سعدی براساس حکایتهای گلستان به شهرهای خاور نزدیک و خاورمیانه، هندوستان، حبشه، مصر و شمال آفریقا سفر کرد ظاهراً این جهانگردی سی سال به طول انجامید. حکایتهایی که سعدی در گلستان و بوستان آورده است، نگرش و بینش او را نمایان میسازد. وی در مدرسه نظامیه بغداد دانش آموخته بود و در آنجا مقیم بود. او در سفرها نیز سختیهای بسیاری تحمل کرده است. آن طور که از روایت بوستان بر میآید، وقتی در هند سازکار بتی را کشف کرد و برهمن فریبکاری را که در آنجا نهان بود در چاله انداخت و کشت. سعدی در بوستان، این روش را در برابر همه فریبکاران توصیه کرده میکند. حکایات سعدی عموماً پندآموز و مشحون از پند و پارهای مطایبات است. سعدی، ایمان را مایه تسلی میداند و راه التیام زخمهای زندگی را محبت و دوستی قلمداد میکند.
حمید هاشمی، در کتاب « زندگی نامهی سعدی» مینویسد: «سعدی یک شخصیت بینا فرهنگی است. او تقریباً از غرب جهان اسلام تا شرق را مسافرت کرده و با افراد و فرهنگهای متفاوت آشنایی دارد. علت استقبال جهانیان از سعدی همین مسافرتهای اوست. چنانکه خود میگوید:
در اقصای عالـــــم بگشتم بسی به سر بردم ایّام با هر کسی
تمتع ز هر توشهای یافتـــــــم ز هر خرمنی خوشهای یافتم
( هاشمی،۱۳۸۷: ۳۴ )
بر اساس حکایتهایی که سعدی در گلستان آورد است میتوان حدس زد سعدی به ترکستان، شبه قاره و حتی به شمال آفریقا مسافرت کرده و تجربیات و اندوختههای فراوانی از فرهنگهای بیگانه حاصل نموده و آن ها را در آثار خود به ویژه گلستان منعکس کرده است. سعدی در یکی از این سفرها به دست صلیبیان اسیر شد. او درباره این واقعه میگوید:
«در دمشق، از هم نشینی یارانم ملالتی پدید آمده بود، سر در بیابان قدس نهادم و با حیوانات اُنس گرفتم تا وقتی که اسیر فرنگ شدم. در خندق طرابلُس مرا همراه با یهودیان به کار گِل (و بنایی) واداشتند، تا آن که یکی از رؤسای شهر حَلَب که سابقه آشنایی میان ما بود مرا بشناخت و گفت: ای فلان! این چه حالت است؟ گفتم چه بگویم:
پای در زنجیر پیش دوستان بِهْ که با بیگانگان در بوستان
بر حالت من رحمت آورد و با پرداخت ده دینار از قید اسارت خلاصم کرد و با خود به حلب برد.»
(سعدی، ۱۳۷۴: ۱۱۲)
عبد الحسین زرینکوب در کتاب«حدیث خوش سعدی» میآورد: « شیخ سعدی، مصنف «گلستان» (وفات ۶۹۱) که از جوانی در بغداد خلفا تربیت یافت، در نظامیهی آن درس خواند، و با مشایخ آن از صوفیه و فقها و اهل حدیث ارتباط داشت و در عین حال از لذّت عشق و سماع و از هیجان مسافرتهای دور و دراز هم بیبهره نماند، مقارن تصنیف گلستان (۶۵۶) که تازه از شام به شیراز بازگشته بود شاعری زبان گشاده و واعظی مردم آمیز بود، و این احوال همراه با تجارب حیات گذشته، تأثیر بارزی در سبک بیان او گذاشت چنان که از همان آغاز ورود به فارس رقعهی منش آتش چون ورق زر همه جا میرفت و مثل شعر او از همان ایام مقبول خاص و عام بود.» (زرین کوب،۱۳۸۶: ۱۰۲).
موحد مینویسد: «سعدی در حدود ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج میداد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد.» (موحد ۱۳۷۴: ۴۲)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دانشپژوه میویسد: «عدهای، از جمله محیط طباطبایی در مقالهٔ «نکاتی در سرگذشت سعدی»، بر اساس حکایت مسجد جامع کاشغر از باب پنجم گلستان (با شروع «سالی محمد خوارزمشاه، رحمهالله علیه، با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد») که به صلح محمد خوارزمشاه که در حدود سال۶۱۰ بوده است اشاره میکند و سعدی را در آن تاریخ مشهور مینامد، و بیت «بیا ای که عمرت به هفتاد رفت» از اوائل باب نهم بوستان، نتیجه میگیرد که سعدی حدود سال ۵۸۵ قمری، یعنی هفتاد سال پیش از نوشتن بوستان در ۶۵۵ قمری، متولد شدهاست. اکثریت محققین (از جمله بدیعالزمان فروزانفر در مقالهٔ «سعدی و سهروردی») این فرض را که خطاب سعدی در آن بیت بوستان خودش بودهاست، نپذیرفتهاند. حکایت جامع کاشغر نیز توسط فروزانفر و مجتبی مینوی داستانپردازی دانسته شدهاست، اما محمد قزوینی نظر مشخصی در این باره صادر نمیکند و مینویسد «حکایت جامع کاشغر فیالواقع لاینحل است» (همان: ۱۰۱)
محققان جدیدتر، از جمله ضیاء موحد، کلاً این گونه استدلالها در مورد تاریخ تولد سعدی را رد میکنند و اعتقاد دارند که شاعران کلاسیک ایران اهل «حدیث نفس» نبودهاند بنابراین نمیتوان درستی هیچیک از این دو تاریخ را تأیید کرد.
وفات سعدی را اکثراً در ۶۹۱ قمری میدانند. ولی عدهای از جمله سید حسن تقیزاده احتمال دادهاند که سعدی در حدود ۶۷۱ قمری فوت کردهاست. محمد قزوینی در نامهای به تقیزاده مینویسد: «احتمالِ ۶۷۱ بسیار قوی است ولی آن را «خرق اجماع مورخین» و «باعث طعن» میداند. » (موحد ۱۳۷۴: ۳۰)
۲-۲- آثار سعدی
بوستان: بوستان سعدی یا سعدینامه« نخستین اثر سعدی است که کار سرودن آن در سال ۶۵۵ هجری قمری پایان یافته است. سعدی این اثر را در زمانی که در سفر بوده است، سروده و هنگام بازگشت به شیراز آن را بر دوستانش عرضه داشته است. این اثر در قالب مثنوی و در بحر متقارب سروده شده است، و از نظر قالب و وزن حماسی شعری است هر چند که از نظر محتوا به اخلاق و تربیت و سیاست و اجتماعیات پرداخته است.
« بوستان سعدی به ده باب تقسیم شده است: عدل،احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شکر، توبه، ختم کتاب. این اثر حدود چهارهزار بیت دارد، و سعدی آن را به نام اتابک ابوبکر سعد زنگی کرده است.» (صفا، ۱۳۴۲، ج۲/ ۱۵۴)
گلستان: گلستان کتابی است که در یک دیباچه و هشت باب به نثر مُسَّجَع (آهنگین) نوشته شده است. غالب نوشتههای آن کوتاه و به شیوهٔ داستانها و نصایح اخلاقی است. این کتاب مشتمل بر یک دیباچه و هشت باب به ترتیب: سیرت پادشاهان، در اخلاق درویشان، در فضیلت قناعت، در فواید خاموشی، در عشق و جوانی، در ضعف و پیری، در تاًثیر تربیت و در آداب صحبت میباشد.
عبدالحسین زرین کوب در بارهی این کتاب مینویسد: «گلستان سعدی دنیا و انسان را چنان که هست تصویر میکند و بر خلاف بوستان وی چندان به این که آنکه هست چگونه باید باشد ناظر نیست از این روست که انشای وی در این کتاب به نحو دهشت انگیزی مبتنی بر واقع نگریست– خاصه در توصیف دگرگونیهای عالم و احوال و طبایع انسان. نثر کتاب هم تموج و تحرکی وقفه ناپذیر دارد که گویی با هر خوانندهای پویهای دگرگون دارد و به نحو دیگر همراهی میکند. در هر حال گاه میجوشد و فوران میکند و به بالا میگراید و گاه در بستر خشک وادیهای مطامع و اغراض حیات میغلطد و با کـُندی راه میپوید. اما هیچ جا راکد نیست و حتی در این کندپویی نیز هموراه کسانی را که در تقلید شیوهی او پویه میآغازند با فاصلهی زیادی عقب میگذارد و باز پس نگه میدارد.» (زرینکوب، ۱۳۸۶: ۹۲)
« از میان نسخ گلستان، معتبرترین آن ها میتوان به گلستان تصحیح عبد العظیم قریب، محمدعلی فروغی، سعید نفیسی، اشاره کرد. البته شرح محمد خزائلی و خلیل خطیب رهبر نیز در این میان مشهورند.» (فروغی۱۳۷۴: چهار)
دیوان اشعار: مشتمل بر، غزلیّات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات وترجیعبند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی. شامل:
۱- صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربیاست که سعدی در ستایش شمسالدین صاحب دیوان جوینی، وزیر اتابکان سرودهاست.
۲-قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا، مدح، اندرز و مرثیهاست. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمدهاست.
۳- مراثی سعدی: قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شدهاست و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کردهاست. سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سرودهاست.
۴- مفردات سعدی: مفردات سعدی در رابطه با پند و اخلاق است.
رسائل نثر:
۵-کتاب نصیحه الملوک: دو رساله در عقل و عشق
۶-الجواب
۷-در تربیت یکی از ملوک
۸- مجالس پنجگانه هزلیات
از میان چاپهای انتقادی آثار سعدی دو تصحیح محمد علی فروغی غلامحسین یوسفی از بقیه معروفترند
۳- جایگاه صبر و سکوت در آیات و روایات اسلامی
۳-۱- معانی و مفاهیم صبر
« صبر» بر وزن فَعل مصدر ثلاثی مجرد است به معنی خویشتن داری و اصل آن به معنی «حبس» است. درکتاب «مفردات» ذیل واژه «صبر» چنین آمده است: «صبر» در لغت عرب به معنای حبس و در تنگنا و محدودیت قرار دادن است. برخی نیز آن را بازداشتن نفس از اظهار بیتابی و بی قراری دانستهاند.» (راغب اصفهانی: ص ۴۷۴)
صبر در معنای اسمی نام درختی است که شیره تلخی دارد . ودر مثلی که می گویند : «صبر هرچند تلخ است ولی میوه شیرین دارد» به نام این درخت ایهام دارد .
در کتاب قاموس قرآن قرشی ذیل صبر آمده است: «صبر در لغت به معنای حبس است. در اقرب الموارد آمده است: «صبرالدابه» یعنی حیوان را بدون علف نگه داشت.صبر به معنی خویشتن داری و حبس نفس از چیزی است که شرع و عقل از آن نهی میکند، صبر به حسب اختلاف موارد فرق میکند. اگر خویشتن داری در مصیبت باشد، آنرا صبر میگویند اگر در جنگ باشد شجاعت نامند و اگر در حوادث باشد آن را سعهٔ صدر مینامند. در تفسیر عیاشی از حضرت صادق (ع) نقل شده است: «… اصبروا عَلَی الفرائض و صابروا علی المصائب و رابطوا علی الائمه» (قرشی، ۱۳۸۸، ج ۴/ ۱۰۶)
علی اکبردهخدا، در کتاب لغتنامه این واژه را در زیر مدخل صبر چنین معنی میکند: «صبر. َ (ع مص، اِمص) شکیبیدن. شکیبایی. شکیبایی کردن. پائیدن. نقیض جزع. و درکشاف اصطلاحات الفنون آرد: صبر بفتح و سکون به معنی شکیبایی است. سالکان گفتهاند: تصبر واداشتن نفس است بر مکاره و تجرع مرارت؛ یعنی اگر آدمی صبر را مالک نبود بایست که بکوشد و نفس خود را بصبر وادارد و صبر ترک شکایت است جز بسوی خدا. سهل گوید صبر انتظار فرج خداست و آن فاضلترین خدمت و برترین آن است، و جز سهل گوید: صبر آن است که در صبر صابر باشی و معنی آن اینکه؛ در بلاها و شدائد خروج از آن نبینی. و گفتهاند صبر آن است که بنده را اگر بلا برسد ننالد، و رضا آنکه بنده را اگر بلا برسد ناخوش نگردد. دهنده و ستاننده خداست ترا در این میان چکار است. و بعضی گویند اهل صبر بر سه مقامند: اول ترک شکایت و این درجه تائبان است دوم رضا بمقدور و این درجه زاهدان است سوم محبت؛ آن است، که مولی با وی کند و این درجه صدیقان است و گفتهاند صبر ترک شکایت از الم بلوی است جز بسوی خدا چه خدا ایوب را بر صبری که کرد ثنا فرستاد و فرمود: انا وجدناه صابراً (قرآن کریم۳۸-۴۴) و ایوب در دفع مضرت از خود شکایت بخدا برده بود که فرماید: إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (قرآن کریم ۲۱-۸۳) و در تفسیر کبیر در ذیل قول خدا و بشر الصابرین (قرآن کریم۲-۱۵۵ )آرد که صبر دو قسم است یکی بدنی و آن تحمل بدن است مشقات را و دیگر نفسانی و آن بازداشتن نفس است از مشتهیات طبع؛ و این قسم اگرصبر از شهوت باشد آن را عفت نامند و اگر بر احتمال مکروه باشد اسامی مختلف دارد چنان که صبر در مصیبت را صبر نامند و اگر صبر در حال غنی باشد آن را ضبط نفس نامند و اگر در نبرد باشد شجاعت خوانند و اگر در کظم غیظ بود حلم نامند و اگر در نوائب باشد سعه صدر گویند و اگر در اخفاء کلام بود کتمان سر نامند و اگر در فضول عیش باشد زهد گویند و اگر بر مقدار کمی از مال بود قناعت خوانند و این همه را صبر نامند. قال اﷲ تعالی: و الصابرین فی البأساء و الضراء و حین البأس (قرآن کریم،۲-۷۷ ) غزالی گوید: صبر از خواص آدمی است و بهایم را صبر نبود چه شهوت بر آنها مسلط است و عقلی که با شهوت معارضه کند ندارند و در ملائکه نیز صبر متصور نیست چه آنان شوق مجرد به حضرت ربوبیتاند و شهوت بر ایشان مسلط نیست تا آنان را از شوق بحق و میل بدرجه قرب بازدارد اما در آدمی شهوت و عقل هر دو موجود است و با یکدیگر معارض و هرگاه عقل سد راه شهوت شود آن را صبر نامند.» (دهخدا، ۱۳۷۷: ذیل صبر)
در تمام کتابهاى آسمانى و گفتار همه پیامبران و اولیاء خدا و امامان(ع) با تاکیدهاى فراوان به صبر و استقامت سفارش شده است به طوریکه آن را اکسیر اعظم و کیمیاى کلیدى مشکلات دانستهاند و ضد آن را موجب انحرافات و بدبختیهاى ویرانگر مىدانند. به قول مولانا:
« صد هزاران کیمیا حق آفرید کیمیایى همچو صبر آدم ندید»
(مولوی، ۱۳۸۳، ج۷: ۴۸۳)
در سایه داشتن ویژگی صبر و پایداری است که انسان میتواند در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی، مادی و معنوی رشد و تکامل نموده و به اهداف خویش دسترسی پیدا نماید.
۳-۲- صبر در قرآن کریم.
صبر و استقامت از واژههایى است که در قرآن با تعبیرات گوناگون، بیش از دویست بار آمده است، و از مفاهیم بسیار مهمى است که در سرلوحه دستورهاى سرنوشتساز قرآن قرار گرفته است، در حدى که پاداش صابران، صلوات و درودهاى پى در پى خداوند معرفى شده، و آن ها به عنوان هدایت یافتگان نامیده شدهاند.
« میتوان ادعا کرد که مفهوم صبر به معنای فضیلتی غیر قابل انکار مورد توجه و تاکید قرآن است. در این مفهوم صبر عبارت از تحمل و شکیبایی در برابر سختیها و بلایا و مصیبتها و از دست دادن جان و مال و مسائل مرتبط با آن در دنیاست. از این رو قرآن در آیهای با برشمردن مصادیقی از این مصیبتها و از دست دادنها، به ستایش صابران میپردازد و میفرماید: « وَ لَنَبْلُوَنّکُم بِشىْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوع وَ نَقْصٍ مِّنَ الأَمْوالِ وَ الأَنفُسِ وَ الثّمَراتِ وَ بَشرِ الصابرِینَ؛ (قرآن کریم۲ -۱۵۷) و ما شما را به چیزهایی چون ترس از آینده و گرسنگی و کمبود و از دست دادنهایی در جان و مال و میوهها میآزماییم و تو به افرادی که صبر پیشه میکنند مژده بهشت را بده با توجه به کاربردهای قرآنی واژه صبر با مشتقات آن ۱۰۳ بار در ۹۳ آیه و ۴۵ سوره قرآن به کار رفته است.» (کلانتری۱۳۸۳: ۳۲۲)
سوره آل عمران صابران را کسانی بر میشمارد که در برابر مصیبتها و هر بلا و سختی و فشاری که بر انسان وارد می شود و چیزی را از او میگیرد، تحمل کرده و سستی و ضعف به خود راه نمیدهد و ناتوان و عاجز نمیشود. بنابراین صبر و شکیبایی در آیات قرآنی به معنای تحمل سختیها و مصیبتها و مشکلات است به گونهای که مهار امور از دست انسان بیرون نرود و کنترل اوضاع را به دست عواطف و احساسات نسپرد و با عقلانیت و تدبیر عقل و شرع، استقامت و پایداری کند تا به مقصد خویش برسد و آن چه را میخواهد به دست آورد؛ زیرا صبر و شکیبایی رمز توفیق انسان است و با آن میتواند از آزمایش و ابتلای الهی سربلند بیرون آید. (قران کریم،۳: ۱۸۶) از این روست که مساله صبر و شکیبایی در میدان جنگ به عنوان یک اصل اساسی برای دستیابی به پیروزی بر شمرده شده و به مومنان صابر وعده پیروزی و ظفر داده شده است.» (قران کریم ۸ : ۶۵)
فریده حسین ثابت در کتاب « مبانی دینی و روانشناختی صبر» مینویسد: « صبر و کلمات هم خانواده آن در بیش از یک صد مورد در قرآن کریم ذکر گردیده و این نشان دهنده اهمیت کلیدی این معنا و مفهوم و عمل به آن در زندگی دنیوی و اخروی انسان است. از این میان حدود بیست مورد کلمه «اصبر» که امر به صبر است قرار دارد ودومرتبه نیز کلمه «اصطبر» آمده که موکدتر از اصبر میباشد. در تعدادی از آیات قرآن همگام با ذکر صبر به سایر صفات نیک وملکات فاضله انسانی اشاره شده که نمایانگر این نکته است که اگر حقیقت صبر در جان و وجود آدم بنشیند،. تعدادی از آیات نیز نتایج و ثمراتی را برای صبر و صابرین ذکر کرده که از جمله میتوان به پیشوایی رسیدن صابران، اتمام نعمت پروردگار بر بندگان، پرداخت و جزای ثواب دنیوی و اخروی به بهترین صورت ممکن، معیت خداوند با صابران و یاری شدن توسط فرشتگان را ذکر کرد.» (حسین ثابت، ۱۳۸۸: ۴۲)
خداوند در آیه ۱۷۷ سوره بقره مصادیق صبر را بیان میکند که میتواند نوعی دسته بندی و تقسیم برای صبر و اقسام آن باشد. خداوند در این آیه میفرماید: وَالصّابِرینَ فِی البَأْساءِ وَالضَّرّاءِ وَحِینَ البَأْسِ؛ شکیب ورزانی در هنگامه مصایب و دشواریهای زندگی و فقر و نداری و زیانها و در هنگام جنگ و کارزار. [صبوری میکنند].
۳-۳- زمینههای صبر در قرآن کریم
بی گمان یکی از خصلتها و فضیلتهای انسانی تحمل و بردباری بر مشکلات و سختیهایی است که از هر سوی به انسان هجوم میآورد. انسان زمانی میتواند در برابر سختیها و مصیبتها، خود را بیمه نماید و با هر مصیبتی جزع و فزع نکند که از خصلت صبر برخوردار باشد. این خصلت در آموزههای قرآنی به عنوان یکی از برترین فضایل انسانی شمرده شده و دارندگانش به بزرگی ستوده و تکریم شدهاند.از کسانی که در گروه صابران مورد ستایش و تجلیل قرار گرفتهاند، پیامبران بزرگ خداوند هستند که به جهاتی چند به داشتن این خصلت و فضیلت ستوده شده و در قرآن گرامی داشته شدهاند. با توجه به نگرش منفی و گاه تحلیل و تبیین نادرست مفهوم صبر، برداشتهای ناروایی از آن میشود به طوری که گاه این خصلت از فضیلت به حد رذیلت فرو میآید و به جای آن که بستری برای کمال انسانی باشد خود عاملی بازدارنده و مانعی بزرگ برای آن معرفی میشود. از این رو بازخوانی مفهوم صبر برپایه آموزههای قرآنی ضرورتی است که میبایست انجام پذیرد.