«ملاهادی سبزواری در شرح موضوع قوس نزول و صعود از منظر مولانا با بیان آیهی(۲۹) سورهی شریفهی اعراف: (قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ) میگوید: سیر وجود و نزول و عروج دوری است، وهرچه در قوس نزول بوده در قوس صعود باید مثلش پیدا شود».(سبزواری،۲/۱۹۵)، ودرجایی دیگرمی گوید: «چون قوس نزول اختتام پذیرفت، قوس صعود افتتاح نمود در صراط انسان کامل، و او را سیرمن الحق الی الحق و سیر بالحق فی الحق و من الحق الی الحق أعنی از مجلویت اسماء و صفات حضرت واحدیت ترقی نمود به مجلویت حضرت احدیت». (همان، ۱/۱۵۱)
کآنچه می گوید رسولِ مُستنیر | مر مرا هست آن حقیقت در ضمیر | |
پرتوِ اندیشه اش زد بر رسول | قهــرِ حـقّ آورد بــر جانش نزول | |
(مثنوی۱/۳۲۴۵-۳۲۴۶) | ||
حَمـد دُو مَــرتَبَـه هَاتْ ژَ آسِمَان | یَکْتَــایِی مُخْتَص ِذَاتِ حَق بِزُان |
۱) ترجمه بیت: سورهی مبارک حمد دو بار بر پیامبر (ص) نازل شد، این را نشانهی یکتایی خداوند بدان.
۲) شرح مفاهیم عرفانی: حمد: سوره فاتحه الکتاب، ستایش شکر، این سوره کلام خدای سبحان است، اما به نیابت ازطرف بنده اش، و زبان حال بنده اش درمقام عبادت، و اظهار عبودیت است، که چگونه خدا را ثنا می گوید، و چگونه اظهار بندگی می کند. این سوره اصلاً برای عبادت درست شده است، و در قرآن هیچ سوره ای مانند آن دیده نشده است. منظور از آن چند نکته میباشد: نکته اوّل؛ ازاوّل تا آخرکلام خداست اما درمقام نیابت از بنده، دوم این که سوره مبارک دو قسمت است نصفی برای خدا، و نصفی دیگربرای بنده، سوم مشتمل برتمامی معارف قرآنی که شامل اصول و فروع و به چند اصل برمی گردد: ۱- توحید ۲- نبوت ۳- معاد و فروعات آن ۴- هدایت بندگان بسوی آنچه صلاح دنیا و آخرتشان است. (ر. ک، طباطبایی،۱۳۷۰: ۷۵و۷۶)، حقیقت حمد این است که: عارف پیرو خواجه ی کاینات باشد، و با پیروی از ایشان (ماعرفناک) مخاطب حق، حق تعالی جواب (لولاک) خود را در حمد و ستایش خداوند آشکارکند. و باید توجه داشته باشد هیچ گاه نباید از اظهار حمد و ثنای خدا کوتاهی کند و نه باید با اظهارات لفظی و حالی اکتفاکند. افتتاح کلام الهی را با الحمد الله آغازمی شود، تا ثنای حق را از زبان وی شنیده و در آن کوتاهی صورت نه گیرد. تا خود را از خمودی و کسالت نجات داده و به کمال برساند. و سیّدالفصحاء حضرت خاتم می فرماید: «لااُحْصی ثَناءً عَلَیْکَ، أنْتَ کَما أثْنَیْتَ عَلی نَفْسِکَ». (ر.ک.رضانژاد،۲/۷۱۴)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
سَبُـــع مَثـــَانِــی وَ معنــاش دُوْاَنْ | سَبُـع لْمَثـانِی حَمــد چُــاردَه تَــن زَاَن |
۱) ترجمه بیت: سوره فاتحه الکتاب در معنی دو تاست زیرا یک معنای آن رحمت است ومعنای دیگرآن عذاب، اما معنای رحمت آن ستایش چهارده معصوم است.
۲) نکات لغوی وبلاغی: دُوْاَن با زُاَن: کلمه قافیه است، سبع المثانی: تصدیر است، چارده تن: استعاره از چهارده معصوم است، سبع المثانی: نزول دوباره هفت آیه سوره حمد، امّا سبع المثانی درحمد: چهارده معصوم.
۳) شرح مفاهیم عرفانی: «سبع المثانی: سوره فاتحه الکتاب را از آن جهت دو مرتبه نازل شده است و مشتمل بر هفت آیه است سبع المثانی گویند، ذات حق را به اعتبار تنزل و ظهور در دو مرتبه علم و عین، هفت اعتبار کلی صفات سبعه ذاتیه اند: علم، حیات، قدرت، اراده، سمع، بصر، کلام سبع المثانی است». (سجادی جعفر، ۱۳۸۹: ۴۵۸)، سبع المثانی: سوره فاتحه که هفت آیه دارد، و در هر نماز دوبار خوانده
میشود. دررکعت اول و دوم و در دو نوبت بر پیامبر نازل شده است، یک نوبت در مکه هنگامی که نماز واجب شد، و نوبت دوم هنگامی که قبله از بیت المقدس به خانه کعبه تغییر داده شد. در بیان این که پیامبر معظم اسلام در نماز سوره فاتحه را قرائت می نمودند ومی فرمایند: «لاصلوهَ اِلّا بِفَاتِحَهِ الْکِتاب» لفظ سبع به این دلایل بوده است: هفت آیه دارد المثانی به دلیل نزول مجدد همین سوره در مدینه، ازطرفی مثانی از مثنی گرفته شده و آن دوبار خواندن آن در نمازهای واجب و مستحبی منهای نماز میت، و دوم دوبار در مکه و مدینه نازل شده است و این عظمت قرآن را می رساند. (ر.ک، رضانژاد، ۱۳۸۳: ۲۰۹-۲۱۰)، «برای فاتحه نام های گوناگونی بیان داشته اند ازجمله پیامبرمی فرماید: «فَاتِحَهُ الْکِتاب شِفَاءٌ مِن ْ کُلِّ الْدّاؤِ، لاصلوهَ اِلّا بِفَاتِحَهِ الْکِتاب، اُمّ الْقُرآن عِوَضٌ عَنْ غَیرَها وَ لَیسَ غَیرَها عِوَضاً عَنهَا، قِسمَتُ الصّلوهَ بَینی وَ بَینَ عَبدی نَصفَینْ، نِصْفُهَا لِی وَ نِصْفُهَا لِعَبْدِی الخ»». (همان، ۱۳۸۳: ۲۱۱-۲۱۴)، «اُبیّ بن کعب میگوید: سوره حمد را بر پیامبر خواندم فرمود: به خدایی که جانم در دست اوست، مثل فاتحه الکتاب را خداوند نه در تورات نه زبور و نه درانجیل و نه درقرآن خالی از سوره حمد نازل نکرده، و این سوره سبع المثانی است که خداوند آن را بین خود و بنده اش نصف نصف کرده است».(همان، ۱۳۸۳: ۲۱۴)
بِیســتُ و هَشـت حُـروف هَـردُوَان یَـکَ | چَـاردَه مَعصُـومِن بِـی رِیـبُ وبِـی شـَک |
۱) ترجمه بیت: بیست وهشت حرف الفبا و چهارده معصوم را یکی درک کن بدون این که شک و تردیدی در معنی آنها داشته باشی.
۲) نکات بلاغی: یَک با شَک: کلمه قافیه است، بین واژه های بیست و هشت و دو و یک و چارده و حروف مراعات نظیر است.
۳) شرح مفاهیم عرفانی: بردانایان عشق به اسرارحق پوشیده نیست که هرلفظ و رقمی از حروف بیست و هشتگانه الفبا باطنی از معنی عرفانی و دینی دارند، هرچند شکل آنها ساده است و مفرد که آن هم به اندازه استعداد عارف درک می گردد، در صورتی که معنی آن در لوح نگاشته شده است. و یا این که از کیفیت تموّج در اجزای هوایی به واسطه نفس ظاهر و محل خروج همین حروف حلق که منشاء معنی باطن است، هرگاه که نفس انسان ممتد و منبسط گردد در معنی دگرگونی ایجاد میشود. الف نفس رحمانی است که این لفظ را به آن دلالت وضعی است اما دلالت به وضع الهی، الف بشارت دهنده به ذات احدیت میباشد از حیث اتصاف الف به صفات سبعه ی ذاتیه ی خداوند متعال، و الف در نظر واضعان ارقام خطی مرکب از هشت نقطه می باشد. این خود کنایه از: واحدات هفت گانه صفات ذاتیه پروردگار است که با وحدت جمعیه که وحدت هشتم میباشد، واحدانیت الف را بیان میدارد، که مبدا ازلی است ونشانه ای از ذات احدیت است، الف معبری از حقیقت محمّدیه میباشد. هرگاه الف را توسط شفتین به وجود بیاید از فردیت بیرون آمده به زوجیت می رسد. (الف) دال است و مدلول آن ذات احدیت است. ابتدا (الف) ظهور مییابد و سپس دیگر حروف به تبع وجود می یابند. عارفان ملکوت حروفند گفته اند سه هزار و یکصد و هشت ملک روحانی خادم الفند، از طرفی چون خواص الف بسیط محصور است شروع کلمات مفرد که منوّن به عنوان الف شده اند، به اصطلاح اهل رمز واشارت مدلولند. (ر. ک، سلیمانی، ۱۳۹۰: ۳۳-۳۵)
مُفْـــرَدَات وِیَـــردَ مِرَکَــبْ وَ جَا |