سلام علیکم؛
احتراما به استحضار میرساند متن پیش رو، روایتی از مولفه های فطری مشتری گرایی از دیدگاه اسلام میباشد.
پس از مطالعه متن، مصاحبهای با حضرتعالی به عمل خواهد آمد و پیشنهادهای تکمیلی شما در جهت اصلاح تحقیق اخذ خواهد شد. لازم به ذکر است که پاسخ های شما مبنای تجزیه و تحلیل و جمع بندی نهایی در این پژوهش است.
باتشکر
مرتضی عبداللهی
نکته طلایی و چکیده کلام این تحقیق این است که:
در ادبیات بازاریابی در تمام فلسفه ها به انسان به مثابه مشتری مینگرند در حالی که در اسلام به مشتری به مثابه یک انسان نگریسته میشود.
نگاه اسلام وغرب به انسان متفاوت است. نگاه متفاوت به انسان باعث تاثیر بر فلسفه های علوم انسانی و از جمله بازاریابی و نهایتا مشتری گرایی شده است. سوالاتی مطرح است که به آنها اشاره میشود:
آیا نگاه اسلامی باعث تغییری در بازاریابی خواهد شد؟
آیا این تغییر به صورت بنیادی خواهد بود؟
چقدر فطرت را به عنوان عامل موثر در رفتار با مشتریان میدانید؟
آیا نیازهای فطری باید با هم و با دیگر نیازها تناسبی داشته باشند؟
آیا نیازهای فطری هم عرض سایر نیازهاست؟
بازاریابی در راستای دستیابی به اهداف همواره برای انجام مبادلاتی مطلوب در بازارهای هدف در تلاش بوده است. دانش بازاریابی با تغییرات بنیادین در مفاهیم فلسفی خود، سعی نموده است تا نیازها و خواسته های مشتریان را به نحوی مطلوب تر و موثرتر پاسخ دهد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
پرسش اینجاست که چه فلسفهای باید راهنمای این تلاشها باشد؟ این تلاشها در چارچوب چه اصول و ارزشهایی باید انجام شوند؟ منافع سازمان، مشتریان، و جامعه هر یک چه ارزشی دارند؟ از این منافع کدام اولویت بیشتری دارند؟ چگونه میتوان همه این منافع را با هم و به صورت متعادل تامین کرد؟ صاحب نظران در پاسخ به چنین پرسشهایی، دیدگاههای مختلفی را در قالب فلسفه های بازاریابی ارائه نمودهاند.
کاتلر و آرمسترانگ(۱۳۷۷) فلسفه های بازاریابی را به پنج دسته: تولید، محصول، فروش، بازاریابی و بازاریابی اجتماعی تقسیم نمودهاند.
در تمامی این فلسفه ها بازاریابی دارای هدف سودآوری است ولی ابزارهای هر کدام برای رسیدن به این هدف متفاوت است. به طوری که ابزار فلسفه تولید، تولید انبوه؛ ابزار فلسفه محصول، تمایز محصول؛ ابزار فلسفه فروش، فروش بیشتر؛ و ابزار فلسفه بازاریابی، تامین رضایت مشتری است.
نتیجه این فلسفه ها باعث شده، امروزه بسیاری از مردم نظر مساعدی نسبت به بازاریابی مدرن ندارند. آنها بازاریابی را به تخریب محیط زیست، بمباران مردم با آگهی های بی محتوا، ایجاد خواسته های غیرضروری، ایجاد حرص و ولع در جوانان و سایر مشکلات متهم میکنند (تسلیمی، ۱۳۸۲، ص۵).
فلسفه سود محوری(منفعت طلبی) در بازاریابی مشکلاتی را برای جامعه امروزی به وجود آورده است و این مشکلات باعث پیدایش نظریه های انتقادی در حوزه ی بازاریابی شده است. در هر یک از این نظریه ها از جمله بازاریابی اجتماعی سعی شده است تا به نوعی فلسفه منفعت طلبی بازاریابی و مشکلات ناشی از آن کاهش داده شود اما به قول مارتین[۴۰]، فلسفه بازاریابی اجتماعی به عنوان فلسفهای نوین نیز خود ابزار منفعت طلبانه بازاریابی شده است (تسلیمی، ۱۳۸۲، ص۳).
از آنجا که فلسفههای علوم انسانی با بحث انسان شناسی ارتباط تنگاتنگ دارد، سوال مهم و اساسی این است که چگونه باید انسان را شناخت و کدام تعریف از انسان را باید مبنای فلسفه بازاریابی و نگاه به مشتری قرار داد؟
در این فلسفهها، شناخت جامع و کاملی نسبت به انسان وجود ندارد، و به انسان به شکل موجودی صرفا مادی نگریسته میشود، در نتیجه، ناکارآمد بودن این فلسفهها و منفعت طلب بودن آنها چندان عجیب به نظر نمیرسد. تنها اسلام و به تبع آن فلسفه بازاریابی اسلامی است که شناخت جامع و کاملی از انسان دارد و سود محور نمیباشد.
بر اساس همین شناخت انسان است که طبقه بندی و دسته بندی نیازها توسط روان شناسان و نظریه پردازان انجام میگیرد. کسانی که طبیعت انسان را کاملا مادی و دستاورد جریانات زیستی و تکامل حیات میدانند یا معتقدند که ماهیت انسان به حد زیاد و یا در کل نتیجه تجارب محیط اجتماعی است، نیازهایی که برای انسان برمیشمارد نیز در این محدوده خلاصه میشود.
دید نامناسب و ناقص به انسان باعث خواهد شد، نیازهای انسان به شکل کامل دیده نشود و نتوان مشتریانی راضی هم از لحاظ روحی و هم جسمی داشت.
اسلام نیازهایی را برای انسان برمیشمارد که همه این نیازها باید شکوفا و ارضا شوند. این شکوفایی و ارضای نیاز برای حرکت در صراط مستقیم و انسان کامل لازم است ولی کافی نیست. این نیازها باید به صورت متناسب نیز ارضا شوند.
هنگامی که این موضوع دانسته شود که چه نیازی از مشتری و به چه میزان پاسخ داده شود، باعث خواهد شد که نه تنها فروش بالایی برای عرضه کننده داشته باشد بلکه فواید قابل درکی برای مشتری در آن احساس شود. فوایدی که هر چه از عرضه و استفاده از آن کالا یا خدمت بگذرد با ارزشتر میشود ،چرا که وقتی کالا یا خدمت تولید شده بر اساس نیاز زود گذر و یا هیجان مقطعی تولید گردد به ظاهر دو طرف معامله یعنی مشتری و فروشنده منتفع میشوند ولی در واقع این یک باخت دو طرفه است. از مضرات محسوس این مشکل برای مشتری میتوان به هزینه کردن در مسیری اشاره کرد که با گذشت زمان آن را بیفایده و حتی گاهی به ضرر خود میداند. این مشکل ممکن است برای مقطعی یا همیشه برای مشتری به وجود آید، یعنی مساله هزینه کردن در مسیری اشتباه و خارج از مسیر رشد و کمال در نتیجه این هزینه در مسیر دیگری که باید خرج میشد خرج نشده و باعث حرکت در مسیری اشتباه شده است و این هزینه کردهای اشتباه میتواند به تک بعدی شدن انسان بینجامد.
در این مورد نیز باید اشاره کرد که مشتری را نباید صرفا یک یا چند فرد تصور کرد بلکه فروشنده و بازاریاب علاوه بر فردیت مشتری در مقابل خویش یک جامعه را دارد. یک جامعه با شخصیت واحد در تمام اعصار.
در اینجا به نیاز زود گذر و غیر اصیل مشتری برای دریافت سود توجه نمیشود و در این بین به دنبال کشف نیازهای اصیل مشتری(یعنی نیازهای که در جهت کمال و هم راستا با فطرت وی هستند، قدم بر داشته میشود، و از این تفکر هم که گفته میشود «هنر بازاریاب امروز، “فروش یخچال به اسکیمو” نیست؛ بلکه اسکیمو را به عنوان یک مشتری خوشنود، همواره در کنار داشتن است»، باید فراتر رفت و گفت:
«هنر بازاریاب امروز “اسکیمو را به عنوان یک مشتری خشنود، همواره در کنار داشتن” نیست؛ بلکه این است که بازاریاب در جهت نیازهای واقعی و اصیل مشتری حرکت کند و سعی کند وی را راضی نگه دارد». نه اینکه او را به هر قیمتی حتی به قیمت ضرر زدن به روح یا جسم مشتری، در کنار خود حفظ کند.
بررسی تعاریفی که از مفهوم مشتری مداری ارائه شده است؛ بیانگر این حقیقت است که توجه به مشتری از دو بعد اساسی تشکیل میشود:
درک مشتری
درک مشتری تنها بر پایه شناخت دقیق و اصیل نیازهای او میسر خواهد شد. واضح است که جامع ترین و کامل ترین شناخت در مورد انسان و نیازهایش تنها به وسیله خداوند متعال میسر است که به استعداد ها و توانایی های انسان مسلط و آگاه است چرا که اوست که انسان را نیازمند آفریده است. پس میتوان نتیجه گرفت که بهترین درک از مشتری تنها بوسیله اسلام به عنوان دین خاتم میسر است.
جلب رضایت مشتری.
برای جلب رضایت مشتری و ارضای نیازهای او باید به همه نیازها توجه شود، نه اینکه به نیازی بیش از حد توجه شود و نیازی معطل و مهمل گذاشته شود. این چنین است که میتوان هم جسم و هم روح مشتری را راضی نگه داشت، یک رضایت واقعی و حقیقی. زیرا این گونه همه نیازهای اصیل مشتری ارضا خواهد شد، بی آنکه ضربهای به روح یا جسمش وارد شود.
در نتیجه در اینجا به دو نکته توجه شده است:
شناخت نیازهای اصیل مشتری با الهام از انسان شناسی اسلامی: این نیازها عبارتند از:
نیاز | |||||||
فطری | غیرفطری | ||||||
معنوی | طبیعی(مادی) | غریزی(مادی) | |||||
ادراکی(دانشی) | احساسی(گرایشی) | ||||||