فرض کنید و و باشد در وضعیت ایستا (steady- state) داریم:
لذا معادله (۲۲) بصورت زیر جمع بندی می شود:
(۲۳)
با توجه به معادله (۲۳) رشد اقتصادی با وجود ورزش بصورت زیر تعیین میگردد:
(۲۴)
و بدون ورزش بصورت زیر تعیین میگردد:
(۲۵)
(۲۶)
با توجه به معادله (۲۶)، نرخ رشد اقتصادی در صورت وجود ورزش، بزرگتر از نرخ رشد در شرایط عدم وجود آن میباشد. زیرا
همانطور که مبانی نظری نشان میدهد در صورت وجود ورزش، نرخ رشد اقتصادی افزایش مییابد. بر این اساس، میتوان وجود رابطه مستقیم بین ورزش و رشد اقتصادی را تأیید کرد. با توجه به تأیید مبانی نظری، در فصل بعدی سعی خواهد شد با بهره گیری از الگوی اقتصادسنجی و تصریح مدل رشد اقتصادی، با لحاظ مخارج ورزشی (به علت اینکه رابطه بین زمان ورزش و مخارج ورزشی مستقیم است) و نیز متغیرهای کنترلی، نحوه و میزان تأثیر کمی عامل ورزش بر رشد اقتصادی کشور ایران مورد آزمون قرار گیرد.
۳-۴- مطالعات انجام شده
در حوزه اقتصاد ورزش در جهان مطالعات زیادی صورت گرفته است اما در بحث ورزش و رشد اقتصادی تحقیقات چندانی وجود ندارد. آنچه مسلم است این است که در این حوزه، مطالعات زیادی در داخل کشور انجام نشده است.
عسکریان(۱۳۸۳) در رساله دکتری با عنوان” بررسی وضعیت اقتصادی صنعت ورزش ایران در سالهای ۱۳۷۷ و ۱۳۸۰ با تکیه بر تخمین GDSP” صنعت ورزش را در کشور ایران برای سالهای ۱۳۷۷ و ۱۳۸۰ مورد بررسی قرار داده و تولید ناخالص داخلی ورزش (GDSP) را برای سالهای مذکور بدست آورده است. در واقع در این رساله، از روش مصرف، برای بدست آوردن GDSP استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که در سال ۱۳۷۷، تنها ۰٫۳۸ درصد از GDP مربوط به ورزش و در سال ۱۳۸۰، ۰٫۳۹ درصد برآورد شده است که در مقایسه با کشورهای دیگر جهان، خیلی پایین میباشد. عدم گرایش خانوار به ورزش و افت سهم هزینه های ورزشی از کل هزینه خانوار (۰٫۲۲ درصد در سال ۱۳۷۷ و ۰٫۱۷ درصد در سال ۱۳۸۰) و همچنین پایین بودن سهم صادرات ورزشی نسبت به کل صادرات (۰٫۰۴ درصد در سال ۱۳۷۷ و ۰٫۰۶ درصد در سال ۱۳۸۰) و سرمایه گذاری بخش خصوصی نسبت به کل سرمایه گذاریهای همین بخش (۰٫۰۰۱ درصد در سال ۱۳۷۷ و ۰٫۰۰۵ درصد در سال ۱۳۸۰ ) در کاهش سهم ورزش از GDP مؤثرند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
زمانی (۱۳۹۱، ۱۳۸۹) در پایان نامه و مقاله خود تحت عنوان ” اثر مخارج ورزشی بر تولید ناخالص داخلی در ایران” به بررسی اثر مخارج دولت و بخش خانوار بر تولید ناخالص داخلی از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۶ پرداختهاند. در این مقاله از مدل خود هم انباشتگی و مدل خود رگرسیون برداری (var) برای تخمین بلند مدت و کوتاه مدت استفاده شده است. با توجه به نتایج بدست آمده ناشی از تابع عکسالعمل ضربه، افزایش مخارج ورزشی دولت سبب افزایش تولید ناخالص داخلی می شود اما شوک مثبت مخارج ورزشی دولت تا سه دوره تأثیر مثبت بر تولد ناخالص داخلی دارد و بعد از آن صفر می شود. شوک مثبت مخارج ورزشی خانوار تأثیری بر تولید ناخالص داخلی ندارد. نتیجه گیری در کوتاه مدت این است که مخارج ورزشی دولت در کوتاه مدت بر تولید ناخالص داخلی اثر دارد اما مخارج ورزشی خانوار در کوتاه مدت اثری ندارد. در این مقاله، برای سنجش رابطه بلند مدت از آزمون همانباشتگی استفاده شده است و نتایج نشان داده است که رابطه بین مخارج ورزشی دولت و تولید ناخالص داخلی و نیز رابطه بین مخارج ورزشی خانوار و تولید ناخالص داخلی در بلند مدت از نظر آماری معنیدار نیست. در نتیجه شوک مثبت مخارج ورزشی خانوار و دولت در بلند مدت تأثیری بر تولید ناخالص داخلی ندارد.
مولین[۳۹] (۱۹۸۳) برای اولین بار از ورزش به عنوان یک صنعت یاد کرده است. او اشاره می کند هرگونه فعالیت ورزشی حرفهای و غیر حرفهای که موجبات افزایش ارزش افزوده کالاها و خدمات ورزشی را فراهم آورد صنعت ورزش محسوب می شود.
پیتز، فیلدینگ و مایلر (۱۹۹۴) در تأیید تعریف مولین، همه محصولات، کالاها، خدمات، اماکن و افراد مرتبط با ورزش را اجزای صنعت ورزش معرفی می کنند. آنها، اجزای صنعت ورزش را بر اساس انواع محصولات و مشتریان به سه بخش عملکرد، تولیدات و توسعه ورزشی تقسیم نموده اند: عملکرد ورزشی در بر گیرنده امور مربوط به شرکت کنندگان و تماشاگران ورزشی است. بخش تولیدات ورزشی، کلیه کالاها و خدمات مورد نیاز جهت ایجاد و یا تسهیل بخش عملکرد ورزشی را فراهم می کند. بخش توسعه ورزشی، به کالاها و خدماتی که به پیشبرد تولیدات و عملکرد ورزشی یاری میرسانند اطلاق می شود.
پیتز و استوتلار (۱۹۹۶) در رابطه با تعریف صنعت ورزش بر بازارهای مرتبط با ورزش، آمادگی و تفریحات سالم تأکید دارند. در کل، صنعت ورزش به مجموعه فعالیتهای مرتبط با تولید و بازاریابی کالاها و خدمات ورزشی گفته می شود که در ارتقاء ارزش افزوده نقش داشته باشند.
صنعت ورزش در تمام دنیا از رشد چشمگیری برخوردار بوده که از جمله موارد نشان دهنده آن میتوان به رشد تولید پوشاک و تجهیزات، ایجاد و ساخت اماکن و تسهیلات ورزشی، توسعه شبکه های سازهای، بالا رفتن سطح رقابتهای مختلف حرفهای و افزایش تعداد شرکت کنندگان اشاره داشت (پارک و دیگران، ۱۹۹۸).
جذابیتهای پیدا و پنهان ناشی از این تحول موجب برانگیختن احساسات و به وجود آمدن گرایشهای خاصی در بین تمامی مجامع نسبت به رویدادهای ورزشی گردیده و رشتهها و تیمهای ورزشی نیز برای توسعه و گسترش و بالا بردن کیفیت خود و به دست آوردن مقامهای
قهرمانی، نیازمند به توسعه بنگاهای اقتصادی شده است. زیر ساخت اصلی صنعت ورزش را باشگاهها تشکیل می دهند که به مثابه کارخانههای تولیدی و بنگاههای اقتصادی عمل می کنند. آنها به بهره گیری از تجهیزات و امکانات، نیروی انسانی ماهر و متخصص و دانش فنی و فن آوری روز، از ورزش و سرگرمی، صنعتی پولساز ساختهاند.
در ادامه سیاستهای توسعه ورزشی به عنوان یک عامل مهم مؤثر اقتصادی، دولتها به انجام مطالعات علمی در این زمینه تحریک شدند (میک، ۱۹۹۷). در سالهای ۱۹۸۹ و ۱۹۹۴ هاو جونز[۴۰] و ولادیمیر آندرف و همکارانش[۴۱] با حمایت کمیته تحقیقاتی اروپا مطالعات وسیعی در زمینه اثرات اقتصادی ورزش در سطح اروپا انجام دادند. در تحقیقات جونز (۱۹۸۹)، میزان مصرف، تولید، اشتغال و مشارکت داوطلبان در بخش ورزش، به عنوان شاخص، مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به کاهش سهم منابع عمومی در ورزش اروپا در دهه ۸۰ میلادی اعتقاد او بر این بود که مطالعات اقتصادی ورزش به عنوان عاملی جهت افزایش سهم بودجه عمومی و رساندن صدای ورزش به گوش عموم به شمار میرود.
در تحقیق آندرف (۱۹۹۴)، وضعیت اقتصادی ۱۲ کشور اروپایی از جمله آلمان، سوئیس، بلژیک، انگلستان، دانمارک، فنلاند، فرانسه، ایتالیا، پرتغال، اسپانیا، سوئد و مجارستان با یکدیگر مقایسه گردید. بر اساس نظر وی هرگونه تجزیه و تحلیل اقتصادی ورزش می تواند مدرکی مبنی بر میزان توسعه اقتصادی، تعیین سطح عملکرد و توسعه ورزش آن کشور و میزان تسهیلات و مسائل مالی مرتبط با ورزش باشد. همچنین وی بیان کرده که ارزش صادرات کالاهای ورزشی در سال ۱۹۹۴ نیز حدود ۵۰۱۹ میلیون یورو گزارش شده است که ایتالیا با ۲۴۰۰ میلیون دلار (۲۱ درصد) بیشترین سهم صادرات کالاهای ورزشی را به خود اختصاص داده است. انگلستان، آلمان، ایتالیا و فرانسه به ترتیب با ۵۷۵/۶، ۲۸۴/۲، ۰۱۲/۲ و ۹۱۶/۱ میلیون دلار بزرگترین بازار تجهیزات ورزشی اروپا را از آن خود کرده اند. آندرف میزان هزینه های ورزشی خانوار در مجارستان، دانمارک، ایتالیا، انگلستان و آلمان را به ترتیب ۱/۸۹، ۴/۴۶۷، ۹/۹۴۳۴، ۸/۱۳۰۳۵ و ۱۴۹۵۴ میلیون دلار اعلام کرده است. بر اساس نظر وی مخارج ورزشی خانوار با اندازه بازار کالاهای ورزشی هر کشور متناسب است.
آندرف (۲۰۰۶)، در مقالهای دیگری تحت عنوان “ورزش و توسعه اقتصادی” رابطه بین این دو متغیر را بصورت کیفی، برای کشورهای درحال توسعه مورد بررسی قرار داده است. این مقاله اشاره به این دارد که در کشورهای کمتر توسعه یافته و در حال توسعه، ورزش نه تنها یکی از اولویتهای بودجه این کشورها نیست بلکه دارای سیستم آموزشی نامناسب در این زمینه میباشند. بسیاری از کشورهای جهان سوم در فعالیتهای ورزشی خود وابسته به کمکهای خارجی بوده و از کشورهای پیشرفته تجهیزات و کالاهای ورزشی وارد می کنند. علاوه بر این، یکی از مشکلات اساسی در این کشورها از نظر آندرف، نبود داده های ورزشی میباشد. هر چقدر سطح توسعه یافتگی اقتصاد کمتر باشد دسترسی به داده های آماری هم کمتر است. وی توضیح میدهد که این کشورها اغلب آموزش تربیت بدنی در دوره ابتدایی نداشته یا یک ساعت یا دو ساعت در هفته دارند و در دوره دبیرستان بین دو تا چهار ساعت در هفته به آموزش تربیت بدنی میپردازند و مشکلی که در بعضی مواقع وجود دارد این است که حتی این مقدار ساعت نیز به دلیل کمبود معلم و کمبود امکانات و تجهیزات ورزشی به طور کامل اجرا نمی شود.
کزن[۴۲] (۱۹۹۷)، مطالعه اثرات اقتصادی ورزش را به دو روش تقسیم نمود. اولین روش به بررسی و اهمیت بخش ورزش به عنوان یک بخش اقتصادی در کل اقتصاد کشور یا منطقه می پردازد و بنابراین بر مفاهیمی چون هزینه، تولید، درآمد، اشتغال و درآمدهای مالیاتی تکیه دارد و در روش دوم که نوعی ارزیابی اجتماعی - اقتصادی است، بر اساس میزان سود و هزینه پروژهای سرمایهای عمومی استوار است. وی همچنین در تحقیقات خود در سال ۱۹۹۹ به مطالعات اقتصادی ورزشی به عنوان تصویر ایستایی[۴۳] از نقش ورزش در اقتصاد کشورها اشاره می کند (کزن، ۱۹۹۹ و ۱۹۹۷)
دایر، ملور، میستیلیس و مولز[۴۴] (۲۰۰۰)، مهمترین نقش رویدادهای ورزشی را جذب گردشگر و پوشش رسانهای معرفی می کنند. ولی علاوه بر آن، به نقل و انتقالات بازیکنان، صدور مربی، فروش بلیط و تبلیغات، ایحاد امکانات و تأسیسات ورزشی، شرط بندیها و جذب حامیان مالی که ازجمله دیگر دستاوردهای رویدادهای ورزشی به عنوان اصلیترین محصول این صنعت است، نیز میتوان اشاره کرد. به عنوان مثال، مسابقات بزرگی مانند المپیک تابستانی و زمستانی یک پدیده جهانی است که میلیاردها دلار ارزش دارد و وسیلهای برای تولد تازه یک شهر و یا کشور میباشد
لیوکیان هوانگ (۲۰۱۱)، در مقالهای، به مطالعه در مورد اثرات المپیک پکن به رشد و توسعه اقتصادی چین پرداخته است. در این مقاله ابتدا به مباحث نظری در مورد المپیک و نقش آن در توسعه کشور میزبان پرداخته و سپس چند دوره از المپیک و رشد اقتصادی کشورهای میزبان را مورد بررسی قرار داده و سپس به نقش این رویداد مهم و جهانی ( المپیک ۲۰۰۸ چین) بر اقتصاد چین اشاره کرده است. از المپیک ۱۹۶۴ توکیو تا المپیک ۲۰۰۸ پکن (۱۲ دوره)، فقط در ۷ دوره ر
شد اقتصادی نسبت به سال گذشته رویداد، افزایش یافته و در بقیه موارد کاهش یافته است:
نرخ رشد GDP کشورهای مختلف میزبان المپیک
سال | شهر میزبان | کشور میزبان | دوره | نرخ رشد یک سال قبل از رویداد | نرخ رشد سال جاری رویداد | نرخ رشد بعد از سال رویداد |
۱۹۶۴ | توکیو | ژاپن | ۱۸ | ۸٫۸ | ۱۱٫۲ | ۵٫۷ |