یافتههای اصلی این مطالعه با نتایج ادبیات نفرین منابع و رشد سازگار است. بعد از آزمون چندین مدل جایگزین و اندازهگیریهای کیفیت نهادی و توسعه انسانی، دریافتیم که منابع نفتی و سوختی عموماً با رژیمهای سیاسی که دموکراسی در آنها پایین است و نهادهای اجتماعی غیر تولیدی همراه است. جالب است که منابع نفتی و سوختی، داراییهایی هستند که میتواند توسط گروههای کوچک در جامعه کنترل شود و در نتیجه منجر به انحراف شدید توزیع درآمدی میگردد. کنترل این منابع توسط یک گروه کوچک منجر به مقاومت در برابر صنعتی شدن میگردد در نتیجه باعث تاخیر در مدرنیزه شدن و سطوح پایین توسعه میگردد.
نتیجه دوم این است که کشورهایی با نهادهای غیر مولد و گروههای سیاسی رانتجو دارای ضعف در اکثر شاخصهای توسعه خود هستند. این یافته دلالت بر این موضوع دارد که پدیده نفرین منابع در مقیاس وسیعتری از رشد اقتصادی، کشورهایی را تحت تاثیر قرار میدهد که تاکید آنها بر منابع نفتی و سوختی است.
در نهایت با در نظر گرفتن اثرات درآمد و عملکرد دولت، وفور منابع نفتی و منابع کشاورزی اثر معناداری بر توسعه ندارد. به بیان دیگر اثر منابع بر توسعه غیر مستقیم است و فقط از طریق کانالهای کیفیت نهادی اتفاق میافتد. نتایج این مقاله تاییدی است بر سایر مطالعات انجام شده که نهادهای خوب باعث بهبود متغیرهای اقتصادی میگردد. گر چه این یافته به خودی خود منجر به هیچ توصیه سیاستی نمیگردد.
۴٫۲ مروری بر مطالعات داخلی
-
- جعفر عبادی و علی نیکو نسبتی(۱۳۹۱) در مطالعه ای تحت عنوان ” منابع طبیعی، نهادها، رشد اقتصادی” طی دوره ۲۰۱۰-۱۹۷۰ با بهره گرفتن از روش مقطعی به بررسی پرداختهاند و به این نتیجه رسیده اند که کشورهای دارای منابع طبیعی که نظمی دموکراتیک دارند دچار” نفرین منابع” نشده اند و توانستهاند از منابع خود در جهت رشد اقتصادی استفاده کنند.
آنها در مطالعهشان از شاخص دموکراسی پالیتی ۲ استفاده کرده (این شاخص میزان دموکرات بودن کشورها را میسنجد که مقدارآن بین صفر تا ده متغیر است و عدد ده بیانگر وجود بهترین حالت است). متغیرهای مورد استفاده عبارتند از:
INV: سرمایهگذاری(که عبارت ازمتوسط تشیکل سرمایه ناخالص به تولید ناخالص ملی است).
GC: مخارج دولتی(که عبارت از نرخ متوسط رشد نسبتم خارج دولت به تولید ناخالص ملی است).
POP: رشدجمعیت (که عبارت از متوسط نرخ رشد سالانه جمعیت است)
NAT: منابع طبیعی(که عبارت از نسبت منابع طبیعی به تولید ناخالص ملی درسال پایه است).
DN: ضریب تعاملی
LN:که معرف تولید ناخالص ملی درسال پایه است.
درمرحله اول مدل ذیل تخمین زده شد:
Growth =C+ ln(gdp)+INV+ GC+ POP+NAT+DN
مدل مورد برآورد دارای خود همبستگی مرتبه اول مارکوف بود. منابع طبیعی اثری منفی بر رشد کشورها دارد ولی هنگامی که ضریب تعاملی را بررسی کنیم، نشان میدهدکه درکشورهایی که نظم عمومی وجود دارد منابع طبیعی اثر مثبتی بر رشد اقتصاد دارند .برای به دست آوردن حد آستانه از معادله زیر استفاده شده است:
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
حاصل معادله فوق ۹۲٫۴ است. همانطور که گفتیم شاخص پالیتی که از آن به عنوان شاخص نظم عام استفاده کردیم، از صفر تا ده متغیر است که ده بهترین حالت آن است این متغیر برای حالات خاص مانند دخالت خارجی یا کودتا، ضرایب منفی به خود میگیرد. نتایج فوق بیان میکند که در کشورهای که شاخص پالیتی بیش از ۹۲٫۴ است، منابع طبیعی اثر مثبتی بر رشد اقتصادی دارند. نگاهی به وضعیت این شاخص برای کشورهای گوناگون نشان میدهد که این شاخص برای کشورهایی مانند نروژ، استرالیا وکانادا ده است. برای هند ۴۶٫۸، برزیل ۵۳٫۵ و بوتسوانا ۹۲٫۶ که نشان میدهد این کشورها ازحد آستانه رد شده اند در حالی که این شاخص برای کشورهایی مانند چاد ۴۵٫۱، مکزکی۴۳٫۳، اسپانیا۵۱٫۱ و ایران۲۱٫۲ است و برای برخی کشورها مانند سیرالئون، نیجریه و اوگاندا که سالها جنگ داخلی و کودتا را پشت سر گذاشتهاند این شاخص ،۱- است که نشان میدهد این کشورها به حد آستانه نرسیدهاند.
اکنون به خوبی میتوان به سوال مهم در بحث نفرین منابع پاسخ داد. چرا کشوری مانند نروژ و بوتسوانا دچار نفرین منابع نشدند در حالی که سیرالئون دچار نفرین منابع شد. یافته این پژوهش تفاوت این کشورها را در وجود نظم عام در کشورهایی مانند نروژ و بوتسوانا و نظم طبیعی در سیرالئون میداند.این تفاوت باعث شکل گیری مجموعه ای متفاوت از نهادها در این کشورها میشود که عامل اصلی رشد و توسعه یا عقب ماندگی این کشورها است.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که مسئله اصلی نه یک یا چند نهاد خاص بلکه نحوه ایجاد نظم در جامعه است که کلیت ساختار نهادی جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد. لذا کشورهایی که با رویکردی دموکراتیک مسئله نظم راحل کردهاند دارای نهادهای بهتری هستند که این نهادها متضمن استفاده مناسب از منابع طبیعی و رشد اقتصادی پایدار است.
-
- محسن مهر آرا و علیرضا کیخا (۱۳۸۷) در مطالعهای تحت عنوان “نهادها، نفت و رشد اقتصادی در کشورهای متکی به نفت طی دوره ی ۲۰۰۵-۱۹۷۵: روش پانل هم انباشتگی"به مطالعه تأثیرات بلندمدت و کوتاهمدت درآمدهای نفتی بر رشد ۳۵ کشور وابسته به نفت با تاکید بر نقش نهادها برای سالهای ۲۰۰۵-۱۹۷۵ با بهره گرفتن از بررسی پنل هم انباشتگی پرداختهاند. و برای این منظور مدل زیر را تخمین زده اند:
D : نشان دهندهی تفاضل مرتبهی اول
yit: تولید ناخالص داخلی حقیقی(غیرنفتی)
ai : اثرا ت ثابت ویژه ی کشورها
: اثرات ثابت ویژه ی زمان (سال)
roi : درآمدهای حقیقی نفت
Xit: بردارمتغیرهایکنترل
متغیروابسته، رشد اقتصادی کشورهای صادرکنندهی نفت بدون احتساب بخش نفت است.
در تحلیلهای هم انباشتگی، وجود روابط بلند مدت اقتصادی آزمون و برآورد میشوند. ایده ی اصلی در تجزیه و تحلیل هم انباشتگی آن است که اگر چه بسیاری از سریهای زمانی اقتصادی نامانا حاوی روندهای تصادفی هستند، اما ممکن است در بلند مدت ترکیب خطی این متغیرها، مانا و بدون روند تصادفی باشند. تجزیه و تحلیلهای هم انباشتگی به ما کمک میکند که این رابطه ی تعادلی بلندمدت را آزمون و برآوردکنیم.
اگر یک نظریهی اقتصادی صحیح باشد، مجموعهی ویژگیهایی از متغیرها که توسط نظریهی مذکور مشخص شده است، با یکدیگر در بلندمدت مرتبط میشوند. به علاوه، تئوری اقتصادی تنها روابط را به صورت استاتیک (بلندمدت) تصریح میکند و اطلاعاتی در خصوص پویاییهای کوتاه مدت میان متغیرها به دست نمیدهد.
در صورت معتبر بودن تئوری، ما انتظار داریم که با وجود نامانا بودن متغیرها، یک ترکیب خطی استاتیک از این متغیرها مانا و بدون روند تصادف ی باشد. در غیر اینصورت، اعتبار نظریهی مورد نظر زیر سوال قرار میگیرد. به همین دلیل به طورگسترده از هم انباشتگی به منظور آزمون نظریههای اقتصادی و تخمین پارامترهای بلند مدت استفاده شده است.
-
- بهرامی واسدی (۱۳۹۱) در مطالعهای تحت عنوان “تاثیر پدیده نفرین منابع بر توسعه مالی و رشد اقتصادی” با بهره گرفتن از روش GMM برای سالهای ۲۰۰۶-۱۹۸۳ و با بهره گرفتن از تولید ناخالص واقعی سرانه به عنوان متغیر وابسته و شاخص کلی اندازه بخش مالی، معیار نسبت بدهیهای نقدی به تولید ناخالص داخلی، معیار نسبت اعتبارات داخلی اعطا شده به بخش خصوصی از سوی بانکها به تولید ناخالص داخلی، معیار نسبت اعتبارات داخلی اعطا شده به بخش خصوصی به تولید ناخالص داخلی به بررسی موضوع پرداختهاند و به این نتیجه رسیدند که نهادهای مالی بواسطه ارتباط با سرمایهگذاری به لحاظ آماری و اقتصادی بر رشد اقتصادی اثر مثبت میگذارند.
-
- ابراهیمی و سالاریان (۱۳۸۸) در مطالعه ای تحت عنوان “بررسی پدیده نفرین منابع طبیعی در کشورهای صادر کننده نفت و تاثیر حضور در اوپک بر رشد اقتصادی کشورهای عضو آن “با بهره گرفتن از روش دادههای تابلویی به روش GLS برای سالهای ۲۰۰۴-۱۹۹۰و با بهره گرفتن از متغیر توضیحی وفور منابع طبیعی، فساد مالی، سرمایهگذاری فیزیکی و رابطه مبادله و آموزش به بررسی پرداختهاند. و به این نتیجه رسیدهاند که اثر مستقیم درآمدهای نفتی بر رشد اقتصادی مثبت است. اما با ورود متغیر توضیحی دیگر به دلیل اثر درآمدهای نفتی بر این متغیرها و سپس اثرگذاری غیر مستقیم بر رشد اقتصادی اثر کل درآمدهای نفتی بر رشد اقتصادی منفی برآورد میشود.
-
- سلمانی و امیری (۱۳۸۸ ) در مطالعه ای تحت عنوان"توسعه مالی و رشد اقتصادی: مورد کشورهای در حال توسعه” طی دوره ۲۰۰۴-۱۹۶۰ به صورت نه دورهی زمانی پنج ساله با بهره گرفتن از روش دادههای تابلویی نامتوازن و سه معیار توسعه مالی شامل نسبت اعتبارات داخلی اعطا شده به بخش خصوصی و نسبت بدهیهای نقدی و نسبت ارزش کل سهام مبادله شده به تولید ناخالص داخلی به بررسی پرداختهاند و به این نتیجه رسیدهاند که تأثیر توسعه مالی بر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه مثبت است و استفاده از معیارهای مختلف توسعه مالی، افزودن سایر متغیرهای مؤثر بر رشد اقتصادی و نمونه های آماری و دورههای زمانی متفاوت تاثیری بر نتایج تحقیق ندارد و نتایج از استحکام برخوردار است.
-
- خیرخواهان و برادران شرکاء (۱۳۸۲در مطالعهای تحت عنوان"رونق نفتی و نرخ پس انداز در کشورهای اوپک” از زاویه اقتصاد سیاسی مسئله وفور منابع طبیعی و بلای منابع و واکنش نرخ پس انداز در بستر نهادی و منازعات گروه های ذینفع درکشورهای عضو اوپک را مورد بررسی قرار دادند. با معرفی اثر آزمندی اثبات میکنند که نرخ پس انداز در کشورهای توسعه نیافته، خلاف ادوار تجاری حرکت کرده و مصرف، در برخی کشورها به نسبتی بیش از میزان رونق منابع افزایش می یابد. یک بررسی کمی اثر آزمندی را برای مجموعه کشورهای عضو اوپک پس از رونق نفتی به اثبات می رساند و در انتها، به این نتیجه رسیدهاند که اصلاحات نهادی کلید بهبود رفتار پس اندازی در این قبیل کشورها است. آنان ضعف نهادهای قانونی و حضور گروه های ذینفع قدرتمند و رانت جویی را به ظهور پدیده بلای منابع دانستهاند.
مروری بر مطالعات تجربی انجام شده نشان میدهد به رغم این که درسالهای اخیر بویژه از سال۲۰۰۵ به بعد تحقیقات بسیاری درخارج ازکشوردر زمینه وفورمنابع طبیعی با در نظر گرفتن کیفیت نهادی انجام یافته و یا در حال انجام است و در اقتصادهای نفتی در این زمینه مطالعهای انجام نشده است.
ازاینرو، بررسی موردی نقش آثار کیفیت نهادی در رابطه با وفور منابع طبیعی بر فساد در اقتصادهای نفتی ضروری بوده و با توجه به قرار گرفتن ایران در این گروه ازکشورها حائز اهمیت است، لذا بررسی روابط بین وفور منابع طبیعی و فساد از یکسو و نقش و اهمیت کیفیت نهادی در این رابط ها از سوی دیگر مهم ترین هدف مطالعه را تشکیل میدهد. در بررسیهای صورت گرفته تقریباً ۵۵ درصد تحقیقات پیشین از شاخص فساد استفاده کردهاند، همچنین ۱۱ درصد تحقیقات پیشین از شاخص درآمدهای نفتی استفاده کردهاند، ۳۳ درصد تحقیقات پیشین از شاخص منابع طبیعی استفاده کردهاند، ۱۱ درصد تحقیقات پیشین از شاخص اشخاص استفاده کردهاند، ۵۵ درصد تحقیقات پیشین از شاخص رشد اقتصادی استفاده کردهاند،۲۲ درصد تحقیقات پیشین از شاخص کیفیت نهادی استفاده کردهاند، ۱۱ درصد تحقیقات پیشین از شاخص مخارج دولتی استفاده کردهاند،۱۱درصد تحقیقات پیشین از شاخص توسعهی صنعتی استفاده کردهاند،۲۲ درصد تحقیقات پیشین از شاخص توسعهی مالی استفاده کردهاند،۱۱ درصد تحقیقات پیشین از شاخص تحقیق و توسعه استفاده کردهاند،۱۱ درصد تحقیقات پیشین از شاخص اشتغال بخش خصوصی استفاده کردهاند،۳۳ درصد تحقیقات پیشین از شاخص سرمایهگذاری و سرمایهگذاری خارجی استفاده کردهاند،۱۱ درصد تحقیقات پیشین از شاخص رشد جمعیت استفاده کردهاند،۱۱ درصد تحقیقات پیشین از شاخص مبادله و آموزش استفاده کردهاند، در نمونهی مورد بررسی از روشهای مختلفی، مثل روش پنل دیتا، روش سیستم معادلات، OLS و …. مورد استفاده قرار گرفته و تقریبا ۴۴ درصد از روش پنل استفاده کردهاند.
۲٫۵ نتیجه گیری مطالعات داخلی و بین المللی
جدول (۱): بررسی آمار شاخص های به کار رفته در مطالعات پیشین