ریسک پذیری
استرنبرگ (۱۹۸۸)، لند و جارمن (۱۹۹۸)، تورنس (۱۹۸۸)، اکوال (۱۹۷۶)، آمابیل (۱۹۸۸)، اسرنبرگ و لابارت (۱۹۹۱)، دراکر (۱۹۹۱)، ایساکسن و لایر (۲۰۰۱)، نلسون و کوئیک (۱۹۹۴).
استقلال
بارون و ایگان (۱۹۶۸)، کراتچ فیلد (۱۹۷۰)، استین (۱۹۷۴)، آلبام (۱۹۷۶)، بارون و هرینگتون (۱۹۸۱)، پایان (۱۹۸۷)، تورنس (۱۹۸۸)، کرتون (۱۹۸۹)، برولین (۱۹۹۲)، نلسون و کوئیک (۱۹۹۴).
نیاز به موفقیت
کوبرگ و چاسمر (۱۹۸۷)، موریسون، اونز، گلنون و آلبرشت (۱۹۶۲)، استین (۱۹۷۴)، استرنبرگ (۱۹۸۸)، گاردنر (۱۹۹۳)، برولین (۱۹۹۲)، اندرسون (۱۹۶۶).
اعتماد به نفس
بول (۱۹۶۰)، میکنون (۱۹۶۲)، موریسون، اونر، گنون و آلبرشت (۱۹۶۲)، کلاین، توکر و اندرسون (۱۹۶۶)، جیمز، چین و گالدبریج (۱۹۹۲)، گاردنر (۱۹۹۳).
سبک شناختی
گلد اسمیت (۱۹۸۷)، ایساکسن و پوسیو (۱۹۸۸)، کرتن (۱۹۸۰،۱۹۹۹)، لینکلن ( ۲۰۰۲)، آمابیل (۱۹۹۶)، وودمن، ساویر و گریفین (۱۹۹۲)، ماستن، کالدویل و کالبرت (۱۹۸۷)، کلر (۱۹۸۶).
هوش
وایت (۱۹۶۹)، کرتنبرگ (۱۹۷۲)، لوئیس( ۱۹۹۹)، آناستازی و شیفر (۱۹۷۱)، کتزل و جکسون (۱۹۶۲).
چالش پذیری
گری و دیویس (۱۹۷۷)، استرنبرگ (۱۹۸۰)، سیکزنتمی هالی (۱۹۹۳)، اکوال (۱۹۹۱)، آمابیل (۱۹۸۸)، ایساکسن (۱۹۹۵).
۲-۶-۲) عوامل گروهی:
انسان ذاتا موجودی اجتماعی است. تمایل افرادبه معاشرت با یکدیگرهدفی فی ذاته دارد.بر اساس یکی از نظریه های اساسی درباره خلاقیت ، یکی از مهم ترین کارکردهای گروه، سینرژی خلاق می باشد.چنانچه فعالیتهای خلاق در گروه انجام شود به صورت متزاید در آمده و حالت سینرژیکی به خود می گیرد. زیرا اعضای گروه به واسطه تفاوتهای فردی ، ایده ها و راه حلهای بیشتر و بهتری ارائه خواهند کرد.(لوایز۲۰۰۰)خلاقیت در سازمان عمدتا اقدامی تیمی است. که ناشی از فرایند تعامل بین اعضای گروه می باشد.چرا که عمده خروجی های خلاق سازمان نظیر سفینه ها،مدارس،پارکها،کامپیوتر و … نتیجه خلاقیت جمعی و گروهی است. بر این اساس مهمترین متغیرهای گروهی موثر بر خلاقیت عبارتند از:«اندازه گروه»،«تنوع گروه»،«انسجام گروه»،«سیستم ارتباطات گروه« (ما امیری، ۱۳۸۶).
۲-۶-۲-۱) اندازه گروه:
اندازه گروه بر رفتار گروه اثر می گذارد. تحقیقات نشان می دهد که برای انجام دادن کارهای تخصصی،گروه های کوچکتر(۵ تا ۷ نفر) اثر بخش تر از گروه های بزرگتر عمل می کنند.آمابیل و دبونو طی یک تحقیقاتی نشان دادند که گروه های بین (۵ تا ۹ نفر) و (۴ تا ۸ نفر) عضو از میزان خلاقیت قابل توجهی بر خوردارند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۶-۲-۲) تنوع گروه:
در ادبیات خلاقیت در سازمان به تنوع گروه به عنوان پیش شرط لازم برای عملکرد خلاق نگاه شده است. صاحب نظران معتقدند که تنوع گروه از طریق ایجاد دیدگاه های مختلف و بهبود حل خلاق مسئله ، افزایش دامنه دانش ، مهارت و دیدگاه های در دسترس گروه، ترکیب ایده ها و تحریک جستجو برای راه حلهای مختلف موجب افزایش سطح خلاقیت می شود.
۲-۶-۲-۳) انسجام گروه:
عبارت است از میزانی که افراد گروه جذب یکدیگر شده و یکدیگر را حمایت کرده و در هدفهای گروه منسجم می شوند.خصوصیاتی نظیر احترام قائل شدن به ایده های همدیگر،وجود صداقت و راستی بین کارکنان و مدیریت، هم سطح بودن توان افراد،داشتن هدف و چشم انداز مشترک، فضای عاطفی گروه باعث انجام اعمال خلاقانه می شود.
۲-۶-۲-۴) سیستم ارتباطات گروه:
ارتباطات را می توان تسهیم اطلاعات و انتقال معنی بین افراد از فرستنده به گیرنده بطوری که برای هر دو طرف قابل درک باشد یا فرایند انتقال اطلاعات،احساسها،حافظه ها و افکار در میان افراد تعریف کرد. (اسمیت۱۹۶۱ و کان۱۹۷۴) محققین دریافتند که نوع کانال ارتباطی و میزان آن برخلاقیت در سازمان تاثیر دارد. نظیر ارتباطات رو در رو، میان افراد، بین افراد وسایر گروه های سازمان،بین افراد سطوح مختلف سازمان، بین افراد با افراد خارج از سازمان، ارتباطات باز و آزاد و همچنین دسترسی سریع و آسان به اطلاعات موجود در سازمان و منابع اطلاعات برون سازمانی.
۲-۶-۳) عوامل سازمانی:
حتی خلاق ترین افراد در محیط نامناسب ممکن است موفق نباشند. با بیش از دو دهه تحقیق در زمینه ارتباط بین محیط کار و خلاقیت که در آن دهها سازمان و صدها فرد و گروه مورد پژوهش قرار گرفتند به این نتیجه رسیدند که خلاقیت به شدت متاثر از محیط کسب و کار است. فیدلر[۸۴] (۱۹۸۵) بیان میدارد، تغییر افراد دشوار است و بهترآن است که به جای تلاش برای تغییر دادن افراد، موقعیت (محیط) آنها را تغییر داد. همانطوری که کشاورز نمی تواند جوانه را از دانه بیرون بیاورد، اما می تواند شرایط مناسب را برای رشد دانه فراهم سازد. در مورد خلاقیت نیز همین وضع صادق است (مال امیری، ۱۳۸۶). مطالعات و تحقیقات انجام شده در محیط سازمانها بیانگر این است که خلاقیت متاثر از متغیر های سطح سازمان می باشد. بر این اساس جنبه های سازمانی که تاثیر برجسته ای روی خلاقیت دارند عبارتند ار: سبک رهبری، ساختار سازمانی، سیستم پاداش، جو سازمانی و منابع (مال امیری، ۱۳۸۶).
۲-۶-۳-۱) سبک رهبری:
یکی از جنبه های سازمانی تاثیرگذار بر خلاقیت سبک رهبری است که می تواند خلاقبت را در یک زمینه سازمانی تحریک نماید. اگر سبک رهبری با انتظارات کارکنان تناسب نداشته باشد و افراد کار خود را فقط به دلیل مقامی که رهبر دارد، انجام دهند در این صورت می توان گفت رهبر موفق بوده ولی اثر بخش نیست. زیرا افراد تنها به دلیل کنترل پاداش و تنبیه رهبر، مطابق خواست او عمل می کنند.توافق قابل توجهی بین اندیشمندان وجود داردکه سبک رهبری مورد نیاز برای خلاقیت و نوآوری ،سبک مشارکتی است.بدین معنی که افراد در زمینه تعیین اهداف بلند مدت و چشم انداز سازمان مشارکت داده شوند، با هم فکری کارکنان مسائل را حل کنند، به کارکنان اجازه دهند که اعمال بصورت آزادانه و نه مبتنی بر دستور و آمرانه بودن انجام دهند، ارائه پاداش ارزشمند برای کار خلاق ،تشویق به همکاری با دیگران در کار، افتخار کردن به موفقیت های کارکنان.
۲-۶-۳-۲) ساختار سازمانی:
ساختار سازمانی یکی از ابعاد سازمان است که آنرا نحوه تقسیم کارها و فعالیتها وهماهنگی . ترکیب این کارها و فعالیتها می دانند. همچنین ساختار سازمانی را بعنوان الگوی وضع شده ای از روابط بین عناصرو اجزاء یک سازمان می دانند. تارو در این زمینه کاست (۱۹۸۵) بیان می کندزمانی که تمام امور به دقت سازمان داده شود، هیچ درزی در سازمان نیست که علفی هرز در آن بروید، ولی معنای دیگر ساختار یافتگی زیاد آن است که هیچ درزی در سازمان نیست که گلی در آن بروید و بشکفد. صاحب نظران انواعی برای ساختار قائلند که می توان آنها را در قالب سه دسته کلی تقسیم کرد. «ساختارهای مکانیکی و ارگانیکی»، «ساختارهای سنتی و ترکیبی»، «ساختارهای مینتزبرگ«.
الف: ساختارهای مکانیکی و ارگانیکی:
ویژگیهای ساختارهای مکانیکی عبارتند از: شرح وظایف دقیق و مشخص،ارتباطات عمودی و رسمی ،رسمیت زیاد، هرم سازمانی بلند،سیستم تصمیم گیری متمرکز، اما سازمانهای ارگانیکیدارای شرح وظایف منعطف،رسمیت کم،ارتباطات همه جانبه و غیررسمی، هرم سازمانی تخت و سیستم تصمیم گیری غیر متمرکز.
ساختارهای سنتی و ترکیبی: این ساختارها را می توان در قالب ساختارهای مبتنی بر نوع عملیات نظیر«ساختارهای وظیفه ای»،«ساختار محصولی»،«ساختار جغرافیایی»، «ساختار پیوندی» و«ساختارماتریسی»تقسیم بندی کرد.بر این اساس در ساختار وظیفه ای افراد از مهارتها و معلومات مشابهی برخوردارند که مناسب بروز و ظهور خلاقیت نمی باشند.ساختارهای محصولی بر اساس نوع محصولاتی که تولید می کنند طراحی می شود و برای تولید هر محصول واحد مستقلی ایجاد می شود که زیر نظر مدیریت سازمان فعالیت می کنند.ساختار جغرافیایی بر مبنای مناطق جغرافیایی طراحی می شوند و بر این اصل استوار است که فعالیت هر منطقه باید به یک مدیرگزارش شود.سازمانهای بزرگ معمولا این ساختار را انتخاب میکنند.ساختار پیوندی ترکیبی از ساختارهای مختلف می باشد.ساختارهای ماتریسی برای سازمانهایی که چندین نوع محصول یا خدمت تولید و ارائه می کنند استفاده و طراحی می شود.
ب: ساختارهای مینتزبرگ: