گفتار چهارم- پیامدها و ایرادات وارده بر طرح شناسایی کشور فلسطین
۱۱۰
۴-۱- پیامدهای حقوقی مطلوب
۱۱۱
۴-۲- پیامدهای حقوقی نامطلوب
۱۱۲
۴-۳ - ایرادات حقوقی عضویت فلسطین در سازمان ملل متحد
۱۱۲
نتیجهگیری
۱۱۵
پیشنهادات
۱۱۸
منابع و مآخذ
۱۲۰
چکیده انگلیسی
۱۲۴
چکیده :
برای این که یک واحد جغرافیایی یا سیاسی به یک دولت تبدیل شود میبایست معیارهای کنوانسیون مونته ویدئو و ماده۴ منشور ملل متحد را احراز نماید. کنوانسیون ۱۹۳۳ مونته ویدئو پایه گذاری ملاک دولت بودن در حقوق بین الملل را مشخص نمود هر چند این کنوانسیون منطقهای است، اما این معیارها جنبه بینالمللی یافتهاند. برای دولت بودن چهار ملاک را بیان نموده است، اول آن که واحد باید قلمرو مشخص و تعریف شده داشته باشد، دوم اینکه دارای جمعیت دائمی باشد، سوم آنکه قلمرو از حکومت برخوردار باشد و چهارم آنکه حکومت توانایی برقراری ارتباط با ملل را داشته باشد و بتواند اعمال حاکمیت کند. بحث شناسایی نیز در روابط دو جانبه حاکم است و هیچ دولتی در جهان مقبولیت نمییابد مگر اینکه از سوی سایر دول مورد شنا سایی قرار گیرد. بر این اساس دو نوع شناسایی وجود دارد یک نوع شناسایی غیررسمی[۱] و شناسایی رسمی[۲]. موضوع عضویت در سازمان ملل که ماده ۴منشور شرایط عضویت آن را بیان میداردکه بر اساس آن تنها دولتها میتوانند عضو سازمان ملل شوند و صلح جو بودن شرط دیگر دولت عضو است. دولتی که جنگ جو است و سیاست خارجی آن بر اساس جنگ پیش میرود نمیتواند به عضویت سازمان درآید . همچنین دولت های عضو باید متعهد به تعهدات منشور و تصمیمات سازمان باشند. لذا آیا با معیارهای فوق فلسطین شرایط کشور یا دولت شدن را بر اساس طرح تشکیلات خود گردان را دارد. ارائه طرح دولت مستقل فلسطینی در شورای امنیت چه پیامدها و نتایجی را میتواند برای مردم فلسطین به دنبال داشته باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کلید واژه :
فلسطین، رژیم صهیونیستی، دولت بودن، شناسایی، عضویت در سازمان ملل.
مقدمه:
چنانچه در مسیر تاریخ به تحقیق و کاوش بپردازیم، به تحقیق یکی از سرزمینهایی که به مصداق روشنی برای مفهوم و ماهیت ظالم و مظلوم به شمار میرود، سرزمین مقدس فلسطین است . این سرزمین و ملت مسلمان آن از پیشینه تاریخی کهنی برخوردار است، با این همه شاهد هستیم که مردم آن در اثر تبانی استعمار و صهیونیسم، از سرزمین آبا و اجدادی خود به زور رانده شده اند تا قومی بیگانه، بیریشه و اشغالگر، که هیچ حقی بر این سرزمین ندارند، جایگزین شوند. ملت فلسطین حدود نیم قرن است که مهمترین شاهد و گواه بی عدالتی و ظلم ساختاری در صحنه جامعه بین المللی میباشد . دهههاست که ملت ستمدیده فلسطین انواع جنایت را متحمل می شوند و علت اصلی این وضعیت پیوندی است که بین قدرتهای زورگوی عالم و اکثریت دارندگان حق وتو در شورای امنیت با رژیم اشغالگر فلسطین وجود دارد.همین پیوند نا میمون باعث شده که تمامی تدابیر مسالمت آمیز و حتی قیامها و مبارزات آزادی بخش و ایثار گرایانه به نتیجه مطلوب نرسد. طی سالهای اخیر با گسترش قیامهای مردمی در سرزمینهای اشغالی و تقویت قدرت مقاومت گروه های مبارز فلسطین و تجربه شکست رژیم صهیونیستی در برابر با جنبش مقاومت جنوب لبنان و جنایات آشکار و تکان دهنده رژیم صهیونیستی در غزه و رو در رویی با صلحطلبان سراسر جهان ، مجموعاً شرایطی فراهم آمده که هم رژیم غاصب صهیونیستی نمیتواند هر ادعایی را مطرح کند و هم حامیان این رژیم توان پاسخگویی به افکار عمومی جهانی را در قبال این همه جنایات ندارند. از همین رو ابتکارات و پیشنهادات مختلفی برای آرام ساختن ملت مبارز فلسطین مطرحشده که بعضاً از درون خود رهبران فلسطین ارائه گردیده و یا از سوی دیگر دولتها و سازمانهای بینالمللی. فلذا پیشنهاد محمودعباس رئیس تشکیلات خود گردان فلسطین در تقاضای عضویت فلسطین به عنوان یک کشور مستقل در سازمان ملل از جمله این اقدامات جدید هستند که از سوی خود فلسطینیها مطرح میشوند.
۱-۱- بیان مسئله
در حقوق بینالملل مفاهیم به رسمیت شناختن و تشکیل دولتها حول دو نظریه غالب شکل گرفتهاند که عبارتند از :
- نظریه اظهاری.
- نظریه ساختاری.
نظریه اظهاری اولین بار در کنوانسیون مونته ویدئو درباره حقوق و وظایف کشور ها تدوین شد. این کنوانسیون در تاریخ ۲۶ دسامبر ۱۹۳۳ در مونته ویدئو در کشور اروگوئه به امضا رسید طبق این کنوانسیون «موجودیت سیاسی یک دولت ، مستقل از به رسمیت شناخته شدن آن توسط دیگر دولتها است » ( ماده ۳)، دولت ها برای اینکه پا به عرصه وجود گذارند باید معیار های زیر را برآورده کنند:
۱) جمعیت دائمی
۲) سرزمین معین
۳) یک حکومت
۴) اهلیت و توانایی ایجاد روابط با دیگر دولتها، پس میتوان موجودیتها را پس از تامین این شرایط به طور خود کار دولت تلقی کرد.
بر خلاف نظریه اظهاری ، نظریه ساختاری نیز این مفهوم را میرساند که تنها اکتساب مشخصه های دولت بودن برای تشکیل یک دولت کفایت نمی کند .از دیدگاه ساختاری یک دولت تنها زمانی میتواند پا به عرصه وجود بگذارد که توسط دولت های دیگر به رسمیت شناخته شود ، به بیان دیگر باید توسط آنچه که در روابط بینالملل به « قدرتهای بزرگ » معروف است به رسمیت شناخته شود. «قدرت های بزرگ» کشورها یا دولت هایی هستند که به واسطه قدرت اقتصادی ، نظامی دیپلماتیک یا فرهنگی توانایی اعمال نفوذ در مقیاس جهانی را دارند .