه جدید نمود آن هستند)( نگارنده: ۲۶ و ۲۷)