- پذیرش جویی/ جلب توجه: تأکید افراطی در کسب تأیید، توجه و پذیرش از سوی دیگران که مانع شکل گیری معنایی مطمئن و واقعی از خود می شود.
۱۵.منفی گرایی/بدبینی: تمرکز عمیق و مداوم بر جنبه های منفی زندگی(درد، مرگ، دلخوری، خیانت، کارهایی که اشتباه انجام می شوند…..) همراه با دست کم گرفتن جنبه های مثبت و خوش بینانه زندگی یا غفلت از آنها.
۱۶.بازداری هیجانی: بازداری افراطی اعمال، احساسات و ارتباطات خودانگیخته که معمولاً به منظور اجتناب از طرد دیگران، احساس شرمندگی و از دست دادن کنترل بر تکانه های شخصی صورت می گیرد.
-
-
- معیارهای سرسختانه/عیب جویی افراطی: باور اساسی مبنی بر این که فرد برای رسیدن به معیارهای بلند پروازانه دربارۀ رفتار و عملکرد خود، باید کوشش فراوانی به خرج دهد و این کار معمولاً برای جلوگیری از انتقاد صورت می گیرد.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
۱۸.تنبیه: باور اساسی مبنی بر این که افراد باید به خاطر اشتباهاتشان، شدیداً تنبیه شوند. اغلب شامل خشم، نابردباری و بی صبری نسبت به کسانی (از جمله خود فرد) است که طبق معیارها و انتظارات او عمل نکردند.
طرحواره های فعال:
محرومیت هیجانی: طرحواره ای است که ۵ گویه(۱،۱۹،۳۷،۵۵،۷۳) در آزمون ۹۰ سوألی یانگ شامل می شود و نمره آزمودنی در آن بین ۵ تا ۳۰ متغیر است.
انزوای اجتماعی/ بیگانگی: طرحواره ای است که ۵ گویه(۴،۲۲،۴۰،۵۸،۷۶) در آزمون ۹۰ سوألی یانگ شامل می شود و نمره آزمودنی در آن بین ۵ تا ۳۰ متغیر است.
آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری: طرحواره ای است که ۵ گویه(۸،۲۶،۴۴،۶۲،۸۰) در آزمون ۹۰ سوألی یانگ شامل می شود و نمره آزمودنی در آن بین ۵ تا ۳۰ متغیر است.
اطاعت: طرحواره ای است که ۵ گویه(۱۰،۲۸،۴۶،۶۴،۸۲) در آزمون ۹۰ سوألی یانگ شامل می شود و نمره آزمودنی در آن بین ۵ تا ۳۰ متغیر است.
شکست: طرحواره ای است که ۵ گویه(۶،۲۴،۴۲،۶۰،۷۸) در آزمون ۹۰ سوألی یانگ شامل می شود و نمره آزمودنی در آن بین ۵ تا ۳۰ متغیر است.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
۲-۱- پیش درآمد
آمارهای همه گیر شناختی در کشورهای مختلف حاکی از شیوع متفاوت افسردگی در جوامع مختلف است. مطالعات، میزان شیوع افسردگی بالینی را در ایران بیشتر از کشورهای دیگر نشان می دهند؛ همچنین احتمال ابتلای زنان به افسردگی بیشتر از مردان است (کاویانی، احمدی ابهری وهرمزی، ۱۳۸۱).
از طرفی شیوع اضطراب در جامعه ایران نیز همانند افسردگی است(کاویانی و همکاران، ۱۳۸۱). افسردگی همایندی بالایی با اضطراب دارد و حدود ۶۰ درصد کسانی که به خاطر اختلال اضطرابی تحت درمان هستند واجد ملاک های تشخیصی افسردگی اساسی اند. (تی - ای . براون و همکاران ،۲۰۰۱). آدم های افسرده به این علت احساس غمگینی می کنند که معتقدند از چیز مهمی محروم شده اند که عزت نفس
آن ها را تهدید می کند. نگرش های کژکار آن ها باعث می شود که فرض کنند بی ارزش و در مانده هستند و تلاش هایشان محکوم به شکست است. در نتیجه این، افراد افسرده احساس می کنند از سلامتی، انرژی، تمایل بودن با دیگران و علاقه به محیط کمی برخوردارند(هالجین[۴] و همکاران، ۱۹۴۸).
فرد افسرده خود را مملو از عیب ها، نارسایی ها و فاقد ارزش می پندارد و نتیجه می گیرد که رویدادهای منفی فقط به بی ارزشی خود او مربوط است. چنین فردی هنگام توصیف خود، اصطلاحات نامناسب را درباره خودش بکار می گیرد و خود را آدمی تنبل، ترسو، ناتوان، کند ذهن و… می داند. گذشته از اینها احساس می کند که برای رسیدن به اهدافی که موجب رضایت او می شوند فاقد توانایی های مطلوب و لازم است.
معمولاً ماهیت ناکارآمد طرح واره ها وقتی ظاهر می شود که بیماران در روند زندگی روزمرۀ خود و در تعاملشان با دیگران به گونه ای عمل کنند که طرح واره های آن ها تأیید شود، حتّی اگر برداشت اوّلیه آن ها درست نباشد. طرح واره های ناسازگار اولیه و راه های ناکارآمدی که بیماران که از طریق آن ها یاد می گیرند با دیگران کنار بیایند، اغلب زیر بنای نشانه های مزمن اختلالات محور I مثل اضطراب، افسردگی، سوء مصرف مواد و اختلالات روان تنی به شمار می روند(یانگ،کلوسکو و ویشار؛ ترجمه حمیدپورو اندوز،۱۳۸۹).
۲-۲- تاریخچه طرحواره
طرح واره به طور کلی به عنوان ساختار[۵]، قالب [۶] یا چارچوب [۷]تعریف می شود.
در فلسفه یونان باستان قدیم منطقیون رواقی[۸]، مخصوصاً فروسیپوس[۹] (۲۰۶ الی ۲۷۹ ق.م) اصول منطقی را در قالب « طرح واره ی استنباط[۱۰]» مطرح کردند (نوسبام[۱۱]،۱۹۹۴ به نقل از یانگ و همکاران ۲۰۰۳) و از آنچه بین همه اعضا یک طبقه مشترک است .همچنین بعضی از حوزه های گوناگون دیگری که در آن از مفهوم طرح واره استفاده شده است، شامل نظریه مجموعه ها، هندسه جبری، آموزش، نقدهای ادبی، و برنامه نویسی کامپیوتری است. زیربنای نظریه طرح واره در کارهای ایمانوئل کانت[۱۲](۱۹۲۹،۱۷۸۱) ردیابی می شود. او توصیف کرد که طرح واره ی سگ یک الگوی ذهنی است که می تواند تصویر یک سگ چهارپا را در کلیتی توضیح دهد که بدون محدودیت برای تجربه ی هر تصویر معین یا بازنمایی هر تصویر ممکن به صورت ملموس و عینی می باشد(آجیده[۱۳]،۲۰۰۳). طرح واره در نظام فلسفی کانت به عنوان «درک ودریافت نقطه اشتراک تمام عناصر یک مجموعه» تعریف می شود. او معتقد بود ادراک و حافظه، نتیجه تجارب حسی دنیای خارج هستند که تحت ساختارهای شناختی متأثرمی شوند و تغییر شکل می دهند(پیس[۱۴]،۱۹۸۸؛ استین[۱۵]،۱۹۹۲ و استین و یانگ،۱۹۹۲).
کسی که اولین بار مفهوم طرح واره را بسط داد بارتلت[۱۶] در سال ۱۹۳۰ بود .بارتلت(۱۹۳۲) با بسط نظریه طرح واره اش برای روان شناسان عصر خود یک چهارچوب طرح واره ایجاد کرد و در رابطه با اطلاعات جدید به تأثیر آگاهی قبلی بر ادراک و حافظه پرداخت. او دریافت فراخوانی حافظه الزاماّ توسط سرشت و منش تعیین می شود و گذشته فرد در جریان رویدادهای کنونی به طور مداوم بازسازی می شود. متخصصان بالینی قبل از۱۹۸۰، اختلالات شخصیت را با اصطلاح «منش» مشخص می کردند. امروزه در ارتباط با بعد روان شناسی، برای اختلالات شخصیت به جای واژه «منش» از اصطلاح «طرحواره» استفاده می شود. بیشتر اوقات اگر نگوییم همیشه، فرآیندهای مربوط به طرح واره به صورت خودکار و بدون آگاهی بر بخشی از سیستم دریافتی ـ ادراکی ما اتفاق می افتد. بدین ترتیب از اوایل دهه ی ۱۹۸۰، نظریه طرح واره وسیله ای مقدماتی برای درک جنبه های روان شناختی فرهنگ نیز شده است. واژه طرح واره در روان شناسی و به طور گسترده تر در حوزه شناختی، تاریخچه ای غنی و برجسته دارد. در حوزه رشد شناختی، طرح واره به عنوان «نقشه انتزاعی شناختی» در نظر گرفته می شود که راهنمای تفسیر اطلاعات و حل مسئله است. بنابراین ما به یک طرح واره زبانی[۱۷] برای فهم یک جمله و به یک طرح واره فرهنگی[۱۸] برای تفسیر یک افسانه نیاز داریم(یانگ،کلوسکو و ویشار؛ ترجمه حمیدپورو اندوز،۱۳۸۹).
