بر اساس نظریه سه وجهی[۱۵] بندورا مبنای یادگیری خودتنظیمی، شناخت اجتماعی است. به عقیده وی، فعالیتهای یادگیری دانشآموزان به وسیله سه عامل فرآیندهای شخصی، محیطی و رفتاری آنها تعیین میشود.نظریه یادگیری خودتنظیمی را پینتریچ و دیگروت مطرح کردند شکل(۱). آنها خودکارآمدی، ارزشگذاری درونی و اضطراب امتحان را به عنوان باورهای انگیزشی در نظرگرفتند و راهبردهای شناختی، فراشناختی، تلاش و تدبیر دانشآموزان را تحت عنوان یادگیری خودتنظیمی معرفی کرده اند (لاتانن و کروکر[۱۶]، ۱۹۹۲).
خودکارآمدی به مجموعه باورهای دانشآموزان در مورد تواناییهایشان در انجام تکالیف اشاره دارد نتایج تحقیقات در این زمینه حاکی از آن است که دانشآموزانی که خود را خودکارآمد میدانند، از راهبردهای شناختی و فراشناختی بیشتری استفاده میکنند و در انجام تکالیف اصرار بیشتری از خود نشان میدهند (دسی و رایان، ۱۹۹۸).
ارزشگذاری درونی به اهمیتی که دانشآموز به یک تکلیف یا درس خاص میدهد، باوری که به آن تکلیف دارد و هدفی که از مطالعه آن دنبال میکند، اطلاق میشود. تحقیقات نشان میدهند که دانشآموزانی که دارای انگیزه غلبه بر کار و تکلیفاند، از راهبردهای شناختی و فراشناختی بیشتری استفاده میکنند. اضطراب امتحان احساس یا حالت هیجانی ناخوشایندی است که پیامدهای رفتاری و روانشناختی خاصی دارد و در امتحانات رسمی و یا دیگر موقعیتهای ارزشیابی تجربه میشود. در رابطه با اضطراب امتحان، تحقیقات بیانگر رابطه غیرخطی این عامل با عوامل خودتنظیمی – یعنی تلاش و تدبیر میباشند (شرما[۱۷]، ۲۰۰۷).
۲-۱-۳- خود تنظیمی یادگیری پینتریچ
خودتنظیمی در یادگیری از مقوله هایی است که به نقش فرد در فرایند یادگیری توجه دارد. این سازه ابتدا در سال ۱۹۶۷ توسط بندورا مطرح شد. این سازه در نظریه های مختلف روانشناسی از جمله نظریه های رفتاری، شناختی، شناخت اجتماعی، و ساخت گرایی مورد توجه قرار گرفته است. صاحب نظران مختلف الگوهای متفاوتی از خودتنظیمی در یادگیری ارائه داده اند. از جمله این الگوها، الگوی پینتریچ(۱۹۸۶) است. در این الگو خودتنظیمی در یادگیری به استفاده از راهبردهای شناختی، فراشناختی، و مدیریت منابع اطلاق می شود.
پینتریچ (۲۰۰۸) چهارچوبی نظری بر پایه دیدگاه شناختی ـ اجتماعی پیشنهاد کرده است. هدف او طبقهبندی و تحلیل فرآیندهای متفاوتی است که بخشی از یادگیری خود تنظیم را هدایت میکنند. این الگو با چهار فرض اساسی تعریف میشود:
یادگیرندگان فعال هستند، چرا که آن ها تصمیمگیری میکنند و برای دانش و درک بیشتر خودشان درگیر رفتار میشوند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
یادگیرندگان توانایی بالقوهای برای تنظیم یادگیری خودشان دارند.
یادگیرندگان از تعدادی از اهداف و معیارهایی که باید پیشرفت خودشان را با آن ها بسنجند، آگاهی دارند.
فعالیتهای خود تنظیمی یادگیری بین بافت، فرد و موقعیت اجتماعی افراد رابطه برقرار می کند (وینتر، ۲۰۰۴).
در این الگو فرآیندهای خود تنظیمی بر اساس چهار مرحله سازماندهی شده اند:
برنامهریزی
خود ـ نظارتی
کنترل
ارزشیابی
برای پینتریچ، این چهار مرحله یک توالی عمومی است که یادگیرنده به موازات انجام تکلیف، این توالی را طی میکند؛ اما این توالی سلسله مراتبی نیست یا به عبارت دیگر ساختار خطی ندارد.این مراحل میتوانند به طور همزمان یا به صورت پویا، تعاملات چندگانه ای میان فرآیندهای متفاوت و بخشهای آن، ایجاد کنند. به علاوه، پینتریچ نشان داد که همه تکالیف تحصیلی مستقیماً در خود تنظیمی درگیر نمیشوند. گاهی یادگیرنده برای انجام تکالیف مشخص، نیاز به برنامه ریزی، کنترل و ارزشیابی آن ها به صورت راهبردی ندارد، بلکه انجام آن می تواند به عنوان عملی از تجربه قبلی یادگیرنده با همان تکلیف، به صورت خودکار انجام گیرد (مونتالو، ۲۰۰۴). الگوی خود تنظیمی پنتریچ به طور کلی شامل سه مقوله کلی راهبردها است:
راهبردهای شناختی یادگیری
راهبردهای خود تنظیمی جهت کنترل شناخت
راهبردهای مدیریت منابع (پنتریچ ودیگروت، ۱۹۹۹). مراحل و بخشهای یادگیری خود تنظیم در جدول زیر نشان داده شده است.
جدول ۲-۱: مراحل و بخشهای یادگیری خود تنظیم | ||||
بافتی(زمینه ای) | رفتاری | انگیزشی/عاطفی | شناختی | مراحل |
برداشت از تکلیف، برداشت از بافت | برنامهریزی زمان و تلاش، برنامهریزی برای خود مشاهدهری رفتار |
جهت گیری هدف، قضاوتهای کارآمدی، قضاوت درباره ساده بودن یادگیری، برداشتها درباره سخت بودن تکلیف، فعال سازی ارزش تکلیف، فعال سازی علایق |
هدف گزینی فعال سازی محتوای دانش قبلی، فعال سازی دانش فراشناختی |
مرحله دور اندیشی، برنامهریزی، فعال سازی |
نظارت بر تغییرات |