- - گری جان، زن، مرد ، ارتباط /۱۱۹-۱۲۰ ↑
- - گری جان، زن، مرد ، ارتباط /۸۵ ↑
- -ابن حنبل احمد، المسند /۶/ ۱۳۴ حدیث ۱۷۳۷۸به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله؛ ابن حجر الهیثمی، معجم الزوائد/۸/۱۵۶؛ الطبرانی، معجم الکبیر/۱۷/۳۱۰ ↑
- - دوچ هلن، روانکاوی دختران /۲۳۹ ↑
- - دوچ هلن، روانکاوی دختران /۱۲۳ ↑
- - اسمایلز ساموئل، اخلاق / ۲ / ۱۲۹ ↑
- - دوچ هلن،روانکاوی دختران /۲۰۴ ↑
- - گری جان، زن، مرد، ارتباط /۱۵۰-۱۵۲و ۱۶۰-۱۶۲و ۲۱۹ ↑
- - ر.ک: دوچ هلن، روانکاوی دختران /۲۹۹ ↑
- - دوچ هلن، روانکاوی دختران/۳۰۶ ↑
- -ر.ک: دوچ هلن روانکاوی دختران/۳۰۴ ↑
- - گری جان، زن، مرد، ارتباط /۲۹۴ ↑
- - گری جان، زن، مرد، ارتباط /۲۹۳و ۳۱۶-۳۱۷ ↑
- - گری جان، زن، مرد، ارتباط /۵۶-۵۹ ↑
- - گری جان، زن، مرد، ارتباط /۵۹ ↑
- - گری جان، زن، مرد، ارتباط /۱۵۷ ↑
- - گری جان، زن، مرد، ارتباط /۱۴۷-۱۴۸ ↑
- -دوچ هلن، روانکاوی دختران/۹۲ ↑
- - دوچ هلن، روانکاوی دختران/۹۳ ↑
- -کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، الکافی/۱۱/۳۳۷؛ صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال/۲۰۲؛ صدوق محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه /۳/۴۸۲، عاملی، حر، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه /۲۱/۳۶۳ ↑
- - دوچ هلن، روانکاوی دختران /۱۹۰ ↑
- - گری جان، زن، مرد، ارتباط /۳۱۴ ↑
- - گری جان، زن، مرد، ارتباط/۳۱۲ ↑
- - متقی هندی علاء الدین، کنزالعمال /۱۶/۴۴۴ ح ۴۵۳۴۶ ↑
- -گری جان زن، مرد، ارتباط /۲۴،۴۰،۴۱و نیز۳۱۲-۳۲۶ ↑
- - مجلسی محمد باقر، بحار الانوار /۱۸/۳۶۴؛ قمی علی بن ابراهیم، تفسیر القمی/۱/۳۶۵ ↑
- - عاملی، حر، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه / ۲۰ / ۲۷۱ و ۲۸۴ به سند ذیل آمده است :مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: تُسْتَأْمَرُ الْبِکْرُ وَ غَیْرُهَا وَ لَا تُنْکَحُ إِلَّا بِأَمْرِهَا. با زنان باکره و غیر باکره در امر ازدواج مشورت کنید و با آنان جز به خواست خودشان پیوند زناشویی نبندید. ↑
- - ر.ک: گری جان، زن، مرد ، ارتباط /۸۹-۹۹و نیز ۱۲۸-۱۳۲ ↑
- - گری جان، زن، مرد ، ارتباط /۱۹۷ ↑
- - گری جان، زن، مرد ، ارتباط /۲۱۳-۲۵۱ ↑
- - احمدی حسن، بنی جمالی شکوه السادات، روانشناسی رشد/ ۴۵ ↑
- - احمدی حسن، بنی جمالی شکوه السادات، روانشناسی رشد/ ۴۶ ↑
- - احمدی حسن، بنی جمالی شکوه السادات، روانشناسی رشد /۴۷ ↑
- بر طبق براهین فلسفی برخی ازمتفکران اسلامی، مرد یا زن بودن در اصل انسان بودن، خللی ایجاد نمی کند. به عبارت دیگر به صرف مرد یا زن بودن، انسانیت کسی کم یا زیاد نمی گردد. زیرا جنسیت یک امر عرضی است که عارض بر ذات می شود، نه یک امر ذاتی تا تفاوت جوهری را ایجاب نماید. یکی از این دلایل، برهان بوعلی سینا است . وی در کتاب شفا جنسیت را از عوارض و احوال، مانند رنگ به شمار می آورد که به مثابه یک امر خارج از ذات محسوب می شود و زن و مرد را به دو صنف تقسیم می نماید. حال این مسأله مطرح می شودکه آیا این تفاوت عرضی به گونه ای است که منجر به تفاوت حقوقی میان دو جنس زن و مرد گردد؟به ظاهر پاسخ به این سؤال از دو صورت خارج نیست:
-
- بر طبق وجه اول فرض بر این است که این تفاوت به حدّی نیست که منجر به تمایز حقوقی گردد؛ همچنان که نباید میان سفیدپوستان و سیاه پوستان که از حیث رنگ تمایز وجود دارد، اختلاف حقوقی حاصل گردد؛ تفاوت جنسیتی نیز در زن و مرد منجر به تفاوت حقوقی نمی شود. حال اگر در جوامع، تفاوت حقوقی مشاهده گردید، این تفاوت یک امر غیرطبیعی و ناشی از اوضاع فرهنگی، اجتماعی و… است.
-
-
-
- بنابر وجه دوم، فرض بر این است که تفاوت جنسی میان زن و مرد به حدّی می باشد که منجر به تفاوت حقوقی می شود. براین اساس تفاوت حقوقی، بر تفاوت طبیعی میان آن دو، یعنی بر طبق «حقوق طبیعی» مبتنی می باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
-
-
اختیار کردن هر یک از دو رویکرد، مبتنی بر این است که منشأ تفاوت را چه چیز بدانیم. اگر منشاء تفاوت میان زن و مرد، امر ذاتی یا امر عرضی که همیشه همراه با ذات است (عرض لازم) شمرده شود، در این صورت این تفاوت دائمی و همیشگی خواهد بود. به عنوان مثال، اگر منشاء تفاوت میان زن و مرد یک امر فطری فرض شود یا زن و مرد به لحاظ جسمی و روحی کاملاً دو موجود متمایز از یکدیگر تصور شوند، در این صورت تفاوت آن ها همیشگی خواهد بود، در نتیجه اختلاف حقوقی میان آن دو نیز یک امر دائمی خواهد بود. اما اگر منشاء تفاوت میان آن ها، امری خارج از ذات فرض شود، یعنی به مثابه یک امر عرضی (عرض مفارق) که به سبب شرایط و موقعیت خاصی همراه با ذات گشته است، فرض شود؛ در این صورت این تفاوت همیشگی نخواهد بود، بلکه این تفاوت تا زمانی خواهد بود که آن شرایط خاص وجود داشته باشد و گرنه در غیر از آن شرایط، تفاوت بین زن و مرد موجود نخواهد بود. به عنوان مثال، اگر منشاء اختلاف میان زن و مرد به عوامل اجتماعی، فرهنگی یا شرایط اقلیمی و جغرافیایی بستگی داشته باشد؛ با رفع این عوامل، انگیزه اختلاف میان زن و مرد نیز برطرف خواهد شد و اختلاف حقوقی، موقتی خواهد بود و تا زمانی این تفاوت ادامه خواهد داشت که این شرایط نابرابر وجود داشته باشد، در غیر آن صورت به تساوی حقوقی منجر خواهد شد.
و اگر منشاء تفاوت متعدد باشد، یعنی برخی از آن تفاوت ها بر حسب جنسیت و برخی دیگر برطبق عوامل و شرایط بیرونی باشد؛ در این صورت بر حسب انواع تفاوت، محدوده زمانی تفاوت های حقوقی به یک میزان نخواهد بود. تفاوت های حقوقی که برآمده از جنسیت است، همیشگی و دائمی خواهند بود، اما تفاوت هائی که متأثر از شرایط زمان و مکان است، موقتی خواهند بود.
بر حسب هر یک از این رویکردها، عدالت به گونه ای خاص تفسیر می شود. بر طبق رویکرد اول، عدالت به معنای در نظر گرفتن تفاوت حقوقی است، اما بر طبق رویکرد دوم، تا زمانی که شرایط نابرابر از حیث زمان و مکان ادامه دارد، عدالت ایجاب می نماید که تفاوت حقوقی باشد، در غیر آن صورت تساوی حقوقی مورد نظر است و رویکرد سوم هم تلفیقی از دو نظر فوق می باشد. ↑
- -حقوق طبیعی، لازمه هدفداری طبیعت است و با توجه به این هدف، استعدادهایی در وجود موجودات نهاده و استحقاق هایی به آن ها داده است. راه تشخیص حقوق طبیعی و کیفیت آن ها مراجعه به خلقت و آفرینش است. هر استعداد طبیعی یک سند طبیعی برای یک حق طبیعی می باشد ↑