از رابطه (۲-۳۸) و (۲-۳۹) خواهیم داشت:
۲-۴۰
و همچنین از رابطه (۲-۴۰) و (۲-۳۷):
۲-۴۱
از رابطه (۲-۴۱) میتوان نتیجه گرفت که فشار محرک رابطه مستقیم و خطی با وزن دارد.
فصل سوم:
تئوری
آرچینگ
ترزاقی
۳-۱- مقدمه
اگر یک قسمت از توده خاک تسلیم شود، درحالیکه باقیمانده در جای خود بماند، خاک مجاور بخش تسلیمشده از جایگاه اصلی خود بین توده مجاور ثابت خاک حرکت می کند. حرکتهای مرتبط با خاک متقابل است با مقاومت برشی در ناحیهی تماس بین توده تسلیمشده و ایستا. از این رو مقاومت برشی تمایل به نگاهداشتن توده تسلیمشده در موقعیت خود دارد، این فشار را در قسمت تسلیمشده ساپورت کاهش و در قسمت های مجاور افزایش مییابد. این انتقال تنش از ناحیهی تسلیمشده خاک به ناحیهی مجاور اثر آرچینگ نام دارد و گفته می شود که خاک در ناحیهی تسلیم قوسزده شده است. آرچینگ اغلب زمانی که دریچه نسبت به سایر ناحیهها مجاور حرکت می کند، اتفاق میافتد.
آرچینگ یکی از جهانیترین پدیده های پیش رو چه در آزمایشگاه و چه در کارهای میدانی در خاک میباشد. ازآنجاییکه آرچینگ فقط توسط تنش برشی برقرار است و پایداریش کمتر از سایر ناحیههای تنش در خاک که به موجودیت تنشهای برشی بستگی دارد، نیست، همانند ناحیهی تنش در زیر پای ستون. بهعنوانمثال، اگر هیچ تنشهای برشی ثابتی در ماسه ممکن نباشد، پایه ستونها بهطور نامحدود نشست خواهد کرد. بهعبارتدیگر، هر تأثیر خارجی که سبب نشست اضافی پایستون و یا حرکت بیرونی اضافی یک دیوار حائل تحت نیروهای استاتیکی تغییرناپذیر می شود، باید اغلب انتظار به کاهش شدت اثرات آرچینگ موجود داشت. ارتعاشات مهمترین تأثیر را در این زمینه دارند.
در این فصل دو نوع حالت بررسی خواهد شد، یکی آرچینگ در ماسهی ایدهآل به دلیل جابجایی دریچه افقی و دیگری آرچینگ در ماسهی مجاور دریچه عمودی که در راستای بیرونی تسلیمشده است.
۳-۲- حالت تنش در منطقه آرچینگ
تسلیم موضعی ساپورت افقی بستر ماسهای نشان داده شده در شکل (۲-۱-a)، می تواند با کاهش تدریجی یک بخش مقطع نواری شکل ab تکیهگاه، ایجاد شود. قبل از اینکه نوار شروع به گسیختگی نماید، فشار عمودی بر واحد سطح در ساپورت افقی در همهجا برابر با عمق لایه ماسهای مقارن بر وزن مخصوص آن است. با این حال، کاهش نوار منجر به جاریشده ماسه قرار گرفته در بالای نوار (باریکه، لایه) می شود. مقاومت اصطکاکی در سرتاسر محدوده تماس میان توده متحرک و ساکن ماسه، با این جابجایی مخالفت می کند. درنتیجه، فشار کل وارد بر نوار در حال تسلیم به مقدار مؤلفه عمودی مقاومت برشی که بر مرزها وارد می شود، کاهش مییابد و فشار کل وارد بر قسمت های ساکن مجاور ساپورت به همان مقدار، افزایش مییابد. در تمام نقاطی که بلافاصله بالای نوار در حال تسلیم قرار گرفتهاند، تنش اصلی قائم به کسر کوچک چیزی که قبل از تسلیم شروع شده بود، کاهش مییابد. فشار کل قائم وارد بر اساس لایه ماسهای عوض نمی شود، زیرا همیشه برابر با وزن ماسه است؛ بنابراین کاهش فشار قائم وارد بر نوار در حال تسلیم باید با افزایش فشار قائم وارد بر قسمت های مجاور اساس صلب همراه باشد که شامل افزایش ناگهانی شدت فشار قائم در طول لبههای نوار است. این ناپیوستگی به وجود ناحیه a برش شعاعی قابل مقایسه با چیزی که در شکل (۲-۱-a) مشهود است، نیاز دارد. برش شعاعی با یک انبساط جانبی ماسه قرار گرفته در داخل ناحیه با فشار بالا، در هر دو طرف نوار در حال تسلیم، بهسوی ناحیه با فشار پایین قرار گرفته در بالای نوار، همراه است. اگر اساس لایه ماسهای، کاملاً هموار باشد، الگوی برشی مطابق آن باید مشابه شکل (۲-۱-a) و در مقیاس بزرگتر مشابه شکل (۲-۱-b) باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
همینکه نوار بهقدر کافی در راستای پایین تسلیم شد، گسیختگی برشی در طول دو سطح لغزش که از سطوح بیرونی نوار به سطح ماسه رسیده است، اتفاق میافتد. در مجاورت سطح، تمامی دانه های ماسه بهطور عمودی به سمت پایین حرکت می کنند؛ که این مکرراً توسط عکسهای پرتودهی زمانی اثباتشده است. از این قبیل حرکات فقط اگر سطح لغزش از وسط نصف شود، سطح افقی ماسه در زوایای راست ممکن است. زمانی که گسیختگی اتفاق میافتد، تورفتگی در سطح ماسه که در شکل (۲-۱-a) نشان داده شده است، ظاهر می شود. شیب هر طرف تورفتگی زمانی که سطح شیب را تقسیم میکنیم، بزرگترین است. فاصله بین این قطعات شیبدار می تواند اندازه گیری شود. می تواند دریافت که این اکثراً بزرگتر از عرض نوار تسلیمشده است. از این رو سطح لغزش ac و bd هنوز محاسبه نشده است. به هرحال، آزمایشات پیشنهاد دادهاند که زاویهی میانگین شیب این سطوح اغلب از ۹۰ درجه برای مقدار پایین کمتر است که نزدیک به برای هر ارتفاعی از مقدار می شود.
فشار عمودی بر قسمت پایینتر توده ماسه که بین دو سطح لغزش، ac و bd که در شکل (۲-۱-a) نشان داده شده است، برابر است با وزن قسمت بالای کاهشیافته توسط مؤلفههای عمودی مقاومت اصطکاکی که به سطوح جانبی، لغزش می کند.
استدلال قبلی همچنین می تواند به تحلیل تأثیر آرچینگ تولیدشده در یک توده ماسه بهوسیله تسلیم جانبی قسمت پایینی ساپورت قائم، اعمال شود. در شکل (۲-۱-c) ساپورت جانبی توسط ab نمایش داده شده است. سطح ماسه افقی است و ساپورت با واژگونی حول لبه بالایی، تسلیم می شود. بعد از تسلیم ساپورت بهاندازه کافی، گسیختگی برشی در ماسه در طول سطح لغزش bd که از پای b ساپورت تا سطح ماسه گسترش مییابد، رخ میدهد. موقعیت ساکن لبه بالایی (a) ساپورت جانبی از انبساط جانبی قسمت بالایی گوه لغزشی، جلوگیری می کند؛ بنابراین دانه های ماسه قرار گرفته در قسمت بالایی گوه، تنها می تواند در یک امتداد رو به پایین، حرکت کند. ازاینرو سطح لغزشی با سطح افقی ماسه در d تقاطع مییابد. نشست مطابق سطح گوه در حال لغزش در شکل توسط خط نقطهچین نشان داده شده است.
انبساط جانبی قسمت پایینی گوه در حال لغزش با یک کوتاه شدگی در راستای قائم همراه است. نشست مطابق قسمت بالایی گوه، توسط مقاومت اصطکاکی در طول قسمت تند مجاور سطح در حال لغزش، مواجه می شود. درنتیجه فشار قائم وارد بر قسمت پایینی گوه، کمتر از وزن ماسه قرار گرفته در بالای آن است. این پدیده تأثیر قوسی شدن در ماسه بعد از تسلیم شدن ساپورتهای جانبی که قسمت بالایی آن ها ثابت و ساکن است، شکل میدهد.
۳-۳- تئوری آرچینگ
بیشتر تئوریهای موجود در زمینه آرچینگ با فشار ماسه خشک روی تسلیم نوارهای افقی سروکار دارند. آن ها به سه گروه تقسیم میشوند. در تئوری گروه سوم فرض بر این است که مقاطع قائم ae و bf از بالا تا پایین لبههای بیرونی نوار تسلیم سطح رانش را نشان میدهد و اینکه فشار روی نوار تسلیم برابر است با تفاضل وزن ماسه روی نوار و مقاومت اصطکاکی در طول مقاطع قائم.
شکل ۳-۱: گسیختگی در ماسه چسبنده قبل از آرچینگ (a)، گسیختگی به دلیل حرکت رو به پایین مقطعی نازک و دراز از لایهای از ماسه (b)، توسعه دادن جزئیات دیاگرام (a); ©، گسیختگی برشی در ماسه به دلیل تسلیم ساپورت جانبی با دوران حول بالا
سطوح واقعی رانش (ac&bd) منحنی شکل هستند و در سطح ماسه جایگیری آن ها بهطور قابلتوجهی بیشتر از پهنای نوار تسلیم است؛ بنابراین اصطکاک در طول مقاطع عمودی ae و bf نمیتواند کاملاً اکتیو باشد. خطایی که به دلیل نادیده گرفتن این امر به وجود می آید خطرساز است. همه تئوریهای اشارهشده در این زمینه به این نکته اشاره می کنند که فشار روی نوار افقی تسلیم، با یکمیزان پهنای مشخص با سرعت کمتری نسبت به وزن توده ماسه قرار گرفته روی این نوار افزایش مییابند و با سرعت کمتری به خط مجانب بینهایت میرسند. ولی مقادیر مشخص شده در تئوریهای مختلف برای فشار روی این نوار کاملاً متفاوت هستند. برای مشخص کردن اینکه کدام یک از این تئوریها باید مورد استفاده قرار گیرند لازم است وضعیت فشار روی نوارهای تسلیم بهصورت تجربی مورد بررسی قرار گیرند و نتایج آن ها با فرضیات اولیه این تئوریها مورد مقایسه قرار گیرند. تاکنون هیچ ارزیابی کاملی از این نوع صورت نگرفته است و ارزش نسبی چندین تئوری هنوز ناشناخته است. سادهترین تئوریها آنهایی هستند که در دستهبندی سوم قرار دارند و بر این فرض استوارند که سطوح رانش عمودی هستند. خوشبختانه خطاهای مربوط به این فرض کاملاً قابل مشاهده میباشد. باوجود این خطاها نتایج پایانی با دادههای تجربی موجود تا حد زیادی همخوانی دارند؛ بنابراین تحلیلهای بعدی تنها بر اساس فرضیات پایهای این تئوریها در این دستهبندی خواهند بود. اگر فرض کنیم که سطوح رانش همانگونه که در شکل بالا با خطوط ae و bf نشان داده شده است بهصورت قائم باشد محاسبه فشار عمودی در نوار تسلیم با مشکل مواجه می شود. در شکل زیر یک مقطع بین دو سطح عمودی لغزش نشان داده شده است. مقاومت برشی زمین با این رابطه مشخص می شود:
(۳-۱)
شکل ۳-۲: دیاگرام فرض شده برای محاسبه فشار ماسه بین دو سطح عمود لغزش
وزن واحد خاک و سطح خاک سربار q در واحد عرض را تحمل می کند. فرض بر این است که نسبت بین فشار افقی و عمودی برابر با ثابت تجربی K در هر نقطه است. فشار عمودی روی مقطع افقی در هر عمق z پایینتر از سطح برابر است و فشار نرمال مربوط به آن بر سطح عمودی رانش برابر است با:
(۳-۲)
وزن این برش از خاک با ضخامت در عمق پایینتر از سطح برابر با . این برش تحت تأثیر فشارهایی که در شکل (۲-۲) نشان داده شده قرار میگیرد. شرایطی را که مجموع نوارهای عمودی که بر روی این برش تأثیر میگذارند باید برابر با صفر باشد، میتوان با این رابطه نشان داد:
(۳-۳)
(۳-۴)
(۳-۵)
با حل این معادلات درمییابیم:
(۳-۶)
با جایگزین کردن مقدار صفر به ترتیب برای c و q به دست می آید:
(۳-۷)
(۳-۸)
(۳-۹)
اگر مقاومت برشی در بستر ماسهای بر مقطع عمودی ae و bf کاملاً اکتیو باشد فشار عمودی به ازای هر واحد سطح نوار تسلیم ab با رابطه بالا مشخص می شود. اگر را در این رابطه جایگذاری کنیم به دست می آید:
(۳-۱۰)
که در آن:
(۳-۱۱)
برای خاکی با K=1 و φ=۴۰ و φ=۳۰ نمودار توزیع فشار بهصورت زیر است:
شکل ۳-۳: نمایشی از نتایج محاسبات
چنانچه در شکل (۲-۳) نمایان است توزیع تنش بهصورت سهمی بوده و بعد از عمق معینی به ثبات میرسد.
بررسیهای تجربی در خصوص حالت تنش در ماسه قرار گرفته در بالای یک نوار در حال تسلیم (ترزاقی، ۱۹۳۶e) نشان داده است که مقدار K از مقدار تقریباً ۱ بلافاصله بالای خط مرکزی نوار در حال تسلیم به یک مقدار ماکزیمم (حداکثری) در حدود ۱٫۵ در ارتفاع تقریبی ۲B بالای خط مرکزی میرسد. به نظر میرسد در ارتفاعهای بیشتر از حدود ۵B بالای خط مرکزی، کاهش نوار اصلاً تأثیری در حالت تنش ماسه نداشته باشد. ازاینرو ما مجبور شدیم که فرض کنیم مقاومت برشی ماسه، تنها در قسمت پایینی مرزهای قائم ae و bf منشور ماسه قرار گرفته در بالای نوار در حال تسلیم ab در شکل (۲-۱-a)، فعال (محرک) است. بر اساس این فرض قسمت بالایی منشور، مانند یک اضافه بار q بر قسمت پایینی وارد می شود و فشار وارد بر نوار در حال تسلیم توسط معادله (۳-۸)، تعیین می شود. اگر برابر با عمقی باشد که تنشهای برشی بر مرزهای قائم منشور abfe در شکل (۲-۱-a) وارد نشود، فشار قائم بر واحد سطح مقطع افقی در سرتاسر منشور در عمق زیر سطح برابر است با . با وارد کردن این مقدار و مقدار در معادله (۳-۸)، داریم:
(۳-۱۱)
که در آن:
(۳-۱۲)
برای ، مقدار برابر می شود با: