دقیقاً به علت اهمیت زیاد نیت است که امام علی آن را افضل ازخودعمل می شمارند.یعنی اگرنیت نباشدویا خالص نباشد، عمل وشکل آن ارزش نداردودرجمله بعدی می فرماید نیت درواقع اصل است، یعنی عمل بدون نیت خالص، به قدری بی ارزش است که بدون نیت، گویی عملی نیست و در حدیث دیگرحضرت رسول فرموده اند: « نیت المؤمن خیر من عمله ونیت الکافرشرّ من عمله وکل عامل یعمل علی نیّته».
برهمین اساس درعلم اصول فقه ،واجبات رابه تعبدی وتوصلی تقسیم کرده اند.درواجب توصلی فقط انجام و تحقق عمل مطلوب است وقصدونیت خاصی نیازنیست. درمقابل واجب تعبدی یاعبادات آن قسم واجباتی است که علاوه برانجام عمل، بایدباقصدقربت انجام گیرد. شکی نیست که حج یک واجب تعبدی است، یعنی انجام مناسک بایدهمراه باقصدقربت باشدوبدون نیت خاص.(زیرک،۱۳۸۸،ص۲۰۷)
درقصدقربت همین مقدارکافی است که مکلف درمتن عمل ازآغازتا انجام چنین نیت کند که این کار رابه دستورخداوند انجام می دهم. چنین کاری درعبادی بودن آن عمل ،کفایت می کند.(جوادی آملی،۱۳۸۳،ص۱۷۶)
حج و قصد قربت
حج( تمتع، قران وإفراد) وعمره ازعناوین قصدی وقربی است. ازاین روباید درآن به دوچیزتوجه وآن را قصد کرد، یکی عنوان عمل ودیگری غایت وهدف آن که تقرب به خدا است.همه ارکان واجزای زیرمجموعه این عناوین نیزقصدی است وهمچون خودحج وعمره امتثال آن ها بدون قصدعنوان مخصوص به هرکدام حاصل نمی شود؛ البته همان قصداجمالی اول که سایه افکن برامورمذبورباشد کافی است.(جوادی آملی،۱۳۸۳،ص۱۷۶)
پاداش قصد قربت در حج
قالَ الصادقُ (ع): «لَمّا حَجَّ موسی نَزَلَ علیهِ جِبرئیلُ فقالَ لَهُ موسی یاجبرئیل … ما لِمَن حج هذا البیتَ بنیَّه صادقهِ ونَفَقَهُ طیبه؟ قال: “فَرَحَجَّ إلَی اللهِ عزوجل ، فَأوحَی الله تعالی إلیه"قُل لَهُ: أجعَلَه فِی الرَفیقِ الأعلی مع النَّبیینَ والصِّدیقینَ والشُّهداءِ والصّالحینَ وحَسُنَ اُولئِک رفیقاً؛امام صادق فرمودند: هنگامی که موسی حج انجام داد،جبرئیل بروی نازل شد، سپس موسی به اوگفت :ای جبرئیل برای کسی که حج این خانه رابانیتی صادق وهزینه ای پاک به جای آورد، چه پاداشی مقررشده است؟ جبرئیل بدون پاسخ به سوی خداوند عزوجل بازگشت وپاسخ آن راجویاشد. خداوندبه او وحی کردوفرمود: به اوبگو وی رادرملکوت اعلی همراه وهمنشین باپیامبران وصدیقان وشهیدان وصالحان قرارخواهم دادواین ها همراهان خوب وشایسته ای هستند»(شالچی،۱۳۸۹،ص۱۹۵)
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
درجایی دیگرمی فرمایند: « الحجِّ حجّان، حجُّ لِلله وحجُّ للنّاس، فَمَن حجّ للله کان ثَوابه علی اللهِ الجنّه ومن حجّ للنّاس کان ثوابه علی النّاس یوم القیامه؛ حج دونوع است ، حج برای خداوحج برای مردم. هرکه برای خداحج کند،پاداش اوبهشت است وهرکه برای مردم حج کند، درقیامت پاداش خود رابایداز مردم بگیرد»(قرائتی،۱۳۸۷،ص۴۳)
امام سجاد (ع) می فرمایند: «من حجّ یُریدُ به وجه اللهِ لایُریدُ ریاءً ولاسمعهً غَفَرَلله؛ البته کسی که درحج هدفی جزخدانداشته باشد، ودرفکردیدن وشنیدن وستایش مردم نباشد، حتماًخدا اورا می بخشد» (همان)
تلبیه
یکی ازاجزای واجب عقداحرام ،تلبیه است. تلبیه ،ذکرمخصوصی است که بعدازاحرام نیزتا رسیدن به مکان معین یا فرارسیدن زمان خاص، تکرار آن مستحب است. تکرار تلبیه درهرفراز ونشیب ودرهرمعراج وحضیضی برای آن است که انسان درهرآنی ،آن عهد الهی خودرا تجدید کند.
شاید راز این که پیامبر مکرم اسلام مظهرعظیم ترین اسمای الهی است این باشدکه اوبهترین کسی است که حج گزارده وبه همه اسرارحج وبه ویژه تلبیه پاسخ داد. حج پیامبر موازی وبرابر معراج بود. چنان که امام صادق دربیان علت احرام پیامبرازمسجدشجره فرمودند:« چون آن حضرت به آسمان برده شدوبه موازات شجره رسید نداداده شد وآن حضرت گفت: لبیک،آن گاه ندارسید که آیا تورا یتیمی نیافته که درپناه خودجای دادیم؟ آیا تورادر کودکی دربیابان مکه ره گم کرده وحیران نیافته وراهنمایی نکردیم؟ آن حضرت گفت: « إنّ الحَمدَ وَالنِّعمَه وَالمُلکِ لَکَ لاشریکَ لَکَ»(جوادی آملی،۱۳۸۳،ص۱۷۹)
طواف
یکی ازواجبات حج ،طواف بیت الله الحرام است. برهر انسان حج گزاری که حج تمتع به جای می آورد، سه طواف واجب است: طواف عمره تمتع ، طواف حج تمتع ، طواف نساء.
مفهوم طواف
طواف مصدر(طاف- یطوف)بوده ودر لغت گرد چیزی گشتن ودر اصطلاح پیرامون کعبه گردیدن است.(قاضی عسگر،۱۳۸۱،ص۸۴)
پیشینه طواف
پیشینه طواف به هزاران سال قبل ازهبوط حضرت آدم به زمین بازمی گردد. فرشتگان درناحیه (ردم) ازآدم استقبال کرده، به اوگفتند: مادوهزار سال پیش ازتو به این خانه حج گزاردیم .آدم پرسید: شماهنگام طواف چه می گویید؟ گفتند: می گوییم:«سُبحانَ اللِه والحَمدُللله وَلا إلهَ اِلا الله واللهُ اکبر.»(همان،ص۸۵)
در روایتی به نقل ازامام صادق(ع) آمده است: آن گاه که خداوند به ملائکه فرمود: «إنّی جاعل فی الارض خلیفه ،قالوا أتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدّماء ونحن نسبح بحمدک ونقدس لک …»من در روی زمین جانشین قرارخواهم داد.فرشتگان گفتند: پروردگارا آیا کسی رادر زمین قرارمی دهی که فسادوخونریزی می کند؟ ماتسبیح وحمدتو رابه جای می آوریم.
خداوند دربرابر گستاخی فرشتگان برآنان خشم گرفت وارتباط آنان هفت هزار سال با حق تعالی قطع شد، سپس آن هادرخواست توبه کردند. به آنان فرمان داده شدتا برگرد بیت المعمورطواف کنند. هفت سال اطراف آن طواف کردند وازآن چه گفته بودندطلب آمرزش نمودند، خداوندنیز توبه آنان راپذیرفت وازآن هاراضی شد، پس ازآن خداوند تعالی درست مقابل بیت المعموربر روی کره زمین خانه خویش رابنا نهاد.(نوری،۱۴۰۷،صص۳۷۲-۳۶۹)
وقتی محرم به سرزمین امن الهی درمی آید، نخستین وظیفه ای راکه باید ایفا کند، هفت بارطواف برگردکعبه است. امابرای اینکه این تکلیف رابرگزارنماید، سزاومستحب است ازباب بنی شیبه برمسجدالحرام واردشود تا بت هبل راکه دراین رهگذر مدفون است پایمال کندو با اولین گام خویش درورود به مسجدوپرستشگاه خدای یگانه ،شرک ستیزی خود راقبل ازطواف آغازنماید. وباچنین عملی، سمبلیک ورمزگونه، جزخدای یگانه همه معبودان دیگر رالگدکوب سازدو برائت خود راازشرک ومشرکین اعلام نماید وباطرد ایده شرک ،آن گاه درخوداستعداد وآمادگی برای طواف برپیرامون خانه ای فراهم آوردکه مظهریگانه پرستی است.(حجّتی،۱۳۸۰،ص۳۴)
محرم که دربرابر نقطه ای محاذی عرش خداپایگاهی را احساس می کند، اگرچنان محوری رادرست بازیابد ومبدأ این گردش وچرخش رادرست شناسایی کند که ازچه جایگاهی بدینسان برزاویه ای ازاین خانه خودنمایی می کند، بارقه ای دردل اوبه هم می رسد که گام های اورا به مبدأ این طواف وگردش ،به تحرک وامی داردومی فهمد که درچنین ایستگاهی است که بایدهمه توان بدنی وروحی خود رابه کار اندازد وهمه وجودخویش رابرای گردش درپیرامون حریم الهی به پویایی وتحرک ازهمین نقطه وادارد.
حاجی به کوی یارمی رسدوبا آغازکردن گردش خودپیرامون خانه خدا، ازمحلی که حجرالاسود درآن نصب شده است وماجرای نصب آن ،نمایانگر حل اختلافات ودرگیری مردمی بی فرهنگ وفاقدنظام وسازمان است باید با این نشانه همبستگی آفرین واختلاف سوزبابرادران وخواهران دیگری که فرهنگ وتعالیم اسلامی میان آن هاوحدت برقرار ساخته ،همبستگی خودرا استوارترنموده وریشه همه اختلاف هارا ازبن برکند.(همان،ص۳۵)
شباهت طواف و نماز
طواف تنهاعمل حج است که همراه بانمازش باید باطهارت انجام پذیرد. شرط هیچ یک از اعمال حج ،آن نیست که حاجی باوضو باشد. تمام اعمال حج بدون طهارت صحیح است. مگرطواف ونمازطواف. بدین سان طواف همسان نماز است که به صورت متحرک دورخانه انجام می شودو ازسویی دیگرنمازهم،همان طواف است که به صورت ساکن انجام می پذیرد. نمازگزاران سراسرگیتی درهر شعاعی که باشندو هردایره ای(بزرگ یاکوچک) راتشکیل دهند، گویی ازدورترین نقطه برگرد خانه طواف می کنند، طوافی ساکن ودرحال نماز. پس نمازوطواف یک عبادتند دردو شکل، یکی متحرک ودیگری ساکن. درطواف بایدطرف چپ بدن انسان به طرف خانه باشد، یعنی بایدقلب رابه طرف خانه قراردادودل رابه آن جاسپرد زیراکه «قَلبُ المُؤمِن عَرشُ الرَّحمنِ»(درویش،۱۳۸۲،ص۵۹)
تفاوت نماز و طواف
وقتی که عقل انسانی توسعه یافت وبرای اواندیشه ای ازاندیشه ها نمودارشد، دربرابرآن شخص ،خودرا واقع مابین دوامرمی بیند، یا اینکه درآن امربه فکرفرومی رود وباآرامش وسکون می ماند ویا اینکه درآن پاخواسته وبه جنبش وعمل اقدام می کند وهنگامی که نفس، شربتی ازجام محبت حقیقی خدانوشید وخواست که آن رابه معرض بروزدرآورد ،ازآن به رویش نخستین تعبیرنموده ورو به نمازمی آوردکه نمازتعبیری ازاحساسات قلبی اوباشد، اما اگردل خودرا به حب خدامشغول نمود وخواست آن رابه طریقه دومین آشکارکند، بایدکه روبه طواف بیاوردودر پیرامون خانه خدابگردد وطواف کندودرحقیقت طواف جزمظهرخارجی برای این آتش درونی نیست واین آتش ،محبت الهی است که دردل اوزبانه زده واو رابه طواف خانه دوست می خواند تاپروانه واربر گردآن بگرددو علاقه مندی خودرا بدان بروزدهد. (سحاب،۱۳۵۸،ص۶۰)
انسانی که توجه به خداپیداکرد ومحبت پروردگار رادردل خویش جای داد،میل داردعملاً این محبت را اظهارکرده وبه مرحله ظهورو بروزبرساند این است که دورخانه خدامی گردد وبدینسان علاقه خودرا به خداوپیروی ازدستورات اوجلوه گرمی نماید.(اللهوردیخانی،۱۳۷۹،ص۲۹)
رسیدگی به حاجت مؤمن ،مجوز قطع طواف
علی رغم آنکه قطع طواف بدون جهت، خالی ازاشکال نیست، اگربرای رفع حاجت مؤمنی صورت بگیرد جایز ومطلوب است. ازاین رو بعضی معتقدند: درهرجای طواف واجب هم که باشی، محودرحق هم که باشی برای گره گشایی ازکار مردم می توانی واحیاناً واجب است، این طواف واجب را قطع کنی وبه خلق الله بپردازی..(شالچی،۱۳۸۹،ص۱۴۳)
حجر الاسود
حجرالاسود یاسنگ سیاه، ازاجزای بسیارمقدس مسجدالحرام بوده ودر رکن اسودکعبه درارتفاع ۵/۱متری قرارگرفته.(همان)
سنگی است بیضی شکل ، مایل به سرخی به قطر سی سانتی مترکه نقطه هایی قرمزرنگ روی آن وجود دارد. این سنگ درپوششی ازنقره قرارداردیکی ازمستحبات طواف خانه خدا، استلام رکن حجراست.(کارگر،۱۳۸۰،ص۱۲۷) این سنگ مقدس ،پیش ازاسلام وپس ازآن ،همواره مورداعتنا وتوجه کامل بوده ودرحقیقت درشعار عناصراصلی کعبه بوده است. به لحاظ تقدس، رسول خدا آن رانگاه داشت و دیگرسنگ هایی راکه به شکل بت ساخته شده بودبه دور ریخت.(شالچی،۱۳۸۹،ص۱۴۳)
حجرالاسود درجریان تخریب کعبه ،که پنج سال پیش ازبعثت صورت گرفت، درفاصله ای دوراز مسجد واقع شد. درزمان نصب آن برجای خود، قریشی ها به نزاع پرداختند، اما با درایت پیامبر همه قریش درفضیلت آن سهیم شدند وعاقبت به دست خودآن حضرت نصب گردید.(همان)
رکن حجرالاسود ،نقطه آغاز وپایان هرشوط طواف بوده ودربرابر آن سنگ سیاهی روی زمین تا انتهای مسجد کشیده شده است. به علاوه چراغی سبزرنگ بردیوارمسجد برابرحجرالاسود نصب شده تا راهنمای طواف کنندگان باشد.(همان)
حجرالاسود را یمین الله یعنی دست راست خداوند دردنیا لقب داده اند. کما اینکه مقام ابراهیم درطرف مقابل آن است وبه منزله چپ می باشد. گرچه خداوند متعال مجرد محض است ومنزه ازآن است که جسم باشد ودست داشته باشد. اما ازجهت تشبیه معقول به محسوس این گونه بیان شده است. خداوند برای این که درعالم طبیعت وحی یک نشانه ای داشته باشد کعبه ای ساخته ودر رکن آن سنگ خاصی به دستوراوقرار گرفته به عنوان دست خداوند. لذا دست زدن به حجرالاسود واستلام آن جزء منسک استحبابی حج است.
در روایتی ازامام کاظم(ع) به نقل ازرسول اکرم آمده است: « ویَستَلِمَ الحَجَرَ فی کُلِّ طَوافٍ مِن غَیرِأَن اوذیَ اَحَداً» درهرطوافی ،بدون آن که کسی را آزاردهد،حجرالاسود را لمس می نمود.(کلینی رازی،۱۳۷۵،ص۴۱۲)
ازاین تعبیر می توان فهمید که آزارنرساندن به دیگران دراستلام حجر،یک شرط مهم واساسی است.
حجرالاسود تکیه گاه حضرت مهدی به هنگام بیعت مردم با آن امام ،درآغازقیام جهانی وعدالت گسترآن حضرت است.دراین باره امام صادق فرموده اند: « … وإِلَی ذَلِکَ المَقامٌ یسنَد القائِمُ ظَهرَه وهُوَ الحُجَّه وَالدَّلیل عَلی القائِم وهُوَ الشّاهِدُ لِمَن وافاه فی ذلِکَ المَکان والشّاهِد عَلیَ مَن أَدّی إلیه المیثاق والعَهدِ الّذی أخَذَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلیَ العِباد.»(همان،ص۱۸۵)
مقام ابراهیم
الف) مفهوم مقام
مقام به فتح میم ،مصدرقام، یقوم واسم برای مکان وموضع است ومحل ایستادن وقرارگرفتن دوپا ویاجای دو قدم رامی گویند ودراصطلاح نام سنگی است که حضرت ابراهیم بر روی آن ایستاد وخانه کعبه راساخت. ونیزبرروی آن بانگ براوردومردم رابه حج فراخواند. وبه قدرت خداوندسنگ به صورت گل نرم درآمده وجای دوپای حضرت ابراهیم درآن باقی ماند وهم اکنون درمقصوره ای طلایی رنگ درکنارکعبه قرارگرفته است.(قاضی عسگر،۱۳۸۱،ص۱۴۰)
ب) ویژگی های حضرت ابراهیم
ویژگی های گوناگونی که قرآن کریم برای ابراهیم بیان فرموده است: