سازمان های موفق جهان برای مقابله با این عوامل،به خلاقیت و نوآوری به عنوان فعالیتی حیاتی روآورند. خلاقیت و نوآوری برای سازمان هایی که در صحنه فن آوری و بازرگانی بین المللی با رقابت های شدید مواجه هستند،اجتناب ناپذیر است(شهرآرای، مدنی پور، ۱۳۷۶،ص۷۳).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
جنینگر(۱۹۹۴) سه نوع نوآوری را مشخص نموده است.
-
- نوآوری در فناوری ۲) نوآوری اداری ۳) نوآوری جانبی
نوآوری ها در فناوری آنهائی هستند که با ایجاد تغییراتی در فناوری، سازمان ها را دچار تغییر می کنند نوآوری های اداری آنهائی هستند که ساختار یک سازمان با فرایند های اداری آن را تغییر می دهند، نوآوری های جانبی، برنامه هایی هستند که بین یک سازمان و گروه های خارج از محدوده آن ایجاد می شوند. نمونه های از نوآوری های جانبی شامل فعالیت های خدمات اجتماعی، کتابخانه ای، طرح های توسعه شغلی و برنامه های آموزشی مستمر می باشد. نوآوری در فناوری،و نوآوری اداری در داخل سازمان بوقوع می پیوندند و تحت کنترل مدیریت سازمان هستند. نوآوری های جانبی در نقطه تلاقی بین یک سازمان و محیط خارجی آن صورت می گیرد و مرکز آن در خارج از سازمان می بشد. این نوع نوآوری کاملا تحت کنترل مدیریت سازمان نیست. همچنین سه دسته از عوامل بر انتخاب نوع خاصی از نوآوری تاثیر می گذارند. این سه دسته از عوامل بر انتخاب نوع خاصی از نوآوری تاثیر می گذارند. این سه دسته عبارتند از : متغییرهای فردی، سازمانی و محیطی، متغییرهای فردی همان ارزش ها، نقش ها و شخصیت های راهبران یک سازمان هستند. متغییرهای سازمانی شامل متخصص، تفکیک وظایف، حرفه گرائی، وسعت، رکود و نقاط قوت و ضعف اداری هستند.
متغییرهای محیطی در شش بعد تشریح می شوند: ۱) پایداری یا ناپایراری محیط ۲) همگونی یا ناهمگونی آن ۳) تمرکز یا پراکندگی آن ۴) ساده یا پیچیده بودن آن ۵) میزان آشفتگی و عدم قطعیت آن ۶) مقدار منابع قابل دسترس برای حمایت از سازمان ( احمدپورداریانی،۱۳۷۹،ص۱۵۷و۱۵۶).
یکی از رویکردهای اصلی یک سازمان نوآوری است.سازمانها در شکوفاسازی استعداد ها و توان خلاقیت و نوآوری نیروی انسانی نقش بسزایی دارند. سازمان زمانی موفق است که بتواند نیازهای نیروی انسانی موجود را برآورده سازد و به پرورش ابتکار و خلاقیت آنها بپردازد ( هاشمی و همکاران،۱۳۹۰،ص۶۴).
۲-۱۳- نوآوری و رقابت
نوآوری به چالش کشیدن قواعد
شرکت ها برای موفقیت به جای انجام بهترین شیوه عمل وارائه بهترین محصول به خلق شیوه های نو، قواعد جدید و خلق محصولاتی کاملا متفاوت احتیاج دارند. اگر چه اثربخش بودن فعالیت ها ضروری است اما کافی نیست زیرا دیگر اثربخشی فعالیت ها تضمینی برای برتری بر رقبا فراهم نمی سازد. امروزه قرار گرفتن در شرایط مستعد برتری مستلزم ایجاد تغییر اساسی در قواعد بازی است . عوامل روی آوری شرکت ها به نوآوری و خلق ایده های انقلابی عبارتند از:
فقر و کاهش اهمیت منابع
در گذشته نچندان دور، در اختیار داشتن منابع و برخی امتیازات عامل مهمی برای برتری وبقاء و محصول می گردد. پیش از این محدودیت منابع و امتیازات ناتوانی شرکت ها در دستیابی به آنها موجب تضعیف آنان در مقابا رقبا می گردد. اما کاهش اهمیت امتیازات و فقر منابع باعث می گردد شرکت ها در پی قابلیتی باشند علاوه بر پایداری ، مزایای رقابتی قابل اتکایی برای آنها به همراه داشته باشد این قابلیت نوآوری نام دارد. نوآوری در کسب و کار و نیز پیشرفت تکنولوژی ، باعث شده است تا از اهمیت منابع به ویژه از منابع اولیه در دستیابی به مزایای رقابتی کاسته شود. شرکت ها با روش ها و راه حل های گوناگون و نوآورانه وابستگی خود به منابع دسته اول و امتیازات را کاهش می دهند و برای فایق آمدن بر فقر، تکنولوژی، نیروی انسانی و نیز تورم تلاش می کنند( علی احمدی و اللهیاری و ۱۳۸۲, ص۱۱۳و۱۱۲)
آینده سازی
به دلیل وجود متغییر های آشکار و پنهان بسیار، پیش بینی دقیق آینده ناممکن است. دقیق نبودن پیش بینی آینده و تلاش برخی از شرکت ها برای ایجاد الگوی کسب و کار آینده، نیاز مند قابلیتی منحصر بفرد بنام نو آوری است .شکست گروهی که از آینده سازی غفلت نمایند حتمی است ولی ساختن آینده سیاستی است که احتمال پیروزی دارد.گری هامل، استاد استراتژی، بیان میدارد که هدف از پیش بینی تعیین آنچه ممکن است رخ دهد نیست بلکه هدف از آن درک آینده ای است که می توان ایجاد نمود. دنیس گابور معتقد است : “بهترین راه پیش بینی آینده ، ساختن آن است".
