درزی و همکاران (۱۳۸۹) بیان داشتند که مصرف کودهای بیولوژیک در یک نظام کشاورزی پایدار، موجب پایداری عملکرد بهویژه در تولید گیاهان دارویی میگردد. انیسون[۱۰] نیز یک گیاه دارویی اسانسدار بوده و دانه مهمترین اندام حاوی اسانس میباشد. به منظور بررسی اثر ورمی کمپوست و کود فسفات زیستی بر عملکرد و اجزا عملکرد انیسون آزمایشی دو فاکتوره با بهره گرفتن از فاکتورهای ورمی کمپوست (۰، ۵ و ۱۰ تن در هکتار) و کود فسفات زیستی (عدم تلقیح، تلقیح با بذر و تلقیح با بذر + محلول پاشی بر روی خاک در مرحله ساقه رفتن) در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با نه تیمار و سه تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته، تعداد چتر در بوته، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه با مصرف ۱۰ تن ورمی کمپوست حاصل گردید ولی وزن هزار دانه تحت تاثیر ورمی کمپوست قرار نگرفت. کود فسفات زیستی نیز دارای تاثیر معنی داری بر روی ارتفاع بوته و وزن هزاردانه نبود، ولی اثر معنی داری بر روی سایر صفات داشت.
به هدف بررسی اثر کمپوست زباله شهری و لجن فاضلاب بر عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه دارویی سیاهدانه، آزمایشی شامل ۳ سطح صفر ، ۱۵ و۳۰ تن در هکتار کود کمپوست زباله شهری و ۳ سطح صفر ، ۱۵ و۳۰ تن در هکتار لجن فاضلاب بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانه توسط اکبرنژاد و همکاران (۱۳۸۹) انجام شد. نتایج نشان داد که اثر کود کمپوست زباله شهری و لجن فاضلاب و اثر متقابل آنها تأثیر معنیداری بر عملکرد و اجزاء آن داشت. با افزایش مقدار لجن فاضلاب از ۱۵ به ۳۰ تن در هکتار کلیه صفات مورد مطالعه افزایش داشت. ولی با افزایش مقدار کمپوست از ۱۵ به ۳۰ تن در هکتار ارتفاع بوته، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، تعداد دانه در بوته، وزن دانه در بوته، زیست توده گیاه و وزن هزار دانه کاهش یافت. تمامی صفات مورد مطالعه در اثرات متقابل تیمارهای آزمایشی به جزء تیماری که شامل ۳۰ تن در هکتار کود کمپوست زباله شهری و صفر تن در هکتار لجن فاضلاب بود نسبت به شاهد افزایش یافت. که در مجموع میتوان نتیجه گرفت که، مقادیر بالای کود کمپوست زباله شهری باعث کاهش عملکرد و اجزای عملکرد در گیاه دارویی سیاهدانه شد. محققان نشان دادند که کاربرد کودهای ازتوباکتر، آزوسپیرلیوم، باسیلوس و ۵۰ درصد کود شیمیایی کامل باعث افزایش رشد و اسانس گیاه رازیانه شد (Mahfouz and Sharaf-Eldin, 2007).
فلاح و همکاران (۱۳۹۰) در رابطه با تاثیر کود مرغی بر کیفیت محصولات زراعی دانهای مطالعهای روی ذرت انجام دادند. دو سیستم کود دهی شامل دیسک + فاروئر (شخم-کود پاشی- دیسک- فاروئر) و فاروئر (شخم- کودپاشی- فاروئر) و چهار سطح کود مرغی شامل صفر، ۱۰، ۲۰ و ۳۰ تن در هکتار ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که غلظت کلیه عناصر غذایی در تیمار مصرف ۳۰ تن کود مرغی بالا بود ولی اختلاف نیتروژن، فسفر، منگنز و مس این تیمار با تیمار ۲۰ تن کود مرغی در هکتار معنیدار نبود. غلظت فسفر، پتاسیم، آهن و منگنز دانه تولیدی در سال دوم بیشتر از سال اول بود. بنابراین بر اساس نتایج مطالعه حاضر با اختلاط ۲۰ تن کود مرغی در هکتار توسط فاروئر میتوان محصولی با کیفیت مطلوب تولید نمود. بیابانکی و همکاران (۱۳۸۴) در مورد مزایای مصرف کود مرغی اظهار داشتند این نوع کود یکی از کودهای رایج میباشد که در مزارع جهت بهبود شرایط فیزیکی خاک و تامین عناصر غذایی گیاه مصرف میشود و حاوی مقادیر مناسبی فسفر است. رهاسازی فسفر موجود در کودهای آلی با توجه به زمان دارای نقش اساسی در تامین فسفر مورد نیاز گیاه در خاکهای اصلاح شده با این نوع کود میباشد .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نیسانی و همکاران (۱۳۹۰) برای ارزیابی اثرات تنش خشکی، کود مرغی و اوره بر صفات زراعی ذرت علوفهای آزمایشی اجرا کردند. در نتیجه مشخص گردید اثر تیمارهای کودی بر کلیه صفات اندازه گیری شده به جز تعداد برگها معنیدار بود. اثر متقابل کودهای مرغی و اوره با تنش خشکی بر شاخص سطح برگ، وزن تر برگ و ساقه معنیدار بود. بیشترین عملکرد علوفه تر در تیمار ۸/۱۵ تن در هکتار کود مرغی در شرایط آبیاری نرمال مشاهده گردید که اختلاف معنیداری با دیگر تیمارها داشت.
میرزاشاهی و همکاران (۱۳۸۹) آزمایشی به منظور بررسی تاثیرکودهای آلی توام با کودهای شیمیایی پایه بر عملکرد محصولات در تناوب گندم (رقم چمران)- سیب زمینی- گندم (رقم فلات)-کلزا و ذرت انجام دادند. کرتهای اصلی شامل منابع مختلف کود آلی (کود حیوانی، کمپوست باگاس نیشکر و کاه گندم) و کرتهای فرعی شامل مقادیر مختلف کود آلی ( ۵، ۱۰ و ۱۵ تــن در هکتــار) بودند. نتایج آزمایش نشان داد که تاثیر مقادیر کود آلی بر عملکرد دانه کلزا و تاثیر منابع کود آلی بر عملکرد سیب زمینی معنیدار بود. در مقایسه با شاهد متوسط افزایش عملکرد حاصل از مصرف کود آلی در سیب زمینی ۱۶۰۰ کیلوگرم در هکتار بود. همچنین میزان کربن آلی خاک متاثر از مصرف کود آلی افزایش معنیداری داشت. لذا آنها تاکید نمودند با توجه به نتایج بدست آمده مصرف ۵ تن در هکتار کود حیوانی و یا کمپوست باگاس نیشکر توام با مصرف بهینه کودهای شیمیایی به ویژه در زراعتهای سیب زمینی و کلزا قابل توصیه میباشد.
شفیعی و همکاران (۱۳۸۷) به منظور بررسی تاثیر مصرف توام ضایعات آلی و کود نیتروژن در مقادیر مختلف بر عملکرد گیاه سیب زمینی رقم آگریا مطالعهای انجام دادند. در اجرای این طرح نوع ماده آلی مصرفی به عنوان کرت اصلی و مقادیر ماده آلی به همراه نیتروژن مصرفی به صورت فاکتوریل در کرتهای فرعی قرار داده شدند. کرتهای اصلی شامل کود مرغی، کلش گندم و مخلوط کلش گندم با کود مرغی بود. هر کرت اصلی شامل ۹ کرت فرعی بود که ترکیب سه سطح ۰، ۱۰ و ۲۰ تن در هکتار ماده آلی و سه سطح ۰، ۹۰ و ۱۸۰ کیلوگرم در هکتار نیتروژن از منبع اوره را در خود جای داد. غدههای سیب زمینی در خرداد ماه کشت شدند و برداشت محصول در آبان ماه انجام شد. نتایج نشان داد که کود مرغی بیشترین تاثیر را در افزایش عملکرد غده سیب زمینی داشت به طوری که در تیمار ۲۰ تن کود مرغی، ۳۰ درصد افزایش عملکرد نسبت به شاهد مشاهده شد (حدود ۳۸ تن در هکتار). بررسی اثر متقابل سطوح ماده آلی و نیتروژن نشان داد که متناسب با افزایش سطح ماده آلی (از صفر تا ۲۰ تن در هکتار) و نیتروژن (از ۰ تا ۱۸۰ کیلوگرم ازت در هکتار) عملکرد غده افزایش داشت. به عبارت دیگر استفاده توام کودهای آلی و شیمیایی در مقایسه با مصرف هر کدام به تنهایی تاثیر بیشتری در افزایش عملکرد سیب زمینی داشت. نوع و سطوح ماده آلی و نیتروژن و اثرات متقابل آنها بر توزیع اندازه غدهها، درصد ماده خشک غده، ارتفاع بوته، غلظت نیتروژن، آهن، روی و منگنز برگ تاثیر معنیداری داشت.
جهت بررسی اثر تنش کم آبی و کود مرغی بر عملکرد، اجزای عملکرد و کارآیی مصرف آب سیب زمینی آزمایشی توسط افشار و همکاران (۱۳۹۰) انجام شد. عوامل مورد مطالعه سه سطح آبی به عنوان فاکتور اصلی شامل۱۰۰، ۷۵ و۵۰ درصد نیاز آبی گیاه و چهار سطح کودی به عنوان فاکتور فرعی شامل (۰، ۵، ۱۰، ۱۵) تن در هکتار در نظر گرفته شد. اثر سطوح مختلف آبیاری و سطوح مختلف کود مرغی بر کارآیی مصرف آب و عملکرد غده سیب زمینی در سطح احتمال ۱% معنیدار شد. اثر سطوح مختلف کود مرغی در سطح احتمال ۵% بر وزن غده سیب زمینی معنیدار گردید. اثر سطوح مختلف کود مرغی و نیز اثر متقابل رژیم آبیاری و کود مرغی بر درصد ماده خشک غده معنیدار شد.
عزیزی آققلعه (۱۳۷۹) به منظور بررسی تاثیر انواع و مقادیر مختلف کود (دامی، نیتروژن و فسفره) بر رشد و نمو، عملکرد و کیفیت غدههای سیب زمینی بذری آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده انجام دادند. در این بررسی از کود دامی (گاوی) به مقدار ۰، ۲۵ و ۵۰ تن، کود فسفر به مقدار ۰، ۸۰، ۱۶۰ و ۲۴۰ کیلوگرم و کود نیتروژن به مقدار ۰، ۸۰، ۱۶۰ و ۲۴۰ کیلوگرم در هکتار استفاده گردید. نتایج نشان داد که سطوح کود دامی در ارتفاع گیاهان و همچنین مقدار نسبی و تعداد غدههای متوسط و کوچک موثر بود، به طوری که افزایش در ارتفاع گیاه و غدههای متوسط و کوچک در حد رضایت بخشی بود ولی مقدار و تعداد غده های درشت کاهش یافت. در کرتهایی که کود دهی فسفر انجام نشده بود تعداد غدههای متوسط، کاهش داشت ولی عملکرد در هر بوته سیب زمینی و همچنین عملکرد آن در هکتار با کمی افزایش در غدهها همراه بود. اثر سطوح کود نیتروژن در ارتفاع گیاه سیب زمینی به وضوح مشاهده گردید. بطور کلی، کود نیتروژنه باعث افزایش مقدار و تعداد نسبی غده های درشت، متوسط و کل محصول شد. مصرف زیادتر انواع کودهای دامی، فسفره و نیتروژن سبب کاهش مقدار ماده خشک غدهها شد. همچنین با افزایش مصرف کود دامی کاهشی در وزنِ مخصوص سیب زمینیها مشاهده گردید یعنی تعداد غدههای درشت افزایش یافت.
زندیان و همکاران (۱۳۹۱) اثر کودهای ورمی کمپوست و مرغی را بر روی عملکرد و اجزای عملکرد سیب زمینی بررسی نمودند. ۴ سطح ورمی کمپوست ۰، ۳، ۶ و ۹ تن در هکتار و چهار سطح کود مرغی ۱۰، ۱۲ و ۱۴ تن در هکتار ارزیابی گردید. نتایج تجزیه واریانس مشخص نمود که کود ورمی کمپوست بر عملکرد وزن غده در بوته و تعداد ساقه در بوته تاثیر بسیار معنیداری داشت اما بر روی تعداد غده در بوته تاثیر معنیداری نداشت. اثر کود مرغی بر روی تمامی صفات مربوط به عملکرد و اجزای عملکرد تاثیر بسیار معنیداری نشان داد.
قاسمزاده گنجهای و همکاران (۱۳۹۱) به منظور بررسی تاثیر منابع مختلف کودهای تولید شده توسط کارخانه کمپوست مشهد بر عملکرد سیب زمینی و بهبود خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک آزمایشی انجام دادند. تیمارهای آزمایش شامل شاهد، عدم مصرف کود کمپوست، مصرف کود کمپوست حاصل از زباله شهری به مقدار ۱۰ و ۲۰ تن در هکتار کمپوست، گرانوله گوگردی ۵/۲ و ۵ تن در هکتار و کود گاو ی ۱۰ و ۲۰ تن در هکتار بود. نتایج نشان داد که عملکرد سیب زمینی بطور معنیداری تحت تاثیر انواع کود کمپوست قرار گرفت و بیشترین عملکرد مربوط به تیمار مصرف ۵ تن در هکتار کمپوست گرانوله گوگردی به میزان ۸۲ تن در هکتار سیب زمینی بدست آمد.
در یک تحقیق ترکیب کودهای نیتروژنه با ۴۰ تن کود دامی سبب افزایش حدود سی درصد عملکرد سیب زمینی نسبت به مصرف کود دامی به تنهایی گردید (Baniuniene and Zekaite, 2008). در تحقیق دیگری استفاده از گونههای میکروارگانیسمی مانند پسودوموناس[۱۱]، باسیلوس[۱۲] و غیره به عنوان کود زیستی همراه با ۵/۷ تن کود مرغی در هکتار سبب افزایش رشد رویشی، عملکرد و اجزای عملکرد در سیب زمینی گردید (Jaipaul et al., 2011).
منتظری و زمردی (۱۳۸۶) بیان داشتند کود مرغی در بین منابع کودهای حیوانی جزو با ارزشترین آنهاست که به عنوان یک منبع غنی از عناصر غذایی پر مصرف و کم مصرف مناسب برای کشت سبزیجات شناخته شده است نوع و میزان جیره غذایی، بستر، نحوه جمع آوری و نگهداری، طریقه کاربرد فضولات مرغی، خصوصیات خاک و نوع گیاه کشت شده از عوامل موثر در تعیین کیفیت و میزان عناصر غذایی حاصل از کود مرغی میباشد. این نوع کود حدودا دارای ۶۰ درصد مواد آلی و ۱ تا ۵ درصد انواع عناصر ماکرو و برخی عناصر میکرو میباشد. گیاهان تیره سیب زمینی (گوجه فرنگی، بادمجان و…) و کدوییان ( کدو، خیار و هندوانه) جزء گیاهانی هستند که عناصر موجود در کود مرغی را با راندمان بیشتری جذب مینمایند. در گیاهانی مثل گوجه فرنگی که به لحاظ طولانی بودن دوره رشد و نمو خود به نیتروژن بیشتری در مراحل بعدی رشد نیاز دارند، استفاده از کود مرغی در مقایسه با کودهای شیمیایی به لحاظ تجزیه و رها کردن تدریجی ازت میتواند نیازهای عمده محصول را تامین نماید. نیتروژن موجود در کود مرغی بسیار سریعتر از ازت موجود در سایر منابع کودهای دامی دیگر مثل گاوی، اسبی و گوسفندی مورد استفاده گیاه قرار گرفته که دلیل آن غنی بودن کود مرغی از اسید اوریک میباشد.
۲-۲- تحقیقات مرتبط با تاثیر کودهای آلی و شیمیایی در ارقام سیب زمینی
هنر دوست و همکاران (۱۳۹۰) به منظور بررسی تاثیر مواد آلی هومات پتاسیم بر تولید مینی تیوبر دو رقم آگریا و ساوالان در شرایط گلخانهای آزمایشی در قالب طرح فاکتوریل بر پایه کرتهای کاملا تصادفی با سه تکرار انجام دادند. فاکتور اول شامل سه سطح ماده آلی هومات پتاسیم ۰، ۱ و ۲ میلیلیتر در یک لیتر آب و فاکتور دوم شامل دو رقم سیب زمینی ساوالان و آگریا بودند. ماده آلی هومات پتاسیم در سه مرحله سبز شدن، غدهزایی و حجیم شدن مصرف گردید. نتایج تجزیه واریانس دادهها نشان داد که بین سطوح مختلف ماده آلی هومات پتاسیم و اثرات متقابل بین آن ها از لحاظ کلیه صفات اختلاف معنیداری مشاهده شد. با توجه به اهمیت تعداد و وزن مینی تیوبر بین ۷-۳ گرم و بزرگتر از ۷ گرم، در تولید مینی تیوبر مواد آلی هومات پتاسیم به مقدار ۱ میلی لیتر در یک لیتر آب، در رقم ساوالان با تعداد ۱۳۱۷ عدد مینی تیوبر در متر مربع به عنوان تیمار برتر انتخاب گردید.
رستمپور و همکاران (۱۳۹۱) به منظور بررسی تنوع ژنتیکی و تاثیر آن بر خصوصیات ظاهری سیب زمینی، تعداد یازده لاین میان رس را در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و در مقایسه با دو ژنوتیپ شاهد آگریا و مارفونا مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصله در خصوص لاینهای میان رس سیب زمینی در مقایسه با دو ژنوتیپ شاهد نشان داد لاین ۶- ۳۹۶۱۵۶ دارای بیشترین در صد جوانه زنی، ارتفاع بوته گیاهچه و تعداد بوته بود. همچنین برای صفت میانگین وزن غدههای درشت و متوسط، ژنوتیپ ۱-۳۹۶۱۲۸ بیشترین میزان را به خود اختصاص داد. بیشترین عملکرد و میانگین غده ریز در لاین ۳۹۰۸۱ اندازهگیری گردید. نتایج حاصل از نمودار تجزیه خوشهای ارقام و لاینهای مورد بررسی و نیز ضرایب همبستگی صفات فنولوژیکی و مورفولوژیکی مورد مطالعه در این پژوهش حاکی از اختلافات معنیدار ژنوتیپها بوده که تاییدی بر مقایسه میانگین و گروههای دانکن مورد آزمون بود. این نتایج تنوع ژنتیکی و چگونگی قرابت ژنوتیپهای مورد مطالعه را نشان داد.
طی دو آزمایش مزرعهای و گلخانهای، کارآیی مصرف نیتروژن و مورفولوژی ریشه ارقام مختلف سیبزمینی توسط جامی معینی و همکاران (۱۳۸۹) مورد مقایسه قرار گرفت و واکنش مورفولوژی ریشه به غلظت نیتروژن بررسی گردید. تیمارهای مورد مطالعه در آزمایش مزرعهای شامل چهار مقدار نیتروژن (صفر، ۹۰، ۱۸۰ و ۲۷۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار) و شش رقم سیبزمینی (فونتانه، کوراس، آگریا، میریام، کاسموس و پیکاسو) بودند. آزمایش گلخانهای به روش کشت در ماسه اجراء شد و اثر غلظتهای مختلف نیتروژن (۱۰۰، ۲۰۰ و ۳۰۰ میلیگرم در لیتر) بر خصوصیات مورفولوژیک ریشه ارقام سیبزمینی مورد بررسی قرار گرفت. مصرف نیتروژن عملکرد کل غده و کارآیی نیتروژن ارقام سیبزمینی را تحت تأثیر قرار داد. بیشترین عملکرد غده در تیمار ۲۷۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار بدست آمد. تفاوت معنیداری بین سطوح کودی ۱۸۰ و ۲۷۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار از نظر عملکرد غده مشاهده نشد. کارآیی مصرف و کارآیی زراعی نیتروژن با افزایش مقدار کاربرد نیتروژن کاهش یافت. در بین ارقام سیبزمینی، کاسموس، کوراس و پیکاسو بالاترین مقادیر عملکرد، کارآیی مصرف و کارآیی زراعی نیتروژن را دارا بودند. غلظتهای مختلف نیتروژن بر کلیه صفات مورفولوژیک ریشه به استثنای قطر ریشه، اثر معنیداری داشت. با افزایش غلظت نیتروژن، حجم، وزن تر، وزن خشک، مجموع سطح و مجموع طول ریشه و همچنین وزن خشک اندامهای هوایی در کلیه ارقام سیبزمینی افزایش و نسبت وزن خشک ریشه به وزن خشک اندامهای هوایی و وزن ویژه ریشه کاهش یافت. تفاوت معنیداری بین ارقام سیبزمینی از نظر خصوصیات مورفولوژیک ریشه وجود داشت و ارقام با کارآیی بالاتر نیتروژن، در کلیه غلظتهای نیتروژن سیستم ریشه قویتر و گستردهتری را تولید نمودند.
به منظور بررسی تأثیر رژیمهای آبیاری و ترکیبهای کودی مختلف بر دو رقم سیبزمینی، آزمایشی به صورت کرتهای دو بار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. در این مطالعه دو رقم آریندا و نویتا در کرتهای اصلی، آبیاری پس از تبخیر ۷۰، ۱۴۰ و ۲۱۰ میلیمتر آب از سطح تشتک (به ترتیب آبیاری مطلوب، تنش خشکی متوسط و تنش خشکی شدید)، در کرتهای فرعی و ترکیبهای کودی به ترتیب شامل ۱- ۴۰ کیلوگرم در هکتار سولفات روی، ۲- ۴۰ کیلوگرم در هکتار سولفات منگنز، ۳- سولفات روی و سولفات منگنز هر کدام ۴۰ کیلوگرم در هکتار و ۴- ۲۰ تن کود دامی پوسیده در هکتار در کرتهای فرعی فرعی مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که عملکرد غده در متر مربع، متوسط وزن غده و تعداد کل غدهها در رقم آریندا بیشتر از رقم نویتا است. با کاهش آبیاری میزان عملکرد غده در متر مربع و متوسط وزن غده کاهش یافت. بیشترین تعداد غده بذری (با قطر ۳۵ تا ۵۵ میلیمتر) و بازاری (مجموعه غدههای درشت و بذری) و کمترین تعداد غده ریز (قطر کمتر از ۳۵ میلیمتر) تحت تنش خشکی متوسط حاصل گردید. تیمارهای مصرف Zn + Mn و کود دامی، عملکرد و متوسط وزن غده بیشتری نسبت به بقیه تیمارها تولید کردند. هیچ یک از اثرات متقابل معنیدار نگردید. رقم آریندا، آبیاری مطلوب و مصرف کود دامی به همراه کودهای کم مصرف روی و منگنز بیشترین عملکرد غده را تولید کرد. در صورتی که هدف تولید محصول بذری باشد رقم آریندا در شرایط تنش خشکی متوسط میتواند تولید تعداد غدههای بذری بیشتری کند (میری و همکاران، ۱۳۸۷).
به منظور بررسی تأثیر مقدار مصرف و نحوه تقسیط نیتروژن بر عملکرد غده و سایر خصوصیات کمی ارقام سیبزمینی، آزمایشی توسط جامی معینی و همکاران (۱۳۸۸) اجراء شد. فاکتورهای مورد مطالعه عبارت بودند از مقادیر مختلف نیتروژن شامل صفر (شاهد)، ۹۰، ۱۸۰ و ۲۷۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار، سطوح مختلف تقسیط نیتروژن شامل تقسیط به نسبت مساوی در دو مرحله سبزشدن و خاکدهی پای بوتهها و تقسیط به نسبت مساوی در سه مرحله کاشت، سبز شدن و خاکدهی پای بوتهها و ارقام سیبزمینی شامل فونتانه، کوراس، آگریا، میریام، کاسموس و پیکاسو که بصورت آزمایش کرتهای دوبار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. با افزایش مصرف نیتروژن، وزن خشک اندامهای هوایی، میانگین طول ساقه، تعداد غده در بوته، عملکرد کل غده، عملکرد غدههای بازارپسند (بزرگتر از ۸۵ گرم)، عملکرد غدههای بد شکل با رشد ثانویه و عملکرد غدههای درشت (بزرگتر از ۴۰۰ گرم) افزایش یافت. در رابطه با صفات مذکور بین سطوح نیتروژن ۱۸۰ و ۲۷۰ کیلوگرم در هکتار تفاوت معنیداری مشاهده نشد. نحوه تقسیط نیتروژن، سطوح مختلف عملکرد غده را تحت تأثیر قرار داد. بیشترین عملکرد کل و بازارپسند و کمترین عملکرد غده های بدشکل و درشت در تقسیط دو مرحلهای نیتروژن تولید گردید. ارقام سیب زمینی در رابطه با کلیه صفات مورد بررسی تفاوتهای معنیداری داشتند. رقم کاسموس بیشترین عملکرده غده را در تمام سطوح به خود اختصاص داد. رقم میریام کمترین عملکرد کل و بازارپسندی را دارا بود. ارقام کاسموس و پیکاسو به ترتیب بیشترین و کمترین عملکرد غده های بدشکل را داشتند. کمترین عملکرد غدههای درشت به رقم کوراس اختصاص یافت. نتایج این تحقیق نشان داد که مصرف ۱۸۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار بصورت تقسیط به نسبت مساوی در دو مرحله سبز شدن و خاکدهی پای بوتهها بیشترین عملکرد کل و بازارپسند را در ارقام مختلف سیب زمینی تولید نموده است.
به منظور بررسی مقادیر مختلف کود سولفات پتاسیم و تاثیر آن بر کمیت و کیفیت ارقام سیب زمینی آگریا و ساتینا، آزمایش فاکتوریلی بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با ۲۴ تیمار و ۳ تکرار اجرا گردید. کرتهای آزمایشی شامل تیمار کودی NP (عرف زارع) و این تیمار کودی همراه با مقادیر ۵۰، ۱۰۰ و ۱۵۰ کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم بودند. کلیه مراحل کاشت، داشت و برداشت مطابق استانداردهای توصیه شده به اجرا در آمد. شاخصهایی مانند تعداد نهایی ساقههای اصلی و جانبی، ارتفاع بوته، تعداد غده، وزن خشک غده، وزن تر غده، وزن خشک بوته، وزن تر بوته، میزان نیتروژن و پروتئین غده ثبت گردید. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه واریانس، اثر اصلی ژنوتیپ، تیمار کودی و همچنین اثرات متقابل کود × ژنوتیپ برای شاخصهای رشد و عملکرد در سطح ۰۱/۰ معنیدار گردید. ولی میزان کودپذیری ارقام آگریا و ساتینا متفاوت بوده و برای هر رقم یک تیمار کودی مشخصی مناسب است و نمیتوان یک تیمار کودی معینی را به همه ارقام نسبت داد. از میان تیمارهای کودی برای هر دو رقم، مناسبترین مقدار کود پیشنهادی، افزایش مقدار ۱۵۰ کیلوگرم سولفات پتاسیم در هکتار میباشد ولی در مجموع رقم آگریا از نظر عملکرد ماده تر و خشک و سایر شاخصها نسبت به رقم ساتینا برتری نشان داد (قنبری و همکاران، ۱۳۸۶). برخی محققان دیگر نقاط دنیا بر گزینش ژنوتیپ برای تولید سیب زمینی ارگانیک تاکید داشتهاند (Skrabule, 2008). در مقایسه با کشاورزی ارگانیک کشاورزی رایج نیتروژن بیشتری برای رشد ژنوتیپهای سیب زمینی فراهم می کند (Moller et al., 2007). در تحقیقی مشخص گردید میزان کاروتنوئیدهای ژنوتیپهای سیب زمینی حاصل از کشت ارگانیک (مصرف کودهای آلی) بیشتر از کشت متداول بوده است (Murniece et al., 2012). میزان اسیدهای آمینه (لیزین و تریپتوفان) و کیفیت پروتئین غدد ارقام سیب زمینی تحت تاثیر سطوح مختلف کود نیتروژن قرار گرفتند (Shahverdi Kandi et al., 2012). در تحقیقی بالاترین عملکرد ارقام سیب زمینی حدود ۳۶ تن در هکتار بود که از تیمار کودی نیتروژن، فسفر، پتاسیم با نسبت ۱۵۰، ۱۰۰، ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار حاصل شد (Adhikari, 2001). برخی تحقیقات افزایش کود نیتروژن تا ۲۰۰ کیلوگرم در هکتار را برای رشد ساقهها و افزایش ارتفاع بوته سیب زمینی موثر گزارش نمودهاند (Shiri-e-Janagrad et al., 2009). همچنین تحقیقات دیگری مصرف ۱۳۴ کیلوگرم در هکتار نیتروژن را برای حصول بیشترین عملکرد سیب زمینی مفید گزارش نمودهاند (Reiter et al., 2012). نگاهی به این مطالعات و موارد دیگر (Adhikari and Sharma, 2004؛ Moore and Olsen, 2009؛Naz et al., 2011؛ Barghi et al., 2012؛Vaezzadeh and Naderidarbaghshahi, 2012) نشان میدهد تاکنون بیشتر تحقیقات انجام شده در مورد مصرف کود شیمیایی با تاکید بر نیتروژن و عملکرد کمی سیب زمینی بوده است و جوانب کیفی و پاک بودن محصول، سایر عناصر غذایی و همچنین کودهای ارگانیک تا حدی زیادی مورد غفلت قرار گرفتهاند.
فصل سوم
موا د و روشها
۳-۱- محل و زمان اجرای تحقیق
۳-۲- طرح آزمایشی و تیمارهای مورد استفاده
۳-۳- عملیات تهیه زمین، کاشت، داشت و برداشت محصول
۳-۴- صفات اندازهگیری شده
۳-۴-۱- صفات فیزیولوژیک
۳-۴- ۲- صفات مرفولوژیک
۳-۴-۳- عملکرد و اجزا آن
۳-۴-۴- صفات بیوشیمیایی و کیفی
۳-۵– نرم افزارها و روشهای تجزیه آماری مورد استفاده
مواد و روشها
۳-۱- محل و زمان اجرای تحقیق
این طرح در یک مزرعه تحقیقاتی در منطقه سراب نیلوفر شهرستان کرمانشاه در سال ۱۳۹۱ اجرا گردید. بر اساس قرائت دستگاه جیپیاس طول و عرض جغرافیایی محل به ترتیب برابر ۴۶ درجه و ۵۱ دقیقه شرقی و ۳۴ درجه و ۲۴ دقیقه شمالی و ارتفاع محل از سطح دریا ۱۳۷۴ متر بود. نتایج آزمایش خاک مزرعه قبل از کاشت مطابق با جدول ۳-۱ بود. میزان بارندگی در سال زراعی ۴۳۶ میلیمتر (بر اساس قرائت بارانسنج ایستگاه هواشناسی که در محل نزدیک به مکان کشت نصب گردیده بود) و میانگین سالانه دمای هوا ۱۲/۱۷ درجه سانتیگراد ثبت شده بود.
جدول ۳-۱- نتایج آزمون خاک محل اجرای آزمایش قبل از کاشت (بر اساس اندازهگیری آزمایشگاه خاکشناسی)
فسفر |
mg/kg7/8 |
ازت |
۰۹۶/۰ درصد |
پتاس |
mg/kg 390 |