محیط، ویژگیهای شخصیتی، امکانات، مهارت، الگوی رفتاری، آموزش
(مأخذ: رکن الدین افتخاری و همکاران، ۱۳۹۳)
۲-۲-۸- نقش دولت در ارتقاء کارآفرینی
مطالعه نقشهای دولت در چندین کشور (استرالیا، آمریکا، کانادا، تایوان، هلند و انگلیس) به عنوان مطالعه تطبیقی توسط مؤلفان نشان میدهد که دولتها در سراسر جهان حرکتی به سوی ایجاد کسب و کارهای کوچک و متوسط را به عنوان منابع اشتغال و رشد اقتصادی اقتصاد داخلیشان آغاز کرده اند. در عین حال، خط مشیگذاران دولتی درک جامعی از این که کدام سیاستهای دولت اثربخشترند، ندارند (پیکل[۸۷] و همکاران، ۱۹۹۰).
دولتها در کشورها سه نوع سیاست نسبت به کارآفرینی اجرا کرده اند. با ارائه کمکهای مالی و سادهسازی قواعد بوروکراتیک محیط تنظیمی خود را برای کارآفرینی بهبود دادهاند. از طریق ارائه برنامههایی برای اشاعه دانش و مهارت لازم برای کارآفرینان جهت راه اندازی یک کسب و کار کوچک محیط شناختی کشور را بهبود دادهاند و از طریق فعالیتهای لازم برای بهبود برداشت جامعه نسبت به بخش کارآفرینی، محیط هنجاری خود را تقویت کرده اند. به طور خاص برنامههایی که کسب و کارهای کوچک را در درون مجموعه ای از کارآفرینان جای دادهاند، آنها را به کسب قدرت به ازاء کسب صرفه جویی های ناشی از مقیاس، اشاعه دانش و تحقق دامنهای از دیگر مزیتها کمک کرده اند. اگر چه تجویز سیاست کارآفرینی متکی به شرایط کشور است ولی توصیه می شود که خط مشیگذاران و مالکان کسب و کارها به تشکیل جوامع کارآفرینی برای تقویت منافع ملی و فردی خود روی آورند (شاپرو و همکاران، ۱۹۸۲).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
حجم و موفقیت فعالیتهای کارآفرینانه در یک جامعه به تصمیمهای اقتصادی مستقل هر کدام از افراد آن جامعه بستگی دارد. احتمال این که مردمان یک کشور در کسب و کارهای کارآفرینانه مشارکت کنند به انگیزه فردی آنها برای تبدیل شدن به کارآفرین، توانایی آنها برای تقبل فعالیتهای کارآفرینانه و برداشتهای آنها نسبت به فرصتهایی در دسترس بستگی دارد (جینیاوالی[۸۸] و همکاران، ۱۹۹۴). محیطهای حاکم بر هر کشوری می تواند هر کدام از این عوامل را تحت تأثیر قرار دهد. سیاستهای دولت نسبت به کارآفرینان برای ارائه کمکهای مالی از طریق یارانهها، وامهای ترجیحی یا سیاست های مالیاتی مساعد که آن را محیط تنظیمی برای کارآفرینی مینامند، فرصتهای قابل دسترسی برای کسب و کارهای موجود و کسب و کارهای جدید را افزایش میدهد. در کشورهایی که برنامه های آموزش عمومی و کاربردی کارآفرین متداول است و افراد میدانند چگونه یک کسب و کار جدید را تأمین مالی و مدیریت کنند، احتمالاً از توانایی لازم برای مدیریت موفق کسب و کار فرد برخوردار خواهند بود. وجود چنین شرایطی اشاره به محیط شناختی برای کارآفرینی دارد. در نهایت در کشورهایی که فعالیتهای کارآفرینانه ارزشمند و قابل تحسین است، تعداد بیشتری از افراد به یافتن کسب و کار جدید یا مدیریت کسب و کار جدید برانگیخته خواهند شد. وجود چنین شرایطی اشاره به محیط هنجاری کارآفرینی دارد. محیطهای تنطیمی، شناختی و هنجاری ارکان یا پایه های سه گانه حمایت از فعالیتهای کارآفرینانه یک کشور را شکل می دهند (رونستات[۸۹]، ۱۹۸۸).
دولتها بعضاً به ارتقاء یک بخش از فعالیت اقتصادی نسبت به بخشهای دیگر در شرایطی اولویت قائلند. برخی از دولتها ممکن است از طریق اولویتدهی یک بخش نسبت به بخش دیگر از دخالت در بازار داخلی شان اجتناب کنند و تعداد معدودی از دولت ها ممکن است حتی کارآفرینی را تضعیف کنند. برای مثال، هنگام وضع مالیات بر فعالیتهای خود اشتغالی در کوبا، فیدل کاسترو اعلام داشت: ما باید بر دزدی و غارتگری نوعی مالیات وضع کنیم. چنین حالتی این ایدئولوژی را تقویت می کند که افرادی که منفعت فردی خود را بر منافع جامعه ترویج می دهند، غارتگرند (میامی[۹۰]، ۱۹۹۵). نقشهای اصلی دولتها در ارتقاء کارآفرینی به شرح زیر میباشند:
الف) نقشهای تنظیمی: کشورها از طریق کاهش یا تخفیف مالیاتی، پرداخت وامهای ضروری و دیگر برنامه های تنظیمی، کارآفرینی را پشتیبانی می کنند و بدین طریق احتمال این که مردم، یک فرصت جذاب را شناسایی کنند و در نتیجه، تصمیم بگیرند کسب و کار خود را راه اندازی کنند افزایش می دهند (دوتریاکس[۹۱] و همکاران، ۱۹۸۸). پشتیبانی مالی برای شرکتهای کوچک و متوسط یکی از معمولترین رویکردها برای ارتقاء کارآفرینی در سراسر جهان است. برای مثال، حمایت مالی با برخورد ترجیحی با کسب و کارهای کارآفرینانه به شکلی از برنامه های دولت در کانادا، مشوقهای مالیاتی در سنگاپور، وامهای دارای بهره پایین در جزایر ویرجین تبدیل شده است (بناونت[۹۲] و همکاران، ۱۹۹۸).
این حمایتهای مالی ممکن است به طور خاص برای کارآفرینانی که از فقدان منابع مالی که از آن به عنوان مانع اصلی راه اندازی یک کسب و کار نام برده می شود، مهم باشد. برای مثال مطالعه ای به وسیله دانشگاه شیلی انجام شد و دریافت که اگرچه برنامه ارتقاء می تواند مزایای واقعی برای شرکتهای کوچک و متوسط فراهم کرده باشد ولی کارآفرینان کماکان فقدان تامین مالی را به عنوان مانع خود می دانند (دانایی فرد و همکاران، ۱۳۸۶).
برخی کشورها نیز فرایند راه اندازی کسب و کار را ساده کرده اند و الزامات بوروکراتیک را بسیار روشن کرده اند. این تأکید بر جزئیات بوروکراتیک را بسیار روشن کرده اند. این تاکید بر جزئیات بوروکراتیک ممکن است برای رشد کارآفرینی بسیار مهم باشد.
تحقیقات انجام شده در چین و جزایر سلیمان نشان داده است که الزامات رویهای دردسرزا ممکن است فعالیت کارآفرینانه را محدود کند و عدم اطمینان و بی ثباتی در سیاستهای دولت، ممکن است علاقه کارآفرینان به تدوین استراتژی های رشد بلندمدت را کاهش دهد. مدارک و شواهد حاصل از بررسی کشورهای مختلف بیانگر برخی موفقیتها برای برنامه های طراحی شده برای بهبود محیط تنظیمی اشان برای کارآفرینی است. به عنوان مثال، یکی از محققان شیلیایی نشان داده است که چگونه وامهای تضمینی دولت می تواند به کارآفرینانی که فاقد سرمایه و حمایتهای جانبی نهادهای بازارند، کمک کند (دانایی فرد و همکاران، ۱۳۸۶).
ب) نقشهای شناختی: برنامههایی که بر اشاعه دانش مدیریت و مهارت های کارآفرینی متمرکز است برای تقویت نهادهای شناختی است و این امر می تواند توانایی کارآفرینان محلی را برای تأسیس و حفظ کسب و کارهای خصوصی خود بهبود دهد. کشورهای مختلف تلاشهایشان را برای بهبود درک افراد از فرایندهای راه اندازی یک کسب وکار آغاز کرده اند. در این راستا طراحی وب سایت کارآفرینی و انتشار کتابچههای راهنمای کارآفرینی را در دستور کار خود قرار دادهاند. همچنین برنامه های آموزشی متعددی برای کارآفرینان ارائه می شود. برنامه های مختلف، خدمات مشاورهای به کسب و کارهای کوچک ارائه می دهند و شبکه کسب و کارهای کوچک و متوسط آموزش لازم به کارآفرینان عرضه میدارند. مضافاً، برنامه های خاص شرکتها به کار با هم برای درک محیط صنعتشان کمک می کند. در نهایت در برخی کشورها آموزشهای لازم به شرکتهای کوچک و متوسط ارائه می شود و یابرنامههایی نظیر صندوق سرمایه گذاری اجتماعی و ارتقاء تولید، شرکتها را در توسعه مهارت های کارآفرینانه لازم کمک می کند. برخی دیگر از کشورها نیز براهمیت تقویت نهادهای شناختی تأکید کرده اند. مطالعات در آمریکا و استرالیا بر وجود برنامه های آموزش مدیریت و آموزش کسب و کار و همینطور در دسترس بودن کمکها در زمینه تحقیقات بازاریابی و دیگر فعالیتهای توسعه کسب و کار به عنوان نقشآفرینان مجموعه مهارت کارآفرینی جامعه دلالت دارند. مرکز آنکوباتورهای کسب و کاری اهمیت توسعه مجموعه مهارت شناختی کارآفرینان را نشان دهد. این مراکز صرفاً خدمات اداری برای مشارکت کنندگان ارائه نمیکنند بلکه برای کارآفرینان نوظهور خدمات مشاورهای و آموزشی وسیعی نیز ارائه می دهند (هاوکینز[۹۳]، ۱۹۹۳).
ج) نقشهای هنجاری: در نهایت، برنامه های معطوف به بهبود دیدگاه جامعه نسبت به کارآفرینان می تواند محیط هنجاری یک کشور را تحت تأثیر قرار دهد و بدین ترتیب انگیزه های افراد برای تبدیل شدن به کارآفرینان را بهبود دهد. کارشناسان اقتصادی مدعیاند که نهادهای هنجاری دشوارترین بخش محیط کارآفرینی هستند که باید تغییر کنند و متذکر شده اند که میتوان برای تغییر و دگرگونی صحیح نحوه دیدگاه مردم نسبت به کارآفرینان چند نسل آن را تغییر داد. به اعتقاد یکی از کارشناسان سالهاست که مردم به کارآفرینان به دیدگاه شک و تردید نگاه می کنند زیرا کارآفرینان را معادل فرصت طلبان میدانند (دانا[۹۴] و همکاران، ۱۹۹۷). بسیاری از کشورها در حال اجرای استراتژیهایی با هدف تغییر این برداشتهای اجتماعی هستند.
برنامه های محلی نظیر ارتقاء تولید نیز برای تحقق اهدافی مشابه تدوین شده است و رهبران دولت وظیفه ارتقاء روح کارآفرینی را به عهده گرفتهاند (پننیگز[۹۵]، ۱۹۸۲).
تحقیقات در مورد کشورهایی نظیر ژاپن رابطه بین نگرشهای عمومی به طرف کارآفرینی و سطح فعالیت کارآفرینی داخلی را نشان داده است. برخی از محققان توصیه کرده اند که دولت پیشنهاد جایزه کارآفرین سال را بپذیرد و رهبران ملی به طور منظم فعالیتهای مالکان کسب و کارهای کوچک محلی را برای تغییرنگرشهای جامعه نسبت به کسب و کارهای کوچک تحسین کنند. بنابراین دولتها می تواند برای ایجاد محیطی مثبت که کارآفرینی را به عنوان نوعی کارراهه مورد احترام در اقتصاد داخلی مشروعیت میدهد فعالیت کنند (رادنیک[۹۶] و همکاران، ۲۰۰۰).
۲-۳- گردشگری و توسعه کارآفرینی در گردشگری
۲-۳-۱- تعریف گردشگری
توریسم واژهی فرانسوی گردشگری است که از ریشه تور گرفته شده است. تور در زبان فرانسه به معنای حرکت دورانی، عمل پیمودن، طی کردن، سیر کردن و گردش نمودن میباشد. واژه توریسم نخستین بار در مجلهای تحت عنوان اسپورتینگ مگزین بکاربرده شد (خضری و همکاران، ۱۳۹۲).
واژه گردشگر به کسی اطلاق می شود که صرف نظر از کنجکاوی به قصد تفنن و تفریح سفر می کند (آونیل[۹۷]، ۲۰۰۲). در جائی دیگر به کسی که برای خشنودی خود و لذت بردن مسافرت می کند، گردشگر گفته شده است. سازمان ملل تعریف خود از گردشگر را چنین ارائه می دهد: گردشگر فردی است که بیش از یک روز و کمتر از یک سال در محلی غیر از زیستگاه دائمی خود بماند.
در این تعریف نظامیان، دیپلماتها، مهاجران و دانشجویان قرار نمیگیرند. سازمان جهانی گردشگری[۹۸] (UNWTO) نیز افرادی را که با نیت گذراندن اوقات فراغت، انجام کار و سایر اهداف در مدت کمتر از یک سال به مکان هایی خارجی از محیط عادی زندگی خود میروند، گردشگر تلقی کرده است (سازمان جهانی گردشگری، ۱۹۹۶). در فرهنگ و ادبیات فارسی، به کسی که به مقصدی مسافرت کرده و بعد از مدتی به محل سکونت خود بازمی گردد، جهانگرد گفته می شود (خضری و همکاران، ۱۳۹۲).
بطور ساده، هرچه را که با گردشگرها و ارائه خدمات به آنها سرو کار داشته باشد به عنوان گردشگری دانسته اند . در جایی دیگر توریسم یا گردشگری را به عنوان یک فعالیت تفریحی تلقی کرده اند (اونیل[۹۹]، ۲۰۰۲). مطابق تعریف سازمان جهانی گردشگری، گردشگری عبارت از فعالیتهایی که گردشگرها انجام می دهند (سازمان جهانی گردشگری، ۱۹۹۶).
گذشته از این تعاریف، گردشگر در مفهوم وسیع آن علاوه بر گروههایی از قبیل سیاحان، جهانگردان و … ، شامل افرادی نیز که در ارتباط با کار و حرفه و فعالیت علمی و تحقیقی خود سفر می کنند، نیز می شود. همچنین گردشگری را میتوان یکی از اجزاء تشکیل دهنده توسعه مورد توجه قرار داد، بطوری که برنامه های گردشگری کاملاً همسو با توسعه جامعه قلمداد می شود، علاوه بر آن صنعت توریسم باید در مناطق روستایی و در تمام سطوح توسعه یابد.
گردشگری عبارت است از: گذران اختیاری مدتی از اوقات فراغت خویش در مکانی غیر از سکونت دائمی به قصد التذاذهای گردشگری (باهر، ۱۳۷۷). بعضی دیگر نیز گردشگری را به عنوان اقدام به مسافرت با هدف تفریح و ارائه خدمات برای عمل تعریف کرده اند. تعریف جامعتری نیز به وسیله سازمانی جهانی گردشکری از گردشگری ارائه شده است: گردشگری یک صنعت خدماتی است که شامل تعدادی از ترکیبات مادی و غیرمادی می باشد. عناصر مادی شامل سیستمهای حمل و نقل (هوایی، راه آهن، جادهای، آبی و امروزه فضایی)، پذیرایی (مسکن، غذا، تورها) و خدمات مربوط به آن نظیر خدمات بانکی ، بیمه و خدمات بهداشتی و ایمنی می شود. عناصر غیر مادی شامل استراحت، آرامش، فرهنگ، فرار، ماجرا جویی و تجربیات جدید و متفاوت می باشد (سازمان جهانی گردشگری، ۲۰۰۲).
گردشگری از جریانهایی است که به خوبی بیانگر امور اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. گردشگری میل به استفاده از فضا در اوقات فراغت با انگیزه ها و اهداف مختلف است. گردشگری در یک کلیت در برگیرنده جریانی از سرمایه، انسان، فرهنگ و کنش متقابل میان آنها است که در فضای جغرافیایی آثار مختلفی بر جای مینهد (بریدنهان[۱۰۰]، ۲۰۰۴). در واقع مهمترین هدف توسعه توریسم داخلی و خارجی، توسعه اقتصادی و اجتماعی نواحی مقصد است (شارپلی[۱۰۱] و همکاران، ۱۹۹۷). با جمع بندی تعاریف و مفاهیم فوق، تعریف زیر از گردشگر و گردشگری را می توان ارائه داد:
گردشگر کسی است که با نیت کار، تفریح و یا لذت بردن از محیط پیرامون از محل زندگی دائم خود دور شده و برای مدتی که می تواند بین یک روز تا یک سال باشد در محل دیگری بماند و گردشگری، صنعتی است که با گردشگرها و سرویسدهی به آنها سر و کار داشته و می تواند فعالیتی تفریحی، علمی، کاری و یا عاطفی باشد(خضری و همکاران، ۱۳۹۲).
۲-۳-۲- جاذبه های گردشگری
جاذبهها با توجه به میزان جذابیت خود میتوانند گردشگران را به سوی خود جذب نمایند، در این زمینه ساختار جذاب این جاذبهها در زمینه کشش گردشگر دارای اهمیت بسیاری میباشد (گارتنر[۱۰۲]، ۲۰۰۲). منابع مختلف، تقسیم بندیهای متفاوتی را از جاذبههای گردشگری از دیدگاه مختلف ارائه کرده اند. رایج ترین الگوی مورد استناد در اغلب مطالعات، الگوی پیشنهادی سازمان جهانی گردشگری است که مطابق دستهبندی زیر ارائه شده است (آشورت[۱۰۳]، ۱۹۸۹):
جاذبههای طبیعی: جاذبههای طبیعی موجود در مقصد، غالباً اولین موضوعی است که توجه گردشگر را جلب می کند که اصولاً ترکیب متنوعی از منابع طبیعی را میتوان به منظور ایجاد محیطی جذاب برای توسعه گردشگری به کار گرفت.
جاذبههای فرهنگی: در صنعت گردشگری، فرهنگ به عنوان عامل جذب عمل می کند. برای گردشگرانی که سفر می کنند، فعالیتها، رویدادها و محصولات فرهنگی، همچون نیرویی الهام بخش و جذاب بر آنان اثر میگذارد. جاذبههای فرهنگی شامل تمام تجلیها و تبلورهای بیرونی و رسمی فرهنگ هر کشور است که میتوان آنها را دید، نمایش داد یا به نوعی عرضه کرد.
جاذبههای انسان ساخت: به کلیه عناصر و پدیده های مصنوع دارای ارزش و حائز تعاریف معیار جذابیت، جاذبه انسان ساخت گفته می شود.
۲-۳-۳- گونه های گردشگری
گردشگری بسته به شرایط محیطی، دارای انواع متنوعی است (کاتر[۱۰۴]، ۲۰۰۰). اسمیت[۱۰۵] گونه های گردشگری واقعی را به شرح زیر معرفی می کند (اسمیت، ۲۰۰۰):
گردشگری قومی: به منظور مشاهده سبک زندگی افراد بومی و اقوام انجام می شود.
گردشگری هنری: در پی شناخت هنرهای ملل دیگر و آگاهی از آن است.
گردشگری تاریخی: به آن گردشگری میراث هم میگویند و به بازدید از موزهها، مکانها و ابنیه تاریخی می پردازد و امروزه، بخش عمده ای از گردشگری را به خود اختصاص داده است.
گردشگری طبیعتگرا: تأکید بر جاذبههای طبیعی و پناه بردن به آغوش طبیعت زیبا و تحسین و درک لذت بردن از جاذبههای طبیعی است.
گردشگری تفریحی: شرکت در فعالیتهای ورزشی، استفاده از چشمههای آب معدنی، حمام آفتاب و برخوردهای اجتماعی در محیطی دلنشین و راحت است.
گردشگری کاری: اجرای بخشی از کار و حرفه توأم با مسافرت و شرکت در کنفرانسها، گردهماییها،سمینارهای علمی، تحقیقاتی و تخصصی است.
گردشگری مذهبی و زیارتی: هدف آن معنوی بوده و در پی زیارت مکانهای مذهبی است.
۲-۳-۴- تاریخچه گردشگری
سیاحت و گردشگری بعنوان فعالیتی فرهنگی و اقتصادی در جوامع مختلف از دیر باز شناخته شده است و در واقع مسافرت، سفر و از جائی به جای دیگر نقل مکان کردن از دیر باز در ذات آدمی بوده و جزء لاینفک زندگی و وجود انسان است. سفر و مسافرت دارای قدمت دیرینهای است و به جرأت میتوان گفت توریسم از دیر باز در جوامع انسانی وجود داشته است و به تدریج مراحل تکامل خود را طی کرده و به موضوع فنی، اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی کنونی رسیده است (رضوانی، ۱۳۷۶). ریشه های گردشگری و توریسم به یونان باستان و رومیان قدیم بر میگردد. شهروندان این جوامع با سفر به مناطق خارجی، اروپا، مدیترانه، خاورمیانه و … به مشاهده فرهنگهای مختلف، استفاده از حمامهای آفتاب و استراحت و تفریح میپرداختند (اونیل، ۲۰۰۲). مردمان ماقبل تاریخ (عهد باستان) با انگیزههایی از قبیل بدست آوردن غذا، دوری جستن از خطر و پیدا کردن محلهای خوش آب و هوا اقدام به مسافرت میکرده اند. این روند با گذشت زمان و یکجانشین شدن انسان با اهدافی مانند کسب پول و تجارت، تبادل کالا و غیره توأم شد. به هرحال و با توجه به نکات فوق برای توریسم نمی توان نقطه آغازینی بیان کرد، با این وجود میتوان حدس زد که از زمان شکل گیری و گسترش شهرها و تمدنهای بشری، آدمی به دلیل روابط اقتصادی و اجتماعی همواره در طول زمان جهانگردی و گردشگری را تجربه کرده است. در خلال قرون وسطی هدف عمده سفر مردم را مسائل مذهبی تشکیل میداد. به عنوان مثال فردی به نام آیمری دو پیکاد در سال ۱۱۳۰ به عنوان اولین کاروان دار فرانسوی بود که گروهی را برای دیدن اماکن مقدس اسپانیا به این کشور برد. تا قبل از رنسانس دوم مردم علاقهای به سفرهای گروهی نداشتند ولی انقلاب صنعتی باعث شد تا تحولات زیادی در این عرصه ایجاد شود و مردم به فعالیتهای گردشگری علاقمندی نشان دهند (اونیل، ۲۰۰۲). با روی کار آمدن قطار و راه آهن در سال ۱۸۵۰ تحولات فوق شدت بیشتری یافت و توریسم روستایی که در اواسط قرن ۱۸ در انگلستان و اروپا و به عنوان یک فعالیت تفریحی- اجتماعی آغاز شده بود، نیز در جنبه های مختلف توسعه پیدا کرد که خود ناشی از توسعه فناوری، افزایش اوقات فراغت و افزایش درآمد بود (اونیل، ۲۰۰۲).
در قرن ۲۰ با روی کار آمدن هواپیما (۱۹۸۴) تقاضا برای سفر و گردشگری و این روند با ورود هواپیمایی سریع (۱۹۷۰) روند صعودی به خود گرفت. امروز گردشگری به عنوان یکی از صنایع روز جهان به شمار میرود، بطوریکه ۶/۲ تا ۱۰ درصد از مشاغل جهان را به خود اختصاص داده است .
۲-۳-۵- اهمیت گردشگری در توسعه کشورها
افزایش شمار گردشگران موجب رونق یافتن کسب و کار و افزایش درآمد شرکتها و مؤسساتی می شود که دراین عرصه فعالیت می کنند. توسعه گردشگری، به ویژه در کشورهای کمتر توسعه یافته، عامل مؤثری در مقابله با فقر است و موجب افزایش درآمد قشرهای مختلف، کاهش بیکاری، رونق اقتصادی و درنتیجه بهبود کیفیت زندگی مردم و افزایش رفاه اجتماعی میگردد. بررسیها نشان میدهد که ارزهای به دست آمده از فعالیتهای گردشگری، در تنظیم تراز پرداختهای بسیاری از کشورها، به ویژه کشورهای کمتر توسعه یافته که معمولاً وابسته به یک محصول اند، مؤثر واقع شده است. شاید به همین دلیل است که لویس ترنر[۱۰۶] گردشگری را امید بخشترین و پیچیدهترین صنعتی میداند که جهان سوم با آن رو به روست و معتقد است گردشگری بیشترین قابلیت را برای جانشینی دیگر صنایع درآمد زا دارد (لی[۱۰۷]، ۱۳۷۸).
