- فرد در زمینه رضایت، احساسات و راحتی دیگران احساس مسئولیت می کند؛ لذا از اینکه به دیگران « نه » بگوید و آنها را از خود ناراحت سازد، احساس گناه می کند.
- فرد رفتار جرأتمندانه را با ازخودگذشتگی، ایثار و فداکاری در تناقض میبیند؛ لذا اعتقاد دارد که اگر از پذیرش درخواست دیگران سر باز زند، آدم بد و خودخواهی تلقّی خواهد شد.
- احساس مهم و باارزش بودن در مواقعی که درخواستی از او می شود و اعتقاد به اینکه اگر یکبار درخواست دیگران را نپذیرد آنها دیگر او را به شمار نخواهند آورد.
-
-
- چنین افرادی یاد گرفتهاند که باید همیشه دیگران را از خود راضی و خوشحال نگهدارند و خوب نیست که خواسته های خود را بر خواسته های دیگران ترجیح دهند؛ بنابراین اگر کسی چیزی گفت یا کاری کرد که باعث ناراحتی فرد شد، نباید چیزی بگوید و اگر این کار ادامه پیدا کرد بهتر است فقط بکوشد از او فاصله بگیرد. چنین افرادی وقتی کاری را انجام می دهند که به آن تمایلی ندارند، احساس بدی درباره خود یافته، از فرد مقابل رنجیده میشوند و بی میلی خود را به طور ناخواسته و به شکل غیر کلامی( سکوت، اخم کردن، دیر حاضر شدن و انجام کارها به شکل سرسری و بدون دقّت لازم) نشان می دهند(امیر حسینی، ۱۳۸۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
۲-۳-۵- ابراز وجود در روانشناسی بالینی
در دهه های ابراز وجود یا جرأت ورزی توجه بسیاری از روان شناسان و پژوهشگران بالینی را به خود جلب کرده است. اهمیت ابراز وجود یا جرأت ورزی در ارتباط های میان فردی، نقش مؤثر آن در فعالیت های اجتماعی و فراوانی رفتارهای غیر جرأت ورزانه در جمعیت های بالینی سبب شده است که در این زمینه پژوهش های زیادی صور ت گیرد و برنامه هایی تحت عنوان جرأت آموزی، طرح ریزی شود (بارتل، ویتلاک و فرانکس، ١٩٧۴ ؛ مارشال، کلتنر و ، مارشال، ١٩٨١ ؛ ای ملک م پ، واندرهات و دوریز ، ١٩٨٣ ؛ استاک، دی ویل و پنل؛ ١٩٨٣ ؛ دو بیا و مک ماری، ١٩٨۵ ؛ پی سی نین، مک کاری و چیزلت[۱۱۱]، ١٩٨۵ استیوارت، ١٩٨۶ ؛ وهر وکافمن، ١٩٨٧ ؛ اینگرام وسالزبرگ، ١٩٩٠ ؛ کیپر، ١٩٩٢ ؛ وین( هارت، کاری، کاری و وردشیاس، ۱۹۹۸).
انجام پژوهش های عملی و بالینی در مورد مفهوم جرأت ورزی و ویژگی های آن و همین طور آموزش و درمان رفتارهای غیر جرأت ورزانه، بیشتر به کارهای ولپی مربوط است که به شرح مفصل جرأت ورزی پرداخت. وی در توصیف و تبیین این مفهوم به تضاد میان بارز ساختن هیجان خشم و بازداری از اضطراب، توجه خاصی نشان می داد. وی اولین دانشمندی بود که اصطلاح جرأت ورزی را به کار برد وآموزش آن را مدنظر قرار داد(هریوت و پریچارد، ٢٠٠۴). روان شناسان معتقد هستند افراد کم جرأت نمی توانند به صورت مناسب با اطرافیان خود تعامل داشته باشند. این افراد احساس گناه بی اعتمادی و سلطه پذیری در روابط اجتماعی را تجربه می کنند و ترس، اضطراب و افسردگی از خود نشان می دهند (پاچمن و فوی[۱۱۲]، ١٩٧٨ ؛ لفر و وست[۱۱۳]، ١٩٨١ ؛ پالرمو و نیکلی[۱۱۴]، ١٩٩٠ ؛ وان گاندی[۱۱۵]، ٢٠٠٢ ). همین طور میزان پذیرش خود و عزت نفس در ؛ این افراد پایین است (پرسل، برویک و بیگل[۱۱۶]، ١٩٧۴ ؛ لور و مور[۱۱۷]، ١٩٨٠ ؛ دلوتی[۱۱۸]، ١٩٨١ لفر و وست، ١٩٨١ ). این افراد ممکن است به جای رفتارهای منفعلانه، اقدام به پرخاشگری و رفتارهای آزارگرانه کنند (اسوارت، چانگ، فارور[۱۱۹]، ۲۰۰۱). رفتارهای جرأت ورزانه، رفتارهایی متعادل هستند و فرد جرأت ورز ضمن پافشاری بر خواسته های منطقی و انجام رفتار مخالفتی در دفاع از خواسته ها، حقوق و سلیقه های دیگران را مورد توجه قرار می دهد و از اجحاف حقوق دیگران و تضییع آنها خودداری می کند. تونند[۱۲۰](١٩٩١) معتقد است فرد جرأت ورز دارای اعتماد به نفس است، احساس، افکار و نگرشی مثبت نسبت به خود و دیگران دارد و رفتارش با دیگران صریح و صادقانه است. برخی از پژوهشگران گزارش کرده اند که این افراد حتی در پیدا کردن شغل مناسب و انجام مطلوب آن موفق ترند (بروکس، ناکرد و ریسلر[۱۲۱]، ٢٠٠١ ؛ لانس بری و همکاران[۱۲۲]، ٢٠٠٣). پژوهشهای متعددی به وجود رابطه بین جرأت ورزی، عز ت نفس و پیشرفت تحصیلی اشاره کرده اند. برای مثال لی - کوربین و دنیکلو[۱۲۳] ( ١٩٩٨ )، چن، وانگ و چن[۱۲۴] ( ٢٠٠١ ) و ساک وای ونگ و واتکینس[۱۲۵] ( ٢٠٠١ ) همگی در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیدند که بین سه متغیر یاد شده رابطه مثبتی وجود دارد.
۲-۴- پیشینه تحقیق
با مروری بر تحقیقات انجام شده پیرامون تعهد هویت و احساس تنهای، نتیجه مطالعات نشان می دهد که در این زمینه تحقیق مشابه ای صورت نگرفته است. با این حال، مشاهدات نشان می دهد که اکثر پژوهش های موجود در این زمینه ارتباط بین سبک های هویت و احساس تنهایی اشاره دارد. در زیر به برخی از پژوهش های انجام شده پیرامون هویت و احساس تنهایی پرداخته می شود:
الف- تعهد هویت و احساس تنهایی و عوامل روان شناختی مرتبط
ناصحی(۱۳۹۰)، رابطه بین ادراک از سبک فرزند پروری و هویت با احساس تنهایی در میان دانشجویان دانشگاه الزهرا، را مورد مطالعه قرار داده است. هدف پژوهش تعیین میزان رابطه ادراک از سبک فرزندپروری و سبک هویت با احساس تنهایی است. نمونه مورد مطالعه ۳۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه الزهرا بودند ، که با بهره گرفتن از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . نتایج پژوهش نشان دادند که ادراک از سبک فرزندپروری مادر و سبک هویت اطلاعاتی با احساس تنهایی کلی ، تنهایی اجتماعی و تنهایی خانوادگی رابطه معناداری دارند. و سبک هویت مغشوش– اجتنابی با احساس تنهایی اجتماعی و تنهایی خانوادگی رابطه معناداری دارد.
حجازی و همکاران(۱۳۸۹) نشان دادند که سبک هویت اطلاعاتی، تاثیر مثبتی و مستقیمی براحساس تنهایی دارد، در حالی که سبک هویت هنجاری تاثیرمنفی براحساس تنهایی دارد.
برونسکی و کوک (۲۰۰۵) در بررسی وضعیت هویت و تعهد هویت دانش آموزان دریافتند که تفاوت در وضعیت هویت، علتی برای تغییر معنا دار در احساس تنهایی، و رشد روابط بین فردی است. دانش آموزان با سبک هویت اطلاعاتی،برای انطباق موثربامحیط وکاهش احساس تنهایی آمادگی بهتری دارندوافراد دارای سبک هویت سردرگم /اجتنابی بامشکلات بیشتری روبه روهستند. نوجوانان با سبک هنجاری اغلب خودکنترل،باوجدان وهدف مداروکمتردچاری احساس تنهایی هستند.
برزونسکی(۲۰۰۴) گزارش کرده است افرادی با سبک هویت اطلاعاتی احساس تنهایی کمتری نسبت به افراد سردرگم واجتنابی گزارش دارند.
بوید وهانت (۲۰۰۳) دریافتندکه سبک هویت سردرگم- اجتنابی رابطه منفی با احساس تنهایی دارد درحالیکه سبک هویت اطلاعاتی وهنجاری،رابطه مثبتی با احساس تنهایی دارد.
برزونسکی تامی وکینی (۱۹۹۷) دریافتندکه سبک هویت هنجاری واطلاعاتی بااحساس تنهایی کمتری نسبت به سبک هویت سردرگم واجتنابی بامشکلاتی ازقبیل احساس تنهایی وافسردگی رابطه دارد.
یکی از سازه های پیچیده روان شناختی که از زمان آغاز فلسفه مورد بحث بوده، احساس تنهایی است. در آن زمان احساس تنهایی یک مفهوم مثبت به معنای کناره گیری داوطلبانه فرد از درگیری های روزمره زندگی برای رسیدن به اهداف بالاتر (مانند تعمق، مراقبه و ارتباط با خداوند) تلقی می شد. اما امروزه در کتاب های روانشناختی به احساس تنهایی مثبت پرداخته نمی شود. بلکه حالتی در نظر می گیرند که در آن فرد فقدان روابط با دیگران را ادراک یا تجربه می کند و شامل عناصر اصلی و مهمی مانند احساس نامطلوب فقدان یا از دست دادن همدم، جنبه های ناخوشایند و منفی روابط از دست رفته و از دست دادن سطح کیفی روابط با دیگری است ( دی یانگ و گیرولد[۱۲۶]، ۱۹۹۸). تاریخچه مطالعات احساس تنهایی، بیانگر آن است که این سازه در گذشته با مشکلات دیگری مانند افسردگی، کم رویی، خشم، رفتار خود انزوا طلبانه و مانند اینها مفهوم سازی شده است. اما در تعاریف مفهوم سازی هایی که به تازگی انجام شده اند(هاوکلی[۱۲۷] و همکاران، ۲۰۰۳) احساس تنهایی یک سازه ی روان شناختی مستقل از دیگر مشکلات در نظر گرفته می شود که خطرات منحصر به فرد خود را دارد.
از سال ۱۹۷۰ تا کنون پژوهش های انجام شده در قلمرو مفهوم پردازی، تعریف و عوامل تشکیل دهنده ی احساس تنهایی پیشرفت های زیادی داشته اند، داده های تجربی با ارزشی به دست آورده اند، مفهوم سازی های پیچیده و متعددی از آن را ارائه کرده اندو شیوع آن را در جمعیت عمومی و دانشجویی گزارش کرده اند( حجت و کراندال[۱۲۸]، ۱۹۸۹؛ پپلو و پرلمن، ۱۹۸۹) احساس تنهایی را یک حالت روانشناختی ناشی از نارسایی های کمی و کیفی در روابط اجتماعی می دانند. این احساس در موقعیت هایی که روابط هیجان انگیز کمتر از میزان دلخواه فرد است یا صمیمیت مورد نیاز او کمتر از میزان دلخواه فرد است یا صمیمیت مورد نیاز او تحقق نمی یابد، بروز می کند و ممکن است در هر سنی رخ دهد و تجربه شود. بر اساس نظریه هایی مانند ویس (۱۹۷۳) و فروم-ریچمن[۱۲۹](۱۹۵۹) این گونه استدلال یک تجربه منفی شدید است که فرد از به یاد آوری آن فعالانه اجتناب می کند. اگر هم مجبور به یادآوری شود، با نارضایتی زیادی این عمل را انجام می دهد و درماندگی ناشی از احساس تنهایی را کم اهمیت جلوه می دهد. وود[۱۳۰] (۱۹۸۶) این گونه استدلال می کند که احساس تنهایی یک هیجان بنیادی و یکی از قوی ترین تجربه های انسانی است. وی بر این باور است که احساس های تداعی شده با احساس تنهایی، عدم وجود روابط اجتماعی مناسب را به فرد گوشزد می سازند.
احساس تنهایی با بسیای از متغیرهای شناختی، عاطفی، هیجانی و اجتماعی در ارتباط قرار میگیرد. یکی از این مولفه های اجتماعی خوداثربخشی اجتماعی است خوداثربخشی اجتماعی به معنای ادراک فرد از توانمندی خود در دست یابی به معیارها و ارتباطهای اجتماعی است (کوپمن[۱۳۱]،۲۰۰۹).
تحقیقات حاکی از آن است که افرادی که احساس تنهایی می کند معمولا از مهارت های اجتماعی ضعیف تری برخور دارند و احساس می کنند که دیگران آنها را در برخی زمینه های اجتماعی نسبتا غیرماهر می دانند. متغیرهای کیفی نظیر رضایت مندی از روابط اجتماعی در مقایسه با فراوانی تماس اجتماعی، پیش بینی کننده های قوی تری از احساس تنهایی هستند(کاسیپو[۱۳۲] و همکاران، ۲۰۰۰). افراد مبتلا به احساس تنهایی نسبت به مهارتهای اجتماعی خود مستعد تجربه ی اضطراب زیادی هستند(به نقل از کاسیپو و همکاران ۲۰۰۶). آشر و پاکوئیت[۱۳۳] (۲۰۰۳) معتقدند که تنهایی هم می تواند یک تجربه ی زندگی باشد و هم می تواند به صورت بالقوه ی آسیب زا باشد. یافته های پژوهشی موید آن است که احساس تنهایی یک عامل سبب شناختی در سلامت و بهزیستی جمعیت های گوناگون می باشد و پیامدهای آنی و درازمدت جدی در بهداشت روانی دارد(هنریچ و گالون، ۲۰۰۶) حجت[۱۳۴] (۱۹۹۸) بین احساس تنهایی و انزوای اجتماعی و روان آزردگی رابطه معناداری یافت. هاوکلی[۱۳۵] و همکاران (۲۰۰۳) بدین نتیجه رسیدند که افراد دارای احساس تنهایی در تعاملات اجتماعی خود احساسات مثبت کمتری دارند و احساس تنهایی با صمیمیت کمتر، عدم اطمینان و تعارض همبسته بود. یافته های یانگر[۱۳۶] و همکاران (۲۰۰۰) شری[۱۳۷] و همکاران (۲۰۰۹) جونز[۱۳۸] و همکاران (۱۹۹۰) و آندرسون و هاروی[۱۳۹] (۱۹۸۸) نشان داد که افراد احساس تنهایی خود را به صورت کناره گیری، افسردگی، اضطراب ، مصرف مواد بزهکاری، شکست تحصیلی و خودکشی نشان می دهند.
فرانسویی و دیویس به ارتباط منفی معنی داری بین احساس تنهایی در هر دو جنس و ادراک گرمی از پدرانشان دست یافتند. لمپرز و همکاران نشان دادند که شرایط سخت اقتصادی باعث بالا رفتن میزان افسردگی و احساس تنهایی در نوجوانانی می شوند که سبک فرزند پروری والدین خود را طرد کننده و ناهمسان ادراک کرده اند. کانگرو همکاران در یافتند که شرایط سخت اقتصادی باعث پریشانی های هیجانی والدین می شود. این حالت های هیجانی منفی به طور مستقیم بر ظرفیت والدین برای تربیت و ارتباط با فرزندانشان تاثیر می گذارد و در نهایت به ایجاد مشکلات سازگاری همچون رفتار ضد احساس تنهایی افراد درگیر را با احساس خلاء غمگینی و بی تعلقی مواجه می کند. و به شیوه های مختلف بر تعاملات اجتماعی با دیگران نحوه زندگی و سلامت جسمانی و روانی تاثیر می گذارد(الهاگین، ۲۰۰۴).
ب) ابراز وجود و احساس تنهایی
صاحب الزمانی و همکاران (۲۰۱۰) درتحقیقی تحت عنوان آموزش ابرازوجودبر احساس تنهایی وقاطعیت دانش آموزان دخترمقطع متوسطه دریافت که بین ابرازوجودبا احساس تنهایی رابطه منفی وباقاطعیت رابطه مثبت وجوددارد که با افزایش ابرازوجود، احساس تنهایی کاهش قاطعیت افزایش می یابد.
تابع بردبار و همکاران(۱۳۸۸) درتحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه آموزش ابراز وجود بر احساس تنهایی در دانشجویان دختر شهر مازندران دریافتند که همبستگی بین ابراز وجود و احساس تنهایی منفی و معنادار بوده است.
آدلف (۲۰۰۱) دریافت که افراد با ابراز وجود بالا احساس تنهایی کمتری نسبت به افراد با ابراز وجود پایین دارند.
آرچر و همکاران(۲۰۰۱) دریافتند که بین ابراز وجود با احساس تنهایی رابطه معنادار و همبستگی منفی وجوددارد.
ج) تعهد هویت و جنسیت
استریتمتر(۱۹۹۳) نشان داد که دختران با نمرات بالاتری از پسران هم سن خود در وضعیت اکتسابی به دست می آورند. رحیمی نژاد (۱۳۸۴) در تحقیق خود به منظور استاندارد کردن پرسشنامه گسترش یافته سنجش عینی هویت من آدامیز (۱۹۸۹) و مقایسه دختران و پسران در روابط بین فردی نشان داد که با بالا رفتن پایه ی تحصیلی میزان وضعیت مغشوش و زودرس در پسران کاهش و درصد وضعیت دیررس و اکتساب هویت افزایش می یابد. در درختران هویت مغشوش و زودرس با بالارفتن پایه کاهش ولی در صد هویت دیرررس و اکتساب هویت افزایش یافت. زودرسی عقدیتی و بین فر دی پسران بیش از دخران و دیررسی عقیدتی و بین فردی دخران بیش ازپسران است. در مجموع نمرات وضعتی های مغشوش هویت اکتسبابی عقیدتی و نمرات وضعیت های هویت اکتسابی بین فردی دختران و پسران نزدیک به هم می باشد.
د) هویت و متغیر های روانشناختی
از زمانی که مارسیا در سال ۱۹۹۶ مفهوم هویت من اریکسون را تحت عنوان پایگاه هویت من عملیاتی کرده است، تحقیقات بسیار زیادی در کشورهای مختلف در این زمینه انجام شده است. در این تحقیقات پایگاه های هویت از جوانب گوناگونی همچون متغیرهای شخصیتی، شناختی، رشد روانشناختی، اخلاق و مذهب، ادراکات اجتماعی، متغیرهای جمعیتشناختی، عوامل خانوادگی، مسائل آسیبشناختی و مباحث و مشکلات رفتاری و رابطهای که پایگاه هویت با این متغیرها دارد ارزیابی شده است. همچنین نحوه شکلگیری هویت در فرایند رشد و متغیرهایی که در فرایند رشد هویت، از پایگاه های نابالغ هویت به سوی دستیابی به هویت تاثیر میگذارند، بررسی شده است(محسنی، ۱۳۷۵).
در مطالعهای که کلسنی و دالینجر[۱۴۰] (۱۹۹۳) انجام دادند، رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت (رواننژندی خویی، برونگرایی، پذیرای تجربه بودن، سازشپذیری و وجدانپذیری) و پایگاه های هویت ایدئولوژیک و بینفردی را بررسی کردند. نتایج این مطالعه برای بعد ایدئولوژیک نشان داد که آزمودنیهای ممانعت در پذیرای تجربه بودن پایین هستند. آزمودنیهای پراکندگی در وجدانگرایی پایین هستند و آزمودنیهای دستیافته به هوی بهگونهای مشخص برونگرا هستند.
در ایران هم چندین تحقیق در زمینه هویت انجام گرفته است. نتیجه یکی از تحقیقات بیانگر این است که افراد فاقد تعهد به هویت ایدئولوژیک (تعلیق و پراکندگی) به طور معناداری اضطراب بیشتری از افراد متعهد به هویت (دستیابی و ممانعت) و در بعد بینفردی افراد واقع در پایگاه تعلیق، به طور معناداری اضطراب بیشتری را تجربه میکنند. در پژوهش دیگری این نتیجه به دست آمد که بین میزان عزتنفس و پایگاه هویت دستیابی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و این رابطه در مورد پایگاه های هویت تعلیق و پراکندگی منفی بود(فاروقی، ۱۳۷۹).
پایگاه هویت، ماحصل رشد روانی ـ اجتماعی اواخر نوجوانی و نتیجه شکلگیری هویت فرد است. مارسیا دو روند را در شکلگیری هویت اساسی تلقی میکند که عبارتند از: بحران و تعهد. بحران یا جستجوی هویت، دورهای است که در آن فرد در زمینه تقلیدها، همانندسازیهای گذشته، انتظارات، نقشها و سنن اجتماعی پرسشگری میکند. در مورد علایق، استعدادها و جهتگیری های خودش به تامل میپردازد، و نقشها، آرمانها و صور مختلف هویت را مورد آزمایش قرار میدهد. تعهد عبارت است از اتخاذ تصمیمهای نسبتا با دوام و تثبیت نسبی در صور مختلف هویت و جهت گیری تلاشهای فرد به سوی تصمیمهای اتخاذ شده که مشابه مفهوم وفاداری در نظریه اریکسون میباشد. (یعقوبی بگلر-کلثوم و همکاران، ۱۳۸۹).
حسینی طباطبایی(۱۳۷۷) در پژوهش خود با عنوان رابطه بین پایگاه های هویت و سبک های مقابله با بحران در نوجوانان و جوانان نتیجه گرفت که افراد رد پایگاه مغشوش از سبک مقابله هیجان مدار و افراد با پایگاه موفق ار روش مساله مدار استفاده می کنند. در این تحقیق بین پسران و دختران از لحاظ رسیدن به پایگاه های هویتی تفاوتی مشاهده نشد. برزونسکی (۱۹۹۲) در مطالعه ی خود درباره ی رابطه سبک های پردازش هویت و شیوه های مقابله با برحان نتیجه گرفت که افراد با سکب گردزاش سردرگم/ اجتنابی و هنجاری بیشتر از شیوه هایمق۴ابله اجتنابی (مثل تفکر آرزومند، اجتناب، تعلل، بهانه آوردن ) و افراد با سبک پردازش هویت اطلاعاتی از شیوه های مقابله ای مساله مدار برای کنار آمدن با فشارزاهایی که به وطر بالقوه درک شخصی آنها را زا هویت تهدید می کند استفاده می کنند تعهدات ضعیف تر با سطوح پایین جسارت شخصی و مسئولیت پذیری رابطه دارد (نورمی و همکاران، ۱۹۹۷؛ نقل از شوارتز ۲۰۰۱) تحقیقات نشان داده است که استفاده از شیوه ی مقابله با بحران هیجان مدار، خودناتوان سازی منبع کنترل بیونی با راهبردهای ضعیف اسنادی و شناختی رابطه دارد (برزونسکی ۱۹۹۰، ۱۹۹۴ ؛ برزونسکی و فراری ۱۹۹۶؛ برزونسکی، ۲۰۰۴) ولوراس و بوسما (۲۰۰%) در مطالعه ای به بررسی اهمیت سبک های هویت بر بهزیستی روان شناختی پرداختند. نتایج نشان داد که اجتناب از مواجهه با مسائل مرتبط با هویت (سبک سردرگم/ اجتنابی) با بهزیستی روان شناختی رابطه منفی دارد.
مقایسه با دانشجویان با سبک های هویت هنجاری و سردرگم در مقیاس های خودمختاری تحصیلی، خودبسندگی مهارت های مدیریت موثر زندگی، احترام و تحمل افراد متفاوت از خود، ایجاد روابط صمیمانه، استقلال هویت سردرگم، دانشجویان با سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری در مقیاس های اهداف تحصیلی واقع بینی، نقشه های طولانی مدت درباره زندگی و اهداف و روابط پایدار با همسالان خودنمرات بالاتری نشان دادند. نتایج پژوهش ولوراس و بوسما (۲۰۰۵) نشان داد که اجتناب از مواجهه با موضوعا مربوط به هویت با بهزیستی روانشناختی رابطه منفی دارد. در حالی که وقتی فرد یا افراد با موضوعات هویت مواجه می شوند شیوه ترجیحی آنان در مواجهه با موضوعات هویت با اهمیت به نظر نمی رسد نتایج این پژوهش نشان داد که سبک هویت سردرگم، اجتنابی با انتظارات مثبت در باره موفقیت و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت نشان داد.
آدامز و کاران (۲۰۰۵) در بررسی ارتباط سبک های هویتی و مشکلات رفتاری مشاهده کردند که افراد با سبک سردرگم اجتنابی بیش از دارندگان دو سبک دیگر مشکلات سازگاری مانند بزهکاری و اختلال های سلوکی نشان می دهند پژوهش فارسی نژاد(۱۳۹۳) نشان داد که سبک هویت اطلاعاتی و تعهد هویت به طور مستقیم و سبک هویت اطلاعاتی بر تعهد، استقلال ، رشد فردی و هدف در زندگی اثر منفی و معنی دار دارد. براین اساس به منظور پیش بینی احتمال وجود دارد بین متغیرهای سبک های هویت و تعهد هویت با مقیاس های بهزیستی روانشناختی الگوی زیر برگزیده و پس از ارزیابی روابط متغیرها در قالب یک مدل علی (۱-۱) و سنجش معنی داری هریک از متغیرها به برآورد ضرایب پرداخته شد.
به لحاظ جنسیت، میزان جرات ورزی در بین زنان و مردان متفاوت می باشد. چنانچه تحقیقات نشان می دهند میزان جرات ورزی در میان مردان بیشتر از زنان است.
آلبرتی و امونز(۲۰۰۱) اهمیت رشد عزت نفس و نیز انضمام ابراز احساسات مثبت را به عنوان قسمتی از آموزش ابراز وجود دارد مورد تاکید قرار دادند(هرمزی نژاد و احساسات مثبت را به عنوان قسمتی از آموزش ابراز وجود مورد تاکید قرار دادند(هرمزی نژاد و همکاران ۱۳۷۹) در این راستا فنل[۱۴۱] (۲۰۰۴) در پژوهش خود نشان داد که با آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی افسردگی بیماران مبتلا بهبود یافته و علاوه بر بهبود افسردگی این آموزش منجربه افزایش اعتماد به نفس آنان می شود.
جمع بندی
دوره ی نوجوانی و جوانی که با تغییرات سریع جسمی، عاطفی، شناختی و رفتاری همراه است در گستره ی زندگی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده زیرا زیربنای آنچه که نوجوان در آینده می سازد و همچنین تمام دست آوردهای گذشته او در این دروه به محک تجربه گذاشته می شود و لذا چنانچه در این راه مشکلات غیرقابل حلی وجود داشته باشد ممکن است فرایند هویت یابی دچار انحراف شود بسیاری از بزهکاری ها رفتارهای انحرافی و مسایل تحصیلی ریشه در هویت آشفته و سردرگم دارند. زیرا تا زمانی که نوجوان نداند کیست نمی داند به کجا می خواهد برود. از آنجا که جوانان نسل آینده کشور محسوب می شوند و سرنوشت کشور به آنها وابسته است بنابراین پژوهش هایی که بتواند در مورد ساز و کارهای روان شناختی آنها اطلاعات مفیدی در اختیار مسئولان قرار دهد از اهمیت به سزایی بر خوردارند با توجه به تاکید بر جوان گرایی، ضروری است که پژوهش های روان شناختی به سمت مسایل بنیادی مثل هویت گام بردارند تا بتوانند راه گشای جوانان پرشور و امیدافرین باشند. چنین افرادی صلاحیت به دست گرفتن آینده کشور دارند و این امر از راه داشتن نگرشی علمی و انسان دوستانه میسر است.
در این فصل تلاش شده به کمک تحقیقات و مطالعات موجود در زمینه متغیر های مورد مطالعه ارتباط بین این متغیر ها روشن شود. با توجه به مطالعات به عمل آمده بین احساس تنهایی با ابزار وجود رابطه وجود دارد. همچنین بین سبک های هویت با احساس تنهایی رابطه وجود دارد. اما تحقیقی که مستقیماً نشان دهد تعهد هویت با احساس تنهایی رابطه دارد وجود نداشت.
در این راستا، بررسی ارتباط بین تعهد هویت و ابراز وجود با احساس تنهایی در دانشجویان در این پژوهش مد نظر قرار گرفته و فرضیه های ذیل را به محک آزمایش گذاشته است: