۳.اکرمیه( ۱۹۹۶): بخش ازبکستانی درهی فرغانه به عنوان یک کانون محلی ابتدایی این جنبش محسوب می شود. نام این جنبش برگرفته از رهبرش، اکرم یولداشاف است. وی یکی از اعضای حزب التحریر از ۱۹۸۸-۱۹۸۶ قبل از اختلاف و ناسازگاری بوده. او همچنین بیان می کند که به طور عمیق تحت تاثیر النبهانی است. در سال ۱۹۹۶ اکرمیه را تاسیس کرد. در منطقهی اندیجان ( منطقهی بومی اش) اولین بار در ۱۹۹۸ دستگیر می شود و متهم به داشتن مواد مخدر ( قاچاق مواد مخدر) می شود. بار دوم بعد از حملات بمبگذاری در فوریهی ۱۹۹۹ دستگیر شده و محکوم به ۱۷ سال زندان می شود. یولداشاف، یک نشریهی الهی به عنوان ازبکی می نویسد: “راه ایمان"، که هدفش دعوت مردم به اسلام بود. اکرمیه به نظر می رسد به دلیل تأکید بر قول های اجتماعی- اقتصادی که دولت ازبک قادر نبوده آن ها را تامین کند: شغل و پول، به نسبت دیگر گروه ها موفقتر بوده است.[۲۵۰]
۴.حزب النصرت( حزب همیاری)
که توسط یک گروهی از اعضای حزب التحریر در تاشکند در سال ۱۹۹۹ ایجاد شده بود. مانند حزب التحریر، این گروه در اساس مخفی و زیرزمینی است. این گروه بیشتر شامل اعضای پیشین گروه های حاشیه ای اسلامی دیگر هستند و همچنین آن ها از طرف حکومت ازبکستان به انجام فعالیت های اسلامی افرطی متهم شده اند. طرفدارانش شامل هواداران حزب التحریر هستند که از افشای عمومی وحشت دارند.[۲۵۱]
افزایش گروه های افراطی درهی فرغانه به نحو روشنی مشهود بوده است. گروه هایی همچون تبلیغ (ماموریت)، اوزون سوکول (ریش بلند)، عدالت اویوشماسی (جامعه عدالت)، اسلام لشکرلری(جنگجویان اسلام)، توبه (ندامت) و نور (پرتو نور) وجود دارند. اما پیشرفت بسیار کندی در داخل منطقه داشته اند. معمولاً، این گروه ها کوچک و منزوی بوده و تهدید فوری را به ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان تحمیل نمی کنند.[۲۵۲]
علت شهرت حزب التحریر به خاطر تقاضای آن برای استقرار مجدد خلافت اسلامی است که می تواند همهی مسلمانان را بدون توجه به ملیت، منطقه، قبیله یا اختلافات فرقه ای متحد کند. تبلیغات آن در تقبیح غرب و علیه رژیم های عربی که معتقد است به میراث اسلام احترام نمی گذارند، شدید است. ادعای حزب التحریر، حمایت از شیوه های مسالمت آمیز است؛ اما این ادعا در قبال تلاش های انقلابی که توسط سایر گروه ها هدایت و انجام می شود، صادقانه نیست. عدم خشونت حزب التحریر باید در این راستا تلقی شود: در حالی که اکنون، حزب التحریر نمی تواند به طور مستقیم درگیر اقدامات فیزیکی یا ترور گردد، اما حمایت های مالی، ساختاری و فلسفی آن، نباید نادیده گرفته شود. تعهد این حزب به عدم خشونت، به طور مسلم مغایر با حمایت تلویحی آن در حمایت از خشونت دیگران است. ایدئولوژی حزب التحریر پیوندی از اعتقادات اسلامی با اعتقادات مارکسیسم – لنینیسم است. در نتیجه، این حزب به آسانی از سوی دولت های غربی به عنوان تبلیغات حکومت دینی استبدادی طرد شده است.[۲۵۳]
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۳-۱۰ واکنشهای دولت های منطقه
حزب التحریر در آسیای مرکزی بسیار فعال است. شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دولت ها در منطقه به گسترش شهرت و موقعیتش کمک کرده است. حزب بازگشت به ارزش های اسلامی را تنها راه حل آسیب اجتماعی می داند. بدین ترتیب خواستار عدالت، تثبیت قوانین شرعی در مناطقی است که قانون در نظام سیاسی آن ها ضعیف و تحریف شده است. وجود اختلافات قومی میان قرقیزستان و ازبکستان، ازبکستان و ترکمنستان محبوبیت حزب را در مناطقی که هنوز درگیر بحران هستند، بیشتر می کند. حزب التحریر تبلیغاتش را در آسیای مرکزی از طریق نشریه ها، کتاب ها و اینترنت در کشورهای غربی و آسیای مرکزی به زبان عربی گسترش داده است. در سال ۲۰۰۵ آن تلاش کرده که یک شبکهی تلویزیونی و ایستگاه رادیویی در اُش جنوب قرقیزستان ایجاد کند که مداخلهی مقامات محلی مانع از این کار شد.[۲۵۴]
همچنین حزب به عنوان یک امور خیریه، به ویژه در مناطقی که از لحاظ اجتماعی آسیب پذیر هستند، عمل می کند. حزب التحریر به خانواده های اعضای زندانی و خانواده های فقیر کمک می کند از جمله از طریق توزیع کالاهای رایگان در طول روزهای مقدس مذهبی ( تعطیلات مذهبی). با وجود سیاست حکومت های آسیای مرکزی مبنی بر ممنوعیت عضویت حزب التحریر، محبوبیت حزب در حال رشد است که این امر ناشی از گسترش عقایدی مخالف عقاید رسمی حکومت است. در قرقیزستان حزب بر تاکتیک های سرکوبگرانه ی سرویس های امنیتی تأکید می کند. در تاجیکستان بر فساد دولتی، ناکافی بودن گازها، تجهیزات برق و مشکلات مهاجرت.[۲۵۵] حزب سعی در جذب حامیانی در میان معلمان، سیاستمداران، مقامات نظامی و دیگر نمایندگانی از طبقات متوسط و بالا دارد. [۲۵۶]
تاجیکستان از ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۹، آزاداندیش ترین جمهوری آسیای مرکزی در زمینهی برخورد با احزاب و جنبش های اسلام گرا بود. پس از امضای موافقت نامه های صلح تاجیکستان که نقش نهضت اسلامی تاجیکستان را بر مبنای قانون اساسی، قانونی میداند، موضع دولت در قبال حزب التحریر مسالمت آمیز بوده، اما از اوایل سال ۲۰۰۰ که حزب التحریر در حال گسترش نفوذ خود در شمال بود، موضع دولت سخت تر شد. در سال های ۲۰۰۰و ۲۰۰۱ دستگیری های گستردهای اتفاق افتاد. محکومیت های زندان در سراسر کشور از پنج تا هشت سال به ۱۲ تا ۱۸ سال رسید. در سال ۲۰۰۲ این روند کاهش پیدا کرد، به خصوص بعد از ۱۱ سپتامبر به دلیل افزایش فعالیت سرویس های امنیتی و دستگیری ها، رهبران حزب به فعالیت های زیرزمینی روی آوردند.[۲۵۷]
مقامات تاجیکستان در ۱۶ ژانویه ۲۰۰۶ اعلام نمودند که در سال گذشته ۹۹ تن از اعضای مدعی در عضویت در حزب التحریر را دستگیر نمودند. تعداد زیادی از این افراد به جرم فعالیت های افراط گری به زندان های طویل المدت محکوم شدند. کارشناسان عقیده دارند که با وجود سرکوب حزب التحریر از جانب دولت های منطقه شمار اعضاء و طرفداران این گروه سال به سال رو به افزایش بوده است. شمار اعضای این گروه در آسیای مرکزی به درستی معلوم نیست. به عقیدهی بعضی از تحلیلگران تعداد اعضای این گروه که قصد دارند یک مرکز خلافت و یا یک حکومت اسلامی ایجاد نمایند به چندین هزار نفر می رسد. تنها در تاجیکستان ۹۹نفر در سال ۲۰۰۵، ۹۹ عضو حزب التحریر که ۱۶ تن از آنان زن بودند دستگیر شدند. همانطوری که مقامات دولتی تاجیکستان در ۱۶ ژانویه اعلام کردند، ۳۸ تن از این افراد به جرم افراط گرایی به زندان های طولانی مدت محکوم شدند. عبدالقادر محمدیف از مقامات وزارت اطلاعات تاجیکستان ادعا نمود که ۲ تن از دستگیر شدگان از رهبران حزب التحریر می باشند. محمدیف گفت: «تحقیقات نشان میدهد که یکی از این رهبران نائب رئیس حزب التحریر شاخه تاجیکستان و هم اکنون دادستانی منطقهی سغد در شمال تاجیکستان سرگرم بررسی این موضوع است و در مورد فرد دوم تحقیقات تکمیلی نشان می دهد که وی رهبر حزب التحریر در منطقهی سغد است. نامبـردگان هـر دو در بازداشت به سر می برند و رسیدگی به پروندهی آن ها مراحل پایانی خود را می گذراند.» [۲۵۸]
رژیم ازبکستان اولین بار در سال ۱۹۹۷ مقابله با حزب را آغاز کرد. حزب التحریر از اواسط دههی ۱۹۹۰ میلادی تنها در منطقهی آسیای مرکزی فعالیت می کند. ازبکستان افراطیون مذهبی را به دست داشتن در بمب گذاری در تاشکند در فوریهی ۱۹۹۹ و باز بمب گذاری مجدد در تاشکند و بخارا در بهار و تابستان ۲۰۰۴ محکوم و سرزنش می نماید. مقامات ازبکستان نیز اعضای حزب التحریر را به دخالت در آشوب های شهر اندیجان در شرق ازبکستان در می ۲۰۰۵ متهم و محکوم نمودند. اما بسیاری از گروه های طرفدار حقوق بشر در مورد دست داشتن تمامی دستگیرشدگان برای براندازی حکومت ازبکستان قانع نشده اند. آنان دولت ازبکستان را متهم می کنند به این که قصد دارد در پوشش این حوادث تمامی مخالفان خود از هر دسته و گروه ممکن را سرکوب کرده، از بین ببرد و عقیده دارند که حتی مسلمانان صلح جو که خواستار به دست گرفتن سرنوشت خویش در پناه تعلیمات مذهبی هستند هم اکنون در خطر اعدام شدن و مجازات هستند.[۲۵۹] دستگیری فعالان حلقه های حزب التحریر در ۲۰۰۸ در تاشکند که شامل ۲۷ زن بوده که در رأس آن کریما حکمت آوا و محبت صادیق آوا قرار داشتند.[۲۶۰]
سیاست های تند و سختگیرانه دولت های آسیای مرکزی درجهت مقابله با حزب التحریر یارای تحمل و توان مقابله با شیوه و تاکتیک مبارزاتی اعضای این گروه اسلامی را، که به منظور افزایش صفوف هواداران خود به کار میگیرد، ندارد. سیاست های اعمال شده توسط رهبران منطقه تاکنون تأثیر و کارآیی چندانی در جهت جلوگیری از گسترش ایده ها و افکار حزب اسلامی مذکور که فعالیت های آن ممنوع اعلام شده، نداشته است. این که رهبران کشورهای آسیای مرکزی، گروه اسلامی حزب التحریر را که برای سرنگونی حکومت های غیردینی منطقه و برقراری حکومت اسلامی تلاش می نماید، تهدیدی برای منطقه ارزیابی می نمایند، قابل درک است.
اعضای حزب التحریر به ویژه در جمهوری قرقیزستان، فعالیت های بیشتری دارند. در واقع بیشترین هواداران حزب التحریر در منطقهی آسیای مرکزی پس از ازبکستان در قرقیزستان ساکن هستند. بر اساس برخی آمار و اطلاعات موجود، حدود ۱۰۰۰۰ نفر در قرقیزستان در سال های اخیر، دین خود را تغییر داده و به مسیحیت ( پروتستان) گرویدهاند. در حالی که تنها ۳۰۰۰ نفر به عضویت گروه اسلامی حزب التحریر در آمده اند. دعاوی جنایی علیه اعضای حزب در سال ۲۰۰۱ به شدت افزایش یافت و از ۱۱ مورد در سال ۲۰۰۰ به ۸۶ مورد در سال ۲۰۰۱ رسید، اما در سال ۲۰۰۳ این تعداد ۴۱ مورد بود. اعلام دقیق اعضای حزب التحریر در منطقهی آسیای مرکزی امری دشوار است. برخی تعداد آن ها را عددی بین ۱۵۰۰۰ و ۲۰۰۰۰ نفر برآورد میکند، ولی فعالان حزب التحریر آمار اعضای خود را بسیار بیشتر از این اعلام میکند. درعین حال نیروهای انتظامی و ناظران نیز اعضای حزب التحریر را بسیار کمتراز آمارمذکور میدانند.[۲۶۱]
نقطه عطف برای این گروه در قرقیزستان در اکتبر ۲۰۰۸ شکل گرفت. بدین ترتیب که شورشی در شهر جنوبی نوکات در پی ممنوعیت برگزاری جشن عمومی عید فطر از طرف مقامات رخ داد. بر اساس شواهد ۳۲ نفر از افراد به جرم دامن زدن به این ناآرامی ها تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند. تا قبل از حوادث نوکات، دادگاه قرقیزستان به تحمیل جریمهی نسبتاً کوچک یا حکم به حالت تعلیق برای عضویت حزب التحریر بسنده می کرد در حالی که اکنون نتیجهی وابستگی یا عضویت در گروه بیش از ۱۵ سال زندانی است. سرویس امنیتی قرقیزستان همچنین اعلام کرده است که در اوایل ۲۰۰۹ حدود ۶۲ نفر از فعالان حزب التحریر را دستگیر کرده اند.[۲۶۲]
دولت های آسیای مرکزی حزب التحریر را همردیف و همسطح با القاعده و نهضت اسلامی ازبکستان قلمداد کرده و آن را سازمانی تروریستی به شمار می آورند. آن ها بر این عقیده هستند فعالیت های آن باید به شدت کنترل و ممنوع شود. در نتیجهی اعمال چنین سیاستی، تاکنون هزاران نفر به اتهام عضویت در این حزب دستگیر و بازداشت شده اند. افراد متهم به تلاش برای براندازی حکومت و بازداشت شدگان به خاطر نگهداری شبنامه ها، بروشورها و نوارهای ویدیویی به حبس های طویل المدت محکوم وحتی در ازبکستان و تاجیکستان برخی از آن ها به ۱۵ سال حبس محکوم شده اند. مقامات رسمی ازبکستان همچنین حزب التحریر را به دست داشتن در انفجار سال ۲۰۰۴ میلادی در آن کشور متهم کرده اند. در جریان انفجار مذکور ۴۷ تن از شهروندان ازبک کشته شدند. [۲۶۳]
در سال های اخیر، در قزاقستان و قرقیزستان نیز که در گذشته سیاست نسبتاً ملایمتری در مقایسه با ازبکستان در برابر حزب التحریر داشتند، علائم و نشانه هایی مبنی بر تغییر رفتار و اعمال سیاست های شدیدتر علیه حزب مذکور مانند ازبکستان دیده می شود. گروه حزب التحریر، هدف خود را تشکیل خلافت اسلامی – دولت ایده آل اسلامی- اعلام کرده است. توسعه و گسترش ایده های این نهضت در آسیای مرکزی به اوایل سال های ۹۰ و زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برمیگردد. این گروه ابتدا در ازبکستان به فعالیت و جذب نیرو و هوادار پرداخت و اکنون بیشترین هواداران آن در این جمهوری آسیای مرکزی پراکنده هستند. سپس دامنهی فعالیت های خود را به سرزمین های همسایهی ازبکستان – قرقیزستان، تاجیکستان و قزاقستان - تعمیم و گسترش داد. [۲۶۴]
گروه حزب التحریر در جمهوری ترکمنستان چندان فعال نیست. این یک تفکر غیر عادی است که
نیازاف یک دیکتاتور بی رحم بود. سازمان فعالیت محدودی در قزاقستان دارد. این فعالیت چندان
نیست که در ازبکستان و قرقیزستان جریان دارد. [۲۶۵]
با وجود اعمال بیشتر سختگیری ها و شدیدترین سرکوب ها از جانب دولت ازبکستان، تحرک حزب التحریر در این کشور بسیار چشمگیر و شمار طرفدارانش فوق العاده بوده است. کارشناسان بر این باورند که بخشی از موفقیت های حزب التحریر در ازبکستان به خاطر نبود احزاب غیرمذهبی طرفدار جدایی دین از سیاست است، که فرصت را در اختیار حزب التحریر قرار داده تا تریبون مناسبی برای ابراز وجود و طرح خواسته های سیاسی مخالفان دولت باشد. اما بخشی دیگر از موفقیت های اخیر این حزب مربوط به تشدید فعالیت های سیاسی بعد از برکناری رئیس جمهور عسگر آقایف در مارس ۲۰۰۵ می شود که میدان عمل مخالفان سیاسی را گسترده تر نمود. مایکل های مدیر بخش آسیای مرکزی گروه بحران بین المللی دربارهی دلایل حمایت از حزب التحریر در جوامع آزادتری همچون قرقیزستان خطاب به نشریهی رادیو آزادی اروپا در بیشکک می گوید، «حمایت مردم از حزب التحریر برای ابراز وجود و ارضای سیاسی تنها بخشی از حقیقت است، بلکه جنبه های واقعی تر عدم رعایت مساوات، عدالت و پاسخگویی از جانب دولت است. زمانی که مردم احساس کنند که از این ارزش ها محروماند و دولت برای خواست و حقوق مشروع آنان و رعایت عدل و انصاف ارزشی قائل نیست، به نظر من آنان متوسل به جدال و کشمکش سیاسی می شوند و بحث حکومت اسلامی و ولایت فقیه را در غالب خلافت اسلامی پیش می کشند. در کشور قرقیزستان نهادهای دولتی دارای عملکردی ضعیف بوده و آینده جامعه بسیار متزلزل و نگران کننده می نماید و من فکر می کنم دست های حزب التحریر در تشدید این نگرانی و تردید کاملاً آشکار است. نمونه های این اقدامات در جریان عید فطر گذشته که دولت اقدام به دستگیری تعدادی از مردم به اتهام عضویت در حزب التحریر نمود به خوبی قابل مشاهده است.[۲۶۶]
در نوامبر ۲۰۰۳ دادگاه عالی قرقیزستان فعالیت های حزب را ممنوع کرده و آن را یک گروه افراطی نامید. بر طبق گزارش اخیر وزارت امور خارجه ایالات متحده در مورد تروریسم، تهدید گروه های ستیزه گر اسلامی در آسیای مرکزی به ویژه در بخش قرقیزی و تاجیکی درهی فرغانه در حال افزایش است. همچنین عضویت در قرقیزستان در حزب التحریر از ۵۰۰۰ اعضاء در ۲۰۰۶ به ۱۵۰۰۰ در ۲۰۰۸ رسیده است. اعضاء بیشتر در منطقهی جنوبی قرقیزستان ( قوم ازبکی) هستند و گزارش هایی نیز مبنی بر افزایش پیروانش در شمال وجود دارد. مقامات قرقیزی گزارش داده اند که گسترش رو به رشد طرفداران حزب التحریر به این معنی نیست که همهی کسانی که به جنبش می پیوندند به ایدئولوژی حزب معتقدند. در حالی که ایدئولوژی افراطی و ضدغربی را هم بپذیرند، بیشتر از همه جنبهی رفاه اجتماعی جنبش، به خاطر این که در این عرصه ها حکومت بی اثر و بی فایده است، تأثیر گذارتر است.[۲۶۷]
۲-۳-۱۱ رابطه حزب التحریر با حزب نهضت اسلامی تاجیکستان و نهضت اسلامی ازبکستان:
۲-۳-۱۱ -۱ حزب نهضت اسلامی تاجیکستان
در نهم ژوئیهی ۱۹۹۰ در اتحاد شوروی ” حزب احیای اسلامی” که هدف خود را متحد ساختن تمام مسلمانان اتحاد شوروی اعلام کرده بود، در شهر مسکو تأسیس شد. به موازات تأسیس ” حزب احیای اسلامی ” در تاجیکستان مسلمانان فعال سیاسی درصدد برآمدند، با توجه به ویژگی های ملی خود ” حزب نهضت اسلامی” را در این جمهوری به موازات ” حزب احیای اسلامی ” شوروی تأسیس نمایند. اولین نشست مؤسسان حزب در ماه اکتبر ۱۹۹۰ در روستای چهارتوت ناحیه لنین، نزدیک شهر دوشنبه برگزار شد.
محمد شریف همت زاده به عنوان رئیس حزب انتخاب گردید. این نشست با واکنش شدید دولت مواجه شد؛ در حالی که ” حزب احیای اسلامی” در مسکو ثبت نام شده بود و هنوز شوروی وجود داشت. مقامات تاجیکستان که در نظام سیاسی دوران شوروی به مقامهای محلی محسوب می شدند در مقابل تشکیل جلسهی مؤسسان حزب، موضع گیری سختی کردند و شرکت کنندگان در جلسه، محاکمه و جریمه شدند. حکومت وقت تاجیکستان در قانون آزادی وجدان و دین به طور رسمی تغییر ایجاد کرد، مبنی بر این که سازماندهی رسمی احزاب سیاسی دارای افکار و عقاید دینی در تاجیکستان ممنوع است. در نتیجهی تصویب این قانون در مجلس عالی تاجیکستان ” حزب نهضت اسلامی تاجیکستان” بدون این که ثبت نام کند، به صورت پنهان فعالیت خود را ادامه داد و به عنوان بخشی از نیروهای اصلاح طلب که در مقابل حکومت قرار گرفته بودند، فعالیت سیاسی خود را ادامه داد و تأسیسش غیر قانونی اعلام شد.[۲۶۸]
اعضای مرکزی ” حزب نهضت اسلامی” (دولت عثمان، سید ابراهیم گدایف، محمد شریف همت زاده) طی نامه ای به شورای عالی تاجیکستان ( پارلمان) درخواست قانونی شدن حزب را کردند، و با استناد به فعالیت ” حزب احیای اسلامی ” در مسکو خواستار وضع مشابهی برای خود در تاجیکستان شدند. این نامه چندین بار در دستور کار مجلس شورای عالی تاجیکستان قرار گرفت، اما با مخالفت پارلمان مواجه شدند.[۲۶۹]
سه عامل مهم در قدرت یافتن ” حزب نهضت اسلامی تاجیکستان” شایان توجه است.
الف. فعالیت های سید عبدالله نوری
در دههی ۱۹۸۰ و ۱۹۷۰ در قالب تشکیل هسته های دینی[۲۷۰] سید عبدالله نوری به عنوان یک عالم دینی در قالب تشکیل کلاس های درس و قرآن که در آن سال ها غیر قانونی بود، عده ای از مسلمانان فعال را دور هم جمع نموده بود که هر کدام از آن ها خود مسئول بودند، هسته هایی را برای آموزش های دینی و قرآنی به وجود آوردند. نوری در سال ۱۹۷۳ دستگیر شد و به گورکان تپه تبعید شد. وی به فعالیت خود در گورکان تپه ادامه داد و هسته های دینی زیادی در جنوب تاجیکستان تأسیس کرد. در سال ۱۹۸۶ بار دیگر نوری به همراه عدهی زیادی از اعضای هسته های دینی بازداشت شدند. نوری به اتهام گوش دادن به رادیوهای خارجی و توجه به جمهوری اسلامی ایران و آیت الله خمینی و اصلاح طلبی در اسلام رسمی موجود در شوروی محاکمه و به زندان محکوم شد. وی دوران محکومیت خود را در زندان های شهر دوشنبه ( ۶ماه)، گورکانتپه( ۶ ماه)، تاشکند(۶ماه)، سیبری( ۴ ماه) گذراند، و به دنبال آزادی زندانیان سیاسی در دوران گورباچف آزاد شد و به تاجیکستان بازگشت. حضور مجدد نوری در تاجیکستان تقریباً با قدرت گرفتن روند اصلاحات و شکل گیری احزاب سیاسی و احزاب اسلامی در شوروی بود. نوری به دنبال تحولات بعدی تاجیکستان و آغاز جنگ داخلی در رأس ” نهضت اسلامی تاجیکستان” قرار گرفت. [۲۷۱]
ب. سیاسی شدن ادارهی قاضیات
ادارهی قاضیات مرکز امور دینی تاجیکستان بود و در دوران شوروی به منظور کنترل امور مسلمانان تأسیس شد. رئیس ادارهی قاضیات رئیس کل مسلمانان تاجیکستان محسوب می شد و به نمایندگی از آن ها در داخل و خارج کشور سخن می گفت. در دوران شوروی ادارهی قاضیات به عنوان منادی اسلام دولتی و همکار کا گ ب ( سازمان اطلاعاتی شوروی) شناخته می شد. در سال ۱۹۸۹ رهبری این ادارهی مهم به دست یک جوان تیز هوش به نام حاجی اکبر توره جان زاده رسید که در بخارا و اردن تحصیل کرده بود. توره جان زاده که خود از یک خانواده پر نفوذ روحانی برخوردار بود، از فضای آزاد سیاسی به وجود آمده در دوران پرسترویکا استفاده کرد و توانست با موضع گیری های خاص خود توجه اقشار مختلف جامعه را به سوی خود جلب کند. به ابتکار او دانشگاه ترمذی به عنوان اولین دانشگاه اسلامی در تاجیکستان آغاز فعالیت نمود.[۲۷۲] وی در انتخابات سال ۱۹۹۰ شورای عالی تاجیکستان به عضویت مجلس انتخاب شد و نقش مهمی در جهت رسمیت یافتن اعیاد مذهبی و دیگر مناسبت های دینی ایفا کرد.
وی هیچ گونه رابطهای با حزب نهضت اسلامی ” نداشته و در پارلمان با تشکیل این حزب موافقت نکرده است. توره جان زاده به دنبال وقوع حوادث تاجیکستان و قطبی شدن سیاسی جامعه در صف ائتلاف نیروهای ملی و اسلامی قرار گرفت. با شروع جنگ داخلی تاجیکستان، مجبور به ترک تاجیکستان شد. پس از برقراری صلح در تاجیکستان و فعالیت مجدد حزب مدت کوتاهی به عنوان معاون ” حزب نهضت اسلامی” انتخاب شد، اما به دنبال اختلاف با رهبری حزب در خصوص کاندیدای مورد نظر برای انتخابات ریاست جمهوری از ” حزب نهضت اسلامی” کنار گذاشته شد.[۲۷۳]
ج. تحرک اجتماعی تصوف
روحانیت اهل تصوف در تاجیکستان که بیشتر از نوادگان پیامبر (ص) محسوب می شوند و در تاجیکستان به نام « ایشان» ( سید) مشهور هستند. آن ها در دوران شوروی با پیروی از سیاست انزوا و گوشه نشینی و کم توجهی به دنیا توانسته بودند که به آموزش علوم اسلامی ادامه داده، در اطراف خود حلقه های مرید و شاگردی به وجود آوردند. شاگردان غیر سید ایشان که به نام شیخ ها مشهور هستند، ضمن آن که حلقهی مریدی خود را حفظ کردند، در شهرها و روستاهای مختلف تاجیکستان ( و آسیای مرکزی) مسئولیت های امور دینی مردم را بر عهده گرفتند. در جریان تحولات سیاسی و اجتماعی دههی۱۹۹۰ مجموعه روحانیت اهل تصوف در کنار” حزب نهضت اسلامی ” و ادارهی قاضیات و در نهایت در کنار اصلاح طلبان و در مقابل حکومت قرار گرفت.
به دنبال استعفای قهار محکم اف، انتخابات جدید ریاست جمهوری تاجیکستان در ۲۴ نوامبر ۱۹۹۱ برگزار شد. در این انتخابات، دولت خدانظراف، کاندیدای ائتلاف دموکرات ها و اسلامی ها، فقط ۳۰ درصد آرا را به دست آورد و رحمان نبی اف کاندیدای کمونیست با ۴۵ درصد آرا برنده انتخابات شد. اصلاح طلبان کمونیست ها را متهم به تقلب در انتخابات کردند و تقابل جدی بین حکومت و مخالفین که به طرفداری از شهردار و وزیر کشور برخاسته بودند اتفاق افتاد.[۲۷۴]
در ۲۶ مارس ۱۹۹۲ مخالفین تظاهراتی را در میدان شهیدان ( روبروی ساختمان ریاست جمهوری) آغاز کردند که روز به روز بر دامنهی آن افزوده شد و فضای خشونت بر آن حاکم گشت. با تشکیل اجتماعی از طرفداران پارلمان در میدان آزادی ( روبه روی پارلمان) درگیری بین دو گروه آغاز شد و به در گیری مسلحانه رسید. در این مقطع با دخالت نیروهای نظامی روسیه که در شهر دوشنبه مستقر بودند، بین طرفین درگیر میانجیگری شد. در نتیجه درگیری متوقف شد و رئیس جمهور وقت رحمان نبی اف در یازدهم مه ۱۹۹۲ موافقت کرد که یک حکومت آشتی ملی با شرکت نیروهای مخالف تشکیل دهد. در این دولت آشتی ملی دولت عثمان معاون ” حزب نهضت اسلامی” به عنوان معاون نخست وزیر تاجیکستان انتخاب شد. مخالفین حکومت ائتلافی که در میدان آزادی در مقابل طرفداران حکومت ائتلافی تظاهرات می کردند، توسط حکومت مسلح شده بودند. پس از تشکیل حکومت ائتلافی از دوشنبه خارج شده، به نواحی مختلف گورکان تپه که در آن ها هواداران نیروهای اسلامی یا دموکرات حضور داشته حمله کرده و آن ها را به قتل رساندند. در نتیجه شعله های جنگ داخلی در تاجیکستان روشن شد و منجر به سقوط دولت آشتی ملی در یازدهم دسامبر در دوشنبه شد.
به دنبال سقوط حکومت آشتی ملی احزاب تشکیل دهندهی ائتلاف نیروهای ملی (دموکرات) و اسلامی غیر قانونی اعلام شدند. عده زیادی از مردم و رهبران ائتلاف از جمله رهبران ” حزب نهضت اسلامی” از تاجیکستان خارج شده به افغانستان، روسیه و دیگر کشورهای آسیای مرکزی مهاجرت کردند.
در سازماندهی جدید در افغانستان سید عبدالله نوری، رییس، اکبر توره جان زاده، قائم مقام و محمد شریف همت زاده، معاون نهضت اسلامی تاجیکستان شدند و مبارزهی مسلحانه را از طریق خاک افغانستان علیه دولت تاجیکستان آغاز نمودند.[۲۷۵]نهضت اسلامی تاجیکستان ” در طول جنگ داخلی در هر سه دورهی دوران جنگ، دوران مذاکرات صلح و دوران اجرای موافقتنامهی صلح به عنوان نیروهای اصلی و تعیین کنندهی اتحادیهی نیروهای معارضین تاجیکستان محسوب می گردید.[۲۷۶]
حزب نهضت اسلامی درآغاز کار جدید خود دو مرحلهی سیاسی را در پیش روی خود داشت: اول، شرکت در انتخابات ریاست جمهوری؛ حزب در جریان انتخابات دولت عثمانی را به عنوان کاندیدای مستقل حزب معرفی کرد. اما این کار با اعتراض توره جان روبه رو شد. زیرا وی معتقد بود در این مرحله کاندیدای حزب شانس پیروزی در مقابل رحمان اف ( رییس جمهور) را ندارد. در نتیجه این دوگانگی تحلیل اکبر توره جان زاده که اقدام به مصاحبهی رسمی در حمایت از نامزدی رحمان اف برای ریاست جمهوری کرد، از جانب شورای مرکزی حزب کنار گذاشته شد. انتخابات ریاست جمهوری تاجیکستان با تنش ها و چالش های سیاسی مختلفی که به دنبال تحریم انتخابات از جانب نیروهای مختلف از جمله ” حزب نهضت اسلامی” تا شب انتخابات ایجاد شده بود، در تاریخ ششم نوامبر ۱۹۹۹ برگزار شد و با اعلام پیروزی رحمان اف با ۹۸ درصد آرا پایان یافت. [۲۷۷]
چالش سیاسی دوم ” حزب نهضت اسلامی” انتخابات مجلس بود. در انتخابات مجلس که در تاریخ ۲۷ فوریهی ۲۰۰۰ برگزار شد، ” حزب نهضت اسلامی” با کسب ۸/۷ درصد آرا توانست دو نفر از سهمیه ۲۲ نفر احزاب را به خود اختصاص دهد. پس از تشکیل مجلس و اعلام رسمی خاتمه روند اجرای موافقتنامهی صلح، ساختارهای شکل گرفته برای تحکیم مبانی صلح ( کمیسیون مصالحهی ملی و گروه تماس بین المللی ) پایان کار خود را اعلام کردند و دو “حزب نهضت اسلامی” به رهبری سید عبدالله نوری و دموکرات به رهبری محمد روزی اسکندراف به عنوان احزاب قانونی در صحنهی سیاسی تاجیکستان باقی ماندند.[۲۷۸]
۲-۳-۱۱-۲ جنبش اسلامی ازبکستان
جنبش اسلامی ازبکستان(حرکت اسلامی ازبکستان) کار خود را در روستای حاصل خیز و کوچکی در مرکز درهی فرغانه آغاز کرد. پس از اصلاحات سیاسی گورباچف (ایجاد فضای باز سیاسی) در آسیای مرکزی، آگاهی مسلمانان این منطقه افزایش یافت. پس از فروپاشی شوروی، گروهی از مردان جوان و بیکار در نمنگان در حال ساخت مسجدی برای روستای خود بودند که با مخالفت شهرداری این شهر رو به رو شدند. آن ها از اقدام شهرداری عصبانی شدند و به سمت ساختمان مرکزی حزب کمونیست ازبکستان حرکت و آنجا را مصادره کردند.
این آغاز فعالیت جنبشی بود که بعدها در سراسر آسیای مرکزی طنین انداز شد. این گروه توسط دو نفر رهبری می شد: عبدالویچ یولداشاف که در دانشگاه ترک تحصیل کرده اما در سخنوری و رهبر گروه توانا بود؛ نفر دوم نیز جمعه بای احمد زانویچ خوجیو، اهل نمنگان بود. او که بعدها نام روستای خود را برگزید، فردی شجاع و شخصیتی کاریزماتیک داشت. نمنگانی در دوران شوروی (۱۹۸۷) سرباز بود. او در عملیات اشغال افغانستان به عنوان چترباز و مسئول گروهان شرکت کرد. در این جنگ مجاهدین افغانی که شجاعانه از افغانستان در برابر تهاجم شوروی دفاع می کردند، نمنگانی را تحت تأثیر قرار دادند. بعد از آن نمنگانی به عربستان رفت و وهابیون که در عربستان از امکانات و بودجه ی خوبی برخوردارند، به جذب و آموزش نمنگانی و دوستان او، همچون عبدالاحد پرداختند. وی در آنجا زبان عربی را یاد گرفت و رابطه خوبی با وهابیون برقرار کرد. [۲۷۹]
یولداشاف پس از فروپاشی شوروی و افزایش بزهکاری در فرغانه، گروهی را برای مقابله با بی نظمی و بزهکاری تشکیل داد. این گروه در نمنگان مردم را به اجرای شریعت و برپایی نماز در مساجد و زنان را به پوشاندن روی خود با روبند سفید و پرهیز از بدحجابی دعوت می کردند. یولداشاف شجاعانه از کریم اف خواست که شریعت را در ازبکستان اجرا کند و او را برای مناظره دعوت کرد. کریم اف در ۱۹۹۱ برای گفت و گو با یولداشاف به نمنگان آمد. اما یولداشاف چندین خواسته ی غیر عملی را مطرح کرد؛ برای مثال کریم اف، در ازبکستان دولت اسلامی تشکیل دهد، مدرسه های مذهبی و مساجد را آزاد بگذارد و قانون شریعت را اجرا کند. لذا کریم اف در حالی که به شدت عصبانی شده بود، قول داد در پارلمان خواسته های او را به بحث بگذرد.
در اواخر سال ۱۹۹۱ یولداشاف و مردانش به ساختمان سران حزب کمونیست ازبکستان حمله و فعالیت های گوناگون را برای سرنگونی کریم اف آغاز کردند. در مارس ۱۹۹۲ یولداشاف و جمعه نمنگانی به تاجیکستان فرار کردند و به حزب نهضت اسلامی که درگیر جنگ داخلی بود، پیوستند. [۲۸۰]
یولداشاف بعد از آن به همراه بعضی از رهبران این حزب به افغانستان رفت و به جمع طالبان پیوست. طالبان تا سال ۲۰۰۳ حامی فعالیت جنبش اسلامی در ازبکستان بود. یولداشاف سپس به کشورهای پاکستان، عربستان سعودی، امارات متحده ی عربی و ترکیه سفر کرد. هدف او از این سفرها برقراری رابطه با جنبش های اسلامی بود. سرویس اطلاعات پاکستان به آموزش، تربیت و تأمین بودجه یولداشاف پرداخت. به طوری که یولداشاف بین سال های ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ در پیشاور ساکن شد. یولداشاف با بن لادن ملاقات کرد.[۲۸۱]
نمنگانی هم از سال ۱۹۹۲ با فرار از ازبکستان در کورگان، جنوب تاجیکستان مستقر شد و در آنجا با بنیادگرایان سعودی رابطه برقرار و با چریک های نهضت اسلامی تاجیکستان در جنگ همکاری می کرد. درسال ۱۹۹۲ میلادی پس از آن که دولت تاشکند اقدام به سرکوب و بازداشت گستردهی اعضای این گروه کرد، اعضا و مسئولین آن به تاجیکستان که درآن جنگ داخلی آغاز شده بود، رفتند و به طرفداری ازمخالفین اسلامی این کشور وارد جنگ با نیروهای دولتی تاجیک شدند. در پایان سال ۱۹۹۲ میلادی نیروهای اسلامگرای تاجیک مجبور شدند به افغانستان مهاجرت کنند و اعضای گروه اسلامی ازبکستان نیز همراه آنان به این کشور رفتند. درسال ۱۹۹۳ میلادی، آن ها به گروه های سازمان یافتهای از طرفداران نهضت اسلامی تاجیکستان تبدیل شدند و درگیریهای آنان با نیروهای دولتی تاجیک در شرق این کشور آغاز شد. درسال ۱۹۹۶ میلادی که میان دولت تاجیکستان و مخالفین مسلح این کشورآتش بس برقرار شد، اسلامگرایان ازبک از اتحاد مخالفین تاجیک جدا شدند و “حرکت اسلامی ازبکستان” را با هدف سرنگونی رژیم” اسلام کریم اف”در ازبکستان و برقراری نظام اسلامی در این کشور، تاسیس کردند.[۲۸۲]
با وجود این که “جمعه نمنگانی”چترباز سابق ارتش شوروی و”طاهر یولداشاف” رهبران شاخه های نظامی و سیاسی حرکت اسلامی ازبکستان از نگاه تفکر و روش با یکدیگر تفاوت داشتند، اما در موضوع برخورد با رژیم تاشکند دارای دیدگاه یکسانی بودند. در سال ۱۹۹۹ میلادی به جان” اسلام کریم اف” در تاشکند سو قصد شد که در نتیجهی وقوع چندین انفجار تعدادی کشته و زخمی شدند. ولی به” اسلام کریم اف” آسیبی نرسید.[۲۸۳] این حادثه موجب تشدید سرکوب و زندانی شدن تعداد زیادی ازاسلامگرایان در ازبکستان گردید. دولت تاشکند “حرکت اسلامی ازبکستان” و شخص”طاهر یولداشاف”را به طراحی و اجرای حادثهی سو قصد به جان” اسلام کریم اف” متهم کرد.[۲۸۴] حتی پدرانی که فرزندانشان از اعضای جنبش اسلام گراها بودند، دستگیر کرد. کریم اف گفت: «اگر فرزند من هم این راه ها را انتخاب کند، خودم او را اعدام می کنم.»
در ماه نوامبر سال ۲۰۰۱ میلادی و قبل ازحملهی نظامی به افغانستان، واشنگتن نام “حرکت اسلامی ازبکستان” را در فهرست گروه های تروریستی قرار دارد. در جریان درگیری ارتش آمریکا با طالبان و القاعده، جنگجویان این گروه نیز متحمل تلفات جانی زیادی شدند. درحملهی هوایی آمریکا به شمال افغانستان “جمعه نمنگانی” فرماندهی نظامی “حرکت اسلامی ازبکستان” کشته شد و”طاهر یولداشاف”مجبور شد، بقیهی جنگجویان خود را از افغانستان به مناطق قبایلی پاکستان، به ویژه وزیرستان منتقل کند. اما در این منطقه عملاً در انزوا قرارگرفته و به سران قبایل محلی و فرماندهان طالبان پیوستند. در این حال برخی از قبایل پاکستانی با حمایت خدمات امنیتی این کشور”حرکت اسلامی ازبکستان” را تحت فشار شدید قرار دادهاند که تلاش این گروه برای استقلال عمل به جایی نرسید. بنابراین از ۴۰۰۰ نیرویی که در اوایل ورود به پاکستان دراختیار” قاری طاهر” بود، اکنون بیش از ۱۲۰۰ جنگجو بیشتر باقی نمانده است که از نگاه روحی و روانی در اوضاع نامناسبی قرار دارند و هیچ انگیزه ای بر ادامهی مبارزه ندارند. تا اوایل سال ۲۰۱۰ میلادی منابع نزدیک به “حرکت اسلامی ازبکستان” خبر کشته شدن” طاهر یولداشاف” را رد می کردند. ولی به تدریج در میان اعضای این گروه این اندیشه تقویت شده است که”طاهر یولداشاف”کشته شده است و آنان روحیهی خود را از دست داده اند. گفته می شود ” فردی به نام” عبدالرحمان” که تاتار می باشد پس از مرگ “طاهر یولداشاف ” رهبری”حرکت اسلامی ازبکستان” را بر عهده گرفته است. وی طرفدار جهاد علیه رژیم” اسلام کریم اف” و اتحاد کشورهای ترک زبان می باشد.[۲۸۵]
اما نگرانی اصلی تغییر ماهیت این سازمان از یک سازمان داخلی متشکل از مهاجران سیاسی ازبک به یک سازمان چندملیتی افراطی سیاسی- نظامی با ماهیت جهادی است. در آغاز تنها تعداد کمی از گروه های اسلامی درهی فرغانه که زیر پرچم این سازمان کار می کردند، دیدگاه های افراطگرایانه داشتند؛ اما نبود شبکه های قانونی برای انجام دگرگونی های سیاسی، رهبران جنبش اسلامی ازبکستان را بر آن داشت تا تنها بر اقدامات قهرآمیز تکیه نمایند. این رهبران با رد هر گونه گفت و گو با مقامات، اعلام کردند که هدف اصلی آن ها سرنگونی رژیم رئیس جمهور اسلام کریماف است. در مصاحبه های انجام شده طاهر یولداشاف، بنیانگذار و رهبر اصلی جنبش اسلامی ازبکستان، بارها با افتخار خود و پیروانش را «دشمنان یهودیان و مسیحیان» نام داد. در حالی که جنبش اسلامی ازبکستان همچنان یک سازمان ازبک محسوب می شود که رهبری واعضای آن اصالت ازبکی دارند، این سازمان امیدوار است که یک خلیفه گری اسلامی را در ازبکستان برپا نموده و آن را به سرتاسر منطقه گسترش دهد[۲۸۶].
جهان بینی جنبش اسلامی ازبکستان هنوز خام است و به خوبی توسعه نیافته است. این جهان بینی معرف آمیخته ای از جهادی گری، پان ترکیسم، و ملی گرایی ازبک است. دراوایل سال ۲۰۰۰ رهبران جنبش اسلامی ازبکستان به شدت به اتحاد خود با طالبان و القاعده امید بسته بودند. بنا بر منابع موجود، آن ها در ازای این اتحاد وعده گرفتند که برای یک یورش به آسیای مرکزی که در سال ۲۰۰۲ برنامه ریزی شده بود، کمکی همه جانبه را دریافت نمایند. اما سرنگونی طالبان این نقشه ها را نقش بر آب ساخت و جنبش اسلامی ازبکستان را با شکست های بسیار بزرگی رو به رو کرد و این سازمان را ناچار ساخت تا به پاکستان انتقال یافته و به گروهی از مزدوران بین المللی تبدیل شود. جنبش اسلامی ازبکستان که ستادهای فرماندهی و پایگاه های نظامی آن هم اکنون در وزیرستان شمالی در کشور پاکستان قرار دارند، از بنیاد اصلی اجتماعی خود به دور افتاده و از برپا ساختن پادگان و پایگاهی جهت اجرای یورش مستقیم به مرزهای ازبکستان ناتوان مانده است. این امر موجب بروز درگیری های درونی میان بسیاری از رهبران جنبش اسلامی ازبکستان و بیشتر شبه نظامیان شده است. در حالی که توجه رهبران جنبش اسلامی ازبکستان بر بازار سیاه بین المللی و قاچاق مواد مخدر متمرکز شده است.[۲۸۷] راهبرد و راهکار شبه نظامیان ازبک از سه مرحله تشکیل شده است.