|
|
- Nguyen, A. D., Boling, M. C., Levine, B., & Shultz, S. J. (2009). Relationships between lower extremity alignment and the quadriceps angle. Clinical journal of sport medicine: official journal of the Canadian Academy of Sport Medicine, ۱۹(۳), ۲۰۱٫
- Nguyen, A.D., Shultz, S. J. (2009). Identifying relationship among lower extremity alignment characteristics. journal of athletic training, 44(5):511-518.
- Orchard, J. W. (2001). Intrinsic and Extrinsic Risk Factors for Muscle Strains in Australian Football Neither the author nor the related institution has received any financial benefit from research in this study. The American Journal of Sports Medicine, ۲۹(۳), ۳۰۰-۳۰۳٫
- Pieter, W., & Bercades, L. T. (1997). Time-loss injuries in taekwondo. In ICHPER. SD 40th World Congress Proceedings (pp. 355-357).
- Pieter, W., & Zemper, E. D. (1997). Injury rates in children participating in taekwondo competition. Journal of Trauma and Acute Care Surgery, ۴۳(۱), ۸۹-۹۵٫
- Powers, C. M., Maffucci, R., & Hampton, S. (1995). Rearfoot posture in subjects with patellofemoral pain. Journal of Orthopaedic & Sports Physical Therapy, ۲۲(۴), ۱۵۵-۱۶۰٫
- Puckree, T., Govender, A., Govender, K., & Naidoo, P. (2009). The quadriceps angle and the incidence of knee injury in Indian long-distance runners. South African Journal of Sports Medicine, ۱۹(۱), ۹-۱۱٫
- Rees, J. D., Maffulli, N., & Cook, J. (2009). Management of tendinopathy. The American journal of sports medicine, ۳۷(۹), ۱۸۵۵-۱۸۶۷٫
- Riegger-Krugh, C., & Keysor, J. J. (1996). Skeletal malalignments of the lower quarter: correlated and compensatory motions and postures. Journal of Orthopaedic & Sports Physical Therapy, ۲۳(۲), ۱۶۴-۱۷۰٫
- Sahrmann, S. (2002). Diagnosis and treatment of movement impairment syndromes. Elsevier Health Sciences.
- Shambaugh, J. P., Klein, & Herbert, J. H. (1991). Structural measures as predictors of injury basketball players. Medicine and science in sports and exercise, ۲۳(۵), ۵۲۲-۵۲۷٫
- Shultz, S. J., Nguyen, A. D., Windley, T. C., Kulas, A. S., Botic, T. L., & Beynnon, B. D. (2006). Intratester and intertester reliability of clinical measures of lower extremity anatomic characteristics: implications for multicenter studies. Clinical Journal of Sport Medicine, ۱۶(۲), ۱۵۵-۱۶۱٫
- Söderman, K., Alfredson, H., Pietilä, T., & Werner, S. (2001). Risk factors for leg injuries in female soccer players: a prospective investigation during one out-door season. Knee Surgery, Sports Traumatology, Arthroscopy, ۹(۵), ۳۱۳-۳۲۱٫
- Sullivan, D., Warren, R. F., Pavlov, H., & Kelman, G. (1984). Stress fractures in 51 runners. Clinical orthopaedics and related research, ۱۸۷, ۱۸۸-۱۹۲٫
- Thigpen CA, Padua DA, Michener LA, Guskiewicz K, Giuliani C, Keedner JD, Stergion N, 2010, Head and shoulder posture affect scapula mechanic and muscle activity in overhead task, journal of electromyography and kinesiology, 20(4), 701-709
- Tiberio, D. (1987). The effect of excessive subtalar joint pronation on patellofemoral mechanics: a theoretical model. Journal of Orthopaedic & Sports Physical Therapy, ۹(۴), ۱۶۰-۱۶۵٫
- Tweed, J. L., Avil, S. J., Campbell, J. A., & Barnes, M. R. (2007). Etiologic factors in the development of medial tibial stress syndrome: a review of the literature. Journal of the American Podiatric Medical Association, ۹۸(۲), ۱۰۷-۱۱۱٫
- Tweed, J. L., Campbell, J. A., & Avil, S. J. (2008). Biomechanical risk factors in the development of medial tibial stress syndrome in distance runners. Journal of the American Podiatric Medical Association, ۹۸(۶), ۴۳۶-۴۴۴٫
- Twellaar, M., Verstappen, F. T. J., Huson, A., & Van Mechelen, W. (1997). Physical characteristics as risk factors for sports injuries: a four year prospective study. International journal of sports medicine, ۱۸(۰۱), ۶۶-۷۱٫
- Uhorchak, J. M., Scoville, C. R., Williams, G. N., Arciero, R. A., Pierre, P. S., & Taylor, D. C. (2003). Risk factors associated with noncontact injury of the anterior cruciate ligament a prospective four-year evaluation of 859 west point cadets. The American journal of sports medicine, ۳۱(۶), ۸۳۱-۸۴۲٫
- Verrall, G. M., Slavotinek, J. P., Barnes, P. G., Fon, G. T., & Spriggins, A. J. (2001). Clinical risk factors for hamstring muscle strain injury: a prospective study with correlation of injury by magnetic resonance imaging. British Journal of Sports Medicine, ۳۵(۶), ۴۳۵-۴۳۹٫
- Wen, D. Y., J. C. Puffer, and T. P. Schmalzried. Lower extremity alignment and risk of overuse injuries in runners. Med. Sci. Sports Exerc. ۲۹:۱۲۹۱–۱۲۹۸, ۱۹۹۷٫
- Wen, D. Y., Puffer, J. C., & Schmalzried, T. P. (1997). Lower extremity alignment and risk of overuse injuries in runners. Medicine and science in sports and exercise, ۲۹(۱۰), ۱۲۹۱-۱۲۹۸٫
- Wen, D. Y., Puffer, J. C., & Schmalzried, T. P. (1998). Injuries in runners: a prospective study of alignment. Clinical Journal of Sport Medicine, ۸(۳), ۱۸۷-۱۹۴٫
- Williams Iii, D. S., McClay, I. S., & Hamill, J. (2001). Arch structure and injury patterns in runners. Clinical biomechanics, ۱۶(۴), ۳۴۱-۳۴۷٫
- Yaniv, M., Becker, T., Goldwirt, M., Khamis, S., Steinberg, D. M., & Weintroub, S. (2006). Prevalence of bowlegs among child and adolescent soccer players. Clinical Journal of Sport Medicine, ۱۶(۵), ۳۹۲-۳۹۶٫
- Young, M. (2002). A review on postural realignment and its muscular and neural components. British Journal of Sports Medicine. 9 (12): 51 - 76.
- Nakhaee Z, Rahimi A. The relationship between the height of the medial longitudinal arch(MLA) and the ankle and knee injuries in professional runners The Foot 18 (2008) 84–۹۰٫
پیوست شماره ۱
پیوست شماره ۲ پرسشنامه ثبت سابقه ورزشی و آسیب های ورزشی اندام تحتانی دوندگان ورزشکار محترم با سلام هدف از تکمیل این پرسشنامه، بررسی و شناخت آسیب های ورزشی شما در طی دو سال گذشته و بررسی علل احتمالی و مکانیزم بروز آنها با همکاری فدراسیون دو و میدانی جمهوری اسلامی ایران با راهنمایی آقای دکتر حسن دانشمندی دانشیار گروه حرکات اصلاحی و آسیب شناسی ورزشی دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه گیلان می باشد. نام و نام خانوادگی: تلفن: سن: ۱٫ چند بار سابقه حضور در لیگ برتر دو و میدانی را دارید؟ ۱بار ۲ بار ۳بار ۴بار یا بیشتر ۲٫ چند سال سابقه حضور در تیم ملی دو ومیدانی را دارید؟ کمتر از ۱ سال بین ۱ تا ۲ سال بین ۲ تا ۳ سال ۴ سال یا بیشتر ۳٫ بالاترین مقامی که تا کنون کسب کرده اید کدام است؟ نوع آن( اول، دوم،سوم) را مشخص کنید. استانی…………… کشوری(ملی)…………………… آسیایی…………………. جهانی……………………… ۴٫ پای برتر خود را مشخص کنید؟ راست پا چپ پا ۵٫ کدام یک از درد های زیر را تجربه کرده اید؟ درد ناشی از کشیدگی عضله در پشت ران درد ناحیه داخلی پایین ساق پا درد در ناحیه بیرونی بالای زانو درد ناحیه زیر و جلوی پاشنه پا (معمولا هنگام جدا شدن پاشنه یا پنجه از زمین) درد در ناحیه بالای پاشنه پا ( معمولا در ۵-۷ سانتینتر بالای پاشنه ) درد ناحیه جلوی زانو و پشت استخوان کشکک سایر موارد ۶٫ آیا درد ناحیه داخلی پایین ساق پای شما برای مدت بیش از ۲ هفته باقی مانده است؟ بلی خیر (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )) ۷٫ آیا درد (آسیب دیدگی) در پای برتر شما بوده است؟ بلی خیر ۸٫ آیا آسیب دیدگی شما برای دومین یا چندمین بار است که اتفاق میافتد؟ بلی خیر ادامه پیوست شماره ۲ ۹٫ شدت درد خود را بر اساس شکل زیر که در آن عدد ۱۰ مربوط به درد بسیار شدید وعدد ۵ مربوط به درد متوسط و عدد ۱ مربوط به درد خفیف می باشد، مشخص و در مستطیل روبه روی هر یک از موارد زیر بنویسید.
۹
درآمد هنرستان ها
۹۱۵.۴۷۵ هزار ریال
۱۰
درآمد فروش ساختمان های قدیمی
۱۷۶.۳۷۹ هزار ریال
۱۱
جمع
۷.۶۳۸.۹۶۶ هزار ریال
منبع : دفتر بودجه آموزش و پرورش استان سمنان سوال(۶): درآمدهای مالیاتی دولت در استان سمنان و امکان پذیری تخصیص بخشی از آن به آموزش و پرورش به چه صورت است؟ برای آن که مبنای بررسی روشن باشد، نخست نظری اجمالی به انواع مالیات های مقرر در قانون مالیاتی ایران در همین رابطه اشاره می نمایم. قبل از اصلاحات سال ۱۳۶۰ سه نوع مالیات بر دارایی وجود داشت که مستقیماً به املاک مربوط بودند: مالیات بر املاک،مالیات بر اراضی بایر و مالیات بر مستغلات مسکونی خالی. این سه نوع مالیات کلاً از متن قانون حذف شدند و از انواع مالیات بر دارایی تنها مالیات بر ارث مانده است که طبعاً می تواند توارث املاک را هم در بر بگیرد. نهایت اینکه مالیات بر ارث مبحث خاصی است که منظور از برقراری آن دنبال کردن هیچ فلسفه یا مصلحتی در ارتباط با وضعیت خاص املاک و مستغلات نمی باشد تا به این مناسبت جایی در بحث موضوع این بخش را به خود اختصاص دهد.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
به این ترتیب آنچه از قانون مالیاتهای مستقیم در ارتباط با املاک و و مستغلات بجای می ماند،به طور عمده در همان بحث مالیات بر درآمد املاک مطرح است که ما نیز همان را مبنای بحث و قیاس قرار می دهیم. البته اخیراً در جراید می خوانیم که سخن از برقراری مجدد برخی از انواع مالیات بر دارایی به میان آمده است. این بحث دست کم در مورد دو نوع از مالیات های ملغی شده قبلی یعنی مالیات بر اراضی بایر و مالیات بر مستغلات مسکونی خالی مطرح است. ولی تا وقتی که موضوع به مرحله عمل نرسد ملاک همان مقررات کنونی است. درآمدهای مشمول فصل مالیات بردرآمد املاک را عمدتاً به چهار نوع می توان تقسیم کرد: مالیات بر درآمد اجاره،مالیات نقل و انتقال ملک و سرقفلی،مالیات بر انتقال حقوق عرفی محلی (موضوع ماده ۷۴) و مالیات بر انتقال سایر حقوق مربوط به املاک (موضوع ماده ۷۴) و مالیات بر انتقال سایر حقوق مربوط به املاک (موضوع ماده ۷۶). از این چهار نوع،سومی و چهارمی در مقایسه با نوع اول و دوم چندان مهم نیستند و موارد وقوع آنها به اندازه دو گروه نخست نمی باشد. از این رو، برای سهولت بررسی بحث خود را روی دو نوع اول متمرکز می سازیم. مالیات بر درآمد اجاره املاک مقوله روشنی است و در اغلب کشورها کم و بیش به یک مفهوم استنباط می گردد. در مورد نوع دوم یعنی انتقال املاک ذکر یک نکته مناسب به نظر می رسد و آن این که هر چند عنوان کلی فصل مربوطه قانون (مالیات بردرآمد املاک) است،و نیز با وجود این که در شرایط اقتصادی زمان حاضر انتقال ملک غالباً با تحصیل سود همراه است،اما نمی توان نادیده گرفت که حکم قانون مالیاتی در این خصوص (ماده ۵۹) کلاً منصرف از قضیه کسب سود یا تحمل زیان است و انتقال ملک را به هر حال و صرف نظر از این جنبه قضیه مشمول مالیات می داند. به عبارت دیگر،در اینجا مالیات بر عمل انتقال تعلق می گیرد و نه سود و زیان حاصل. در چنین شرایطی مالیات مورد بحث را نمی توان با آنچه در حقوق مالیاتی غربی Capital Gains Tax (مالیات بر عایدات سرمایه ای) می نامند مرتبط دانست،زیرا مالیات اخیر بر سود حاصل از واگذاری دارایی های سرمایه ای (مشتمل بر اموال غیر منقول) تعلق می گیرد و برای محاسبه آن معمولاً تفاوت میان قیمت فروش و قیمت یا ارزش مال هنگام تحصیل آن در نظر گرفته می شود. البته روش کار ممکن است متفاوت باشد،چنان که برخی از کشورها مالیات جداگانه ای تحت همین عنوان یعنی مالیات بر عایدات سرمایه ای وضع نموده اند و برخی دیپر چنین منافع و درآمدی را بعنوان قلمی از اقلام درآمدهای مؤدی منظور داشته و به همان نرخ های عادی مشمول مالیات قرار می دهند. ولی به هر تقدیر این گونه مالیات با مالیات بر نقل و انتقال املاک فرق دارد و این دو مقولات جدا از یکدیگر به شمار می روند. آنچه ماده ۵۹ قانون مالیات های مستقیم در نظر گرفته است همان مالیات بر نقل و انتقال املاک می باشد. مالیات در استان سمنان به طرق مختلف دریافت می شود که به قرار ذیل می باشد. ۱-مالیات مستقیم ۱-۱)مالیات بر شرکت ها ۲-۱)مالیات بردرآمد ۳-۱)مالیات بر ثروت ۲-مالیات های غیر مستقیم ۲-۱)مالیات بر واردات ۳-۱)مالیات بر مصرف و فروش کالا و خدمات ۴-۱)فرآوردهای نفتی ۵-۱)حق اشتراک تلفن ۳)مالیات های تامین اجتماعی و درآمدهای متفرقه ۳-۱)عوارض ۳-۲)تامین اجتماعی این در حالی است که با اجرای قانون تجمیع عوارض ۰۱/۰۱/۱۳۸۲ کسوارتی شامل ۲ درصد آموزش و پرروش می باشد بدین منظور بند (د) تبصره ۸ قانون بودجه سنوات ۱۳۷۳، ۱۳۷۴، ۱۳۷۵، ۱۳۷۶، ۱۳۷۷، ۱۳۷۸ اعلام می دارد: کلیه کارخانجات، بانک ها و شرکت های دولتی و وابسته به دولت و شرکت هایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است و شرکت های غیر دولتی موظفند ۲ درصد فروش و یا خدمات خود را در ذیل هر یک از قبوض و یا فاکتورهای فروش مشخص نمایند و به حساب های تعیین شده وارداتی که مستقیماً به مصرف نهایی می رسد مشمول پرداخت سود بازرگانی نیز عوارض فوق معادل دو درصد می باشد. کالاها و خدمات مشمول طرح ستاد تنظیم بازار و کالاهای صادراتی از شمول این بند مستثنی هستند. این درحالی کلیه مالیات های دریافتی[۲۲] به صورت متمرکز عمل می شود. و مالیات های دریافتی در استان، در سطح استان توزیع نمی گردد. وضعیت درآمدهای مالیاتی دولت ( مالیات های مستقیم ) طی دوره ۱۳۸۶ - ۱۳۷۸ ارقام: میلیارد ریال جدول (۴۰-۴ )
کل مالیات های مستقیم
مالیات بر ثروت
مالیات بر درآمد
مالیات بر شرکت ها
سال
کل
- فرد در زمینه رضایت، احساسات و راحتی دیگران احساس مسئولیت می کند؛ لذا از اینکه به دیگران « نه » بگوید و آنها را از خود ناراحت سازد، احساس گناه می کند.
- فرد رفتار جرأتمندانه را با ازخودگذشتگی، ایثار و فداکاری در تناقض میبیند؛ لذا اعتقاد دارد که اگر از پذیرش درخواست دیگران سر باز زند، آدم بد و خودخواهی تلقّی خواهد شد.
- احساس مهم و باارزش بودن در مواقعی که درخواستی از او می شود و اعتقاد به اینکه اگر یکبار درخواست دیگران را نپذیرد آنها دیگر او را به شمار نخواهند آورد.
۲-۳-۵- ابراز وجود در روانشناسی بالینی در دهه های ابراز وجود یا جرأت ورزی توجه بسیاری از روان شناسان و پژوهشگران بالینی را به خود جلب کرده است. اهمیت ابراز وجود یا جرأت ورزی در ارتباط های میان فردی، نقش مؤثر آن در فعالیت های اجتماعی و فراوانی رفتارهای غیر جرأت ورزانه در جمعیت های بالینی سبب شده است که در این زمینه پژوهش های زیادی صور ت گیرد و برنامه هایی تحت عنوان جرأت آموزی، طرح ریزی شود (بارتل، ویتلاک و فرانکس، ١٩٧۴ ؛ مارشال، کلتنر و ، مارشال، ١٩٨١ ؛ ای ملک م پ، واندرهات و دوریز ، ١٩٨٣ ؛ استاک، دی ویل و پنل؛ ١٩٨٣ ؛ دو بیا و مک ماری، ١٩٨۵ ؛ پی سی نین، مک کاری و چیزلت[۱۱۱]، ١٩٨۵ استیوارت، ١٩٨۶ ؛ وهر وکافمن، ١٩٨٧ ؛ اینگرام وسالزبرگ، ١٩٩٠ ؛ کیپر، ١٩٩٢ ؛ وین( هارت، کاری، کاری و وردشیاس، ۱۹۹۸). انجام پژوهش های عملی و بالینی در مورد مفهوم جرأت ورزی و ویژگی های آن و همین طور آموزش و درمان رفتارهای غیر جرأت ورزانه، بیشتر به کارهای ولپی مربوط است که به شرح مفصل جرأت ورزی پرداخت. وی در توصیف و تبیین این مفهوم به تضاد میان بارز ساختن هیجان خشم و بازداری از اضطراب، توجه خاصی نشان می داد. وی اولین دانشمندی بود که اصطلاح جرأت ورزی را به کار برد وآموزش آن را مدنظر قرار داد(هریوت و پریچارد، ٢٠٠۴). روان شناسان معتقد هستند افراد کم جرأت نمی توانند به صورت مناسب با اطرافیان خود تعامل داشته باشند. این افراد احساس گناه بی اعتمادی و سلطه پذیری در روابط اجتماعی را تجربه می کنند و ترس، اضطراب و افسردگی از خود نشان می دهند (پاچمن و فوی[۱۱۲]، ١٩٧٨ ؛ لفر و وست[۱۱۳]، ١٩٨١ ؛ پالرمو و نیکلی[۱۱۴]، ١٩٩٠ ؛ وان گاندی[۱۱۵]، ٢٠٠٢ ). همین طور میزان پذیرش خود و عزت نفس در ؛ این افراد پایین است (پرسل، برویک و بیگل[۱۱۶]، ١٩٧۴ ؛ لور و مور[۱۱۷]، ١٩٨٠ ؛ دلوتی[۱۱۸]، ١٩٨١ لفر و وست، ١٩٨١ ). این افراد ممکن است به جای رفتارهای منفعلانه، اقدام به پرخاشگری و رفتارهای آزارگرانه کنند (اسوارت، چانگ، فارور[۱۱۹]، ۲۰۰۱). رفتارهای جرأت ورزانه، رفتارهایی متعادل هستند و فرد جرأت ورز ضمن پافشاری بر خواسته های منطقی و انجام رفتار مخالفتی در دفاع از خواسته ها، حقوق و سلیقه های دیگران را مورد توجه قرار می دهد و از اجحاف حقوق دیگران و تضییع آنها خودداری می کند. تونند[۱۲۰](١٩٩١) معتقد است فرد جرأت ورز دارای اعتماد به نفس است، احساس، افکار و نگرشی مثبت نسبت به خود و دیگران دارد و رفتارش با دیگران صریح و صادقانه است. برخی از پژوهشگران گزارش کرده اند که این افراد حتی در پیدا کردن شغل مناسب و انجام مطلوب آن موفق ترند (بروکس، ناکرد و ریسلر[۱۲۱]، ٢٠٠١ ؛ لانس بری و همکاران[۱۲۲]، ٢٠٠٣). پژوهشهای متعددی به وجود رابطه بین جرأت ورزی، عز ت نفس و پیشرفت تحصیلی اشاره کرده اند. برای مثال لی - کوربین و دنیکلو[۱۲۳] ( ١٩٩٨ )، چن، وانگ و چن[۱۲۴] ( ٢٠٠١ ) و ساک وای ونگ و واتکینس[۱۲۵] ( ٢٠٠١ ) همگی در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدند که بین سه متغیر یاد شده رابطه مثبتی وجود دارد. ۲-۴- پیشینه تحقیق با مروری بر تحقیقات انجام شده پیرامون تعهد هویت و احساس تنهای، نتیجه مطالعات نشان می دهد که در این زمینه تحقیق مشابه ای صورت نگرفته است. با این حال، مشاهدات نشان می دهد که اکثر پژوهش های موجود در این زمینه ارتباط بین سبک های هویت و احساس تنهایی اشاره دارد. در زیر به برخی از پژوهش های انجام شده پیرامون هویت و احساس تنهایی پرداخته می شود: الف- تعهد هویت و احساس تنهایی و عوامل روان شناختی مرتبط ناصحی(۱۳۹۰)، رابطه بین ادراک از سبک فرزند پروری و هویت با احساس تنهایی در میان دانشجویان دانشگاه الزهرا، را مورد مطالعه قرار داده است. هدف پژوهش تعیین میزان رابطه ادراک از سبک فرزندپروری و سبک هویت با احساس تنهایی است. نمونه مورد مطالعه ۳۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه الزهرا بودند ، که با بهره گرفتن از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . نتایج پژوهش نشان دادند که ادراک از سبک فرزندپروری مادر و سبک هویت اطلاعاتی با احساس تنهایی کلی ، تنهایی اجتماعی و تنهایی خانوادگی رابطه معناداری دارند. و سبک هویت مغشوش– اجتنابی با احساس تنهایی اجتماعی و تنهایی خانوادگی رابطه معناداری دارد. حجازی و همکاران(۱۳۸۹) نشان دادند که سبک هویت اطلاعاتی، تاثیر مثبتی و مستقیمی براحساس تنهایی دارد، در حالی که سبک هویت هنجاری تاثیرمنفی براحساس تنهایی دارد. برونسکی و کوک (۲۰۰۵) در بررسی وضعیت هویت و تعهد هویت دانش آموزان دریافتند که تفاوت در وضعیت هویت، علتی برای تغییر معنا دار در احساس تنهایی، و رشد روابط بین فردی است. دانش آموزان با سبک هویت اطلاعاتی،برای انطباق موثربامحیط وکاهش احساس تنهایی آمادگی بهتری دارندوافراد دارای سبک هویت سردرگم /اجتنابی بامشکلات بیشتری روبه روهستند. نوجوانان با سبک هنجاری اغلب خودکنترل،باوجدان وهدف مداروکمتردچاری احساس تنهایی هستند. برزونسکی(۲۰۰۴) گزارش کرده است افرادی با سبک هویت اطلاعاتی احساس تنهایی کمتری نسبت به افراد سردرگم واجتنابی گزارش دارند. بوید وهانت (۲۰۰۳) دریافتندکه سبک هویت سردرگم- اجتنابی رابطه منفی با احساس تنهایی دارد درحالیکه سبک هویت اطلاعاتی وهنجاری،رابطه مثبتی با احساس تنهایی دارد. برزونسکی تامی وکینی (۱۹۹۷) دریافتندکه سبک هویت هنجاری واطلاعاتی بااحساس تنهایی کمتری نسبت به سبک هویت سردرگم واجتنابی بامشکلاتی ازقبیل احساس تنهایی وافسردگی رابطه دارد. یکی از سازه های پیچیده روان شناختی که از زمان آغاز فلسفه مورد بحث بوده، احساس تنهایی است. در آن زمان احساس تنهایی یک مفهوم مثبت به معنای کناره گیری داوطلبانه فرد از درگیری های روزمره زندگی برای رسیدن به اهداف بالاتر (مانند تعمق، مراقبه و ارتباط با خداوند) تلقی می شد. اما امروزه در کتاب های روانشناختی به احساس تنهایی مثبت پرداخته نمی شود. بلکه حالتی در نظر می گیرند که در آن فرد فقدان روابط با دیگران را ادراک یا تجربه می کند و شامل عناصر اصلی و مهمی مانند احساس نامطلوب فقدان یا از دست دادن همدم، جنبه های ناخوشایند و منفی روابط از دست رفته و از دست دادن سطح کیفی روابط با دیگری است ( دی یانگ و گیرولد[۱۲۶]، ۱۹۹۸). تاریخچه مطالعات احساس تنهایی، بیانگر آن است که این سازه در گذشته با مشکلات دیگری مانند افسردگی، کم رویی، خشم، رفتار خود انزوا طلبانه و مانند اینها مفهوم سازی شده است. اما در تعاریف مفهوم سازی هایی که به تازگی انجام شده اند(هاوکلی[۱۲۷] و همکاران، ۲۰۰۳) احساس تنهایی یک سازه ی روان شناختی مستقل از دیگر مشکلات در نظر گرفته می شود که خطرات منحصر به فرد خود را دارد. از سال ۱۹۷۰ تا کنون پژوهش های انجام شده در قلمرو مفهوم پردازی، تعریف و عوامل تشکیل دهنده ی احساس تنهایی پیشرفت های زیادی داشته اند، داده های تجربی با ارزشی به دست آورده اند، مفهوم سازی های پیچیده و متعددی از آن را ارائه کرده اندو شیوع آن را در جمعیت عمومی و دانشجویی گزارش کرده اند( حجت و کراندال[۱۲۸]، ۱۹۸۹؛ پپلو و پرلمن، ۱۹۸۹) احساس تنهایی را یک حالت روانشناختی ناشی از نارسایی های کمی و کیفی در روابط اجتماعی می دانند. این احساس در موقعیت هایی که روابط هیجان انگیز کمتر از میزان دلخواه فرد است یا صمیمیت مورد نیاز او کمتر از میزان دلخواه فرد است یا صمیمیت مورد نیاز او تحقق نمی یابد، بروز می کند و ممکن است در هر سنی رخ دهد و تجربه شود. بر اساس نظریه هایی مانند ویس (۱۹۷۳) و فروم-ریچمن[۱۲۹](۱۹۵۹) این گونه استدلال یک تجربه منفی شدید است که فرد از به یاد آوری آن فعالانه اجتناب می کند. اگر هم مجبور به یادآوری شود، با نارضایتی زیادی این عمل را انجام می دهد و درماندگی ناشی از احساس تنهایی را کم اهمیت جلوه می دهد. وود[۱۳۰] (۱۹۸۶) این گونه استدلال می کند که احساس تنهایی یک هیجان بنیادی و یکی از قوی ترین تجربه های انسانی است. وی بر این باور است که احساس های تداعی شده با احساس تنهایی، عدم وجود روابط اجتماعی مناسب را به فرد گوشزد می سازند. احساس تنهایی با بسیای از متغیرهای شناختی، عاطفی، هیجانی و اجتماعی در ارتباط قرار میگیرد. یکی از این مولفه های اجتماعی خوداثربخشی اجتماعی است خوداثربخشی اجتماعی به معنای ادراک فرد از توانمندی خود در دست یابی به معیارها و ارتباطهای اجتماعی است (کوپمن[۱۳۱]،۲۰۰۹). تحقیقات حاکی از آن است که افرادی که احساس تنهایی می کند معمولا از مهارت های اجتماعی ضعیف تری برخور دارند و احساس می کنند که دیگران آنها را در برخی زمینه های اجتماعی نسبتا غیرماهر می دانند. متغیرهای کیفی نظیر رضایت مندی از روابط اجتماعی در مقایسه با فراوانی تماس اجتماعی، پیش بینی کننده های قوی تری از احساس تنهایی هستند(کاسیپو[۱۳۲] و همکاران، ۲۰۰۰). افراد مبتلا به احساس تنهایی نسبت به مهارتهای اجتماعی خود مستعد تجربه ی اضطراب زیادی هستند(به نقل از کاسیپو و همکاران ۲۰۰۶). آشر و پاکوئیت[۱۳۳] (۲۰۰۳) معتقدند که تنهایی هم می تواند یک تجربه ی زندگی باشد و هم می تواند به صورت بالقوه ی آسیب زا باشد. یافته های پژوهشی موید آن است که احساس تنهایی یک عامل سبب شناختی در سلامت و بهزیستی جمعیت های گوناگون می باشد و پیامدهای آنی و درازمدت جدی در بهداشت روانی دارد(هنریچ و گالون، ۲۰۰۶) حجت[۱۳۴] (۱۹۹۸) بین احساس تنهایی و انزوای اجتماعی و روان آزردگی رابطه معناداری یافت. هاوکلی[۱۳۵] و همکاران (۲۰۰۳) بدین نتیجه رسیدند که افراد دارای احساس تنهایی در تعاملات اجتماعی خود احساسات مثبت کمتری دارند و احساس تنهایی با صمیمیت کمتر، عدم اطمینان و تعارض همبسته بود. یافته های یانگر[۱۳۶] و همکاران (۲۰۰۰) شری[۱۳۷] و همکاران (۲۰۰۹) جونز[۱۳۸] و همکاران (۱۹۹۰) و آندرسون و هاروی[۱۳۹] (۱۹۸۸) نشان داد که افراد احساس تنهایی خود را به صورت کناره گیری، افسردگی، اضطراب ، مصرف مواد بزهکاری، شکست تحصیلی و خودکشی نشان می دهند. فرانسویی و دیویس به ارتباط منفی معنی داری بین احساس تنهایی در هر دو جنس و ادراک گرمی از پدرانشان دست یافتند. لمپرز و همکاران نشان دادند که شرایط سخت اقتصادی باعث بالا رفتن میزان افسردگی و احساس تنهایی در نوجوانانی می شوند که سبک فرزند پروری والدین خود را طرد کننده و ناهمسان ادراک کرده اند. کانگرو همکاران در یافتند که شرایط سخت اقتصادی باعث پریشانی های هیجانی والدین می شود. این حالت های هیجانی منفی به طور مستقیم بر ظرفیت والدین برای تربیت و ارتباط با فرزندانشان تاثیر می گذارد و در نهایت به ایجاد مشکلات سازگاری همچون رفتار ضد احساس تنهایی افراد درگیر را با احساس خلاء غمگینی و بی تعلقی مواجه می کند. و به شیوه های مختلف بر تعاملات اجتماعی با دیگران نحوه زندگی و سلامت جسمانی و روانی تاثیر می گذارد(الهاگین، ۲۰۰۴). ب) ابراز وجود و احساس تنهایی صاحب الزمانی و همکاران (۲۰۱۰) درتحقیقی تحت عنوان آموزش ابرازوجودبر احساس تنهایی وقاطعیت دانش آموزان دخترمقطع متوسطه دریافت که بین ابرازوجودبا احساس تنهایی رابطه منفی وباقاطعیت رابطه مثبت وجوددارد که با افزایش ابرازوجود، احساس تنهایی کاهش قاطعیت افزایش می یابد. تابع بردبار و همکاران(۱۳۸۸) درتحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه آموزش ابراز وجود بر احساس تنهایی در دانشجویان دختر شهر مازندران دریافتند که همبستگی بین ابراز وجود و احساس تنهایی منفی و معنادار بوده است. آدلف (۲۰۰۱) دریافت که افراد با ابراز وجود بالا احساس تنهایی کمتری نسبت به افراد با ابراز وجود پایین دارند. آرچر و همکاران(۲۰۰۱) دریافتند که بین ابراز وجود با احساس تنهایی رابطه معنادار و همبستگی منفی وجوددارد. ج) تعهد هویت و جنسیت استریتمتر(۱۹۹۳) نشان داد که دختران با نمرات بالاتری از پسران هم سن خود در وضعیت اکتسابی به دست می آورند. رحیمی نژاد (۱۳۸۴) در تحقیق خود به منظور استاندارد کردن پرسشنامه گسترش یافته سنجش عینی هویت من آدامیز (۱۹۸۹) و مقایسه دختران و پسران در روابط بین فردی نشان داد که با بالا رفتن پایه ی تحصیلی میزان وضعیت مغشوش و زودرس در پسران کاهش و درصد وضعیت دیررس و اکتساب هویت افزایش می یابد. در درختران هویت مغشوش و زودرس با بالارفتن پایه کاهش ولی در صد هویت دیرررس و اکتساب هویت افزایش یافت. زودرسی عقدیتی و بین فر دی پسران بیش از دخران و دیررسی عقیدتی و بین فردی دخران بیش ازپسران است. در مجموع نمرات وضعتی های مغشوش هویت اکتسبابی عقیدتی و نمرات وضعیت های هویت اکتسابی بین فردی دختران و پسران نزدیک به هم می باشد. د) هویت و متغیر های روانشناختی از زمانی که مارسیا در سال ۱۹۹۶ مفهوم هویت من اریکسون را تحت عنوان پایگاه هویت من عملیاتی کرده است، تحقیقات بسیار زیادی در کشورهای مختلف در این زمینه انجام شده است. در این تحقیقات پایگاه های هویت از جوانب گوناگونی همچون متغیرهای شخصیتی، شناختی، رشد روانشناختی، اخلاق و مذهب، ادراکات اجتماعی، متغیرهای جمعیتشناختی، عوامل خانوادگی، مسائل آسیبشناختی و مباحث و مشکلات رفتاری و رابطهای که پایگاه هویت با این متغیرها دارد ارزیابی شده است. همچنین نحوه شکلگیری هویت در فرایند رشد و متغیرهایی که در فرایند رشد هویت، از پایگاه های نابالغ هویت به سوی دستیابی به هویت تاثیر میگذارند، بررسی شده است(محسنی، ۱۳۷۵). در مطالعهای که کلسنی و دالینجر[۱۴۰] (۱۹۹۳) انجام دادند، رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت (رواننژندی خویی، برونگرایی، پذیرای تجربه بودن، سازشپذیری و وجدانپذیری) و پایگاه های هویت ایدئولوژیک و بینفردی را بررسی کردند. نتایج این مطالعه برای بعد ایدئولوژیک نشان داد که آزمودنیهای ممانعت در پذیرای تجربه بودن پایین هستند. آزمودنیهای پراکندگی در وجدانگرایی پایین هستند و آزمودنیهای دستیافته به هوی بهگونهای مشخص برونگرا هستند. در ایران هم چندین تحقیق در زمینه هویت انجام گرفته است. نتیجه یکی از تحقیقات بیانگر این است که افراد فاقد تعهد به هویت ایدئولوژیک (تعلیق و پراکندگی) به طور معناداری اضطراب بیشتری از افراد متعهد به هویت (دستیابی و ممانعت) و در بعد بینفردی افراد واقع در پایگاه تعلیق، به طور معناداری اضطراب بیشتری را تجربه میکنند. در پژوهش دیگری این نتیجه به دست آمد که بین میزان عزتنفس و پایگاه هویت دستیابی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و این رابطه در مورد پایگاه های هویت تعلیق و پراکندگی منفی بود(فاروقی، ۱۳۷۹). پایگاه هویت، ماحصل رشد روانی ـ اجتماعی اواخر نوجوانی و نتیجه شکلگیری هویت فرد است. مارسیا دو روند را در شکلگیری هویت اساسی تلقی میکند که عبارتند از: بحران و تعهد. بحران یا جستجوی هویت، دورهای است که در آن فرد در زمینه تقلیدها، همانندسازیهای گذشته، انتظارات، نقشها و سنن اجتماعی پرسشگری میکند. در مورد علایق، استعدادها و جهتگیری های خودش به تامل میپردازد، و نقشها، آرمانها و صور مختلف هویت را مورد آزمایش قرار میدهد. تعهد عبارت است از اتخاذ تصمیمهای نسبتا با دوام و تثبیت نسبی در صور مختلف هویت و جهت گیری تلاشهای فرد به سوی تصمیمهای اتخاذ شده که مشابه مفهوم وفاداری در نظریه اریکسون میباشد. (یعقوبی بگلر-کلثوم و همکاران، ۱۳۸۹). حسینی طباطبایی(۱۳۷۷) در پژوهش خود با عنوان رابطه بین پایگاه های هویت و سبک های مقابله با بحران در نوجوانان و جوانان نتیجه گرفت که افراد رد پایگاه مغشوش از سبک مقابله هیجان مدار و افراد با پایگاه موفق ار روش مساله مدار استفاده می کنند. در این تحقیق بین پسران و دختران از لحاظ رسیدن به پایگاه های هویتی تفاوتی مشاهده نشد. برزونسکی (۱۹۹۲) در مطالعه ی خود درباره ی رابطه سبک های پردازش هویت و شیوه های مقابله با برحان نتیجه گرفت که افراد با سکب گردزاش سردرگم/ اجتنابی و هنجاری بیشتر از شیوه هایمق۴ابله اجتنابی (مثل تفکر آرزومند، اجتناب، تعلل، بهانه آوردن ) و افراد با سبک پردازش هویت اطلاعاتی از شیوه های مقابله ای مساله مدار برای کنار آمدن با فشارزاهایی که به وطر بالقوه درک شخصی آنها را زا هویت تهدید می کند استفاده می کنند تعهدات ضعیف تر با سطوح پایین جسارت شخصی و مسئولیت پذیری رابطه دارد (نورمی و همکاران، ۱۹۹۷؛ نقل از شوارتز ۲۰۰۱) تحقیقات نشان داده است که استفاده از شیوه ی مقابله با بحران هیجان مدار، خودناتوان سازی منبع کنترل بیونی با راهبردهای ضعیف اسنادی و شناختی رابطه دارد (برزونسکی ۱۹۹۰، ۱۹۹۴ ؛ برزونسکی و فراری ۱۹۹۶؛ برزونسکی، ۲۰۰۴) ولوراس و بوسما (۲۰۰%) در مطالعه ای به بررسی اهمیت سبک های هویت بر بهزیستی روان شناختی پرداختند. نتایج نشان داد که اجتناب از مواجهه با مسائل مرتبط با هویت (سبک سردرگم/ اجتنابی) با بهزیستی روان شناختی رابطه منفی دارد. مقایسه با دانشجویان با سبک های هویت هنجاری و سردرگم در مقیاس های خودمختاری تحصیلی، خودبسندگی مهارت های مدیریت موثر زندگی، احترام و تحمل افراد متفاوت از خود، ایجاد روابط صمیمانه، استقلال هویت سردرگم، دانشجویان با سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری در مقیاس های اهداف تحصیلی واقع بینی، نقشه های طولانی مدت درباره زندگی و اهداف و روابط پایدار با همسالان خودنمرات بالاتری نشان دادند. نتایج پژوهش ولوراس و بوسما (۲۰۰۵) نشان داد که اجتناب از مواجهه با موضوعا مربوط به هویت با بهزیستی روانشناختی رابطه منفی دارد. در حالی که وقتی فرد یا افراد با موضوعات هویت مواجه می شوند شیوه ترجیحی آنان در مواجهه با موضوعات هویت با اهمیت به نظر نمی رسد نتایج این پژوهش نشان داد که سبک هویت سردرگم، اجتنابی با انتظارات مثبت در باره موفقیت و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت نشان داد. آدامز و کاران (۲۰۰۵) در بررسی ارتباط سبک های هویتی و مشکلات رفتاری مشاهده کردند که افراد با سبک سردرگم اجتنابی بیش از دارندگان دو سبک دیگر مشکلات سازگاری مانند بزهکاری و اختلال های سلوکی نشان می دهند پژوهش فارسی نژاد(۱۳۹۳) نشان داد که سبک هویت اطلاعاتی و تعهد هویت به طور مستقیم و سبک هویت اطلاعاتی بر تعهد، استقلال ، رشد فردی و هدف در زندگی اثر منفی و معنی دار دارد. براین اساس به منظور پیش بینی احتمال وجود دارد بین متغیرهای سبک های هویت و تعهد هویت با مقیاس های بهزیستی روانشناختی الگوی زیر برگزیده و پس از ارزیابی روابط متغیرها در قالب یک مدل علی (۱-۱) و سنجش معنی داری هریک از متغیرها به برآورد ضرایب پرداخته شد. به لحاظ جنسیت، میزان جرات ورزی در بین زنان و مردان متفاوت می باشد. چنانچه تحقیقات نشان می دهند میزان جرات ورزی در میان مردان بیشتر از زنان است. آلبرتی و امونز(۲۰۰۱) اهمیت رشد عزت نفس و نیز انضمام ابراز احساسات مثبت را به عنوان قسمتی از آموزش ابراز وجود دارد مورد تاکید قرار دادند(هرمزی نژاد و احساسات مثبت را به عنوان قسمتی از آموزش ابراز وجود مورد تاکید قرار دادند(هرمزی نژاد و همکاران ۱۳۷۹) در این راستا فنل[۱۴۱] (۲۰۰۴) در پژوهش خود نشان داد که با آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی افسردگی بیماران مبتلا بهبود یافته و علاوه بر بهبود افسردگی این آموزش منجربه افزایش اعتماد به نفس آنان می شود. جمع بندی دوره ی نوجوانی و جوانی که با تغییرات سریع جسمی، عاطفی، شناختی و رفتاری همراه است در گستره ی زندگی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده زیرا زیربنای آنچه که نوجوان در آینده می سازد و همچنین تمام دست آوردهای گذشته او در این دروه به محک تجربه گذاشته می شود و لذا چنانچه در این راه مشکلات غیرقابل حلی وجود داشته باشد ممکن است فرایند هویت یابی دچار انحراف شود بسیاری از بزهکاری ها رفتارهای انحرافی و مسایل تحصیلی ریشه در هویت آشفته و سردرگم دارند. زیرا تا زمانی که نوجوان نداند کیست نمی داند به کجا می خواهد برود. از آنجا که جوانان نسل آینده کشور محسوب می شوند و سرنوشت کشور به آنها وابسته است بنابراین پژوهش هایی که بتواند در مورد ساز و کارهای روان شناختی آنها اطلاعات مفیدی در اختیار مسئولان قرار دهد از اهمیت به سزایی بر خوردارند با توجه به تاکید بر جوان گرایی، ضروری است که پژوهش های روان شناختی به سمت مسایل بنیادی مثل هویت گام بردارند تا بتوانند راه گشای جوانان پرشور و امیدافرین باشند. چنین افرادی صلاحیت به دست گرفتن آینده کشور دارند و این امر از راه داشتن نگرشی علمی و انسان دوستانه میسر است. در این فصل تلاش شده به کمک تحقیقات و مطالعات موجود در زمینه متغیر های مورد مطالعه ارتباط بین این متغیر ها روشن شود. با توجه به مطالعات به عمل آمده بین احساس تنهایی با ابزار وجود رابطه وجود دارد. همچنین بین سبک های هویت با احساس تنهایی رابطه وجود دارد. اما تحقیقی که مستقیماً نشان دهد تعهد هویت با احساس تنهایی رابطه دارد وجود نداشت. در این راستا، بررسی ارتباط بین تعهد هویت و ابراز وجود با احساس تنهایی در دانشجویان در این پژوهش مد نظر قرار گرفته و فرضیه های ذیل را به محک آزمایش گذاشته است:
در اکثر پژوهشهای گذشته که در مورد قابلیت اطمینان ترانسفورماتور انجام شده است، بررسیها بر مبنای عملکرد ترانسفورماتور در دوره عمر مفید و با آهنگ وقوع خطر ثابت صورت گرفته که به دلیل کاربرد تابع توزیع نمایی میباشد. با وجود تعیین زمان میانگین وقوع شکست[۱۵] ترانسفورماتور، باید توجه شود که یک ترانسفورماتور ممکن است در طی چنین دوره زمانی، وارد مرحله فرسایش شود، مگر آن که با اقدامات ویژه، مانند نگهداری و تعویض قطعات عملاً دوره عمر مفید را طولانیتر کرد. بنابراین صرفا با محاسبه MTTF نمیتوان انتظار داشت که ترانسفورماتور به طور متوسط برای یک چنین مدت زمانی از کار نمیافتد. همانطور که قبلا ذکر شد، میتوان از تابع توزیع نرمال حول مقدار میانگین عمر در مرحله فرسایش برای مدل سازی زمان وقوع شکست استفاده کرد. با کاربرد این تابع و معرفی t به عنوان عمر ترانسفورماتور، M به عنوان عمر میانگین در مرحله فرسایش و σ به عنوان انحراف استاندارد عمر در این مرحله میتوان تابع چگالی احتمال از کار افتادن را تشکیل داد]۸[. همانگونه که در منحنی تابع نرمال ارائه گردید آهنگ وقوع خطر روند افزایشی شدیدی نسبت به زمان دارد. لذا عمر میانگین M در این مرحله میتواند به مراتب کوچکتر از مدت میانگین تا وقوع از کار افتادن در طی دوره عمر مفید شود. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )) احتمال از کار نیفتادن ناشی از فرسایش در طی مدت زمان t در فاصله زمانی از T تا (T+t) به صورت زیر بیان میشود(احتمالات مرحله فرسایش با اندیس ω نشان داده شده است): (۳-۷۲) رابطه (۳-۷۲) بیانگر قابلیت اطمینان برای یک ترانسفورماتور میباشد، در صورتی که در این پایاننامه مطالعات بر روی سیستم با دو ترانسفورماتور موازی همزمان فعال و سیستم دارای عضو مازاد آماده به کار انجام میشود و از این رو قابلیت اطمینان دوره فرسایش برای یک سیستم محاسبه خواهد شد.
(الف) (ب) (الف) : سیستم با عضو آماده به کار (ب) : سیستم با دو عضو موازی همزمان فعال شکل ۳-۲۷ :مدل سیستم با دو عضو موازی یا با یک عضو آماده به کار از آنجائیکه برای حصول عملکرد صحیح سیستم موازی در دوره فرسایش کافی است تا فقط یکی از عضوها دارای عملکرد صحیح باشد، لذا همانطور که در رابطهی (۳-۷۳) مشخص است، از کار افتادن سیستم صرفاً در شرایط از کار افتادن همزمان عضوها ایجاد میشود. برای سیستم با عضو آماده به کار به شرط آنکه تبدیل وضعیت بینقص[۱۶] انجام گیرد، بر اساس رابطهی (۳-۷۶) از کار افتادن سیستم در اثر از کار افتادن عضو آماده به کار اتفاق میافتد مشروط بر آنکه عضو در حال کار از کار افتاده باشد.
(۳-۷۳) |
|
(۳-۷۴) |
|
(۳-۷۵) |
|
(۳-۷۶) |
در صورتی که دو عضو مستقل باشند |
(۳-۷۷) |
|
رابطهی (۳-۷۶) به ظاهر نشان میدهد که احتمال از کار افتادن یک سیستم با عضو مازاد آماده به کار، با سیستم موازی در معادلهی (۳-۷۳) تفاوتی ندارد. ولی باید توجه شود که نتیجهی عددی این دو معادله یکسان نیست زیرا عدم اطمینان عضو در شرایط کار مداوم و شرایط کار به صورت متناوب مساوی هم نیست]۸[. هرگاه از کارافتادگی های اتفاقی نیز در محاسبه احتمال کلی از کار نیفتادن منظور شود به مفهوم همزمانی عدم وقوع از کار افتادن ناشی از دوره عمر مفید و عدم از کار افتادن ناشی از فرسایش خواهد بود. مجددا در احتساب دامنه زمانی t از زمان T تا (T+t) هرگاه حادثه اتفاقی با اندیس c نشان داده شود برای احتمال کل داریم:
تغییرات R(t) به مقادیر m و M در مقایسه باهم وابسته است. تفاوت های میان حالتهای m >M و m< M در شکل (۳-۲۸) ارائه شده است.
شکل ۳-۲۸ : تغییرات R(t) با افزایش عمر. الف) m >M ب) m < M
تعریف واژه پرخاشگری پرخاشگری معمولا به رفتارهایی اطلاق می شود که با شیوه های مختلفی برای وارد آوردن صدمه جسمی یا روحی به دیگران اعمال می گردد . گاهی این آسیب رساندن شامل از بین بردن داراییها و اموال شخصی و یا عمومی می شود . مثلا اگر در زمین فوتبال بازیکنی به طور غیر عمدی سبب شکستن پای بازیکن دیگر شود کار او پرخاشگری به حساب نمی آید ، اما اگر وی از روی عمد به ساق پای بازیکن دیگر لگد بزند تا او را از دور بازی خارج کند ، این رفتار بدون تردید پرخاشگری تلقی می شود ( روانشناسی اجتماعی ، دکتر یوسف کریمی ، ص ۲۰۶ ) .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نظریه فروید در مورد پرخاشگری ( پرخاشگری در کودکان و نوجوانان - نگارش : ماندانا سلحشور ) فروید پرخاشگری را یکی از غرایز عمده بشری می دانست وی در مورد پرخاشگری دو دید کاملا متفاوت داشت در ابتدا وی معتقد بود زمانی که فرد در ارضاء انگیزه های خود دچار ناکامی می شود ، دست به پرخاشگری می زند . بعدها وی پرخاشگری را در ردیف دیگر سائق های جنسی و انرژی جنسی می دانست علاوه براین ، تاکید وی بیشتر روی مرحله دوم از مراحل رشد روانی - جنسی بود . او این مرحله را به نام مرحله مقعدی نامگذاری کرده و معتقد بود این مرحله سالهای دوم و سوم زندگی را در بر می گیرد . در این مرحله کودک از نگه داشتن و یا دفع کردن مدفوع لذت می برد . اگر سخت گیری در مورد آموزش توالت رفتن بیش از اندازه باشد کودک شخصیت خسیس مقعدی پیدا می کند یعنی شخص منظم ، خسیس ، دقیق و محتکر خواهد شد . در عین حال اگر کودکی در این مرحله در حد افراط آزاد باشد ، بعدها فردی ظالم ، خشن ، بی نظم ، پرخاشگر ، خودخواه ، بی بند و بار و بی انضباط خواهد شد ( شاملو - سعید ، ۱۳۶۸ ) . فروید درباره امکان از بین بردن پرخاشگری نظر خوبی نداشت و معتقد بود تنها می توان شدت و مسیر انرا تغییر داد . وی مثلا مردم را به تماشای مسابقات ورزشی ، مشت زنی ، و یا گاو بازی تشویق می کرد . در مواردی هم پرخاشگری را در حکم عامل تصفیه می دانست و می گفت : ” برای کاهش انگیزه های پرخاشگری ابراز هیجانات حاکی از ناکامی ضروری است .” البته ” فرضیه ناکامی - پرخاشگری ” در بسیاری موارد چندان با واقعیت انطباق ندارد . هر چند که بعضی از پرخاشگری ها ناشی از تحمل ناکامی ها است ، اما گاهی مشاهده می شود که پرخاشگری روحیه خشونت را در سایرین افزایش داده و به نوعی موجب تکرار آن می شود . نظریه فردیت زدایی۱ ، پرخاشگری زیمباردو۲ زیمباردو معتقد است که فردیت زدایی فرایندی پیچیده است که در آن برخی شرایط اجتماعی به وقوع دگرگونیهایی در ادراک ( خود ) و دیگران منجر می شود ( زیمباردو ، ۱۹۶۹ ، پرنتیس - دان۳ و راجو۴ ، ۱۹۸۲ ) . براساس فرایند فردیت زدایی ، آگاهی افراد کاهش می یابد و بیشتر پیامد فردیت زدایی ، افزایش برانگیختگی هیجانی و در نتیجه افزایش پرخاشگری است ( تیلور۵ و همکاران ۱۹۹۱ ) . نظریه انسانیت زدایی۶ - پرخاشگری ” فشنباخ۷ “ طبق این رویکرد ، وارد کردن درد و رنج عمدی به دیگران برای اغلب مردم مشکل است ، مگر آنکه بتوانند راهی برای انسانیت زدایی از قربانی خود بیابند به گونه ای که با کاهش خصوصیت همدلی ، ارتکاب به پرخاشگری سهل تر و محتمل تر می شود . فشنباخ و همکارانش گزارش میدهند که همبستگی بین توانایی همدلی و پرخاشگری در کودکان منفی است و هر چه این توانایی بیشتر باشد اعمال پرخاشگری کمتر می شود ( به نقل از شکرکن ، ۱۳۷۱ ) . ۴- roger 1- deindivialization 2- zimbardo 3- prentiss – dunn ۶- dehumanization 7- feshback 5- taylor نظریه درون گرایی و برون گرایی آیزنیک ( ۱۹۶۹ ) آیزنیک پیشنهاد می کند که اکثر بزهکاران و مجرمان به طرز ذاتی و سرشتی برون گرا هستند . برون گراها از درون گراها در مقابل شرطی شدن مقاومت بیشتری نشان می دهند و بنابراین کمتر پذیرایی موانع اجتماعی طبیعی هستند که برای رفتار پرخاشگرانه وجود دارند . بنابراین ویژگیهای روانی جنایتکاران ، ترکیبی از ناپایداری احساسات و برون گرایی است . تعریف واژه نوجوانی ( دکتر حسین لطف آبادی - روانشناسی رشد ۲ ) نوجوانی یک دوره انتقال از وابستگی کودکی به استقلال و مسئولیت پذیری جوانی و بزرگسالی است . در این دوره نوجوان با دو مسئله اساسی درگیر است . بازنگری و باز سازی ارتباط با والدین و بزرگسالان و جامعه و بازشناسی و باز سازی خود بعنوان یک فرد مستقل . در طول این دوره معمولا تعارضی بین این دو نقش در فرد مشاهده می شود : عمده ترین تغییر در این دوره رشد ظرفیت جدیدیعنی رشد جنسی و امکان تولید مثل زیستی است . این واقعیت زیستی آثار مهمی را در تحول فرد و مناسبات او با دیگران بجای می گذارد . با این همه دوره نوجوانی را نمی توان تنها با تحولات جسمی و جنسی تعریف کرد . میلرنیوتون درکتاب نوجوانی ( ۱۹۹۵ ، ص ۲۳ ، تعریف جامع تری از این دوره بیان می کند ) . نوجوانی دوره فرایندهای رشدی انتقالی از کودکی به بزرگسالی است . این فرایندها جنبه های گوناگونی دارند . اول : رشد و نموسازمان عصبی مغز که نمود آن در تحول فرایندهای شناختی ، عاطفی ، و رفتارها مشاهده می شود . دوم : رشد فیزیکی که شامل رشد اندازه های بدنی و تغییر در نیمرخ جنسی . سوم : رشد نظام جنسی یا تولید مثل ، شامل جنسی و رفتاری . چهارم : رشد احساس ” خود ” بعنوان یک بزرگسال یا یک انسان مستقل و خود راهبر . پنجم : کسب موقعیت بزرگسالی در گرو اجتماعی یا فرهنگ . ششم : رشد کنترل رفتاری خود در تعامل با جامعه . فرایند انتقال از کودکی به بزرگسالی ، دشوار و پرکشمکش است . نوجوان از یک سو باسرعت بی سابقه ای بلوغ جنسی را می گذراند و از سوی دیگر خانواده و فرهنگ و جامعه از او می خواهند تا مستقل باشد ، روابط جدیدی را با همسالان و بزرگسالان برقرار کند و آمادگیها و مهارتهای لازم را برای زندگی شغلی و اجتماعی به دست آورد . نوجوانان باید علاوه برپذیرش و سازگاری با این همه تغییر و تحول ، هویت منسجمی نیز برای خود کسب کنند و پاسخ مشخص و اختصاصی به این سوالات دشوار و قدیمی بدهند که ” من کیستم ؟ ” ، ” جای من در هستی کجاست ؟ ” ، ” از زندگی خود چه می خواهم ؟ ” این تغییر و تحولات و یافتن پاسخ نسبتا ً قطعی به این سوالات و دستیابی به هویت خود چند سال طول خواهد کشید . مراحل نوجوانی دوره نوجوانی در انتهای دوره کودکی دوم و با بروز سریع تحولات آستانه بلوغ در سنین ۱۰ تا ۱۲ سالگی شروع می شود . این تحولات با نمو ساختمان استخوانی بدن و اولین علایم رشد جنسی شامل بزرگ شدن سینه ها در دختران و رشد بیضه ها در پسران آغاز می شود . این تغییرات بدنی به تدریج باعث بهم ریختن تعادل دوره پیش از بلوغ می شود و مسائل تازه ای در احساسات و روابط فرد با والدین پدید می آورد . دوره نوجوانی از ۱۲ سالگی که ( متوسط بین بروز بلوغ جنسی دختران و پسران ) است تا ۲۰ سالگی ( سن متوسط دستیابی به استقلال و خود کفایی و شکل گیری هویت ” خود ” در نظر گرفته می شود . تغییر و تحولات دوره نوجوانی به سه مرحله تقسیم می شود :
-
- مرحله اول ، فاصله گرفتن ( ۱۴ - ۱۲ ) سالگی
بروز رشد جسمی و اولین نشانه های بلوغ ، نوعی تمایل طبیعی برای فاصله گرفتن کودک از بزرگسالان ، بخصوص والدین را به همراه می آورد . این تمایل می تواند در بستن در اتاق خواب یا حمام کردن توسط کودک و در محرمانه جلوه دادن تغییرات بدن مشاهده شود . اینگونه رفتارهای محرمانه و اختصاصی ، نقش روانی - اجتماعی مهمی در پایان دادن به وابستگیهای کودکانه قلبی به والدین و سایر بزرگسالان ایفاء می کند . بدون این فاصله روانی و اجتماعی ، کودک قادر نخواهد شد تا گامهای آزمایشی اولیه را برای استقلال و رسیدن به بزرگسالی بردارد . با افزایش این فاصله ، کودک می تواند با دوستان نزدیک خود راز و رمزهایی را مطرح کند و ارتباطهای ویژه دوره نوجوانی را با گروه همسالان و به دور از والدین و معلمان و دیگر بزرگسالان بوجود آورد . این فاصله جدید از خانواده و بزرگسالان بیشتر جنبه روانی دارد و دامنه آن در کودکان مختلف به یک اندازه نیست ، برای مثال کودکان محروم از عواطف گرم و دوستانه خانوادگی ، کودکان خانواده های آشفته ، کودکان خانواده های مستبد و کودکان مبتلا به محرومیتهای فرهنگی و اجتماعی ممکن است این فاصله گیری طبیعی را تا اندازه ای گسترش دهند که مقدمه ناسازگازیها و دشواریهای شدید بعدی آنان بشود . اما در کودکان عادی ، این فاصله تا آنجا گسترش می یابد که به کشف هویت و جنسیت و سایر جوانب رشد ” خود ” در آنان منتهی شود .
-
- جدایی تدارکاتی ( ۱۵ - ۱۷ )
این مرحله که هستی اصلی نوجوانی و مشکلات آن است با رشد بیشتر بدنی و جنسی همراه است و سطح عالیتری از ادراک ” خود ” را تجلی می دهد در همین مرحله انجام انسجام جنبه های مختلف بدنی و جنسی و تصور از خویش بصورت هویت واحد شکل می گیرد و پاسخگویی به سوال اساسی ” من کیستم ؟ ” بتدریج در ذهن نوجوان تحقق می یابد . نوجوانان متعلق به خانواده های از هم پاشیده و محیطهای اجتماعی - فرهنگی ناسالم بدلیل فقدان شرایط مناسب برای شکل گیری هویت و شخصیت مطلوب دچار نابهنجاریها و انحراف ها می شوند و در خطر ورود به بزهکاریهای نوجوانی و یا سایر اختلافهای گوناگون شخصیتی قرار می گیرند . در این مرحله علاوه بر مساله رشد شخصیتی و اخلاقی یک نیاز اساسی دیگر یعنی کسب دانش و مهارتهای لازم برای اشتغال یا برای ادامه تحصیل ، بعنوان یک نیاز مهم در تعلیم و تربیت نوجوان مطرح می شود .
-
- ورود مجدد به مناسبات اجتماعی ( ۱۸ - ۲۰ سالگی )
هرگاه رشد نوجوان در مراحل پیشین به گونه ای نسبتا ً بهنجار صورت گرفته باشد در این مرحله آخرنوجوان بتدریج بصورت یک فرد مستقل و خود کفا در مناسبات خانوادگی ، آموزشی ، شغلی ، اجتماعی و فرهنگی ایفای نقش می کند و در چنین صورتی می توان امید وار بود که مراحل رشد و پرورش او به به درستی انجام شده و او آماده است تا زندگی جوانی و بزرگسالی را با موفقیت آغاز کند و رشد و پرورش بیست ساله را در تداوم زندگی خویش آشکار نماید . در این مرحله بیشتر دختران در جامعه ما ، ازدواج می کنند و بیشتر پسران با گذشت دوران خدمت سربازی نقش اجتماعی خود را به عهده می گیرند . برخی به تولید و کار و خدمات گوناگون روی می آورند یا تحصیلات خود را در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ادامه می دهند . اما نوجوانی که ورود مجدد آنان یا به سبب محدودیتها و نارساییهای بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی با شکست مواجه می شود ، گرفتار ابهام و اغتشاش روحی و سرگردانی دوره جوانی خواهد شد . شکستهای دوره جوانی بویژه برای افراد با روحیه ضعیف تر و هوش کندتر می تواند ضایعات سنگین در ادامه زندگی آنان بوجود آورد در این حال خود آنان و دیگر نزدیکان آنان در خانواده یا در محیط شغلی و اجتماعی آسیب خواهند دید . اما در افراد با سازمان روانی و انگیزش قوی تر و با هوش این شکستها می تواند بعنوان تجارب راهگشای آینده مورد استفاده آنان قرار گیرد . در مورد موضوع این پژوهش و رابطه نوجوانان با بازیهای کامپیوتری و ویدئویی خشن می توان گفت که :
|
|