بنابراین شایسته است که مؤمن، در هنگام شنیدن تلاوت قرآن، بادقّت و تدبّر سکوت کند و نیز مدّت زمانی از شبانه روز را به استغفار نزد حضرت حق، اختصاص دهد .هم چنین درباره قرآن گفته شده است:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
﴿ وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ ﴾[۴۹۱]
قرآن مجید که تجلی رحمت حق است در درون خود آیاتی را بیان می کند که به فضل و رحمت خدا و آثارش اشاره دارد و توجّه عمیق انسان را به صفت رحیمیه حق که درى به سوى خیر دنیا و آخرت است معطوف مى دارد :
﴿…فَلَوْ لاَفَضْل ُاللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ.﴾[۴۹۲]
﴿… وَلَوْ لاَفَضْل ُاللهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلاَّ قَلِیلاً﴾[۴۹۳]
﴿ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِى رَحْمَه مِنْهُ وَفَضْل وَیَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِرَاطاً مُسْتَقِیماً.﴾[۴۹۴]
﴿ وَلَوْ لاَفَضْل ُاللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَازَکَى مِنکُم مِن أَحَد أَبَداً وَ لکِنّ َاللهَ یُزَکِّى مَن یَشَاءُ وَاللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.﴾[۴۹۵]
از این رو کتاب آسمانی که کانون رحمت حق است، خداوندی را معرّفی می کند که هر کمالی که در هر موجودی وجود دارد، به نحو کامل تر در او موجود است؛ زیرا او منبع تمام کمالات است پس با برنامه هایی که برای بشر فرستاده است از او می خواهد تا معرفت حق را بشناسد تا ذاتاً و صفتاً و فعلاً شبیه او گردد و مورد هدایت خداوند قرار بگیرد تا به مقام تکاملی اش برسد و در حق فانی شود که در غیر این صورت، انسان جز زیان، چیزی نصیب آن نخواهد گردید.
نتیجه گیری
مسأله اسماء و صفات الهی، مسأله ی اساسی در فلسفهی اسلامی است. اسم، کلمه ای است که بر مسمّا، یعنی شخصی که اسم بر آن اطلاق می گردد، دلالت می کند و نشانه و علامت آن است. صفت در لغت، به ویژگی ها و چگونگی یک شیء، اطلاق می گردد. در نظام صدرایی، صفت، دارای معنای عامی است که از شیء واجب یا ممکن انتزاع می گردد و بر آن، حمل می شود؛ با این هدف که شیء را به تفصیل بشناساند.
خالق، مصدر است که در معنای مصدری آن، آفرینش و آفریدن به کار رفته است. صفت خالقیت، اضافى محض، زائد بر ذات و متأخر از ذات است و اضافه شدن این صفات بر ذات، در وحدانیت خداوند هیچ خللى وارد نمىآورد. صدور عالم، از علم عنایی خداوند است به این صورت که خداوند قبل از ایجاد مخلوقات، به همه جوانب فعلش، اهتمام دارد و مخلوقات او دارای همه خصوصیات متصور، در بالاترین حد کمال باشند ولازمه ی آن، همان نظام احسن است.
صفت فیاضیت خداوند، به این معنا است که او پیوسته و همیشه، بدون دریافت عوضی و بدون غرض، افاضهی وجود می کند. بنابراین فیضان خداوند، لب ریزی وجود و خیرات از مبدأ متعال است، آن چه از او صادر می گردد، متناسب با ذات او است و لازمه ی چنین ذاتی، جود و افاضه ی خیر است.
در رحمت الهی، خیر و صلاح مخاطب، مورد توجّه قرار می گیرد؛ رحمت خداوند به معنای مطلق فیض رسانی او به مخلوقات به تناسب و اقتضای تکوینی آن ها است. رحمت الهی به رحمت رحمانیه یا رحمت رحیمیه تقسیم می گردد؛ از نظر صدرالمتألهین، رحمت خاصه، فقط شامل حال مؤمنان می گردد و رحمت رحیمیّه، الطاف و دستگیری هاى خاصّى است که یک موجود مکلّف در اثر حسن انجام وظیفه، مستحقّ آن مىگردد.
از طرفی، کمال آن چیزی است که هر نوعی در ذات و صفاتش به وسیله آن کامل می گردد. صدرالمتألهین معتقد است: غایت و کمال انسانی را باید در تکامل عقلی وی بجوییم، چرا که جدا کننده انسان از دیگر حیوانات، بعد عقلانی و نفس ناطقه او است؛ پس کمال انسان، در دو بعد نظری و عملی است. ایشان چهار مرتبه، برای عقل نظری(هیولانی، بالملکه، بالفعل و بالمستفاد) و چهار مرتبه، برای عقل عملی(تخلیه، تحلیه، تجلیه و فناء) قائل است و کمال نهایی انسان را به سه صورت به تصویر می کشد؛ تصویر نخست، کمال عقل عقل نظری به آن است که به عقل مستفاد برسد و کمال عقل عملی، تنها، برداشتن مانع از سر راه تکامل عقل نظری است، در تصویر دوم، رسیدن به عقل مستفاد را کافی نمی داند و وارد مرحله دوم که اتحاد نفس با عقل فعّال است، می شود و در تصویر سوم، عقل نظری و عقل عملی با یک دیگر متحد شده و نفس ناطقه، مزّین به حلهی فناء فی الله می گردد.
با توجّه به مطالبی که بیان گردید، چگونگی تأثیر شناخت خالقیت بر تکامل انسان، این است؛ جهان به گونهای آفریده شود که به برکت نظام احسن که بر آن حاکم است، در مجموع، بیش ترین کمال و خیر ممکن را داشته باشد و انسانی که از ماده زمینی خلق شده، بتواند با پیمودن راه تکامل به گوهری آسمانی و شریف، تبدیل گردد و از نظر مراتب کمال از هر موجود دیگر، برتری یابد و به خدا تقرب جوید؛ بنابراین برای تحقق کمالات انسانیاش از طرف خداوند، صاحب مقاماتی می گردد که با داشتن مقام خلیفهی الهی، جامع تمام اسماءِ و صفات حق می شود و تمام اسماء و صفات الهی در او متجلّی می گردد و در امر خدا نمایی از سوی خداوند خلافت و نیابت پیدا می کند و با توجه به غرض حکیمانهی خداوند در مراحل آفرینش انسان و تعلیم اسمای الهی به او، مسجود ملائک قرار می گیرد. بنابراین امر به سجده، براى تکریم و تعظیم شأن انسان بوده است. صدرالمتألهین، پذیرش امانت الهی و حفظ آن توسط انسان را به معنای قبول فیض الهی بدون واسطه می داند؛ یعنی فقط انسان مستعد آن است که بلاواسطه قبول فیض الهی کند.
بنابراین انسان از طریق تفکّر در این الطاف الهی و تلاش برای دست یابی به این مقامات در جایگاه هستی، پی به معرفت و شناخت خداوند می برد و تا آن جا که انتهای کمال اش است، پیش می رود.
بر اساس قاعدهی «الواحد» از خداوند فقط یک معلول صادر می گردد و حال آن که عالم هستی، پر معلول های گوناگون است؛ جمع میان این دو، وجود واسطه را می نماید و هم چنین بر اساس قاعده ی «لزوم السنخیّه بین العلّه و المعلول» از مبدأ واحد متعالی و کمال مطلق، معلول یگانه با کمال و تعالی صادر می گردد؛ بنابراین کثرت عالم، نمی توانند اول صادر باشد؛ پس وجود واسطه که همان وجود پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلم) و امامان معصوم(علیهم السلام) هستند، در میان این دو هستی، قطعی است. آنها از طریق ولایت تکوینی در جهان آفرینش نفوذ می کنند و واسطه ی رساندن فیوضات خداوند هستند و دست به تصرفاتی می زنند و استمرار هستی، بدون این مقام، پایدار نیست. از طریق ولایت تشریعی، سرپرستی جامعه را با بهره گرفتن از علمی که از ناحیه خداوند بر آنها افاضه شده و با برخوردار بودن از ملکه عصمت که آموزههای آنها عاری از هرگونه خطا و اشتباه است، بر عهده می گیرند و با گفتار و کردارشان که برگرفته از وحی است، بندگان را ارشاد می کنند تا در نتیجه، قابلیت دریافت مراحل بالای از فیض و تداوم آن را پیدا کنند. از این رو، انسان با در نظر گرفتن جنبه ی ولایت تکوینی و ولایت تشریعی ائمه به تکامل می رسد.
گسترهی رحمت الهیه، به گونهاى است که همه مخلوقات در گستردگى آن قرار دارند و از همین باب است که خداوند، هیچ مخلوقى را بىنصیب از راه رشد و تکامل مخصوص به خود رها نکرده است و در این زمینه به انسان، عنایت ویژه شده است؛ از جمله راه هایی که می توان از طریق صفت رحمت الهی به تکامل رسید، تأمل در جلوه های رحمت الهی (آفرینش، دین اسلام و قرآن) است. به این صورت که با تفکّر در آفرینش که پهنای آن، زمین و آسمان و … را در برگرفته است و حق در آن ها تجلّی کرده است و هم چنین با در نظر گرفتن آیین مقدس اسلام که دینى کامل و نعمتى تمام است و انسان براى بقا و برای رشد و کمال باطن خویش باید عملاً به مقررات آن گردن نهد و نیز به خاطر لیاقت و شایستگى انسان، کتابى چون قرآن که دریایى از معارف و حاوى مسائل ملکوتى و برنامههاى تربیتى و خودسازى است به او عنایت مىگردد انسان از آن طریق به تکامل می رسد.
پس بر اساس آن چه بیان گردید؛ حاصل سخن این است که چنین انسانی همه چیز را فائض در حق می بیند در این جا است که انسان، محو در خدا می شود و وقتی چنین انسانی محو در خدا و در اسماء و صفات، متشبه به او شد؛ به بالاترین مرتبهی کمال که همان، فناء فی الله است می رسد. از طرفی از نظر صدرالمتألهین، انسان به بالاترین مرتبهی کمال نظری، یعنی عقل بالمستفاد می رسد؛ چون این مرحله، بالاترین مرحله تجرد است و انسان از همه چیز، مجرد می گردد.
فهرست منابع
* قرآن کریم
* نهج البلاغه
الف)منابع فارسی
آشتیانی، سید جلال الدین. رسائل حکیم سبزواری. تهران/قم: انتشارات اسوه، چاپ دوم، (۱۳۷۶).
_______________. شرح مقدمه ی قیصری. قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیه ی قم، چاپ دوم، (۱۳۷۰).
_______________.هستی از نظر فلسفه و عرفان. قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، (۱۳۷۶).
ابراهیمی دینانی، غلامحسین. شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی. تهران: انتشارات حکمت، (۱۳۷۹).
_______________.قواعد کلی در فلسفه ی اسلامی. جلد۱، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی، چاپ سوم، (۱۳۸۰).
ابن عربی. فصوص الحکم. ترجمه و توضیح: محمّد علی موحّد و صمد موحّد، تهران: نشر کارنامه، (۱۳۸۵).
_______________. فصوص الحکم. ترجمه: محمدخواجوی، تهران: انتشارات مولی، (۱۳۷۸).
ابن منظور، محمد بن مکرم. لسانالعرب. جلد۶، تهران: موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت (ع)، چاپ اوّل، (بی تا).
-
- الترکه، صائن الدّین علی بن محمّد. تحریر تمهید القواعد. ترجمه: آیه الله جوادی آملی، تهران: انت شارات الزهراء، چاپ دوّم، (۱۳۷۲).
اله بداشتی، علی. اراده خدا از دیدگاه فیلسوفان. متکّلمان و محدثان، قم: بوستان کتاب، چاپ اوّل، (۱۳۸۱).
_______________.توحید وصفات الهی. قم: انتشارات دانشگاه قم، چاپ اوّل، (۱۳۹۰).
تهرانی، مجتبی. اخلاق الاهی. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی، چاپ اول، (۱۳۹۱).
جعفری، محمد تقی. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه. جلد۱۵، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، (۱۳۸۵).
جوادی آملی، عبدالله. تفسیر انسان به انسان. ترجمه: محمد حسین الهی زاده، قم: مرکز نشر اسراء، چاپ ششم، (۱۳۸۴).
-
- _______________. حیات حقیقی انسان در قرآن. قم: مرکز نشر اسراء، چاپ اول، (۱۳۸۲).
_______________.رحیق مختوم. جلد۲، ۹، ۱۰، قم: مرکز نشر اسراء، (۱۳۷۶).
_______________.زن در آیینه ی جلال و جمال. قم: مرکز نشر اسراء، چاپ نوزدهم، (۱۳۸۸).
_______________. شرح حکمت متعالیه اسفار اربع. جلد ۶، تهران: انتشارات الزهرا(س)، چاپ اول، (۱۳۶۸).
حسن زاده آملی، حسن. اتّحاد عاقل و معقول. قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ سوم، (۱۳۹۰).
_______________. انسان در عرف عرفان. تهران: انتشارات سروش، چاپ دوم، (۱۳۷۷).
_______________. دروس معرفت نفس، قم: انتشارات الف. لام. میم، (۱۳۸۱).
-
- _______________.کلمه علیا در توقیفیت اسما. قم: دفتر تبلیغات اسلامى، چاپ اول، (۱۳۷۱).
_______________.ممد الهمم در شرح فصوص الحکم. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، (۱۳۷۸).
خرمشاهی، بهأالدین. دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی. جلد۱، تهران: نشر دوستان، (۱۳۷۷).
خواجوی، محمد. ترجمه اسرارالآیات(رازهای آیات قرآن). تهران: انشارات مولی، چاپ دوم، (۱۳۸۵) .
_______________.ترجمه اسفار. جلد۱،۳، تهران: انتشارات مولی، چاپ اوّل، (۱۳۷۹).
خوارزمی، حسین. شرح فصوص الحکم. تهران: انتشارات مولی، چاپ اوّل، (۱۳۷۵).
دهخدا، علی اکبر. فرهنگ دهخدا. جلد۶، تهران: دانشگاه تهران، چاپ دوم، (۱۳۷۷).
ربانی، محمدرضا. جلوات ربانی. جلد۲، تهران: بی نا، چاپ اول، (۱۳۷۹).