طلب روزی
﴿ قَالَ عِیسىَ ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَیْنَا مَائدَهً مِّنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدًا لّأِوَّلِنَا وَ ءَاخِرِنَا وَ ءَایَهً مِّنکَ وَ ارْزُقْنَا وَ أَنتَ خَیرُ الرَّازِقِینَ﴾ (مائده/۱۱۴)
عیسی بن مریم گفت: خداوندا!ای پروردگار ما! از آسمان مائدهای برای ما بفرست که هم عیدی برای اولین و آخرین ما باشد و هم نشانهای از سوی تو، و به ما روزی بخش که تو بهترین روزی دهندگانی.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
﴿ رَّبَّنَا إِنىِّ أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتىِ بِوَادٍ غَیرْ ذِى زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ الصَّلَوهَ فَاجْعَلْ أَفْدَهً مِّنَ النَّاسِ تهَوِى إِلَیهِمْ وَ ارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ﴾ (ابراهیم/۳۷)
پروردگارا! من برخی فرزندانم را در درهای بی آب و علف در جوار خانهی مکرم تو اسکان دادم؛ پروردگارا! تا نماز بر پا دارند. پس دلهایی از مردم را خواهان آنان گردان و از میوهها روزیشان ده تا شکر گذارند.
طلاقت زبان و سخن آوری
﴿ وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانىِ*یَفْقَهُواْ قَوْلىِ﴾ ( طه/۲۷-۲۸)
و گره از زبانم بگشای * تا سخنم را دریابند.
طلب حکم
﴿ رَبِّ هَبْ لىِ حُکْمًا وَ أَلْحِقْنىِ بِالصَّالِحِینَ﴾ (شعراء/۸۳)
پروردگارا! مرا حکمتی عطا کن و مرا به نیکان ملحق گردان.
طلب هدایت از خداوند و بازنگشتن به گمراهی
﴿ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ*صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ﴾ (حمد/۶-۷)
ما را به راه راست هدایت فرما * راه آنان که موهبتشان دادی، نه راه غضب شدگان و نه گمراهان.
﴿ رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ﴾ (آل عمران/۸)
گویند: بارالها! دلهای ما را پس از آنکه هدایتمان کردی ملغزان، و ما را از نزد خویش رحمتی بخشای که همانا تو بیسار بخشندهای.
طلب نعمت الهی در دنیا و آخرت
﴿ وَ مِنْهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فىِ الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فىِ الاَْخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾ (بقره/۲۰۱)
و برخی از آنها میگویند: پروردگارا! ما را (هم) در دنیا نیکی عطا کن و (هم) در آخرت و ما را از عذاب آتش نگاه دار.
﴿ وَ اکْتُبْ لَنَا فىِهاذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فىِ الاَخِرَهِ إِنَّا هُدْنَا إِلَیْکَ قَالَ عَذَابىِ أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَ رَحْمَتىِ وَسِعَتْ کلَُّ شىَْءٍ فَسَأَکْتُبهُا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوهَ وَ الَّذِینَ هُم بِایَاتِنَا یُؤْمِنُونَ﴾ (اعراف/۱۵۶)
و در این دنیا و در آخرت برای ما نیکی بنویس، که ما به تو باز گشته ایم. گفت: عذاب خویش را به هر که خواهم میرسانم، و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است. پس به زودی آن را برای کسانی که تقوا پیشهاند و زکات میدهند، و کسانی که به آیات ما ایمان دارند، مقرر خواهم داشت.
فراهم آمدن منزل و مسکن مناسب
﴿ وَ قُل رَّبِّ أَنزِلْنىِ مُنزَلًا مُّبَارَکاً وَ أَنتَ خَیرُ الْمُنزِلِینَ﴾ (مؤمنون/۲۹)
و بگو: پروردگارا! مرا در جایی پر برکت فرود آور، که تو بهترین فرود آورندگانی.
گرداندن بلا، و شکوه از گرفتاری
﴿ وَ أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنىِّ مَسَّنىَِ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحمِینَ﴾ (انبیاء/۸۳)
و ایوب را (یاد کن)، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که مرا رنج و عبرت گرفته است و تو از همهی مهربانان مهربانتری.
﴿ قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلىََّ مِمَّا یَدْعُونَنىِ إِلَیْهِ وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنىِّ کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیهْنَّ وَ أَکُن مِّنَ الجْاهِلِینَ﴾ (یوسف/۳۳)
یوسف گفت: پروردگارا! زندان برای من از آنچه مرا بدان میخوانند خوشتر است، و اگر مکرشان را از من نگردانی به سوی آنان میل میکنم و از نادانان میشوم.
قبولی دعا
﴿ رَبِّ اجْعَلْنىِ مُقِیمَ الصَّلَوهِ وَ مِن ذُرِّیَّتىِ رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دُعَاءِ﴾ (ابراهیم/۴۰)
پروردگارا! مرا به پادارنده نماز کن و فرزندان مرا نیز. پروردگارا! و دعای مرا بپذیر.
قبولی اعمال
﴿ وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ﴾ (بقره/۱۲۷)
و آنگاه که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه کعبه را بالا میبردند گفتند: پروردگارا! از ما بپذیر که تنها تو شنوا و دانایی.
﴿ إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنىِّ نَذَرْتُ لَکَ مَا فىِ بَطْنىِ مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنىِّ إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴾ (آلعمران/۳۵)
آنگاه که همسر عمران گفت: پروردگارا! آنچه در شکم دارم نذر تو کردم، آزاد برای (خدمت خانه ی) تو، پس از من بپذیر که تویی شنوای دانا.
مدح الهی
﴿ قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عَلِمَ الْغَیْبِ وَ الشهَّدَهِ أَنتَ تحَکمُُ بَینَْ عِبَادِکَ فىِ مَا کاَنُواْ فِیهِ یخَتَلِفُونَ﴾ (زمر/۴۶)
بگو: بار الها!ای پدید آورندهی آسمانها و زمین!ای دانای علم نهان و آشکار! تویی که در میان بندگانت در آنچه بر سرش اختلاف میکردند داوری خواهی کرد.
﴿ رَبَّنَا إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نخُفِى وَ مَا نُعْلِنُ وَ مَا یخَفَى عَلىَ اللَّهِ مِن شىَْءٍ فىِ الْأَرْضِ وَ لَا فىِ السَّمَاءِ﴾ (ابراهیم/۳۸)
پروردگارا! بی گمان، هر چه را نهان کنیم یا عیان کنیم تو میدانی و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا پنهان نمیماند.
﴿ وَ الَّذِینَ جَاءُو مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِاخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْایمَانِ وَ لَا تجعَلْ فىِ قُلُوبِنَا غِلاًّ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ﴾ (حشر/۱۰)
و کسانی که پس از آنان (و بعد از فتح مکه) آمدند، میگویند: پروردگارا! ما و آن برادران ما را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان نسبت به کسانی که ایمان آوردهاند(هیچ گونه) کینهای مگذار. پروردگارا! براستی تو رئوف و مهربانی.
مناجات با حق تعالی
﴿ قُلْ إِنَّ صَلَاتىِ وَ نُسُکِى وَ محَیَاىَ وَ مَمَاتىِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾ (انعام/۱۶۲)
بگو: بی گمان، نماز و عبادات من، و زندگی و مرگ من همه برای خدا پروردگار جهانیان است.
مسلمان واقعی باشیم
﴿ رَبَّنَا ءَامَنَّا بِمَا أَنزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ﴾ (آلعمران/۵۳)
پروردگارا! به آنچه نازل کردهای ایمان آوردیم و از این پیامبر پیروی کردیم پس ما را در شمار شاهدان بنویس.
﴿ رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَینِْ لَکَ وَ مِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُّسْلِمَهً لَّکَ وَ أَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَ تُبْ عَلَیْنَا إِنَّکَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ﴾ (بقره/۱۲۸)
پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود گردان و از نسل ما امتی فرمانبردار خویش پدید آور، و آداب عبادی ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشای؛ بیتردید تویی توبهپذیر مهربان.
چکیده
دانش در دنیای پیشرفته امروز سازمان ها، به سرعت در حال تبدیل شدن به مزیت رقابتی اصلی شده است و می تواند برای سازمانهایی که به خوبی آن را می شناسند و مدیریت می کنند، فراهم آورنده فرصت و در عین حال برای سازمانهایی که تحولات محیط را نمی شناسند یا نمی خواهند بشناسند ، به عنوان تهدید جدی قلمداد شود. در حقیقت مدیریت دانش که اکنون خود را به عنوان ابزار کلیدی مدیریت قرن جدید مطرح کرده است، فرایند خلق، سازماندهی، تبادل و بکاربستن دانش است که به سازمان کمک می کند تا بصیرت و درک لازم را از تجربه خود به دست آورند. در حقیقت این تحقیق به منظور رسیدن به اهدافی همچون تعیین وضعیت چرخه مدیریت دانش در چهار حلقه خلق دانش، سازماندهی، اشاعه و بکار بستن و فراهم آوردن مقدمات لازم برای ارتقای کیفیت و اثربخشی شرکت توانیر در راستای دستیابی به اهداف مربوطه می باشد .در این راستا روش تحقیق استفاده شده، کاربردی از نوع علی توصیفی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شرکت مادر تخصصی توانیر به علت تنوع وظایف، وجود افراد متخصص و دارای تحصیلات عالیه به تعداد کافی مد نظر قرار گرفت. در روش نمونه گیری نیز گروه های مختلفی از کارکنان داشتیم ولی چون تاثیری در جمع آوری اطلاعات نداشت از نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد .تجزیه و تحلیل اطلاعات توصیفی و تحلیلی است و داده های بدست آمده از جمع آوری پرسشنامه به وسیله برنامه نرم افزاری spss، ارائه جداول توزیع فراوانی، آزمون دو جمله ای، آزمون فریدمن، استفاده از ضریب همبستگی و استفاده از تاپسیس فازی برای اولویت بندی حلقه ها استفاده شده است. نتایج حاصل به این صورت است که بین حلقه های سازماندهی دانش، بکاربستن دانش و مبادله دانش با وضعیت مطلوب آن تفاوت متوسطی وجود دارد و بین حلقه خلق دانش با وضعبت مطلوب آن تفاوت کمی وجود دارد .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کلید واژه ها: مدیریت دانش، چرخه، رویکرد فازی
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱ مقدمه
دانش در دنیای پیشرفته امروز سازمان ها، به سرعت در حال تبدیل شدن به مزیت رقابتی اصلی شده است و می تواند برای سازمانهایی که به خوبی آن را می شناسند و مدیریت می کنند، فراهم آورنده فرصت و در عین حال برای سازمانهایی که تحولات محیط را نمی شناسند یا نمی خواهند بشناسند، به عنوان تهدید جدی قلمداد شود. در حقیقت مدیریت دانش که اکنون خود را به عنوان ابزار کلیدی مدیریت قرن جدید مطرح کرده است، فرایند خلق، سازماندهی، تبادل و بکاربستن دانش است که به سازمان کمک می کند تا بصیرت و درک لازم را از تجربه خود به دست آورند. مدیریت دانش، ضمن اینکه به حل مشکل، تصمیم گیری، برنامه ریزی استراتژیک، یادگیری پویا و… کمک می کند، از زوال داراییهای ذهنی جلوگیری کرده به آگاهی سازمان می افزاید. ارتباط تنگاتنگی که میان مدیریت دانش و مفاهیمی مانند نوآوری، سازمانهای یادگیرنده، بهره وری و سایر مفاهیم ارزنده که مولفه های کلیدی رقابت و حیات سازمانی هستند، وجود دارد، اهمیت توجه و استفاده از مدیریت دانش را چند برابر می کند. بهره وری، کارایی، مسئولیت پذیری، توانایی رقابت و نوآوری سازمانهای پیشرو در استفاده از مدیریت دانش، دلیل و شاهدی قوی است بر اینکه سازمان ها با غفلت از مدیریت دانش، دیر یا زود به سمت زوال و نابودی حرکت خواهند کرد. در حقیقت در محیط پرتلاطم کنونی که دانش به عنوان منبع اساسی اقتصادی، جایگزین سرمایه، منابع طبیعی و نیروی کار شده است و منبع ضروری و پایدار برای مزیت رقابتی محسوب می شود، مدیریت صحیح دانش، رمزتداوم بقای سازمان ها است. مدیریت دانش، یکی از رویکردهای مهم و ارزشمندی است که سازمان های پیشرو با استقرار آن، ضمن حفظ تخصص فنی خود، از افت دانش حیاتی که از بازنشستگی، کوچک سازی یا اخراج کارکنان و تغییرات ساخت حافظه انسانی ناشی می شود، جلوگیری می کنند(نوناکا،۱۹۹۱،ص۹۶ )
۱-۲ بیان مسأله پژوهش
مدیریت دانش، شامل همهی روش هایی است که سازمان، دارایی های دانش خود را اداره می کند که شامل چگونگی جمع آوری، ذخیره سازی، انتقال، بکار گیری، به روز سازی و ایجاد دانش است .
مدیریت دانش اشتهار خود را از طریق به کارگیری دانش به منظور ایجاد هماهنگی در انجام تغیرات پویا در سازمان و رشد و توسعه نظامهایی برای تسریع انطباقپذیری سیستم با تغییرات محیط پیرامون کسب کرده است. سازمانها باید قادر به خلق و به کارگیری دانش جدید و بازسازی دانش موجود برای دستیابی به اهداف خویش باشند. در حالیکه مدیریت دانش تاکید زیادی بر فناوری اطلاعات میکند و در بسیاری از موارد بهعنوان مدیریت بر اساس فناوری تعریف میشود، اما در حقیقت مفهومی فراتر از آن دارد. داون پورت و پروساک (۲۰۰۰ ) مؤلفههای اساسی مدیریت دانش را شامل موارد زیر میداند:
۱-فرهنگ: ارزشها و باورهای اعضای سازمان در زمینه مفاهیم اطلاعات و دانش؛
۲- فرایند اجرایی: چگونگی بهرهگیری افراد از اطلاعات و دانش در سازمانها؛
۳- سیاستها: راهکارهای مقابله با موانع موجود در فرایند تسهیم دانش و اطلاعات در سازمان؛
۴-فناوری : سیستم های اطلاعاتی موجود در سازمان ؛
امروزه دانش یک منبع ارزشمند و استراتژیک برای سازمان ها محسوب می شود جوامع فراصنعتی عمده ترین اتکای خود را بر دسترسی به دانش بیشتر و بروزتر استوار ساخته اند. تولید مستمر دانش با ارزش، سازماندهی و اشاعه آن در سراسر سازمان و بکارگیری آن در خدمات و در واقع مدیریت سرمایه های دانشی می تواند به سازمان منافع کیفی و کمی بی شماری ببخشد. با توجه به اهمیت مدیریت دانش و مزایای فراوان استفاده از آن در تمامی سازمانها، این تحقیق سعی بر آن دارد تا با بررسی وضع موجود چرخه مدیریت دانش در شرکت مادر تخصصی(به عنوان نمونه) بر اساس مدل مدیریت دانش جاشاپارا، خلق دانش، سازماندهی دانش، تبادل دانش و بکاربستن دانش را در شرکت مادر تخصصی توانیر مورد بررسی قرار دهد تا باتکیه بر تجربیات و انطباق آن بر مفاهیم و نظریات علمی به بررسی اثرات پیاده سازی مدل مدیریت دانش با هدف بهبود مستمر فعالیتها در دستیابی به گوشه ای کوچک از چشم انداز مدیریت دانش یعنی اندوختن، سازماندهی و بکاربستن آنچه می دانیم در جهت افزایش راندمان و بهره وری در شرکت توانیر بپردازد .
۱-۳ اهمیت و ضرورت پژوهش :
مدیریت دانش به عنوان یک موضوع مهم در عرصه مدیریت به شمار می رود. این موضوع نه تنها به عنوان یک ابزار یا یک منبع مدنظر بوده بلکه یک ساختار اجتماعی نیز به شمار می رود. می توان گفت که فرایند حاصل ازانتقال و جریان اطلاعات و آگاهی و ارتباطات دو جانبه و وابسته است. یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر سازمان های دانش محور طرح های آن سازمان می باشد. در طرح ها شناسایی دانش و مدیریت بر آن بسیار مهم می باشد. مدیریت دانش به عنوان عامل کمک کننده مهمی در بیشتر حوزه های تصمیم گیری و کنترل مدیریتی شناخته می شود. این تحقیق می تواند به شناخت و درک بیشتر مفهوم مدیریت دانش، چرخه مدیریت دانش،حلقه ها و سایر عوامل مربوط به مدیریت دانش منجر شود. بنابراین می تواند دارای کارکرد شناختی باشد. به علاوه می توان از این تحقیق، برای معرفی چرخه مدیریت دانش، حلقه ها و سایر عوامل مربوط به آن و معرفی مزایا و منافع آن استفاده کرد و توجه و انگیزه لازم را جهت استفاده از آن در شرکت فراهم ساخت و مدل مورد استفاده، یافته ها و توصیه های این تحقیق را به کار بست تا هم بسیاری مشکلات جاری شرکت که استفاده از مدیریت دانش می تواند در حل آن مثمرثمر باشد، برطرف شود و هم به محیط رقابتی قدرت بیشتری داده شود. از این جهت این تحقیق را می توان دارای کارکرد کاربردی نیز دانست. جدید و نو بودن این موضوع در مباحث مدیریت، انجام نشدن تحقیقی در این زمینه در سازمانهای کشور، لزوم استفاده از جدیدترین موضوعات و توصیه ها در اداره سازمانها و علاقه محقق به انجام تحقیق در این زمینه، موجب انتخاب موضوع مدیریت دانش شده است .
۱-۴ اهداف پژوهش :
این تحقیق به منظور رسیدن به اهداف زیر انجام شده است :
-
- تعیین وضعیت شرکت توانیر به لحاظ چرخه مدیریت دانش در چهار حلقه خلق دانش ، سازماندهی، اشاعه وبکاربستن
-
- فراهم آوردن مقدمات لازم برای ارتقای کیفیت و اثربخشی شرکت توانیر در راستای دستیابی به اهداف مربوطه
-
- تحلیل حلقه های چرخه مدیریت دانش با رویکردی فازی در شرکت توانیر
-
- اولویت بندی حلقه های چرخه مدیریت دانش در شرکت توانیر با بهره گرفتن از تاپسیس فازی
۱-۵ سوال های پژوهش :
-
- وضعیت شرکت توانیر به لحاظ چرخه مدیریت دانش در چهار حلقه خلق دانش سازماندهی اشاعه و بکاربستن به چه صورت می باشد ؟
-
- مقدمات لازم برای ارتقای کیفیت و اثربخشی شرکت توانیر در راستای اهداف مربوطه به چه صورت می باشد ؟
-
- حلقه های چرخه مدیریت دانش با رویکردی فازی در شرکت توانیر به چه صورت می باشد؟
-
- اولویت بندی حلقه های چرخه مدیریت دانش در شرکت توانیر با بهره گرفتن از تاپسیس فازی به چه صورت می باشد ؟
۱-۶ فرضیه های پژوهش
فرضیه اول : وضعیت موجود حلقه خلق دانش در شرکت مادر تخصصی توانیر از وضعیت مطلوب برخوردار است .
فرضیه دوم : وضعیت موجود حلقه سازماندهی دانش در شرکت مادر تخصصی توانیر از وضعیت مطلوب برخوردار است .
فرضیه سوم : وضعیت موجود حلقه مبادله دانش در شرکت مادر تخصصی توانیر از وضعیت مطلوب برخوردار است .
فرضیه چهارم : وضعیت موجود حلقه بکاربستن دانش در شرکت مادر تخصصی توانیر از وضعیت مطلوب برخوردار است .
فرضیه پنجم : درجه همبستگی بین حلقه های مدیریت دانش در شرکت مادر تخصصی توانیر از وضعیت مطلوب برخوردار است .
۱-۷ مدل تحلیلی پژوهش
مفاهیم برای قابل استفاده بودن ،باید شاخص های تجربی داشته باشند. مفاهیم فقط ابزارهایی هستند که برای فهم سریع مسایل به کار می آیند. آن ها چکیده هایی انتزاعی از یک مجموعه ی کلی از رفتارها، نگرش ها و ویژگی هایی هستند که چیزی مشترک دارند. مفهوم سازی ،کاری بیشتر از تعریف ساده یا قراردادی واژگان فنی یک علم است. این کار، ساختن مفهوم انتزاعی برای فهمیدن امر واقعی است. لذا در مفهوم سازی به همه جنبه های واقعیت مورد نظر توجه نشده، بلکه فقط آن جنبه هایی که از نظر محقق اصلی، برگرفته می شود .ساختن یک مفهوم در گام اول عبارت است از تعیین ابعادی که آن را تشکیل می دهد و امر واقعی را منعکس می سازد.گام بعدی در ساختن مفهوم، تعریف شاخص هایی است که به کمک آن بتوان ابعاد مفهوم را اندازه گیری کرد. در بیشتر موارد در علوم اجتماعی، مفاهیم و ابعادشان با نشانه هایی که مستقیماً قابل مشاهده باشند، تعریف نمی شوند، اما باید دانست که درکار تحقیق مفهوم سازی، لفاظی محض نیست. هدف این است که ما را به شناختن امور واقعی هدایت کند. نقش شاخص ها همین است(کیوی،۱۳۸۲،ص۴۵ ). جدول ۱ مدل تحلیلی تحقیق را نشان می دهد .
جدول ۱ : مدل تحلیلی تحقیق
رضایت مشتریان
۹۸/۷۹
۲۸/۱۷
۴-۴-۲-۲) فرضیه فرعی اول: بین مهارت اجتماعی با میزان رضایت مشتریان(مؤدیان) در امور مالیاتی رابطه وجود معنیدار دارد
برای تحلیل فرضیه فوق، ضریب همبستگی پیرسون میان مهارت اجتماعی و رضایت مشتریان (مؤدیان) در امور مالیاتی را محاسبه می کنیم. اگر سطح معنی داری از ۰۱/۰ بیشتر باشد نتیجه می گیریم که میان متغیرها از نظر آماری، ارتباط معنی داری وجود ندارد. همان طور که در جدول زیر مشاهده می کنیم ضریب همبستگی میان این دو متغیر ۴۶۷/۰ و سطح معنی داری ۰۰۰/۰ است که از ۰۱/۰ کمتر است و ضریب همبستگی مثبت و مستقیم است. بنابراین بین مهارت اجتماعی و رضایت مشتریان (مؤدیان) در امور مالیاتی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
جدول(۴-۸): رابطه بین مهارت اجتماعی و رضایت مشتریان (مؤدیان)
در امور مالیاتی
متغیرها
میانگین
انحراف معیار
ضریب همبستگی
سطح
معنیداری
مهارت اجتماعی
۱۰/۱۹
۰۹/۶
۴۶۷/۰
۰۰۰/۰
رضایت مشتریان
۹۸/۷۹
۲۸/۱۷
۴-۴-۲-۳) فرضیه فرعی دوم: بین پردازش اطلاعات اجتماعی با میزان رضایت مشتریان (مؤدیان) در امور مالیاتی رابطه وجود دارد.
برای تحلیل فرضیه دوم، ضریب همبستگی پیرسون میان پردازش اطلاعات اجتماعی و رضایت مشتریان (مؤدیان) در امور مالیاتی را محاسبه می کنیم. اگر سطح معنی داری از ۰۱/۰ بیشتر باشد نتیجه می گیریم که میان متغیرها از نظر آماری، ارتباط معنی داری وجود ندارد. همان طور که در جدول زیر مشاهده می کنیم ضریب همبستگی میان این دو متغیر ۳۶۱/۰ و سطح معنی داری ۰۰۰/۰ است که از ۰۱/۰ کمتر است و ضریب همبستگی مثبت و مستقیم است. بنابراین بین پردازش اطلاعات و رضایت مشتریان (مؤدیان) در امور مالیاتی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد.
جدول(۴-۹): رابطه بین پردازش اطلاعات اجتماعی و رضایت مشتریان (مؤدیان)
در امور مالیاتی
متغیرها
میانگین
انحراف معیار
ضریب همبستگی
سطح معنی داری
پردازش اطلاعات اجتماعی
۶۶/۱۹
۲۴/۵
تولید هر جامعه و رشد آن، همچنین سطح اشتغال و درآمد سرانه، بهویژه در شرایط ثبات اقتصادی از منابع ایجاد سرمایه اجتماعی است.
نظام نهادی اقتصادی و اجتماعی، با رفع نابرابری فرصتهای اصلی زندگی افراد و حذف حقوق اجتماعی تبعیض آمیز، سنگ بنای اعتماد آفرینی و ایجاد همبستگی را می گذارد و ناتوانی نهادها در اعمال این معیارها، باعث سلب اعتماد مردم میشود.
عملکرد نهادها، اگر به گونه ای نابرابری ثروت را افزون کند، برقراری ارتباط، مشارکت و صداقت متقابل دشوارتر میشود. از سوی دیگر، در جامعهای که مردم آن دارای حس مشارکت متقابل اند، اجازه نمی دهند سیاست هایی شکل گیرد که شکاف بین فقرا و ثروتمندان بیشتر شود. همچنین توزیع درآمد عادلانه بهعنوان شاخص مهم عدالت در جامعه هرچه بیشتر رعایت شود، به افزایش سرمایه اجتماعی منجر میگردد.
به این ترتیب، انسجام جامعه با میزان نابرابری ارتباط مستقیمی دارد؛ به گونه ای که انسجام و نابرابری دو گرایش متضاد در ساختار اجتماعی هستند. افزایش برابری اجتماعی با روابط اجتماعی مبتنی بر همکاری و حمایت از یکدیگر، همخوانی دارند.
درآمد و ثروت شهروندان به عملکرد اقتصاد کلان و درآمد سرانه بستگی دارد که بر دسترسی به آموزش، سلامت جسمانی و فکری و نیز آموزش پذیری اثرگذار است. چنانکه برم (۱۹۹۷) و افه و فوش (۲۰۰۲)، درآمد خانوار و گلیزر (۲۰۰۱) مالکیت منزل مسکونی و پاتنام (۲۰۰۰) دستمزد و رونق اقتصادی را بر شکلگیری سرمایه اجتماعی مؤثر دانستهاند (ناطقپور و فیروزآبادی، ۱۳۸۵).
بر اساس نتیجه مطالعات باولز (۱۳۸۵) در شیکاگو، در اجتماعاتی با میزان مالکیت مسکن بیشتر، همکاری جمعی، بیشتر است. همچنین کارگرانی که مالک سهام کارخانه اند، تلاش جمعی بیشتر دارند و موفق ترند. نتایج یک تحقیق دیگر نیز نشان میدهد، در محلات آمریکا که درآمد برابرتر توزیع شده، میزان شرکت در مراسم کلیسا، عرضه خدمات محلی و تعداد گروههای سیاسی و دیگر سازمانهای اجتماعی بیشتر است؛ اما در مناطقی که به لحاظ نژادی و قومی متنوع ترند و درآمدها و خدمات بهصورت عادلانه توزیع نمیگردد، میزان مشارکت بهطور معنی داری کمتر است (همان).
از طرف دیگر، در جامعه فقر زده، ایجاد، تثبیت و ارتقای سرمایه اجتماعی امری بسیار مشکل و توقع اعتماد ورزی و همیاری از کسانی که از زندگی حداقلی محروم باشند، از عقلانیت به دور است.
۲-۷-۷- نهادهای علمی و ارتباطی
منابع تولید وسیع معرفت، دانش و علم و سطح بالای تولید اطلاعات و گردش آزاد آن ها و دسترسی همگانی به این تولیدات که امروزه یکی از شاخص های توسعه محسوب میشود، بر سطح سرمایه اجتماعی نیز تأثیر بسزایی دارد. همچنان که برم و همکار (۱۹۷۷)، گلیزر و همکاران (۲۰۰۰) و افه و فوش (۲۰۰۲)، آموزش و پیشرفت های علمی را بر ارتقاء سرمایه اجتماعی بسیار مؤثر دانسته اند. اهمیت سرمایه اجتماعی را درزمینهٔ معرفت و گردش آزادانه آن، بیش از پیش میتوان در حوزه اقتصاد اطلاعات درک کرد. عدم ارائه اطلاعات توسط کارمندان بی اعتماد، غالباً قوی ترین اهرم این افراد در مقابله با مدیران ارشد است (برداشت از: فوکویاما، ۱۳۸۵). همان گونه که کریشنا و همکار (۲۰۰۲) نیز بر وفور، توزیع و گردش اطلاعات در رشد سرمایه اجتماعی تأکید کردهاند (فیروزآبادی و همکار، ۱۳۸۵).
به این ترتیب، هر اندازه که دانش و اطلاعات در جامعه بیشتر توزیع شود، سرمایه اجتماعی را در جامعه افزایش میدهد و البته دانشی که تولید میشود، میباید از طریق شبکه ها و سازمانها، رسانه های همگانی و نهادهای آموزشی، بهصورت گسترده و یکپارچه توزیع گردد تا توجه و آگاهی اجتماعی و مهارت های شناختی را به گونه ای ارتقا دهد که درباره مشکلات کنشگران، به بهترین نحو پاسخگو باشد (اُفه، ۱۳۸۴).
در سال های اخیر مطالعات متعددی پیرامون نقش آموزش بر روی سرمایه اجتماعی صورت پذیرفته است. شواهد تجربی نیز نقش مثبت آموزش در ایجاد سرمایه اجتماعی را تایید کردهاند. مطالعات متعدد نشان دهنده این مسئله است که در مدارسی که آموزش شهروندی در آنجا تدریس میشود و دانش آموزان در معرض ارزشهای مدنی قرار می گیرند، احتمال بیشتری وجود دارد که دانش، مهارتها و ارزشهای لازم برای ایجاد سرمایه اجتماعی کسب شود. این افراد برای پیوستن به فعالیتهای داوطلبانه تمایل بیشتری دارند، بیشتر در فعالیتهای سیاسی مشارکت میکنند، اعتماد اجتماعی بیشتری به افراد و سازمانها دارند، میتوانند بین گروه های مختلف پل بزنند و کلا تعهد مدنی بیشتری دارند. بنابراین میتوان آموزش شهروندی را بهعنوان ابزاری در نظر گرفت که بهطور مستقیم از طریق ایجاد دانش و مهارتهای لازم و بهطور غیر مستقیم از طریق ایجاد شبکه(سرمایه درون گروهی) و تقویت پیوند بین گروهها(سرمایه بین گروهی) به ذخیره و ایجاد سرمایه اجتماعی کمک کند (Print,2003).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
گیدنز دو نوع اعتماد را معرفی میکند: اعتماد به افراد خاص و اعتماد به افراد یا نظام های انتزاعی (نظام های تخصصی). ممکن است کنشگر از فردی که اتومبیل او را ساخته شناختی نداشته باشد ولی در خصوص نظام استاندارد، تنظیم قواعد و قوانین، نظارت و کنترل کیفیت دارای میزانی از اعتماد باشد (شارع پور ۱۳۸۰).
پس چنانچه در جامعهای تحصیلات کنشگران بیشتر باشد اعتماد آن ها به نظام های تخصصی و افراد متخصص بیشتر خواهد بود.
ازجمله پژوهش های تجربی که ارتباط بین آموزش و سرمایه اجتماعی را تایید میکنند میتوان موارد زیر را ذکر کرد:
۱- هلیول و پاتنام (۲۰۰۷) کشور آمریکا را موردبررسی قراردادند و به این نتیجه رسیدند که افزایش میانگین سطوح آموزشی، اعتماد را بالا می برد و میزان سطوح مشارکت دومین مؤلفه سرمایه اجتماعی را کاهش نمیدهد و در تحقیق دیگری در کشور آمریکا نشان میدهند که نسبت آموزش(سطوح آموزشی جامعه) است که بر سرمایه اجتماعی اثر می گذارد و نه مطلق آموزش. اینکه خود فرد چه میزان آموزش دیده باشد تأثیر چندانی بر سرمایه اجتماعی ندارد، ولی اینکه فرد در جامعه با افراد در چه سطح آموزشی و چه میزان تحصیلات در ارتباط است بر کنش فرد تأثیر می گذارد و از این مجرا سرمایه اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد.
۲- مطالعه جولیا پریس بین زنان متاهل و مسلمان مشغول به تحصیل در مراکز آموزش بزرگسالان در کشور انگلستان نشان داد که آنان از طریق شرکت در این آموزش ها توانسته اند ساخت سرمایه اجتماعی موجود را ارتقاء بخشند (مک نی ایان، ۱۳۸۶).
۳- در مطالعه روسین و هایلند (۲۰۰۳) این نتیجه بدست آمد که سرمایه اجتماعی دانشجویان در گرو ههای یادگیری مشارکت گروهی را به دنبال دارد و تعاملات آن ها را افزایش میدهد.
۲-۷-۸- نهادهای مدنی
به مجموعه تشکّل ها و اجتماعات موجود در جامعه که در حدّ فاصل میان توده شهروندان و حکومت قرارگرفته اند، نهادهای مدنی گفته میشود.
یکی از امتیازهای اساسی نظام های مردم سالار، وجود نهادهای مدنی در این گونه نظام ها است و به دلیل آن که همه افراد جامعه دارای هر شغل و کاری که باشند میتوانند به نوعی در این نهادها عضو باشند، نهادهای مدنی بهعنوان منبعی برای سرمایه اجتماعی، قابل توجه اند.
تعاونی های روستایی و شهری، اتحادیه های صنفی، باشگاه های ورزشی، اجتماعات محلی و انجمن های حرفه ای (مانند انجمن اولیا و مربیان و…) نمونه هایی از نهادهای مدنی به شمار می آیند. هنجارها و ارزشهای مرتبط با این پیوندها برای مردم و در مقیاس وسیع تر برای جامعه دارای پیامدهای مهمی میباشد که هم باعث ایجاد منافع خصوصی و هم عمومی میگردد، خصوصاً شبکههایی که اعضاء آن را دوستان، همکاران و همسایگان تشکیل می¬دهند، معمولاً در کلافی از وظایف متقابل، همراه با هنجارهای تقابل عمومی قرار دارند. به نحوی که روابط نزدیک، اوضاع را جهت همکاری و مشارکت و تعاون بین اعضا، بهبود می بخشد.
این نهادهای غیردولتی ضمن ایجاد سرمایه اجتماعی میتوانند با انتخاب نماینده ای از درون خود، بهصورت غیر مستقیم با دولت در ارتباط باشند که این خود میتواند به وجود آورنده یک سرمایه اجتماعی از نوع اتحاد و همبستگی بین دولت و ملت باشد که درنتیجه، ثبات سیاسی را به دنبال دارد.
۱) احزاب آزاد
احزاب سیاسی آزاد -آزاد از وابستگی به بیگانگان و به اموال عمومی- یکی از دستاوردهای نوین و مهم قرن نوزدهم اند و ازجمله نهادهای مدنی مرتبط با قدرت و حکومت به شمار می روند. احزاب سیاسی، دارای چهره ای دوگانه اند. آن ها به منازعات قانونی در چارچوبی که برای آن ها تعیین شده است، کمک میکنند و امکان اظهار نظر در مباحثه های عمومی (مثل: ابراز عقیده) را فراهم میکنند و در عین حال، ابزار مناسبی برای کنترل منازعات سیاسی به شمار می آیند. گاهی نیز نقش متعادل کننده اوضاع مخدوش جامعه را به عهده می گیرند.
اما یکی از ویژگیهای احزاب سیاسی این است که میتوانند به شکل شعبات محلی و منطقهای توسعه یابند، درنتیجه اعضای بیشتری از جامعه میتوانند در آن ها عضو شوند و با توجه به ویژگیهای گروه، این عضوگیری، نوعی نظارت اجتماعی را به وجود میآورد که فی نفسه منبع سرمایه اجتماعی محسوب میشود. از طرف دیگر، همه احزاب موجود در یک جامعه به دلیل آن که رابط بین دولت ملت هستند، نقش به سزایی در حفظ امنیت ملی دارند. درواقع، احزاب، با ایجاد اعتماد و وفاداری و حفظ ارزشهای ملی و مذهبی، میتوانند حکومت و ملت را در رسیدن به آرمآنهای خود یاری نمایند و از انحراف حکومت، جلوگیری کنند.
-
- سازمانهای غیردولتی
سازمانهای غیردولتی (NGOها) امروزه در همه جوامع به وجود آمدهاند و تقریبا تمامی این سازمانها در بدو تأسیس و شکلگیری خود، بر اساس اهدافی که مؤسسین آن ها، طبق نیازهای جامعه تعریف میکنند، پا به عرصه وجود می نهند. با این مقدمه میتوان پی برد که تعدادی از افراد که تقریبا در یک رده سنی یا سطح فرهنگی هستند، با اهدافی که برای موجودیت خود تعیین کردهاند، اقدام به فعالیت مینمایند و موفقیت آنان در گرو همکاری، اعتماد و هم فکری متقابل اعضاء بوجود میآید. این سازمانها ازآنجاکه از دل جامعه بر می خیزند، نیازها و بحرآنها را می شناسند و تهدیدها را زودتر از سایر اعضای جامعه تشخیص میدهند.
ضمن آن که فعالیت این سازمانها از سرمایه اجتماعی سرچشمه میگیرد، به ایجاد سرمایه اجتماعی نیز کمک میکنند و به نوعی نقش بهبود و ارتقای سرمایه اجتماعی را ایفاء مینمایند. از عمده اهداف مشترکی که NGOها دنبال میکنند موارد زیر است:
تقویت و ارتقای هویت دینی و ملی نسل جوان و ایفای نقش های فعال در برنامه های دینی و فرهنگی.
تسهیل هویت یابی اجتماعی از طریق تجربه اندوزی، مسئولیت پذیری و ایفای نقش های فعال اجتماعی
مشارکت و همیاری شهروندان (بهویژه زنان و جوانان) در برنامه های توسعه کشور و شکوفایی استعدادها و خلاقیت های آنان در راه سازندگی اجتماع.
برآورده شدن انتظارات و نیازمندیهای فرهنگی، اجتماعی و صنفی اعضاء در فعالیتهای گروهی سازمان یافته.
اعتلای نقش و فراهم آوردن فرصت توانمندی اعضا، بهمنظور کسب شایستگی های مدیریتی برای اداره امور کشور در سطوح عالی، میانی و اجرایی.
از آن جا که هر فرد شرکت کننده در این نهادها باید تابع قوانین و مقررات گروههای تشکیل یافته باشد و از تکروی پرهیز کند، خود به نوعی به وجود آورنده سرمایه اجتماعی اند؛ چراکه اعضاء میدانند اگر نخواهند از ارزشهای گروهی پیروی نمایند، در بین اعضای دیگر، مورد اعتماد نخواهند بود و جایگاهی نخواهند داشت و ثانیا برای فعالیتهای گسترده تر و بهویژه مدیریت گروههای بزرگ تر و مثلاً در سطح ملّی، تجربه اندوزی میکنند.
-
- رسانه های مستقل
روزنامه ها، مجلاّت، رادیوها، تلویزیون ها، شبکههای ماهواره ای، پایگاه های اینترنتی، خبرگزاری ها و… همگی به شرط آن که از اموال عمومی ارتزاق نکنند و به دولت ها (چه ملّی و چه بیگانه) وابسته نباشند، نهادهایی مدنی به شمار می روند و توان آن را دارند که وظیفه نظارت اجتماعی (امر به معروف، نهی از منکر، نصیحت حاکمان) را بهخوبی به انجام برسانند. به علاوه، در نقد عملکرد شهروندان و گروههای اجتماعی و نقد و اصلاح و باز تولید سنّت ها و اندیشه ها و باورها و نیز آگاهی بخشی در باب منافع و مصالح جامعه، دین و دنیای مردم، تهدیدهای جهانی، و… نقش فوق العاده مؤثری خواهند داشت (مهر نوروزی، ۱۳۸۴)
۲-۸- بهرهوری و مؤلفههای آن
بهرهوری بهعنوان یکی از معیار های سنجش فعالیت ها، با در نظر گرفتن هدف و مقصد مد نظر از دو زاویه مجزا قابل بررسی است. از یک سو، نقش مفید و مؤثر بودن فعالیت در دستیابی به هدف ترسیمی مورد ارزیابی قرارگرفته و از سوی دیگر بـازده فعالیت مطرح میشود. براین اسـاس میتوان بهرهوری را به دو مؤلفه تجزیه کرد: بر اساس تعاریف استاندارد های مدیریت کیفیت
اثربخشی: میزانی که فعالیتهای برنامه ریزی شده تحقق یافته و نتایج برنامه ریزی شده به دست آمده است. (کار درست کردن).
کارایی: رابطه بین نتیجه بدست آمده و منابع استفاده شده. (درست کار کردن). (تعاریف برگرفته از ISO9000:2005)
بنابراین (بهرهوری= اثربخشی×کارایی) به عبارت دیگر بهرهوری عبارت است از تحقق همزمان اثربخشی و کارایی. بنابراین درست انجام دادن کار درست را میتوان بهرهوری قلمداد کرد.
۲-۸-۱- کارایی
کارایی به معنای کمترین زمان یا انرژی مصرفی برای بیشترین کاری که انجامشده است. سطح افزایش کارایی مستقیماً بهدست مدیران سپرده شده است. افزایش کارایی موجب ارتقا بهروری و کمک مؤثر درنیل به اهداف سازمانی خواهد شد. واژه کارایی، مفهوم محدودتری دارد و در رابطه با کارهای درون سازمانی مورداستفاده قرار میگیرد. کارایی سازمان عبارت است از مقدار منابعی که برای تولید یک واحد محصول به مصرف رسیده است و میتوان آنرا برحسب نسبت مصرف به محصول محاسبه کرد. اگر سازمانی بتواند در مقایسه با سازمان دیگر با صرف مقدار کمتری از منابع به هدف مشخص برسد، میگویند که کارایی بیشتری دارد. بهعبارت دیگر کارایی بهمعنای کمترین زمان یا انرژی مصرفی برای بیشترین کار انجامشده است. یا درواقع نسبت مقدار کاری که انجام میشود به مقدار کاری که باید انجام میگیرد.
۲-۸-۲- اثر بخشی
اثربخشی سازمان عبارت است از درجه یا میزانی که سازمان به هدفهای موردنظر خود نائل میآید. اثربخشی یک مفهوم کلی دارد. بهبیان سادهتر اثربخشی را میتوان ( انجام کارهای درست ) نامید.
به بیان دیگر اثربخشی نشان می دهد که تا چه میزان از تلاش انجامشده نتایج موردنظر حاصل شده است. در حالیکه نحوه استفاده و بهره برداری از منابع برای نیل به نتایج، مربوط به کارآیی می شود.
در ادبیات مدیریت، اثربخشی را انجام کارهای درست و کارایی را انجام درست کارها تعریف کرده اند. مفهوم اثربخشی در درون مفهوم کارایی جا دارد. کارآیی جنبه کمی و اثربخشی جنبه کیفی دارد.
۲-۹- اهمیت بهرهوری
از اهداف اصلی هر کشوری دستیابی به رشد اقتصادی بالا و رسیدن به سطوح توسعه یافتگی میباشد. از ضرورت های دسترسی به این اهداف نیز استفاده بهینه از منابع موجود در کشور و راه کار آن بهبود و ارتقاء بهرهوری است. از اوایل دهه ۱۹۷۰ بهرهوری یکی از مهمترین موضوعاتی بوده است که در سطح سازمانها و در کشور ها، توجه ویژه ای را به خود جلب کرده است. مقدار و نرخ رشد بهرهوری در هر کشور تأثیر بسزایی بر سطح زندگی، تورم، بیکاری، وضعیت اقتصادی جامعه و رقابت پذیری در سطح جهانی خواهد داشت. در نظرسنجی که از مدیران صنایع آمریکا انجامشده، بیش از ۹۰% مدیران بر این باور بوده اند که ارتقاء بهرهوری یکی از دو یا سه موضوع مهم و جدی است که هر کشوری با آن روبه رو است(سینایی و احمدی، ۱۳۸۲). بنابراین شناسایی و تجزیهوتحلیل عوامل مؤثر بر افزایش بهرهوری یکی از موضوعات اساسی در هر کشور میتواند باشد.
در بهبود بهرهوری، هدف نهایی بهبود کیفیت زندگی مردم است. زیرا بهرهوری عامل کلیدی است که جامعه را قادر میسازد تا از طریق ترکیب بهینه منابع در اختیار یعنی مهارت های انسانی، فناوری و تجهیزات، مواد خام، انژی و سرمایه و خدمات میانی، ارزش افزوده بالا ایجاد کنند. درواقع بدون تلاش و همت مردم در بهبود بهرهوری، بشر ابزار بقا و رشد را از دست خواهد داد، زیرا نرخ افزایش زمین، نیروی کار و سرمایه فیزیکی- به دلیل نرخ بازده نزول- نمیتواند به نرخ رشد پایدار اقتصاد بیانجامد (مجمع تشخیص مصلحت، ۱۳۹۰).
شیخ انصاری در این باره که راه تشخیص مقتضای ذات عقد از چه مسیری می گذرد،ملاک زیر را ارائه می دهد:
اگر منافات یک شرط با اثر عقد،به دید عرف باشد نظیر اشتراط عدم انتقال عوضین به بایع و مشتری در عقد بیع،یا عدم انتقال مال به ذمه ضامن یا محال علیه در عقد ضمان یا حواله،که طبیعتاً مفهوم عرفی عقد منعقد نخواهد شد،چنین شرطی،مخالف مقتضای ذات عقد است زیرا عقد بیع برای انتقال عوضین به بایع و مشتری منعقد می گردد همچنانکه ضمان و حواله برای انتقال ذمه تأسیس شده اند.اما اگر منافات به دید"غیر عرف"باشد،تنها،شرع و نظر آن ملاک است.زیرا در معاملات،غیرازعرف،و سپس شرع،چیزدیگری حجت نیست.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
براین اساس، در شرع یا نص بر صحت یا عدم صحت شرط هست یا اجماع،که در هر صورت باید به نص یا اجماع عمل کرد.اما در صورت فقدان نص و اجماع باید به دلیل دال بر اقتضای عقد نسبت به اثری که عدم آن شرط شده است رجوع کرد.اگر آن دلیل به گونه ای بر ثبوت اثر مذکور دلالت بکند که عموم یا اطلاق آن دلیل،معارض دلیل وجوب وفای به شرط باشد به نحوی که اگر وفا را واجب بدانیم،عموم آن دلیل را باید کنار زد و بواسطه ادله شروط تخصیص داد،در این صورت حکم به فساد شرط می کنیم،چون مصداق مخالف کتاب و سنت میباشد.اما اگر دلیل اقتضای اثر،به گونه ای دلالت بر ثبوت اثر کند که اگر بواسطه عروض شرط،حکم آن تغییر کند،منافی آن دلیل نباشد،شرط صحیح خواهد بود.
امااگر شک شود که شرط به نحو اول است یا به نحو دوم،باید به اصل ثبوت اثر مورد شرط به نحو دوم عمل کرد یعنی صحیح است.بنابراین،عموم ادله شروط،سالم از مخصص خواهد بود.[۵۶۸]
ملاک محقق کمپانی
جناب محقق کمپانی در شرح مکاسب،در خصوص دلیل صحت شرط ضمان در عاریه بحسب فتاوی فقها و روایات ائمه اطهار(ع)و عدم صحت آن در اجاره،چنین در صدد توجیه تفاوت این دو عقد بر آمده است که عقد اجاره مقتضی عدم ضمان است و عقد عاریه نیز مقتضی عدم ضمان است.اما نحوه اقتضای این دو عقد با هم متفاوت است.زیرا عقد عاریه به نحو علت اقتضائیه،مقتضی عدم ضمان است،یعنی لوخلّی و طبعه مقتضی این است که مستعیر ضامن عین مستعاره نباشد اما اگر عنوان طاری نظیر شرط عارض شود و ضمان را بر ذمه مستعیر قراردهد،منافی اقتضای عقد نخواهد بود.
درتوضیح این قول محقق باید گفت که ایشان عقد عاریه را نسبت به عدم ضمان عاریه به نحو ماهیت لابشرط است یعنی عاریه به شرط طاری و عارض نشدن یک عارض همچون شرط یا تعدی و تفریط،مقتضی عدم ضمان است لذا اگر یک عارض،طاری شد و ضمان را تحمیل کرد منافات با عقد و مقتضای آن نخواهد داشت و این نظیر فرضی است که شیخ انصاری در مورد ماهیت احکام تکلیفی الزامی-وجوب و تحریم-ذکر کرده است که به نحو ماهیت به شرط شیء، لاینفک از متعلق خود هستند بجز در موارد اضطرار و حرج که منصوص است.همچنان که احکام تکلیفی غیر الزامی مثل مباحات،به نحو ماهیت لابشرط قسمی قابل انفکاک از متعلقات خود در اثر عروض یک عارض طاری مثل شرط هستند.
البته ناگفته نماندکه اقتضای به نحو ماهیت لابشرط قسمی تنها در مورد اثبات یا نفی مقطعی و جزیی ثابت است و الا نسبت به اثبات یا نفی دائمی و شمولی،به نحو ماهیت به شرط شیءاست،لذا می توان ازدواج که مباح است را در مورد فرد خاص یا زمان خاص،شرط عدم آن را کرد اما نمی توان ازدواج را برای همیشه یا نسبت به تمامی افراد بر مشروط علیه شرط کرد.
بر خلاف عاریه،محقق کمپانی اقتضای اجاره نسبت به عدم ضمان مستأجر را به نحو علت تامه دانسته است یعنی همچون ماهیت به شرط شیءقابل انفکاک از عدم ضمان ولو در اثر عروض یک عارض نظیر شرط نیست.لذا شرط ضمان در اجاره صحیح نمی باشد.
با اقتباس از استدلال محقق اگر بخواهیم وجه تمایز مقتضای ذات عقد از مقتضای اطلاق عقد را بیان کنیم،درواقع مقتضای ذات،همان علت تامه بودن عقد نسبت به یک اثر را تداعی می کند.همچنان که مقتضای اطلاق،علت اقتضائیه را تداعی می کند.لذا شرط خلاف مقتضای اطلاق عقد صحیح است اما شرط مخالف مقتضای ذات عقد باطل است.مثلاً عقد بیع نسبت به انتقال عوضین و حصول مالکیت،علت تامه است،بنابراین این دو اثر،مقتضای ذات عقدند.اما همین بیع نسبت به تصرف مشتری در مبیع یا نحوۀ تصرف،علت اقتضائیه است،بنابراین،تصرف وجواز آن،مقتضای اطلاق عقد است.
۴-۴-۲ شرط عدم انتقال مبیع در مدت اقساط و محدودیت تصرف
با عنایت به مباحث مطرح در مورد شرط مخالف مقتضای عقد و ملاک های ارائه شده،باید دید که دو شرطی که بانک در مورد کالای سفارشی در قرارداد فروش اقساطی بر مشتری تحمیل می کند،آیا مخالف با مقتضای ذات عقد بیع است یا خیر؟
اما دو شرط مذکور که بر اساس مقررات قرارداد فروش اقساطی مقرر شده است به شرح ذیل است:
الف-شرط عدم واگذاری کالای مزبوربه دیگری در مدت پرداخت اقساط.
ب-شرط محدودیت تصرف مشتری در کالا و عدم حق او در بکارگیری آن در غیر از شغلی که به استناد آن وام فروش اقساطی را دریافت کرده است.
۴-۴-۲-۱ شرط عدم انتقال کالا به شخص ثالث
درمورد شرط عدم انتقال و بیع کالا به دیگری در عقد بیع،مشهور فقها قائل به عدم صحت چنین شرطی هستند.[۵۶۹] اما علامه حلی در باره چنین قولی تردید نموده است.[۵۷۰]
بنابرهر یک از ملاک های ارائه شده از سوی آیت الله خویی و محقق کرکی و شیخ انصاری،میزان صحت یا عدم صحت شرط مورد بح
ث را بررسی خواهیم کرد.
اما بنا بر ملاک محقق کرکی باید گفت که شرط مورد بحث بلااشکال است زیرا چنین شرطی اصل تصرف در مبیع را که سلب نکرده است بلکه تصرف به نحو خاصی که همان بیع و انتقال مبیع است را آن هم در مدت زمان خاص محدود می کند.و حال آن که محقق ثانی تنها شرط عدم تصرف مطلق یا بعضی مصادیق تصرف برای همیشه را غیر صحیح دانسته است.بنابراین چون شرط عدم واگذاری مبیع به دیگری در مدت اقساط فروش اقساطی،موقت می باشد و به سلب اصل تصرف نمی انجامد بلااشکال است .[۵۷۱] بعلاوه این که توقفی که محقق در خلال اشکال مستشکل کرده است مربوط به موردی است که منع از بعضی انتفاعات برای همیشه شود نه به صورت مدت دار.
واز سوی دیگر در شرط مورد بحث نه اجماعی بر صحت آن وجود دارد و نه بر عدم صحت آن،نص هم در این باره وجود ندارد و از سوی دیگر به نظر می رسدکه منافات شرط عدم واگذاری مبیع در مدت اقساط،واضح و روشن نمی باشد.بلکه بر عکس عدم منافات آن واضح تر به نظر می رسد،خصوصاً که عقلا،درج چنین شرطی در معاملات کلان امروزی را در تعارض با عقود متبوع نمی بینند.
بنابرملاک شیخ انصاری نیز باید گفت که عرفاً چنین شرطی در منافات واضح و روشن با مقتضای عقد بیع نمی باشدودراساس،شیخ برای فرض منافات واضح،شرط عدم انتقال عوضین به بایع ومشتری را مثال زده است،در حالی که احدی نمی تواند ادعا کند که منافات شرط عدم واگذاری مبیع به غیر با مقتضای عقد بیع،در حد منافات شرط عدم انتقال عوضین است.دقت شود که ما در حال قیاس دو صورت شرط با یکدیگر هستیم؛شرط “عدم انتقال عوضین به خود متبایعین"؛وشرط “عدم حق مشتری در انتقال مبیع خریداری شده به غیر".و حال که شیخ اعظم منافات شرط نخست با مقتضا را واضح دانسته است،معتقدیم که چنین وضوح در منافات،قابل تحقق در شرط"عدم حق مشتری در انتقال مبیع به غیر"نیست.
امااز عرف که بگذریم،در شرع نیز چنین منافاتی بدست نمی آید.زیرا ادله بیع اگر هم بخواهد حق مشتری در واگذاری مبیع به غیر را به عنوان مقتضای عقد بیع و انتقال عوضین معرفی کند،در واقع تنها منافی با شرط عدم انتقال برای همیشه میباشد نه شرط عدم واگذاری محدود به مدت زمان خاص،بعلاوه اجماعی که شیخ اعظم در مکاسب وشهرتی که آیت الله خویی در التنقیح[۵۷۲] در بطلان شرط عدم حق بیع برای مشتری بیان کرده اند،مربوط به عدم همیشگی بیع می شود نه موقت.
بر مبنای آیت الله خویی نیز شرط عدم بیع در زمان معین و محدود را نمی توان مخالف مقتضای ذات عقد معرفی کرد،زیرا بنابر نظر آن مرحوم،آنچه در عقد بیع،انشاء و جعل می شود،مالکیت و سلطنت است اما بقای مالکیت و ارتفاع آن و بیع کالا به زید یا عدم حق بیع آن به زید از مُنشأ عقد خارج است،و به اطلاق عقد بر میگردد.یعنی مقتضای ثانوی بیع که جواز تصرف در مبیع است و به اطلاق عقد بیع بر می گردد آثار مختلفی دارد که یکی از آن ها حق بیع کالا از ناحیه مشتری است. لذا اشتراط مخالف مقتضای اطلاق عقد که جایز است،شرط عدم بیع در زمان معین نیز جایز است.بعلاوه این که قبلاً از آیت الله خویی نقل کردیم که ایشان فعل یاافعال تکوینی را که بیع و واگذاری را از جمله آنها میداند،هیچ گاه مقتضای ذات عقد نمی داند،بلی،مقتضای با واسطه بیع،جواز تصرف در مبیع است که این جواز آثار دارد،از جمله حق مشتری در واگذاری و بیع مبیع است که این بیع و واگذاری یک فعل تکوینی است و اشتراط عدم این حق،خلاف مقتضای اطلاق است.
لذا چون مخالف مقتضای ذات عقد نیست،نوبت به مخالفت با کتاب و سنت می رسد که باید دید آیا مخالفت با کتاب یا سنت دارد یا خیر؟
البته عده ای دراثبات مخالفت شرط عدم بیع مبیع با مقتضای ذات عقد به قاعده سلطنت و روایت آن تمسک جسته اند و می گویند:روایت نبوی"الناس مسلطون علی اموالهم”[۵۷۳] مقتضی سلطنت مطلق و بی قید و شرط مالک بر مالش می باشد.لذا محدود و مقید کردن چنین سلطنتی،خلاف مقتضای عقد است.[۵۷۴]
آیت الله خویی در پاسخ این استدلال می گوید:"روایت تسلیط تنها بیانگر جواز بیع از سوی مالک است نه وجوب چنین بیعی و چون جواز از جمله احکام تکلیفی اباحه می باشد،اشتراط ترک مباح،مخالف کتاب و سنت نیست لذا صحیح است"زیرا در شرع،احکام اباحه و کراهت و استحباب به نحو ماهیت لابه شرط قسمی وضع شده اند و چنین احکامی را می شود بوسیله شرط دگرگون کرد.بنابراین،همین پاسخ آیت الله خویی شاهد بر آن است که ایشان شرط عدم حق مشتری در فروش مبیع خریداری شده را مخالف ذات عقد بیع نمی داند.
اما بنا بر مبنای محقق کمپانی،باید گفت که بیع علت تامه انتقال عوضین و مالکیت است در حالی که تصرف در مبیع و کم و کیف این تصرف داخل در این دو اثر نیست.لذا بیع مبیع از سوی مشتری که از مصادیق بارز تصرف است،خارج از مقتضای ذات بیع است و شرط محدودیت آن بلامانع است.
بنابراین به این نتیجه می رسیم که اشتراط عدم واگذاری مبیع در مدت اقساط،که مدت محدود و معین است،بر طبق هیچ یک از ملاک های ارائه شده،مخالف مقتضای ذات عقد نمی باشد.بلی باید دید که آیا مخالف کتاب و سنت است یا خیر؟
آنچه نتیجه بدست آمده فوق را تأیید می کند روایت مرسله جمیل بن دراج است که از احدی از باقرین(ع)نقل کرده است:
“فی الرجل یشتری الجاریه و یشترط لأهلها أن لا یبیع ولایهب و لایورث،قال:یفی بذلک إذا اشتراط لهم إلا ال
میراث.”[۵۷۵]
روایت فوق شرط عدم بیع و واگذاری کنیز مورد فروش و معامله را صحیح دانسته است با این که عدم بیع او،محدود نبوده و بحسب ظاهر روایت برای همیشه شرط شده بود.
۴-۴-۲-۲ شرط عدم بکارگیری کالا در شغل دیگر مشتری
آنچه در مورد شرط عدم انتقال مبیع ثابت شده این است که مخالف مقتضای ذات عقد بیع که در ما نحن فیه قرارداد فروش اقساطی است نمی باشد.حال در خصوص عدم بکارگیری کالای مورد معامله در فعالیت شغلی غیر از شغل منشأ اعطای تسهیلات نیز همان بحث سابق مجدداً قابل طرح است،البته چون این شرط نیز به محدودیت زمانی تصرف در مبیع بر می گردد و همانند شرط سابق الذکر-شرط عدم انتقال مبیع-تحت عنوان محدودیت فعل تکوینی قرار می گیرد که در ملاک آیت الله خویی ذکر شد،طبیعتاً نباید مخالف مقتضای ذات عقد باشد و شرط آن بلااشکال است.بلی بنا به قول آیت الله خویی حال که مخالف مقتضا نیست،باید دید که مخالف کتاب و سنت هست یا خیر؟دلیل عدم مخالفت شرط مورد بحث با اقتضای ذات عقد بیع این است که بنابر ملاک آیت الله خویی افعال تکوینی نظیر استفاده از مبیع در فعالیت خاص هیچ گاه داخل در مقتضیات بلا واسطه عقود نمی باشد بلکه جواز تکلیفی و وضعی این افعال که اباحه است از مقتضیات با واسطه عقود است.اما خود فعل که متعلق این احکام تکلیفی و وضعی است داخل در هیچ یک از مقتضیات با واسطه یا بلا واسطه نیست.[۵۷۶]
اما بنا بر ملاک شیخ انصاری چون عرفاً شرط محدودیت زمانی تصرف در مبیع بلحاظ نوع فعالیت شغلی،درمنافات واضح و روشن با مقتضای عقد بیع نیست و نمی تواند به لحاظ وضوح و روشنی منافات،در حد شرط عدم انتقال عوضین قرار گیرد.لذا منافی مقتضای ذات عقد نیست.و بنابر ملاک محقق کرکی نیز شرط مذکور بلامانع است زیرا بنابر عبارت ایشان شرط زمانی منافی مقتضاست که اثر بیع را کلاً سلب کرده باشد یا جزیی از آن را برای همیشه سلب کند.[۵۷۷] و حال آن که در شرط بانک،تنها عدم حق بکارگیری کالا در غیر از شغل منشأ اعطای تسهیلات برای مدت زمان خاص که معادل مدت زمان پرداخت اقساط است شرط می شود.پس نه اصل تصرف سلب شده است و نه سلب همیشگی جزیی از مصادیق تصرف شرط شده است و از طرف دیگر،نه اجماع و نه نص خاص در مورد اثبات یا نفی شرط مورد بحث نقل نشده است.مضافاً این که در عرف معاملاتی،قید چنین شرطی را در تنافی واضح و روشن با عقد نمی بینند.
اما بنا بر ملاک محقق کمپانی که علت اقتضائیه و علت تامه را در خصوص بحث شرط ضمان در اجاره و عاریه مطرح نموده است،باید گفت که چون عقد بیع علت تامه انتقال عوضین و حصول مالکیت آن می باشد و ماورای آن از توابع و آثار چنین انتقال و مالکیتی می باشد لذا عقد بیع بعدی بنابر بحث علت تامه و علت اقتضائیه،داخل در مقتضیات عقد می شود نه معلول مستقیم،یعنی عقد بیع نسبت به تصرف و کیفیت و کمیت افرادی و زمانی آن،به نحو ماهیت لا بشرط قسمی است و بدین معناست که بیع مقتضی مطلق تصرف است اما به نحوی است که بدون ملاحظه عناوین طاری همچون شرط یا نذر و غیره،این اقتضا را دارد لذا منافات ندارد که بر طبق شرط یا نذر در این تصرف،محدودیت ایجاد شود و چون آن محقق بزرگوار در مورد عدم صحت شرط ضمان در اجاره و صحت آن در عاریه در توجیه صحت ضمان در عاریه به علت اقتضائیه استناد نموده است و چنین استدلال کرده که چون عقد عاریه به نحو علت اقتضائیه است اشکالی در آن متصور نیست اما در اجاره این علت به نحو علت تامه است و شرطی که تخلف از چنین علتی را منجر شود،باطل است.بنابراین نتیجه می گیریم که بر مبنای محقق کمپانی نیز،شرط محدودیت تصرف به لحاظ نوع فعالیت شغلی،مخالف مقتضای ذات عقد نیست و جایز می باشد.
لذا در مجموع به این نتیجه می رسیم که شرط عدم انتقال کالای مورد معامله فروش اقساطی به غیر در طول مدت قرارداد و شرط عدم بکارگیری آن در شغل دیگری غیر از شغل منشأ دریافت تسهیلات بانک،صحیح و بلا مانع است صرف نظر از این که دراساس،کالای مذکور در رهن بانک قرار گرفته باشد یا خیر.
روایات تحلیل و تحریم و مخالفت کتاب
- موثقه روایت شده از امیرالمؤمنین(ع)"من شرط لامرأته شرطاً فلیف به لها فإن المسلمین عند شروطهم إلا شرطاً حرم حلالاً أو أحل حراماً.”[۵۷۸]
- صحیحه حلبی:"کل شرط خالف کتاب الله فهورد.”[۵۷۹]
- صحیحه نبوی منقول از امام صادق(ع):"من اشترط شرطا سوی کتاب الله عزوجل فلا یجوز ذلک له ولا علیه.”[۵۸۰]
- روایت عامه از نبی اکرم(ص):"فی حکایه بریره لما اشترتها عایشه و شرط موالیها علیهاولائها قال(ص):ما بال اقوام یشترطون شروطاً لیست فی کتاب الله فما کان من شرط لیس فی کتاب الله عزوجل فهو باطل قضاء الله أحق و شرطه أوثق و الولاء لمن أعتق.”[۵۸۱]
- صحیحه ابن سنان:"من اشترط شرطاًمخالفاً لکتاب الله عزوجل فلا یجوز له و لا یجوز علی الذی اشترط علیه و المسلمون عند شروطهم فیما و افق کتاب الله.”[۵۸۲]
- صحیحه ابن سنان:"المؤمنون عند شروطهم إلاکل شرط خالف کتاب الله عزوجل فلا یجوز.”[۵۸۳]
- روایت محمد بن قیس از ام
ام باقر(ع):"فی من تزوّج امرأه و أصدقها و اشتراطت علیه أن بیدها الجماع و الطلاق قال خالفت السنه و ولیت حقا لیست أهل له فقضی أن علیه الصداق و بیده الجماع و الطلاق و ذلک السنه.”[۵۸۴]
- روایت ابراهیم بن محرز از امام صادق(ع):"فی رجل قال لامرأته أمرک بیدک فقال:أنی یکون هذا و قد قال الله تعالی الرجال قوامون علی النساء.”[۵۸۵]
- روایت منقول در تفسیر عیاشی از ابن مسلم:"عن الباقر(ع)قال قضی أمیرالمومنین(ع)فی امرأه تزوّجها رجل و شرط علیها و علی أهلها إن تزوج علیها أو هجرها أو أتی علیها سریّه فهی طالق فقال (ع) شرط الله قبل شرطکم إن شاء وفی بشرطه و إن شاء أمسک امرأته و تزوّج علیها و تسّری و هجرها إن أتت بسبب ذلک قال تعالی فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و قال أحل لکم ماملکت أیمانکم و اللائی تخافون نشوزهن….”[۵۸۶]
- روایت منصور بن یونس از أبی الحسن(ع):"قلت له ان شریکاً لی کان تحته امرأه فطلقها فبانت منه فأراد مراجعتها فقالت له المرأه لا و الله لااتزوجک أبداً حتی یجعل الله لی علیک أن لا تطلقنی و لا تتزوج علی.قال:و قد فعل قلت نعم جعلنی الله فداک.قال بئس ما صنع ما کان یدری ما یقع فی قلبه باللیل و النهار ثم قال:أما الآن فقل له فلیتم للمرأه شرطها.فإن رسول الله(ص)قال المسلمون عند شروطهم.”[۵۸۷]