در یک برداشت کلی مهارتهای اجتماعی، مهارتهای هستند که در حین تعامل بین فردی با افراد دیگر به کار میروند. فیلیپس[۵۴] (۱۹۷۸) پس از بررسی تعدادی از رویکردهای مربوط به تحلیل مهارتهای اجتماعی نتیجه میگیرد، کسی دارای مهارتهای اجتماعی است که با دیگران به گونهای ارتباط برقرار کند که بتواند به حقوق، خواستهها، رضایت خاطر و یاانجام وظایف دیگر خود در حد معقولی دست یابد، بیآنکه حقوق، خواستهها، رضایت خاطر و یا وظایف دیگران را نادیده بگیرد و با امیدواری بتواند در این موارد مبادلهای باز و آزاد با دیگران داشته باشد این تعریف به عناصر عمده برخوردهای اجتماعی بر حسب عمل متقابل شرکتکنندگان اهمیت میدهد و تمرکز آن به جای آنکه بر خود مهارتهای اجتماعی باشد، بر پیامد مهارتها است. هر چند فیلیپس خاطر نشان میکند« دانستن چگونه رفتار کردن در وضعیتهای گوناگون» بخشی از مهارت اجتماعی است.
سگرین و دیلارد (۱۹۹۳، به نقل از هارجی، ۱۳۸۰) تعریف مشابهی ارائه میدهند: «مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی دست یابی صحیح و مناسب به اهداف». کامبز و اسلابی (۱۹۹۷) مهارتهای اجتماعی را توانایی تعامل با دیگران در یک زمینه اجتماعی و به صورت خاصی که مورد پذیرش و ارزش اجتماعی باشد و در همان زمان موجب فایده شخص، فایده/ دو طرفه و فایده طرف مقابل شود، تعریف کرده است. در برخی تعاریف به تقویت کنندهها یا واکنشهای مثبت و منفی دیگران به عنوان یکی از عوامل رفتارهای ماهرانه توجه شده است چنان که (لیبت ولوینسون، ۱۹۷۳، به نقل از هنر کار) مهارتهای اجتماعی را تواناییهای پیچیده جهت به حداکثر رساندن میزان تقویتهای مثبت و به حداقل رساندن میزان تنبیه از دیگران تعریف کردهاند. رشا و آشر (۱۹۹۱) به نقل از فتحی، ۱۳۷۸) مهارتهای اجتماعی را شامل رفتارهایی دانستهاند که در تعامل موفق و مناسب با دیگران به کار میرود و این مهارتها با داشتن پایه در شناخت اجتماعی از قبیل ادراک اجتماعی و استدلال اجتماعی ظهور مییابند.
کارتلج و میلبرن (۱۹۸۰) مهارتهای اجتماعی را رفتارهایی که در پاسخ به حوادث طبیعی نشانها، خواستهها یا ارتباطات دیگر که توسط فرد یا افراد دیگر ایجاد میشود، میدانند. بر اساس دیدگاه گرشام (۲۰۰۱)، مهارتهای اجتماعی، رفتارهای خاصی هستند که شخص برای عملکرد شایسته در یک فعالیت اجتماعی از خود نشان میدهد (برای مثال مهارت گوش کردن فعال، ارتباط متقابل، نادیده گرفتن دیگری وغیره). استرایر[۵۵] (۱۹۸۹) مهارتهای اجتماعی را، به مثابه سازگاری متقابل فرد با محیط اجتماعی و در رابطه با دیگران میداند. اسلبی و گوارا [۵۶] (۲۰۰۳)، مهارتهای اجتماعی را مترادف با سازگاری اجتماعی میدانند. از نظر آنها مهارتهای اجتماعی، عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه خاص اجتماعی، بطوری که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد (بیگی و فیروز بخت، ۱۳۷۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در کل، بررسی تعاریف مختلف از مهارتهای اجتماعی نشان میدهد که علی رغم شباهتهای زیاد و نکات مشترک در بسیاری از تعاریف، باز هم یک توافق کلی در این زمینه که حقیقتاً مهارتهای اجتماعی چیست، وجود ندارد. برخلاف فیلیپس، فارن هام [۵۷] (۱۹۹۹) عدم توافق در تعریف مهارتهای اجتماعی را موضوع مهمی نمیداند و بر عدم وجود توافق در مورد یک اصطلاح روانشناسی اشاره میکند که هیچ گاه مانع پیشرفت این رشته نبوده است از سوی دیگر تعاملات اجتماعی، موضوعی است که به سرعت در حال تغییر وهمچنین فرایند بسیار پیچیدهایی است به طوری که فهم حتی قسمت کوچکی از این فرایند بسیار سخت است. به این ترتیب تعجبآور نیست که در ادبیات پژوهشی تعاریفی متعدد از مهارتهای اجتماعی وجود دارد. با توجه به عوامل بالا، تعریفی که میتوان از مهارتهای اجتماعی ارائه داد به شرح زیر است:
«فرایندی که بدان وسیله فرد، مجموعهای از رفتارهای اجتماعی معطوف به هدف، مرتبط با یکدیگر و متناسب با موقعیت انجام میدهد، رفتارهایی که یاد گرفته شده و تحت کنترل فرد میباشند» (نوری، ۱۳۷۹).
۲-۵-۴ ویژگیهای مهارتهای اجتماعی
مهارتهای اجتماعی رفتارهایی است اکتسابی که از طریق مشاهده، مدل سازی، تمرین و بازخورد آموخته میشود و دارای ویژگیهای زیر است: رفتارهای کلامی و غیرکلامی را در بر میگیرند، پاسخهای مناسب و مؤثر را در بردارند، بیشتر جنبه تعاملی داشته، تقویتهای اجتماعی را به حداکثر میرسانند، براساس ویژگیها و محیطی که فرد در آن واقع شده است، توسعه مییابند و از طریق آموزش رشد میکنند (مایکلسون[۵۸]، ۱۹۸۳، به نقل از کرامتی، ۱۳۸۱).
در کل ویژگیهای مهارت اجتماعی از این قرار است:
۱) ارتباط فرد به فرد که شامل تبادل و تفسیر پیام هاست.
۲) عوامل مؤثر در یادگیری رشد پیدا میکنند و علاوه بر شخصیت فرد، تجارب گذشته و تعامل بین فردی او نیز در رسیدن به هدف مؤثر است.
۳) به صورت کلامی (سخن، لغات یا جملات) و یا غیرکلامی (استفاده از چشم، تن صدا، بیان چهرهای و ژستها) میباشد.
۴) از فرهنگ و گروه اجتماعی که فرد در آن زندگی میکند، تأثیر میپذیرد.
۵) از طریق تقویت اجتماعی رشد پیدا میکند. این تقویت در صورتی مؤثر است که مورد علاقه فرد بوده برانگیزاننده باشد.
۶) طبیعت دوجانبه دارد و رفتارهای دوسویه را میطلبد. از عوامل محیطی، سن، جنس و موقعیت دیگر افراد، تأثیر میپذیرد (بالارد، ۱۹۹۳).
مایکلسون[۵۹] و دیگران (۱۹۹۴، به نقل از کارتلج و میلبرن، ۱۹۸۵) در ارزیابی نشانههای مهارت اجتماعی به شش عنصر اصلی اشاره میکنند:
۱) مهارتهای اجتماعی به طور معمول آموخته میشوند.
۲) شامل مجموعهای از رفتارهای کلامی و غیرکلامی گوناگون هستند.
۳) مستلزم داوطلب شدن و ارائه پاسخهای مناسب و موثرند.
۴) تقویتهای اجتماعی دیگران را به حداکثر میرسانند.
۵) ماهیتی تعاملی دارند و به زمانبندی مناسب و تأثیر متقابل برخی از رفتارها احتیاج دارند.
۶) تحت تأثیر عوامل محیطی همچون سن، جنس و پایگاه طرف مقابل میباشند.
ایسلر و فردریکسن [۶۰] (۱۹۸۰، به نقل از کارتلج و میلبرن، ۱۹۸۵) مهارتهای اجتماعی را هم دارای جنبههای مشهود و هم دارای عناصر شناختی نامشهود میدانند. عناصر شناختی نامشهود افکار و تصمیماتی است که باید در ارتباطات متقابل بعدی گرفته شود یا انجام گیرد این عناصر همچنین مقاصد و بینش فرد دیگری را شامل میشود که واکنش در برابر آن احتمالاً بر اندیشههای طرف مقابل تأثیر میگذارد.
۲-۵-۵ شش ویژگی عمده مهارتهای اجتماعی
هارجی و همکاران به شش ویژگی عمده از مهارتهای اجتماعی اهمیت میدهند که عبارتند از:
۱- رفتارهایی توام با مهارتهای اجتماعی معطوف به هدف و تعهدی هستند. آنها رفتارهایی هستند که شخص به منظور رسیدن به یک پیامد مورد نظر به کار میگیرد و بنابراین رفتار رفتار هدفمندی میباشد و یا رفتارهای تصادفی یا غیر عمدی متفاوت دارند. این هدفها ممکن است در حین تعامل اجتماعی خود آگاه نباشند و این واقعاً مشکلی از عمل ماهرانه است.
۲- رفتارهای دارای مهارتهای اجتماعی با هم ارتباط درونی دارند، یعنی آنها رفتارهای همزمانی هستند که به منظور رسیدن به یک هدف مشترک به کار گرفته میشوند.
۳- مهارتهای اجتماعی باید متناسب با موقعیتی باشند که در آن به کار گرفته میشوند در حالی که رفتارهای معینی اگر در یک موقعیت به کار روند مناسب خواهند بود ولی با بکارگیری آنها در زمینهای دیگر میتواند غیر قابل پذیرش باشد. بنابراین به منظور اینکه رفتارهای مرتبط به هم در زمینهای که به کار میروند، موفقیت آمیز باشند، دانش قواعد موقعیت اجتماعی بسیار مهم میباشد. بنابراین در صورتی که در جریان تعامل گوینده ژست غالب بگیرد و از گوش دادن به دیگران خودداری نماید، خوب سخن گفتن او ممکن است دارای ارزش کمتری باشد. توانایی به کارگیری مناسب مهارت با شخصی که در حال تعامل با او هستیم بسیار مهم است. به عنوان مثال برای تشویق کودکان، نوجوانان، اعضای هم جنس و جنس مخالف از روش های مختلفی استفاده میشود. همچنین دانش ویژگیهای رفتاری معین، ممکن است از نظر بعضی گروه ها مناسب و از نظر برخی گروه های دیگر نامناسب باشد.
۴- مهارتهای اجتماعی بر حسب واحدهای رفتاری که شخص نشان میدهد، تعریف میشود و در یک دید، همه آنچه را هر کس در حین تعامل اجتماعی درباره یک شخص میداند، چگونگی رفتار واقعی اوست. همه انواع قضاوتها درباره مردم با چنین استنباطهایی از رفتار همراه میباشد (غمگین بودن، شوخ طبع بودن، گرم بودن، سرد بودن و مانند اینها) رفتارماهرانه در ماهیت خود به عنوان سلسله مراتبی از عناصر کوچک، همچون تکان دادن سر تا ترکیبی از حوزههای مهارتی بزرگتر همچون رانندگی کردن مورد ملاحظه قرار میگیرد. به طرز مشابهی حوزههای بزرگتر مهارتهای اجتماعی همچون مصاحبه کردن را میتوان به صورت اجزای کوچک ترکیب شده با هم، سوال کردن، تقویت کردن و. . . . ) در نظر گرفت. این دیدگاه آموزش مهارت اجتماعی را در جهتی هدایت کرده است که بر اساس آن آموزش، ببینده تشویق میشود تا واحدهای رفتاری کوچکتر را فرا بگیرد و قبل ازآنکه بخواهد آنها را به صورت پاسخهای اجتماعی بزرگتر شکل دهد.
۵- مهارتهای اجتماعی، هر یک از رفتارهایی هستند که قابل یادگیری میباشند.
۶- عنصر نهایی مهارت اجتماعی که چهرهای از نظریه یادگیری اجتماعی نیز هست، عبارت است از درجهای از کنترل شناختی که افراد بر رفتارهایشان دارند. بنابراین شخصی که از نظر اجتماعی بیکفایت است، ممکن است عناصر اساسی رفتارهای مربوط به مهارتهای اجتماعی را یادگرفته باشد ولی فرآیندهای فکری مناسب برای کنترل استفاده از این رفتارها را به دست نیاورده باشند (هارجی، ۱۳۸۴).
۲-۵-۶ طبقهبندی مهارتهای اجتماعی از نظر کارکرد
مهارتهای اجتماعی از نظر کارکرد در سه طبقه قرار میگیرند الف- مهارتهای اجتماعی که رشد ارتباط اجتماعی را تسهیل میکند: اکثریت مردم برقراری ارتباط با سایرین را یک هدف مطلوب و تجربهای پاداشدهنده و یا به عبارتی یک رویداد تقویتکننده میدانند. این تعاملها شامل وعده ملاقات داشتن، هم صحبت و دوست صمیمی یا ملاقات افراد در مهمانی هاو سایر اجتماعات غیر رسمی است. تمام مهارتهای اجتماعی که پیدایش یک ارتباط اجتماعی را تسهیل میکنند وجه مشترکی دارند. به طوری که مهارت اجتماعی، جذابیت اجتماعی یا ارزش تقویت فردی که در آن را بروز مییابد را افزایش میدهند. چنین رفتارهایی نه تنها دریچهای را به سوی ارتباطهای تقویتکننده میگشاید بلکه این احتمال را که دیگران از هر فرصتی برای ارتباط با چنین فردی استفاده کنند، افزایش میدهد.
ب- مهارتهای اجتماعی در بافت بین فردی برای نیل به تقویتهای غیر اجتماعی به کار میروند:
مهارتهای اجتماعی در مواردی فرد را در جهت رسیدن به هدف مطلوبی که در اصل بین فردی نیست، یاری میدهند. مثلاً مهارتهای مصاحبه شغلی که در یک بافت اجتماعی وجود دارد (تعامل بین متقاضی و مصاحبه گر) ولی تقویت کنندهای که اکثرا متقاضیها در پی آن هستند، استخدام است و نه ایجاد یک رابطه. لذا مهارتهای مصاحبه شغلی، نشاندهنده ترکیبی از رفتارهای اجتماعی است که فرد را به سوی یک تقویتکننده غیر اجتماعی ولی مهم سوق میدهد.
ج- مهارتهای اجتماعی که مانع از دست دادن تقویتهای جاری میشوند:
برخلاف مهارتهایی که اصولاً ارزش تقویتی یک فرد را افزایش داده و واکنش گرایشی سایرین را تسهیل میکند و نیز مهارتهایی که باعث دست یافتن فرد به اهداف مطلوب غیر اجتماعی میشوند. توانشهای متعددی برای مقابله با رفتارهای نامعقول دیگران لازم است که به جرات امتناع چنین هدفی را تامین میکند. در اینجا جرات امتناع به آن توانشهایی اطلاق میشود که یک نفر برای جلوگیری یا مانع شدن دیگران لازم دارد (عناصری کافکی، ۱۳۷۳).
۲-۵-۷ فرایندهای عاطفی و شناختی در مهارت اجتماعی
چنین به نظر میرسد که فرایندهای واسطهای تفکر که میان بروز رویدادهای محیط و واکنش فرد، رفتار را هدایت میکند و افکار مربوط به برخوردهای اجتماعی تا حد زیادی از طریق نحوه درک موقعیت اجتماعی شکل میگیرد. از سوی دیگر عواطفی که به علت رویدادهای برونی یا درونی تحریک میشوند نیز بر واکنش اجتماعی اثر میگذارند. تئوریهای مختلفی در زمینه ماهیت ارتباط میان عواطف و فرایندهای شناختی وجود دارد، ولی پیوستگی این دو فرایند به یکدیگر کاملاً شناخته شده است (لویز[۶۱] و مایکلسون، ۱۹۸۳، به نقل از سهرابیان، ۱۳۷۹).
۲-۵-۷-۱ مهارتهای اجتماعی مربوط به عواطف
توانایی شناخت و شرکت در تجربههای عاطفی دیگران بر پایه درک شخص از عواطف خود استوار است. کودک در جریان رشد با نحوه شناخت و نامگذاری احساسات خود و دیگران و راه های مطلوب بیان عواطف آشنا میشود به تشخیص تفاوت پاسخهای عاطفی در موقعیتهای مشابه و درک فرایندهای فکری در ایجاد حالات احساسی خود نایل میشود و روشهای مناسب و قابل قبول ابراز احساسات خود را در شرایط مختلف میآموزد. شناخت و تشخیص عواطف، درک دیدگاه دیگران، توانایی تجربه کردن و آگاه شدن از عواطف. . . خود و بروز پاسخهای سازنده در برابر رفتار عاطفی بر انگیخته از عوامل مهم رفتار عاطفی هستند (فش باخ، فاور، بالارد و کمپل[۶۲]، ۱۹۸۳، به نقل از سهرابیان، ۱۳۷۹).
برخی از تظاهرات رفتاری نامطلوب مانند بروز خشم، که از حالات عاطفی ناشی میشوند. ضرورت آموزش مهارتهای اجتماعی را به شکل رفتارهای جانشین ایجاب میکند. به همین نحو ترس، اضطراب و شرم ناشی از آن میتواند با آموزش و اعمال رفتارهای اجتماعی تداخل داشته باشد. آموزش مهارتهای اجتماعی مربوط به عواطف را میتوان دارای چند جنبه به هم مرتبط دانست. این آموزش در پایینترین مقطع با شناخت و تعیین هویت عواطف دیگران آغاز میشود و هدف غایی آن یادگیری راه های مناسب و قابل قبول نحوه ابراز هر نوع احساسات در هر موقعیت است.
۲-۵-۷-۲ مهارتهای مربوط به شناخت اجتماعی
اینکه کودک درباره جهان پیرامون خود، آدمهایی که میبیند، ارتباط بین مردم و گروههایی که در آن شرکت میکند چه استنباطی دارد و این استنباطها در کدام یک از تغییرات رشدی دخیل است، سوالاتی است که در حوزه شناختی مطرح میشود. مطالعه شناخت اجتماعی در سالهای اخیر توجه بسیاری از روانشاسان را به خود جلب کرده است، زیرا آنان تشخیص دادهاند که واکنشهای عاطفی و اجتماعی تا حدودی بستگی به این دارد که فرد چگونه میاندیشد، شناخت اجتماعی به ادراک تفکر و استدلال درباره انسانها در روابط انسانی اطلاق میشود. بررسیهای مربوط به رشد اجتماعی - شناختی بر دانش و فهم افراد درباره جهان اجتماعی، مردم، خود در روابط اجتماعی تأکید میکند. با این حال هدف شناخت اجتماعی این نیست که انواع محیطهای اجتماعی که رفتارهای گوناگون را به وجود میآورند بررسی کند، بلکه هدف افزایش تراکم اطلاعات بدست آمده درباره فرآیندهای شناختی نهفته در رفتار اجتماعی است و به این وسیله نتیجهگیری درباره انجام این فرایندها واقعیتر است (آشمن[۶۳]، ۱۹۹۷).
منظور از عوامل شناختی، مهارتهای مربوط به حل مساله و قدرت استنباط است آنچه که به حل مساله مربوط است، مستلزم برخورد با مساله، تشخیص مساله، توجه به راه حلهای متفاوت و انتخاب یکی از راه حلها و ارزیابی نتیجه کار است. هر چه آدمی بهتر بتواند به این مقتضیات پاسخ مطلوب بدهد قدرت سازگاری و سلامت اجتماعی او بهتر خواهد بود. اما آنچه به قدرت استنباط اجتماعی مربوط است به حوزههای دریافت شخصی و چگونگی رشد فرد در حوزه بستگی دارد.
۲-۵-۸ پیامدهای مهارتهای اجتماعی
جانسون و جانسون[۶۴] (۱۹۹۱) پیامد ماهر بودن از نظر اجتماعی را بیان کردهاند.
اولین پیامد مطلوب مهارتهای اجتماعی، بهبود بخشیدن «رشد شخصی و هویت» میباشد، زیرا رشد بیشتر افراد در فراسوی ارتباطات با دیگران ایجاد میشود. در واقع فهم فرد، پیامد تعامل بیشتر با دیگران میباشد افرادیکه مهارتهای بین فردی کمی دارند، دارای ارتباطات آشفتهای با دیگران هستند و تمایل دارند به اینکه نظرات نادرست و ناقصی راجع به خود داشته باشند.
منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی ...