اعتیاد، الگوی رفتای است که وجه مشخصهاش نیاز شدید به مصرف داروی موردنظر و احساس امنیت کردن پس از تأمین آن میباشد.اعتیاد یک بیماری زیست شناختی مادامالعمر است که در آن شخص معتاد روی رفتارش کنترل ندارد و بهبود آن مستلزم درمان طبی یا روانی است. اعتیاد زمانی رخ میدهد که الگوی رفتاری اجبار در مصرف دارو ایجاد گردد و شخص اشتیاق مهارناپذیر به دارو پیدا کند.
چه چیزی سبب میشود که مصرف آزمایشی دارو یا مصرف محفلی یا تفریحی آن به اعتیاد بینجامد؟برخی داروها بسیار اعتیاد آورند.
۴-۳-داروهای روانگردان
واژهی دارو drog در اشاره به هر نوع ماده بجز غذا که به طور شیمیایی کارکرد ارگانیسم را تغییر میدهد به کار میرود. داروهای روانگردان داروهایی هستند که بر رفتار، هشیاری و یا خُلق و خو تأثیر میگذارند یعنی حالات هشیاری را تغییر میدهند، ادراکات را جرح و تعدیل کرده و خُلق و خوی آدمها را عوض میکنند. هم داروهای غیرمجاز «خیابانی» از قبیل هرویین و ماریجوآنا، هم داروهای مجاز مانند آرامبخشها و داروهای محرک و هم داروهای آشنا از قبیل الکل، نیکوتین و کافئین در زمرهی این دسته از داروها به حساب میآیند.
مردم به این دلیل به داروهای روانگردان علاقهمندند که به آن ها در سازگاری با محیط دائم در حال تغییرشان کمک میکند. زیرا مصرف داروها باعث کم شدن تنش، سرحال آمدن، رفع خستگی و در برخی موارد، فرار از واقعیات تلخ دنیا میشود. داروهای روانگردان رفتار و هشیاری را تحت تأثیر قرار میدهند. زیرا از راههای خاص زیست- شیمیایی بر مغز اثر میگذارند. با تکرار مصرف دارو ممکن است شخص به هر یک از این داروها وابستگی پیدا کند. وابستگی جسمی که یک نیاز فیزیولوژیک به داروست و وابستگی روانی که یک میل شدید به تکرار مصرف دارو بنا به دلایل هیجانی است مثلاً به دلیل احساس آسایش و کم شدن استرس.
۴-۴-عوامل مشترک اعتیادآوری داروها ی روانگردان
سه عامل اصلی مشترکاً سبب میشوند داروها اعتیادآورتر ازدیگر مشوقها باشند:
الف. نخستین عامل:
این است که داروهای اعتیادآور تحریک بیش از حد دستگاه دوپامینی مزولیمبیک پاداش در مغز را بیش از حد تحریک میکنند.
با مصرف داروهای روانگردان نشئهی دارویی ایجاد میشود که برای مصرف کننده «اَبَرپاداش» است. لذا داروهای نشئهآور هم بخش لذت (خوش داشتن) و هم بخش انگیزش (خواستن) را به طور همزمان در دستگاه عصبی افیونی و دستگاه دوپامینی پاداش به فعالیت وامیدارد. خاطرهی یکبار تجربهی چنین لذت سرشاری به شدت شخص را وسوسه میکند که در جستجوی تکرار آن برآید.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ب. عامل دوم:
با مصرف مکرر داروهای اعتیادآور سندرم ناخوشایند ترک دارو ایجاد میشود. یعنی با مصرف مکرر دارو دستگاههای لذت مغز، بیش از پیش در برابر تحریک مقاومتر شده تحمل دارویی ایجاد میشود. قطع دارو سبب میشود فعالیت دستگاههای لذت که اینک مقاوم شدهاند کاهش یابد و فرآیندهای ناخوشایند ترک دارو فعال شوند و عوارض ترک دارو بروز کند. این حالت آزاندهی ترک دارو سبب میشود در معتادان انگیزشی، انگیزش، دوچندان در برای ادامهی مصرف دارو ایجاد شود. به نظر میرسد که کارکرد دستگاه دوپامین مزولیمبیک نقش مهمی در جنبهی انگیزش پاداشها داشته باشد. این دستگاه مستقیماً ایجاد احساس لذت نمیکند، بلکه شخص را به تکرار رویدادی که سبب افزایش لذت شده است سوق میدهد.
ج. عامل سوم:
اینکه داروهای اعتیادآور ممکن است تغییرات دایمی درد ستگاههای پاداش مغز ایجاد کنند. و این تغییرات حتی پس از گذراندن دورهی ترک دارو نیز موجب اشتیاق به دارو موجب میگردند. لذا با مصرف بعدی دارو نظیر کوکایین، هرویین و آمفتامین یا محرکهای وابسته به دارو دستگاه دوپامینی مزولیمبیک به شدت فعال میشود و موجب میشود نورونهای این ناحیه دچار پرکاری یا حساسیت شوند و چون در دستگاه دوپامینی مزولیمبیک کیفیات انگیزشی (خواستن) شدیدتر از کیفیات لذتبخشی پاداش (خوش داشتن) آن است به همین دلیل پرکاری آن در معتادان موجب اشتیاق مفرط به دارو میشود.
حساسیت نورونی مدتها پس از ترک اعتیاد نیز باقی میماند. شاید به همین دلیل است معتادان حتی پس از پایان دورههای ترک اعتیاد و مسمومیتزدایی باز هم در خطر سقوط به ورطهی اعتیاد قرار دارند.
مجموعهی این سه عامل، علت اعتیاد آورتر بودن داروها را نسبت به دیگر مشوقها روشن میسازد. این داروها مستقیماً مکانیسمهای مغزی لذت را فعال میسازد، نشانگان ترک دارو ایجاد میکنند که معتاد را به ادامهی مصرف دارو سوق میدهد، و احتمالاً موجب پرکاری دائمی دستگاههایی از مغز میباشند که با اشتیاق به پاداشهای دارویی سروکار دارند. مقاومت در برابر اثر مشترک این سه عامل بسیار دشوار است.
۴-۵-ویژگی های عمده وابستگی دارویی دراعتیاد
وابستگی دارویی که اعتیاد نیز نامیده میشود سه ویژگی عمده دارد که عبارتنداز:
۱- تحمّل :
یعنی اینکه شخص با ادامهی مصرف مجبور میشود مرتباً مقدار مصرف ماده را افزایش دهد تا به همان احساس قبلی دست یابد. برای مثال، اولین بار که شخص ۵ میلیگرم والیوم که دارویی آرامبخش است مصرف میکند، خیلی احساس آرامش میکند ولی بعد از آنکه شش ماه هر روز این قرص را خورد باید برای رسیدن به این آرامش، ۱۰ میلیگرم قرص بخورد.
۲- علائم ترک دارو :
با قطع مصرف دارو، شخص واکنشهای جسمی و روانی ناخوشایندی تجربه میکند. این نشانهها به فراخور نوع داروی مصرفی میتوانند. شامل: لرزش، عرق کردن، چنگههای معده، استفراغ، سردرد، بیخوابی، تهوع، گرفتگی عضلات، افزایش ضربان قلب و فشار خون، تشنج، اضطراب و افسردگی باشند.
۳- احساس اجبار در مصرف دارو :
شخص بیشتر از آنچه قصد داشته دارو مصرف میکند، میکوشد میزان مصرف دارو را کنترل کند اما نمیتواند، و وقت زیادی را صرف به دست آوردن مواد میکند. یعنی یک الگوی رفتاری اجبار برای مصرف دارو به وجود میآید و شخص اشتیاق مهارناپذیر به مصرف دارو پیدا میکند.
میزان تحمل دارو و شدّت نشانههای ترک اعتیاد در مورد مواد مختلف فرق میکند مثلاً میزان تحمل مواد افیونی (مانند هرویین) بسیار بیشتر از بقیهی داروها است. برعکس، میزان تحمل کسانی که ماریجوانا دود میکنند به ندرت زیاده از حد بالا میرود. نشانههای ترک دارو پدیدهی رایجی به دنبال مصرف طولانی و زیاده از حد الکل، مواد افیونی و مسکنهاست. این نشانهها در مورد داروهای محرک رایجترند، اما کمتر آشکارند لیکن در موردتوهمزاها، حتی در پی مصرف مکرر، ایجاد نمیشوند. با اینکه تحمل و نشانههای تحرک دارو از ویژگیهای اصلی وابستگی دارویی محسوب میشوند، اما د امر تشخیص اعتیاد، وجود آن ها ضروری نیست. هر کس که همانند برخی مصرفکنندهگان ماریجوانا الگویی از بیاختیاری مصرف دنبال کند، فردی وابسته به دارو محسوب میشود. هرچند هیچ نوع نشانهی تحمل یا ترک دارو نداشته باشد.
بنابراین از دیدگاه زیستشناسی عصبنگر، داروهای روانگردان، میزان دوپامین گذرگاههای پاداش مغز را افزایش میدهند. این گذرگاهها در منطقه کلاهک قدامی و nucleus accumbens قرار دارد. دوپامین که از منطقه کلاهک قدامی میآید، فقط نواحی پیش پیشانی مغز را به طور مستقیم فعال میکند. اگر چه داروها، مکانیسمهای عمل متفاوتی دارند ولی تمام این داروها با افزایش انتقال دوپامین، فعالیت گذرگاه پاداش را افزایش میدهند.
۴-۶-افزایش زمینه های بزهکاری مصرف شیشه
برخى باورهاى غلط در مورد مصرف شیشه، زمینه را براى گسترش مصرف آن در کشورمان فراهم نموده است که عبارتند از:
الف. تصور اعتیادآورنبودن مصرف شیشه
عدهاى از جوانان بهعلت عدم اطلاع از مضرات و پیامدهاى شیشه و نادیدهانگاشتن عوارض آن، دچار باورهاى غلط گردیده، بهطورىکه تصور مىنمایند مصرف تفریحى و تجربه یکبار مصرف، سبب کسب لذت، تفریح و خوشگذرانى و رفع مشکلات روحى گردیده و سبب اعتیاد نخواهد شد. غافل از اینکه بسیارى از معتادان مصرف کننده شیشه با همین انگیزه اقدام به مصرف نموده و یکبار مصرف سبب ایجاد تمایل و احساس مثبت براى ادامه مصرف در آنان شده و همین امر موجبات وابستگى روانى به اینگونه مواد را در آنان فراهم نموده است. پژوهشها نشان داده که افراد براى رسیدن به احساس لذت اولیه ناشى از مصرف شیشه مىبایست به مقدار مصرف خود بیفزایند و همین امر سبب وابستگى و اعتیاد آنان خواهد شد.
ب. تصور پایینبودن آسیبهاى ناشى از مصرف شیشه
تبلیغات سوء در جهان حکایت از این موضوع دارد که آسیبهاى ناشى از مصرف ماده مخدر شیشه به میزان قابل ملاحظهاى کمتر از انواع مواد مخدر سنتى (افیونى) است و مصرف شیشه خطرى براى سلامتى افراد ندارد، در حالىکه پژوهشها نشان مىدهد آثار سوء ناشى از مصرف شیشه بهمراتب بالاتر از مواد مخدر سنتى بوده و بروز خسارتهاى شدید روانى در ابعاد مختلف، خط بطلان بر این تبلیغات دروغین کشیده است.
ج. تصور ایجاد انرژى مضاعف بهواسطه مصرف ماده مخدر شیشه
عدهاى بهعلت باورهاى غلط معتقدند که مصرف شیشه سبب احساس شعف، شادمانى و انرژى مضاعف خواهد گردید اما باید یادآور شد که مصرف شیشه سبب ایجاد توهم در ذهن و بروز لطمه به سیستم اعصاب مرکزى خواهد شد، بنابراین بیمار مغزى نمىتواند با احساس شعف و… روبهرو گردد.
د. تصور افزایش قواى جنسى ناشى از مصرف شیشه
تبلیغات مسموم در جامعه دلالت بر این موضوع دارد که مصرف شیشه سبب افزایش قواى جنسى خواهد شد در صورتىکه نتیاج بررسىهاى صورتگرفته، حکایت از این واقعیت دارد که در درازمدت همزمان با وابستگى روانى به شیشه، کاهش میل جنسى در مصرفکننده را بهدنبال داشته و سبب تضعیف قواى جنسى خواهد شد.
ه. تصور افزایش تمرکز، آرامش و خلاقیت ناشى از مصرف شیشه
دستهاى از مصرف کنندگان شیشه اظهار مىدارند که مصرف شیشه سبب افزایش هوشیارى، خلاقیت و بهبود کارایى خواهد شد اما باید یادآور شد مصرف شیشه و بروز وابستگى روحى و روانى براى مصرف مجدد، سبب روانپریشى و آشفتگىهاى ذهنى در مصرف کنندگان مىشود.
و. تصور لاغرى ناشى از مصرف شیشه
تبلیغات سوء از سوى سیستم هوشمند مت آمفتامین، با هدف جذب مشتریان جدید، با تقویت این باور غلط که مصرف شیشه سبب لاغرى مىگردد، با ارائه نگرشهاى غیرصحیح از جمله در آرایشگاههاى زنانه، موجب گرایش دختران و زنان به مصرف ماده مخدر شیشه فراهم نموده که تبعات و خسارات زیانبارى بر نهاد خانواده وارد نموده است.
همچنین شیوع مصرف شیشه که جزو مخدرهای توهمزا به شمار میآید و پیامدهای جبرانناپذیر آن به عنوان یک ماده مخدر صنعتی به یک معضل اجتماعی جدی تبدیل شده است.
دو معضل بیکاری و بیعاری عامل اصلی گرایش جوانان به مواد مخدر صنعتی است. بیکاری و نداشتن اشتغال مولد برای قشر ضعیف جامعه نه تنها عامل افزایش فقر خواهد بود، بلکه قشر جوان را وا میدارد تا برای گذران اوقات فراغت خود که مدت زمان آن کم نیست، به این مواد رو آورند. اما این موضوع در قشر مرفه جامعه به شکل دیگری پدیدار میشود، به این معنا جوانی که در رفاه کامل به سر میبرد دغدغه کسب و سود ناشی از اشتغال را ندارد. هر زمان که بخواهد پول در اختیارش قرار دارد. اما مشکل این گروه چگونگی مصرف پول است. هر چه بخواهد دارد و این موضوع به مرور زمان برایش راضیکننده نیست، بنابراین برای فرار از پوچی که به آن دچار شده است به این مواد گرایش پیدا میکند.
بنابراین جوان اگر به شغل متناسب با علایق خود اشتغال داشته باشد، زمانی پیدا نخواهد کرد تا به پای پوچی مصرف شیشه، فدا کند.
البته فقط موضوع مصرف شیشه نیست، در حال حاضر انواع مخدرها از سنتی گرفته تا مسکرات و مواد مخدر صنعتی به نوعی گریبان جوانان را گرفته است، اما مواد مخدر صنعتی به دلیل دسترسی آسان و ارزان شیوع بیشتری دارد.
به عنوان کسی که در زمینه آسیبهای نوپدید پژوهش و تحقیق داشته اید، آیا آمار و ارقامی از جمعیت جوانان گرفتار به مواد مخدر صنعتی وجود دارد؟
مواد مخدر صنعتی از امور منکر به شمار میآیند و جوانان اغلب آن را انکار و مخفی میکنند، بنابراین اگر آمار و ارقامی در این زمینه موجود باشد مربوط به مراکز درمانی و مشاورهای است. گرچه آماری که از سوی این مراکز اعلام میشود به هیچ عنوان قطعی نبوده و از واقعیت بسیار دور است.
با این حال ما به عنوان عضوی از فرهنگستان علوم پزشکی و شاخهای از سلامت اجتماعی در غالب مشاورههایی که انجام میدهیم به نتایج و واقعیتهایی میرسیم که گاهی از بازگو کردن برخی از این واقعیتها منع میشویم. این در حالی است که بیان آمار و ارقام یک هدف را دنبال میکند و آن توقف شیوع و پیشگیری است.
به عنوان مثال ابتلای فرد به آنفلوانزای مرغی با این هدف به اعلام عموم میرسد که بیماری کنترل شده و ادامه نیابد.
با همه این حرفها مسائل و معضلات اجتماعی در کشور کم نیست و شیشه یکی از آسیبهایی اجتماعی است که با درگیر کردن قشر جوان آثار ناگواری از خود برجای گذاشته است.
هدف از اعلام آمار و ارقام درباره شیوع آسیبهای اجتماعی مانند شیشه، پیدا کردن راه حلی برای مقابله و پیشگیری است و این در حالی است که؛ نتایج بررسیهای به عمل آمده در اختیار نهادهای ذیربط قرار داده شده، اما به دلایل مختلف از اعلام و بیان آن خودداری میکنند. علاوه برآن گاهی آسیبهایی در کشور بروز کرده که در تمام دنیا بیسابقه است. بر همین اساس ما نمیخواهیم به واقعیتها واقع بینانه بنگریم و به سمت حقیقت حرکت کنیم، فکر میکنیم اگر چشمها را ببندیم شب میشود.