۱٫ بی اعتمادی: ریشه این آفت بی میلی اعضای تیم به آسیب پذیر شدن در میان جمع است. آن دسته از اعضای تیم که از صمیم قلب سفره دل خور را در حضور دیگران نمی گشایند وضعفها و و خطاهای خود را پنهان می کنند زمینه بروز اعتماد را نابود می کنند .اعضای تیمهای بی اعتماد:
.ضعف و لغزشهای خود را پنهان می کنند.
.از کمک خواستن یاری دادن بازخوردهای سودمند اکراه ندارند
.از یاری دادن به حوزه های بیرون از حوزه خود اکراه دارند
.از شناخت مهارت ها وتجربههای دیگران وبهره برداری از آنها غفلت میکتتد.
.کینه و حسد میورزند.
.از شکست میترسند و برای پرهیز ازگردهم آمدن بهانه میتراشند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲٫ ترس از بازخورد: قصور در ایجاد اعتماد، زیان بار است. ترس از بازخورد آفت دیگری است. در تیمهایی که بی اعتمادی حاکم باشد امکان بر خورد صادقانه، آرا و عقاید از بین میرود وجای آن را بحث های لفاظ دار واظهار و نظرهای جانبدارانه میگیرد.تیمهایی که از بازخورد می ترسند: نشست های کسل کننده دارند. از کشف همه نظرها و دیدگاه های اعضای تیم دوری می کنند، با ادا در آوردن وسعی در جلوگیری از برخوردهای احتمالی بین افراد، وقت و انرژی خود را هدر می دهند.
۳٫ نبود تعهد: نبود برخوردهای سالم، زمینه ساز مشکل دیگری می شود که نبود تعهد نام دارد. اگر افراد نتوانند در جریان بحثای باز وپرشور، نظرهای خود را بگویند هیچ گاه و دست کم به ندرت خود را به تصمیمهایی که گرفته می شود پایبند میدانند، هرچند در نشست ها و در حضور دیگران، تظاهر به پذیرش آن تصمیمها بکنند. تیم هایی که از تعهد گریزانند در تشخیص جهت حرکت وتعین اولویت ها، باعث ابهام وسردر گمی میشوند. به سبب کندوکاو بیش از حد وتاًخیرهای نالازم، فرصتها را یکی پس از دیگری از دست میبرند. به جای پندآموزی از لغزش ها و شکست ها، از آنها میترسند.
۴٫ پرهیز از مسؤولیتپذیری: به سبب نبود تعهد و مشارکت واقعی، اعضای تیم، استعداد پرهیز از مسؤولیتپذیری وجوابگو شدن را در خودتقویت می کنند که همین آفت است. در نبود تعهد به برنامه های شخصی، حتی متمرکز ترین وبا انگیزهترین افراد، غالباً از همکارانی که کردار و رفتار آنها برای هدف تیم زیانبار است مسؤولیت نمیخواهند. تیم هایی که از مسؤولیت گریزانند: بین اعضای تیم به سبب داشتن معیارهای متفاوت در عملکرد، رنجش ایجاد می کند. مهارت ها و تعهدهای اساسی را زیر پا میگذارد. مسؤولیت رهبری تیم را بیش از حد سنگین می کند واو را به صورت یگانه کانون ارتیاط در میآورد (میرترابی و همکاران، ۱۳۸۹: ۴۴-۴۳)
۵٫ بیتوجهی به نتایج کار: بی توجهی به هدف و نتیجه کار، هنگامی پدید می آید که اعضای تیم، نیازهای فردی مثل مقام وامنیت، پیشرفت شغلی یا نیاز به تایید و ستایش را بر هدف های سازمان، برتر بدانند بنابرین درست مثل وقتی که حلقههایی از یک رشته زنجیر بریده می شود اگر بگذاریم حتی یک نقص در کار تیمی پیدا شود تمام کار تیمی آسیب میبیند. پیشنهادی برای غلبه بر این آفت ها این است که اعضای تیم با آگاهی بر نقایص انسانی خود فرصت رشد گرایش های طبیعی از جمله اعتماد آفرینی، بگومگو و برخورد، پایبند شدن و تعهد، مسؤولیت پذیری وجواب گویی وتوجه به ثمر ونتیجه کار را فراهم می کند (لنچیونی، به نقل از فضل اله امینی، ۹:۱۳۸۸).
۳۵-۲٫ فرایند حل مسئله با نگرش کار تیمی
کسب مهارت کارتیمی، اساسی است که امروزه، به منظور تضمین کارکرد صحیح عملکرد برای افراد ضروری است. به همین دلیل در محافل آموزشی به مقدار زیادی به این فعالیت اهمیت داده می شود (بلانکو و همکاران[۱۰۴]،۵ ۲۰۱).
.۱ مشکل را تیمی بررسی کنید: تیم کوچک تشکیل دهید و برای تیم یک رهبر معرفی کنید و به بررسی بپردازید.
۲٫ مسئله را به طور کامل شفاف نمایید. مسائل را تا جایی که امکان دارد تشریح نمایید و هسته اصلی مشکل را پیدا کنید.
۳٫ اقدامات کوتاه مدت برای جلوگیری ومحدود نمودن خسارات را تا دستیابی به راحل دائمی و بلند مدت به اجرا در بیاورید.
۴٫ پیدا کردن عامل یا عوامل اصلی مشکل و اثبات آن که این عامل یاعوامل اصلی هستند.
۵٫ اقدامات اصلاحی را تعیین واثربخشی آنها را اثبات کنید.کلیه اقدامات های ممکن برای رفع علل مشکل وحل کردن مسئله را پیدا کنید.
۶٫ اقدامهای اصلاحی را اجرا و اثربخشی آن را کنترل کنید، برنامه عملیاتی اجرای اقدامات اصلاحی انتخاب شده را تنظیم کرده و اقدامهای پشتیبانی جهت تضمین و اطمینان را نیز مشخص کنید.
۷٫ اقدامهایی را که از بروز مجدد مسئله جلوگیری مینماید مشخص کنید
۸٫ از کارایی و موفقیت تیم ها قدردانی کنید (شفیعی و همکاران،۱۴۳:۱۳۹۱).
شاید مهمترین دلیل برای استفاده از نظریه فعالیت گروهی مزیتی است که در سایه قضاوت واندیشه گروهی به دست می آید. به گفته قدیمیها “دو مغز بهتر از یک مغز فکر می کنند “منافع کار کردن با هم، در هرسازمانی نمود دارد البته گروه ها باید با مهارت مدیریت شوند تا نتایج با کیفیتی حاصل شود صرفآ در هم گذاشتن افراد، موفقیت را تضمین نمیکند مدیران کارامد تلاش می کنند از گروه ها به صورتی استفادهکنند که هم برای اعضا و هم برای سازمان مفید باشند(نوغلی دخت بهمنی و همکاران، ۲۳:۱۳۹۰).
قسمت سوم: توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی
۳۶-۲٫ تعاریف و مفاهیم توسعه حرفهای در اعضای هیأت علمی
”توسعه“ در لغت به معنای رشد تدریجی درجهت پیشرفتهترشدن، قدرتمندترشدن و حتی بزرگترشدن است (فرهنگ لغات آکسفورد، ۲۰۰۱). ادبیات توسعه در جهان از بعد جنگ جهانی دوم مطرح و مورد تکامل قرار گرفت. هدف، کشف چگونگی بهبود شرایط کشورهای عقبمانده (یا جهان سوم) تا شرایط مناسب همچون کشورهای پیشرفته و توسعهیافته است. طبق این تعریف، توسعه کوششی است برای ایجاد تعادلی تحققنیافته یا راهحلی است در جهت رفع فشارها و مشکلاتی که پیوسته بین بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و انسانی وجود دارد. به عنوان مثال حتی در کشورهای پیشرفته نیز، پیشرفت فکری و اخلاقی انسان با پیشرفتهای فنی (و فناورانه) همسانی ندارد، و یا اینکه فرهنگ عامه با تکنیکهای وسایل ارتباط جمعی هماهنگی ندارد (فکوهی، ۷:۱۳۸۷). بروکفلید[۱۰۵] در تعریف توسعه میگوید: توسعه را باید برحسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر کاهش فقر، بیکاری و نابرابری تعریف کنیم.
به طور کلی توسعه جریانی است که در خود تجدید سازمان و سمتگیری متفاوت کل نظام اقتصادی و اجتماعی را به همراه دارد. توسعه علاوه بر اینکه بهبود میزان تولید و درآمد را دربردارد، شامل دگرگونیهای اساسی در ساختهای نهادی، اجتماعی- اداری و همچنین ایستارها و دیدگاههای عمومی مردم است. توسعه در بسیاری از موارد, حتی عادات و رسوم و عقاید مردم را نیز دربرمیگیرد (فکوهی، ۱۳۷۸). آبروزس[۱۰۶] می نویسد«شروع برنامه های توسعه کارکنان به تلاش های نایتینگل[۱۰۷] طی جنگهای کریمه برمی گردد» هنگامی که او با تعدادی پرستار کار میکرد سعی داشت مراقبتهایی را به بیماران ارائه دهد، قسمتی از سؤالات او به عنوان سرپرست پرستاران این بود که پرستاران، مراقبتها را در حد استاندارد ارائه دهند. یادگیری سازمانی از سال ۱۹۵۸ که اولین بار مارچ و سایمون آن را تعریف نموده اند(ارتوریانگ[۱۰۸]، ۱۹۹۹). از زمانی که جامعه بشری از مرحله اقتصاد معیشتی خارج و به دو گروه کارگر و کارفرما تقسیم شده ست چگونگی افزایش بهره وری نیز مورد توجه قرار گرفته است، گاه زور و گاه تزویر، ابزار افزایش بهره وری بوده است. همین که آگاهی مردم جوامع افزایش یافت و پای قانون و مقررات مربوط به حقوق به میان آمد ایجاد رضایت و انگیزش مطرح شد، سخن توسعه حرفه ای نیروی انسانی است (صباغیان، ۱۳۹۱).
مدیریت به این نتیجه رسیده که باید نیروی محرکه از برون انسان به درون آن منتقل کرد و به او آگاهی داد، اهداف کار را برای او روشن ساخت و برای او حق انتخاب قائل شد. به جای اینکه به فرد بگویند که چه انجام بدهند و چگونه و کی انجام بدهند باید به آنها توانایی ببخشند که خود مشکلات را حل کنند وبرای خود تصمیم بگیرند، احساس اعتماد بنفس پیدا کنند، و مسؤولیت های مدیریت را برعهده بگیرند. همه موارد ذکر شده توسعه حرفه ای، نامیده می شود (وتن و کمرون، ۱۹۴۶[۱۰۹]، ترجمه یزدانی، ۳۲:۱۳۸۷). سازمانها برای رقابتی ماندن نیاز به سیاستهای قابل انعطاف دارند که خلاقیت و مسؤولیت شخصی را تشویق کنند و به افراد اجازه دهند که خود مسئول کارشان باشند زیرا کارکنانی که نقش آفرین هستند بر سازمان تاثیر میگذارند. آنها مدیرانی هستند که انتظار دارند در تصمیم گیریهای سازمان مشارکت داشته باشند. بنابرین توسعه حرفه ای موضوع اصلی مربوط به عملکردهای رهبری و مدیریت شده و برای سازمان ها این امکان را فراهم ساخته که رقابتی تر شوند. توسعه حرفه ای یک استراتژی مهم برای توسعه سازمان های مختلف است (گودرزی وگمینیان، ۸۹:۱۳۸۹). توسعه حرفه ای با پرورش کارکنانی با انگیزه و توانا به این مدیران امکان خواهد داد در برابر پویاییهای محیط رقابتی به سرعت و به طور مناسب عمل نموده، موجبات برتری رقابتی سازمان شان را فراهم آورند (بهشتیان و ابوالحسنی، ۲۰:۱۳۸۹).
۳۷-۲٫ توسعهحرفه ای اعضای هیأت علمی
تحقیقات نشان میدهد که کارکنان حرفهای بهرهورتر، خشنود تر و نوآورتر هستند و محصولات و خدمات را با کیفیت بالاتری نسبت به کارکنان ناتوان ایجاد می کنند. هنگامی که یک نیروی کار توسعه یافتهتر وجود دارد، سازمانها از کارآمدی ببشتری برخوردار هستند (وتن، دیویدای، کمرون،کیم اس[۱۱۰]، ۲۵:۱۳۸۷). توسعه حرفهای به عنوان استفاده از فرصت های یادگیری رسمی و غیررسمی است که به تعمیق و گسترش صلاحیت حرفهای، از جمله دانش، باورها، انگیزه ها منجرشود، تعریف میکنیم (کانتر وهمکاران[۱۱۱]، ۲۰۰۷). میزان توانایی سازمانها و موسسات آموزشی در شناسایی وحفظ نیروهای کاری واجد شرایط میباشد. یکی از عوامل مورد توجه در اتخاذ این توانایی پرورش و توسعه حرفهای سرمایه انسانی در این موسسات است، سرمایه و توسعه حرفهای نیروی انسانی به تواناییها و قابلیت های سازنده و کارآمد افراد اشاره به این دارد که توانایی و قابلیت ها شامل دانش، مهارت ها و تجربه می شود که دارای ارزش اقتصادی هستند. توسعه حرفهای منابع انسانی و به کار گیری درست از آن در سازمانها و موسسات آموزشی، فنی و اقتصادی و کشاورزی و سایر علوم مستلزم تأمین نیروی انسانی کارآمد و ماهر آموزش دیده است(اسداله، ۳۹:۱۳۸۴).
نتایج بسیاری از پژوهشها درباره نقش و اهمیت نیروی انسانی در رشد و توسعه سازمانها و بعضآ در رشد توسعه جوامع بشری بر این نکته تاکید دارند که هیچ جامعهای توسعه پیدا نمیکند مگر آنکه به توسعه منابع انسانی خود پرداخته باشد. تلاش های بسیاری در این زمینه صورت گرفته است که از نهضت روابط انسانی آغاز شده و تا امروز ادامه دارد، که بعضی از آنها منجر به ایجاد روشها، رویه ها، استانداردها و الگوهای در جهت بهبود و توسعه منابع انسانی است (نایبی، ۱۳۸۷). مهمترین عامل بهرهوری در سازمانها و در نهایت در کل جامعه، نیروی انسانی است. تردیدی نیست که شکوفایی هر جامعهای در بهبود و پرورش منابع انسانی آن نهفته است، و بدین سبب است که مسئولان سازمانها با یاری متخصصان علوم رفتاری و منابع انسانی توجه خاصی را به پرورش کارکنان مبذول میدارند. یکی از مفاهیمی که در راستای بالندگی منابع انسانی مطرح گردیده، توسعه حرفهای اعضا میباشد (تورانی و همکاران، ۱۸:۱۳۸۷).
توسعهحرفهای جنبهای از زندگی بشر است. هیچ چیز مانند توسعه و دگرگونی، مستمر و مداوم نیست. در سازمانها و موسسات، روند کارها به سوی تغیرات شدیدتر است، و این موضوع بر تمام مراحل فعالیتها همانند تولید، تکونولوژِی و کارکنان اثر میگذارد. همه سازمانها و شرکتها باید چگونگی اداره و توسعه و تغیر را بیاموزند، در غیر این صورت و بالاجبار، تغیر و توسعه، جهت حرکت آنها را مشخص خواهد کرد (پورقاز و بلوچ، ۹۰:۱۳۸۷). توسعه حرفه ای یک فرایند مستمر در خصوص ارزیابی نیازهای آموزشی هر فرد و برنامه ریزی برای رفع این نیازها است. این فرایند به شما کمک می کند که در خصوص دانش، عملکرد و یا موفقیتهای خود فکر کنید و برای ارتقا و پیشرفت فردی، تحصیلی و آموزشی خود برنامه ریزی نمایید (کریمی، ۳۵:۱۳۸۸). توسعه حرفه ای کارکنان با دنبال آموزش و مهارت آموزی، تجربه اندوزی وتخصص، نه فقط در یک زمینه، بلکه برای حال و آینده نیز هست و بدون توسعه حرفه ای اعضا، سازمانها قادر به دسترسی به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود نخواهد بود. عملکرد توسعه حرفه ای کارکنان از یک سری فعالیتهای آموزشی و پرورشی تشکیل شده و هدف آن پیشرفت دانش، مهارت و نگرش کارکنان است و کلیه مدیران در تمام سطوح برای ارتقاء کارکنان خود مسئول هستند(فرهنگ و همکاران، ۱۶۹:۱۳۹۰).
بازخورد عملکرد یکی از عوامل توسعه حرفه ای کارکنان می باشد، ایجاد فضای عملکرد گروهی به جای عملکرد فردی، باعث میگردد تا مدیران نظارت و کنترل را به گروه واگذار نموده و خود را درگیر نظارت و کنترل شدید ننمایند (مصباحی وعباس زاده، ۱۳۹۱ :۳۲-۳۱). به همین جهت برای بیشترسازمانها، مهمترین استراتژی برای حل چالشهای پیش رو، توسعه حرفه ای اعضای است.
۳۸-۲٫ نقش سازمانها در توسعه و رشد حرفه ای اعضای شان
از نظر لوتانز[۱۱۲] (۱۹۹۸)، سازمان های یادگیرنده جدید، واجد سه ویژگی مهم میباشند:
۱٫ آنها مداوم با زیر سوال بردن الگوهای فکری رایج سازمان و به چالش کشاندن وضع موجود، عطش یادگیری در خود زنده نگه میدارند
۲٫ سازمانهای یادگیرنده با داشتن تفکر نظام دار به ایجاد بینش مشترک، هم افزایی فکری و پذیرش اندیشه های جدید اشاه دارند.
۳٫ مهمترین ویژگی این گونه سازمانها این است که با اقداماتی نظیر توسعه حرفه ای، رشد، تیم سازی و نظام پیشنهادات، برای ترویج فرهنگ یادگیری تلاش می کنند.
در سازمان های جدید رهبر باید محیطی رافراهم نماید که به هر فرد اجازه دهد یاد بگیرد، توسعه یابند، و در کارها سهیم شود. در این گونه سازمانها کارکنان میخواهند یاد بگیرند و تواناییهای خود را توسعه یابند. این امر بدین معنی است که آنها بایستی با مجموعه ای از چالشهای مداوم و و مستمر روبرو شوند. همچنین لازم است بین مشاغل مشخص و تکراری، چرخش شغلی انجام شود. با وجود اینکه هر سازمانی مشاغل روزمره و تکراری زیادی دارد، سازمانهای مبتنی برتوسعه کارکنان، مکانیزم های مختلفی بکار می گیرند تا فرصتهای لازم رابرای رشدویادگیری کارکنان به وجوآورند (عبدالهی، ۷۴:۱۳۸۸ -۷۲). امروزه توسعه گسترده علوم، تکنولوژی و فناوری، رشد وشایستگی، کارایی، اثربخشی هرچه بیشتر کارکنان را ایجاد می کند. در این زمینه باید و نوآوری تحصیلات و دانش حرفه ای مطالعات بیشتر و متنوعتر با علاقه به پژهش و تحقیق و ابتکار، بعنوان ملاک هایی از تخصصی شدن کارکنان بشمار می آید. یکی از مهمترین راههای هماهنگ شدن با دنیایی که شاهد اختراعات و اکتشافات تازه علمی، ادبی، فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است آموزش کارکنان و به روز در آوردن اطلاعات علمی آنهاست. اصل مهم این است که آگاهی و اطلاع و دانش کافی برای انجام وظایف اهمیت بسزایی دارد ولی واضح است که(انجام موثر کار) اصل مسلم دیگری است که مربوط به مهارت های حرفه ای کارمند می شود واین مسئله تا آنجا اهمیت دارد که میتوان ادعا کرد که مهارت های علمی خود بخشی از مهاتهای حرفهای کارمند است (گودرزی وگمینیان، ۱۰۹:۱۳۸۹).
۳۹-۲٫ دلایل توسعه حرفه ای کارکنان در سازمان ها
توسعه حرفه ای کارکنان به معنای ایجاد ظرفیتهای لازم در کارکنان برای قادر ساختن آنها به ایجاد ارزش افزوده در سازمان و ایفای نقش و مسؤولیت در سازمان تؤام با کارآیی واثربخشی است. توسعه حرفه ای یک عامل مهم برای یکپارچه سازی و توسعه پایدار است (کوتون و همکاران[۱۱۳]، ۲۰۰۹). محرکهای محیطی متعددی وجود دارد که سازمانها را به توسعه کارکنانشان ترغیب نموده اند. در این میان مهمترین آنها عبارتند از:
۱-۳۹-۲٫ اثر فناوری بر محیطهای کار
رشد سریع فناوری تمامی جوانب سازمانها را به نوعی تحت تاثیر قرار داده است. تغیرات سریع فناوری باعث تغیر ماهیت کارها شده و رایانه ها و رباطها و دستگاههای کاملاً خودکار جایگزین مشاغل روتین شده اند. این ابزار، تغیرات شدیدی در نوع مهارت های مورد نیاز افراد و اعضای سازمانها ایجاد کرده اند (رابینز[۱۱۴]، ۲۰۰۵) بدیهی است برای رویارویی با چنین چالشی، کارکنان باید توانمندشوند یعنی در تمام جهات رشد کنند.
۲-۳۹-۲٫ افزایش انتظارات مشتریان
امروزه مشتریان به کمک اینترنت قادرند وسایل مورد نیاز خود را طور مستقیم و در بهترین قیمت رقابتی خریداری کنند. افزایش انتظارات مشتریان باعث افزایش انتظارات سازمانها از کارکنانشان شده است. تحت این شرایط نه تنها سلسله مراتب دستوری کنترل مناسب نخواهد بود بلکه برعکس،کارکنان باید بیاموزند، ابتکار عمل داشته باشند و خلاق باشند. در درون تیمهای خود گردان که برای انجام وظایف سنتی مدیران (از قبیل بودجه بندی) پاداش، کنترل کیفیت، استخدام وغیره توانمندشدهاند، به خوبی ایفای نقش کرده و مسؤولیت بیشتری برای اقداماتشان بپذیرند.
۳-۳۹-۲٫ ضرورت انعطاف پذیری سازمانها
در شکل سنتی سازمانها دارای ساختار سلسله مراتبی و قدرت متمرکز در راس هرم تغیرات عمدهای درحال رخ دادن است. به اعتقاد بسیاری ازمدیران عالی در محیطی که شدت رقابت و فناوری نوین از ویژگیهای آن به شمارمیآید دست برداشتن از کنترل متمرکز باعث افزایش انعطافپذیری سازمانها خواهد شد.در این میان توسعه حرفه ای کارکنان بهترین فلسفه عدم تمرکز است ( گودرزی و گمینیان، ۱۱۹:۱۳۸۹).
۴۰-۲٫ مراحل شکل گیری رفتار حرفهای به شرح زیر است