- Jandt, Intercultural Communication, 1995, P7 ↑
- شوتس ایشل، مبانی جامعهشناسی ارتباطات، ۱۳۹۱، ص ۲۲۰٫ ↑
- Kramsch, 1998, p. 81 ↑
- Kramsch, 2001, p. 201 ↑
- Fries 2002, p. 2 ↑
- Gudykunst’s, 2003, p 1 ↑
- Gudykunst’s, 2003, p 2 ↑
- transcultural communication ↑
- Free, 2005, In Judit, 2013, p 29 ↑
- transformative quality ↑
- Thurlow, 2001, pp. 114-115. In Judit, 2013, p 29 ↑
- Gudykunst, (Ed.), Cross-cultural and intercultural communication, 163–۱۶۶٫ ↑
- محمد عمران اشکال ارتباط میانفرهنگی را میان ۷ گروه قابل تحقق دانسته است که عبارتند از: میان فرهنگها، میاننژادی، میانقومی، میاندینی، میان ملل، میان خرده فرهنگها و فرهنگ حاکم و میانجنسیتی(Muhamad Umran, 2014). ↑
- Martin & Nakayama ,2007; Samovar & Porter, 2004 ↑
- CF: Bakić-Mirić, Nataša, 2012, p 15- 18 ↑
- Fay Patel ↑
- Intercultural Communication, 259011, p 1 ↑
- GRIFFIN, 2012, p: 392 ↑
- Hall, Adumbration as a Feature of Intercultural Communicat, 1964 ↑
- اتین ژیلسون، عقل و وحی در قرون وسطی، ترجمه: شهرام پازوکی، ص:۱۰ ↑
- مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن ج۳، ۱۳۸۰چ۴، ص ۴۱۴ ↑
- Patel, 2011, p 163 ↑
- آنچه باور شدن و شکوفایی فطرت میشود و آن را از قوه به فعل میرساند، «دین الهی» است(جمشیدی، نظریه فرهنگی استاد مطهری، ص ۶۹). ↑
-
-
- همچنانکه شهید مطهری می نویسد: تعلیمات اسلامی که برای دین مطلقا نوعیت واحد قائل است و اختلاف شرایع را از نوع اختلافات فرعی میداند نه اختلافات ماهوی، و از طرف دیگر میدانیم که دین جز برنامه تکاملی فردی و اجتماعی نیست، میرساند که اساس این تعلیمات بر وحدت نوعی جامعههاست و اگر جامعهها انواع متعدد بودند، مقصد کمالی و راه وصول به آن مقصد، متعدد و متکثر بود و قهرا ماهیت ادیان، مختلف و متعدد بود. قرآن کریم با اصرار و ابرام این مطلب را تأکید میکند که دین در همه منطقهها و جامعهها و در همه دورهها و زمانها یکی بیش نیست. از نظر قرآن، ادیان (به صورت جمع) وجود نداشته، دین (به صورت مفرد) وجود داشته است. همه پیامبران به یک دین و یک راه و یک مقصد اصلی دعوت میکردهاند: «شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ» (شوری: ۱۳)… در واقع واحد انگاری نوع دین بر واحد انگاری نوع انسان دلالت دارد.(مقدمهای بر جهانبینی۵؛ جامعه و تاریخ، ص ۵۲، به نقل از جمشیدی، نظریه فرهنگ، ص ۱۳۹). ↑
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
- المیزان، ج۱۹، ص ۲۰۷ ↑
- وَمَا لَکُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّکُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِیثَاقَکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ(حدید: ۸) ↑
- بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ الر کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ(ابراهیم: ۱؛ [قرآن] کتابی است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکیها(ی شرک و ظلم و جهل) بهسوی روشنایی (ایمان و عدل و آگاهی،) بفرمان پروردگارشان در آوری، بهسوی راه خداوند عزیز و حمید(ترجمه مکارم شیرازی) ↑
- فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(اعراف: ۱۵۷). ↑
- عقاید دینی بخش بسیار مهمی از فرهنگ دینی است(زیباکلام، تعلقات و تقویم دینی علوم، در حسنی و دیگران، علم دینی، ۱۳۹۲، ص ۲۳) ↑
- Samovar, 2009: 24 ↑
- Parkes, and Young, eds., Death and Bereavement Across Cultures 1997, 15. ↑
- Ferraro, Cultural Anthropology: An Applied Perspective, 2008, 344–۳۴۷٫ ↑
- Samovar, ibid. ↑
- عصاریاننژاد، الگوی راهبردی پیشرفت ایرانی اسلامی، ۱۳۸۸، ص ۴۸٫ ↑
- نوربخش، دین و همزیستی مسالمتآمیز؛ ۱۳۹۱، ص ۲۲ ↑
- مطهرى، مقدمهاى بر جهانبینى اسلامى، انتشارات صدرا، ص۶۳٫ ↑
- محسنیانراد، هنجارها در سه کتاب مقدس، ۱۳۹۲٫ ↑
- آیتاللهی، تحلیل مبانی گفتگوی ادیان در تعاملات میانفرهنگی، در: مصلح، ۱۳۹۲، ص ۱۶۲ ↑
- ر.ک: السرجانی، المشترک الانسانی، ص ۱۴۷-۱۴۹ ↑
- سماور، ۱۳۷۹، ص ۴۵٫ ↑
- محمدی اصل، ۱۳۸۷، ص ۸۲ و ۱۱۳ ↑
- کمالیپور، عناصر ارتباط بینفرهنگی و خاورمیانه، ۱۳۸۲٫٫ ↑
- همان ↑
- محمدی، دین و ارتباطات، ۱۳۸۲، ص ۶۲ ↑
- در فقه امامیه سرفصلهایی با عنوان «تشبه به کفار» وجود دارد که ناظر به تمایز هویتی میان مسلمانان و غیرمسلمانان است. مهمترین مباحث در موضوع تشبه به کفار شامل پوشش، آرایش و آداب و رسوم و مانند آن میشود. بهعنوان مثال، عن ابی عبدالله(ع) قال: «اوحی الله عزوجل الی نبی من انبیائه قل للمومنین: لاتلبسوا لباس اعدائی و لاتطعموا طعام اعدائی و لاتسلکوا مسالک اعدائی فتکونوا اعدائی کما هم اعدائی(صدوق، فقیه، ۱،۲۵؛ علل الشرایع، ۳۴۸؛ تهذیت،۶، ۱۷۲؛ حر عاملی، ۳، ۲۷۹). طبق روایتی از امام صادق علیهالسلام، دلیل نهی از تکتف در نماز(گذاشتن دستها روی هم) تشبه به اهل کتاب است( بحار الانوار،ج۸۴،ص۳۲۵٫)
سیدمحسن خرازی در بررسی تشبه به کفار و پیروی از آنان مینویسد: « بدون شک تشبه به کفار و پیروى از آنان، در صورتى که انگیزه آن داخل شدن درهیات کفار و خارج شدن از هیات مسلمین باشد، حرام است؛ زیرا اگرشخص توجه داشتهباشد که این عمل به معناى عدول از اسلام است، ارتکاب آن موجب ارتداد است و اگرمتوجه این نکته نباشد بلکه فقط به انگیزه همرنگ شدن با کفار در امور خود ازآنان پیروى کند، این کار گناهى بزرگ و جهلى سترگ محسوب مىشود.»(خرازی، ۱۳۷۷، در: فقه اهلبیت، ش۱۵ )
از آیات ۴۹ مائده، ۳۵ نونس و ۷۱ مومنون نیز برای نهی از تشبه به کفار استفاده شده است.
در استفتاءات مربوط به تقلید از فرهنگ غربی از حضرت آیتالله خامنهای آمده است که: «آنچه که پوشیدن آن با عفّت و اخلاق اسلامى منافات داشته باشد و یا ترویج فرهنگ غربى که دشمن فرهنگ اسلامى است، محسوب مىشود، واردات و خرید وفروش و پوشیدن آن جایز نیست»( http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=124&pid=124&tid=-1)
و در پاسخ به تقلید از مدلهای غربی در کوتاه کردن مو فرمودند: «معیارهای حرمت در این موارد، شبیهشدن به دشمنان اسلام و ترویج فرهنگ آنهاست.»(سوال ۱۳۷۵) ↑
- سبحانی، نظام اخلاقی اسلام، ۱۳۹۲، ص ۹۶٫ ↑