مدت پادشاهی او یکصد و دوازده سال بود (۴۵۶، طبری (۲)) و به قولی یکصد و بیست سال (۴۸۲، طبری (۲)) (صدیقیان، ۱۳۸۶: ۲۵۱). او آتشکدههای بسیار نهاد و هیربدان را بر آن گماشت و مخالفان خویش را کشت (۱۲۹، آفرینش (۳)). پس از پیروزی گشتاسب بر ارجاسب کاخی را به نیکی بساخت و آن را خان گشتاسبیان نامید (۷۳، شاهنامه (۶)). گشتاسب با پیروزی بر ارجاسب به بلخ درآمد و به شکرانهی پیروزی آتشکدهای به نام آذرنوش بنا نمود (۱۲۷، ثعالبی) (دوستخواه، ۱۳۸۳: ۱۳۸، ۱۷۲-۱۷۳، ۲۱۹، ۴۲۲؛ عفیفی، ۱۳۷۴: ۳۶-۳۷، ؛ اوشیدری، ۱۳۷۱: ۴۰۹؛ بهار، ۱۳۷۸: ۱۵۶؛ راشدمحصل، ۱۳۷۰: ۱، ۱۰، ۱۲، ۲۳، ۳۲، ۳۴، ۳۶، ۳۹ و ۱۳۸۹: ۲۰۵، ۲۴۵-۲۴۶؛ فردوسی و شاهنامه سرایی، ۱۳۹۰: ۶۴۰، ۶۴۱-۶۴۷؛ صدیقیان، ۱۳۸۶: ۲۵۱، ۲۵۵، ۲۶۰؛ تفضلی، ۱۳۵۴: ۲۷، ۴۱، ۴۶، ۷۴).
۲۷-۱ husraw Ohrmazd¦n [خسروهرمزدان]: تنها شخصیت غیر اسطورهای در این متن خسروهرمزدان یا همان خسروپرویز است که این رساله در زمان او نوشته شده است و در قرن سوم هجری تدوین نهایی یافته است یعنی زمانی که خط پهلوی رو به فراموشی میرفته و فارسی نو جای خود را به آن میداده است.
۲۸-۱ Wahr¦m ī warz¦wand [بهرام ورجاوند]: پادشاهی است از دودهی کیانیان که در دین مزدیسنی به آمدن او در پایان هزارهی دهم از هند نوید داده شده است.
در نیایش تندرستی که هر روز زردشتیان میسرایند به عدهای از جاویدانان و بزرگان از جمله شاه بهرام ورجاوند درود فرستاده میشود. در زند وهومن یسن آمده است: “گفتش اورمزد که [ای] سپنتمان زردشت، چون دیو گزارده گوس [گزارده به معنی پریشان و گوس به معنی موی است] خشم به پیدایی آید به کوست خراسان. نخست نشانهها پیدا شود… و به کوست چینستان، اندر هندوان، پدر کیبهرام ورجاوند زاییده شود که بعداً کیبهرام ورجاوند زاده شود، که بعداً کدخدایی به او رسد.
پادشاهی زاید که پدر آن پادشاه از تخمهی کیان «باشد و» به یاری هوشیدر به هندوستان رود. در یکصد سالگی «او را» میل به زنان باشد و از او پادشاهی که در دین به نام “بهرام ورجاوند” خوانند، زاده شود آن شب که کی زاید، نشان به جهان رسد، ستاره از آسمان بارد، هنگامی که آن کی زاده شود، ستاره نشان نماید، “داداورمزد” گفته است که آبان ماه و بادروز (=روز بیست و دوم ماه آبان) پایان «زندگیِ» پدرِ آن پادشاه (=پدر بهرام ورجاوند) باشد. دربارهی بهرام ورجاوند پیداست که به پر فرهی فراز رسد و دیهیم فراز بندد، گمارده در مقامِ موبدان موبدی و مقامِ داورِ راستِ دین و این دههای ایران، که من اورمزد آفریدم، دوباره بیاراید. “بهرام ورجاوند” شاهزادهای کیانی است که اندکی پیش از ظهور نخستین نجات بخش، یعنی هوشیدر، قیام میکند و مزدیسنان را به رسیدن پیک نجات و رهایی امیدوار میسازد.
[بهرام ورجاوند] پهلوی: kay wahram، که لقب او به پهلوی war z¦wan است. او از نجات بخشان زردشتی است، در ادبیات پهلوی قطعه شعری هست مربوط به بهرام ورجاوند که در زیر نقل میگردد:
کی باشد که پیکی آید از هندوستان
که [گوید]: «آمد آن شه بهرام از دوده کیان،که [او را] است پیل هزار، بر فراز سران [شان] هست پیلبان، که آراسته درفش دارد به آیین خسروان».
بهرام ورجاوند نمادی از ایزد بهرام است که به صورت شاهی، سوار بر پیل سفید آراستهای، برای یاری ایرانیان در برابر بدخواهان و دشمنان، از کابل یا از هندوستان میآید (اوشیدری، ۱۳۷۱: ۱۷۹؛ راشدمحصل، ۱۳۷۰: ۱۳، ۱۶، ۳۹؛ بهار، ۱۳۷۵: ۱۹۸؛ آموزگار، ۱۳۸۶: ۸۳).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲۸-۲ payd¦gīh [ظهور]: (بهار، ۱۳۱۲: ۹۳) آن را “پیدا” ترجمه کرده است. (کیا، ۱۳۳۱: ۹)"پیدایی” ترجمه کرده است. (میرزایی ناظر، ۱۳۷۳: ۶۵) همچنین “پیدایی” ترجمه کرده است. (عریان، ۱۳۷۱: ۱۴۳)"پیدایی” ترجمه کرده است. نگارندهی واژهی “ظهور” را جایگزین مناسبتری دیده است.
۲۹-۱ p§øy©tan [پشوتن]: پشوتن بزرگترین پسر کیگشتاسب است. در اوستا فقط یک بار به اسم پشوتن، “پشوتنو” برمیخوریم، آن هم در ویشتاسبیشت. در فرگرد اول یشت مذکور در بند ۴، زردشت به کیگشتاسب دعا کرده، گوید: “بکند که تو از ناخوشی و مرگ ایمن بشوی چنانکه پشوتن شده.” پشو به معنی سزا رسانیدن و کیفر دادن و تنو به معنی تن است که جمعاً میشود تن به سزا، ارزانی، محکوم، به کیفر ارزانی. در بهمنیشت آمده که زرتشت از اهورامزدا خواست که گوپتشاه و گُشتفریان و چتروک میان پسر گشتاسب را که همان پشوتن باشد فناناپذیر کند تا به یاری جاودانان دیگر، سوشیانس را در کار نو کردن جهان و تازه گردانیدن گیتی همراهی نماید.
چنین گوید که پشوتن، پسر گشتاسپ، که او را چهرومَیان نیز خوانند، به کنگدژ بامی است. به همان سرزمین، پشیوتنِ گشتاسپان از سوی کنگدژ آید، با یکصد و پنجاه مرد پرهیزگار، و آن بتکده را که رازگاه ایشان بود، بِکَنَد و آتش بهرام را به جای آن بنشانَد. از گشتاسپ اسفندیار و پشیوتن زاده شدند. Øihr©may¦n، لقب پشیوتن، اوستا: paø©.tanu. این لقب در اوستا نیامده است.
و ایزد نریوسنگ و سروشِ پرهیزگار از چکادِ (=قله) بهِ دائیتی به کنگدژ، که سیاوش بامی ساخت، برود و بانگ کنند که: فراز روای پشوتن بامی! چهرومیان گشتاسپان آرایندهی فره و کیان و دینِ راست. و پشوتنِ بامی با یکصد و پنجاه مرد پرهیزگار، که هاوشت (=شاگرد) پشوتن اندو به مینویی جامهی سمورِ سیاهِ نیک دارند، فراز رود به وسیلهی اندیشهی نیک، گفتار نیک، کردار نیک، بالاروند و با آتشِ آبها هادختِ بغان یسن و من اورمزد را با امشاسپندان فراز ستایند. پشوتن بامی با یکصد و پنجاه مرد که «جامهی» سمورِ سیاه دارند، به سوی آذر فرهمند- که روشن پیکر خوانند و در دادگاه نشانده است که جان آذرفرنبغ پیروزگر است- فراز رود و به هم زوتی (=پیشوایی) او یزش فراز سازند. پشوتن گشتاسپان به یاری آذرفرنبغ و آذرگشنسپ و آذربرزین مهر به بتکدهی بزرگ، نشیم (=جایگاه گنامینویِ گناهکار، فرازرود، خشمِ خونین درفش و همهی دیوان و دروجان بد تخمه و جادوگران به آن ژرفترین دوزخ رسند. به هم کوشیِ (=همکاری) پشوتنِ بامی آن بتکده را بکنند (=نابود کنند). و من، دادار اورمزد با امشاسپندان به گریوهی “هوگر” آیم و به امشاسپندان بفرمایم که: (به همهی ایزدان مینویی گویند که: “بروید به یاری پشوتن بامی برسید!". من دادار، برای پشتیبانی به یاریِ پشوتنِ بامی رسم. و مهر دارندهی چراگاه فراخ، به پشوتن بامی بانگ کند که: “بِکَن، بزن (=نابود و تباه کن) بتکدهی نشیم دیوان را!. و پشوتن بامی و آذرفرنبغ و آذرگشنسب و آذربرزین مهر پیروزگر رسد، و آن دروج پر نیرو را بزند و آن بتکدهی نشیم دیوان بکند و یزش فراز سازند. پشوتن بامی به اروند و بهرود و این دههای ایران، که من اورمزد آفریدم، فراز رسد. پشوتنِ بامی چنین گوید که: “نابود بادا دیو و پری” نابود بادا دیو دروغ و بدی، نابود باشند دیوانِ تارتخمه. پشوتنِ بامی فراز رسد با یکصد و پنجاه مردِ هاوشت (=شاگرد) که «جامهی» سمور سیاه دارند، فراز رسد. و هنگامی که نزدیکِ آغازِ هزاره باشد، پشوتنِ گشتاسپان به پیدایی آید، فرّهی کیان پیروزگر به او رسد. و پس هنگامی که هزارهی هوشیدرماه آید، در «هزارهی» هوشیدرماه آفرینش روانتر و به نیروتر باشد و دروغ مار چهره را بزند و پشوتنِ گشتاسپان همان گونه دستور و رَدِ جهان باشد. پشوتن پسر گشتاسپ با هزار شاگرد که همگی قبای سمورِ سیاه در بردارند، درون کنگدژ است و از آنجاست که برای بر آراییِ دین به همراه شاگردان خویش بیرون میآید و دشمن را از ایرانشهر باز میدارد.
پشوتن گشتاسپان با هزار پیرو خود در کنگدژ اقامت دارند و در پایان جهان به ایرانشهر میآیند و دین و پادشاهی را دوباره مستقر میسازند.
اوستایی: Paøo-tanª- پهلوی: p§øyotan P§ø©tan در اوستا تنها یکبار در ویشتاسبیشت از پشوتن در زمرهی بیمرگان نام برده شده است (نک. زند اوستا، ج ۱۱، ص ۶۶۶). در دینکرد، پشوتن “فرمانروای فرّخ، بیمرگ، بی نیاز از خوراک، دارندهی تن بزرگ و نیروی کامل، پرفرّه و پیروزگر و همتای ایزدان” توصیف شده است (فردوسی و شاهنامه سرایی، ۱۳۹۰: ۶۵۹) ("دینکرد هفتم"، فصل ۵، بند ۱۲). در یادگار زریران از پسران گشتاسپ یاد شده است، اما نامی از پشوتن نیست. القاب پشوتن عبارت است از تَچرومان (کیا، ص ۲۱)، چهرومَیان (بندهش، ص ۱۲۷؛ زند بهمن یسن، فصل ۷، بند ۱۹؛ گزیدههای زادسپرم، فصل ۳۵، بند ۴) و چهرومییان (دادستان دینی، پرسش ۸۹، بند ۳). بنابر روایتهای دینی، پشوتن نیز، مانند بهرام ورجاوند، نخستین موعود زردشتی است که اندکی پیش از هوشیدر ظهور میکند. پشوتن “آرایندهی فرّه کیان و دین راست” برای ترویج و استحکام دین مزدیسنا از کنگدژ، مقرّ فرمانروایی خود، به همراه سپهسالارش، “خورچهر"، یکی از پسران زردشت، قیام میکند و به بازسازی دین بِهی و برپاداشتن آیینهای دینی و گسترش آن میپردازد. او به یاری آذرفَرْنْبَغ فرّخزادان، آذرگشسب و آذربرزین مهر، دیوان و جادوگران و بدتخمگان را نابود میکند (نک. بندهش، ص ۱۴۱-۱۴۲؛ زند بهمنیسن، فصل ۷، بند ۱۸-۲۴، ۲۶، ۳۷؛ روایت پهلوی، فصل ۴۹، بند ۱۲-۱۸، ماه فروردین روز خرداد، بند ۲۹). رسالت این جاودانان با تخریب بتکدهها و از میان بردن دیوان به پایان میرسد. به گفتهی ویدن گرن (ص ۱۵۷)، ایزدانی چون مهر و پهلوانانی چون فریدون و پشوتن نقشی سرنوشتساز در رستاخیز دارند. به اعتقاد بهار (ص ۱۹۹)، ظاهراً اسطورههای مربوط به پشوتن نباید قدمت بسیار داشته باشد، ولی چون پشوتن در پی قیام بهرام ورجاوند ظاهر میشود (نک. زند بهمن یسن، فصل ۷، بند ۱۷-۲۶)، بعید نیست که بعدها زردشتیان، به سبب علاقه به گشتاسپ، نام این پسر گشتاسپ (یعنی پشوتن) را هم در شمار جاویدانان جای داده باشند (بهار، همان جا). پشوتن در شاهنامه (فردوسی، ج ۵، ص ۲۲۶-۲۷۵، ۳۱۰-۳۱۵، ۴۳۳) در داستان هفت خان اسفندیار و داستان رستم و اسفندیار، به عنوان پهلوانی دلیر و خردمند نقش دارد. او در هفت خان و در سفرسیستان، رایزن اسفندیار و سردار سپاه اوست و همواره او را دلسوزانه اندرز میدهد تا از جنگ با رستم بپرهیزد. اما اسفندیار، به رغم توصیههای پشوتن با رستم میجنگد و سرانجام از او شکست میخورد. به روایت شاهنامه، پشوتن در داستان بهمن نیز، به هنگام لشکرکشی بهمن پسر اسفندیار به سیستان برای کینخواهی، او را از عاقبت کار بیم داد و گفت: تو تخت شاهی را از رستم یافتی، نه از گشتاسپ و اسفندیار (فردوسی، ج ۵، ص ۴۸۰-۴۸۳؛ ثعالبی مرغنی، ص ۳۸۷). او در شاهنامه تنها کسی است که دوست و دشمن از او به نیکی یاد میکنند. القاب “نیک مرد"، “فرّخ"، “دانا” و “گرامی” که شاهنامه (ج ۵، ص ۲۳۲، ۴۶۷، ۴۸۲) به پشوتن میدهد همه حاکی از شخصیت ممتاز اوست.
[پشوتن] پهلوی: pesotan، اوستا: paso.tanu- پسر گشاسپ کیانی. از او یکبار در ویشتاسپ یشتیاد شده است (بند ۴). در دیگر متنهای اوستایی از او یادی نشده است.او در اواخر هزاره زردشت، به نجات بخشی، از کنگدژ به ایرانشهر میآید. ولی ظاهراً اسطورههای مربوط به این قدیس دلاور زردشتی نباید قدمت زیادی داشته باشد و چون پشوتن به دنبال قیام بهرام ورجاوند ظاهر میشود، بعید نیست که در اصل تنها بهرام ورجاوند در اسطورهها بوده است و بعدها زردشتیان نام این پسر گشتاسپ را هم به سبب علاقه به گشتاسپ در شمار جاویدانان قرار داده و بعضی اسطورههای بهرام ورجاوند را به او نسبت داده باشند. در سی سالگی شاهی گشتاسب، هزاره سوم به سر آمد و هزاره چهارم رسید که در آن زردشت دین پذیرفت و آن را رواج داد. در همان هزاره اسکندر به ایرانشهر تاخت و اردشیر بابکان شاهی را باز آراست، تا شاهی به یزدگرد آمد و تازیان به ایرانشهر تاختند. از این پس، هیون و ترک به ایران میتازند و ستم میکنند تا کی بهرام از سوی کابل آید و مردم به او بگروند. پشوتن از کنگدژ با یکصد و پنجاه مرد میآید و هزاره پنجم آغاز میشود. آن هنگام که ایرانشهر به دست هیون و ترک ویران شود و بدی و ستم به مردم ایرانشهر کنند، آن هنگام از سوی کابلستان یکی آید که بدو فره از دوده خدایان است و [او را] کی بهرام خوانند، همه مردم با او باز شوند و به هندوستان و نیز روم و ترکستان، همه سوئی پادشائی کند. دین زردشت را برپا دارد. همان سرزمین پشوتن گشتاسبان از سوی کنگ دژ آید با یکصد و پنجاه مرد پرهیزگار و آن بتکده را که رازگاه ایشان بود بکند و آتش بهرام را به جای آن بنشاند. دین را به درستی فرماید و بر پا دارد. از صفحه ۱۹۶ تا ۱۹۸ بندهش، نام جاودانان زردشتی آمده است. بنابرآن، یشیوتن، پسر گشتاسپ، به کنگ دژ است (اوشیدری، ۱۳۷۱: ۲۰۰-۲۰۱؛ بهار، ۱۳۷۵: ۱۹۹، ۱۸۳، ۱۸۷، ۲۹۰ و ۱۳۷۸: ۱۲۷، ۱۴۲، ۱۵۱، ۱۹۳؛ راشدمحصل، ۱۳۷۰: ۱۵-۱۸، ۴۱، ؛ تفضلی، ۱۳۵۴: ۱۴۰؛ فردوسی و شاهنامه سرایی، ۱۳۹۰: ۶۵۹، ۶۶۱-۶۶۲).
۲۹-۲ gang-diz [کنگدژ]:در آبانیشت و زامیادیشت از کنگ سخن رفته و در نوشتههای پهلوی آگاهی بیشتری از آن در دست است. در بندهش، محل کنگدژ به سوی خراسان چند فرسنگ دورتر از دریای فراخکرد یاد شده است.
در مینوی خرد محل کنگدژ در سوی مشرق نزدیک دریاچهی ستویس در مرز ایرانویچ یاد شده و سودهایی که به سیاوش نسبت داده شده یکی زادن کیخسرو و دیگری ساختن کنگدژ میباشد. در زند و هومنیسن کنگدژ از ساختههای سیاوش آمده که رستاخیز از آنجا آغاز میشود. فردوسی در شاهنامه محل کنگدژ را سرزمین توران یاد کرده است.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، خوارزم را مرکز سیاوش و سلطنت کیخسرو و دودمان او دانسته است. ابوبکر محمد بن جعفر الزشخی در تاریخ بخارا حصار ارگ بخارا یا قهندزبخارا را کنگدژ دانسته. دارمستتر در زند اوستا کنگدژ را بخارا یا خوارزم یاد کرده، و مارکوارت عقیده دارد که کنگدژ در محل بخارا بوده و در زبان چینی سمرقند را کهنگ گویند. کریستن سن یادآور میشود که این دژ در جانب شمال و در آن سوی دریاچهی وروکش میان کوههایی قرار دارد. در برخی از فرهنگهای فارسی محل کنگدژ را در بابل و ساختن آن را به ضحاک نسبت دادهاند (عفیفی، ۱۳۷۴: ۵۸۸).
۲۹-۳ ¦y§d [میآید]: (بهار، ۱۳۱۲، ۹۳)، (کیا، ۱۳۳۱: ۹)، (میرزای ناظر، ۱۳۷۳: ۶۷)، (عریان، ۱۳۷۱: ۱۴۳) هر چهار نفر را “آید” ترجمه کردهاند. نگارنده این فعل را طبق دستور زبان پهلوی مضارع اخباری آورده است به صورت “میآید".
۳۰-۱ huø§dar [هوشیدر]:در دوران هوشیدر اتفاقاتی میافتد که عمدهی آنها عبارت است از ایستادن ایزدمهر و خورشید به مدت ده شبانهروز در اوج آسمان. به مدت سه سال گیاهانی که به کار نیایند خشک نمیشوند یا به تعبیر دینکرد برای گیاهان سه سال همیشه بهار خواهد بود. انواع گرگها در یکجا گرد آیند و همه به صورت یک گرگ واحدی شوند که پنهانش چهارصد و پانزده گام و درازایش چهارصد و سی گام است. به فرمان هوشیدر مؤمنان به مقابلهی با این جانور میروند. اما با دعاهای دینی از عهدهی او بر نمیآیند. سرانجام با سلاحهای مختلف آن دروج (=دیو) را میکشند. در سدهی پنجم هوشیدر مَزَنها را که از نژاد دیواناند سرکوب میکند. افراط و تفریط ضعیف میشود و پیمان (=اعتدال) نیرومند میگردد. یکی از وقایع دورهی هوشیدر رسیدن دیو ملکوس، جادوگر هفت ساله است. که از تخمهی تور برادَروش قاتل زردشت است در سدهی چهارم یا پنجم یا به روایتی در پایان هزارهی هوشیدر به جادویی سرما و باران ایجاد میکند. سرانجام در زمستان چهارم به نفرین مزدیسنان (به روایت دینکرد به وسیلهی “دَهمان آفرین") ملکوس میمیرد، آنگاه مردمان و چهارپایان از وَرِجَمکَرد که قلعهای است که جمشید به منظور حفاظت مردمان از این باران و سرما ساخته است، بیرون میآیند و در جاهای مختلف اقامت میکنند و نسلشان افزایش مییابد. پس از گذشتن سدهی پنجم از این هزاره دو سوم مردم جهان پارسای و یک سوم بدکاراند.
با آمدن هوشیدر هزاره پنجم آغاز میشود. در هزاره اوشیدر، زمستان ملکوسان و در هزاره اوشیدر ماه رهایی ضحاک از بند، جهانیان را رو به سوی نابودی میبرد. هزاره پنجم، هزاره اوشیدر آغاز شود. او شیدر زردشتان، رهبر دین و پیامبر راستین، از [سوی] هرمزد آید، همان گونه که زردشت [دین] آورد، او نیز دین آورد و رواج بخشد. تنگی و خشکی کاهد، رادی و آشتی و بیکینی [اندر] همه جهان گسترش یابد. سه سال گیاهان را سرسبزی دهد. رود واتئنی به بلندی اسبی بتازد. چشمههای دریای کیانسه بازتازد. ده شبانه روز خورشید به اوج آسمان بایستد. گرگ سردگان همه نابود شوند. [اوشیدر] پهلوی: usidar، اوستا: uxsyat.arata- به معنای پروراننده تقوی. او نخستین فرزند از سه پسر زردشت است که نطفه ایشان در بن دریای کیانسه است و به هر هزار سالی پس از زردشت، دوشیزهای برای شستن خویش به دریای کیانسه میرود و به نطفهای باردار میشود.
در نامه دینکرد چنین آمده است:
«دیگر، نزدیک به پایان هزاره زردشت، باز به این کوشش آمدن و شگفت کوشیدن و نیز بدان روی است ده شبانه روز درنگ [خورشید به] فرجام هزاره زردشت و آغاز رسیدن اوشیدر به همپرسگی هرمزد، که ایستادن خورشید است به بالا [به] همان گونه، به نیروی دادار، [اهریمن] در آن کوشش نیز شکست یافتن و خورشید از همان جای باز به حرکت و سپری کردن آن درنگ آمدن.«از آن پس، نزدیک به فرجام هزاره اوشیدر، [اهریمن] باز به کوشش آمدن و شگفت کوشیدن، نیز بدان روی است بیست شبانه روز درنگ [خورشید به] فرجام هزاره اوشیدر و آغاز رسیدن اوشیدرماه به همپرسگی هرمزد و ایستادن خورشید به بالا، [به] همان گونه. اما در کتاب زند بهمن یسن داستان به گونهای دیگر مطرح میشود: «اوشیدر را پیداست که به یکهزار و هشتصد سال [پس از زردشت] بزاید. به سی سالگی به همپرسگی من، هرمزد، رسد و دین پذیرد. چون از همپرسگی بیاید، بانگ کند به خورشید اورانداسپ که «بایست!». «بایستد خورشید اورانداسپ ده شبانهروز. چون این ستود، همه مردم جهان به بهدین مزدیسان بایستند (تفضلی، ۱۳۵۴: ۸۸-۹۱؛ بهار، ۱۳۸۶، ۱۸۳، ۱۸۷، ۱۹۹، ۲۰۰).
۳۰-۲huø§dar¦n [هوشیدران]:در فروردینیشت، فروهر سه موعود ستاییده شده و چنین آمده: ما میستاییم کسی که سوشیانت پیروزگر نامیده خواهد شد، استوت اِرت نامیده خواهد شد. در زامیادیشت آمده: فرّ کیانی نیرومند مزداآفریده را میستاییم که به سوشیانتِ پیروزمند و به سایر دوستانش تعلق خواهد داشت. در وندیداد زردشت نابودی آفرینش دیوها و دیو ناسو و خناثی تی پری را تا ظهور سوشیانس پیروزمند که از شرق ظهور خواهد کرد درخواست میکند.
در ویسپرد مرد پاک و پارسایی که به سپندارمد و سخن سوشیانت پایدار است ستوده شده است. در بندهش دربارهی هوشیدران آمده: به هزارهی چهارم زردشت دین از اورمزد پذیرفت… به هزارهی پنجم هوشیدر زردشتان به دین نمودار شود. هزارهی ششم که آن را هزارهی هوشیدرماه خوانند پیدا بود، هوشیدرماه زردشتان به پیامبری از اورمزد آید، چون زردشت که دین آورد. او نیز دین آورد، و در جهان رواج دهد. در پایان سوشیانس زردشتان به پیدایی رسد و سی شبانهروز خورشید به بالاترین اوج آسمان بایستد.
در کتاب مطالعات ایرانشناسی آمده: چون هزارهی زرتشت سرآید، جای و کوهی است که آن جای کوه خدا خوانند، و قومی بسیار از جمله بهدینان آنجا نشستهاند و هر سال روز نوروز و چون مهرجان (=مهرگان) آید، آن مردمان دختران خانه را فرستند در آن آب نشیند، آن حال به ایشان گفته است که اوشیدر و اوشیدرماه و سیاوشانس (سوشیانت) از دختران شما پدیدار خواهد آمدن… .
پس، پنجم هزارهی اوشیدر آغاز شود. اوشیدرِ زردشتان، به دین رهبر، و پیامبر راستین، از (سوی) هرمزد آید. همانگونه که زردشت (دین) آورد. او نیز دین آوَرَد و رواج بخشد. تنگی و خشکی کاهد، رادی و آشتی و بیکینی (در) همهی جهان گسترش یابد. سه سال گیاهان را سرسبزی دهد. رود واتَئِنی به بلندیِ اسبی بتازد. چشمههای دریای کیانسه باز تازد. ده شبانهروز خورشید به بالای آسمان بایستد. گرگ سردگان همه نابود شوند. پس، چون هزارهی اوشیدر به سر رسد، ملکوسِ سیج سرشت، از تخمهی تورِ برادْروُش، که مرگ زردشت بود، به پیدایی رسد.
اورمزد گفت که: “ای زردشت سپیتمان! هنگامی که دیو گشاده موی خشم تخمه در ناحیهی خراسان به پیدایی آید، نخست نشانِ سیاه پیدا شود، هوشیدر زردشتان (=هوشیدر پسر زردشت) در دریاچهی فَرَزدان زاید- در سی سالگی به دیدار من اورمزد رسد- پادشاهی زاید که پدر آن پادشاه از تخمهی کیان «باشد و» به یاری هوشیدر به هندوستان رود. دربارهی هوشیدر پیداست که در سال یکهزار و هشتصد بزاید، در سی سالگی به دیدارِ من اورمزد رسد و دین بپذیرد. مهر دارندهی چراگاه فراخ به هوشیدر زردشتان بانگ کند که: (ای هوشیدر، آرایندهی دین راست، به خورشید تیزاسب بانگ کن که: “برو!"زیرا کشور ارزه، وروبرش و وروجرش و نیمهی خونیره بامی تاریک است). و هوشیدر زردشتان به خورشید تیز اسب بانگ کند که: “برو!". سرانجام دوران پرآشوب و تباه تسلط دیوان و دیوخویان میرسد و این با سالهای پایانی هزارهی زردشت هم زمان است. از این رو وقتی خرابی به اوج میرسد هوشیدر، نخستین نجاتبخش دین، قیام میکند تا دوباره جهان را از بدیها پاک کرده به نیکیها بیاراید. در یادگار جاماسبی آمده است: “گشتاسپ شاه از جاماسپِ بیدخش پرسید که هنگام آمدن آن پسر من چه نشانه و علامتی آشکار شود، جاماسبِ بیدخش گفت هنگامی که هوشیدر پیدا آید، این چند نشان در جهان پیدا باشد. یکی این که شب روشنتر باشد دیگر این که هفتورنگ جای بهلد «و» به سوی خراسان بگردد. سوم اینکه مردمان با یکدیگر مخالفت بیشتر ورزند. چهارم اینکه… . هوشیدر، نخستین فرزند از سه پسر آینده زردشت است که سی سال به پایان هزارهی زردشت مانده از مادر متولد میشود و پاکسازی جهان را از آلودگیهای دیوی به عهده میگیرد، جهان را از بدکاران و دیوخویان تهی میکند و آفرینش اورمزدی را میگستراند و آسایش مردمان را تأمین میکند (عفیفی، ۱۳۷۴: ۶۴۸-۶۴۹؛ بهار، ۱۳۸۶: ۱۸۷؛ راشدمحصل، ۱۳:۱۳۷۰، ۱۷، ۲۶، ۳۹، ۴۵).
۳۰-۱ s©ø¦ns [سوشانس]:در زامیادیشت محل ظهور او از مشرق و کنار دریای کیانسیه یاد شده و چنین آمده: هنگامی که استوت اِرتِ پیک مزدااهورا پسر ویسپ تئوروئیری از آب کیانسیه بدر آید، گَرز پیروزمند، آزنده گرزی که فریدون دلیر داشت هنگامی که اژیدهاک کشته شد… او دروغ را از اینجا، از گیتی راستی، بیرون خواهد کرد.
در فروردین یشت ما در سوشیانت چنین مورد ستایش قرار گرفته: فَروهَر پاکدین دوشیزه اَردت فذری را میستاییم، کسی که همچنین ویسپ تئورونیری نامیده میشود. از این جهت که کسی را خواهد زایید که همهی آزارهای دیوها و مردمان را دور خواهد نمود… در بندهش زادگاه سوشیانس، خونیرس (=کشور مرکزی) یاد شده و چنین آمده که: سوشیانس اندر خونیرس زاده شود، که اهریمن را نابود کند، و رستاخیز و تنِپسین کند. در زند وهومن یسن نیز پس از ظهور سوشیانس و نابودی فریب و پتیاره (=اهریمن) سوشیانس آفریدگان را پاک کرده و رستاخیز و تنپسین خواهد بود.
در مینوی خرد، کیخسرو از یاران سوشیانس یاد شده که به یاری خرد میتوانند رستاخیز و تنپسین را انجام دهند.
در بندهای ۸۸ تا ۹۶ زامیادیشت آمده: “پس از ظهور سوشیانس گیتی پر از عدل و حکمت گردد، سعادت روی آورد، اندیشه و گفتار و کردار نیک ظفر یابد، جهان از دروغ پاک شود،خشم نابود گردد، راستی به دروغ چیر آید، منش ناپاک از منش پاک شکست بیند، امشاسپندان خرداد و اَمرداد دیوهای گرسنگی و تشنگی را براندازند، اهریمن بگریزد". در بند ۱۰ یسنای ۲۶ آمده: “فروهر مردان پاک را میستاییم. فروهرهای زنان پاک را میستاییم. همهی فروهرهای نیک توانای پاک پارسایان را، از کیومرس تا به سوشیانت پیروزگر میستاییم". غالباً وِرِترغن یا ورترجن (بهرام) که در اوستا به معنی پیروزگر است، صفت سوشیانت شده است.
سی شبانهروز خورشید به بالای آسمان بایستد. نخست از جهانیان مردهی گرشاسپ، پسر سام، را برانگیزند، (تا) بیوَرْاسب را به گزرزَنَد و کُشد و از آفریدگان باز دارد. هزارهی سوشیانس آغاز شود که هزارهی او که تن- کِردار است، پنجاه و هفت سال بُوَد. دربارهی این سه پسر زردشت که اوشیدر، اوشیدرماه و سوشیانساند، گوید که پیش از آنکه زردشت جفت گیرد، آنگاه، ایشان فرّهی زردشت را در دریای کیانسه، برای نگاهداری، به آبان فرّه، که ایزد اناهید است، سپردند. اکنون نیز گویند که سه چراغ در بُنِ دریا بدرخشد، به شب (آنها را) همی بینند. یکی یکی را، چون ایشان را زمانهی خود برسد چنین شود که کنیزکی برای سرشتن بدان آب کیانسه شود و او را فرّه در تن آمیزد، آبستن شود. ایشان، یکی یکی، به زمانهی خویش، چنین زاده شوند.
سوشیانس آفرینش را دوباره پاک بسازد و رستاخیز و تنِ پسین باشد (=واقع شود). سه پسر زردشت یعنی هوشیدر، هوشیدرماه و سوشیانس هر یک به ترتیب در آغاز هزارههای بعدی ظهور میکنند و دین زردشتی را که بر اثر رواج نامردیها به بیسامانی کشیده شده است از نو رونق میبخشند. منظور از دریاچهی “سه تخمه"، دریاچهی هامون است. سبب آن که آنرا “سه تخمه” گفتهاند، آن است که نطفهی زردشت که سه پسر آیندهی او یعنی هوشیدر، هوشیدرماه و سوشیانس از آن خواهند زاد، در این دریاچه نگهداری میشود. سوشیانس، سومین و آخرین فرزند آینده زردشت است که سی سال به پایان هزاره هوشیدرماه از مادر متولد میشود. او آخرین نجاتبخش دین زردشتی است و هزاره او پنجاه و هفت سال به درازا میکشد و به رستاخیز میپیوندد.
سوشیانس پیروزگر که مرتب کنندهی مردگان است، در تن پسین رستاخیز را به یاری او بهتر میتواند انجام دهد. و سوشیانس با کیخسرو و آنان که رستاخیز و تنِ پسین کنند به سبب نیرو و یاری خرد (این کار را) بهتر میتوانند انجام دهند. سوشیانس در پایان هزارهی ششم ظهور میکند. در بازگشت از این گفتگو کیخسرو سوار بر “وایِ دیرنگ خدا” به استقبال سوشیانس میآید و کارهایی را که کرده است از قبیل برافگندن بتکدهی کنار چیچست و زدن افراسیاب تورانی شرح میدهد. بعد سوشیانس به کیخسرو میگوید که دین را بستای، کیخسرو دین را ستایش میکند. در آن مدت پنجاه و هفت سال کیخسرو فرمانروا و سوشیانس موبدان موبد است. در همین زمان طوس به نزد گرشاسب میرود و او را به دین میخواند و گرشاسب از بیم تیر طوس گرز خود را بر زمین میافگند و دین را میپذیرد پیش از برانگیختن مردگان سوشیانس سپاهی برمیانگیزد و به کارزار با دیو بدعت (=اَهلموغی) میرود، یشتی میخواند و آن دیو به بالا و پایین زمین میدود و سرانجام در سوراخ زمین میرود و شهریور امشاسپند بر این سوراخ فلز گداخته میریزد و او را محبوس میکند و سرانجام این دیو به دوزخ میافتد. با پنج بار یشت کردن سوشیانس همهی دیوان نابود میشوند. دورهی ۵۷ سالهی سوشیانس دورهی تکامل موجودات اورمزدی است همهی دیوان از نسل دو پایان و چهار پایان نابود میشوند، پیری و بیماری و مرگ و آزار و ظلم و بدعت و همهی بدیها از میان میرود. گیاهان همیشه در سرسبزی و رویشاند و همهی آفریدگان در خوشی به سر میبرند. هفده سال گیاه خوراک مردم است، سی سال آب و ده سال خوراکشان مینوی است.
۴۶- پنجاه و هفت سال به فرشگرد کرداری باز (=باقی مانده)، سوشیانس زاده شود «برای» به انجام رسانیدن آنچه که با زردشت آفریده شد. سوشیانس نیز در خونیره زاده خواهد شد. آخرین پسر زردشت که سوشیانس است جهان را به کلّی از بدی پاک میکند و بدان سان که در آغاز بود در میآورد و زمینهی فرشگرد (=بازسازی جهان) را آماده میسازد.
بندهش: رستاخیز و تن یسین رامرد پرهیزگار کند [که] هست سوشیانس پیروزگر. هزاره سوشیانس پنجاه و هفت سال است. سه منجی از دوشیزگانی زاده میشوند که هنگام سر شستن در دریاچه کیانسه، به نطفه زردشت آبستن میگردند و این چون سه چراغ است که در بن دریا میدرخشد. نزدیک به پایان هزاره اوشیدرماه، ضحاک از بند رها شود. بیوراسب بس آفریده را به دیوکامگی تباه کند اندر آن هنگام سوشیانس، پسر زردشت، به پیدایی رسد. سی شبانه روز خورشید به اوج آسمان بایستد. نخست از جهانیان مرده گرشاسب، سام، را برانگیرند. [او] بیوراسب را به گرز زند و کشد و از آفریدگان باز دارد. هزاره سوشیانس آغاز شود که هزاره او که تن کردار است، پنجاه و هفت سال بود.
در نامه دینکرد چنین آمده است:
سی شبانه روز درنگ [خورشید به] فرجام هزاره اوشیدماه و آغاز رسیدن سوشیانس پیروزگر به همپرسگی هرمزد و ایستادن خورشید به بالا [به] همان گونه به نیروی دادار، [اهریمن] اندر کوشش به کلی شکست یافتن و خورشید از بالا [به] همانگونه برفتن.». در پایان هزاره اوشیدرماه دختری به نام ارددبد به آب خواهد رفت و از او سوشیانس زاده خواهد شد. «ماه سپندارمذ، روز اشتاد، به گاه اوزیرین، به پیش نمازی سوشیانس و به اتفاق این شش فرشگردساز، برای قیام همه روشن تخمگان، نیایش فرشگردسازی را فراز سرایند نیایش که کرده شد، به همان گونه که جم در سوورای زرین [نواخت سوشیانس پیروزگر آن گاودم (=نفس را بگرداند و برخواند که «برایستید، دارای تن هستید، که [چون] در گذشتید ایردان [تن شما را] نگهداری کردند.». سوشیانس در هزاره سوم به پیامبری میرسد. و بخش گاهانی اوستا را به کار میگیرد. در هزاره سوشیانس رستاخیز برپا میشود. سوشیانس سپاه میآراید و به جنگ دروج میرود و با نیایش دینی وفلزگداخته، آنان را میمیراند. دیوان یکدیگر را میخورند و سروش آزدیورا از میان میبرد و هرمزد اهریمن را بدان سوراخی میراند که از آن آمده بود.سوشیانس با فرشکرسازان، با یاری هرمزد اجرای تن مردگان را فراهم میآورند. یزش بازسازی مرده را سوشیانس با باران [آغاز] کند و گاو هدیوش را بدان یزش کشند. از پیه آن گاو و هوم سپیدانوش آرایند و به همه مردم دهند و همه مردم جاودانه بیمرگ شوند.نرسی پسر ویونگهان، توس پسر نوذر، گیو پسر گودرز، پیرزد و استوزد، پسر پور و دخشت. ایشان به هنگام فرشکرد، به یاری سوشیانس آیند. دیگر سام یا کرشاسب است که ضحاک را خواهد کشت (عفیفی، ۱۳۷۴: ۵۶۲؛ اوشیدری، ۱۳۷۱: ۳۳۴-۳۳۵؛ بهار، ۱۳۷۵: ۱۵۴، ۱۸۳، ۱۸۸، ۲۰۰-۲۰۱، ۲۲۸، ۲۷۷، ۲۹۰ و ۱۳۷۸: ۱۴۲-۱۴۳؛ راشدمحصل، ۱۳۶۶: ۹۷، ۱۲۹، ۱۴۰ و ۱۳۷۰: ۱۹، ۳۶، ۴۰، ۴۶؛ تفضلی، ۱۳۵۴: ۴۵، ۷۲، ۸۷، ۹۳).
۳۶-۱ stard [گیج]: (بهار، ۱۳۱۲: ۹۴) در ترجمهی فارسی خود واژهی stard را آورده است. (کیا، ۱۳۳۱: ۱۰) او نیز همچنین از همین واژهی پهلوی استفاده کرده است. (میرزای ناظر، ۱۳۷۳: ۷۱) از واژهی بیهوش استفاده کرده است که نگارنده در فرهنگ لغت مکنزی چنین معادلی برای این واژهی پهلوی نیافته است. نگارنده واژهی “گیج” را بهترین ترجمه برای “stard” یافته است. (عریان، ۱۳۷۱: ۱۴۴) نیز واژهی “گیج” را مناسب دیده است.
۳۸-۱ b§ hamb¦r§nd [پر کنند]: (بهار، ۱۳۴۷: ۹۴) این فعل را “به امبارند” ترجمه کرده. (کیا، ۱۳۳۱: ۱۱)"بینبارند” آورده است. (میرزای ناظر، ۷۳:۱۳۷۳)"بینبارند” نوشته است. (عریان، ۱۳۷۱: ۱۴۴)"انبار کنند” ترجمه کرده است. نگارنده “پر کنند” را مناسبتر دیده است.
۴۷-۱padex[کامیاب]: (بهار، ۱۳۴۷: ۹۵) این واژه را “پتکان” ترجمه کرده است. (کیا، ۱۳۳۱: ۱۱) در ترجمه خود واژه “پدیخ” که کلمه پهلوی است آورده است. (میرزای ناظر، ۷۵:۱۳۷۳ ) “نیکبخت” نوشته است. (عریان، ۱۳۷۱: ۱۴۵)"آسوده” ترجمه کرده است. نگارنده واژه “کامیاب” را مناسب تر دیده داست.
۴۷-۲ab§zag[پاک]: (بهار، ۱۳۴۷: ۹۵)"ابیژگ"در ترجمه خود آورده است. (کیا، ۱۳۳۱: ۱۱)"ویژه"در ترجمه اش نوشته است. (میرزای ناظر، ۷۵:۱۳۷۳ )"ویژه” نوشته است. (عریان، ۱۳۷۱: ۱۴۵)"پاک"در ترجمه اش آورده است. نگارنده نیز واژه “پاک” را مناسب تر یافته داست.
۴۷-۳a-pety¦rag[بی بدختی]: (بهار، ۱۳۴۷: ۹۵)"اپتیارگ"واژه پهلوی را در ترجمه اش آورده است. (کیا، ۱۳۳۱: ۱۱)"بی پتیاره” نوشته است. (میرزای ناظر، ۷۵:۱۳۷۳ )"بی پتیاره"ترجمه کرده است. (عریان، ۱۳۷۱: ۱۴۵)"بی پتیاره"آورده است. نگارنده نیز واژه “بی بدختی” را مناسب تر دیده داست.
۴۷-۴ frazaft[به پایان برسد]: (بهار، ۱۳۱۲: ۹۵) معادلی که برای این واژه آورده است “فرچفت” است. (کیا، ۱۳۳۱: ۱۱)"فرجفت” آورده است. (میرزای ناظر، ۱۳۷۳: ۷۷) از واژهی “فرجامید” استفاده کرده است. (عریان، ۱۳۷۱: ۱۴۰)"فرجام یافت” برای این واژهی پهلوی آورده است. نگارنده عبارت “به پایان برسد” را مناسبتر دانسته است.
فصل چهارم
۱٫ بیمه: ماده ۱ قانون بیمه مصوب سال ۱۳۱۶ بیمه را چنین تعریف می کند :
“بیمه عقدی است که به موجب آن یک طرف تعهد می کند در ازاءپرداخت وجه یا وجوهی از طرف دیگر در صورت وقوع یا بروز حادثه ، خسارت وارده بر او را جبران نموده یا وجه معینی بپردازد .متعهد را بیمه گر ، طرف تعهد را بیمه گذار ، وجهی را که بیمه گذار می پردازد حق بیمه و آنچه را بیمه می شود موضوع بیمه نامند .”
همچنین برابر مفاد ماده ۵ قانون مذکور موضوع بیمه مکنست مال (اعم از عین یا منفعت) ، هر حق مالی ، هر نوع مسئولیت حقوقی و برای حادثه یا خطری باشد که بیمه گذار از وقوع آن متضرر می گردد. به عبارتی دیگر بیمه گذار باید نسبت به بقاء آنچه بیمه می دهد ذینفع باشد.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بنابراین بیمه عقدی است که بیمه گذار با آینده نگری خسارات ناشی از خطر احتمالی و قریب الوقوع را از طریق پرداخت حق بیمه به بیمه گر جبران می کند.
۲٫ بیمه کننده : شخص حکمی است که مطابق احکام قانون تاسیس و جواز نامه فعالیت را از وزارت مالیه کسب می نماید.
۳٫ نماینده فروش و سروی کننده بیمه : اشخاص حقیقی داخلی و خارجی اند که طبق احکام مندرج این قانون ،جوازنامه فعالیت را در عرصه مربوط ، از وزارت مالیه کسب می نمایند .
۴٫ بیمه شونده : شخص حقیقی یا حکمی است که جهت اخذ یکی از انواع بیمه به نفع خود یا به نفع دیگری اصالتا یا وکالتا بیمه را عقد می نماید .
۵٫ حق بیمه : وجهی است که بیمه شونده در مقابل عقد بیمه به بیمه کننده می پردازد .
۶٫ جبران خساره : وجه نقد یا عوضی است که در صورت وقوع حادثه یا خطر و تثبیت خساره به بیمه شونده پرداخت می شود .
۷٫ موضوع بیمه :حیات انسان وحیوان که معروض به مرگ یا معلولیت گردیده یا اشیاء ،اجناس و ملکیت های مشتری است که مواجه به آسیب و خساره می شود.
۸٫ بیمه نامه : سند حقوقی است که از طرف بیمه کننده بعد از قرارداد بیمه به بیمه شونده تسلیم داده می شود.
۹٫ حادثه : حالتی است که با تحقق آن بیمه شونده مستند به بیمه نامه ادعای جبران خساره می نماید. (بیمه مرکزی،۱۳۹۲)
۱-۶ روش تحقیق
این تحقیق بر حسب هدف از نوع تحقیقات کاربردی است.همچنین از لحاظ نحوه گردآوری داده ها در زمره تحقیقات توصیفی - پیمایشی می باشد.
۱-۷ قلمرو تحقیق
الف: قلمرو مکانی:
قلمرو مکانی در این تحقیق نماینده شرکت بیمه ایران در شهر کرج می باشد.
ب:قلمرو زمانی:
قلمرو زمانی در این تحقیق پاییز و زمستان سال ۱۳۹۳ می باشد.
ج:قلمرو موضوعی:
بررسی میزان فروش بیمه نامه عمر در شرکت بیمه ایران
۱-۸ جامعه و حجم نمونه:
جامعه آماری این تحقیق مشتریان بیمه عمر می باشند. در این تحقیق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای است ،حجم نمونه از طریق فرمول نمونه گیری از جوامع نا محدود به دست آمده است که ۳۸۵ نفر می باشد.
n=(z21-α/۲pq)/ε۲=(۱٫۹۶)۲(.۵*.۵)/(.۰۵)۲=۳۸۵
۱-۹ محدودیت ها و مشکلات تحقیق
-
- عدم همکاری بعضی از پاسخ دهندگان و عدم پاسخگویی بعضی از پاسخ دهندگان به کلیه سؤالات
-
- عدم تعمیم نتایج تحقیق به دیگر حوزه های فعالیت بیمه ایران
-
- طولانی شدن زمان توزیع و جمع آوری پرسشنامه
فصل دوم
مطالعات نظری و پیشینه تحقیق
مقدمه:
امروزه صنایع خدماتی رشد روز افزون و شتابانی دارند. در چنین شرایطی تنها سازمان هایی در عرصه رقابت از موقعیت مناسبی برخورداند که محور اصلی فعالیت های خود را تامین خواسته های مشتریان و ارضای نیازهای آنان قرار دهند.
صنعت بیمه یکی از تدبیرهایی پشتیان گر واز ابتکاری ترین فنون وحرفه ها دراقتصاد جهان است. بیشتر جوامع امروزی درقرن حاضر جوامعی تشکیلاتی وسازمان یافته هستند وموسسه های بیمه دربهبود وتسریع فعالیت های اقتصادی جامعه نقش بسیار مهمی دارند. درواقع هدف اصلی صنعت بیمه همانا اجرای اصل تعاون و همیاری و مشارکت برای جبران خسارت های طبیعی وخسارت های ناشی از فعالیت های اقتصادی وقصور واهمال افراد جامعه است.شناسایی عوامل تاثیر گذار بر بالا بردن آگاهی بیمه گذاران از مفاد بیمه نامه به آنها کمک می کند تا ضمن آگاهی،بتوانند به شرکت بیمه وفادار باقی بمانند.
۲-۱ تعریف آموزش:
تعاریف متعددی از آموزش ارائه شده است: آموزش، بیش از هر چیز، سپردن دانستنی ها به دیگران است و زمانی به کار می آید که زمینه ای برای پدید آوردن تغییری فراگیر ایجاد گردد. او را به انجام کارهایی توانا سازد و به توانایی های او بیفزاید، یعنی زمینه ای برای توسعه گردد. زمانی می توانیم از آموزش و توسعه فرد سخن گوییم که به گوهر انسانی و ارزش های والای انسانی که او را از دیگر جانوران متمایز می سازد، رو نماییم (نقیب زاده، ۱۳۷۴)
-
- آموزش تجربه ای است مبتنی بر یادگیری و به منظور ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در فرد، تا او را قادر به انجام کار و بهبود بخشی توانایی ها، تغییر مهارت ها، دانش، نگرش و رفتار اجتماعی نماید. بنابراین آموزش به مفهوم تغییر دانش، نگرش و تعامل با همکاران است (سید جوادین، ۱۳۸۴).
-
- آموزش فعالیتی است مداوم، جامع و برای همه، برای رشد و تکامل انسان، غنای فرهنگی و تعالی جامعه (فیوضات، ۱۳۷۷، ص ۲۰).
-
- آموزش عبارت است از کوشش در جهت بهبود عملکرد شاغل در ارتباط با انجام کار و فعالیت های مربوط به آن. آموزش زمانی اثربخش است که یک تجربه یادگیری و یک فعالیت سازمانی برنامه ریزی شده را شامل شود، یا به منظور پاسخ به یک نیاز شناخته شده طراحی گردد (جزنی، ۱۳۸۴).
-
- آموزش، روش هایی است که بدان وسیله مهارت های لازم برای انجام دادن کارها را به افراد تازه کار به سازمان یا تازه استخدام شده یاد می دهند (دسلر، ۱۳۷۸).
-
- آموزش عبارت است از تلاش سازمان برای تغییر رفتار کارکنانشان از طریق فرایند یادگیری با هدف افزایش کارایی (میچل، ۱۳۷۶).
۲-۲ انواع آموزش:
سازمان یونسکو انواع آموزش را به چهار دسته کلی تقسیم می کند:
-
- آموزش رسمی: عبارت است از آموزش های منظمی که از سطح ابتدایی تا سطوح دشوار و تخصصی برنامه ریزی شده اند.
-
- آموزش غیررسمی: به نوعی از آموزش گفته می شود که خارج از نظام آموزش رسمی به صورت گسسته یا پیوسته صورت می گیرد. گاه برای تداوم آموزش های رسمی یا برای بدست آوردن صلاحیت لازم حرفه ای صورت می گیرد.
-
- آموزش مداوم: عبارت است از تمامی اشکال آموزش و پرورش که براساس موضوع و تخصص خاص آن می تواند به دو صورت رسمی یا غیررسمی ارائه شود. این آموزش می تواند به افراد اجازه تکمیل یک سطح آموزشی، آگاهی و مهارت جدید یا دانش آنها را و به طور کلی صاحیت حرفه ای آنها را گسترش دهد.
- آموزش ضمنی: عبارت است از آموزش هایی که انسان در طول عمر خود به گونه ای سازمان نیافته و نامنظم در زمینه های دانش، توانش و بینش از آموزش به طور مستمر بهره می گیرد .
یکی از مهمترین مفاهیمی که در این تحقیق مشخص گردید این بود که شرکتها میتوانند از طریق تأثیر گذاشتن بر دقت و مقدار اطلاعات در دست سهامداران خود هزینه سرمایه خود را تحت تأثیر قرار دهند.
تحقیقات داخلی
مهرانی و همکاران (۱۳۹۳) در تحقیقی با عنوان چرخه عمر واحد تجاری، ساختار سرمایه و ارزش شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار به این موضوع پرداختهاند. هدف از انجام این مطالعه، دستیابی به پاسخ این سؤال است که «آیا چرخه عمر شرکت میتواند بر رابطه بین ساختار سرمایه و ارزش شرکت اثرگذار باشد یا خیر؟» که این سؤال به نوع خود تجربی میباشد. با بهره گرفتن از تحلیل رگرسیون چند متغیره در دوره زمانی ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹، دادههای مربوط به ۴۸۰ سال شرکت موردبررسی قرار میگیرد. نتایج بهدستآمده از آزمونهای آماری نشاندهنده مؤثر بودن چرخه عمر شرکت بر رابطه بین ساختار سرمایه و ارزش شرکت میباشد؛ بهگونهای که این رابطه در شرکتهای در حال رشد نسبت به شرکتهای بالغ دارای شدت بیشتری میباشد؛ بهعبارتدیگر، قدرت توضیح دهندگی الگوی شرکتهای رشدی از الگوی شرکتهای بالغ بیشتر میباشد.
شاقوزایی (۱۳۹۳) روشهای مبتنی بر حسابداری برای تعیین هزینه اعمالشده به سرمایه با بهره گرفتن از شیوه شبیهسازی را مورد بررسی قرار میدهد. یک مدل اقتصاد که در آن هزینه واقعی سرمایه مشخص بوده را شبیهسازی کرد، سپس هزینه واقعی سرمایه را با هزینه پیشبینیشده اعمالی با بهره گرفتن از روشهای متفاوتی که در نوشتهها و بر اساس گرایش، دقت و رابطه آن با هزینه واقعی سرمایه شرکت، مطرحشدهاند مقایسه میشود. روشهای مبتنی بر مدل مانده درآمده نسبت به روشهای مبتنی بر مدل رشد درآمدهای غیرعادی، بهتر عمل میکنند. در انتها گفته میشود روشهای ترکیبی برای انتخاب پیشنهاد میشود؛ زیرا انحرافات در روشهای منفرد را جبران کرده و نشان میدهند که برخی از ترکیبهای ساده بهتر از کل روشهای منفرد کار میکنند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مرادی و همکاران (۱۳۹۳) در تحقیقی با عنوان مربوط بودن داراییهای نامشهود در هر یک از مراحل چرخه عمر به این موضوع پرداختهاند. هدف اصلی این پژوهش بررسی روابط میان چرخه عمر شرکت و مربوط بودن ارزش داراییهای نامشهود میباشد. گردآوری دادههای در این پژوهش در سه مرحله انجامشده است، در این پژوهش، نخست مربوط بودن داراییهای نامشهود موردبررسی قرارگرفته، سپس مربوط بودن این داراییها در هریک از مراحل چرخه عمر موردبررسی قرارگرفته و در آخر با بهره گرفتن از روش آماری تحلیل همبستگی و رگرسیون چند متغیره و آزمون والد، فرضیههای پژوهش با بهره گرفتن از مدل اولسن (۲۰۱۱) مورد آزمون قرارگرفته است. نتایج حاصل از تحلیل دادههای ۲۵ شرکت طی دورهی زمانی ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۹ حاکی از وجود ارتباط مثبت و معنادار بین ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام، سود باقیمانده و ارزش دفتری داراییهای نامشهود با ارزش بازار سهام میباشد؛ همچنین، نتایج نشان میدهند که از بین مراحل مختلف چرخه عمر شرکت، مرحله بلوغ و افول، قویترین تأثیر را بر روی میزان مربوط بودن داراییهای نامشهود دارد.
یزدانی (۱۳۹۳) چگونگی به کار گرفتن وجوه داخلی، تصمیمی مهم در تضاد بین سهامداران و مدیران است. در دوران رشد اقتصادی شرکت، همانطور که ذخایر وجه نقد افزایش مییابد، مدیران تصمیم میگیرند که آیا وجه نقد بین سهامداران توزیع شود، صرف مخارج داخلی شود، برای تحصیل خارجی بهکاررفته شود و یا همچنان نگهداری شود؟ ازاینرو تصمیمگیری در هر یک از مراحل چرخه عمر شرکتها (ظهور، بلوغ، رشد و افول) امری مهم میباشد. موضوع پژوهش حاضر به بررسی تأثیر چرخه عمر واحد تجاری بر نگهداشت وجه نقد و کیفیت سود در بین شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار در بازه زمانی ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۱ میپردازد. روش انجام پژوهش بهصورت همبستگی و پس رویدادی میباشد و از اطلاعات شرکتهای پذیرفتهشده در بورس که از منابع مختلفی از جمله نرمافزار رهآورد نوین، سایت بورس و همچنین صورتهای مالی شرکتها استخراج است. تکنیک آماری مورداستفاده در این تحقیق، آزمون لیمر، هاسمن، همبستگی، رگرسیون و کرسکال والایس میباشد. نتایج آزمون همبستگی نشان میدهد که چرخه عمر واحد تجاری بر نگهداشت وجه نقد تأثیر منفی و معنادار و چرخه عمر واحد تجاری بر کیفیت سود تأثیر مثبت و معناداری دارد. نتایج آزمون همبستگی نشان میدهد که چرخه عمر واحد تجاری بر کیفیت سود تأثیر مثبت و معناداری دارد. میزان این تأثیر برابر با ۶.۵ درصد میباشد. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد چرخه عمر بهصورت همزمان با دیگر متغیرهای کنترلی و مستقل موردنظر (رگرسیون چندگانه) تأثیر معنیدار ندارد. در بررسی این رابطه متغیرهای کنترلی اهرم مالی و اندازه شرکت نیز به ترتیب دارای تأثیر منفی میباشد. چرخه عمر بهصورت همزمان با دیگر متغیرهای کنترلی و مستقل موردنظر (رگرسیون چندگانه) تأثیر معنیدار منفی دارد. در بررسی این رابطه متغیرهای کنترلی اهرم مالی و اندازه شرکت نیز دارای تأثیر مثبت میباشد.
نوقابی (۱۳۹۳) بر اساس تئوری چرخه عمر شرکتها، واحدهای تجاری در مراحل مختلف چرخه عمر دارای خصوصیات متفاوتی هستند. ازاینرو، هدف اصلی این تحقیق بررسی ارتباط کیفیت سود باسیاست تقسیم سود در طول چرخه عمر شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. بدین منظور تعداد ۱۰۵ شرکت، در یک دوره زمانی ۷ سال (۱۳۸۴ تا ۱۳۹۰) موردبررسی و آزمون قرار گرفتهاند. همچنین، در این پژوهش از مجموعه معیارهای ارزیابی کیفیت سود، از ۲ معیار (مدل جونز تعدیلشده (۱۹۹۵) و مدل لئوز و همکاران (۲۰۰۳)) بهمنظور تقویت نتایج بهدستآمده، استفادهشده است. پژوهش حاضر، ۴ گروه فرضیه را بررسی می کند. گروه اول فرضیهها؛ به بررسی وجود تفاوت معنادار میان نسبت سود تقسیمی در مراحل مختلف چرخه عمر میپردازد. یافتههای حاصل از آزمون فرضیههای این گروه، نشان میدهد که شرکتها در هر مرحله از چرخه عمر خود سیاست تقسیم سود متفاوتی را دنبال مینمایند. فرضیههای گروه دوم؛ به بررسی وجود تفاوت معنادار میان کیفیت سود در مراحل مختلف چرخه عمر میپردازد، نتایج آزمون این گروه از فرضیهها حاکی از آن است که تفاوت معناداری بین کیفیت سود شرکتها (با بهره گرفتن از دو معیار ارزیابی) در طول چرخه عمر آنها وجود ندارد. فرضیه سوم، به بررسی وجود ارتباط معنادار میان کیفیت سود و نسبت سود تقسیمی در آنها، میپردازد. نتایج بهدستآمده، شواهدی مبنی بر وجود ارتباط معنادار میان نسبت سود تقسیمی با هیچکدام از معیارهای اندازهگیری کیفیت سود را فراهم نمیآورد، ازاینرو نشان میدهد شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران، در تعیین مبالغ سود نقدی، به کیفیت سود شرکت توجهی ندارند و گروه چهارم فرضیهها؛ به بررسی وجود ارتباط معنادار میان کیفیت سود و نسبت سود تقسیمی به تفکیک هر مرحله از چرخه عمر شرکت (رشد، بلوغ و افول) میپردازد. نتایج بهدستآمده، شواهدی مبنی بر وجود ارتباط مثبت و معنادار میان نسبت سود تقسیمی و کیفیت سود شرکتها در مرحله رشد آنها را، فراهم میآورد اما شواهدی مبنی بر تأیید این ارتباط در مراحل بلوغ و افول را به دست نمیآورد؛ بنابراین میتوان، چنین استنباط کرد که پرداخت سود نقدی در شرکتهای در مرحله بلوغ و افول، دال بر کیفیت سود آنها نیست و شاید این عدم تطابق را بتوان به وجود مشکلاتی در بورس اوراق بهادار تهران و یا توجه خاص و بیشازحد مدیران، در جلوگیری از عکسالعمل منفی بازار و سرمایهگذاران، نسبت داد که این امر خود، وقوع رفتارهای غیرعادی و احتمال گمراهی بازار را نیز فراهم می کند.
صیدپور (۱۳۹۳) : هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین کیفیت افشا و اجزای آن (به هنگامی و قابلیت اتکا) با هزینه سرمایه سهام عادی در ۲۴۶ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار در طی دوره ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۰ است که با بهره گرفتن از رگرسیون چند متغیره و کنترل عوامل تعیینکننده هزینه سرمایه سهام عادی مورد آزمون قرارگرفته است. بررسی این ارتباط ازاینجهت دارای اهمیت است که کیفیت افشا، میزان سرمایهگذاری را در واحدهای تجاری تحت تأثیر قرار میدهد. نتایج تحقیق بیانگر وجود ارتباط منفی و معناداری بین کیفیت افشا و اجزای آن (بهنگامی و قابلیت اتکا) با هزینه سرمایه سهام عادی است. بهعبارتدیگر هرچه کیفیت افشای شرکتی بالاتر باشد، سرمایهگذاران بیشتری را به خود جلب میکند و موجب کاهش هزینه سرمایه سهام عادی و مشکلات تأمین مالی شرکت میگردد.
ایمنی (۱۳۹۲) این پژوهش به بررسی رابطه عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت سود بر هزینه سرمایه سهام عادی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای ۱۳۸۵ تا پایان ۱۳۹۰ میپردازد. هزینه سرمایه سهام عادی بهعنوان بخشی از هزینه سرمایه شرکت، بازده مورد انتظار دارندگان سهام عادی است. سهامداران عادی به علت پذیرش ریسک سرمایهگذاری، انتظار کسب بازده مناسبی را دارند. علاوه بر ریسک سرمایهگذاری، ریسک اطلاعاتی نیز از عواملی است که بر هزینه سرمایه تأثیر میگذارد. عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت سود از جمله شاخصهای مهم ریسک اطلاعاتی محسوب میشوند. انگیزه اصلی انجام این مطالعه، تعیین این موضوع است که آیا بین عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت سود با هزینه سرمایه سهام عادی رابطه معنیداری وجود دارد یا خیر. ازاینرو تعداد ۱۰۶ شرکت در طی دوره زمانی ۱۳۹۰ ـ ۱۳۸۵ موردبررسی قرار گرفتند. بهمنظور آزمون فرضیهها از تکنیکهای آماری رگرسیون ساده و رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شد. آزمون معنیدار بودن الگوها با بهره گرفتن از آمارههای F و t صورت گرفت. نتایج این پژوهش نشان میدهد فرضیه اصلی این تحقیق مبنی بر وجود رابطه معنیدار بین عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت سود با هزینه سرمایه سهام عادی در سطح اطمینان ۹۵% رد میشود، اگرچه با واردکردن متغیرهای کنترلی در مدل، این فرضیه پذیرفته میشود. همچنین بین عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه سرمایه سهام عادی بهعنوان فرضیه فرعی اول، رابطهای مثبت و بین کیفیت سود و هزینه سرمایه سهام عادی بهعنوان فرضیه فرعی دوم، رابطهای منفی وجود دارد که هیچکدام از رابطهها معنیدار نیستند و بهاینترتیب فرضیه فرعی اول و دوم نیز رد میشود که آنها نیز با واردکردن متغیرهای کنترلی پذیرفته میشوند.
حاجیها و سبحانی (۱۳۹۲) در تحقیقی با عنوان کیفیت حسابرسی و هزینه حقوق صاحبان سهام، برای دوره ۱۳۸۳ الی ۱۳۸۹ میان ۹۱ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران به بررسی رابطه میان کیفیت حسابرسی و هزینه حقوق صاحبان سهام پرداختهاند. جهت اندازه گیری هزینه سرمایه از نسبت قیمت به سود استفاده شد. همچنین از سه معیار جهت سنجش کیفیت حسابرسی استفاده شد. نتایج تحقیق بیانگر این بود که کیفیت حسابرسی، هزینه سرمایه را کاهش میدهد.
رحمانی و بولو (۱۳۹۲) در پژوهشی به بررسی رابطه میان شفافیت سود و هزینه حقوق صاحبان سهام پرداختند. رابطه میان شفافیت سود و بازده غیرعادی نیز بررسی شد. در پژوهش آنها دادههای مالی ۱۲۱ شرکت نمونه پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ بررسی شد. برای محاسبه میزان شفافیت سود از تغییرات همزمان سود و بازده استفاده گردید. هزینه حقوق صاحبان سهام نیز بر اساس مدل سه عاملی فاما و فرنچ محاسبه گردید. روش آماری مورداستفاده از نوع همبستگی بوده و برای محاسبه متغیرهای مستقل و وابسته و همچنین آزمون فرضیهها از مدل رگرسیون چند متغیره استفادهشده است. یافتههای پژوهش نتایج نشان داد که یک رابطه منفی و معنادار میان شفافیت سود و هزینه حقوق صاحبان سهام وجود دارد. بهعبارتدیگر شرکتهایی که سود شفافتری دارند، هزینه حقوق صاحبان سهام کمتری را تجربه میکنند. همچنین یک رابطه منفی و معنادار میان شفافیت سود و بازده غیرعادی وجود دارد. بهعبارتدیگر شرکتهایی که سود شفافتری دارند، بازده غیرعادی کمتری را تجربه خواهند کرد.
بولو و همکاران (۱۳۹۱) به بررسی ” تأثیر چرخه عملیاتی شرکتها بر پایداری اقلام تعهدی سود ” پرداختهاند. در این تحقیق تعداد ۸۳ شرکت در طی دوره زمانی پنجساله از ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ موردبررسی قرار گرفتهاند و در جهت بررسی و توسعه ادبیات عوامل تأثیرگذار بر پایداری اقلام تعهدی سود انجامشده است. در این تحقیق برای بررسی فرضیه تحقیق از تأثیر متقابل بین چرخه عملیاتی و اقلام تعهدی بر پیشبینی سودهای آتی با بهره گرفتن از مدل ارائهشده توسط کویین هاو (۲۰۰۹) استفادهشده است و پسازآن پایداری اقلام تعهدی هر دهک را نیز بهمنظور مقایسه با بهره گرفتن از مدل ارائهشده توسط اسلوان (۱۹۹۶) بررسی نمودهاند. نتایج نشان میدهد که در ایران بین طول چرخه عملیاتی و پایداری اقلام تعهدی رابطه معناداری وجود ندارد و نمیتوان این ادعا را تأیید کرد که شرکتهای با چرخه عملیاتی بلندتر دارای اقلام تعهدی کم ثباتتری هستند و همچنین نتایج این تحقیق حاکی از آن است که اجزای تعهدی سود ثبات کمتری نسبت به اجزای نقدی آن دارند، بنابراین اجزای نقدی سود توانایی بیشتری برای پیشبینی سودهای آتی دارند و سودی پایدارتر است که اجزای نقدی آن بیشتر باشد.
خیرآبادی (۱۳۹۱) افزایش درجه محافظهکاری در صورتهای مالی و نیز بهبود کیفیت افشای شرکتی باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، ابهام و در نهایت کاهش هزینه سرمایه سهام عادی میشود. بر این اساس انتظار میرود بین محافظهکاری و هزینه سرمایه سهام عادی ارتباطی منفی وجود داشته باشد و پایداری این رابطه در شرکتهای با کیفیت بالای افشاء کاهش یابد. برای بررسی تجربی این موضوع دادههای ۸۴ شرکت پذیرفتهشده در بورس و اوراق بهادار تهران طی سالهای ۱۳۸۲-۱۳۸۹ بررسیشده است. برای اندازهگیری محافظهکاری از معیار اقلام تعهدی غیرعملیاتی منفی گیولی و هاین (۲۰۰۰) و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام بیور و رایان (۲۰۰۰) و برای سنجش کیفیت افشاء از امتیازهای سالیانه کیفیت افشاء که توسط سازمان بورس و اوراق بهادار منتشر میشود، استفادهشده است. همچنین هزینه سرمایه سهام عادی با بهره گرفتن از سه معیار PEG ایستون (۲۰۰۴)، مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای و نسبت سود به قیمت برآورد شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که بین محافظهکاری و هزینه سرمایه سهام عادی ارتباطی منفی وجود دارد و پایداری این رابطه تحت تأثیر محیط اطلاعاتی شرکتها است. همچنین یافتههای تحقیق حاکی از توانایی بالاتر معیار بیور و رایان (۲۰۰۰) و معیار PEG ایستون (۲۰۰۴) برای تخمین مدلهای تحقیق است.
کرمی و مهرانی (۱۳۹۰) در تحقیقی به بررسی تأثیر کیفیت سود بر هزینه حقوق صاحبان سهام بر اساس رویکرد مقایسهای کیفیت سود بالا و کیفیت سود پائین در شرکتهای بازار بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. بهمنظور دستیابی به اهداف تحقیق از اطلاعات ۵۰ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی یک دوره ۸ ساله (۱۳۸۸-۱۳۸۱) استفاده شد. بهمنظور بررسی روابط بین متغیرهای تحقیق از تحلیل رگرسیون ترکیبی استفاده شد و تأثیر کیفیت سود بر هزینه حقوق صاحبان سهام با متغیر مجازی آزمون شد. بر اساس نتایج بهدستآمده میتوان بیان نمود که با افزایش کیفیت سود شرکتهای پذیرفتهشده در بورس تهران، هزینه حقوق صاحبان سهام کاهش مییابد. این نتیجه حاکی از این است که کیفیت سود در کاهش و یا افزایش هزینه حقوق صاحبان سهام شرکتها یک عامل مؤثر و معنادار میباشد.
سلیمانی و طاهری (۱۳۹۰) در تحقیقی با انتخاب دادههای ۹۰ شرکت نمونه عضو بورس اوراق بهادار تهران و برای دوره پنجساله از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ به بررسی اثر پیشبینی سود هر سهم توسط مدیران بر هزینه سرمایه شرکتهای پذیرفتهشده بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. بر این اساس دادهها به دودسته ارائه اخبار خوب و ارائه اخبار بد تفکیک شد و با بهره گرفتن از مدل رشد سود غیرعادی برای اندازهگیری هزینه سرمایه حقوق صاحبان سهام، اثر نوع ارائه اخبار پیشبینی و واقعی سود هر سهم ارائهشده توسط مدیران بر هزینه سرمایه شرکتهای بورسی مورد تجزیهوتحلیل واقع شد. نتایج بررسی نشان داد که به ازای ارائه اخبار بد در سود هر سهم پیشبینی، هزینه سرمایه افزایشیافته است اما هزینه سرمایه مبتنی بر ارائه اخبار خوب پیشبینی سود هر سهم تفاوتی با هزینه سرمایه مبتنی بر سود هر سهم واقعی نداشته است. بهعبارتدیگر سرمایهگذاران انتظار خود را به ازای اخبار بد پیشبینی تغییر داده اما نسبت به اخبار خوب پیشبینی بیتفاوت بودهاند.
بیدسکان (۱۳۹۰) این تحقیق به بررسی تأثیرپذیری هزینه سرمایه از اهرم عملیاتی و اهرم مالی در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد. دادههای حسابداری موردبررسی شامل فروش، بهای تمامشده کالای فروش رفته، هزینههای ثابت، هزینههای متغیر، هزینههای مالی و هزینه مالیات است. نتایج این پژوهش نشان داد که در بورس اوراق بهادار تهران رابطه بین هزینه سرمایه با اهرم عملیاتی و اهرم مالی از صنعتی به صنعت دیگر متفاوت است؛ بهعبارتدیگر رابطه هزینه سرمایه با اهرم عملیاتی و اهرم مالی در صنعتی مثبت، در صنعت دیگر مثبت و معنادار، در صنعت دیگر منفی و در صنعت دیگری منفی و معنادار است؛ و نتیجهگیری در کل صنعتها بهصورت یک مجموعه نتایج درستی به دست نمیدهد. همچنین، یافتههای این تحقیق نشاند داد که رابطه هزینه سرمایه با ساختار سرمایه (میزان بدهی و حقوق صاحبان سهام) تا هنگام رسیدن به (نقطه بهینه) یک رابطه خطی منفی است بهگونهای که با افزایش میزان بدهیها، هزینه سرمایه کاهش مییابد و بعد از گذر از نقطه بهینه (به علت استفاده بیشازحد از میزان بدهیها و احتمال مواجهشدن با خطر ورشکستگی) رابطه هزینه سرمایه با ساختار سرمایه یک رابطه خطی مثبت است. البته شدت همبستگی آن در هر شرکتی متفاوت است.
پیری و همکاران (۱۳۹۰) در تحقیقی با عنوان اثر دورههای مختلف چرخه عمر بر سودآوری و رشد بنگاههای تجاری به این موضوع پرداختهاند. در این تحقیق سعی شده است با تمرکز بر موضوع چرخه عمر و سودآوری، به چگونگی تأثیر این متغیر اقتصادی بر تجزیهوتحلیلهای مربوط به رشد و سودآوری بنگاههای تجاری پرداخته شود. برای بررسی موضوع، با بهره گرفتن از روش بررسی میدانی و اسناد کاوی، اطلاعات واقعی ۱۴۹ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، در بازه زمانی ۱۳۸۸-۱۳۷۹ استخراجشده و با بهره گرفتن از روشهای آماری توصیفی، الگوی دادههای تابلویی و آزمون آماری ویلکوکسون مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته است. نتایج تحقیق نشاندهنده مؤثر بودن چرخه عمر در رشد و سودآوری بنگاههای تجاری است. بهاینترتیب، با در نظر گرفتن متغیر چرخه عمر به مدلهای پیشبینی سودآوری، توان تخمین این مدلها نسبت به مدل اولیه، بیش از ۴۰% افزایش مییابد.
فهیمی (۱۳۸۹) هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین سازوکارهای حاکمیت شرکتی و هزینه سرمایه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. در این تحقیق رابطه یک مکانیسم بیرونی و سه مکانیسم درونی با هزینه سرمایه بررسیشده است. نسبت حضور اعضای غیرموظف در ترکیب هیئتمدیره، حسابرس داخلی، شفافیت اطلاعاتی از جمله مکانیسمهای درونی هستند و سرمایهگذاران نهادی نیز بهعنوان یکی از مکانیسمهای بیرونی در این پژوهش در نظر گرفته شده است. جهت محاسبه هزینه سرمایه از مدل گوردون استفادهشده است. با نمونهای مشتمل بر ۷۷ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق تهران و با بهره گرفتن از دادههای سال ۱۳۸۶-۱۳۸۲(قلمرو زمانی ۵ ساله) و با کمک روشهای آماری (ضریب همبستگی و آزمون مقایسه میانگین دو جامعه مستقل و تحلیل رگرسیون) فرضیههای تحقیق مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته است و نتایج حاصل از این تجزیهوتحلیل حاکی از این است که: •بین نسبت حضور اعضای غیرموظف هیئتمدیره و هزینه سرمایه ارتباط معنادار و منفی وجود دارد. بین وجود حسابرس داخلی و هزینه سرمایه رابطه معناداری وجود ندارد. شفافیت اطلاعاتی رابطه معنادار و منفی با هزینه سرمایه دارد. درصد مالکیت سرمایهگذاران نهادی با هزینه سرمایه رابطه معنادار و منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد نسبت حضور اعضای غیرموظف، شفافیت اطلاعات و درصد مالکیت سرمایهگذاران نهادی ۳۰ درصد از تغییرات هزینه سرمایه را پیشبینی میکنند.
رحیمی و کردستانی (۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین کیفیت حسابرسی با هزینه سرمایه سهام عادی و مدیریت سود به بررسی اثر کیفیت حسابرسی بر هزینه سرمایه و مدیریت سود به بررسی اطلاعات صورتهای مالی و قیمتهای سهام ۱۰۱ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۶ پرداختند. تحقیق آنها از شاخه تحقیقات شبه تجربی و نوع پس رویدادی (با بهره گرفتن از اطلاعات گذشته) است که بر اساس اطلاعات واقعی بازار سهام و صورتهای مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران انجامگرفته است. یافتههای حاصل از آزمون فرضیهها رابطه بین کیفیت حسابرسی با هزینه سرمایه سهام عادی و مدیریت سود را تأیید نمیکند.
مراد زاده فرد و عدیلی (۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی رابطه بین مدیریت سود مبتنی بر فعاﻟﻴﺖهای واقعی و هزینه حقوق صاحبان سهام پرداختند. درواقع این تحقیق به دنبال بررسی این موضوع بود که آیا بین معیارهای مدیریت سود مبتنی بر فعاﻟﻴﺖهای واقعی (جریان نقدی غیرعادی، تولید غیرعادی و هزینههای اختیاری غیرعادی) و هزینه حقوق صاحبان سهام رابطه وجود دارد؟ جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بود. تعداد ۱۰۴ شرکت به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند که طی دورهی زمانی ۱۳۸۷-۱۳۸۳ موردبررسی قرار گرفتند. از روش تجزیهوتحلیل پنل و رگرسیون حداقل مربعات ادغامی از طریق نرمافزار SPSS جهت آزمون فرضیه و تخمین ضرایب استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که در سطح اطمینان ۹۵ درصد بین معیارهای مدیریت سود مبتنی بر فعاﻟﻴﺖهای واقعی (جریان نقدی غیرعادی، تولید غیرعادی و هزینههای اختیاری غیرعادی) و هزینه حقوق صاحبان سهام رابطه و از نوع مستقیم وجود دارد.
کرمی و عمرانی (۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان تأثیر چرخه عمر شرکت بر میزان مربوط بودن معیارهای ریسک و عملکرد به این موضوع پرداختهاند. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تأثیر چرخه عمر شرکت بر میزان مربوط بودن معیارهای ریسک و عملکرد است. در این تحقیق، بازده سهام بهعنوان متغیر وابسته و معیارهای ریسک و عملکرد بهعنوان متغیرهای توضیحی در نظر گرفته شده تا میزان مربوط بودن معیارهای مزبور با در نظرگرفتن متغیر تعدیلکننده چرخه عمر شرکت بررسی گردد. نخست نمونه آماری با بهره گرفتن از متغیرهای رشد فروش، نسبت سود تقسیمی و مخارج سرمایهای به شرکتهای در مرحله رشد، بلوغ و افول تفکیکشده، سپس با بهره گرفتن از معادلات رگرسیونی چند متغیره و آزمون آماری وونگ فرضیات تحقیق بررسی شدهاند. نتایج حاصل از بررسی ۵۱۸ شرکت طی سالهای ۱۳۸۰ الی سال ۱۳۸۶ نشان میدهد که میزان مربوط بودن معیارهای ریسک و عملکرد و نیز توان توضیحی افزاینده معیارهای ریسک در مراحل مختلف چرخه عمر (رشد، بلوغ، افول) تفاوت معناداری با یکدیگر دارند. نتایج حاصل از آزمون آماری وونگ نشان میدهد که توان توضیحی افزاینده معیارهای ریسک در مرحله رشد، دارای بیشترین مقدار و در مرحله بلوغ دارای کمترین مقدار است.
رحمانی و همکاران (۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه سودآوری و بازده با توجه به چرخه عمر و اندازه شرکت به این موضوع پرداختهاند. موضوع اصلی این تحقیق بررسی و تجزیهوتحلیل رابطه سودآوری و بازده سهام با توجه به چرخه عمر و اندازه شرکت، در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. متغیرهای سود هر سهم و تغییر سود هر سهم بهعنوان متغیر مستقل و نرخ بازده سهام شرکتها بهعنوان متغیر وابسته و همچنین دو متغیر چرخه عمر و اندازه شرکت بهعنوان متغیرهای کنترلی موردبررسی قرار گرفتند. در این تحقیق اطلاعات موردنیاز در دوره زمانی ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ بررسی شد. برای بررسی صحت فرضیههای تحقیق، از روش تلفیق دادههای زمانی و مقطعی استفادهشده است. نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که متغیرهای چرخه عمر و اندازه شرکت عوامل تأثیرگذار در رابطه بین سودآوری و بازده میباشند و باعث افزایش ضریب تعیین تعدیلشده میشوند.
ﻋﺪﻳﻠﻲ (۱۳۸۸) رابطهی دستکاری فعالیتهای واﻗﻌﻲ و ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺣﻘﻮق ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم را ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻛﺮد. ﻧﺘﺎﻳﺞ وی ﺣﺎﻛﻲ از آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺳﻮد ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ فعالیتهای واقعی جریان ﻧﻘﺪی ﻏﻴﺮﻋﺎدی، ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻏﻴﺮﻋﺎدی و هزینههای اﺧﺘﻴﺎری ﻏﻴﺮﻋﺎدی و ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺣﻘﻮق ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم راﺑﻄﻪ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ وﺟﻮد دارد.
کرمی و عمرانی (۱۳۸۸) در تحقیقی دیگر به بررسی تأثیر چرخه عمر شرکت و محافظهکاری بر ارزش شرکت پرداختند نتایج حاصل از این بررسی نشان میدهد که سرمایهگذاران اهمیت (وزن) بیشتری به خالص داراییهای عملیاتی و سود عملیاتی غیرعادی شرکتهای در مرحله رشد نسبت به شرکتهای در مراحل بلوغ و افول میدهند. همچنین نتایج نشان میدهد که در مراحل رشد و بلوغ، سرمایهگذاران اهمیت (وزن) بیشتری به خالص داراییهای عملیاتی و سود عملیاتی غیرعادی شرکتهای محافظهکار نسبت به شرکتهایی که از رویههای حسابداری متهورانه استفاده میکنند میدهند و در مرحله افول عکس این موضوع صادق است.
رسائیان و حسینی (۱۳۸۷) در این تحقیق نقش کیفیت اقلام تعهدی در تشریح و تحلیل هزینه سرمایه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس و اوراق بهادار تهران بررسی شد. اقلام تعهدی به خاطر قابلیت دستکاری ممکن است که کیفیت سود را تحت تأثیر قرار دهند. انتظار میرفت که اقلام تعهدی با کیفیت بالا، باعث کاهش هزینه سرمایه شرکتها شده و عکسالعملهای بازار را در پی داشته باشد.
در فرضیه اول این تحقیق، نقش کیفیت اقلام تعهدی بر هزینه سرمایه شرکتها بررسی شده و نتایج نشاندهنده این است که نمیتوان پذیرفت که هزینه سرمایه شرکتها تحت تأثیر کیفیت اقلام تعهدی قرار میگیرد. بهعبارتدیگر فرض تساوی میانگین هزینه سرمایه پذیرفته میشود. این موضوع میتواند نشانهای از عدم عکسالعمل سرمایهگذاران و اعتباردهندگان مالی نسبت به کیفیت اقلام تعهدی، یا نشانهای از فرضیه مدیریت سود باشد، که آن نیز به نوبه خود میتواند ناشی از عدم شناخت سرمایهگذاران و سایر ذینفعان مرتبط با شرکت از معیاری بنام کیفیت اقلام تعهدی و اجزای آن باشد که نشان میدهد ذینفعان شرکتها در ایران، هنوز از قابلیت هاو نکات مثبت موجود در حسابداری تعهدی و همچنین اقلام تعهدی، که توسط هیئت استانداردهای حسابداری مالی نیز تأکید شده است، آگاهی ندارند. بر این اساس، نتایج این تحقیق مغایر با آن دسته از تحقیقات خارجی میباشد که به این نتیجه رسیدهاند که اقلام تعهدی نقش مهم و معنیداری در توصیف و تبیین هزینه سرمایه و بازده سهامدارند، که این موضوع مبین این است که بازار سرمایه در ایران، از کارایی لازم برخوردار نمیباشد.
با بررسی فرضیه دوم ملاحظه میشود که اجزای تشکیلدهنده کیفیت اقلام تعهدی اعم از اقلام تعهدی غیر اختیاری (ذاتی) یا اختیاری نیز، تأثیر معنیداری بر هزینه سرمایه شرکتهای موردبررسی ندارند. همچنین نمیتوان پذیرفت که اقلام تعهدی غیر اختیاری بیش از اقلام تعهدی اختیاری بر هزینه سرمایه تأثیر دارند، با توجه به فرضیه اصلی مشخص شد که، هزینه سرمایه شرکتها تحت تأثیر کیفیت اقلام تعهدی قرار نمیگیرد.
کردستانی و ضیاءالدین مجدی (۱۳۸۶) بررسی رابطه بین ویژگیهای کیفی سود و هزینه سرمایه سهام عادی. در این تحقیق رابطه بین پنج ویژگی کیفی سود شامل پایداری سود، قابلیت پیشبینی سود، مربوط بودن سود به ارزش سهام، بهموقع بودن و محافظهکارانه بودن سود با هزینه سرمایه سهام عادی موردبررسی قرارگرفته است. نتایج تحقیق وجود رابطه معکوس بین ویژگیهای کیفی سود شامل پایداری سود، قابلیت پیشبینی سود، مربوط بودن سود به ارزش سهام، بهموقع بودن سود و هزینه سرمایه سهام عادی را تائید میکند که این رابطه ازنظر آماری معنیدار است؛ اما بین محافظهکارانه بودن سود و هزینه سرمایه سهام عادی رابطه معنیداری مشاهده نشده است.
سلیمی (۱۳۸۶) در این مقاله، موضوعهای نظری و تجربی مرتبط با تخمین میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت مرور میگردد و سپس چندین روش برای تخمین میانگین موزون هزینه سرمایه دو شرکت بزرگ یعنی جنرال الکتریک و مایکروسافت بررسی و استفاده گردیده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که وقتی تخمینهای مختلف میانگین موزون هزینه سرمایه منجر به علائم متفاوت بااهمیتی از مدل ارزشیابی میشود، مشکل بغرنجی پیش میآید. در این حالت افشای حساسیت مدل ارزشیابی در مورد انتخاب روش میانگین موزون هزینه سرمایه ممکن است مناسب باشد. برای مثال وقتیکه تخمینهای مدل ارزشیابی نسبت به انتخاب میانگین موزون هزینه سرمایه شدیداً حساس هستند، تحلیلگر میتواند، تخمینهای ارزشیابی حداقل و حداکثر را گزارش کند تا به درجه اهمیت حساسیت اشاره شود.
دهدار (۱۳۸۶) به بررسی تأثیر چرخه عمر بر توان توضیحی افزاینده اجزای سود و جریانهای نقدی پرداخت. یافتههای وی نشان میدهد که در مراحل رشد و بلوغ الگوهای ارزشگذاری مبتنی بر سود و اقلام تعهدی در قیاس با الگوهای مبتنی بر جریانهای نقدی عملیاتی، سرمایهگذاری و تأمین مالی، حاوی توان توضیحی افزاینده بیشتر هستند و در مرحله افول، عکس این موضوع صادق است.
کرمی و عمرانی در تحقیقی به بررسی تأثیر چرخه عمر بر میزان مربوط بودن معیارهای ریسک و عملکرد پرداختند نتایج این تحقیق نشان میدهد که میزان مربوط بودن معیارهای ریسک و عملکرد ونیز توان توضیحی افزاینده معیارهای ریسک در مراحل مختلف چرخه عمر (رشد، بلوغ و افول) تفاوت معناداری با یکدیگر دارند (کرمی و عمرانی،۱۳۸۸).
نوروش و مجیدی (۱۳۸۳) در این تحقیق در پاسخ به این سؤال که آیا کیفیت سود با هزینه سرمایه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری دارد یا خیر، ابتدا آزمون فرض آماری F برای تأیید وجود رابطه خطی بین کیفیت سود و هزینه سرمایه استفادهشده است و سپس جهت تعیین نوع رابطه کیفیت سود و هزینه سرمایه از مدل رگرسیون یک متغیره استفادهشده است.
بررسیهای انجامشده در این تحقیق از بعد شاخصهای مرکزی آماری نشان میدهد که دادهها در دوره زمانی تحقیق نسبت به نمودار نرمال کشیدگی کمتری دارند، با بهره گرفتن از آزمون F فرضیه تحقیق در هر یک از سالهای ۷۸،۸۰،۸۱،۸۲ و دوره زمانی پنجساله تأیید گردیده و تنها در سال ۱۳۷۹ فرضیه تحقیق رد گردیده است. در آزمون نهایی با توجه به نتایج بهدستآمده از حل معادلات رگرسیون برای هر یک از سالهای ۷۸ الی ۸۲ و دوره زمانی پنجساله مشخص گردید که کیفیت سود و هزینه سرمایه دارای رابطه عکس میباشند.
عثمانی (۱۳۸۱) در این پژوهش برای محاسبه هزینه سرمایه سهام عادی پنج الگو به شرح زیر شناساییشده است:
-
- نرخ بازده متوسط تحققیافته ۲ ) نرخ بازده متوسط تحققیافته تعدیلشده ۳) قیمتگذاری داراییهای سرمایهای ۴) ارزیابی حسابداری ۵) رشد سود تقسیمی
-
- در این پژوهش، در آغاز، هزینه سرمایه شرکتهای نمونه بر اساس هر یک از الگوهای بالا محاسبه گردیده سپس اعتبار هریک از آنها مورد آزمون قرارگرفته است که در نهایت به این نتیجه رسیدهاند که اعتبار الگوی ارزیابی بر مبنای ارقام حسابداری بیشتر از سایر الگوهاست.
-
- برای تعیین برخی از عوامل مؤثر بر هزینه سرمایه چهار متغیر بهعنوان عوامل مؤثر بر هزینه سرمایه شناساییشدهاند که عبارتاند از: ۱) اندازه بدهیها ۲) اندازه داراییها ۳) نوع صنعت ۴) اندازه شرکت
نصیرپور (۱۳۷۹)، در پایاننامه خود با عنوان بررسی تأثیر اندازه شرکت بر هزینه سرمایه در شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران، با بهره گرفتن از دو روش آمار توصیفی و استنباطی تأثیر اندازه شرکت را بر هزینه سرمایه در شرکتهای بورس موردبررسی قرارداد. یافتههای تحقیق نشان داد که هیچ رابطه معنیداری بین اندازه شرکت و هزینه سرمایه آن در شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران وجود ندارد.
محسنی دمنه (۱۳۷۷) تصمیمگیری در مورد ساختار سرمایه به معنی نحوه تأمین مالی شرکت، همچون سایر تصمیمات مدیران مالی بر روی ارزش شرکت تأثیر میگذارد. ارزش شرکت، مانند هر دارایی سرمایهای، برابر ارزش فعلی بازدهیهای آتی آن بر اساس یک نرخ تنزیل معین است. این نرخ تنزیل برای به دست آوردن ارزش شرکت، همان هزینه سرمایه است. مدیران بهعنوان نمایندگان صاحبان سهام میبایست تلاش نمایند، ساختار سرمایه شرکت را بهگونهای تنظیم نمایند که هزینه سرمایه شرکت حداقل و در نتیجه ارزش شرکت و ثروت سهامداران حداکثر گردد. وجود تشکیلدهنده ساختار سرمایه دو گونهاند. دسته اول بر جریانات نقدی حاصل از شرکت، ادعایی ثابت داشته و بدهیها نامیده میشوند. دسته دوم، باقیمانده این جریانات را نصیب میبرند که حقوق مالکانه نام دارند. هزینه سرمایه، میانگین وزنی هزینه این دو دسته از وجود است. وجود دسته اول به دلیل تأمین یک بازدهی ثابت برای طلبکاران، ارزانتر از وجوه دسته دوم هستند، لکن هر چه بدهی شرکت بیشتر شود ریسک ورشکستگی آن افزایش مییابد و سهامداران که تأمینکننده وجود دسته دوم میباشند و در صورت ورشکستگی، تحملکننده هزینههای آن هستند، بازدهی بیشتری طلب میکنند. ازلحاظ تئوریک اثبات میشود که در صورت عدم وجود مالیات، هزینههای ورشکستگی، هزینههای نمایندگی و سایر ناکارآمدیها افزایش هزینه تأمین سرمایه از سهامداران، کاملاً مزیت استفاده از وجوه ارزانتر ناشی از بدهی از خنثی نموده و اثری بر هزینه سرمایه شرکت نمیگذارد. ناکارآمدیهای پیشگفته باعث میشود که در اثر افزایش میزان بدهی، ابتدا هزینه سرمایه کاهش و سپس افزایش یابد. بدین ترتیب میتوان ساختار سرمایه شرکت را طوری تشکیل داد که هزینه سرمایه، حداقل و یا ارزش شرکت، حداکثر گردد. هدف این پایاننامه آن است که ارتباط هزینه سرمایه و بازدهی مورد توقع سهامداران را با میزان بدهی شرکتهای پذیرفتهشده در بهابازار تهران تبیین نماید و بدین ترتیب رفتار سرمایهگذاران در این بازار را در پاسخگویی به افزایش میزان بدهی شرکتها پیشبینی کند و آنگاه برای حداکثر سازی ارزش شرکت که یکی از اهداف مدیران مالی شرکتهاست، توصیههایی ارائه نماید.
کمالآبادی (۱۳۷۶) با توجه به اینکه هزینه سرمایه یکی از فاکتورهای مهم در تصمیمات مدیریتی و مالی شرکتها میباشد و مدیران باید در هنگام سرمایهگذاری بر روی پروژه خاص کاملاً از نرخ بازدهی پروژه و نرخ بازدهی مورد انتظار سرمایهگذاران (هزینه سرمایه) آگاهی داشته باشد، یعنی باید بدانند منبع تأمین مالی که مورداستفاده قرار میدهند برای آنها با چه هزینهای تمام میشود. پس یکی از اهداف این تحقیق تعیین میانگین موزون هزینه سرمایه در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار میباشد و همچنین با توجه به اینکه تابهحال کار تحقیقی تحت این عنوان انجامنشده است از دیگر اهداف این تحقیق میباشد. لذا اهداف این تحقیق به شرح زیر خلاصه میگردد: ۱- بررسی روند هزینه سرمایه در رابطه با تغییرات ساختار سرمایه (نسبتدهی) در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و همچنین تعیین رابطه بین هزینه سرمایه و ساختار سرمایه در این شرکتها. ۲ - اندازهگیری هزینه سرمایه (میانگین موزون هزینه سرمایه) در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس که میتواند برای مدیران و سرمایهگذارانی که قصد سرمایهگذاری در شرکت یا صنعت خاصی را دارند مفید باشد. ۳ - بررسی تغییرات ریسک تجاری و سود خالص در رابطه با تغییرات نسبت بدهی که هدف این قسمت بررسی واکنش ریسک تجاری و سود خالص در رابطه با تغییرات نسبت بدهی میباشد.
جمعبندی پیشینه تحقیق
در این قسمت پیشینه مربوط به تحقیقات مرتبط و مشابه بهصورت جدول شماره ۲-۵ خلاصه گردیده و طی آن به ازای این تحقیقات محققین، متغیرها، مدل و نتایج آنها مطرحشده است.
جدول (۲-۵): خلاصه تحقیقات صورت گرفته در زمینه تحقیق حاضر
تاریخ | محقق | متغیرها | مدل | نتایج |
۲۰۱۵ |
رضاخان پس از رسیدن به مقام پادشاهی و رضا شاهی و عهدهداری مملکت ایران و کسب قدرت، عشایر را که مانعی بزرگ در رسیدن به آمال خود در راه توسعه کشور و پیشبرداهداف تجدد خواهان خویش میدانست، سعی نمود به طریق از سر راه خود بردارد و بدین سبب تلاش فراوانی در اسکان و سرکوبی آنها کرد و برای اینکه قشون مرکزیت ایجاد کند، سعی کرد ملوک الطوایفی و خان خانی را که از یادگارهای قرون وسطی بود از بین ببرد. در راستای این سیاست، رضاشاه، صولت الدوله را در مقابل خود و مانعی برای دستیابی به اهداف خود میآید و به گونهآی چگونگی رابطه بین آن دو رقم زده (۱محمد رضا خلیلی خود، توسعه و نوسازی ایران در دوره رضا شاه، تهران، مرکز انتشارات جهاد دانشگاهی، واحد شهید بهشتی، ۱۳۷۳، ص ۱۵۱، ۱۵۰ + مجله خواندن هاس ۳ ش ۳۳ص ۲تا ۴)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
رضاشاه هر چه بر قدرت خود میافزود، خود را از دوستی با صولت الدوله بینیاز تر میدید، از سال ۱۳۰۴ ش، نقشههای رضاخان برای نظارت بر اسماعیل خان (صولت الدوله) جدی میشد. درعین حال، رضاخان با احتیاط کرده و او را از ایلش جدا سازد (احمد نقیب زاده، دولت رضا شاه و نظام امین ص ۱۶۴).
رضاشاه هر چه بر قدرت خود میآفزود، خود را از دوستی با صولت الدوله بینیاز تر میدید. از سال ۱۳۰۴ ش، نقشههای رضا خان برای نظارت بر اسماعیل خان (صولت الدوله) جدی میشد. در عین حال، رضاخان با احتیاط عمل میکرد و به جای اسکان اجباری اسماعیل خان در تهران، تصمیم گرفت وی را به عنوان نماینده جهرم به مجلس وارد کرده و او را از ایلش جدا سازد (احمد نقیب زاده، دولت رضا شاه و نظام امین، ص ۱۶۴)
ضرب المثل قدیمی که میگوید: ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند، همیشه صادق است. از آنجا که ایل از نوع اجتماعات بسته یا به قول تونیس گمینشافت، خود محور و خویش حاکم است، بسیار طبیعی و منطقی است که بین آن و حکومت کنش و درگیری به وجود آید. زیرا دولتها خود را ملزم به انتخاب یکی از دو راه امحاء و کامل ایل یا به اطاعت آوردن آن میبیند. در عین حال، همین دولتهای ملی در مقاطعی خود را نیازمند همین دولتهای کوچک این میبینند. چنانچه رضا شاه قبل از سلطنت از حمایت صولت الدوله برخوردار بود.
اما همین که رضاخان به رضا شاهی رسید، نه تنها صولت الدوله بلکه با تمامی افرادی که او را در قدرت یابی، همکاری و دستگیری کرده بودند برخورد شدید داشته مثل نصرت الدوله فیروز، علی اکبر داور و … (ص ۷۵ رضا شاه و نظام این) جدال جدی بین حکومت مرکزی و ایل قشقایی و صولت الدوله از سال ۱۳۰۶ ش (۱۹۲۵ م) که دولت تصمیم به خلع سلاح ایل گرفت، آغاز شد. (همان ص ۱۶۴).
با وجودی که صولت الدوله در اوایل از رضا شاه حمایت کردهب ود، اما شاه همیشه به صولت الدوله منظنون بود و به قول سرکش فروز، دستور محرمانه شخص شاه این بود: «به صولت الدوله نباید اعتماد کرد همیشه او و اطرافیانش را باید تحت نظر گرفت.» رضا شاه معتقد بود که صولت الدوله به قدرت تن در نمیدهد و هیچ گاه زیر بار او نخواهد رفت. بنابراین منتظر فرصت بود که او را از میان بردارد (نگاهی به ایل قشقایی بعد از شهریور ۱۳۲۰، منوجهر کیانی، ص ۳۹-۳۷).
و شورش عشایر جنوب در سال ۱۳۰۷ اثر بهترین بهانه رضا شاه برای دستیگری صولت الدوله شد و اسماعیل خان صولت الدوله و فرزند ارشدش ناصر خان به اتهام همراهی با شورشیان ایلات و عشایر فارس، به امر رضا شاه دستگیر و زندانی شدند. آنها (صولت و ناصرخان) در زمان توقیف نماینده مجلس شورای ملی بودند. در روز ۸ شهریور ۱۳۱۱ ش وزیر کشور منصور الملک از مجلس شورای ملی درخواست کرد تا از آنها سلب مصونیت کرده اجازه دهد تحت تعقیب قرار گیرند. مدتها قبل از آن، پدر و پسر دستگیر و زندانی شده بودند. ناصر خان تا زمان سقوط رضا شاه تحت نظر باقی ماند. اما صولت الدوله اسماعیل خان امان داده نشد و در همان دوره رضا شاه توسط مأموران شهربانی به قتل رسید.
در مورد مرگ و یا قتل صولت الدوله حرف و حدیثهای بسیاری هست اما باور اکثریت و عموم مردم بر قتل صولت الدوله در زندان قصر قجر است و حتی گفته شده که قتل اسماعیل خان قشقایی (صولت الدوله)اساساً به خاطر دشمنی او با انگلیسیان صورت گرفت و اگر او بر این مخالفت اصرار نمیورزید رضا شاه از خون او درمیگذشت. (حسین مکی، ج ۵، صص ۴۶۵-۴۶۹+ سازمان اطلاعاتی وامنیتی ایران تا پایان دوره رضا شاه، اقبال حکیمیون، چ اول، تهران، تابستان ۱۳۸۶، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ، ص ۲۷۷).
آگاهان به امور در آ» روزگار عقیده داشتند که رضا شاه از همان سالهای نخست سلطنت قصه جان اسماعیل خان صولت الدوله قشقایی را کرده بود و در صدد بود به هر نحوی که ممکن شود او را از بین ببرد (شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران، باقر عامن، ج ۲، ص ۱۲۱۳).
سیف پور فاطمی که مدتی استاندار فارس بود، نیز در موردوحشت فراوان و سوء ظن رضا شاه نسبت به ایلخان قشقایی (صولت الدوله) و قصد او در مورد از میان بردن صولت مینویسد: «…رضا شاه همیشه به صولت الدوله مظنون و به قول سرلشکر محمد حسین فیروز، دستور محرمانه رضا شاه این بود که به صولت الدوله نباید اعتماد کرد …» (سیف پور فاطمی ص ۷-۶)
رضا شاه برای اینکه به هدفش برسد و صولت الدوله را از بین ببرد، ترتیبی داد که صولت الدوله را به نمایندگی مجلس انتخاب کند و او را به تهران بکشد و تحت کنترل خود داشته باشد. وی (صولت الدوله) که به مصونیت پارلمانی اعتماد داشت روانه پایتخت شد (محمود طلوعی، پدر و پسر، ناگفتههایی از زندگی و روزگار پهلویها، ترجمه محمود طلوعی، نشر علمی، چ اول، ۱۳۷۲، ص ۳۱۵-۳۱۴).
معروف است قبل از اینکه صولت الدوله به تهران حرکت نماید، در شبی که معروف به غیب گویی بود بر او وارد شد و سردار از او پذیرایی شایانی نمود و شبی از درویش سؤال اجمالی نمود . قصد سردار از این سؤال راجع به مسافرت خود به تهران و قرب جوار پهلوی بود که از عاقبت این مسافرت بیمناک بود ولی به درویش قضد و نیت خود را نگفته بود. درویش غیبت گو در پاسخ سردار رگفتهب ود که قصد و منظور این سؤال تصمیم به نزدیکی مرد بزرگی داریی وی زنیهار از این مرد دوری کن زیرا که هم دوستی و نزدیکی با او و هم دشمنی و عداوت با او هر دو خطرناک است. اتفاقاً پیش بینی آن درویش راجع به پهلوی مصداق داشت. زیرا که در خلال سلطنتش مشاهده شد که همه دوستان نزدیک خود و هم دشمنان خود را یکی پس از دیگری از بین برد. (یگانی منوچهر، نگاهی به ایل قشقایی بعد از شهریور ۱۳۲۰ ص ۲۰۲-۲۰۱)
صولت الدوله پس از ورود به تهران، اطلاع یافت که طی فرمانی، وکلای مجلس بدون اجازه حق خروج از شهر را ندارند و هرگز موفقبه کسب اجازه نشد. اما شاه به محدود کردن حق انتخاب محل اقامت او اکتفا نکرد و مدعی شد که صولت الدوله در تهران مشغول توطئه چینی است. البته رضا شاه تا زمانی که مستوفی الممالک در قید حیات بود، اقدامی علیه سردار عشایر ننمود چرا که مرحوم مستوفی الممالک نسبت به ایل قشقایی و وطن پرستی آنان اطمینان داشت و نسبت به سردار عشایر نیز محبت مخصوصی داشته و از او و ایل قشقایی حمایت میکرد و از طرفی چون رضا شاه نسبت به مرحوم مستوفی که همیشه آن مرحوم را «آقا» خطاب مینمود نهایت احترام و حرف شنوی را داشت اما فوت ناگهانی مستوفی الممالک فرصتی به پهلوی داد و طرح قانونی به مجلس تقدیم کرد که به موجب آن مصونیت صولت الدوله و پسرش لغو شد و در همان روزی که جنازه مرحوم مستوفی را به ونک تشیع مینمودند مأمورین شهربانی سردار عشایر و پرش ناحرفان را از صف تشییع کنندگان بیرون کشید و یکسره به زندان قصر در یک کریدور که بعدها معروف به کریدور مرگ گردید بردند. در همین کریدور بود که تیمور تاش و سایر زندانیان سیاسی را از بین بردند یا زندانی نمودند (نجمی ناصر، از سید ضیاء تا بازرگان ج ۶ ص ۳۰۳) + تاریخ ۲۰ ساله حسین مکی،تهران، ص ۱۶۰؛ ۱۳۶۲، ناشر)
نقل میکنند که روزی که مستوفی به سکته قلبی در شمیران درگذشت صولت الدوله بسیار نگران و پریشان بود و مرتباً میگفت: «بی آقا شدیم» موقع دفن جنازه مستوفی نیز صولت الدوله ابراز بیتابی میکرد و گریه زیادی مینمود. وقتی در خلوت از صولت میپرسند: «برای چه این همه گریه میکنی؟» بالاخره هر کس باید بمیرد» صولت الدوله جواب میدهد که «برای خودم میگریم که بیآقا و بی حامی شدم و رضا شاه ما را آشوده نخواهد گذاشت». (پسیان، نجفقلی، معتضد خسرو، معناران عصر پهلوی، ج اول نشر ثالث، آتیه، تهران، ۱۳۷۹، ص ۲۱-۲۲).
روش و رویه رضا شاه برای از بین بردن زندانیان سیاسی این بود که بدواً آنها را زندانی مینمود و بعد از مدتی که سر و صدا و گفتگوها تماممیشد دستور از بین بردن آن را صادر میکرد.
صولت الدوله با همان لباس و کلاه مخصوص قشقایی در زندان به سر میبرد تا اینکه در همانجا به قتل رسید. مرحوم سردار عشایر (صولت الدوله) اولین کسی بود که پزشک احمدی جانی معروف و پزشک زندان، مأمور شد که نتیجه اکتشافات علمی وعملی خود را در مورد قتل ناگهانی امتحان نماید. به طوری که بعدها گفته شد چون احمدی هنوز در شغل خود تمرین ننموده و تجربیاتی نداشت میزان سمی که به وسیله انژکسیون استعمال نمود خیلی زیاد بود به طوری که این اولین قربانی زندان قصر در ظرف ۲ ساعت در حالی که مشغول خواندن نماز مغرب بود سکته کرد و رضا شاه را از نگرانی بیرون آورد. اما دکتر کردستانی که پس از معاینه جسد صولت الدوله گفته بود که مرگ او ناشی از تزریق آمپول سم بوده، او را متهم به جنون و هذیان گویی کردند. (نجمی ناصر، از سید ضیاء تا بازرگان، ج اول، نشر نویسنده، ۱۳۷۰، صص ۳۰۴-۳۰۳ + کیانی منوچهر، نگاهی به ایل قشقایی بعد از شهریور ۱۳۲۰، ص ۲۰۲-۲۰۱).
رضا شاه از زمانی که بر اریکه سلطنت تکیه زد از چند مووضع نگرانی و هراس داشت. یکی رجال استخوان دار و شجاع و آزادی خواه قدیمی و یکی هم بعضی از عشایر و طوایف که از شهرتش و سرکشی ناگهانی آنها سخت در بیم و وحشت بود. او به هنگام سردار سپهیس و نخست وزیریاش، غائله اسماعیل خان سمیتقوی کرد را به وسیله سرلشگر امیر طهماسبی فرو نشانده بود اما ایل قشقایی با آن رئیس شجاع و وطن خواهش (اسماعیل خان صولت الدوله) و فرزندش محمد ناصر خان قشقایی همواره اسباب نگرانی وی را فراهم آورده بودند. رضا شاه تقریباً اکثر عشایر و ایلات ایران را خلع سلاح و تخته قاپو گردانیده بود و ترس از قشقاییها نهالی بود که در دلش ریشه دوانیده بود (نجمی، ناصر، از سید ضیاء تا بازرگان ج اول، ص ۳۱۴، ۳۱۳).
۲ – ۳ – ۲ - ۱ اولین سلب مصونیت دوره پهلوی
روز هشتم شهریور ۱۳۱۱ ش، منصور الملک وزیر کشور، نطق مشروحی در خصوص وقایع فارس در مجلس شورای ملی ایراد می کند و میگوید: «آقایان نمایندگان میدانند که دولت چه زحماتی برای اعاده امنیت و اجرای اصلاحات در مملکت کشیده و خودسری وحکومتهای شخصی و ملوک الطوایفی را از میان برداشته ولی هنوز آثار آن گاهی ظاهر میشود و بعضی اشخاص با اینکه نسبت به تعویض املاک آنها اقدام شده که مجبور نباشند در محیط سابق بمانند وداخل قضایابی شوند ولی متأسفانه معلوم میشود باز خیالاتی در سر میپرورانند، در این قضایا و ارتباط محرمانه آنها، مدارک و اسناد قطعی،دولت در دست دارد که به موقع به عرض مجلس میرساند.»
اکنون قرعه به نام دو نفر از نمایندگان مجلس ، سردار عشایر قشقایی و فرزند ایشان ناصرخان قشقایی اصابت نمود که ناچار باید سلب مصونیت از آنها بشود و لایحه زیر تقدیم مجلس میگردد و به تصویب میرسد.
«مجلس شورای ملی اجازه میدهد که اقایان اسمایعل خان قشقایی و ناصر خان قشقایی را دولت مورد تعقیب جزایی قرار داده و پس از تکمیل اکتشاف و چگونگی مطلب، مراتب را به استحضار مجلس شورای ملی برساند.» البته نمایندگان قشقایی، قبل از سلب مصونیت زندانی شده بودند و مدتها بدون محاکمه در زندان به سر میبردند . نکته قابل ذکر این است که مادام که مستوفی الممالک حیات داشت شاه نسبت به سلب مصونیت و زنداین کردن سردار عشایر و فرزندایشان ناصر خان قشقایی اقدامی نمینمود زیرا مستوفی دوستی دیرینی با سردار عشایر داشت و نزد شاه از او وساطت کرده بود و شاه به واسطه احترامی که به مستوفی الممالک میگذاشت در محظور قرار گرفته و نسبت به این امر اقدام تندی روا نمیداشت . لیکن به محض فوت مستوفی نقشه خود را در سلب مصونیت نمایندگان قشقایی و دستگری آنها عملی ساخت و در تاریخ ۶ شهریور ۱۳۱۱ ش پس از غسل و کفن کردن مستوفی، برخلاف نص صریح اصل ۱۲ قانون اساسی، دستگیر و در زندان قصر زندانی میشوند و دو روز بعد یعنی در ۸ شهریور ۱۳۱۱ ش به موجب لایحهای که علی منصور وزیر کشور وقت تهیه و تنظیم و به مجلس میدهد، بدون هیچ گفتگویی به اتفاق آراء به تصویب میرسد و از هر دو نفر که در زندان بودند سلب مصونیت میشود.
از ابتداء دورههای مجلس شورای ملی تا آن تاریخ، این اولین سلب مصونیت بود که ازنماینده مجلس به عمل میآمد . علت گرفتاری و سلب مصونیت و زندانی شدن و بالاخره نابودی اسماعیل خان قشقایی (صولت الدوله) را باید در مخالفت و مبارزه ایل قشقایی با انگلیسیها جستجوکرد. بهترین سند در این باره مطلبی است که سر دیش رایت در کتاب خود به نام «انگلیسیها در میان ایرانیها» نوشته است. (مکی جبین، تاریخ بیست ساله، تهران، ۱۳۶۲، نشر ناشر، EC- Biotech Products 160-165).
نامبرده در کتاب خود چنین نوشته است[۳۰۱]: «در تمام مدت تابستان سال ۱۹۱۸ م اوضاع فارس برای انگلیسی ها بحرانی و پرمخاطره بود، به ویژه هنگامی که در حدود ۶ هزار نفر از قشقاییها و متحدانشان گروه عمده نفرات ذخیره سایکس را که موقتاًدر شیراز مستقر بود در محاصره گرفتند…» (دنیس رایت؟)
سردار اسعد بختیاری (جعفر قلی خان سردار بهاء) نیز درخاطرات خود چگونگی مرگ صولت الدوله را چنین شرح میدهد: «صولت الدوله در مجلس ناخوش شد، در نتیجه تب سخت، مرحوم شدند…» (جعفر قلی خان سردار بهادر، خاطرات سردار اسعد بختیاری، به کوشش ایرج افشار، نشر اساطیر، چ ۲، ۱۳۷۸، ص ۲۵۷).
ناصر خان قشقایی که همراه پدر در زندان قصر زندانی بود مدتی بعدا زمرگ پدر، از زندان آزاد ودر تهران تحت نظر بود تا این که در شهریور ۱۳۲۰ به دنبال حمله قوای متفقین و خروج رضا شاه از کشور، به میان ایل برگشت و در تاریخ ۷/۶/۱۳۲۱ طی نامهای (پیوست شود ص ۱۰۲۱، ۱۰۲۰) به دادستان تهران سبب و آمر قتل پدر را پهلوی شاه سابق و آقای علی منصور حاکم فعلی خراسان و وزیر کشور سابق و شریک جرم را وکلای دوره هشتم معرفی میکند و از دادگستری و دیوان جنایی تهران تقاضای تعقیب و تسلیم متهمین به بازپرس دادگستری تهران می کند. (خاطرات دکتر جلال عبده، چهل سال در صحنه قضایی، سیاسی و دیپلماسی ایران و جهان، ویرایش مجید تفرشی، ج ۲، چ۱، ۱۳۶۸ انتشارات رساله، ص ۱۰۲۰، ۱۰۲۱).
۲– ۳ – ۲ – ۲ تلگراف ناصر قشقایی
از شیراز ۷-۴/۱۳۲۱- دادستان شهرستان تهران، رونوشت جناب آقای قوام، رونوشت جناب آقای علیرضا قره گزلو وزیر دادگستری، رونوشت به مجلس شورای ملی، رونوشت آقای علی دشتی، رونوشت آقای سلطانی نماینده مجلس، رونوشت آقای نوبخت، رونوشت باختر، رونوشت اقای پور رضا وکیل دادگستری تهران، در این موقع که متهمین به قتل مرحوم مدرس و مرحوم فیروز و سایر شهدای دوره دیکتاتوری تحت تعقیب دادستان دیوان کیفر قرار گرفتهاند تذکر میدهم در نتیجه خدماتی که مرحوم اسماعیل قشقایی سردار عشایر پدر اینجانب و آن مرحوم برای ایجاد آسایش عمومی در فارس نموده در شهریور ماه ۱۳۱۱ از طرف شهربانی تهران مرحوم سردار عشایر و اینجانب را که از هر جهت مصون از تعرض بودیم بدون رعایت شئون و حیثیت وکالت پارلمانی در خانه شخصی توقیف و آقای علی منصور وزیر کشور وقت لایحهای تحت عنوان ماده واحده تقدیم مجلس دوره هشتم نمودمبنی بر اینکه اسناد و مدارکی به دست آمده که آقایان اسمعیل قشقایی و محمد ناصر قشقایی نمایندگان فارس، ایلات و عشایر را به اغتشاش تحریک نموده. چون همدستانی دارند که باید تعقیب و دستگیر شوند لذا از ارائه مدارک و اسناد به مجلس خودداری نموده تقاضادارم سلب مصونیت از این دو نفر بشود تا اینکه نتیجه محاکمه را بعداً به عرض رسانم. از آقایان وکلا اخذ رأی گردید به استثنای معدودی منجمله آقایان فاطمی و دشتی مخالفت خود را از جهت نقض مهمترین اصل از اصول قانون اساسی که مصونیت وکلاء از هر گونه تعرض است. اظهار به اکثریت قریب به اتفاق با قیام و قعود ماده واحده تصویب گردید. مرحوم سردار عشایر و اینجانب را پس از سه روز توقیف در خانه شخصی تحویل به زندان قصر داده و پس از یکسال زندانی و بدون بازرسی و دادرسی و ثبوت جرمی پدرم را مسموم و مقتول و پس از آن اینجانب رادر خانه شخصی حبس و مدت ۴) سال تحت نظر مأمورین آگاهی با کلیه خانواده قرار گرفته سپس مدت دو سال از تهران تبعید و اجباراً امر به توقیف در آدران شهریار نمودند. اینجانب اولاً آمر و سبب قتل پدرم را پهلوی شاه سابق و اقای علی منصور حکومت فعلی خراسان و ثانیاً شریک جرم را وکلای دوره هشتم معرفی میکنم. نظر به اینکه تعقیب موضوع از صلاحیت دادگستری و دیوان جنایی تهران است تقاضا دارم متهمین نامبرده را تحت تعقیب و تسلیم بازپرس دادگستری تهران فرموده. بدیهی است در جریان رسیدگی مرتکبین قتل که آلتی بیش نبوده معلوم خواهد شد. برای تحصیل رضایت خاطر ملت ایران عموماً از جهت تبعیض قانون اساسی و تشویق کلیه ایلات و عشایر به ادامه خدماتملی در راه استقلال مملکت خصوصاً رییس اساسی و تشویق کلیه ایلات و عشایر به ادامه خدمات ملی در راه استقلال مملکت خصوصاً رییس قشقایی و خانواده این جانب بالاخص به شرح بالا اعلام جرم نموده و استدعای تعقیب و رسیدگی و صدور دادنامه مبنی بر مجازات متهمین مینمایم. آقای حبیب الله پور رضا وکیل دادگستری تهران را به وکالت خود برای تعقیب در کلیه مراحل بازپرسی و دادرسی معرفی مینمایم.
محمد ناصر قشقایی
فصل سوم
حیات سیاسی – اجتماعی فرزندان صولت الدوله
۳ – ۱ قشقائی، محمدناصر
قشقائی، محمدناصر: در ۱۲۷۱ در فیروزکوه متولد شد. پدرش میرزا اسماعیل خان صولت الدوله رئیس ایل قشقائی بود. دوران طفولیت و نوجوانی را در میان ایل گذرانید. تحصیلات متعارف روز و تیراندازی و سواری را در حد کمال فراگرفت. در جنگ ایل قشقائی با انگلیس ها مشارکت داشت و فرماندهی گروه ضربت با او بود. و از چند ناحیه بدن مجروح شد. در میان ایل تحقیقاً نفر دوم بود و صولت الدوله در تمام موارد نظر مشورتی او را جلب می کرد. در دوره هشتم از آباده به وکالت مجلس شورای ملی انتخاب شد ولی قبل از اتمام دوره با پدرش بازداشت و به زندان افتادند. در اواخر ۱۳۱۱ پدرش در زندان در گذشت و او پس از مرگ پدر، چند سالی در زندان به سر برد، بعد آزاد شد ولی اجازه خروج از تهران نداشت و همه روزه بایستی خود را به پلیس معرفی کند.
پس از سوم شهریور ۱۳۲۰ قبل از این که رضاشاه استعفا و تهران را ترک کند، به شیراز به میان ایل خود رفت. دولت برای بازگرداندن او تلاش فراوان به کار برد. او همسر و فرزندان خود را به عنوان گروگان به شیراز فرستاد و برای فرمانده لشکر پیغام داد که به هیچ وجه از میان ایل خود خارج نخواهد شد. بعد از رفتن رضا شاه، ایلات و عشایر فارس به سرکردگی ناصرخان، توقعاتی از دولت داشتند. از جمله این بود که کلیه اموال آن ها مسترد شود گرچه عملاً املاک در تصرف آن ها بود ولی از لحاظ ظاهر هم مایل به انجام این کار بودند و دولت نیز خواسته آن ها را جامه عمل پوشانید. ولی این اقدام موجبات سکوت ایلات را فراهم نکرد و تدریجاً سر به شورش برداشتند. شورش عشایر فارس به بختیاری هم سرایت کرد و در سمیرم بین عشایر و قوای دولتی زد و خورد شدید شد و پادگان سمیرم خلع سلاح و فرمانده و افسران آن به قتل رسیدند. دولت، سرلشکر جهانبانی را با اختیارات به فارس فرستاد تا غائله فارس را فیصله دهد. جهانبانی اقدامات خود را از طریق مذاکره دنبال کرد و خواسته های ایلات را با دولت در میان نهاد و در نتیجه امنیت در منطقه حکمفرما گردید.
در اوایل ۱۳۲۵، قوام السلطنه برای حل مسئله آذربایجان سه نفر از افراد حزب توده را وارد کابینه کرد و مذاکراتی از طریق دوستانه توسط مظفر فیروز با پیشه وری آغاز نمود. ناصر قشقائی طی تلگرافی از نخست وزیر خواستار مراتب زیر برای فارس شد: ۱ـ تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی فارس ۲ـ خودمختاری ۳ـ اصلاح امور کشور و برکناری وزرای توده ای.
ایل قشقائی بدون این که منتظر تصمیم دولت مرکزی باشد، پست های ژاندارمری بین اصفهان و شیراز و بوشهر را خلع سلاح نمودند و تمام منطقه فارس زیر سلطه آن ها قرار گرفت و پادگان کازرون سقوط کرد. قوام برای حل شورش عشایر فارس، هیئتی را به شیراز اعزام نمود و سرلشکر زاهدی را با اختیارات فرمانده نیروی جنوب کرد. پس از چند روز مذاکره و صلاح اندیشی بدون خونریزی مجدد، ناصر قشقائی تسلیم شد مشروط بر این که افراد حزب توده از کابینه خارج شوند. پس از چند روز، قوام کابینه را ترمیم کرد و وزرای توده ای را از کابینه خارج نمود و قشقائی نیز خود را مطیع دولت مرکزی قلمداد کرد.
ناصر قشقائی در ۱۳۲۸ به سناتوری فارس انتخاب شد. پس از روی کار آمدن مصدق به او نزدیک شد و در جهت مخالفت شاه قرار گرفت. خسرو برادرش نیز در مجلس شورای ملی همین رویه را اتخاذ نمود. بعد از ۲۸ مرداد مغضوب واقع شد، گاهی در تهران و زمانی در فارس به ملکداری مشغول بود. ولی پس از اصلاحات ارضی در مقام مخالفت با شاه برآمد و عشایر فارس به حمایت او سر به طغیان برآوردند. منطقه فارس علیه دولت مرکزی تجهیز شد. سپهبد ورهرام به استانداری و سپهبد بهران آریانا به فرماندهی عملیات جنوب تعیین شدند. پنج لشکر از نقاط مختلف فارس را محاصره کردند و زد و خورد آغاز شد. عشایر پس از شش ماه زد و خورد و وارد کردن تلفات سنگین به نیروهای نظامی، دست از کار کشیدند و تسلیم دولت مرکزی شدند. در آن ایام ناصر و بردارانش در اروپا مقیم بودند و از راه دور قیام را رهبری می نمودند. پس از سکوت و آرامش در فارس، ناصر قشقائی در اروپا باقی ماند و در اواخر ۱۳۵۷ پس از سقوط رژیم و استقرار حکومت جمهوری اسلامی، با شکوه فراوان به شیراز وارد شد ولی میدانی برای فعالیت خود پیدا نکرد و به اروپا بازگشت و در ۱۳۶۲ در سن ۹۱ سالگی در گذشت. برادر دیگر وی محمدحسین نام داشت و او هم چند دوره وکیل مجلس شورای ملی بود .
۳ – ۲ محمد حسین خان صولت قشقائی
محمد حسین خان صولت قشقائی در ۱۳۲۹ ش در میان ایل قشقائی متولد شد. پدر وی اسماعیل خان صولت الدوله ایلخانی ایل قشقائی بود.
وی در ایل علاوه بر آموزش در مکتب خانه های ایلی توسط معلمان سرخانه به فراگرفتن زبان انگلیسی و عربی پرداخت. او سپس در تهران در مدرسه سلطانی دوران ابتدایی را به پایان رسانید. برای تحصیل در دوره متوسطه وارد دبیرستان آمریکایی البرز شد و تا کلاس چهارم متوسطه در آن جا تحصیل کرد.
در ۱۳۱۰ ش برای ادامه تحصیل عازم کشور انگلستان شد. در دانشگاه کشاورزی ردینگ به تحصیل پرداخت. پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه مزبور عازم آلمان گردید و در دانشگاه برلن به تحصیل در رشته اقتصاد پرداخت. پس از وقوع جنگ جهانی دوم محمدحسین قشقایی به اتفاق برادرش ملک منصورخان وارد دانشگاه نظامی برلن شد. پس از طی یک سال دوره دانشگاه نظام با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شد.
او به همراه برادرش به عضویت هنگ براندنبورگ ارتش آلمان در آمدند. اما مدتی بعد هر دو به برلن احضار شدند تا تحت آموزش های ویژه نظامی قرار گیرند هدف آلمانی ها از اقدام مزبور همراهی برادران قشقائی با آنان در هنگام ورود به خاک ایران از طریق قفقاز بود.
در این میان سازمان اس اس از برادران قشقائی در خواست کرد تا به عضویت سازمان مزبور در آیند، اما پیشنهاد مزبور از سوی آنان رد شد. سازمان اس اس در مقابل آنان به اتهام جاسوسی برای انگلستان توقیف کرد، در حالی که آن سازمان قصد محاکمه آنان را داشت ولی با دخالت مقامات نظامی آلمان از جمله وزیر جنگ ایشان نجات یافتند.
پس از ماجرای مزبور، آنان آلمان را به قصد ترکیه ترک کردند تا از این طریق وارد ایران شوند. اما به دلیل حضور نیروهای روسیه درخاک ایران آنان از طریق مرز ترکیه موفق به ورود به ایران نشدند لذا تصمیم گرفتند که از طریق عراق که در اشغال انگلیسی ها بود به ایران بروند. اما آنان در حلب سوریه توسط نیروهای انگلیسی بازداشت شده آن گاه به قاهره اعزام شدند و از اردوگاه انگلیسی ها تحت نظر قرار گرفتند. اما با مبادله مأموران آلمانی در میان قشقائی بودند برادران قشقائی نتوانستند از زندان انگلیسی ها رهایی یابند.
محمدحسین خان قشقائی پس از بازگشت به ایران مدتی در ایل بود تا این که در انتخابات دوره چهاردهم مجلس به نمایندگی شهرستان باده انتخاب و عازم تهران شد. در دوره پانزدهم مجلس نیز وی مجدداً از آباده به مجلس راه یافت و به عضویت کمیسیون های نظام و خارجه در آمد. اما در دوره شانزدهم مجلس به علت عدم برگزاری انتخابات در آباده وی نتوانست به مجلس راه یابد.
وی در دوره هفدهم مجلس که باز از آباده به مجلس راه یافته بود به اتفاق برادرش خسرو قشقائی که نماینده فیروزآباد بود تلاش کردند تا با ارائه طرح های عمرانی تاسیساتی را در حوزه های انتخابیه خود احداث نمایند.
در سال ۱۳۲۹ با پیش آمد جریان نهضت ملی شدن نفت، هر دو به عضویت فراکسیون جبهه ملی در آمده و همگام با دکتر مصدق تلاش زیادی برای تصویب طرح ملی شدن نفت انجام دادند.
در دوران نخست وزیری دکتر مصدق آنان به حمایت همه جانبه ازدکتر مصدق پرداختند. در جریان طرح توطئه کودتا، توسط آمریکایی ها به وی و خسرو قشقائی پیشنهاد شد که در ازای دریافت چهارمیلیون دلار دست از حمایت مصدق برداشته و از سرلشکر زاهدی حمایت کنند که پیشنهاد مزبور با مخالفت آنان روبرو شد.
محمدحسین قشقائی در روز وقوع کودتای ۲۸ مرداد عازم جنوب شد تا در آن جا با جمع آوری نیرو توسط وی و برادرانش به مقابله با دولت کودتا بپاخیزند. اما این اقدام با مخالفت سران جبهه ملی در تهران روبرو گردید. از این رو دست از مقاومت کشید منطقه قشقائی و سپس تهران را به علت تبعید ترک کردند. وی پس از مدتی اقامت در امریکا و اروپا اجازه یافت تا به ایران باز گردد اما در جریان وقایع جنوب در سال ۱۳۴۲ به اتهام همکاری با سران عشایری غائله فارس دستگیر و به دو سال زندان محکوم گردید.
او پس از آزادی از زندان با تاسیس یک شرکت پیمانکاری به دور از جریانات سیاسی به فعالیت اقتصادی پرداخت. اما به دلیل این که املاک وی و برادرانش توسط رژیم شاه مصادره گردیده و علاوه بر این اقامت وی در فارس ممنوع شده بود به ناچار در یکی از نواحی مازندران ساکن گردید.
لازم به یاد آوری است که این مجموعه ابتدا توسط مرحوم احمد انواری به صورت رشته مصاحبه هایی ضبط شد ولی ایشان فرصت ثبت و تدوین آن را نیافتند. پس از پیاده شدن متن نوارها، بخشی نیز توسط آقای قشقائی به صورت خاطرات نگاشته شده بود که در اختیار نگارنده قرار گرفت که بر این متن اضافه شد و برای تکمیل بخش هایی از زندگی سیاسی ایشان که ناگفته مانده شده بود نیز اقدام به چندین جلسه مصاحبه دیگر گردید. اما به دلیل عدم هماهنگی بین خاطرات دست نوشته و بخش های مصاحبه به ناچار پس از حذف پرسش های بخش مصاحبه کل مباحث به صورت خاطرات تنظیم گردید.
۲/۷۷
۲۱۹۹۲۰
۱۸۲۳۹۵
۹/۸۲
۲۰۴۸۵۲
۱۴۵۳۹۱
۷۱
منبع: مرکز آمار ایران، سالنامه آماری دوره های سرشماری ۱۳۳۵ تا ۱۳۶۵
در ادامه بحث با بررسی جدول شماره (۴-۱۹) به نتایج زیر می رسیم:
س) در سال ۷۵ از کل جمعیت ۹۸۰۲۲۸ نفری در شهر کرج ۸۷۷۲۶۷ نفر آنها بالای ۶ سال سن داشتهاند که از این تعداد ۷۸۰۰۰۷۲ نفر (حدود ۸۹ درصد) باسواد بودهاند.
ازکل افراد بالای ۶ سال شهر کرج در این سال ۴۴۹۶۶۰ نفر آنها مرد و مابقی آنها یعنی ۴۲۷۶۰۷ زن بودهاند که از میان مردان ۴۱۲۴۱۷ نفر یعنی ۷/۹۱ درصد با سواد بودهاند و از میان زنان نیز ۳۶۷۶۵۵ نفر یعنی ۸۶ درصد با سواد بودهاند.
ط) در سال ۸۵ از کل جمعیت شهر کرج ۱۲۷۲۵۱۶ نفر آنها بالای ۶ سال سن داشتهاند که از این تعداد ۱۱۸۲۷۴۶ نفر یعنی رقمی بالغ بر ۹۲.۹۵ درصد باسواد بودهاند.
از کل جمعیت ۶ سال به بالای این شهر در این دهه تعداد ۶۴۸۲۳۹ نفر مرد و ۶۲۴۲۷۷ نفر زن بودهاند که از میان مردان ۶۱۶۴۹۴ نفر یعنی ۹۵.۱۱ درصد باسواد و از میان زنان نیز ۵۶۶۲۵۲ نفر (حدود ۹۰.۷ درصد) باسواد بودهاند. در سال ۸۵، ۱۱۸۲۷۴۶ نفر باسواد و ۸۹۷۷۰ نفر بیسواد هستند. از افراد باسواد ۶۱۶۴۹۴ نفر مرد و ۵۶۶۲۵۲ نفر زن هستند. همچنین از افراد بیسواد ۳۱۷۴۵ نفر مرد و ۵۸۰۲۵ نفر زن هستند.
ظ) در سال ۹۰ از کل جمعیت شهر کرج ۱۸۴۶۶۷۷ نفر آنها بالای ۶ سال سن داشتهاند که از این تعداد ۱۶۸۴۴۹۲ نفر یعنی رقمی بالغ بر ۹۱.۲ درصد باسواد بودهاند.
از کل جمعیت ۶ سال به بالای این شهر در این دهه تعداد ۹۳۳۴۶۹ نفر مرد و ۹۱۳۲۰۸ نفر زن بودهاند که از میان مردان ۸۶۷۲۴۲ نفر یعنی ۹۲.۹ درصد باسواد و از میان زنان نیز ۸۱۷۲۵۰ نفر یعنی حدود ۸۹.۴ درصد باسواد بودهاند.
سنجش و برابری ارقام دو دهه اخیر با ده های قبل مبین افزایش میزان سواد در هر دو گروه جنسی میباشد ضمن آنکه در طول این چند دهه اختلاف سواد بین مردان و زنان این شهر در فاصله دهه ۷۵- ۸۵ به کمترین میزان خویش رسید بطوریکه اختلاف میزان افراد باسواد از بین هر دو گروه جنسی در سال ۳۵ برابر با ۳/۲۵ درصد بوده است که این اختلاف در سال ۴۵ به ۴/۱۹ درصد، در سال ۵۵ به ۹/۱۶ درصد و در سال ۶۵ به ۹/۱۱ درصد کاهش مییابد و در سال ۷۵ بالغ بر ۷/۵ درصد بوده ودر سال ۸۵ به کمترین سطح خود یعنی ۴.۴۱ درصد در طول این چند دهه میرسد .
از نکات حائز اهمیت دیگر در این خصوص مقایسه میزان رشد تعداد مردان با سواد در طول این پنج دهه نسبت به این میزان در گروه جنسی زنان و تبین اختلافات میباشد.
بر این اساس باید گفت که در فاصله دهه ۴۵-۳۵ میزان رشد افراد با سواد در گرده جنسی مردان ۵/۹ در صد بوده است. در همین دهه این رقم در گروه جنسی زنان ۴/۱۵ در صد بوده است. در اثنای دهه بعد یعنی در فاصله سالهای ۴۵-۵۵ میزان رشد افراد با سواد در گروه جنسی مردان ۳/۱۷ درصد میباشد که در همین مدت میزان رشد مزبور در گروه جنسی زنان برابر با ۸/۱۹ درصد بوده است.
در دهه بعد یعنی حد فاصل سالهای ۶۵-۵۵ میزان رشد افراد با سواد در گروه سنی مردان و زنان به ترتیب برابر با ۳/۹ در صد و ۳/۱۴ درصد بوده است. در سر شماری عمومی کشور که در سال ۷۵ صورت پذیرفت میزان رشد افراد باسواد در گروه سنی مردان برابر با ۸/۸ درصد بوده است که این میزان در میان زنان ۱۵ درصد برآورد گردیده است.
در آخرین سرشماری در سال ۸۵ میزان رشد افراد با سواد در گروه جنسی مردان ۴.۰۵ درصد میباشد که در همین مدت میزان رشد مزبور در گروه جنسی زنان برابر با ۴.۷ درصد بوده است. نکته حائز اهمیت در این خصوص این است که در طول این چند دهه میزان رشد افراد باسواد در گروه جنسی زنان نسبت به گرده جنسی مردان از نرخ رشد بیشتری برخورد دار بوده است .
عمده ترین دلیلی را که در این خصوص میتوان بیان نمود تغییر و تعدیل طرز تفکر سنتی حاکم بر خانوادهها و غلبه فرهنگ نوین شهری بر خانوادهها که نتیجه ملموس آن فراهم شدن زمینه و بسترهای بیشتر و مهیاتری برای کسب سواد و دانش برای دختران و زنان میباشد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
سال
تعداد کل افراد
۶ سال به بالا
تعداد افراد با سواد ۶ سال به بالا
درصد افراد باسواد
تعداد مردان
۶ سال به بالا
تعداد مردان با سواد ۶ سال به بالا
درصد مردان باسواد
تعداد زنان ۶ سال به بالا
تعداد زنان با سواد ۶ سال به بالا
درصد زنان باسواد
۱۳۷۵
۸۷۷۲۶۷
۷۸۰۰۰۷۲
۸۸.۹
۴۴۹۶۶۰
۴۱۲۴۱۷
۹۱.۷
۴۲۷۶۰۷