جدول ۵-۳۱:آزمون تفاوت میانگین بروز ناهنجاری پوششی بر حسب محل
تولدافراد نمونه(۴۰۰ نفر) ۹۶
جدول ۵-۳۲:آزمون تفاوت میانگین بروز ناهنجاری پوششی بر حسب محل مدرسه
افراد نمونه(۴۰۰ نفر) ۹۷
جدول ۵- ۳۳ :عناصر متغیرهای مستقل درون معادله برای پیش بینی بروز ناهنجاری
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
پوششی ۹۸
جدول ۵- ۳۴ :عناصر متغیرهای مستقل درون معادله برای پیش بینی بروز ناهنجاری
پوششی ۹۹
جدول ۵- ۳۵ :عناصر متغیرهای مستقل درون معادله برای پیش بینی بروز ناهنجاری
پوششی ۱۰۰
جدول ۵- ۳۶: عناصر متغیرهای مستقل درون معادله برای پیش بینی بروز ناهنجاری
پوششی ۱۰۰
جدول ۵- ۳۷ :عناصر متغیرهای مستقل درون معادله برای پیش بینی بروز ناهنجاری
پوششی ۱۰۱
فهرست شکلها
عنوان صفحه
شکل شماره ۳-۱ : مدل مفهومی تحقیق ۵۲
شکل شماره ۳-۲: مدل تجربی تحقیق ۵۲
فصل اول
مقدمه
۱-۱-کلیات
الگوی پوشش و کیفیت لباس در هر جامعه از ساختار باورها، ارزش ها، هنجارها، آداب، عادتها و سلیقههای گروهی اثر میپذیرد. از منظر آسیبشناسی ناهنجاریهای پوششی از مصداقهای انحراف و کجروی است و رفتاری ناسازگار با قانونمندیها و انتظارات مطلوب جامعه و موجب تنش ها و تضادهایی است که به نگرشهای سرزنشآمیز میانجامد و واکنشهایی نظیر مجازات، طرد و انزوا را به همراه دارد. به تعبیر دیگر هرگاه رفتار افراد جامعه با هنجارها، ارزش ها و عقاید اجتماعی جامعه در تعارض و تضاد باشد، رفتار اجتماعی رفتاری نابهنجار خواهد بود زیرا بین خواسته ها، نیازها و آرمان های اجتماعی سیستم موجود و افراد جامعه هماهنگی دیده نمی شود و در این حالت روابط اجتماعی تنش و ستیزه آمیز است (سیف اللهی،۱۳۷۳: ۲۱۱).
یکی از هنجارهای کهن و سنتهای دینی و ملی دیر پای جامعه ایران، سنت حجاب و پوشش کامل اندام است. این امر به برخی امور حاشیهای همچون نوع دوخت، جنس لباس، رنگ و تناسب لباس با سن فرد نیز ارتباط مییابد. از این رو پوشش کامل به معنای رعایت دقیق این مجموعه متناسب با عرف اجتماعی و نقض کامل آن نشانی بیحجابی است (اکبری،۲۱۱:۱۹۹۱).
۱-۲- بیان مسئله
در برخی جوامع از جمله ایران از زمانهای قدیم بدن به عنوان یک موضوع خصوصی تلقی و از عرضه بهره برداری از آن در مجامع عمومی پیشگیری شدهاست. این امر در مورد زنان از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. بعد از ورود اسلام به ایران پوشیده بودن زنان به عنوان یک تکلیف شرعی واجب تلقی شد. با توجه به اینکه ارزش های دینی منشاء ارزش های اجتماعی است و ایران پیش و بعد از اسلام از فضایی دینی برخوردار بوده است به نظر می رسد پوشیده بودن زنان و دختران به عنوان یک ارزش اجتماعی از دیر باز وجود داشته و امروزه با توجه به محور قرار گرفتن اسلام در برنامه ریزیهای فرهنگی و اجتماعی به شدت مورد تاکید میباشد (زاهدانی، دشتی، ۱۰۲:۱۳۸۵).
حجاب یک ارزش است ولی در آغاز انقلاب به عنوان ارزش معرفی نشد. یعنی گفته شد باید حجاب داشته باشید و به یک الزام تبدیل شد. تا اینجا اشکالی نداشت، زیرا نظامی که با رأی مردم بر سر کار آمده است، به طور طبیعی، همه امور آن باید با ارزشها و کل فلسفه وجودی اش همخوانی داشته باشد. با این حال، برای نسل جوانی که خود، پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگش اصلاً درکی از مفهوم حجاب نداشتند یا درک بسیار کمی داشتند، توبیخ و توسل به روشهای تنبیهی برای رعایت حجاب، راه به جایی نمی برد. متاسفانه در سالهای اول انقلاب تلاش شد این ارزش با روشهای تنبیهی جا بیفتد که این کار، غلط ترین روش در دنیا است، زیرا ارزشها را هرگز نمی توان با تنبیه و دستور جا انداخت. شما نمیتوانید اخلاق را بصورت دستوری جا بیاندازید. اخلاق باید اول درک شود. و فلسفهاش جا بیفتد و بعد با تمام وجود درونی شود. این کار در مورد حجاب انجام داده نشد و با روش غلطی برخورد شد. در نتیجه، نسلی که تنبیه شد و به خاطر دو سانت موی سرش جلوی صف دانش آموزان مورد توهین قرار گرفت و تحقیر شد، حجاب را نپذیرفت. کم نبودند چنین دخترانی که ما حتی شاهد بودیم در مواردی به خود آسیب رساندند. بنابراین دخترانی که یا خود مورد چنین رفتارهایی قرار گرفتند یا شاهد چنین رفتارهایی در مورد دوستانشان بودند، وقتی دوران دبیرستان را تمام کردند، واکنش نشان دادند. آنجا دیگر ناظم مدرسه یا مربی پرورشی نبود وترس اخراج از مدرسه هم وجود نداشت ( نوابی نژاد،۱۳۸۶: ۱۹۸).
معضلی که درباره آن بحث می شود مشکلی چندوجهی است و پدید آمدن آن می تواند دهها دلیل داشته باشد. یکی از دلایل برخوردهای غلط آموزش و پرورش با نسل جوان است. برخوردهایی که در آن روانشناسی بلوغ در نظر گرفته نشد و مجریان نیز با روانشناسی نوجوانی آشنا نبودند و میگفتند این آیین نامه یا ماده باید اجرا شود و اگر اجرا نشود باید تنبیه شود و بس. خیلی از افرادی که در سطح کلان سیاستگذاری و برنامه ریزی بودند، چنین اعتقادی نداشتند که با شکنجه و تحقیر افراد میتوان حجاب را در جامعه جا انداخت. ولی برخی از آنها هم در نوع خود ناآگاه بودند و به حجاب به طور عمیق نگاه نکردند.
تلوزیون ما تا کنون یک میزگرد موثر و مناسب در این زمینه تشکیل نداده است که همه جنبهها در آن مطرح شود. کاش به جای خیلی از برنامههایی که بدآموزی دارد یا اصلاً چیزی برای عرضه و گفتن ندارد ، با حضور روانشناسی که با مردم سروکار دارند جامعهشناسانی که واقعاً درد مردم را بگویند و کارشناسان دینی و در کنار جوانان بی حجاب و جوانان باحجاب، میزگردی برگزار میکردند که همه بتوانند حرفهایشان را بزنند. مطمئنا در این نوع برنامه ها ، به دلیل حضور افراد متخصص، بحثها بیشتر منطقی است تا احساسی و برای جامعه بازدهی دارد. تنها این نوع برنامه های همه جانبه و صریح می تواند فرهنگ سازی کند. حجاب بدون فرهنگ سازی در این مملکت اجراشد. کم رنگ شدن نقش نظارتی و تربیتی خانوادهها یکی از عوامل موثر در ایجاد وضعیت کنونی حجاب بودهاست. در گذشته نه چندان دور، خانواده نقش مهمی ایفا میکرد. حتی خانواده به مدرسه خط میداد، درحالیکه امروز، نهادهای موازی مثلا انواع رسانه ها، برنامه های ماهوارهای، اینترنت و مانند آن وارد حریم خانواده شده اند و با خانواده رقابت میکنند. تبیین نشدن فلسفه حجاب از سوی مراکز و نهادهای فرهنگی نیز مزید برعلت بود. پس فرهنگسازی نشد و حجاب به عنوان یک ارزش رفتاری و درونی مطرح نشد. همه درباره حجاب فقط حرف میزدند و میگفتند باید بشود و اگر نشود، اینطور است. مشخص نبودن سیاست نظام در این زمینه و اقدامات افراطی و تفریطی دورها نیز ازعوامل خیلی مهم در ایجاد این وضعیت است (نوابی نژاد،۱۹۸:۱۳۸۶).
باید دانست در طول این سالها، تبلیغات منفی دستگاه های فرهنگی بیگانه هم به عنوان یک عامل اثرگذار عملکرده است. نمونه آن، برنامه های ماهوارهای است که با طرح پرسشهایی مثل اینکه چرا زنان نبایدآزاد باشند و هرچه میخواهند بپوشند، ازاین قبیل رویکردهای جذاب برای نسل جوان، سوءاستفاده می کنند. دوره نوجوانی، دوره خودنمایی است و بچهها تلاش می کنند خودشان را نشان بدهند. شاید در هیچ دورانی از زندگی به اندازه دوره نوجوانی از آیینه استفاده نشود. جوان میخواهد کاری کند که بهتر دیده شود . بنابراین، چنین برنامههایی جذابیت دارد و حساسیت موضوع را تشدید می کند. در مقابل این جذابیت باید به ناکارآمدی رسانههای دیداری و شنیداری نظیر تلویزیون و سینمای داخلی هم اشاره کرد. به این موارد یک مورد بسیار مهم هم اشاره میکنم و آن “تضاد” ها است. تضادها و تناقضها عامل بسیار مهمی بوده است. درست همان زمانی که اگر در خیابانها دختر و پسری در کنار هم بودند، آنها را میگرفتند، یک سریال تلوزیونی نمایش داده میشد که دختر و پسر دو خانواده رفت و آمد میکردند و رابطه آزادانهای داشتند. این تناقضها بسیار زیاد بوده است. همین تصمیم گیریهای مقطعی و افراط و تفریطها و تعاریف چندگانه از حجاب، نمونه های آن است. این تضادها که به خاطر نبود سیاستها ونظام منسجم فرهنگی است، آسیبهای زیادی میزند ( نوابی نژاد،۱۳۸۶ :۱۹۸).
هنگامی که بشر پوشش خود را انتخاب کرد در پی پوشیده نگهداشتن حریمها و حفظ خود از وضعیتهای اقلیمی و غیره بود. اما کیفیت، رنگ و یا نوع پوشش افراد بنا بر فرهنگ ، تمدن و شرایط اقلیمی هر جامعهای تعریف می شود. دیده میشود که در جامعه کنونی ایران پدیده ناهنجاری پوششی وجود دارد که با بینشهای ایدئولوژی و عادات و رسوم این جامعه همخوانی ندارد و در حقیقت این پدیده براساس تعریف جامعه از دیدگاه جامعه شناسی نوعی کجروی و آسیب به شمارمی آید. از منظر آسیبشناختی، ناهنجاری های پوششی از مصداقهای انحراف و کجروی است. این پدیده رفتاری ناسازگار با هنجارها و انتظارات جامعه، خلاف فرهنگ جاری و قانونمندیها وانتظارات مطلوب جامعه موج تنشها و تضادهایی است که به نگرشهای سرزنش آمیز میانجامد و واکنشهایی نظیر مجازات، طرد و انزوا را به همراه دارد ( محسنی، ۱۳۸۳: ۲۸۳).
اما چرا جامعه ایران با آن پیشینه تاریخی به این کجروی گرایش پیدا کرده است؟ در حقیقت دلایل این بی حجابی و بد حجابی از منظر دیدگاه های علمی چه مواردی میباشد؟
بی شک دلایل متفاوت میتوان یافت که در گرایش زنان و دختران جامعه به این پدیده دخالت دارد، دلایل بیولوژیکی یا روانی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی از کلیتهای دلایل گرایش به این مسئله است که هر کدام در ذیل بررسی گردیده است.
الف- دلایل بیولوژیکی و روانی:
این عوامل به زمینه های زیستی و خواسته های طبیعی فرد گفته می شود که معمولاً میان افراد مشترک است. از جمله زمینه های بیولوژیکی مرتبط با مقوله پوشش میتوان از میل به خودنمایی، تبرج، تمایل شدید به جلب توجه دیگران بویژه در دوره نوجوانی و … نام برد. در مجموع میتوان عوامل بیولوژیکی و روانی را در این موارد تقسیم بندی کرد:
احساسگرایی خام: برخی نظریه های روانشناختی انحراف، انحرافها و کجرویهای افراد به ویژه جوانان را ناشی از اراده و تصمیم آگاهانه به هنجارشکنی، میل به برانگیختن واکنشهای جمعی، پشت پا زدن به سنتهای اجتماعی یا تلاش برای جایگزینی ارزشهای فرهنگی نمیدانند، بلکه آن را بیشتر نشانه احساسگرایی خام، هواخواهی،خودنمایی، لذت جویی و امثال آن میدانند ( ممتاز،۱۳۸۱:۱۲۷).
اختلال شخصیت نمایشی: یکی از نظریه های روانشناختی انحراف، نظریه موسوم به اختلال شخصیت نمایشی است. افراد مبتلا به این بیماری خواهان جلب توجه دیگران نسبت به خود هستند. آنان معمولاً مبتکر، نمایشگر، سرزنده و اغواگرند. مهمترین ویژگی مبتلایان به این اختلال، تمایل شدید به خودنمایی و جلب توجه است و برای تامین این هدف ، به کارهای غیرعادی از جمله پوشیدن لباسهای عجیب و جذاب، آرایشهای تند و نامتعارف و ژستهای نمایشی خاص دست میزنند (ستوده،۱۳۷۸: ۲۱۱).
ب- دلایل فرهنگی:
امور فرهنگی هرچند ذهنیاند، شخصی و فردی نیستند و نقشآفرینی نمادین آنها که لازمه ارتباط و تعامل میان افراد است، بر اجتماعی بودنشان دلالت دارد (شرف الدین،۱۳۸۶: ۳۷۶).
این دلایل به زیرمجموعههای وسیعی همچون چیرگی تلقیهای ناهمگون، کم رنگی تعلق به فرهنگ خودی و توجه بیشتر به دیگر فرهنگها، ضعف اعتقاد یا باور نداشتن به اعتبار معیارهای متعارف و … تقسیم می شود که در این جا به موارد مهمی از آنها اشاره خواهیم کرد:
جامعه پذیری ضعیف و ناهمگون : اساس جامعهپذیری بر این واقعیت استوار است که انسان به صورت کانونی از استعدادها و سرمایه های وجودی بالقوه به دنیای اجتماعی پا میگذارد و از راه تعامل مستمر با محیط درونریزی مجموعه ای از باورها، نگرشها، ارزشها و … به تدریج به انسانی بالفعل تبدیل می شود. این فرایند تعطیل ناپذیر، از اولین مراحل زندگی آغاز می شود و تا پایان عمر ادامه خواهد داشت. جامعه پذیری، دو فرایند مکمل یعنی انتقال میراث فرهنگی اجتماعی و رشد و تکامل شخصیت فردی را در بر میگیرد. جامعه شناسان، بسیاری از انحرافهای اجتماعی را به کاستیها و ضعف این فرایند مهم شخصیت ساز مستند میدانند. بدون شک، بدحجابی دختران و زنان در سن بالا نیز در نارساییهای این فرایند و القاهای محیط خانواده، دوستان، محیطهای آموزشی، رسانه جمعی و محیط عمومی ریشه دارد. رسوبات فرهنگی به جا مانده از اعمال سیاستهای دستوری ناسنجیده گذشته هم چون قضیه کشف حجاب و سیاستهای رژیم طاغوت برای گسترش نهادینه کردن آن در ذهنیت فرهنگی و اصرار برخی علاقهمندان به پاس داشت و استمرار آن از طریق پیوستهای میان نسلی نیز در این زمینه نقش داشته است (شرف الدین۱۳۸۶: ۲۷۶).
القاهای فرهنگی مسموم دشمنان: ترسیم تصویر یک مسلمان محجبه، یکی از رایجترین شیوه های رسانههای غربی برای مشکلدار معرفی کردن اسلام است.با نگاهی اجمالی به سخنان غربیها در مورد حجاب میتوان دریافت که آنها معتقدند حجاب، نشانه ظلم اسلام به زنان است. با نگاهی گذرا به نوشته های غربیها میبینیم که آنها برای توصیف حجاب زنان مسلمان از واژه هایی چون کفن، لباس مزور و حجب و حیای سیاه استفاده می کنند( بحرانی،۱۳۸۴ :۳۲۲).
بحرانهای هویتی: برخی تحلیلگران فرهنگی بر این باورند که جامعه ما مسخر سه جریان مختلط فرهنگ ایرانی، اسلامی و غربی است که در عرصه های مختلف با نسبتهای ترکیبی متفاوت حضور دارند. در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب ، هر چند بعد اسلامی فرهنگ، گسترش و چیرگی در خور توجهی یافت، به مرور زمان و تحت تاثیر برخی رخدادها، دو لایه به حاشیه رانده شده دوباره به صحنه آمدند و در قالبهای دیگری بازتولید شدند. اولین نتیجه حاصل از زیستن در چنین فضای مختلطی، هویتیابی چندگانه و پیآمدهای شخصیتی و رفتاری آن است . جوان ایرانی دچار نامتعادلی و ناهمخوانی در آگاهی های خود شده و با ایجاد شدن تزلزل در شخصیت که ناشی از آگاهی های ناکافی یا متضاد است، دچار بحران هویت می شود. برخی از نشانه این بحران چنین است: کاسته شدن تمایلات دینی و مذهبی در جوانان که بارزترین این امر، در کم توجهی آنها به مسائل شرعی در اجتماع، افزایش روی آوردن به موسیقیهای غربی، زیاد شدن فاصله آنها نسبت به تعهدات اجتماعی و خانوادگی، گسترش خانوادههای هستهای، روی آوردن به مدلها و آرایشهای ظاهری غربی و … همه اینها ناشی از گسستگی هویتی جوانان با هویتی پایا و پویاست ( غلام پور آهنگر، ۱۳۸۲ :۱۱۹).
مدگرایی و تنوع خواهی و بی توجهی به آیینهای تک هنجاری سنتی و غلبه احساسات زمانه پسند :کاهش سلطه والدین بر فرزندان، نپذیرفتن فرهنگ سنتی خانواده، تمایل به تکروی و الگوگزینی خود مختارانه ، نفرت از برخی فشارهای نسنجیده خانواده های مذهبی نیز یکی از دیگر عوامل فرهنگی بدحجابی است (شرف الدین ،۱۳۸۶ : ۲۸۲).
ج- دلایل اقتصادی:
غیراز مبحث فرهنگی و عامل فرهنگی که شاید بتوان گفت که مهمترین عامل، در بدحجابی است، عامل اقتصادی هم عامل بسیاری از بد حجابی ها و ناهنجاری ها در جامعه است. بنابر این بسیاری از ناهنجاری ها و تخلفات اجتماعی مربوط به عامل اقتصادی می شود. فقر و تنگدستی موجب می شود که بعضی از دختران و زنان ایرانی به دنبال آرایش های غلیظ بروند که با زیبا کردن خود، برای خودشان کار و شغلی پیدا کنند، برای مثال : دختری در خانوادهای فقیر زندگی می کند که میبیند برای پیدا کردن شغل، چارهای برایش نمانده؛ مجبور است که بدحجاب و با آرایش غلیظ و فجیع در جامعه رفت و آمد داشته باشد تا اینکه شاید کار و شغلی برای خودش پیدا کند و در مکانی استخدام شود. حال فرض کنید دختری که برای کار و پیدا کردن کار و ر هایی از فقر و تنگدستی دست به بدحجابی زده است، آیا اگر به این شخص فشار اقتصادی و فقر مضاعف وارد شود، دست به اعمال منافی عفت و روسپیگری برای کسب روزی و معاش نمی زند؟