در این پژوهش، تاثیر مؤلفه های حسابرس بر محافظه کاری حسابداری، مورد بررسی قرار گرفته است. به همین منظور، ابتدا هر یک از فرضیه ها را بر اساس هر مدل، جداگانه مورد بررسی قرار دادهایم. براین اساس با استفاده ازدادههای مربوط به ۱۰۱شرکت در فاصله زمانی ۱۳۸۶-۱۳۹۰(۵۰۵شرکت- سال) موردآزمون قرارگرفته ودر نهایت نیز تفاوتهای دومدل بیان شده است. در این بخش به تفسیر نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها خواهیم پرداخت.
-
-
-
-
-
- تحلیل فرضیه اول
-
-
-
-
فرضیه اول: بین کیفیت حسابرس و محافظه کاری ارتباط معنا داری وجود دارد.
بررسی نتیجه فرضیه در مدل گیولی و هین(معیارمحافظه کاری مبتنی بر اقلام تعهدی):
بر اساس این مدل مشخص شده است که متغیر مستقل کیفیت حسابرس بر متغیر وابسته محافظه کاری تاثیری نداشته است و فرضیه فوق در این مدل تأیید نمی شود.
با توجه به اینکه در تحقیقات داخلی وخارجی انجام شده به طور مستقیم رابطه بین محافظه کاری و کیفیت حسابرس یافت نشد برای مقایسه نتیجه این فرضیه با سایر نتایج بدست آمده به جای محافظه کاری از نتایج مدیریت سود و اقلام تعهدی استفاده شده است.¹
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نتیجه با تحقیقات پیوت و جنین در سال ۲۰۰۵ که به بررسی و مدیریت سود در فرانسه پرداخته اند مطابقت دارد. آنها دریافتند که شرکتهایی که توسط ۵ موسسه بزرگ حسابرسی می شوند، با مدیریت سود کمتری مواجه نیستند و در واقع تفاوتهای کیفیت حسابرسی آنها بر عدم مدیریت سود تاثیری ندارد. ______________________________________________________________
۱- باتوجه به تحقیقات پائیک و همکاران(۲۰۰۷) و پنمن و ژانگ(۲۰۰۲) همچنین مشایخی و حصارزاده که به بررسی رابطه بین محافظه کاری و مدیریت سود پرداخته اند به این نتیجه رسیده اند که رابطه منفی و معنی داری میان محافظه کاری و مدیریت سود وجود دارد یعنی شرکتهایی که محافظه کاری کمتری دارند ، سودهای پایدارتری خواهند داشت.
باتوجه به اینکه محافظه کاری در واقع به گونه ای مدیریت سود می باشد نتیجه آزمون فوق با نتیجه تحقیق آنها مطابقت دارد.
فرانسیس و میشل۱ در سال ۲۰۰۵ در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند، مدیران شرکتهای دارای اقلام تعهدی بیشتر به منظور ایجاد اطمینان از عدم مشارکت در فرصتهای مدیریت سود، تمایل دارند حسابرسان با کیفیت بالاتری را به کار گیرند .که این پژوهش نیز نشان دهنده عدم رابطه بین کیفیت حسابرس با اقلام تعهدی و محافظه کاری در شرکتها می باشد.
بررسی نتیجه فرضیه در مدل معیار نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری:
بر اساس این مدل مشخص شده است که متغیر مستقل کیفیت حسابرس بر متغیر وابسته محافظه کاری تاثیری مثبت و معنا دار است و فرضیه فوق در این مدل تأیید میگردد.
یعنی چنانچه کیفیت حسابرس یک واحد انحراف استاندارد افزایش پیدا کنند، میزان محافظهکاری شرکتها به اندازه ۲۴۷/۰ انحراف استاندارد تغییر پیدا میکند. در این مدل مشخص می گردد هرچه کیفیت حسابرس افزایش می یابد، تمایل شرکت برای اعمال روش های محافظه کارانه تر نیز افزایش می یابد.
در تحقیق علوی و همکاران که به برسی ارتباط بین کیفیت حسابرسی با پیش بینی سود شرکتها پرداخته اند نتایج تحقیق نشان میدهد که کیفیت سود که بر اساس اندازه حسابرس و تخصص صنعتی حسابرس مشخص شده است با مدیریت سود رابطه معنادار دارد.
نتایج تحقیق ژائو و ایلدر نیز نشان داد شرکتهایی که توسط پنج موسسهی بزرگ حسابرسی رسیدگی شدند دارای مدیریت سود کمتری هستند.
به نظر محقق درمقایسه نتیجه فرضیه در این مدل با نتایج فرضیه های دیگر، اختلاف جهت رابطه می تواند ناشی از تفاوت نحوه محاسبه متغیر کیفیت حسابرس در این پژوهش، یا استفاده از مدیریت سود به جای محافظه کاری در تحقیقات پیشین باشد.
-
-
-
-
-
- تحلیل فرضیه دوم
-
-
-
-
فرضیه دوم: بین اندازه حسابرس و محافظه کاری ارتباط معنا داری وجود دارد.
بررسی فرضیه در مدل گیولی و هین(معیارمحافظه کاری مبتنی بر اقلام تعهدی) و بررسی فرضیه در مدل معیار نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری نشان داده است که رابطه معنی داری بین اندازه حسابرس با وابسته _______________________________________________________________
۱- Francis, Micheal
محافظه کاری وجود ندارد. بنابراین فرضیه فوق در هر دو مدل مورد تایید قرار نگرفت.
نتیجه بدست آمده با تحقیق حمید خالقی مقدم و همکاران با عنوان رابطه محافظه کاری و به هنگام بودن سود خالص با اندازه شرکت واندازه مؤسسه حسابرسی یکسان است . نتایج آزمون آنان بیانگر آن است که درحالی که سود خالص شرکتها به طور کلی محافظه کارانه است اما در طی زمان محافظه کارانه تر نشده است. دو عامل اندازه شرکت و اندازه مؤسسه حسابرسی نیز تأثیری بر روی دو ویژگی مورد بررسی سود خالص در پژوهش آنان نداشته اند؛ به گونه ای که سود خالص شرکتهای بزرگ نسبت به کوچک و سود خالص شرکتهای حسابرسی شده توسط سازمان حسابرسی نسبت به سود خالص شرکتهای حسابرسی شده توسط مؤسسات حسابرسی معتمد بورس اوراق بهادار به هنگام تر و محافظه کارانه تر نیستند .
لام و چانگ۱ در سال۱۹۹۴ دریافته اند که به طور کلی مؤسسات حسابرسی بزرگ لزوماً کیفیت حسابرسی بهتری از مؤسسات حسابرسی کوچک ارائه نمیدهند.
لوئیس هنوک۲ در سال ۲۰۰۵ در پژوهش خود به بررسی رابطه بین کیفیت خدمات مؤسسات حسابرسی و اندازه حسابرس پرداخت و پی برد مؤسسات حسابرسی بزرگ همیشه خدمات بهتری نسبت به مؤسسات کوچک تر ارائه نمی دهند.
-
-
- تحلیل فرضیه سوم
-