همگرایی، تشابه و کوتاه شدن عمر استراتژی ها
عمر استراتژی های موفق بسیار کوتاه شده است. افزایش توان تقلید و نیز سرعت تغییرات، عمر استراتژی های موفق را کوتاه نموده است خلق مزیت رقابتی دیگر به معنای انجام بسیار خوب یک قاعده کنونی بازی نمی باشد بلکه به توانایی شرکت در ایجاد تغییرات بنیادی در قواعد بازی بستگی دارد. مشابه تو هم گریی استراتژی ها، شرکت های پیش رو را وتدار می سازد تا برای متمایز شدن از سایرین، فرایند ها، شیوه ها و محصولات و خدماتی نو خلق نماید این امر مستلزم نوآور بودن آنهامی باشد.
تلاش برای حفظ جوانی
سازمان ها به عنوان سیستم های زنده دارای دوره عمر می باشند. پس از گذشت سالیان متمادی از آغاز به کار یک سازمان، دوره یپیری و خشک شدن شریان های حیآطی آن فرا می رسد و قدرت تحرک و تغییر پذیری آن به شدت کاهش می یابد که نوآوری و باز نگری اساس به همراه برخی از تجربه های مفید گذشته، می تواند شرکت های قدیمی را در موضع ای برتر نسبت به سایرین قرار دهد. بنابر این نوآوری عاملی است که می تواند مانع پیری شرکت ها و نیز جوان تر شدن شرکت های پیر گردد. نوآوری به معنای انجام کار های جدید یا انجام کار های موجود با روش های جدید می باشد . نوآوری استراتژی یک موضعی پیش از توسعه محصولات جدید می باشد. نوآوری می تواند در سیستم های پشتیبانی، ساختار سازمانی ، سیاست های تولید، کانال های توزیع و ارتباطات وسایر حوزه ها روی دهد.. نو آوری رمز سلامت ، شادابی و نیز ثروت اندوزی سازمان ها و شرکت های پیشرو است. اکنون نوآوری همانند کیفیت یک قابلیت کلیدی محسوب می شود. شرکت ها برای گریز از مشابهت و کوتاهی عمر استراتژی ها، خلق الگوهای جدید فایق آمدن بر فقر منابع و حفظ شادابی و جوانی خود بایستی به ایجاد قابلیت نوآوری در خود و نیز ایجاد قابلیت از طریق نوآوری بپردازند( علی احمدی و اللهیاری و ۱۳۸۲, ص۱۱۶و۱۱۴)
.
۲-۱۴- استراتژیهای نوآوری
افراد و سازمان ها می تواننداز طرف مختلف صاحب ایده های نو و محصولات یا خدمات جدیدی شوند از قبیل :
استراتژی تهاجمی: افراد و سازمان هایی از این روش استفاده می کنند که علاقه مندند از طریق نوآوری های انقلابی (نوآوری هایی که در بازار صنعت به شیوه ای تخصوص تحول و دگرگون اساسی ایجاد می کنند) و اراده کالا های جدید قبل از رقبا که عمدتا حاصل تلاش واحدهای تحقیق و توسعه بزرگ و مجهز است, در بازار رقابت کنند.
استراتژی دفاعی: فرد یا سازمانی که قصد دارد با استراتژی دفاعی, نوآوری کند, منتظر می ماند تا سازمان هایی پیشروی بازار, کالاهای جدید خود را معرفی کنند و آنها پس از رفع اشکالات, اشتباهات و نواقص آنها,کالا های خود را به بازار معرفی نمایند.
استراتژی وابسته: براساس این استراتژی, سازمان ها محصولات جدیدی نمی سازند؛ مگر بر حسب سفارش مشتری.
استراتژی تقلیدی: افراد و سازمان هایی که این استراتژی را دنبال می کنند, بطور کامل, نوآوریهای دیگران را تقلید می کنند و با قیمت ارزان تری عرضه می کنند.
استراتژی سنتی: این استراتژی مطلوب افراد و سازمان هایی است که بسیار وابسته به سنت ها هستند و علاقه ای به تغییر و تحول ندارند مگر جهت کاهش هزینه ها.
استراتژی فرصت گرایانه: طرفداران استراتژی فرصت گرایانه دائم در جست و جوی نیازهای بازار خاص هستند که با حل آنها بتوانند فرصتی را خلق نمایند(صمد آقایی,۱۳۸۳,ص۳۵و۳۶)
۲-۱۵- فرایند نوآوری در سازمان
معمولا در سازمان، نوآوری به صورت اقدامات متوالی یا از مجرای مراحل پیاپی صورت می گیرد. برای اینکه فرایند نوآوری به صورت موفقیت آمیز به اجرا در آید، مدیران باید نسبت به این اطمینان حاصل کنند که مراحل موردنظر به ترتیب در سازمان رخ می دهد، اگر در آن فرایند یکی از مراحل اجرا نشود با یکی از ارکان وجود نداشته یا یکی از ارکان وجود نداشته باشد، فرایند نوآوری با شکست روبه رو خواهد شد.
۱)نیازها: نیاز برای تغییر و نوآوری،زمانی به وجود می آید که مدیران نسبت به عملکرد جاری سازمان، ناراضی باشند وجود چنین مساله ای باعث می شود که مدیران در پی روش های جدید برآیند و در این میان از وجود روش های تازه آگاه گردند.
۲)نظر یا ایده: نظر یا ایده راه جدیدی برای انجام کارهاست. این نظر یا ایده می تواند به صورت الگو طرح یا برنامه ای باشد که یک سازمان باید آن را به اجرا در آورد یا امکان دارد به صورت دستگاهی جدید، محصولی تازه یا روش جدید برای نظارت بر امور یا شیوه مدیریت بر سازمان باشد.
۳)پذیرفتن: پذیرفتن به مرحله ای گفته می شود که مدیران یا تصمیم گیرندگان در صدد برآیند، نظر یا ایده پیشنهادی را به اجرا در آورند.
۴)اجرا: مرحله اجرا زمانی است که اعضای سازمان به یک ایده، روش یا رفتار جدید، جامه عمل می پوشاند.
۵)منابع: نوآوری به خودی خود صورت نمی گیرد بلکه مستلزم صرف وقت و منابع است؛ هم برای ارائه ایده جدید و هم برای جامه عمل پوشانیدن آن ( سام خانیان و همکاران و،۱۳۸۱،ص۳۸).
فرایند خدمت ________
انتشار نوآوری خلا قیت ایده تصور
فرایند نو آوری ____________
(همان،ص۴۰)
۲-۱۶- مولفه های نوآوری
به طور کلی، می توان بیان کرد که مولفه های نوآوری، هنوز از وضوح کامل برخوردار نیستند (فاضل و همکاران،۱۳۹۰،ص۷۶).
۲-۱۶-۱- فرهنگ سازمانی
فرهنگ مجموعه ای از الگو ها ی رفتار اجتماعی، هنرها، اعتقادات، رسوم و سایر محصولات انسان و ویژگی های فکری یک جامعه یا ملت تعریف می شود. اندیشه اعضای یک گروه یا طبقه از آنها را از دیگر گروه ها مجزا می کند. و کیفیت زندگی گروهی افراد بشر از یک نسل به نسل دیگر انتقال پیدا می دهد (زرنگار، ۱۳۸۵،ص۱۲۱و۱۲۲).
فرهنگ سازمان چیزی است که افراد را در تشخیص هدفها و وظایف مهم و نیز چگونگی رفتار در محیط کار راهنمایی می کند ( قبادی،۱۳۷۵،ص۳).به عبارت دیگر سازمانها مانند افراد دارای شخصیت هستند که به قالب شخصیتی سازمان, فرهنگ سازمانی می گویند. به عبارت دیگر نسبت فرهنگ به سازمان مانند نسبت شخصیت به فرد است همانگونه که برای ایجاد بالندگی در افراد جامعه باید در زمینه های شخصیت آنها کاوش صورت گیرد, به همین منوال برای ایجاد بالندگی سازمانی که منجر به بالندگی جامعه می گردد, باید در فرهنگ تفحص شود. در واقع می توان گفت فرهنگ کالبد تعالی سازمانی است, یا به عبارت دیگر سازمان یک پدیده فرهنگی است .