امروزه از گردشگری به عنوان گذرگاه توسعه یاد می شود (شاربوک[۱۰۸]، ۱۹۹۸). که با ماهیتی چند بعدی، علاوه بر تأمین نیاز گردشگران، باعث تغییرات عمدهای در سیستم جامعه میزبان میگردد (دیوارت[۱۰۹] و همکاران، ۲۰۰۹). آن گونه که تجربه کشورهای توسعه یافته نشان میدهد، گردشگری اساساً یک تلاش و فعالیت اقتصادی است، استفاده از فرصت های گردشگری باعث اشتغال بوده و گردشگری نیاز مبرم به سرمایه گذاری انسانی دارد و تنوعی از مشاغل را با نتایج متنوع در انواع و مقادیر گوناگون ارائه میدهد (ابلیو[۱۱۰] و همکاران، ۲۰۰۶). گردشگری در محیط های روستایی با توجه به توسعه شهرنشینی، بهبود سیستم حمل و نقل و ارتباطات، افزایش اوقات فراغت و غیره در حال گسترش است (شکری، ۱۳۸۴). صاحب نظران اقتصادی با ملحوظ داشتن همه مسائل متوجه این صنعت، سهم آن را در تدوین برنامه های استراتژیک پررنگ دیده و به عنوان یک الگوی اقتصادی مد نظر قرار می دهند.
در کشورهای جهان از گردشگری به عنوان کاتالیزوری کارآمد برای بازسازی و توسعه اجتماعی نواحی یاد شده است (شارپلی[۱۱۱]، ۲۰۰۲). تا جای که سازمان جهانی گردشگری در بیانیه خود، گردشگری را نیاز اساسی در هزاره سوم معرفی کرده است (حاجی نژاد و همکاران، ۱۳۸۸) و پیش بینی می کند که در سال ۲۰۲۰ تعداد گردشگران به ۵/۱ میلیارد نفر برسد (شاو[۱۱۲] همکاران، ۲۰۰۴). که این مقدار بیش از ۱۰ درصد از درآمد ناخالص داخلی کشورها در سطح جهان را شامل می شود (دوسویل[۱۱۳]، ۲۰۰۵). بر اساس این پیش بینی، گردشگری در تمام مناطق دنیا در حال رشد میباشد و این رشد در کشورهای در حال توسعه بیشتر خواهد بود. اروپا، آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی، آسیای شرقی و اقیانوسه حدود ۸۰% از گردشگران را خواهند داشت، بنابراین آنها تسلط خود را بر حجم گردشگران حفظ خواهند کرد. گردشگران بین المللی ورودی به آفریقا باید به رشدی حدود ۵/۵% درآمد در سال، طی این دوره برسند و گردشگران ورودی به آسیای جنوبی نیز بیشتر از ۶% رشد خواهند کرد. گردشگری یکی از منابع اصلی اشتغال در سراسر دنیا نیز میباشد که طبق تخمین سازمانی جهانی جهانگردی حدود ۷/۷۶ میلیون نفر در دنیا در این صنعت به صورت مستقیم اشتغال دارند و چنانچه مشاغل غیر مستقیم اقتصادی نیز به آنها اضافه گردد این مقدار به حدود ۲۳۴ میلیون (۷/۸% از کل مشاغل دنیا) خواهد رسید (سازمان جهانگردی، ۱۳۸۴). کارکردهای گردشگری در کشورها را میتوان در این سه دسته عنوان نمود:
کارکرد اقتصادی گردشگری: گردشگری در تقویت بنیه اقتصادی، کاهش بیتعادلی منطقهای و ارتقاء شاخص های توسعه در مناطق غیر برخوردار، توسعه اقتصادی در سطوح محلی، ملی و منطقهای، ایجاد تنوع و دگرگونی در ساختار اقتصادی مناطق در سطوح منطقهای و بویژه محلی و ثبات اقتصادی در سطح کلان نقش مؤثری ایفا می کند (تولایی، ۱۳۸۶). ایجاد اشتغال، کسب درآمد ارزی برای کشور میزبان و بهبود تراز پرداختها، افزایش درآمدهای مالیاتی از محل فعالیتهای اقتصادی مرتبط با گردشگری، ایجاد تعادل منطقهای ، تعدیل ثروت، دگرگون ساختن فعالیتهای اقتصادی و سوق دادن درآمد از مناطق شهری به روستاها و بالاخره جلوگیری از برون کوچی روستاییان از اثرات اقتصادی توریسم محسوب می شود (استاد حسین، ۱۳۷۹).