هلسپل و یوشی (۱۹۹۷) اشاره کردند که سیستمهای خبره میتواند در چارچوب یک جزء منابع دانش، یک جزء فعالیتهای مدیریت دانش و یک جزء تأثیرات مدیریت دانش ایفای نقش کنند. مطمئناً سیستمهای خبره میتوانند در جزء فعالیتهای مدیریت دانش از طریق بازنمایی و پردازش دانش کارساز باشد. سیستمهای خبره و دانش مدار میتواند گردآوری دانش را تسهیل کند و زمانی که با انطباق دانش همراه شود، سیستم مدیرتی دانش به عنوان یک موجودیت موفق در میآید.
۲-۷- رویکردهای موجود نسبت به مدیریت دانش
دو رویکرد زیربنایی نسبت به مدیریت دانش وجود دارد: رویکرد فرایندی و رویکرد تعاملی (Turban et al , 2006).
رویکرد فرایندی به دنبال آن است که دانش سازمانی را به وسیله برنامههای کنترل، فناوریها و فرایندهای رسمی، تدوین کند. سازمانهایی که این رویکرد را اتخاذ میکنند، سیاستهای آشکاری را جهت مدیریت بر چگونگی جمع آوری، ذخیره سازی و انتشار دانش در سازمان اجرا میکنند. این رویکرد، معمولاً استفاده از فناوری اطلاعات را برای افزایش کیفیت و سرعت خلق و توزیع دانش در سطح سازمان، شامل میشود. این فناوریها شامل شبکههای داخلی، انبار های داده، مخازن دانش، ابزارهای تصمیم یار و گروه افزارها میباشند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
رویکرد فرایندی، دارای سطوح مختلفی است. در ابتداییترین سطح، دانش در قالب توصیفات، داستان و سایر شکلهای مستندسازی، تدوین میشود و اصلاحات کمی در آن ها صورت می پذیرد. در سطح بعدی، دانش به مفاهیم ساختار یافته، چارچوبها و نظریه تبدیل میشود و در بالاترین سطح، دانش به فعالیتهای کاری که به کارکنان جهت میدهند، وارد میشود. اصلیترین انتقاد وارد به این رویکرد، آن است که نمیتواند بخش اعظمی از دانش ضمنی موجود در بنگاهها را جذب نماید و افراد را مجبور به استفاده از الگوهای ثابت فکری می کند. رویکرد فرایندی، مورد قبول شرکتهایی است که محصولات نسبتاً استانداردی را با هدف برطرف کردن نیازهای معمول، تولیدمی کنند. به دلیل ماهیت استاندارد کالاها و خدمات، بیشتر اطلاعات ارزشمند این بنگاه ها، از نوع عینی است.
برخلاف رویکرد قبل، رویکرد تعاملی فرض میکند که بخش عمدهای از دانش سازمان، ماهیتاً ضمنی و مستتر است و به همین خاطر برنامههای کنترل، فرایند ها و فناوریهای رسمی، برای انتقال این نوع مفاهیم مناسب نیستند. تمرکز این رویکرد، به جای ساختن سیستمهای رسمی برای مدیریت دانش، بر ایجاد محیطهای اجتماعی یا گروههای تعاملی لازم برای تسهیل به اشتراک گذاشتن مفاهیم ضمنی میباشد.
گروههای تعامل، گروههایی متشکل از افرادی با زمینه فعالیت حرفهای مشابه هستند که به طور غیررسمی با یکدیگر کار میکنند. در این مجموعه، افراد به طور مستقیم با یکدیگر همکاری مینمایند، به یکدیگر آموزش میدهند و تجربیات خود را به اشتراک میگذارند.
رویکرد تعاملی معمولاً مورد استفاده شرکتهایی قرار میگیرد که برای مشکلات خاص راهکارهایی کاملاً اختصاصی ارائه مینمایند. دانش ارزشمند این بنگاهها، ماهیتاً ضمنی است که این امر اکتساب، ارائه و مدیریت آن را دشوار میسازد. در این حالت، محیط و ماهیت مشکلات موجود، کاملاً پویا است. در این بنگاهها، دانش به وسیله ارتباط فرد با فرد به اشتراک گذاشته میشود. روشهای پردازش مشترک (به عنوان مثال، لوتوس نو تز و پست الکترونیکی) به افراد در برقراری ارتباط کمک میکند. از آنجا که جمع آوری، ذخیره و مدیریت دانش ضمنی، دشوار است، بخشی از دانش عینی که افراد را جهت دست یابی به دانش ضمنی راهنمایی میکند (اطلاعات تماس با افراد، گزارشهای مشاورهای) در دسترس گروه خاصی از اشخاص که ممکن است به آن نیاز داشته باشند، قرار میگیرد.
یک برنامه مدیریت دانش احتمالاً هر دو رویکرد فرایند و تعامل را در بر میگیرد. این دو باهم تضادی ندارند. جدول ۲-۲، رویکردهای فرایندی و تعاملی را به طور خلاصه بیان میکند.
جدول ۲-۲- رویکردهای فرایندی و تعاملی در مدیریت دانش (Turban et al , 2006)
رویکرد تعاملی | رویکرد فرایندی | |
دانش ضمنی: دانش مطرح نشده است که به دست آوردن یا تدوین آن آسان نیست | دانش عینی: در قالب قواعد، ابزارها و فرایندها تدوین میشود | نوع دانش مورد پشتیبانی |
گروههای اجتماعی غیر رسمی که در تعریف، اجرا و بهینه سازی مشارکت میکنند | برنامههای کنترل و رویههای عملیاتی استاندارد با تاکید فراوان بر به کار گیری فناوری اطلاعات ثبت پشتیبانی از خلق، تدوین و انتقال دانش | وسایل انتقال |
محیطی را برای ایجاد و انتقال دانش ضمنی ارزشمند، فراهم میکند | به ایدههای جسته و گریخته و دانش پراکنده ساختار میبخشد | مزایا |
برای ایدههای جدید و پاسخگویی به محیط متغیر جرقه ایجاد میکند | استفاده مجدد از دانش را توسعه میدهد | |
میتواند منجر به ناکارآمدی شود فراوانی ایدهها بدون ساختاری برای اجرای آن ها | نمیتواند از دانش ضمنی استفاده کند، ممکن است نوآوری را محدود کرده و شرکت کنندگان را به استفاده از الگوهای ثابت تفکر وادار نماید | معایب |
سرمایهگذاری متوسط در فناوری اطلاعات جهت تسهیل گفتگوها و انتقال دانش ضمنی | سرمایهگذاری چشمگیر در فناوری اطلاعات جهت اتصال افراد به دانش مدرن قابل استفاده مجدد | نقش فناوری اطلاعات |