مرحله سوم: کاربرد و پیگیری مستمر
اهداف این مرحله،تشویق مراجعین بری بکار بستن پاسخهای مقابله ای در موقعیتهای عملی روزمره و به حداکثر رساندن احتمال تعمیم نتایج می باشد.در این مرحله درمانگر از شیوه تسلط گام به گام استفاده می کندکه در این روش درمانگر از تسلط پیدا کردن مراجعین بر استرسهای کوجک قابل کنترل در آزمایشگاه استفاده کرده و بعد بتدریج انها را در واقعیت مورد آزمون قرار می دهد.در این زمینه لازم است که انتظارات و عادات قبلی مراجعین کنار گذاشته شودتا انواع تکنیکهای تصویر سازی ذهنی و تمرین رفتاری، ایفای نقش، الگو گیری و تمرین تدریجی درواقعیت بهره گیرد.در این مرحله از مراجعین در مورد نوشتن تکالیف خانگی و یا تجربیات شخصی سوال میشود.نتایج این تکالیف در ملاقاتهای بعدی به طور دقیق مورد بررسی قرار می گیرد و در صورت عدم انجام تکلیف توسط مراجع ،مراجع و درمانگر با همکاری یکدیگر دلایل آن را مورد بررسی قرار می دهند.(کوری[۱۰۸]،۱۹۹۵).
هدف این مرحله از آموزش، یادگیری پاسخهای سازش یافته در موقعیتهای پر استرس و بالا بردن قدرت بهبودی سریع علی رقم تجربه شکست است.مراجع و درمانگر نباید با اتمام دوره آموزش ،کار را خاتمه یافته تلقی کنند زیرا تنها در صورت کاربرد مستمر تکنیکهای فرا گرفته شده در مراحل قبل است که افراد می توانند از فواید آن در کاهش استرسهای روزمره زندگی و احساس آرامش نسبی ناشی از آن بهره مند شوند.نهایتا برای احساس خود کفایی و شایستگی در مراجعین بهتر است درمانگر با همکاری آنها به مرور آموخته های آنان از جلسات آموزش و تغییراتی که این آموخته ها در آنها بوجود آورده بپردازد (مایکنبام،۱۹۹۶).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۶-۲- یائسگی
زنان از مهمترین ارکان جامعه و خانواده بوده و سلامت اجتماع در گرو تامین نیازهای مختلف آنان است . در حالی که یکی از بحرانی ترین مراحل زندگی زنان ، یائسگی می باشد . تعیین سن یائسگی تا حدودی دشوار بوده و بر اساس تخمین حاصل از مطالعات مقطعی ، متوسط آن حدود ۵۰ تا ۵۲ سالگی است . با وجود افزایش امید به زندگی ، سن شروع یائسگی یا قطع قاعدگی تغییر نکرده و زنان حدود ۳۰ سال یا بیشتر ( بیش از یک سوم ) عمر خود را در یائسگی و یا حوالی یائسگی می گذرانند. . از نظر ساختار جمعیتی ، بیشتر از ۵۰ ۰/۰ جمعیت کشور ایران زیر ۲۳ سال و حدود ۶/۶ ۰/۰ جمعیت ، سالمند بوده و تعداد افراد این قشر در حال فزونی است ؛ بنابراین هم مشکل کشورهای جهان سوم ( از نظر جوان بودن جمعیت ) و هم مشکلات ناشی از رشد جمعیت سالمندان وجود دارد . به نظر می رسد تعداد علائم یائسگی بی شمار است اما خوشبختانه هیچ کس همه آن ها را تجربه نکرده ، بعضی از زنان اصلاَ علائم آشکاری ندارند. با وجود این تخمین زده می شود حدود ۷۵ ۰/۰ زنان پس از یائسگی علائم حادی را تجربه می کنند. مهم ترین چیزی که یک پزشک می تواند حول و حوش یائسگی ارائه کند ، آموزشی است که زنان به آن نیازمندند و میل دارند از انتخاب های درمانی آگاه شوند. هدف کلی ، طولانی کردن دوره ای است که فرد حداکثر انرژی جسمی و فعالیت بهینه مغزی و اجتماعی را دارد.
سایت شبکه بهداشت استان لرستان در خصوص یائسگی درزنان می نویسد:نوزادان دختر در بدو تولد بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تخمک در درون بدنشان قرار می گیرد که پس از سن بلوغ در هر بار ۱۰۰۰ تا از آنها از بدن خارج می شود. از نیمه های ماه بدن زنان آماده برای پرورش یک تخمک است که با اسپرم ترکیب شده است، هربار که این اتفاق نمی افتد خونریزی رخ می دهد. بر این اساس می توان زمان یائسگی را حدس زد ، نامرتب شدن عادت ماهانه هشدار می دهد که به نزدیک شدن به زمان یائسگی توجه کنیم. هر چند ممکن است که این دوران «پیش یائسگی» ۱ تا ۳ سال طول بکشد. در این دوران طبق نظر پزشک می توان هورمون درمانی را آغاز کرد که به طور معمول داروی «پرمارین» در ۲ دوز و معمولا بین ۷ تا ۱۰ سال تجویز می شود.
طبق آمار جهانی بین ۳۰درصد از خانم ها قبل از ۴۵ سالگی، ۶۰ درصد تا ۵۰ سالگی و ۹۸ درصد تا ۵۵ سالگی یائسه می شوند. البته افرادی هم هستند که به صورت زود هنگام یائسه می شوند یعنی اگر کسی قبل از ۴۰ سالگی این اتفاق برایش بیفتد این به بدن و ژنتیک و مسایل روحی ارتباط دارد .
۱-۶-۲- مسئله روحی
بسیاری از زنان با رسیدن به این مرحله که مانند مراحل دیگر زندگی است بر مسئله پیری تاکید دارند، درحالی که با یک حساب سرانگشتی زن تازه به نیمه راه زندگی رسیده است و حداقل ۳۰ سال تا پایان عمر دارد. پس باید از زنانگی اش استفاده کند اما باید در نظر داشت که از نظر جسمی این یائسگی نیست که سبب افسردگی می شود بلکه این تغییرات هورمون ها هستند که سبب بسیاری از اتفاقات می شوند که با هورمون درمانی می توان آنها را تامین و کنترل کرد.( سایت شبکه بهداشت استان لرستان)
۲-۶-۲- پوکی استخوان
مهم ترین عارضه ای که در دوران یائسگی پدید می آید پوکی استخوان است، یعنی عدم جذب کلسیم در بدن. ۹۵ درصد کلسیم در استخوان ها قرار دارد. برای جذب ویتامین D که واسطه این اتفاق پرژسترون است که در ایام یائسگی کاهش پیدا می کند روزانه یک ساعت در معرض آفتاب قرار گرفتن کافی است. البته خوردن قرص برای ویتامین هایی نظیر E، A و D فقط با تجویز دکتر ممکن است. پوکی استخوان در ۳ نقطه ستون فقرات، لگن و مچ دست و پاها بیشتر خود را نشان می دهد. در این نقاط بیشترین تراکم استخوانی وجود دارد و هر سال پس از یائسگی بین ۱ تا ۲ درصد از این تراکم کم می شود. به همین دلیل قوز، خمیدگی،شکستگی ها و ترک های خود به خود به وجود می آید. که خیلی باید مراقب بود. با خوردن بین ۱ تا ۲ لیوان شیر روزانه می توان از این موضوع پیش گیری کرد و یا باعث کاهش سرعت کم شدن تراکم استخوانی شد (سایت شبکه بهداشت استان لرستان).
۳-۶-۲- زندگی جنسی
میل جنسی خود به خود کاهش پیدا می کند. نزدیکی دردناک و خشکی واژن پدید می آید. که می توان با استروژن های موضعی و یا ژل ها و پمادهای موضعی این دردها را کم کرد و سبب طراوت شد. حتی می تواند ارتباط جنسی بهتر از قبل باشد و یک زنانگی پایدار داشت. بدن می تواند بهتر از قبل باشد اگر شخص به دنبال بهانه نگردد.( سایت شبکه بهداشت استان لرستان)
۴-۶-۲- گر گرفتگی
در حدود ۱ تا ۲ سال اول یائسگی گر گرفتگی بسیار رخ می دهد. در مواقعی از شب یا روز عروق باز می شوند و خون جریان شدیدی پیدا می کند. هجوم خون در نقطه هایی مانند سر و گردن سبب این اتفاق میشودکه بین ۳۰ ثانیه تا ۵ دقیقه طول میکشد. حالت های روحی در این اتفاق خیلی مهم هستند. اما در عین حال تمام ترکیباتی که سویا دارند می توانند به کم شدن این اتفاق کمک کنند. به خصوص اکنون که حتی شیرهای سویا دار هم آمده است. از هر چیز خوشایندی که سبب آرامش می شود می توان استقبال کرد. اما این حالت پس از ۵ سال برطرف خواهد شد .(سایت شبکه بهداشت استان لرستان)
۵-۶-۲- تغییر سوخت و ساز
توزیع چربی تحت تاثیر هورمون ها قرار دارد که با کم شدن برخی هورمون ها نظیر استروژن و پروژسترون این چربی ها دیگر مانند قبل نمی سوزند و در یک جا قرار می گیرند. مثلا در شکم یا سینه ها جمع می شوند به همین خاطر بزرگی این نقطه ها پدید می آید.
البته نبود این دو هورمون اشکالات قلبی و عروقی هم ایجاد می کند وHDL – چربی مفید -خون را پایین می آورد. مواد در خون رسوب می کنند و تصلب شرایین و به دنبال آن سکته های قلبی پدید می آید که در زنان ۸ برابر مردان است (سایت شبکه بهداشت استان لرستان).
۶-۶-۲- تغییر دستگاه ادراری
دفع قطره ای ادرار ، بی اختیاری (در حالت های هیجانی) پیش می آیدچرا که ماهیچه های کنترل کننده شل می شوند. که می توان با تمرین حرکت جمع شدگی کامل(مانند وقتی که فرد می خواهد جلوی ادرار را بگیرد) سبب تقویت عضلات می شود. حداقل ۸۰ تا ۱۰۰ تا از این حرکت باید در روز انجام داد. این حرکت به سادگی در حالت های گوناگون از ایستادن ، نشستن، آشپزی و جارو کردن می تواند انجام شود تا سبب قوام عضلات واژن شود.( سایت شبکه بهداشت استان لرستان)
۷-۶-۲- نامنظمی خواب و تعریق
در هنگامی که hot flesh یا گر گرفتگی پدید می آید زنان از خواب بیدار می شوند و در بد خوابی امکان رفتن به خواب عمیق وجود ندارد. این سبب خستگی مزمن می شود که می توان با استراحت کردن حتی ۱ تا ۲ ساعته در طول روز خواب جبرانی داشت. البته می توان قبل از خواب از ورزش کردن و خوردن مواد کافئین دار خودداری کرد تا خواب راحت تر پیش آید.( سایت شبکه بهداشت استان لرستان).
۷-۲-کیفیت زندگی
تاریخچه پیدایش مفهوم کیفیت زندگی به دوران ارسطو در ۳۸۵ سال قبل از میلاد مسیح باز می گردد.در آن دوران ارسطو زندگی خوب یا خوب انجام دادن کارها را به معنی شاد بودن در نظر گرفته است.لاکن در عین حال به تفاوت مفهوم شادی درافراد مختلف پرداخته است و ذکر نموده است سلامتی که باعث شادی در یک فرد بیمار میشود با ثروت که فرد فقیری را شاد می کند یکسان نیست و بطور مشخص بیان نموده است در شادی نه تنها برای افراد مختلف معانی متفاوت وجود داردبلکه برای یک فرد نیز در شرایط متفاوت معنی یکسانی نخواهد داشت .بهرحال درآن زمان شادی یا شادمانه زیستن معادل با آنچه که امروز کیفیت زندگی نام دارد تلقی میشد و اصطلاح کیفیت زندگی تا قرن بیستم مورد استفاده قرار نگرفته بود.به مرور زمان محققان متوجه شدندکه کیفیت زندگی می نواند یکی از پیامدهای پراهمیت درارزیابیهای سلامت باشد.چنانچه تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت نیز به این نکته تاکید دارد. (ویلی[۱۰۹]،۲۰۰۰).
با توجه به تعریف تندرستی توسط سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۴۸ سیاسی، مبنی بر ابعاد وسیع آن به شکل رفاه کامل فیزیکی ، روحی و اجتماعی و نه فقط عدم وجود بیماری، لازم است اندازه گیری سلامت و ارزیابی مداخلات بهداشتی علاوه بر شاخص های فراوانی و شدت بیماری به سایر ارزش های انسانی مانند کیفیت زندگی نیز توجه کند (ویلی ۲۰۰۰ ، بونومی [۱۱۰]۲۰۰۰ نقل از هال ،۲۰۰۲) .
امروزه در مقایسه اثر بخشی و ارزش نسبی درمان های متفاوت، تحقیقات ، سیاست گذاری های بهداشتی، ارزیابی خدمات بهداشتی درمان بیماران و بهبود رابطه پزشک و بیمار می توان کیفیت زندگی را به عنوان یک پیامد پراهمیت اندازه گیری نمود . هینکلیف[۱۱۱] و همکارانش معتقدند : امروزه برای تعیین نیازها و ارتقاء سطح سلامتی افراد کیفیت زندگی آنها را مورد بررسی قرار می دهند (زکی ، ۱۳۸۵).
سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۹۳ کیفیت زندگی را چنین تعریف می کند : کیفیت زندگی عبارت است از تصورات افراد از موقعیت خود در زندگی با توجه به محتوای فرهنگی و ارزش سیستمی که در آن زندگی می کنند « در رابطه با اهداف و استانداردها و نگرانی های آنها می باشد. »[۱۱۲]
همانطور که در تعریف فوق ملاحظه می شود برای کیفیت زندگی شش حیطه بیان شده است که شامل :
سلامت جسمانی وضعیت روانی ، سطح استقلال، ارتباطات اجتماعی ، ارتباطات محیطی و علایق معنوی می باشد کینگ[۱۱۳] (۲۰۰۳) معتقد است، ابعاد مختلفی بر روی کیفیت زندگی اثر می گذارند و این ابعاد وضعیت اقتصادی اجتماعی روحی ـ روانی و شغلی است. ایوانز[۱۱۴] و کوپ[۱۱۵] ۱۹۸۹ ابعاد کیفیت زندگی را بعد جسمانی ، روانی ، اجتماعی ، خانوادگی ، اقتصادی، تفریحی، معنوی می دانند آنها بعد جسمانی را دریافت فرد از توانایی هایش در انجام فعالیت ها و وظایف روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد تعریف کردند، بعد روانی را جنبه های روحی و احساسی سلامت مانند افسردگی، ترس ، عصبانیت ، خوشحالی و آرامش دانسته اند. گاگنموس[۱۱۶] و همکارانش (۱۹۹۵) در تعریف بعد اجتماعی ذکر می کنند که این بعد به توانایی فرد دربرقرار کردن ارتباط با اعضای خانواده همسایگان ، همکاران و سایر گروه های اجتماعی و وضعیت شغل مربوط می شود.
بعد خانوادگی نحوه تعاملات خانوادگی و میزان حمایت های خانوادگی، تاثیراتی که شغل بر ایفای نقش اعضا دارد و نقش افراد خانواده در برداشت کلی از کیفیت زندگی را شامل می شود . بعد اقتصادی میزان تطابق تصور افراد با مسایل اقتصادی و میزان پذیرش آنها از زندگی روزمره را نشان
می دهد.
(ایوانز ۱۹۸۹) . بعد تفریحی تنها به وقت آزاد تاکید نکرده بلکه مشتمل بر کلیه فعالیت های جسمانی و تجاری که در اوقات فراغت رخ می دهد نیز می باشد (گاگنموس ۱۹۹۵ ، نقل از زکی ، ۱۳۸۵) .
بعد معنوی ، بخش قابل توجهی از زندگی بسیاری از انسان ها را به خود اختصاص داده که به کمک آن انسان ها می توانند از عهده مشکلات و شادمانی زندگی برآیند. (ایوانز ۱۹۸۹، نقل از زکی ، ۱۳۸۵).
فرل[۱۱۷] یکی از عوامل موثر در کیفیت زندگی را شغل می داند. از سوی دیگر با وجود آن که کار یک منبع بسیار مهم برای امرار معاش و احراز موقعیت های اجتماعی است در عین حال می تواند به نارضایتی و تحلیل قوای جسمانی و روانی منجر شود. محیط کار از محرک های فیزیکی، روانی و اجتماعی تشکیل شده که هر کدام از این عوامل می تواند عامل تنیدگی به حساب آیند و این استرس ها و فشارها بر رفاه فیزیکی (سلامتی و عملکرد آن) و رفاه روحی ـ روانی اثر نامطلوبی دارد (هابر ۱۹۹۷ نقل از زکی ، ۱۳۸۵) . از سوی دیگر برخی مشاغل با تنیدگی های زیادی همراه هستند و این مسئله معلول ماهیت آن کار، نوع وظایف و مسئولیتهای این گونه شغل ها می باشد.
از منظر تاریخی، گرایش به کیفیت زندگی از سه منبع اولیه بوجود آمده است : ۱ ـ تغییر عقیده از اینکه تنها پیشرفت های علمی، پزشکی و تکنولوژی می تواند منجر به بهبود زندگی شوند، به این باور که بهزیستی فردی، خانوادگی ، اجتماعی و جامعه از ترکیب این پیشرفت ها به همراه ارزشها و ادراکات فرد از بهزیستی و شرایط محیطی بوجود می آید. ۲ ـ کیفیت زندگی گام منطقی بعدی از جنش عادی سازی می باشد که بر خدمات جامعه محور به منظور ارزیابی پیامدهای زندگی فردی در جامعه تاکید دارد. ۳ ـ افزایش توانمندی مصرف کننده خدمات بعلت جنبش های حقوق مدنی و تاکید بر برنامه های فرد محور، پیامدهای شخصی، و خودفرمانی (براون، ۱۹۹۸).
کیفیت زندگی مفهومی کلی می باشد که نه تنها حاوی همه جنبه های زندگی مانند اجتماعی، فیزیکی ، عاطفی و معنوی است (دونگان و پاتز[۱۱۸] ، ۱۹۹۸ به نقل از میمندی نیا ، ۱۳۸۴) ، بلکه علاوه بر نیازهای فردی از قبیل امیال و آرزوها بر هنجارهای فرهنگی و… اجتماعی نیز توجه دارد (لایپر و رابرتز[۱۱۹] ، ۱۹۹۳ به نقل از براون ، ۲۰۰۲).
منشا اندازه گیری کیفیت زندگی را می توان در کار ثرندایک[۱۲۰] (۱۹۳۹) ملاحظه نمود. در ابتدا
رویکرد های اجتماعی با این فرض که تاثیر معنی داری بر کیفیت زندگی افراد دارد، مورد پذیرش بود (میمندی نیا ، ۱۳۸۴) . اما بعدها ثابت شد که شاخص های اجتماعی برای اندازه گیری کیفیت زندکی کافی نمی باشد و اعتقاد روزافزون بر آن شد که اکثر تعیین کننده های کیفیت زندگی بیشتر جنبه روانشناختی دارند تا اقتصادی و جمعیت شناختی (کمپل[۱۲۱] ، ۲۰۰۴) . پس از آن محققین رویکرد روانشناختی را مورد بررسی قرار دادند. دراین رویکرد دو جریان ظهور نمود (باکر و اینتاگلیاتا[۱۲۲]، ۱۹۸۲ به نقل از میمندی نیا ، ۱۳۸۴) . جریان اول ارزیابی کلی از بهزیستی[۱۲۳] ، مسرور بودن[۱۲۴] یا رضایتمندی[۱۲۵] را به عنوان معیار کیفیت زندگی مورد نظر قرار دادند. برای مثال برادبرن[۱۲۶] (۱۹۹۶ ؛ به نقل از کمپل ، ۲۰۰۴) مقیاس ۱۰ ماده یی تعادل عاطفه[۱۲۷] را برای ارزیابی احساسات ذهنی[۱۲۸] فرد نسبت به تجربه های منفی و مثبت در ارتباط با زندگی روزانه اش بوجود آورد. جریان دوم رویکرد روانشناختی، به طور تجربی زمینه های خاص زندگی را شناسایی کرده و واکنش فرد را نسبت به این زمینه ها ارزیابی نمود که بیانگر شاخصی از درک خوشبختی بود (کمپل ، ۲۰۰۴) .
در دهه های گذشته دانشمندان چندین رویکرد متناوب برای تعریف و ارزیابی کیفیت زندگی ارائه
داده اند :
۱ ـ شاخص های اجتماعی از قبیل سلامتی و میزان جرم
۲ ـ مقیاس های بهزیستی ذهنی
۳ ـ شاخص های اقتصادی. این شاخص های متناوب که برگرفته شده از سه رویکرد فلسفی فوق است بهزیستی را براساس هنجارها، تجربه های زندگی و توانایی مالی برای انتخاب خدماتی که فرد علاقه مند است به آنها دسترسی داشته باشد، ارزیابی می کنند. شاخص های اجتماعی و بهزیستی ذهنی لزوماً برای ارزیابی جامعه و شاخص های اقتصادی بوسیله سیاستمداران مورد توجه قرار می گیرد (دینر ، ۲۰۰۳).
در شرایط بسیار متفاوتی قابل استفاده است . پرسشنامه هایی مانندSF-36[129] و WHOQOL Brief [۱۳۰]از این گروه هستند. این ابزار به تنهایی ابعاد مختلف کیفیت زندگی را می سنجند. اگر چه ابزار عمومی می توانند پایایی و روایی قابل قبول داشته باشند ولی برنما های خاص بیماری های مختلف تمرکز کافی ندارند.
ب ـ سنجش کاربردی (Utility instrument) در این حالت یک عدد کلی که از یک سوال کلی بدست می آید ارائه می گردد.
لذا امتیاز ابعاد مختلف مشخص نیست و همواره این مشکل مطرح می شود که با یک عدد نمی توان تمام امتیاز ابعاد مختلف و تفاوت آن ها را منظور کرد. در این امتیاز کلی صفر معمولاً نماد مرگ و ۱۰ نشان دهنده سلامت ک های مختلف تمرکز کافی ندارند.
ابزار اندازه گیری خاص : این ابزارها فقط برای بیماری های مشخص و یا گروه های مشخصی افراد قابل استفاده است . ایرادی که به این گروه از ابزارها وارد می شود این است که امکان مقایسه بین گروه های
۱-۷-۲- تعریف کیفیت زندگی
در سطح معنا شناسی واژه کیفیت به معنی عالی و خوب بودن زندگی می باشد که همان اصل اساسی زندگی است . زمانی که از کیفیت زندگی صحبت می شود، منظور زندگی ایده آل نیست، بلکه توجه به آن جنبه هایی از زندگی افراد است که برای آنها ایده آل است و بیانگر بهترین وضعیت زندگی برای آنان است (براون[۱۳۱]، ۱۹۹۹) . در بازسازی کیفیت زندگی سه هدف عمده دنبال می شود : ۱ ـ شرایط مادی زندگی که مربوط به خود فرد و پاکیزگی محیط پیرامون است مانند، هوای خوب برای نفس کشیدن، مصونیت غذایی، مکان زندگی، امنیت ، آسایش ، دسترسی و پیشرفت در آموزش ، و خدمات اجتماعی . ۲ ـ رضایتمندی از زندگی[۱۳۲] یعنی تا چه میزان فرد از خود و زندگیش رضایت دارد. ۳ـ توانمند کردن[۱۳۳] افراد بگونه ای که قادر شوند نوع زندگی خود را با توجه به فرصت های به دست آمده انتخاب کنند. یعنی فرد اختیارات و انتخابات خود را تحقق بخشد. این توانمند سازی هم دارای بعد مادی و هم دارای بعد غیرمادی می باشد، بصورتی که فرد وسایل آسایش و امنیت در اختیار داشته باشد، از نظر مالی تامین و به خدمات و سرویس ها دسترسی داشته باشد، همچنین فرد آزاد از تبعیض ها باشد، مورد تایید قرار گیرد، دارای اعتماد به نفس و نگرش های قابل قبول باشد . توانمند کردن در سه سطح دولتی، مؤسسات و فرد اتفاق می افتد. در سطح دولتی به قوانین، سیاستها و روشهایی نیاز است که بکار گرفته شوند تا افراد ناتوان قادر به تصمیم گیری گردند. ( کینگ،۲۰۰۳).
بطورکلی کیفیت زندگی از واژه هایی است که تعریف مشخص و یکسانی ندارد ، اگرچه مردم به شکل غریزی معنای آن را به راحتی درک می کنند ، لکن همان گونه که اشاره گردید این مفهوم برای آنها یکسان نیست. از آن جا که مانند سایر متغیرها اندازه گیری آن مستلزم وجود تعریف جامع و مشخصی از آن خواهد بود ، همواره تلاش شده است تا تعریف مناسبی برای آن ارائه گردد. بسیاری از تحقیقات ، تعریفی از کیفیت زندگی ارائه نمی دهند. این امر یا به این علت است که تعریف آن را بسیار ساده
می انگارند یا به جهت پیچیده بودن این مفهوم از تعریف آن اجتناب می کنند. در حالی که با توجه به عدم اجماع در مورد تعریف این واژه، انتظار می رود در پژوهش های مربوط ، این مفهوم و ابعاد در نظر گرفته شده برای آن به صورت شفاف مشخص شوند. (ویلی ، ۲۰۰۰ ، کینگ ، ۲۰۰۳).
آنچه که در تعریف کیفیت زندگی اهمیت دارد این است که با آن بتوان میان مفهوم و سایر مفاهیم مرتبط مانند خوب بودن ، وضعیت سلامت، رضایت از زندگی و امید تمایز قایل شد. نظریات متفاوتی در مورد کیفیت زندگی وجود دارد. بعضی از محققین معتقدند تنها در صورتی که تواماً چندین بعد از سلامتی سنجیده شود می توان آن را کیفیت زندگی نامید. عده ای نیز براین باورند که یک تعریف واحد که در تمام مراحل یک بیماری یا در جوامع مختلف کاربرد داشته باشد برای این مفهوم وجود ندارد.
اغلب صاحب نظران در این زمینه توافق دارند که کیفیت زندگی،حقایق مثبت و منفی زندگی را درکنار یکدیگر در نظر می گیرد و چند بعد دارد .از طرفی آن را یک مفهوم ذهنی (subjective) و پویا (dynamic) قلمداد می نمایند . ذهنی به این معنا که حتماً باید توسط خود شخص، براساس نظر او و نه فرد جایگزین تعیین گردد و پویا یعنی در طی زمان تغییر خواهد کرد و لذا ضروری است در دوره ای از زمان اندازه گیری گردد. اگر چه ذهنی بودن دامنه های کیفیت زندگی از نظر برخی دانشمندان کافی نیست به طوری که برخی از صاحب نظران بر این باورند که هر یک از دامنه های کیفیت زندگی باید قابلیت این را داشته باشد که هم به صورت ذهنی و هم به صورت عینی (objective) قابل اندازه گیری باشد. این گروه معتقدند سنجش ذهنی اگر چه لازم است ولی کافی نیست . مهم این که در هر تحقیق که مرتبط با کیفیت زندگی باشد تعریف آن از نظر محقق روشن گردد.(ویلی ، ۲۰۰۰).
بنا به تعریف سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی ، درک یک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ، سیستم ارزشی که در آن زندگی می کنند، اهداف ، انتظارات، استانداردها، و اولویت هایشان است . پس موضوعی کاملاً ذهنی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبه های زندگی استوار است . (سازمان بهداشت جهانی ، ۱۳۷۷).
۲-۷-۲- ابعاد کیفیت زندگی
علاوه بر تعریف کیفیت زندگی ضروری است که ابعاد مورد بررسی آن را در آموزش ، پژوهش و طب مشخص کرده باشیم.
جهت یافتن دامنه های موجود در این مفهوم معمولاً با رویکرد استقرایی[۱۳۴] از داده های کسب شده از خود فرد و با بهره گرفتن از روش های آماری مانند آنالیز فاکتوری، قوی ترین تعیین کنند ههای کیفیت زندگی را به عنوان دامنه های آن در نظر گرفته اند. اغلب دانشمندان توافق دارند که مفهوم کیفیت زندگی همواره ۳ بعد زیر را در بر می گیرد.
۱ـ فیزیکی: مفاهیمی مانند قدرت، انرژی ، توانایی، انجام فعالیت های روزمره و مراقبت از خود از این دسته هستند.