«روایت، حدیث، خبر، اثر، سنت و گاه حدیث، مجموعه واژههایی هستند که در اصطلاح علمای حدیث، به یک معنی بکار میروند.»[۷۹] امّا گاه تفاوتی بین روایت و خبر و حدیث گذاشتهاند و آن است که حدیث، فقط اقوال و افعال و احوال رسول اکرم (ص) است امّا خبر و روایت عام هستند و رفتار و گفتار هر کسی را شامل میشوند.[۸۰]
حدیث یا سنت، بعد از قرآن حجت و دومین ادلهی فقهی و شرعی مورد اتفاق همهی علمای اسلام است؛ به عبارت دیگر «گونهای از وحی یا پرتوی از انوار قرآن کریم است.»[۸۱]
در این پژوهش، روایات مجعول به مجموعهی اخبار و روایتهایی اطلاق میگردد که در قرآن و فرهنگ اسلامی اصالت ندارند و از طریق قصّاصان و جاعلان حدیث و خبر، از همان قرون اولیهی اسلامی وارد تفسیر و فرهنگ و ادبیات اسلامی شده و حقیقتهای قرآنی به ویژه قصص و روایات اسلامی را با ابهام روبرو ساختهاند و خواسته و نا خواسته و به شیوههای گوناگون توسط بزرگان فرهنگ و ادبیات اسلامی و ایرانی پذیرفته و در آثارشان به فراوانی وجود دارد.
آنچه یادآوری آن در این پژوهش اهمّیت دارد، بازشناخت احادیث ضعیف و جعلی است که «باید دانست که کلیه احادیث منقوله، صحّت نپیوسته و روی دلایل و شواهدی، دست جعل در میراث نبوت و… برده شده است.»[۸۲] مقصود از احادیث ضعیف، هر حدیثی است که شرایط حدیث حسن و صحیح را نداشته باشد. ابنالصلاح میگوید: کل حدیث لم تجتمع فیه صفات الصحیح و لا صفات الحسن فهو ضعیف.[۸۳]
ابنالجوزی در مقدّمه کتاب «الموضوعات» میگوید: هر حدیثی را دیدید که مخالف با عقل و مغایر با نقل و متناقض با اصول بود، بدان که آن حدیث موضوع و جعلی است. این اصل ابن جوزی امروزه بیشر پذیرفتنی است و حقیقت آن است که بیشترین جعلیّات مربوط به مناقب پیامبران و صحابه است.
ـ مهمترین اصل حدیثشناسی
هر خبری از سه حالت خارج نیست: قطعاً راست است مانند احادیث متواتر یا قطعاً دروغ است مانند احایث موضوع و ساختگی یا احتمال راست بودن در آن میرود (مفید ظن است) مانند احادیث احاد.
اساسیترین و مهمترین اصل حدیثشناسی عرضهی حدیث به قرآن است» حضرت رسول(ص) فرموده: «هر گاه سخنی از من روایت شد آن را با قرآن تطبیق دهید اگر موافق آن بود بپذیرید والّا آن را رها نمایید.»[۸۴] یا «هرچه مخالف قرآن باشد از ما نیست.»[۸۵]
البته برای نقد وصحت و سقم حدیث شرایط دیگری هم برشمردهاند، از جمله: عدم مخالفت با عقل و منطق؛ که برای نسل امروز حائزاهمیت است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ـ عطّار و احادیث موضوع
واقعیت آن است که حدیث با قرآن تفاوت اساسی دارد. هر چند که، محدّثان در انتخاب و گزینش احادیث، شرایط و ضوابط علمی و دقیق را رعایت کرده و در این راه تلاش بیوقفهای انجام دادهاند، امّا باز برخی احادیث از نظر علم امروز قابل قبول نیستند و بر طبق اصول شریعت، «احادیث را همواره باید به علم و عقل عرضه کرد و در موارد لازم هر گونه اصالتی را از مطالب غیر واقع باز گرفت.»[۸۶]
در فصل دوم اشاره شد که احادیث یکی از منابع و مراجع اصلی متون صوفیه در ادب فارسی است و میدانیم که تفسیرها و برداشتها از احادیث و قرآن از طرف مفسّران متفاوت بوده و به تبع آن، شاعران بزرگ ـ که خود اغلب عالمان دینی هم بودند؛ به خصوص بزرگان عرفان و تصوّف تعبیرها و تفسیرهای دگرگونهای از احادیث و قرآن داشتهاند؛ که از یک طرف اغلب حدیثشناس نبوده و به صحت و سقم احادیث توجه نکرده و از طرف دیگر هر کسی به اندازهی فهم خویش برداشتهای متفاوت از قرآن و حدیث داشته و بیشتر آموزههای حکمی، اخلاقی و عرفانی خود را از روایات مختلف، انتقال دادهاند. در این راستا، حتی متکلّمین بزرگی هم چون غزّالی از این آفت، در امان نبوده است. «بر اثر این نگرش تأویلی، آنان متناسب با مذاق و مشرب خویش به نقل پارهای از احادیث، قطع نظر از صحّت و سقم و قوّت و ضعف آنها، اهتمام افرونتری نشان دادهاند و یا به فهم تازهای از معنا و مدلول احادیث نائل آمدهاند. این که این فهم تازه تا چه حد میتواند با معنای واقعی حدیث و مقصود شارع منطبق باشد سخن دیگری است و جای بحث و گفتگوی دراز دامنی دارد، امّا آنچه هست صوفیه فهم خود را کاشف از معنای حقیقی احادیث تلقی میکردند و استنباطهای دیگر را به دلیل توقف در ظاهر ناتوان از کشف حقیقت میدانستند.»[۸۷]
در اینکه یکی از تأثیرگذارترین شخصیّتهای علمی بر عطّار، غزّالی و آثارش است، تردیدی نیست و از طرف دیگر، امام محمّد غزّالی در آثار بزرگ خویش چون احیاء علومالدّین و کیمیای سعادت، از احادیث زیادی بدون توجه به سند یا ضعف و صحت آنها، استفاده کرده و خود گفته است:
«بضاعتی فی الحدیث مزجاه؛ و احادیث ضعیف، منکر و موضوع را به کثرت نقل میکند.»[۸۸]
بنابراین آثار غزّالی به عنوان مرجع آثار عطّار، تأثیر فراوان بر آنها داشته و احادیث موضوع و ضعیف یکی از آن تأثیرات بوده و در آثار عطّار تکرار آن مجعولات مشاهد میشود.
گفتیم احادیثی در متون صوفیه مقبولیت یافته و در آثارشان منعکس است که اغلب اصالت ندارند واز مجعولات هستند و عطّار هم از این قاعده مستثنی نیست. حال اگر بطلان حدیثی ثابت گردد، دیگر نیازی به تأویل آن نیست، تأویل و تفسیر جایگاهی آن ندارد.
عطّار به مانند عرفای سلف خویش به شیوههای گوناگون ادبی چون اقتباس، تضمین، تلمیح و… احادیث موضوع (جعلی) و ضعیف را در آثار خویش منعکس کرده است. در اینجا به نمونههای از اینگونه بازتابها اشاره میکنیم:
ـ احادیث موضوع(جعلی) و ضعیف و بازتاب آنها در آثار عطّار نیشابوری
۱- کُنتُ کنزاً لا أعرفُ، فأحَببتُ أنْ أعرَفْ، فَخَلَقْتُ خَلْقَاً، فَعَرِفتَهُمْ بی فَعَرِفونی
عطّار در بسیاری از آثار خود متأثر از روایت مذکور است. در مصیبتنامه[۸۹] از زبان سالک فکرت، خطاب به آدمی میگوید:
از تو شد ای، اهل گنج و مرد کار | گنج مخفی و حقیقت آشکار |
به نظر بسیاری از حدیثپژوهان، حدیث مذکور، مجعول و از معروفترین احادیثِ قدسیه موضوعه است: به لفظ دیگر، کنتُ کنزاً مَخفّیاً فَاَرَدتُ اَن اُعرَف بوده است،[۹۰] ولی ابن تیمیّه گفته ضعیف است سند درستی ندارد. دیگر علمای حدیث نیز در اصالت آن تردید کردهاند.[۹۱]
عجلونی مینویسد: «قال ابن تیمیه لیس من کلام النبی صلى الله علیه وسلم ولا یعرف له سند صحیح ولا ضعیف. و تبعه الزرکشی والحافظ ابن حجر فی اللآلئ والسیوطی وغیرهم. و قال القاری لکن معناه صحیح مستفاد من قوله تعالى (وما خلقت الجن والإنس إلا لیعبدون)… وهو واقع کثیرا فی کلام الصوفیه، واعتمدوه وبنوا علیه أصولا لهم.»[۹۲]
۲ـ علیکم بدین العجایز
علیکم بدین العجایز خبر موضوعه است.[۹۳]
بسی بشناس و چون من گرد عاجز | علی الحق این بود دین عجایز اسرارنامه، ص ۱۲۰ |
حدیثپژوهان آن را موضوع میدانند؛[۹۴] عجلونی در کشفالخفاء(ج۲/ص۷۰) با اسناد معتبری ضعف و وضع و جعلی بودن آن را اثبات میکند: قال فی المقاصد لا أصل له بهذا اللفظ،… و فی سنده محمّد بن البیلمانی ضعیف جدا، قال ابن حبان حدث عن أبیه بنسخه منها مائتا حدیث موضوعه، وقال القاری حدیث موضوع،… انتهى و حکم الصغانی على حدیث إذا کان آخر الزمان واختلفت الأهواء بالوضع.
۳ـ ما وَسَعَنی اَرضی و لا سَمائی ولکن قَلب وَسَعنی عَبدی المومن
یکی از معروفترین احادیث قدسی مرقوم در متون صوفیه است که در آثار عطّار هم منعکس شده است.
غزّالی در «احیاءالعلوم» به عبارت: (قالَ اللهُ تعالی): (لم یسَعَنی سَمائِی وَلا اَرضی وَ وَسَعَنی قَلبُ عبدی المومنِ اللّینِ الوداعِ) بیان داشته است.
حافظ عراقی در مقام ارزیابی این حدیث میگوید: اصلی برای آن ندیدهام. سیوطی در «الدّر» به پیروی از زرکشی با این نظر موافقت نموده و نیز، ابنحجر همین سخن را گفته است.
ابنتیمیه میگوید: این حدیث از اسرائیلیات است، و سند شناخته شدهای متّصل به پیامبر(ص) ندارد. دیگر علمای حدیث نیز در اصالت آن تردید کردهاند. زرکشی این حدیث را از جمله احادیث جعلی شده از سوی ملحدان دانسته است.[۹۵]