کاربرد دانش
نواوری سازمانی
نواوری در فرایند
نواوری در بازار
نوآوری استراتژیک
یادگیری سازمانی
تعهد مدیریت
دیدگاه سیستمی
فضای باز و مناسب برای آزمایش
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
انتقال و یکپارچگی دانش
نمودارشماره(۲-۶) رابطه بین مدیریت دانش، یادگیری و نوآوری سازمانی(لیائو و وو، ۲۰۱۰)
گردآوری دانش: گردآوری دانش، همان فرایند خلق دانش در درون سازمان و کسب دانش بیرون از سازمان می باشد.خلق دانش فرآیندی است که طی آن، دانش مورد نیاز، خلق می شود و اکتساب دانش فرآیندی است که طی آن دانش مورد نظر، در اختیار سازمان قرار می گیرد (گلد و همکاران[۴۸]، ۲۰۰۱؛ لین و لی، ۲۰۰۵).
ذخیره سازی: فرآیندی است شامل این که چه دانشی در کجا و تا کی باقی بماند و این نگهداری چگونه باشد که قابلیت بازیابی حداکثری فراهم شود (گلد و همکاران، ۲۰۰۱؛ لین و لی، ۲۰۰۵).
توزیع و تسهیم دانش: انتشار، تبادل و به اشتراک گذاری دانشهای خلق شده و کسب شده در سازمان از طریق جلسات بحث گروهی، سوال و جواب با نخبگان و یا حتی ارسال یک ایمیل به اعضای سازمان تعریف می شود. (گلد و همکاران، ۲۰۰۱؛ لین و لی، ۲۰۰۵).
بکارگیری دانش: فرایند بکارگیری دانش در حوزه های مختلف کاری به منظور افزایش اثربخشی و بهره وری در سازمان است (گلد و همکاران، ۲۰۰۱؛ لین و لی، ۲۰۰۵).
۲-۲-۲۳ نوآوری سازمانی
امروزه نوآوری، از مهمترین عوامل رشد اقتصادی به شمار می رود. نوآوری به عنوان یک ابزار حیاتی توانمندسازی برای خلق ارزش و پایداری مزیت رقابتی سازمانها در محیط بسیار متغیر با پیچیدگی های روز افزون شناخته می شود. سازمان های دارای قدرت نوآوری بیشتر، در پاسخ به محیط های متغیر و ایجاد قابلیت های جدیدی که به آن ها اجازه نیل به نواوری بهتر را می دهد، موفق هستند (مرادی، ۱۳۹۱، ص۱)
برای نوآوری از دیدگاه های مختلف، تعاریف متفاوتی ارائه شده است که در این جا به برخی از آنها اشاره می شود (گلابچیان، ۱۳۹۱، ص۶-۷) :
کانتر[۴۹] (۱۹۸۹) در تعریف نوآوری، بر فرایند آن تاکید دارد و نوآوری را فرایند گردآوری هر نوع ایده جدید و مقید برای حل مساله می خواند و معتقد است که نواوری شامل شکل گرفتن ایده، پذیرش و اجرای آن است.
کوئین[۵۰] (۱۹۸۵) نواوری را اولین تحویل و تبدیل یک ایده به عمل در یک فرهنگ تعریف می کند.
شومپیتر[۵۱] (۱۹۴۷) در آثارش نقش پر تحرک و حائز قدرت نوآوری را در صحنه تولید برجسته ساخته و نوآوری را به منطله استقرار کارکردهای نو در تولید می داند. او نواوری را ترکیب جدید عوامل تولیدی می داند و نواوری را محدود به توسعه فناوری نکرده و حتی تغییر چیدمان ماشین آلات در کارگاه را نیز نوآوری تلقی می نماید.
نوآوری عبارت است از به کار بردن ایده سودآور جدید در بازار کسب و کار، به منظور تولید ثروت و خلق ارزش ( خمسه و علیمردان، ۱۳۸۷، ص ۱۱)
دراکر (۱۳۸۱) معتقد است نوآوری همانند هر فعالیت عینی در کنار نبوغ و استعداد، نیازمند دانش، توجه و سختکوشی همه دست اندرکاران است. آنچه در میان کارآفرینان مشترک است نه گونه خاصی از شخصیت بلکه تعهد سیستماتیک به نوآوری است.
از دیدگاه هولت[۵۲] (۱۹۸۷) اصطلاح نوآوری در یک مفهوم وسیع به عنوان فرایند استفاده از دانس یا اطلاعات مربوط به منظور ایجاد یا معرفی چیزهای تازه و مفید بکار برده می شود. نواوری هر چیز تجدید نظر شده ای است که طراحی و به حقیقت درآمده باشد و موقعیت سازمان را در مقابل رقبا مستحکم کند و نیز یک برتری رقابتی بلند مدت را میسر سازد. به عبارتی دیگر نوآوری خلق چیز جدیدی است که یک هدف معین را دنبال و به اجرا رساند.
اوراب[۵۳] ( ۱۹۸۸) عنوان می کند که نوآوری توسعه و کاربرد ایده جدید به صورت محصول، فرایند یا خدمت جدیدی است که منجر به رشد پویای اقتصاد ملی و افزایش استخدام برای تولید سود در شرکت نوآور می باشد. نوآوری پدیده ای نیست که فقط یک بار رخ دهد بلکه فرآیندی مستمر و متشکل از فرایند تصمیم گیری سازمانی در تمام مراحل، از توسعه ایده جدید تا کاربردی شدن آن می باشد. ایده جدید اشاره به درک نیاز جدید مشتری یا روش جدید تولید دارد و از طریق جمع اوری اطلاعات با دیدگاه کارآفرینانه توسعه می یابد. در فرایند کاربردی شدن ایده جدید، به صورت محصول، فرایند یا خدمت، به کاهش هزینه و افزایش بهره وری باید توجه شود.
۲-۲-۲۴ اهمیت نوآوری سازمانی
نوآوری به مفهوم توانمندی ایجاد تغییرات در محصولات، خدمات، فرآیندها و روش های موجود به عنوان یک الزام و ضرورت، باید در فرآیندهای سازمانی، برنامه ریزی، تجزیه و تحلیل، تولید و ارائه کالاها و خدمات، در همه سطوح مورد توجه قرار گیرد تا بقاء و ادامه حیات این سازمانها، در جوامع دانش محور تضمین گردد. افزایش خلاقیت و ظرفیت نوآوری در سازمانها می تواند، به ارتقاء کمیت و کیفیت خدمات، کاهش هزینه ها، جلوگیری از اتلاف منابع، ایجاد محصولات و خدمات جدید و مزیت رقابتی و در نتیجه افزایش کارایی و بهره وری و ایجاد انگیزش در کارکنان منجر گردد.
دانش و نوآوری در توسعه و پیشرفت کشورها، بخصوص کشورهای در حال توسعه نقش عمده ای دارد. دانش و نوآوری ابزارهای لازم برای مقابله با مشکلات خاص کشورهای درحال توسعه- منجمله مشکلاتی همچون نبود زیرساختهای لازم را در اختیار آنها قرار می دهد. علاوه بر این، دانش و فناوری به نوبه خود، اساسی ترین جزء جریان اقتصادی محسوب می شود، چرا که در جهان کنونی، کشورهای موفق آنهایی هستند که بتوانند نوآوری فنی را به تولید اقتصادی تبدیل کنند.
تجربه موفقیت آمیز کشورهایی همچون ژاپن، کره و تایوان، بیشتر از هر چیز متاثر از سیاستهای دراز مدت آنها در جذب و پراکنده کردن دانش خارجی و مهمتر از آن حمایت از ظرفیت های داخلی نوآوری می باشد. لذا توسعه اقتصادی موفق رابطه بسیار نزدیکی با ظرفیت یک کشور در بدست آوردن، جذب، پراکنده کردن، استفاده از فناوری های مدرن و مهمتر از آن در به وجود امدن ظرفیت بومی نوآوری دارد (تجویدی، ۹۰، ص۳).
۲-۲-۲۵ مدل یادگیری یکپارچه در خلق نوآوری
چهارباغی و نیومن (۱۹۹۶) بروز نواوری را در سازمان به منظور برآورده ساختن نیازها و تقاضاهای سازمانی که در نتیجه بروز فرصتها و مشکلات ظهور یافته اند و سازمان از طریق نوآوری در صدد مرتفع کردن آنهاست، می دانند. آنان با مدل یکپارچه یادگیری ضمن اشاره به چهار حلقه یادگیری که به عنوان چرخ دنده های نوآوری عمل می کنند، روابط را بین فرد خلاق، مجری و تثبیت کننده را شرح می دهند.
فرصت کاملا بهره برداری شده
خلاق
مشاهده فرصت
تثبیت کننده
نوآور- مجری
توسعه فرصت
فرصت آماده بهره برداری
تثبیت کننده - مجری
نمودار شماره (۲-۷) مدل یادگیری یکپارچه در خلق نوآوری (چهارباغی و نیومن، ۱۹۶۶).
طبق این مدل، حلقه های چهارگانه که موجب تحرک نوآوری می شوند، عبارتند از:
حلقه یادگیری تحولی: این حلقه به تولید افکار خلاق و جدید و نگاه متفاوت به جهان اشاره دارد.
حلقه توسعه: این حلقه به کار روی بکارگیری مدل های جدید در عمل و عینیت بخشیدن به آن می پردازد. خروجی این حلقه، ایجاد اطمینان برای تثبیت کننده و شناخت ابزارهای مورد نیاز برای اجرای نوآوری است.
حلقه یادگیری رفتاری و ساخت ابزار: در این حالت، تثبیت کنندگان همراه با مجریان از طریق فراهم ساختن ابزارها، مشکلات اجرایی را حل می کنند و روش های قدیمی اجرای کار را از طریق یادگیری رفتاری اصلاح می کنند.
حلقه یادگیری تصاعدی: این حلقه پیوند بین تجارب حرفه ای، ابزارها و مفاهیم جدید کار است. یادگیری در این حلقه ها تصاعدی است، زیرا تجارب جدید از طریق بکارگیری ابزارها و وظایف جدید حاصل می شود.