فرهنگ سازمانی یکی از شاخص هایی است که بر سطح بلوغ سازمان موثر است هر چه فرهنگ حاکم بر سازمان قوی تر و موثرتر باشد, آن سازمان از بلوغ بهتری برخوردار خداهد بود و بهره وری و کارایی بیشتری خواهد داشت . به طور کلی در سازمان هیچ پدیده ای به دور از نقش و اثر فرهنگ سازمانی وجود ندارد (حسینی و همکاران ،۱۳۸۸، صص۱۰۳و۱۰۴).
نظام اداری فعلی به علت نارسایی ها و ابهامات موجود در سیستم ها, فرآیندها و روش ها یا انجام کار, غیر مدون بودن روابط و رفتارها و غیر شفاف بودن عملیات و نیز تنوع و تعدد قوانین و مقررات سنتی و ناکآرامد حاکم, همچنین حاکمیت عادات و سلایق مجریان به گونه ای است که در ضرورت تدوین و بهبود فرایند ها و روش ها یا انجام کار و اتوماسیون فعالیت ها و بهره گیری از فناوری های مناسب را اجتناب ناپذیر می سازد (نکویی مقدم و همکاران،۱۳۸۷،ص۲).
مدیران سعی دارند تا با شناخت و ایجاد جوی حاکی از درک مناسب به تولید نوآوری که طی آن امکان بروز خلاقیت ها و افزایش بهره وری را میسر می سازد, اهتمام می ورزند. همه سازمان ها برای بقاء, نیازمند اندیشه های نو و نظرات بدیع و تازه هستند. خلق ایده و فرایندهای جدید, مسیر است که به واسطه آن , سازمان ها می توانند خود را با محیط منطبق کرده و به مزیت رقابتی دست یابند ( آزاد و ارشدی،۱۳۸۸،ص۲۶).
فرهنگ یک سازمان به عنوان بستر ایجاد تغییرات سازمانی، نقش کلیدی در موفقیت سازمان ها بازی می کند. وشالوده وجودی آن را تشکیل می دهد و باعث تشکل و انسجام سازمان در حرکت به سمت اهداف می شود. از آنجا که فرهنگ سازمانی شکل دهنده رفتار اعضای سازمان اعم از کارکنان و مدیران در سطوح مختلف است. جهان امروز بی تردید ا ز ویژگی های خاصی برخوردار است. یکی از ویژگی ها ی عصر حاضر تغییر و تحولات شگرفی است که در طرز فکر، ایدئولوژی، ارزش های اجتماهی، روش های انجام کار به چشم می خورد. از جمله پدیده هایی که به شدت تحت تاثیر این تغییرات قرار می گیرند، سازمان ها می باشند (حیدری و همکاران،۱۳۹۰،ص۱۴۸).
فرهنگ سازمانی را می توان نقطه شروعی برای حرکت پویایی و یا مانعی در راه پیشرفت به شمار آورد. فرهنگ سازمانی از اساسی ترین زمینه های تغییر و تحول در سازمان بوده و پذیرش آن از سوی کارکنان ضامن بقا و پویایی سازمان است (زرنگار ،۱۳۸۵،ص۱۱۹و۱۲۰).
سازمان ها نباید در انتظار موج باشند، بلکه خود منبع موج و تحول گردند و در جهت بهبودی خود بکوشند تا بتوانند پاسخ گوی نیازهای جدید تمدن امروزی باسند ( احمدی و همکاران،۱۳۹۰،ص۲۸).
فرهنگ سازمانی مناسب با ایجاد تمایل در کارکنان و توانمند ساختن آنها بستر نوآوری در سازمان می باشد. فرهنگ سازمانی، منعکس کننده خصوصیاتی از سازمان است که فعالیت های روزانه کارکنان و روابط بین آنها را تحت تاثیر قرار داده و آنها را در چگونگی برقراری ارتباط ها و شکل گیری رفتارهایشان هدایت می کند (اخوان و همکاران،۱۳۹۱،صص۱۷۶و۱۷۸). کارکنان با تاثیرگذاری بر اندیشه های یکدیگر و کامل کردن ایده ها خواهند توانست نتیجه های مفیدی را برای سازمان به ارمغان بیاورند (سید نقوی، عباس پور، ۱۳۸۹،ص۹۱).
دیل و کندی(۱۹۸۲)معتقد بودند که فرهنگ، اساسی ترین فاکتور اثرگذار بر موفقیت یا شکست یک سازمان است ( پورکاظمی، شاکری نوائی،۱۳۸۳،ص۴۲). با توجه به نقش بسیار مهم، فرهنگ سازمان در موفقیت سازمانها و غفلت بسیاری از مدیران کشورمان از این مهم. شاید بهترین راه بهبود بهره وری سازمان، بهبود فرهنگ سازمانی باشد که آثار آن در تمام ابعاد سازمان مشهود است(همان،ص۳۸).