الف) یکی از مواردی که غیبت به شمار می آید، اما دلیل خاص حرمت آن را نفی نموده و از عنوان غیبت تخصیص شده است، دادخواهی مظلوم از ظالم است[۶۳]. دلیل تخصیص دادخواهی مظلوم از عنوان غیبت این آیه شریفه می باشد:
“لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعا علیما”[۶۴]
خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیهای دیگران را اظهار کند،مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد، خداوند شنوا و داناست.
طبرسی در مجمع البیان و شهید ثانی در کشف الریبه و مرحوم شیخ انصاری در مکاسب و آیهالله خویی در مصباح الفقاهه این آیه را مورد بحث قرار داده اند و پیرامون ادله جواز غیبت کردن مظلوم در هنگام دادخواهی از ظالم از این آیه بهره برده اند.
اگر فردی برای دادخواهی در نزد کسی که میتواند حق او را بگیرد از دیگری که بر او ظلم نموده، به گونهای تظلم و دادخواهی کند، که مستلزم ذکر نام او باشد ،اشکال ندارد. اگر نهاد خبررسانی غیبت مظلوم را پخش نماید،در مقام غیبت کننده می باشد و باید مراقب باشد که در غیبت از ظالم باید وزن جرم با وزن مجازات را رعایت کرده باشد[۶۵].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ب) از مواردی که غیبت به شمار می آید، اما دلیل عام جاری در ابواب فقه، که اختصاصی هم به غیبت ندارد حرمت آن را نفی نموده و از عنوان غیبت تخصیص شده است، ادله نفی حرج و نفی ضرر می باشد.
موارد تزاحم با غیبت:
الف) نصح مستشیر:
از آنجا که اسلام دین کامل و جامعی است، همه جوانب و اطراف مسائل به خوبی دیده شده و احکام اسلامی همگی بر طبق مصالح و مفاسد بنا نهاده شده است. زمانی که مصلحت بیشتر اقتضا می کند و مفسده کمتر در نظر گرفته نمی شود و به اصطلاح علمی، مصلحت بیشتر بر مفسده حکومت می کند و دایره آن را توسعه یا تضییق مینماید و در مصلحت اهم و مهم، اهم در نظر گرفته می شود، از جمله این موارد، نصح مستشیر است، یعنی در بعضی موارد، بنابر مصلحت بیشتر، مفسده غیبت در نظر گرفته نمیشود و در نتیجه غیبت در این مورد جایز می باشد. این موارد در جایی است که کسی با دیگری در موضوع خاصی مشورت نماید، فرد طرف مشورت می تواند از شخص مورد نظر، در رابطه با موضوع مشورت حقایقی را بیان کند؛ گرچه این مطالب از مسائلی باشد که افشای آن در حالت عادی غیبت محسوب میگردد. به عنوان نمونه، مشورت در امر ازدواج چون از نظر اسلام امر مهمی است و میبایست بنیان خانواده بر پایههای محکم استوار گردد، میتوان در حد ضرورت از معایب فرد مورد ازدواج بیان کرد تا کسی که قصد ازدواج دارد، اغوا به جهل نشود و با آگاهی کامل ازدواج نماید.
پیرامون نصح مستشیر چهار طائفه روایات داریم:
ذکر دلیل: ادله ای که می گوید مومن نباید به برادر مومنش خیانت کند و نصیحت نکردن مصداق خیانت کردن است.
رد دلیل: آیه الله خویی دلیل می آورند که نصیحت نکردن مصداق خیانت نیست،به این گونه که می توان به دیگران رد کند ،یعنی اینکه مشورت ندادن مصداق خیانت نیست.
نتیجه: در بسیاری از موارد رسانه و نهاد خبررسانی جایگزین ندارد، که بتواند به دیگری رد نماید،اگرنهاد خبررسانی مشورت ندهد مصداق خیانت می شود، زیرا مشورت دادن واجب است. مستشیر(کسی که از او مشورت خواسته شده)شامل رسانه نیز می شود. سئوالی که این جا مطرح می گردد این است که آیا کسی از رسانه خواسته مشورت دهد؟ یا این که رسانه خود به خود چنین جایگاهی دارد؟
به نظر می رسد جایگاه نهاد خبررسانی و رسانههای جمعی مشورت دادن می باشد.
روایاتی که بر وجوب نصیحت مومن ابتدائا دلالت می کنند بسیارند،اما حمل بر استحباب می شوند، زیرا اگر حمل بر وجوب شوند مشورت دادن شبانه روز واجب می شود و موجب عسر شدید می گردند.
روایات وارده درخصوص نصح مستشیر که دراین روایات آمده،کسی که از برادر مومنش مشورت بخواهد و او مشورت نکند،خدوند عقل او را می گیرد،چون دراین روایات عذاب اخروی ذکر نشده است، دلالت بر وجوب ندارد.
روایاتی که یاری رساندن مومن را امر می کنند. نصیحت مومن یک نوع یاری رساندن به اوست.دلالت بر استحباب دارد ،زیرا وظیفه واجب کسی نیست که حاجت مومن را برآورده کند. از دیدگاه فقه فردی واجب نیست، ولی از دیدگاه فقه رسانه واجب است[۶۶].
ب) از بین بردن ماده فساد:
غیبت شخص یا اشخاصی که در دین بدعت می گذارند و موجب گمراهی مردم شده و آنها را در طریق باطل نگه می دارند، جایز است[۶۷]. دلایل جواز غیبت در این مورد از این قرارند:
الف) مصلحت دفع فتنه از مردم اهم از پنهان نگه داشتن عیب و نقص شخص یا اشخاصی است که در دین بدعت می گذارند و موجب گمراهی مردم شده و آنها را در طریق باطل نگه می دارند.
ب) روایتی داود بن سرحان از امام صادق(ع) نقل کرده است که :
“هرگاه پس از من گمراهان و بدعت گذاران را دیدید، بیزاری خود را از ایشان آشکار سازید و بسیار مبهوتشان کنید و عیوبشان را بسیار یاد کنید. تا دندان طمع خویش را در ایجاد تباهی در اسلام برکنند و مردم از ایشان گریزان شوند و از بدعت هایشان چیزی فرا نگیرند و جذب آنان نشوند، که خداوند به این عمل برای شما ثواب بسیار می نویسد و درجات شما را در آخرت بالا می برد.”[۶۸]
این روایت صراحتا بر جواز غیبت شخص یا اشخاصی که در دین بدعت می گذارند، دلالت می کند. اگر رسانههای جمعی در طول مدت زمان زیادی مدلی از پوشش را ترویج کرده باشند که اصل و اساسی در شریعت نداشته و به عنوان طریق شرعی وانمود گردد، این بدعت به شمار می رود. باید با غیبت کردن و ذکر نقص و عیبهای این رسانههای جمعی به مقابله با هر گونه بدعت رسانههای جمعی پرداخت.
ج) جرح شهود:
اگر شاهدانی که در دادگاه شهادت می دهند، فاسق باشند غیبت آنها برای اظهار فسقشان جایز است.
افراد فاسق با ادعاهای غیر حقی که به دیگران نسبت می دهند به جان،مال و آبروی اشخاص آسیب وارد می کنند.
د) اوصاف ظاهری:
اگر کسی به اسم یا لقبی معروف باشد که حاکی از عیب اوست مانند آنکه کر،لال،کور و لنگ باشد و برای شناساندن او راه دیگری نباشد گفتن آن اسم یا لقب اگرچه غیبت می باشد اما جایز است.
ه) دفع ضرر:
در بعضی شرایط، مصلحت عمومی جامعه اقتضا می کند،که افراد با هوشیاری ، مراقب امنیت مردم باشند و مواردی را که به جان،مال و آبروی افراد آسیب وارد می کند، با ذکر نام و خصوصیات در نزد کسانی که وظیفه آنها تأمین امنیت است، بیان کنند. زیرا غیبت کردن برای دفع این امور است و حفظ جان، مال و آبروی مردم اهم است بر پنهان داشتن عیوب اشخاصی که مخل امنیت مردم می باشند.
در حال حاضر این امر باید در نهادهای خبررسانی رعایت شود و شناساندن و معرفی این افراد به جامعه برای اینکه مردم دشمن را به خوبی تشخیص بدهند، از وظایف رسانههای جمعی و مطبوعات می باشد.
ی)نهی از منکر:
اگر انسان تشخیص دهد، با غیبت کردن، فردی از گناه خویش منصرف می شود و پشیمان میگردد، این چه در فقه فردی و چه در فقه خبررسانی، بخصوص اگر آن فرد مسئولیت اجتماعی به عهده داشته باشد و با اشتباه عمل کردنش بسیاری از افراد جامعه را متضرر سازد. غیبتش رواست. زیرا غیبت چنین شخصی احسان در حق اوست. اگرچه غیبت چنین اشخاصی هتک آبروی آنهاست اما غیبت این اشخاص اهم بوده و موجب نجات از هلاکت ابدی آنها می شود[۶۹].
استفتائات درباره غیبت:
غیبت هم برای گوینده و هم برای شنونده حرام است.[۷۰]
سؤال: آیا انتقاد از مسئولین کشور و شهر، غیبت محسوب می شود؟
جواب: چنانچه هدف کوچک کردن آنها باشد، حرام است.[۷۱]
سؤال: آیا در مسائل سیاسی و اجتماعی غیبت جایز است؟ ملاک و میزان چیست؟
جواب: اگر عنوان غیبت داشته باشد، جایز نیست.[۷۲]
سؤال: آیا غیبت کردن از یک نفر یا دو نفر نامشخص، حرام است؟
جواب: مانع ندارد.[۷۳]
سؤال: آیا گفتگو درباره رسوم، آداب، گفتار، کردار، طرز لباس پوشیدن، شکل ظاهری، ادا در آوردن روستاییها، شهریها و قبائل گوناگون ایران، غیبت محسوب می شود؟
جواب: اگر به قصد عیب جویی و مسخره کردن نباشد، اشکال ندارد.
سؤال: آیا بررسی کارهای مسئولی از مسئولان نظام جمهوری اسلامی در غیاب او از نظر شرع مقدس، غیبت محسوب می شود؟
جواب: بررسی مسائل اجتماعی و انتقادهای سازنده و مثبت، غیبت محسوب نمی شود.[۷۴]
سؤال: آیا غیبت کردن از مسئول اداره و یا کارمندی که خلاف مرتکب شده، جایز است؟
جواب: اگر به قصد نهی از منکر باشد و اثر داشته باشد، لازم است.[۷۵]
غیبت و روزنامه نگاری جنجالی:
یکی از انواع مطبوعات و روزنامه نگاری، که ذیل عنوان غیبت مطرح می گردد، روزنامه نگاری جنجالی است، دکتر کاظم معتمد نژاد درباره روزنامه نگاری جنجالی می نویسد:
اکثر روزنامههای اروپایی و آمریکایی برای جلب خوانندگان انبوه و افزایش تیراژ و کسب آگهیهای بیشتر،به جای ارائه و بررسی افکار و عقاید سیاسی و اجتماعی، به انتشار خبرهای پر جاذبه و هیجان انگیز دست زدند، در سالهای اول قرن بیستم و در آستانه جنگ جهانی اول بسیاری از مطبوعات جنجالی غربی در آمریکا و اروپا، برای جلب خوانندگان بیشتر، به انعکاس اخبار خشونت ها در صفحات خود ادامه می دادند و در پی آن، با انتشار گزارشهای جنجالی و هیجان انگیز روزنامه نگاران و خبرنگاران آمریکایی درباره انقلاب روسیه، بی اعتمادی خوانندگان نسبت به مطبوعات ایالات متحده افزایش یافت.[۷۶]
گزارشهای جنجالی و گزارشهای ناشی از دوربین مخفی که توسط برخی از اهالی رسانه به مخاطبان منتقل می شود، به کشف چیزی می پردازند، که از دید عموم مردم پنهان است و موجب ناراحتی شخص یا اشخاصی می شوند، که در پی انتشار چنین گزارشهای جنجالی، به آنها نقص جانی، آبرویی و مالی وارد می گردد و چون روزنامه نگاری جنجالی به دنبال کشف چیزی است، که خداوند آن را پوشانده است. این نوع روزنامه ها و مطبوعات که به غیبت کردن می پردازند، از این حیث این نوع رسانههای خبری ذیل عنوان غیبت بحث می شوند، البته اگر غیبت کردن فرد یا افرادی به مصلحت عمومی و غالب جامعه اسلامی باشد و نصح مستشیر در این جا ثابت گردد، چون نصح مستشیر بر رسانه و مطبوعات واجب است، رسانههای خبری و مطبوعات می توانند به غیبت بپردازند، زیرا غیبت کردن در این جا تخصیص خورده و جایز می باشد.
تجسس( ورود به حریم خصوصی):
مفهوم تجسس: