هیجان: به درجه ای از پرحرفی، آزادی، شادی و انرژی گفته میشودکه در ویژگیهای شخصیتی برند بسیار نمایان است. هیجان پذیری یک ویژگی فردی است که سبب میشود افراد در موقعیتهای مشابه، واکنش های عاطفی و احساسی متفاوت از خود نشان دهند. هیجان پذیری را میتوان میزان انعطاف و یا تحمل هیجانی و عاطفی در برابر رویدادهای پیش آمده دانست که بخشی از آن ذاتی و ناشی از خصوصیات توارثی و بخشی دیگر حاصل معرفت پذیری و تجربیات شخصی. هیجان پذیری در مطالعات مربوط به جنبههای احساسی و عاطفی در سازمانها جایگاه ویژه ای دارد و تأثیر آن بر سایر سازههای سازمانی به تأیید رسیده است (رضائیان و نائیجی، ۱۳۸۸).
هیجان پذیری شامل دو بعد مستقل: هیجان پذیری مثبت(PA) و هیجان پذیری منفی(NA) است که افراد میتوانند در هریک از آنها در حد بالا یا پایین باشند. منفی یک ویژگی شخصی است که افراد را وادار میکند یک مجموعه واکنش های منفی و منفعلانه از خود بروز دهند و رابطه ای نزدیک با اضطراب و تشویش درونی دارد. بعد دیگر هیجانپذیری در این تحقیق، هیجان پذیری مثبت است که از لحاظ مفهومی، در مقام قیاس با هیجانپذیری منفی توسعه یافته است و بیانگر واکنشهای مثبت در برابر رویدادها و تفسیر خوشبینانه تر از پدیدههاست افراد با هیجان پذیری مثبت(PA) بالاتر، در مقایسه با افراد دارای (PA) کمتر، احتمالاً حالات مثبت و پویایی احساسی بیشتری را بروز میدهند، دیدگاه مثبت تری نسبت به خود دارند و بر جنبههای مثبت موقعیت تمرکزدارند (رضائیان و نائیجی، ۱۳۸۸).
صلاحیت: به درجه ای از مسئولیتپذیری، تصمیمگیری و صبوری در ویژگی شخصیتی که برند دارد گفته میشود.
دلفریب: به درجه ای از وقار و سبک در ویژگی شخصیتی که برند دارد گفته میشود (لین، ۲۰۱۰).
تمام فعالیتهای بازاریابی هدفشان باور دادن و شناساندن شخصیت و خصوصیت برند خود به مصرفکنندگان است و اینکه بتوانند ارتباط میان برند و مصرف کننده را تقویت کنند تا بدین وسیله وفاداری و عدالت برند را ارتقاء دهند. (Govers and schoormans, 2005)
اگر چه برند ها عناصری بی جانند،اما مشتریان آن ها را اغلب دارای ویژگی شخصیتی انسانی میدانند برای مثال، بیشتر مشتریان سیگار مارلبورو را برندی قوی میپندارند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شخصیت برند متمایز، تداعیهای مطلوب و منحصر به فرد را در ذهن مشتری خلق میکند وارزش ویژه برند را ارتقاء میبخشد (آقازاده و همکاران، ۱۳۹۲).
شخصیت برند یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده “هویت برند"است.از این رو محققان معمولا هویت برند و تصویر برند را به عنوان یک ساختار چند بعدی که در آن شخصیت برند یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده هویت برند است، در نظر میگیرند.اگر چه چارچوبهای مختلفی در رابطه با هویت برند وجود دارد، اما نقطه مشترک در تمامی تحقیقات این است که هویت برند از طرف فرستنده درک میشوند و تصویر برند از طرف گیرنده. از طرفی مصرفکنندگان اغلب با اعطای ویژگی شخصیتی به برند برای آنها
جنبه انسانی قائل میشوند، و بازاریابان اغلب این ادراکات را با جایگاه یا بی برند ایجاد و تقویت میکنند
(عزیزی و همکاران،۱۳۹۱).
شخصیت برند: شانگ و همکاران[۴۴](۲۰۰۶) ،معتقدند که در بررسی و آنالیز[۴۵] محصول سه سطح عمده وجود دارد :
خود محصول که شامل المانهای قابل لمس و فیزیکی نظیر طراحی، شکل، بسته بندی و…..می شود.
میزان خدمات وسرویس های اضافی مانند گارانتی، امور مالی، خدمات پس از فروش
ابعاد چشمگیرتر نظیر: برند، کیفیت وادراکات و اعتبار و…….
و این یعنی برند امروز برند به مراتب از خود محصول اهمیت بیشتری دارد و توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که بر خلاف گذشته انتخاب محصولات و برندهای آنها تنها به ویژگیهای ذاتی و کارکردی محصول مربوط نشده و خصوصیات متنوعی از برند در قالب ویژگیهای زیبا شناختی و معانی نمادینی از سیمای برند منبعث میشود، را نیز تحت پوشش قرار میدهد )خوئه[۴۶]،۲۰۰۸).
شخصیت برند ساختاری چند بعدی است که از سه بعد اصلی تشکیل شده است که عبارتند از:
صفات دوستانه ۲- چاره جویی ۳- خود محوری
در کل مردم یک کشور از شخصیت نام تجاری کشور دیگر یک شخصیت از نوع دو قطبی میباشد که در صفات دوستانه و مدبر به ظاهر با ویژگیهای شخصیتی خود محور در نبرد میباشد. مقیاس شخصیت نام تجاری یک پیش بینی قابل توجهی از نیات رفتاری مردمیک کشور به سمت کشورهای دیگر میباشد.
استفاده از شخصیت برند در استراتژی های مدیریت برند میتواندبه بهبود رضایت، وفاداری و سوددهی شرکت کمک نمایند. زمانی که مشتریان برندی را که دارای شحصیت مشخص شده و نامی که در ذهنشان شکل گرفته میخرند در واقع آنها معانی سمبلیکی که مربوط به برند است و همچنین در ویژگی فیزیکی آن محصول نیز نهفته است را خریداری کردهاند و در این میان شخصیت برند، میتواند باعث افزایش عملکرد، مصرف، اعتماد و وفاداری مشتری گردد .محققان ادعا نمودهاند که شخصیت برند، مفهومی مهم به ویژه در بیان تفاوت و توسعه جنبههای احساسی برند میباشد و این مفهوم با تبلیغات و بازاریابی بیشتر میسر خواهد شد (احمدی کمرپشتی،۱۳۹۲)
آکر (۱۹۹۷) شخصیت برند را مجموعهای از مشخصه های انسانی که به یک برند مربوطند تعریف کرد. شخصیت برند از سه منبع برگرفته میشود:
ارتباطی که مصرف کننده بایک برند دارند.
تصویری که یک شرکت در تلاش است تا آن را بیافریند
ویژگی محصول (لین، ۲۰۱۰).
۲-۱-۱۴-۱) منابع شخصیت برند
منابع شخصیت برند عبارتند از: منابع مستقیم و غیر مستقیم
منبع مستقیم دربردارنده مجموعهای از ویژگیهای انسانی مرتبط با کاربران نام تجاری، کارمندان شرکت، مدیران ارشد سازمان، و تائید کنندگان(تصدیق کنندگان) نام تجاری میباشد.
منبع غیرمستقیم نیز در برگیرنده همه ابعاد ایجاد شده به وسیله مدیران شرکت مانند: تصمیمات مرتبط با محصول یا خدمت، قیمت، توزیع و به منظور خلق یک شخصیت معتبر و ترفیعات آن میباشد (موتمنی و همکاران).
۲-۱-۱۴-۲) نقش شخصیت برند
راندل[۴۷] (۱۹۹۷) نقشهای چهارگانه زیر را برای شخصیت برند برشمرده است:
ارائه یک هویّت به مصرف کنندگان
فراهم ساختن مجموعه مختصری از اطلاعات مصرفکننده درباره نام تجاری
ایجاد تضمین و اطمینان از مزایای مورد انتظار برای مصرف کنندگان
افزودن اطلاعات درباره ارزش یک محصول یا خدمت (مؤتمنی و همکاران، ۱۳۹۲).
۲-۱-۱۴-۳) مزایای شخصیت برند
بروک[۴۸] (۱۹۹۴)، پنج مورد از مزایای استفاده کارا از شخصیت برند را به صورت زیر برشمرده است:
ایجاد ارزش ویژه نام تجاری با بهره گرفتن از پذیرش موقعیت نام تجاری موسسه
ایجاد یک تصویر قابل تشخیص جهت برقراری ارتباطات اثربخش با مشتریان
ایجاد و بسط تصویر ذهنی قوی برای نام تجاری محصولات
تمایز نام تجاری از رقبا؛ و فراهم آوردن شرایطی برای موسسه برای درخواست قیمت بیشتر از مشتریان (همان).
۲-۱-۱۴-۴) اهداف استراتژیک شخصیت برند
آکر همچنین در سال ۲۰۰۲ اهداف استراتژیک شخصیت برند را به صورت زیر بیان نمود:
ایجاد یک پیوند قوی و معنادار با مصرفکنندگان
تبدیل شدن به بخشی از زندگی و حافظه افراد
برقراری ارتباط مهم در شبکههای اجتماعی افراد (همان).
۲-۱-۱۴-۵) چگونه شخصیت برند ساخته میشود؟
حداقل سه منبع برای بدست آوردن شخصیت برند وجود دارد:
ارتباطات بازاریاب[۴۹]: انتقال عمدی تصاویر نمادین به مصرفکنندگان توسط بازاریابان: آنها برندهای خود را در ارتباط با افراد خاصی (بعنوان مثال، افراد مشهور مانند :تایگروودز[۵۰]) تصاویر شخص (به عنوان مثال، گاوچران برای سیگار مارلبورد) و یا شخصیتهای متحرک شبیه به انسان (مانند،سرباز پیاده نظام پلیزبری) میگذاشتند. یکی از گرایشهای خرید در تبلیغ شخصیت برند نمایش یک برند و مدل انسانی با تشابه بعدی قابل توجه در کنار هم است.
مشاهده مصرفکنندگان اجتماعی: در زندگی روزمره خود، مصرفکنندگان افراددی را که از محصولات استفاده میکنند را مشاهده کرد و پس از آن ویژگی کاربردن برند را به برند اختصاص میدهند. اگر تعداد جوانان شهر شلوار جین و لباس با برند دیزل بپوشند در نظر مصرفکنندگان برند دیزل شخصیت بهتری و جوان بودن را بدست میآورد.
دروازبانان فرهنگی: در هر فرهنگی تعدادی از چهرههای عمومی که تحت تاثیر تصویری از فعالیتها، ایدهها و محصولات قرار میگیرند، وجود دارد.با اتخاذ محصول (بدون سود تجاری از بازاریاب) نمایش آن از طریق استفاده شخصی با گرفتن جایگاهی در آن، با ستایش و نقد آن، این بازاریابان فرهنگی ناگزیر تصویر برند را به بقیهها تعریف کرد و ما را تحت تاثیر قرار میدهند.(جعفر نژاد و همکاران،۱۳۹۰)
تمپورال[۵۱] (۱۹۹۹) شخصیت برند باید به دقت با مصرف کننده یا شخصیتی که مصرفکنندگان دوست دارند مطابقت داده شود.
تمپورال برای شخصیت برند یک فرایند چهار مرحله ای پیشنهاد کرد:
تعریف مخاطبان هدف