در فرهنگ لغات وبستر ، فرهنگ را به عنوان مجموعه ای از رفتارهای پیچیده انسانی که شامل افکار ، گفتار ، اعمال و آثار هنری است و برتوانایی انسان برای یادگیری و انتقال دانش به نسل دیگر اطلاق می شود تعریفشده است . نکته ای که از این تعریف استنباط می شود این است که در سازمانها فرهنگ سازمانی به عنوان یک (( سیستم اطلاعاتی )) برای حفظ و انتقال آگاهی ، اعتقادات ، تصورات و رفتارهای انجام کار عمل می کند . ماورین بوئر فرهنگ سازمانی را به عنوان راه و روشهایی که ما کارها را انجام می دهیم تعریف کرده است به عبارت دیگر فرهنگ سازمانی بیشتر متوجه چگونگی انجام کار است تا ماهیت کار . از دیدگاه دیگر ، فرهنگ شامل تمام طرح هایی است که به طور سنتی و تاریخی به اشکال مشخص و یا نامشخص ، منطقی و یا غیر منطقی حاکم بر زندگی بشر به حیات خود ادامه داده و در هر برهه زمانی راهنمای رفتار انسان بوده است ( عطافر ، ۱۳۷۵ ، ص ۱۷ ).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فرهنگ سازمانی یک متغیر محیطی است که به میزان متفاوت بر تمام اعضای سازمان اثر می گذارد و از این رو درک درست از این ساختار برای اداره سازمان و کار مؤثر حائز اهمیت است. اعضای سازمان، برای حل مسائل مربوط به انطباق بیرونی به عنوان مثال بهترین شیوه برای حضور در عرصه بازارهای جهانی و یکپارچگی درونی بهترین روش برای هماهنگی و تقویت فرایندهای درون یک سازمان به عنوان بهترین شیوه جهت حل مسائل، فرهنگ مکتوب و حتی غیر مکتوب سازمان خود را به اعضای جدید آموزش می دهند. از این رو با برخورداری از ظرفیت لازم برای تغییر و تبدیل فرهنگ سازمانی، تغییر اعمال ، افکار و احساسات ، بخش عظیمی از اعضای سازمان امکان پذیر می گردد ( لاسن، زنگ شن[۶۲]، ۱۳۸۱، ص ۶۲ ).
به طور کلی فرهنگ سازمانی یک ادراک است که افراد از یک سازمان دارند . فرهنگ سازمانی چیزی است که در سازمان وجود دارد نه در افراد. صفات ویژه ای است که به سازمان اختصاص دارد و نمایانگر مشخصات معمول و ثابتی است که یک سازمان را از دیگر سازمان ها متمایز می کند. فرهنگ سازمانی مجموعه ای از ارزش های کلیدی، باور ها ی راهنما ، و تفاوت هایی است که در اعضای یک سازمان مشترک است ( مشبکی ، ۱۳۷۹ ، ص ۴۳۸ ).
جوامع به عنوان مجموعه های انسانی دارای فرهنگ هایی می باشندکه راهنمای عمل گروهی آن ها می باشد یکی از این مجموعه های انسانی ، سازمان می باشد که به طور خلاصه این چنین تعریف می شود :
»محل اجتماع مردمی که با هم طبق یک سازماندهی هماهنگ و مصوب کار می کنند تا هدف های سازمانی را تحقق بخشند« (افجه ، ۱۳۸۰ ، ص ۱۶).
سازمان ها ترتیبات اجتماعی برای کنترل عملیات رسیدن به هدف های جمعی و محل خلق مدیریت های آگاهانه و ترتیبات لازم برای تحقق بخشیدن هدف ها به وسیله ابزار های جمعی می باشند .لذا می توان فرهنگ سازمانی را که به عنوان رفتار های غالب در سازمان شناخته می شود بدین گونه تعریف کرد :
مجموعه ای از ارزش های کلیدی ، باور ها ی راهنما، و تفاوت هایی می داند که در اعضای یک سازمان مشترک است ( عسکریان ، ۱۳۸۸ ، ص ۱۰۲ ).
اشنایدر [۶۳] (۱۹۹۶ ) اعتقاد دارد که افراد یک سازمان باید فرهنگ آن سازمان را تعریف کنند . به این معنی که ، افراد ( کارکنان ) بازیگرانی نیستند که نقش ها را دریک فرهنگ استقرار یافته بر می کنند ، بلکه آن شخصیت ها ، ارزش ها ، و علایق این افراد در طول زمان است که سازمان را آنگونه که هست می سازند ( مهداد ، ۱۳۸۷ ، ص ۲۲۳ ).
فرهنگ سازمانی به وسیله ارزش های مشترک بین اعضای سازمان ، مسیر سازمان را مشخص ، رفتار روزانه کارکنان را هدایت و به تنظیم اولویت ها و برنامه ریزی در سازمان می پردازد ( احمدیان ، همکاران ، ۱۳۹۱ ، ص ۷۷ ).
۱٫۳٫۲٫ ویژگی فرهنگ سازمانی:
در صورتیکه فرهنگ را سیستمی از استنباط مشترک اعضاء نسبت به یک سازمان بدانیم، یک سیستم از مجموعهای از ویژگیهای اصلی تشکیل شده است که سازمان به آنها ارج مینهد یا برای آنها ارزش قائل است. این ده ویژگی عبارتند از:
۱-خلاقیت فردی: میزان مسئولیت، آزادی عمل و استقلالی که افراد دارند.
۲- ریسکپذیری: میزانی که افراد تشویق میشوند تا ابتکار عمل به خرج دهند، دست به کارهای مخاطرهآمیز بزنند و بلند پروازی کنند.
۳- رهبری: میزانی که سازمان هدفها و عملکردهایی را که انتظار میرود انجام شود، مشخص می کند.
۴- یکپارچگی: میزان یا درجهای که واحدهای درون سازمان به روش هماهنگ عمل میکنند.
-
- حمایت مدیریت: میزان یا درجهای که مدیران با زیردستان خود ارتباط برقرار میکنند، آنها را یاری میدهند و یا از آنها حمایت میکنند.
-
- کنترل: تعداد قوانین و مقررات و میزان سرپرستی مستقیم که مدیران بر رفتار افراد اعمال میکنند.
۷- هویت: میزان یا درجهای که افراد، کل سازمان (و نه گروه خاص یا رشتهای که فرد در آن تخصص دارد) را معرف خود میدانند.
۸- سیستم پاداش: میزان یا درجهای که شیوه تخصیص پاداش (یعنی افزایش حقوق و ارتقای مقام) بر اساس شاخصهای عملکرد کارکنان قرار دارد نه بر اساس سابقه، پارتیبازی و از این قبیل شاخصها.
۹- سازش با پدیده تعارض: میزان یا درجهای که افراد تشویق میشوند با تعارض بسازند و پذیرای انتقادهای آشکار باشند.
۱۰- الگوی ارتباطی: میزان یا درجهای که ارتباطات سازمانی به سلسله مراتب احتیاجات رسمی محدود میشود ( زارعی ، ۱۳۸۶).
جیمز پرسی [۶۴]همین ویژگیها را با اندکی تفاوت به شرح زیر بیان میکند:
-
- هویت یا شخصیت افراد
-
- اهمیت کار گروهی
-
- نگرش کارکنان
-
- یکپارچگی
-
- کنترل و سرپرستی
-
- ریسکپذیری
-
- میزان پاداش
-
- میزان تضاد
-
- میزان حمایت و راهنمایی مدیریت
۱۰-نگرش سازمان (در مورد اهداف).(حسین پور ، ۱۳۸۸)
نتایج مطالعاتی که به منظور میزان تعهد کارکنان و تعیین ارزشها ، عقاید اساسی آنان در برخی از سازمانهای موفق صورت گرفته است، ده ویژگی فرهنگ سازمانی را با توجه به درجه اهمیتشان به شرح ذیل اعلام گردیده است:
-
- عملکرد
-
- صداقت
-
- رقابت
-
- روحیه کار گروهی
-
- روحیه سازمانی
-
- نوآوری
-
- حمایت مدیریت
-
- موفقیتهای فردی
- وفاداری