حفظ سقف مالکیت خارجی در حد ۴۹
درصد در بیشتر پروژه های نفت و گاز
وجود مناطق اکتشاف نشده و پتانسیل
بالای تولید مواد هیدروکربوری در
بلندمدت
۸
توسعه سریع صنعت GTL ،LNG و
صنعت پتروشیمی
کند کردن پروژه های جدید صادرات LNG
به دلیل نگرانی از آسیب رسیدن به
ذخایر میدان گنبد شمالی
عضویت در اتحادیه گمرکی GCC و
تسهیل تجارت با کشورهای حوزه خلیج
فارس
۹
مشارکت بالای IOCs مطرح
بین المللی
بالا بودن نرخ رشد اقتصادی قطر در
سال های آتی بر اساس پیش بینی های
معتبر بین المللی
۱۰
رشد اقتصادی بادوام در دهه اخیر
توسعه بخش های غیر هیدروکربوری
به ویژه مؤسسه های مالی
۱۱
بزرگ ترین صادرکننده LNG جهان
فصل پنجم: سیاست خارجی فعال قطر برمبنای نقش انرژی و تئوری نوواقع گرایی
رفتار هر کشور در محیط بیرونی برآیند و تداوم کنشها و سیاستهای داخلی آن کنشگر محسوب میشود. اما شرایط خاص کشورهای ذرهای در نبود مولفههای سخت قدرت مانند تعدد جمعیت و وسعت سرزمین این کشورها را در مضیقههای بسیار قرار میدهد تا جاییکه عمدتا عوامل بیرونی، ماهیت رفتار خارجی کنشگر را شکل میدهد.
همسایه جنوبی ایران یعنی قطر نیز در زمره این کشورها قرار دارد، اما چه توجیهی برای بلندپروازیهای قطر از مغرب تا الجزایر، لیبی، تونس، مصر، سودان، یمن و سوریه و مستثثنی شدن منطق رفتاری این کشور از سایر کشورهای مشابه آن وجود دارد؟اولین نکته در مورد قطر آن است که توجه داشته باشیم چرخش در سیاست خارجی این کشور به تبع تحولات خاورمیانه رخ نداده است چرا که جدای از این تحولات، پیشتر شاهد ایفای نقش قطر در بحران دارفور در مارس ۲۰۰۹، جریان جنگ ۲۲ روزه غزه، کوشش برای برونرفت لبنان از بحران داخلی و تشکیل دولت وحدت ملی به ریاست میشل سلیمان و نیز تلاش برای یافتن جایگاهی درمیان گروههای فلسطینی و لبنانی بودهایم اما تحولات خاورمیانه این فرصت را برای این کشور به ارمغان آورد تا ضمن عمقبخشی به رفتار و منطق رفتاری خود در جهت همراه کردن قدرتهای بزرگ با سیاست خارجی خود نسبت به بازتعریفی منطبق با هنجارهای پذیرفته شده جهانی از هویت منطقهای خود در جریان این تحولات بپردازد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در این راستا، سیاست خارجی قطر بر محور مدیریت بحرانهای بینالمللی و منطقهای شکل گرفت چرا که اتخاذ چنین راهبردی نیاز به مولفههای سخت قدرت مانند جمعیت زیاد یا سرزمین وسیع ندارد و از طرفی آنچه سیاست خارجی یک کشور در آستانه هزاره سوم بدان نیاز دارد یعنی پرستیژ را به سهولت و با کمترین هزینه برای آن فراهم میکند. عمده ابزارهای این امیرنشین برای جبران ضعفهای سختافزاری آن عبارتند از: تاکید بر کنشهای دیپلماتیک، اعزام نمایندگان برای حل بحرانهای سیاسی و زیستمحیطی جهانی و منطقهای، تبلیغات سیاسی رسانهای، ابزار اقتصادی، کمک به جنبشهای تجزیهطلب و اقلیتها با هدف اعلامی دفاع از حقوق بشر و میزبانی جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲٫