مسائل دارای راه حل مشخصی می باشند.
مسائل دارای اهداف بی شماری می باشند که این اهداف قابل سنجش نمی باشند.
مسائل دارای اهداف محدود، مشخص و قابل سنجش می باشند.
ماهیت مسئله به خوبی مشخص نیست.
ماهیت مسئله مشخص است.
شرایط عدم اطمینان را نمی توان با بهره گرفتن از تئوری احتمال مدلسازی نمود.
شرایط عدم اطمینان را می توان با تئوری احتمال مدلسازی نمود.
هدف نهایی روش شناسی ها یادگیری اجتماعی است.
هدف نهایی روش شناسی ها رسیدن به نقطه ی بهینه است.
روش شناسی چک لند به صورت آزمایشی بدست آمده و برگرفته از تجارب حاصل از تعداد زیادی از پروژه های تحقیق عملی می باشد، که توسعه عمده و اساسی را در تاریخ سازمانی نشان می دهد و در نگاه به گذشته می توان دید که یک انتقال و تغییر طرح واره عمده محسوب می شود (Siau & Tan, 2005).
همانطور که اشاره شد، امروزه تنوع مسائل در دنیای واقعی بی شمار است و اگر این مسائل را در طیفی که از مسائل سخت شروع شده و به مسائل نرم می رسد مورد توجه قرار دهیم، بهتر و کاربردی تر می باشد. با روش های متعددی می توان این سخت و نرم بودن را تعریف کرد که برایان ویلسون (Wilson, 2001) معتقد است این تعریف بر مبنای “درجه توافق در مورد چیستی مسأله” میان جمع خاصی از افراد که آن “مسأله” دغدغه اصلی آنها است، صورت می گیرد. معمولاً در قسمت سخت طیف مسائل، روش شناسی مهندسی سیستم ها[۲۶۶] قابل اجراست که شامل مراحل زیر می باشد:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱- تعریف مسأله
۲- جمع آوری تکنیک های مناسب
۳- بکارگیری این تکنیک ها جهت ارائه راهکارهای ممکن
۴- انتخاب راهکار موثر
۵- اجرای راه کار انتخاب شده
در قسمت نرم طیف مسائل، اولین مرحله از مراحل بالا که “تعریف مسأله” می باشد، به خودی خود یک مسأله است، زیرا معمولاً به این موضوع بستگی دارد که “چه کسی” قرار است این مسئله را تعریف کند. با درنظر گرفتن این موضوع که معمولاً تعدادی از افراد درگیر مسأله خواهند داشت، می توان گفت که چندین تعریف از مسئله وجود خواهد داشت. بنابراین روش شناسی سیستم های نرم می بایست با تعریف یک موقعیت مشکل دار و نه تعریف یک مسئله، شروع شود.
در رویکرد سخت، تکنیک ها هم شامل مفاهیم بوده و هم ساختار که هر دوی آنها می بایست به خوبی تعریف شده باشند. اما در رویکرد تفکر نرم، مفاهیم و ساختار مستقل بوده و می بایست آنها را به طور جداگانه مشخص کرد که ممکن است شامل تکرارهای بیشتر در مراحل یاد شده باشد، به طوری که جریان آن در جهت یادگیری موقعیت مورد نظر قرار گیرد.
با توجه به این مطالب در سطحی یکسان، چکلند روش شناسی سیستم های نرم را به ترتیب مراحل زیر توصیف کرده است:
شکل ۳-۱: مراحل هفتگانه روش شناسی سیستم های نرم (Checkland, 1999)
همانطور که در شکل فوق نشان داده شده است، مراحل اصلی روش شناسی سیستم های نرم به شرح زیر می باشد:
۱- تعریف موقعیتی که گمان می رود مشکل دار باشد
۲- بیان موقعیت توسط کنشگران (از طریق نگاشت، تصویر غنی شده و …)
۳- انتخاب مفاهیمی که ممکن است مرتبط باشند
۴- جمع آوری مفاهیم در یک ساختار ذهنی
۵- بکارگیری این ساختار جهت کشف موقعیت
۶- تعریف تغییرات برای موقعیت مورد نظر (حل مسئله)
۷- اجرای فرایندهای تغییر.
بر این اساس چکلند معتقد است مراحل هفتگانه روش شناسی سیستم های نرم بایستی در دو فضای اصلی جدا گانه اجرا شوند. همانطور که در شکل فوق نشان داده شده است، مراحل ۱ و ۲ و ۵ و ۶ و ۷ در دنیای واقعی مرتبط با مشکل، و همچنین مراحل ۳ و ۴ در فضای تفکر سیستمی مرتبط با دنیای واقع اجرا می شوند.
۴-۲٫ معرفی اجمالی روش نگاشت شناختی
مضمون نگاشت شناختی به معنای وظیفه نگاشت تفکر یک فرد در مورد یک مسأله یا مشکل می باشد. نقشه شناختی[۲۶۷] نمایش افکار در مورد مسأله ای است که از فرایند نگاشت حاصل می شود. نقشه ها شبکه ای از گره ها و پیکان های متصل به هم (نوع خاصی از گراف های جهت دار[۲۶۸]) می باشند (Harary, 1972) به گونه ای که جهت پیکان نشان دهنده علت آن تفکر می باشد. بنابراین برخی اوقات نقشه های شناختی به عنوان “نقشه های سببی[۲۶۹]” نیز شناخته می شوند، به خصوص هنگامی که توسط گروهی از افرد ساخته شده باشند؛ در نتیجه نمی توان ادعا کرد که با شناخت هر فرد مرتبط اند. نقشه های شناختی معمولاً از مصاحبه ها استخراج می شوند، بنابراین هدف آنها نمایش دنیای ذهنی مصاحبه شونده است.
نقشه های شناخت صرفاً نمودارهای “حرف و پیکان” و یا نمودارهای تاثیر (که توسط کارشناسان سیستم های پویا بکار برده می شوند) و یا نقشه-ذهنی / نقشه-مغزی نیستند. فرایند نگاشت شناختی اغلب منجر به گسترش آتی نمودارهای تاثیر به عنوان راهنما در مدل کردن شبیه سازی پویایی سیستم می شود که در مدیریت فناوری اطلاعات و مدیریت دانش کاربرد بسیار بالایی دارد.
نگاشت شناختی یک تکنیک مدلسازی رسمی است که شامل قواعدی جهت گسترش و توسعه خود می باشد. پایه رسمی نقشه های شناختی از تئوری مفهومی فردی[۲۷۰] (Kelly, 1955)، نشأت می گیرد که هدف آن درک چگونگی معناسازی انسانها از دنیای پیرامون خود، با مدیریت و کنترل آن می باشد. این تمرکز بر روی مدیریت و کنترل چیزی است که به نقشه های شناختی در فعالیت های تحقیق در عملیات ارزش می دهد. همچنین تمرکز بر روی حل مسأله و فعالیت، نگاشت شناختی را جهت “ساختار سازی مسأله” و پرده برداری از گزینه های ممکن راه کارها، مناسب می سازد.
۴-۲-۱٫ ماهیت نقشه های شناخت
نقشه های شناخت برای اولین بار در سال ۱۹۴۸ میلادی در مقاله ادوارد تولمن (Tolman, 1948) با عنوان نقشه های شناخت در مورد موش ها و انسان ها مطرح شده است. تولمن از این نقشه ها بعنوان مدلی در روانشناسی استفاده کرده است. از آن به بعد محققان مختلف بازنمایی های متعددی را از نقشه شناخت ارائه کرده اند. در همه این بازنمایی ها نقشه شناخت گراف جهت داری است مانند مجموعه ای از گره ها که به وسیله یالهایی به یکدیگر وصل شده اند. اما در بازنمایی های مختلف ممکن است مفهوم و معنای گره ها و یال ها متفاوت باشد (Marchant, 1999) که حاصل از انواع نگاشت شناختی می باشد.
یکی از این بازنمایی ها گونه ای از نقشه شناخت است که آکسلرد[۲۷۱] در سال ۱۹۷۶ مورد مطالعه و بررسی قرار داده است. در کتاب وی نقشه های شناخت همانند مفهوم سیستم های پویا، گره ها متغیرهایی را نشان می دهند که مقادیر خود را از مجموعه هایی منظم اخذ می کنند و یال ها نشان دهنده اظهارات علّی هستند. آکسلرد دو نوع یال متفاوت مثبت و منفی را معرفی می کند. یک یال مثبت از متغیر a به b ، به این معناست که افزایش a موجب افزایش b می شود و یک یال منفی از a به b این معنی را می رساند که افزایش a موجب کاهش b خواهد شد و بالعکس. تعداد زیادی از ادبیات نظری موجود با نقطه نظرات متعدد از جمله اینکه چگونه چنین نقشه ای تشکیل می شود؟ چگونه آن را تحلیل کنیم؟ و این که چگونه با بهره گرفتن از این نقشه پیش بینی کنیم؟ و… به این نوع بازنمایی ها از نقشه شناخت اختصاص داده شده است (Axelrod, 1976).
گونه دیگر از بازنمایی های نقشه شناخت، نقشه هایی است که مورد استفاده بسیاری از محققان حوزه مدیریت و تصمیم گیری گروهی قرار گرفته است. برای مثال آبرنتی و همکارانش (Abrenthy & et al., 2005) نقشه عملکرد یک سازمان دانش محور را به نمودار زیر ارائه کرده اند.
نمودار ۳-۱: نقشه علّی عملکرد یک بیمارستان دانش محور (Abrenthy & et al., 2005)
در این نمودار یال ها جهت روابط علّی را نشان می دهند و اعداد روی یال ها نمایانگر قدرت نسبی این روابط هستند که در این مثال خاص بر مبنای فراوانی روابط محاسبه شده است.
نقشه های شناخت در مدیریت با آن چیزی که آکسلرد بیان کرده است متفاوت می باشد. ادن (Eden, 1988) یکی از اولین محققان این حوزه است که به وضوح این مطلب را بیان می کند. ادن معتقد است اغلب روش هایی که مطرح شده اند از روش آکسلرد تبعیت می کنند، یک استثنای روشن در این خصوص رویکردی به نگاشت شناختی است که به منظور انعکاس “تئوری ساخت شخصی[۲۷۲]” ارائه شده است (Marchant, 1999). تئوری ساخت شخصی اولین بار به وسیله کلی (Kelly, 1955) مطرح شده است. در این تئوری مبنایی برای نشان دادن دیدگاه های چندگانه یک فرد ارائه شده است. کلی اظهار می کند درک اینکه افراد چگونه محیط خود را ساماندهی می کنند نیازمند آن است که خود این افراد ابعاد محیط مورد نظر را تعریف کنند. تئوری ساخت شخصی رشته های بسیاری را به وجود آورده است و در رویکرد نگاشت شناختی مذکور اولین قدم برای ایجاد نقشه های شناخت محسوب می شود (Chaib-draa, 2002). اگر معنایی مدنظر قرار داده شود که ادن به گره ها و یال ها اطلاق می کند، تفاوت این رویکرد با روش آکسلرد مشخص می شود. ادن چنین بیان می کند که هر قطعه از متن یک ساخت را نشان می دهد که این ساخت دو بخش دارد: بخش اول همان قطب معرفی شده ساخت می باشد و قطب دوم نقطه مقابل یا مخالف قطب اول از نظر روانشناسی است (Eden, 1988). در این رویکرد گره ها نشان دهنده متغیرهایی که مقادیرشان را از مجموعه هایی منظم اخذ می کنند نیستند و یال ها اظهارهای علّی مورد نظر آکسلرد نیستند (Marchant, 1999).