شناخت درمانی، بک (۱۹۷۶) در اولین نوشته هایش به مفهوم طرح واره اشاره کرد. با این حال در بافتار روان شناسی و روان درمانی طرح واره به عنوان اصل سازمان بخش کلی در نظر گرفته می شود که برای درک تجارب زندگی فرد ضروری است. یکی از مفاهیم جدی و بنیادی حوزه روان درمانی، این است که بسیاری از طرح واره ها در اوایل زندگی شکل می گیرند، به حرکت خود ادامه می دهند و خودشان را به تجارب بعدی زندگی تحمیل می کنند، حتی اگر هیچ گونه کاربرد دیگری نداشته باشند. این مسئله، همان چیزی است که گاهی اوقات به عنوان نیاز به هماهنگی شناختی [۱۹] از آن یاد می شود، یعنی «حفظ دیدگاهی در مورد خود یا دیگران؛ حتی اگر این دیدگاه نادرست یا تحریف شده باشد. با این تعریف کلی، طرح واره می تواند مثبت یا منفی، سازگار یا ناسازگار باشدو همچنین می تواند در اوایل زندگی در سیر بعدی زندگی شکل بگیرد (یانگ،کلوسکو و ویشار؛ ترجمه حمیدپورو اندوز،۱۳۸۹).
۲-۳- تعریف طرح واره:
برای طرح واره تعاریف گوناگونی ارائه شده است و هر یک از این تعاریف به جنبه ای از این تعاریف پرداخته اند. در زیر به چند تعریف اشاره می شود:
یانگ(۱۹۹۹،۱۹۹۰) این فرضیه را مطرح ساخته است که بعضی طرح واره ها(به ویژه طرح واره هایی که عمدتاً و در اصل در نتیجه تجارب تلخ دوران کودکی ایجاد شده اند) می توانند بنیان و مرکز اختلالات شخصیت، مشکلات منشی ملایم تر و بسیاری از اختلالات مزمن محور یک باشند. برای بررسی این فرضیه، و زیر مجموعه ای از طرح واره ها که آن ها را طرح واره های ناسازگارانه اولیه نامید تعریف کرد.
تعریف جامع و بازبینی شده یانگ از طرح واره های ناسازگارانه اولیه، عبارت است از:
مضمون یا الگویی وسیع و منتشر
شامل خاطره ها، هیجانات، شناخت ها و احساسات بدنی
درباره خود شخص و ارتباط های او با دیگران
ایجاد شده در طول دوران کودکی و نوجوانی
گسترش یافته در طول دوره زندگی فرد
تا حد قابل ملاحظه ای معیوب و ناکارآمد.
به طور خلاصه، طرح واره های ناسازگارانه اولیه الگوهای هیجانی و شناختی خودشکنانه ای هستند که در اوایل دوره رشد،آغاز شده و در طول دوره زندگی تکرار می شود. براساس این تعریف رفتار افراد خود، بخشی از یک طرح واره نیست. بر اساس نظریه شناختی، هنگامی که یکی از طرح واره های ناسازگارانه فراخوانده می شوند. بیمار هیجان منفی قوی و شدیدی همانند سوگ، شرم، ترس یا خشم را تجربه می کند. البته همه طرح واره ها به دلیل ضربه ها یا بدرفتاری های کودکی شکل نمی گیرند. مثلاً افراد می توانند طرحواره وابستگی - بی مهارتی را داشته باشند، بدون اینکه در کودکی ضربه یا صدمه ای دیده باشند. اگر چه ریشه و منشأ همه طرح واره ها تروما نیست. همه آن ها مخرب بوده و بیشترشان به دلیل حوادث آزارنده مکرر ودائمی در طول دوره کودکی تا برزگسالی، به وجود آمده اند. تأثیر همه این تجارب مرتبط تلخ، تراکمی است و مجموعه ی این تجارب است که فرد را به سوی یک طرح واره تمام عیار هدایت می کنند(یانگ،۱۹۹۹؛ به نقل از یانگ و همکاران،۲۰۰۳).
طرح واره های ناسازگار اولیه تلاش می کنند که ماندگار شده و ادامه پیدا کنند. این کنش طرحواره، نتیجه سائق انسان برای ثبات و استحکام است.
طرح واره چیزی است که افراد آنرا می شناسند و هرچند موجب رنج وعذاب می شود. راحت و در دسترس است و به طور کلی “درست” به نظر می رسد.
اینطور به نظر می رسد که مردم تحت تأثیر حوادثی هستند که طرح واره های آن ها را فعال می سازند و این یکی از دلایلی است که طرح واره ها بر فرایند تجارب بعدی تأثیرمی گذارند. بر نحوه فکر، احساس، عمل کردن بیماران، یا اینکه با دیگران چگونه ارتباط برقرار کنند، نقشی اساسی دارند و موجب می شوند که افراد در بزرگسالی همان تجارب آسیب زای دوران کودکی شان را به طور سهوی دوباره تجربه و بازسازی کنند. طرح واره ها در ابتدای کودکی و نوجوانی به عنوان بازنمایه های مبتنی بر واقعیت محیط کودکی شروع می شوند. طبیعت معیوب طرح واره ها همیشه در مراحل بعدی زندگی، هنگامی که بیماران به تکرار مکرر طرح واره هایشان در تعامل با سایر افراد ادامه می دهند، بارزتر می شود. طرح واره های ناسازگارانه اولیه و شیوه های ناسازگارانه ای که بیماران برای مقابله با آن ها یاد می گیرند اغلب زیربنای علائم اختلالات مزمن محورI همانند اختلالات اضطراب، افسردگی، سوء مصرف مواد و روان تنی هستند(یانگ،۱۹۹۹؛ به نقل از یانگ و همکاران،۲۰۰۳).
طرح واره ها چند بعدی هستند، بدین معنی که آن ها سطوح متفاوتی از شدت گستردگی را دارا می باشند. طرح واره های شدیدتر توسط تعداد بیشتری از موقعیت ها فعال می شوند. به عنوان مثال اگر یک فرد در دوران کودکی بارها و به مشکلی افراطی و به وسیله هر دو والدین مورد انتقاد قرار گیرد، در دوران بزرگسالی تقریباً با هر فردی که ارتباط برقرار می کند به گونه ای رفتار می کند که موجب می شود طرح واره ناکارآمد مربوط به آن انتقاد در وی فعال شود. اگر فردی انتقاد را در طول سنین بعدی زندگی و به طور اتفاقی و ملایم تری تجربه کند و یا اینکه انتقاد تنها توسط یکی از والدین صورت گیرد. در بزرگسالی طرح واره مربوط کمتر در وی فعال می شود. برای مثال احتمالاً این طرح واره شاید تنها به وسیله یک منبع قدرت پر توقع که همجنس والد انتقادگر است فعال شود. بعلاوه در حالت کلی هر چقدر طرح واره ای شدیدتر و عاطفه منفی همراه آن نیز قوی تر باشد هنگامی که فعال می شود، زمان بیشتری دوام می یابد(یانگ،۱۹۹۰،۱۹۹۴).
علاوه بر این که می توان طرح واره ها را دو گروه اولیه و دیر آغازتر دسته بندی کرده آن ها را می توان به دو گروه مثبت و منفی نیز طبقه بندی کرد، در تبیین افسردگی یا هر اختلال روانی دیگری، طرح واره های ناسازگار منفی بیشتر مدنظر پژوهشگران هستند.
بارتلت(۱۹۳۰) طرح واره را به عنوان «سازماندهی فعال واکنش ها یا تجارب گذشته توصیف کرد که به طور معمول با عمل کردن به صورت پاسخ سازگار . منسجم فرض می شود».
طبق تعریف بک(۱۹۷۹)، طرح واره ها « الگوهای شناختی ثابتی هستند که پایه ای برای غربالگری، تمایز و کدگذاری محرکی که فرد در مقابل آن قرار گرفته است، فراهم می آورد».
در تعریف دیگری، بک(۱۹۹۰)، بیان کرده است: «طرح واره ها قوانین خاصی را برای پردازش اطلاعات و رفتار ایجاد می کنند».
اسلاوین[۲۰] (۲۰۰۶)، طرح واره به عنوان «شبکه های ذهنی متشکل از مفاهیم وابسته به هم که بر اطلاعات تازه تأثیر می گذارد» معرفی شده است.
طبق تعریف نیشیدا[۲۱](۱۹۹۹)، «مجموعه ای از دانش تعمیم یافته از تجربیات گذشته که به صورت مجموعه ای از دانش مرتبط سازماندهی می شوندو برای راهنمایی و یا رفتار در موقعیتی عادی به کار می روند، طرحواره نامیده می شوند».
در تعریف ارائه شده از مک کارتی[۲۲](۱۹۹۹)، طرح واره ها « اطلاعات اساسی هستند که عاملی می باشند در جهت هم راستا شدن داده ها و اطلاعات جدید با دانش قبلی».
و بالاخره در تعریف فتسکو و مک کلور[۲۳](۲۰۰۵)، طرح واره عبارت است از «الگوهای سازمان یافته اندیشه و عمل که در تعامل بین انسان و محیط به کار می روند».
ریشه های تحولی طرحواره های ناسازگار اولیه: